هدایت شده از -آل یاسین-🇵🇸
کنار سفرهٔ افطار، چشمانتظار اذان بود.
داشت دعای سلامتی امام زمان را میخواند که زنگ خانه به صدا درآمد.
- بله؟
+ سلام. مهمون نمیخوای، صاحبخونه؟
صدا را شناخت. با عجله به استقبال مهمان عزیزش رفت.
- خیلی خوش آمدید آقا! بفرمایید داخل یا اباصالح!
با صدای اذان از خواب پرید. به یاد آن رویای شیرین، با اشک افطار کرد.
#امام_زمان
#داستانک
ببین چقدر ضعیف و خسته ام:)))
ببین بریدم ...
مگه جز تو کی بلده منو؟!
#امام_زمان
هدایت شده از -آل یاسین-🇵🇸
مگه نه اینکه تو حدیث اومده به پدر و مادر خود نیکی کنید!