eitaa logo
دفتر شعر من
94 دنبال‌کننده
9 عکس
14 ویدیو
0 فایل
اشعار سید عسکر رئیس السادات
مشاهده در ایتا
دانلود
گفت خیلی بی شعوری مدعی چونکه بودم من به عشقت تندرو ۱۵ تیر ۱۴۰۳
چوبه دارست از آمال ما گر بود رسم‌ زمان گردنکشی ۱۵ تیر ۱۴۰۳
به او گفتم که ما را هست جانا یک جهان فرصت ولی هی خواند او قرآن که خونم را به جوش آرد ۱۵ تیر ۱۴۰۳
اسلیو‌ کردی قلب من را جای معده تا آنکه تنها خود نشینی در درونش ۱۵ تیر ۱۴۰۳
ز دست کشور ما رفت یک جهان فرصت که رای مردم ایران به روسری بند است ۱۶ تیر ۱۴۰۳
دوست دارم پزشکیان گونه بدون هیچ تعهد برای من باشی ۱۶ تیر ۱۴۰۳
کمک ز کارشناسان چه کار نیکویی است اگر که کارشناسی نکو تو بشناسی ۱۶ تیر ۱۴۰۳
ورزقان از ما رئیسی را گرفت جای آن آورد یک دنیا رئیس ۱۶ تیر ۱۴۰۳ ۱۶۳ پزشکیان ۱جلیلی
. آنها که لقمه از ید مولا گرفته اند آماده اند حق نمک را ادا کنند دعوت کنند پس پسرش را به کربلا تا رسم تازه ای ز تلافی بپا کنند آنان که خطبه های علی را شنیده اند در صحبت پسر چه صدا در صدا کنند آنها که قطع کرد علی لفت و لیسشان آماده اند بر پسرش کودتا کنند گویی گرفته اند گریزنده قاتلی خون خواه آمدند که دل را دوا کنند آنها که مصطفی بتشان را شکسته است آماده اند تا به تبارش جفا کنند آنها که بزدلند و نباشند خصم او بالای کوه رفته برایش دعا کنند آنها که عاشقند بمانند پای عشق جان را به پای مکتب نابش فدا کنند ای عسکری بکوش که عاشق شوی و بس آنها که عاقلند به ندرت وفا کنند چهاردهم تیر نود و چهار آخرین بازنگری۳۰خرداد۹۹
اگر که کار قرار است حذف دل باشد خوشا صفای همانی که کارنشناس است ۱۶ تیر ۱۴۰۳
از مدینه تا کربلا قسمت دوازدهم می رسد چون به شهر مکه حسین بصریان را چنین دهد پیغام برگزیده است حضرت ایزد مصطفی را میان خیل انام با نبوت به او کرامت داد تا که دین را به خلق داد نشان کار خود را چو او به پایان برد برد او را از این جهان یزدان حال ما خاندان او هستیم اولیا، اوصیا و وارثشان بر مقام نبی احقُّ الناس غیر ما نیست بین خلق جهان جمعی از ما ربود این حق را ما بر این ماجرا شدیم رضا با وجود وقوف بر اینکه نیست جز ما در این حریم سزا ما بر این ماجرا شدیم رضا که نگردد میان خلق آشوب به تشتت نیفتد این امت تا نگرداندش عدو مغلوب تا که امت رسد به آرامش ما نمودیم حق خویش فدا تا شود حفظ امت احمد ما خریدیم عاشقانه بلا می فرستم به سویتان پیکی تا شما را به حق کنم دعوت سنت نیک احمد و قرآن آنچه مغفول گشته از بدعت [دیگر از انحراف حرفی نیست می رود با سکوت دین به فنا گر به پای قیام خون ریزد می شود دین حق بدان احیا ] دعوتم را اگر پذیرایید به سعادت کنم هدایتتان می فرستم درودتان گویم رحمت حق شود عنایتتان نامه را چون رساند پیک امام دستگیرش نمود ابن زیاد قبل حرکت به جانب کوفه حکم بر قتل آن مجاهد داد نهم دی نود و پنج آخرین بازنگری ۱۶ تیر ۱۴۰۳
مسلم میا، به کوفه به غیر از شعار نیست کوفی بر عهد و بیعت خود استوار نیست دل خوش مکن به کوفی و لحن خوش آمدش بینی که جای جاش کسی پای کار نیست جز هانی و حبیب نماند کنار تو زیرا که نقض عهد در این خطه عار نیست منصور رمز توست به حفظش مکن تلاش زیرا به گوش اهل جفا اعتبار نیست اینها همان جماعت خائن به حیدرند این قوم را لیاقت بر این تبار نیست آنجا که خلع ید شده از بهترین خلق در سبقه اش مگرد که هیچ افتخار نیست اینجا تنی هزینه ی میدان نمی شود چون جز رفاه حاجت دنیامدار نیست اینجا فروشی است شرف غیرت آبرو اینجا دلی به عشق الهی دچار نیست اینها به عشق زر به رذالت فتاده اند بر بدره هیچ قوم بدین گونه خوار نیست تنها پسندشان شود این قوم نابکار دینی که بر مراکب دنیا مهار نیست حتی اگر که نامه ی دعوت دهد نشان تکریم ضیف را احدی عهده دار نیست اینجا فروش دین و شرف شغل غالب است مهمان نوازیش به جز از چوب دار نیست یک پیره زن، همین همه مردش همین بود از دست رفته شهر، به یک گل بهار نیست دلواپس حسین شوی روی بام قصر وقتی تو‌ را جز اشک به چشمان تار نیست گویی ز عمق جان به امامت میا عزیز "اینجا کسی برای تو چشم انتظار نیست" ای عسکری رها مکنی مثل کوفیان هرگز تو مسلمی که برت غیر نار نیست ۲۸ اردیبهشت۱۴۰۰ آخرین بازنگری ۲۷ خرداد ۱۴۰۳