eitaa logo
دفتر شعر گهر
234 دنبال‌کننده
447 عکس
43 ویدیو
1 فایل
ای آنکه رباعی مرا می‌خوانی تا روضه‌ی بعد منتظر می‌مانی در وقت صله گرفتن از آل الله در اجرت روضه با #گهر یکسانی #گهر https://eitaa.com/daftaresher110 آثار ط. اسدیان مدیریت کانال @fatemiioon
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا سلطان از تمامی مردم ایران نه فقط کل خطه‌ی شیران از تمام جهان جاویدان ساکنم در جوار معصومه @daftaresher110
تو به سیبی خوشنود... و من از سیب تو ناخرسندم و به آن مشکوکم... که چرا روز نخست، از بهشتم به زمین آورده؟ و چرا عاشورا بوی آن در دل صحرا پیچید؟ و چرا فاطمه‌ی حورا را، در دل سیب به دنیا دادند؟ مگر این سیب چه رازی دارد؟ که طبیبم گفته تو اگر در هر روز، یک عدد میل کنی، از تمام امراض، حفظ می‌گردی و سالم هستیــ... نکند سیب همان بوی خداست؟... @daftaresher110
سبک افتخاری (دیگر ای برگشته مژگان از نگاهم رو مگردان) ای حسین ای جان زینب ای همه ایمان زینب تو کجا اینجا کجا صد پاره تن هستی برادر با وفا پاسخ بده بر دخترت ای جان خواهر من خود بوی سیب تو را ای حبیب خدا می‌شناسم من خود بوسه گاه نبی پاره حنجره را می‌شناسم دیگر ای جان پیمبر رخ عیان کن بهر خواهر چه رخی سر در بدن داری نداری ای برادر جای یک بوسه به تن داری نداری ای برادر من خود با دو دست خودم راهیت کردم سوی میدان من خود جای مادرمان حنجرت بوسیدم حسین جان یک نشانی از تو دارم یوسفم پیراهنت کو؟ کو سرت کو پیکرت حتی سلاح دشمنت کو؟ زیر تیغ و تیر و نیزه ای حسین من تنت کو؟ من که یادگار علی دختر زهرایم برادر بی تو خسته می‌جنگم یکه و تنهایم برادر با سه ساله با سکینه یادگاران مدینه خسته و پر بسته و بغض گلو مانده به سینه می‌برد تا کوفه و شام بلا با بغض و کینه من خود کاخ ظلمش را بر سر او ویران نمایم من خود شرح کرببلا را به فاطمه عنوان نمایم @daftaresher110
سبک افتخاری (خدایا عاشقان را) توکل کرده‌ام بر تو خدای بی‌نیازم توسل می‌کنم بر اهلبیت چاره سازم تو دستم را گرفتی در دل روضه نشاندی به عشق مرتضی در مجلس زهرا کشاندی همه عالم فدای، علی آن شاه مردان خدایا قلب ما را، پر از مهرش بگردان به زیر لحد، علی جان مدد، تو دردم را دوا کن به زهرا قسم، که من بی کسم، شهادت سهم ما کن شما حیدر امیر مومنینی قسیم نار و جنت نازنینی بمیرم من برای غربتت که پس از زهرا شما خانه نشینی بمیرم من چه با دست خدا شد نمی‌گویم در آن کوچه چها شد پس از تو دخترت زینب چه گوید که زینب وارث کرببلا شد تو بابای حسینی علی نور دو عینی به اذن تو ولی شد عزیز تو خمینی الم را ز دست جانباز او بده بر دست مهدی علی جان نظر به ایران نما که داریم با تو عهدی از این فتنه‌ها، مرا کن رها، امید ما شمایی پناه همه، فقط فاطمه، عزیز شهدایی @daftaresher110
سبک افتخاری (رویای شعله شدن) خیلی سبک سوزناکیه کوفه و شام بلا مدینه‌ی زینب شده بود ذکر فرزند علی دائم یا رب یا رب شده بود من دخت فاطمه‌ام در کوچه‌ها سنگم مزنید جاهلان جمله شرر بر این دل تنگم مزنید دیدم در کرببلا خونین تن عباس علی علقمه پر شده از عطر خوش یاس علوی دیدم در کرببلا آه از جگر زهرا بکشد صورت‌های علوی بار دگر سیلی بچشد ای یاور و یار زینب، بنگر شب تار زینب به خدا ز هجرت دیده خونبارم یارم یارم مهدی زارم دیدم شش ماهه گلی روی دست بابا برود روی دست پدرش بهر آبی بالا برود دیدم تیری که رها از چله شد بر حنجر او دیدم مشتی که ز خون پر شد ای وای از اصغر او بین میدان و حرم دیدم حسین حیران شده است شرمنده گشته حسین ای وای از قلب مضطر او ای یاور و یار زینب بنگر شب تار زینب به خدا ز هجرت دیده خونبارم یارم یارم مهدی زارم مهدی جان مضطرم و بی کس بر فریادم تو برس قلب من پاره شده می‌لرزم با هر بانگ جرس دیدم سه ساله گلی ویرانه را غوغا بکند... جان دهد دخترکی بس که بابا، بابا بکند ای یاور و یار زینب... @daftaresher110
ای نوه‌ی امام حسن سلطان ری، آقای من پناه تهرانی و تکیه‌گاه تهرانی شما آقای تهران فرستاده حضرت زهرا شما رو برای تهران اگر که کربلا دوره شمایی کربلای تهران یاحضرت عبدالعظیم یا سیدالکریم ای نوه‌ی امام حسن سلطان ری آقای من نواده‌ی امام حسن بوی حسین داری شبهای جمعه کل تهران می‌شه سمت شهر ری جاری از علما و صلحا گرفته که پاکن تا گنده لاتا قدیمی که خیلی بی باکن هزار تا طیب پای زائرای تو خاکن یاحضرت عبدالعظیم یا سیدالکریم ای نوه‌ی امام حسن سلطان ری آقای من پناه فتنه‌های آخرالزمان اهل تهرانی تو چندمین قاصد مادرم به ایرانی کریمی و ابن کریم بن کریم بن حسن جانی یا یا ای نوه‌ی امام حسن سلطان ری آقای من @daftaresher110
غزل قصیده بَ بَ بَ بزی است در نایش دگر رسیده غزل بر بُز و بَ بَ هایش مرا که حس غزل بود دیگر از سر رفت به شست ماشه چکاند و پرید رویایش در آن زمان که چو اندیشه شاعری دارد به شست ماشه بجنبان به مغز ابنایش در آن زمین که بز و گاو شاعری کردند روم به آغل و بَ بَ کنم منم جایش پرید حس غزل از تمام شاعرها شبیه حس پسرها ز فرم موهایش دگر به کله‌پزی راه شاعران بسته است که شاعری نخورد هم قطار و اعضایش غزل، قصیده، مسمط، رباعی و بَ بَ چه قالبی که جدید است عمق و معنایش زمان، زمان بَ بَ بَ است حرف حق نزنید شبیه گوسفند که گرگی است در تمنایش سلبریتی تو رو بّجّان مادرت ول کن ز شاعری بگذر شعر! گور بابایش تو سگ بغل کن و پای بساط و قلیان باش ز شعر و عشق و وطن بی خیال، حیوان باش @daftaresher110
سلام من به تمامیّ شاعران حسین شما که بیت به بیتید زائران @daftaresher110
فرماندهی کل قوا دست تو باشد عالم همه در دار فنا هست تو باشد ای هستیِ هستی ز تو هستیّ گهر هست دستور بده تا که گهر مست تو باشد فرماندهِ فرمانده ما دست ندارد بی دست، ولی روی کسی دست گذارد سردار شود تا حرم قدس بتازد بر ابرهه‌ها موشک سجیل ببارد @daftaresher110
روزی از لطف رضا در همه جا بشناسند بعد از آن شب حرم و صحن و سرا را به حسن @daftaresher110
یک عمر پس از حفظ تمامیت ارضی درحال شکستم من از این دشمن فرضی گفتم غزلی ناب بگویم که بماند یاران برسانید به من قافیه قرضی شاعر: احمدرفیعی وردنجانی @daftaresher110
دفتر شعر گهر
یک عمر پس از حفظ تمامیت ارضی درحال شکستم من از این دشمن فرضی گفتم غزلی ناب بگویم که بماند یاران برس
این قافیه تقدیم به آن بیت رفیعی بر ساحت سردار، ادب دارم و عرضی ای یار که رفتی و نرفتی ز کنارم این لشکر قدس است ندارد حدُ و مرزی با دشمن تو گفته‌ام اینک که: حرامی! معلوم شد از دامن یک مادر هرزی حرفی دگرم با نگهی سمت نماز است حادث شده بر دست نفوذی تو لرزی @daftaresher110
فکری شدند اینکه علمدار را زدند؟ تنها امید قافله، سردار را زدند؟ وقتی که خواب بود چشم همه، در خیال خویش تنها دو چشم رهبر بیدار را زدند؟ شکر خدا که دشمن ما احمقانیَد وقتی که می‌زدند آینه رفتار را زدند وقتی که تکه تکه شد از تکه‌های او انوارِ بیشتر شده ساطع برای او @daftaresher110
مسلمانی فدای معجرش بود سلیمانی ما خاک درش بود اگر کرببلایی را به پا کرد حسین هم از دعای مادرش بود @daftaresher110
در دایره‌ی قسمت، ما نوکر زهراییم زهرا و علی مولا، ما مخلص آنهاییم @daftaresher110
یا حضرت فاطمه زمین مضطر شد یا حضرت مرتضی زمان را دریاب @daftaresher110
روزی حرم برای شما می‌شود بنا معمار، فاطمی نسبان، کارگر، خودم @daftaresher110
با روضه آتشی به همه دهر می‌زنم می‌سوزد عالمی ز غمت، بیشتر، خودم @daftaresher110
هر چه بلا میان حیدر و من نصف و نصف شد شمشیر سهم حیدرِ من، میخِ در، خودم @daftaresher110
مانند علی نخواهد آمد والله زیرا که چو فاطمه نباشد کفوی @daftaresher110
پدرت گرچه علی، فاتح خیبر باشد جدتان حضرت ارباب! پیمبر باشد سید اهل کسا، با تو برادر باشد یک کمی هم لقبش با تو برابر باشد پیش حق هم همه جا حرف تو بی سر باشد به نظر این هنر یک کس دیگر باشد حرف من در همه جا اول و آخر باشد "رزق فرزند به دستان تو مادر باشد" @daftaresher110
روزی اگر مقام شفاعت به ما رسید روزی اگر کنیزی حضرت به ما رسید روزی اگر که نوبت وحدت به ما رسید بوی حریم مادر عترت به ما رسید یا اینکه در مسیر، شهادت به ما رسید فیض حضور قرب ولایت به ما رسید بر تو خدای فاطمیه می‌خورم قسم دامن ز دست بنده‌ی خاطی نمی‌کشم @daftaresher110
دشت خاموش است اما قلب عالم روشن است آنکه فردا می‌رسد یار من است @daftaresher110
تیغ بسم الله را با ترس گفت ذبح اما با شجاعت الرحیمش را گرفت @daftaresher110
کرببلا تذکره‌اش گریه است گریه برای ولیِ منتظر @daftaresher110