eitaa logo
دفتر شعر من
95 دنبال‌کننده
11 عکس
16 ویدیو
0 فایل
اشعار سید عسکر رئیس السادات
مشاهده در ایتا
دانلود
. در هر مکانی عشق منزل می کند بر پا انواع مشکل حمله می آرند افواجا دیوانه می گردد در آنجا هر چه عاقل هست یک شیوه ی دیگر بگیرد شعر شاعرها صبر از میان خلق عاشق رخت بر بندد بر پندها گوشی نمی گردد نیوشا تا عاشق که باشی در پی وصل نگار خود سر می دهی،جان می دهی،هم خانمانت را گشتی چو بر عشقت فدا سر را بگردانی بر نی که گردد قصه ی تو بیشتر افشا حتی علی اصغر شش ماهه می گوید پیش خدای عشق من با سر روم؟ حاشا عاشق بگردی عسکری آنگه که بر داری دست از سرو جان خانمان بی ترس و بی پروا خرداد نود و چهار
. روز دحوالارض راهی شد رضا سوی مشهد، سوی حج هم مصطفی بر زمین روز نخستین نعمت و بر خراسان هم ز درگاه خدا آخرین حج حبیب حق بود تا خدا کامل کند نعمت به ما گسترش یابد برای خلق ارض تا که آید باز بر ایشان رجا زنده گردد باز هم این آرزو بر انام از جانب رب علی فرش سازد تا زمین را عسکری زیر پای حضرت خیر الوری ۴تیر۱۴۰۱ آخرین بازنگری ۱۴ خرداد ۱۴۰۳
ای که در سینه ی من بذر ولا بنشاندی دل من را به تماشای رخت لرزاندی خبر عشق مرا باد صبا آوردت یا ز چشمان و دلم ساقی رعنا خواندی ای که در جرعه ی اول تو به بادم دادی هی مزن طعنه که در باده ی اول ماندی من خودم ملتفتم اهل خرابات نیم تو مرا سوی خم و باده و ساغر راندی بر در میکده ات آمد و رفتی دارم شاید از آن نظری باز برم باراندی عسکری گر به بهشتش ببری و نخورد از دو دستت قدحی غم ز دلش نستاندی  سی مرداد نود و چهار آخرین بازنگری ۲۲ آذر۹۹
دوست دارم شوم علی آویز از همه دشمنان او به گریز دوست دارم تمام دنیا را من ز نام علی کنم لبریز دوست دارم که روزی از این کار پیش زهرا ی او بگردم عزیز دوست دارم به دشمنان علی ره نپویم دمی به غیر ستیز دوست دارم علی علی گویم گر چه زخمی شوم به خنجر تیز دوست دارم که شیعه اش باشم گرچه هم قدر دانه های مویز عسکری را اگر رها سازد افتد از اوج بی گمان به حضیض یا علی پس خودت نگه دارش تا نگردد دلش سیاه و مریض  اسفند نود و چهار آخرین بازنگری ۱۵ خرداد ۱۴۰۳ 
آمدم خطی نویسم از شما اما علی مرگ بگرفتم قلم، شرمنده ات ماندم علی  هر چه گفتندم بگو جرداق قدری هم ز غیر من وفا دار تو ماندم غیر را راندم علی  شیعه در یک جمله یعنی، خلق نیکو داشتن این مسیحی را از این رو شیعه ات خواندم علی  بگذر از مردم، که هم کیشند یا هم نوع تو در صفای امر تو برعاملت، ماندم علی  هر که باشد در وجودش قطره‌ای انصاف، چون عسکری گوید به دل عشق تو بنشاندم علی سال نود و سه آخرین بازنگری ۱۵ خرداد ۱۴۰۳
داد پیغمبر علی را سر خاص بر علوم ناب قرآن اختصاص امر می فرمود ایشان بر علی تا قضاوت سازد او در بین ناس پای حکمش را خود امضا می نمود جمله فتواهای او را داشت پاس شافعی گوید چنین نه عسکری شیعه باشد شافعی با این قیاس گفت در صفین هم حق با علی است باطل است ابن ابوسفیان و عاص شافعی شاید که پنهان کرده است مذهب خود را ز قوم ناسپاس بیست و هشتم بهمن نود و چهار  آخرین بازنگری ۱۵ خرداد ۱۴۰۳
چیزی میان من و تو باقی نماند و خصم باید برای تفرقه شق البدن کند
دکتر صدای قلب من را گوش دادی ؟؟ انگار می گوید حسین من حسین من حسینم
امر کردی تا بخوانندت به جز اشعار من دلبرا این خاص بودن را چسان باور کنم؟!
شعر من را خواندی و گفتی به غلطت ای کثیف شکر از این التفات بیش از حد ای عزیز
ما نان گرفته ایم با ختم یا جواد ایمان گرفته ایم با ختم یا جواد خواندش عدو جوان گفتیم ما به او ماجان گرفته ایم با ختم یا جواد دریوزه بوده ایم در پای خوان او سامان گرفته ایم با ختم یا جواد در جنگهایمان با خصم بد نهاد میدان گرفته ایم با ختم یا جواد امشب که می رود ارباب کلبه ی احزان گرفته ایم با ختم یا جواد هر چند تشنه رفت چون جد پاک خویش باران گرفته ایم با ختم یا جواد از سوز آفتاب بر پشت بام غدر غلیان گرفته ایم با ختم یا جواد اصلا عجیب نیست ای عسکری اگر رضوان گرفته ایم با ختم یا جواد ۱۹ تیر۱۴۰۰
. جوان ترینِ امامان، ولی شکوفا بود برای قلَّت سنش عجیب دعوا بود در این قضیه رضا پاسخش سلیمان و به مهد، بعثت عیسی و عهد یحیی بود جواب چهره شناسان به اهل شک؛ در خلق، فقط همین یکی ابنِ علیِ موسی بود چو بود یکسره در حصر و بند، رابطه اش به خلق با وکلا و به نامه بر پا بود ز یک طرف نظر آماده کردن مردم برای غیبت صغرا و بعد کبرا بود گروه منحرفِ واقفی و اهل حدیث و نیز زیدیه، غُلات از او چه رسوا بود مناظرات کلامی که داشت با علما بیان کند به شریعت که مرد احیا بود بگفت دیده علیل است، جسم پنداران که دید قلب فراتر ز چشم بینا بود گروه زیدیه و واقفی خطاکارند نگاه عاملةٌ ناصبه، به انها بود جواد، غالی بر شأن خود نمی خواهد ز لعن اهل غلو، این مهم هویدا بود نمود دعویُ تدبیرِ دهر را تکذیب و گفت حکم، ز تفویض یار با ما بود فقط صراط صواب این بوَد نه راه دگر که هر که پیش و پس افتد به دین شود نابود رضا سپرده، نگردد کسی به جود تو سد جواد چونکه جوادست تا که یارا بود عجیب نافله هایش جواد طولانی است جواد سر ز همه عابدان دنیا بود شریف در نظر او شریف در علم است چقدر بَرده از اینش مقامِ والا بود ولی شرافت او سر ز حد افهام است از این قضیه شررها به قلب اعدا بود از او سعایت بی حد کند ابی داوود که در مقابل او چون صغیر نوپا بود شده است دختر مأمون جواد را تزويج از اين قضيه ولى قصد ديو پیدا بود به خانه دم به دمش مخبر و مراقب داشت سمانه، مادر بر غنچه های مولا بود رهید حضرت جود از جفای ام الفضل دمی که از اثر سم به فکر بابا بود بساط هلهله جور است باز اطرافِ کسی که لحظه آخر شبیه زهرا بود بجوی عسکری از این جواد برگ برات از آنکه عادت او بر عطا و اهدا بود ۳۱ تیر۹۹