eitaa logo
دفتر شعر گهر
227 دنبال‌کننده
436 عکس
43 ویدیو
1 فایل
ای آنکه رباعی مرا می‌خوانی تا روضه‌ی بعد منتظر می‌مانی در وقت صله گرفتن از آل الله در اجرت روضه با #گهر یکسانی #گهر https://eitaa.com/daftaresher110 آثار ط. اسدیان مدیریت کانال @fatemiioon
مشاهده در ایتا
دانلود
بالای تخت یوسف کنعان فاطمه تنها نوشته سید و سالار حیدر است @daftaresher110
مرجع کل مراجع مهدی است مرجع تقلید مهدی فاطمه است @daftaresher110
در راه عشق، فاطمه هر چیز داده است وقت وداع فاطمه با خانواده است... پر می‌کشد شبانه اگر ز آشیانه‌اش عشق علی است در دل عالم نهاده است @daftaresher110
مبتلای فاطمه یعنی دل زار علی درد عشق اینگونه جانت را به غارت می‌برد @daftaresher110
بی حب علی نفس کشیدن هرگز پا از ره عشق پس کشیدن هرگز بر سر در خانه‌ی دلم حک کردم جز فاطمه ناز کس کشیدن هرگز @daftaresher110
دارم میام کنار بدنت پاشو یا زهرا نگو زهرا که مردا زدنت پاشو یا زهرا جواب گریه بچه‌ها رو کی می‌ده زهرا چرا باز خونیه پیرهنت پاشو یا زهرا منو ببخش که تنها موندم و فقط تو هستی حمایت کردی از علی ولی به خون نشستی یار غریب حیدر پا شو عزیزم نگو باید رو تنت من آب بریزم پاشو زهرا ببین تو خونه‌ی علی چه غوغاست پاشو زهرا برا اون روزی که حسین تنهاست پاشو زهرا ببین دستای زینب و می‌بندن پاشو ببین به اشک شوهرت کیا می‌خندن پاشو ببین حسن پیر شده از چیزی که دیده هر چی ازش می‌پرسن چی شده چیزی نمیگه دیگه بگو یا زهرا به علی خدانگهدار بعد زهرا علی کی پشتته قامع کفار علی یه امروز و گریه بکن روضه می‌خونم گریه سخته ولی خوبه برات مردی می‌دونم بگو حسین من تو کربلا چه راهی داره؟ وقتی علی اکبر رو ببینه پاره پاره وقتی دست علمدارشو رو زمین می‌بینه وقتی محاصره است دشمن رو تو کمین می‌بینه وقتی هیچکسی نیست غریب و تنهاست وقتی می‌بینه ناموسش اسیر گرگاست وقتی شش ماهه‌اش رو تشنه بی رمق ببینه وقتی تیر سه شعبه روی حنجرش می‌شینه علی خودت بگو دختر من چی ها می‌بینه وقتی می‌بینه که شمر میاد و رو سینه‌ی حسین می‌شینه https://eitaa.com/daftaresher110
السلام ای امید بی کس‌ها السلام ای مجاهد تنها السلام ای عزیز ما آقا اشکتان پاک کن به چادر ما تسلیت فاطمیه آمده و تسلیت مادرت زمین خورده گریه‌ی غیرتی تو آقا طاقت از قلب عاشقان برده کاش آرمان میان آن‌ها بود تا طناب از دو دست وا می‌کرد بین کوچه شهید روح الله ولی الله را رها می‌کرد یا شهیدی که بین فتنه رسید زن چادر به سر فراری داد بین کوچه می‌آمد و می‌کرد مادرت را ز ظالمان آزاد فتنه شد آرمان علی وردی، خون به پا کرد روشنی آورد یعنی ای حضرت ولی الله پای حفظ شما چه باید کرد ما که مُردیم کی می‌آیی پس؟ منتقم مادرت صدا می‌زد مادرت داشت تازه پا می‌شد، تازیانه چه بی هوا می‌زد https://eitaa.com/daftaresher110
در می‌زنن من پشت در می‌رم علی جان من شرشون رو کم کنم آقا چرا تو یک موی تو کم شه باید زهرا بمیره هستی امام من علی، جونم فدا تو دنیای وحشتناکه بی حیدر نمی‌خوام می‌جنگم اینجا مثل سربازی برا تو حالا که باید یک نفر اینجا فدا شه من می‌رم و می‌مونی توو این ماجرا تو بی من اگر این بچه‌ها تنها بمونن بهتر از اینکه بی تو باشم حیدر من حتی اگر محسن فدای تو شده باز می‌مونه پای این امامش دختر من افتادم اما فضه رو کردم صدا تا خونین نبینه پیکرم رو همسر من فضه بیا بچه‌ام نمونه زیر پاها محسن رو بردار از کنار پیکر من این دود باعث شد نبینم کی به کی شد از هوش رفتم قامتم با در یکی شد تا چشمامو وا می‌کنم زهرا نمرده کی اومده توو خونه و آقامو برده؟ فضه رها کن باید آقامو بگیرم دستای حیدر بسته شه باید بمیرم «دستای حیدر و طناب زهرا برات بمیره خستگی و ابوتراب زهرا برات بمیره» پا می‌شم و دست امامم‌ رو می‌گیرم من جز به دنبال علی راهی نمی‌رم گفتن به قنفذ حمله کن من با همه درد بانوی زخمی در میون لشکر مرد دست‌ها که بالا رفت محکم ایستادم چیزی به جز مردان وحشی رو ندیدم پای علی از پا نیفتادم ولی حیف دستم شکست و قطع شد کل امیدم دست یکی شلاق بود و اون یکی مشت بچه‌ام صدا زد مادرم رو دومی کشت https://eitaa.com/daftaresher110
با روضه آتشی به همه دهر می‌زنم می‌سوزد عالمی ز غمت، بیشتر، خودم https://eitaa.com/daftaresher110
روضه آنجا شد شروعش رفت مادر پشت در مادر و پشت در و آرام حیدر شعله ور https://eitaa.com/daftaresher110
گم شدم مادر که شاید باز پیدایم کنی حیف شد من گم شدم اما نیامد مادرم https://eitaa.com/daftaresher110
خدایا مادرم را باز گردان جهان را با دلم دمساز گردان https://eitaa.com/daftaresher110
مادرم در آتش افتاد و گرفتار تو شد حیف از میخی که بهر دوختن آماده بود https://eitaa.com/daftaresher110
میْ کوثر و ساقی علی و عشق حسین پس میکده اینجاست میان دل و هیأت https://eitaa.com/daftaresher110
مادر ارباب عالم فاطمه مادر من هم شده ای جان من از کرامات عجیب فاطمه است روضه خوانی در همه ایران من https://eitaa.com/daftaresher110
سر تا قدمم فدای زینب باشد این چادر من برای زینب باشد من روضه برای مادرش می‌گیرم چون خانه‌ی من سرای زینب باشد https://eitaa.com/daftaresher110
روضه همین شد رفت...😭 اما خدا صاحبْ قصاص است یک روز هم حتما می‌آید ما آن روز دیگر قاتلان وقت تقاص است https://eitaa.com/daftaresher110
کوچه بن بست شد و دست پدر بسته شد و... دیگر اینجا گذر و رهگذر و مادر و در شد روضه https://eitaa.com/daftaresher110
چند روزی است که این خانه ز مادر خالی است جام ساقی ز شراب و می کوثر خالی است هر جگر گوشه‌ی زهرا طرفی کز کرده فاطمه نیست دگر خانه‌ی حیدر خالی است فاطمه یک نفره لشکر مولا بوده هفت روز است که این شهر ز لشکر خالی است دور بستر همه پروانه شدیم اما حیف هفت روز است که این خانه ز بستر خالی است هفت روز است کسی کوبه‌ی در را نزده شهر انگار ز اولاد پیمبر خالی است بعد پیغمبر اکرم همه دشمن گشتند شهر پر دشمن و از مومن و یاور خالی است مادرم را بده هر چند که باشد مجروح هفت روز است که این بستر مادر خالی است https://eitaa.com/daftaresher110
پشت دروازه‌ی ساعات کجایی عباس؟ معجرِ عمه‌ی سادات!!! کجایی عباس؟ دخترانی که مبرقع ز منا آمده‌اند... چشم نامحرم و الواط کجایی عباس؟ @daftaresher110
تصویری از نامادری خاص رو کرد عباس را با این ادب خوش رنگ و بو کرد بر بچه‌های فاطمه نامادری بود هستی خود را وقف فرزندان او کرد @daftaresher110
اگر عباس شیر کربلا شد ز شیر مادرش ام‌البنین بود @daftaresher110
بی خبر از عشق، بازی با الفبا می‌کند عشق را هرکس به جز عباس معنا می‌کند @daftaresher110
خوش به حال تو که در خانه‌ی مولا بودی حامی ذریّه‌ی حضرت زهرا بودی فاطمه بودی و در فاطمه فانی بودی بعد عباس چنان مرثیه خوانی بودی دشمن و دوست به حال دل تو سوخته بود چشم عباس تو را تیر مگر دوخته بود بانوی شیر شدی شیرزن شاه نجف شیر آوردی و از شیر تو شد جان بر کف کربلا این همه احساس ز دامان تو بود ادب حضرت عباس ز دامان تو بود پسرت کرد فدا پای حسین جانش را سیر کردند ز خون چشمه‌ی عطشانش را پسرت رعد صفت بود ولی باران بود شیر بی دست میان سگ و کفتاران بود اذن اگر داشت اباالفضل چه غوغا می‌کرد انتقام از ستم فاطمه بر پا می‌کرد تیغ عباس اگر از پی قانون می‌رفت یک نفر زنده از این معرکه بیرون می‌رفت؟ بعد نه سال به دیدار پسر می‌روی و تشنه لب خم شده با دیده‌ی تر می‌روی و ادامه... @daftaresher110