با یار که گفتم ز دل و دل نگرانیم
ای کاش قلم قبل بیان خلق نمیگشت
#گهر
@daftaresher110
از دلبری کردن اگر خوشحال هستی
قدری مراعات دلی که بردهای کن
#گهر
@daftaresher110
سکوت میکند و آتشی که حس کردم
ز قلب تا جگرم شعله میکشد هر دم
#گهر
@daftaresher110
با جمله بنزین ریختی حالا سکوتت فندکت
این جان که شد آتشفشان خاموشیش ناممکن است
#گهر
@daftaresher110
دل بیخیال تو نشد، من بیخیال دل شدم
دل میزند آتش به جان، آرامشی طوفانیم
#گهر
@daftaresher110
حال مرا میفهمی و حال تو را میفهمم و
با اینهمه فهمت مرا حالی به حالی میکنی
تو یک بهاری بی من و من یک درخت میوه که
در این خزان شاعری ما را خیالی میکنی
#گهر
@daftaresher110
دلم چشم انتظار و عقل محکم
چنان مشغول دعوایند با هم
که گر آنجا میانجیگر نباشد
تن بیچاره با تب گشته توأم
#گهر
@daftaresher110
"فمن یمت یرنی" گفتی و دعا کردم
گمان کنم که همین است چارهی دردم
#گهر
@daftaresher110
"شکسته بالم و آزاد بودنم مرگ است
پرندهی قفست را اسیر دام نکن"
چگونه چهچهه داری و سمت من آیی
پرندهای که ندیدی قفس! صدام نکن
به میلههای قفس هر چه بال کوبیدن
نهایتش پر زخمی است در عزام مکن
#گهر
@daftaresher110
شاعر میگه:
من ندارم زن و از بی زنیم دلشادم
از زن و غر زدن روز و شبش آزادم
جواب گهر به شاعر
عشق را یک عاشق دیوانه میفهمد فقط
زن نداری ادعای عاشقی دیگر مکن
#گهر
@daftaresher110
هیچکس جز تو برای دل من یار نشد...
تو...
خداوند کریمی و منم بندهی بد...
#گهر
@daftaresher110
یکی میگفت:
قدرت و مرام و معرفت رو که میذاری کنار هم...
تازه میفهمی بعضی از داش مشتیها چقدر مردن و این مدل مردا برای زن جذابن...
شاید از وقتی مشتیگری کم شد، زنها هم وفاداریشون کم شد...
چون جذابیت مردا کم شد...
@daftaresher110