eitaa logo
دفتر شعر من
95 دنبال‌کننده
11 عکس
16 ویدیو
0 فایل
اشعار سید عسکر رئیس السادات
مشاهده در ایتا
دانلود
آمدی جانم به قربانت چه زیبا آمدی گم نمودی دشمنان را تا که پیدا آمدی شد بسیج اشیاع شیطان تا نیایی ای عزیز در جواب طعنه زن مولا چه گویا آمدی نیمه ی ماه آمدی قرص قمر شد شرمگین خوب بودن را برایش چونکه معنا آمدی تا شدی همنام پیغمبر خسان را غم گرفت چون برای اختتام کار بتها آمدی دید خالق نیست دنیا در خور این در ناب تا جهان در خور شود پوشیده از ما آمدی دیو هم مشغول جولان شد شبیه سامری چند روزی دیر چون از طور سینا آمدی عسکری مرد از ستمکاران و احیا می شود چون ببیند مهدیا با سیف مولا آمدی ۲۶ بهمن ۱۴۰۳
بعد از نبی نیامده شاهی به جز علی بر خویش پس مگیر پناهی به جز علی حاجت نبود بر خم و بیعت بصیر را وقتی شرف نداشت سپاهی به جز علی وقتی که یوم دار محمد رسول عشق بر باورش نداشت گواهی به جز علی وقتی به خواب هم به مصاف سیوف رفت وقتی قسم نداشت پگاهی به جز علی وقتی نبود غیر نبی روی این زمین مردی اسیر عشق الهی به جز علی ده ساله بود و پشت نبیش نماز خواند دنیا تمام غرق سیاهی به جز علی معروف را نبود زمانی که آمری ناهی نداشت فوج مناهی به جز علی حق جز علی نخواست نبی را برادری بر دخت او نخواست نگاهی به جز علی عمار را رسول چو گوید به فتنه ها مردان تمام اهل تباهی به جز علی ای عسکری برای رسیدن به عشق نیست در این سرای حادثه راهی به جز علی ۱۶تیر۱۴۰۲ آخرین بازنگری ۱۵ اسفند ۱۴۰۳
من از امروز می خواهم یکی دیگر شوم مهدی من از امروز می خواهم کمی بهتر شوم مهدی من از امروز می خواهم نمازم را ادا سازم ظهوری گر که می خواهم ولی باور شوم مهدی شوم من خیرخواه خلق دنیا چون امام خود ضعیفان جهان را چون شما یاور شوم مهدی شوم منصف به کردار و به گفتار و نوشتارم به دشمن هم چنان حیدر مروت گر شوم مهدی برای پیشبرد نقشه هایم پای نگذارم به هر راهی و بر قلبت فرح آور شوم مهدی من از امروز می خواهم شوم آنچه تو میخواهی که گردم مهدوی و از تو یادآور شوم مهدی بیا بر عسکری افکن نگاهی تا ز چشم تو به معنای حقیقی شیعه ی حیدر شوم مهدی چهاردهم دی نود و چهار آخرین بازنگری۱۵ اسفند ۱۴۰۳
"چه زیبا می شود دنیا برای من اگر روزی" سر آید عسکری  هجران که چشمت را به شه دوزی به یمن  مهدی زهرا روابط ریشه کن گردد زبون را زیرتر بینم ،سزا را من به  بهروزی نباشد  اختلاس و رانت خواری، رشوه و دزدی نبینم این رقابت ها برای ثروت اندوزی به بیت المال برگردد  حساب خارج از کشور و ایران را فرا گیرد غریو فجر و پیروزی نبینم عده ای از فرط خوردن کرگدن گونه نموده آدمی دیگر ز فرط فقر خودسوزی نبینم کودک کاری نه یک طفل خیابانی نه در حسرت به کیف و کفش بینم دانش آموزی نبینم یک پدر شرمنده ی اولاد خود گشته نبینم دختری از خود فروشی می خورد روزی چه زیبا می شود دنیا بیایی گر امام ما در این عهد  پر از  ظلمت چراغ دین برافروزی پنجم آذر نود و چهار آخرین بازنگری ۲۵ تیر ۹۷
دیدی چه غریب مانده ام من به وطن با مردم شهر خود مرا نیست سخن انگار که دعوتم به جمعی که در آن یک چهره ی آشنا نمی بینم من ۱۶ اسفند ۱۴۰۳
پولی شده است بس که همه کار خاص و عام هر کار می کنند به فاکتور شود تمام می ترسم از محاوره ها هم از این به بعد با هر سلام قبض جدیدی شود پیام ۱۷ اسفند ۱۴۰۳
آخ اگر می آمدی باران رحمت می گرفت آتش بغض وحسد برجان خصمت می گرفت آخ اگر می آمدی می رفت از دل غصه ها تا زمین بر اهل خود جشن محبت می گرفت آخ اگر می آمدی در شور و شادی می شدم جای آن عمری که دل را ابر محنت می گرفت آخ اگر می آمدی کاخ ستم می شد خراب جای آن آوار ما عزم مرمت می گرفت آخ اگر می آمدی می رفت کذب و افترا جای آن را در جهان اصل صداقت می گرفت آخ اگر می آمدی ایمان به دل جا می گرفت در رکابت عسکری عزم شهادت می گرفت هجدهم دی نود و چهار آخرین بازنگری ۱۷ اسفند ۱۴۰۳ 
کار ما از کار بگذشت و طبیبان را بگو چون که دل دیوانه شد عاقل چه داند حال او دلبرا در مانده ام درمان درد من کجاست تا به کی باید عزیزم از تو سازم جستجو با طلوع آفتاب جمعه دل روشن شود با غروبش باز ماند یک دل بی آبرو در پی تو گشته ام رسوا بیابانی شدم گشته ام من یک جهان منزل به منزل کو به کو مردمم با طعنه گویند عسکری مولات کو تو کنی من را شماتت بر سر احوال سو در خور تو نیستم اما عزیزا عاشقم ره ندارد رخ نمایی بر بدان از هیچ رو؟ چهارم آذر نود و چهار ۱۷ اسفند ۱۴۰۳ 
مرا قلب از تپش افتد نیاید گر که مهمانم بیا تا باز برگردد تپش بر قلب بی جانم ز هجر روی ماه تو دو عالم گشته در ماتم یگانه سرور عالم بیا ای جان جانانم یکی هستی و دریایی و بر این کم چه بسیاری یکی هستم کمم اما تو را دنیا به قربانم به دنبال تو افتادم ولی بی توشه عفوم کن به راه عشق زیرا من سری از پا نمی دانم اگر از غصه ی هجرت بمیرم من روا باشد چه حسنی به از این باشد دلارامم به پایانم بیا بر عسکری رحمی نما ای یوسف زهرا که من هر جمعه می میرم چو بی ارباب می مانم بیست و چهارم دی نود و چهار آخرین بازنگری ۱۷ اسفند ۱۴۰۳
ظلم است که تشبیه کنم روی تو یارا با هر که مثل شد به جهان بر رخ زیبا کفر است قیاس تو به خوبان زمینی زیرا که نباشد به جهان روی تو همتا گر حسن همه خلق به هم متحد آید چون رخ بنمایی شده بیچاره و رسوا من در ته چاه و تو به بالای بلندی حالا من کمتر چه طمع سازمت آیا اما چو بزرگان همگی بنده نوازند رویا نبود عیب خصوصاً به جوانها زنهار که آزار دهی زین سخنانت ای عسکری امروز عزیز دل زهرا دوازدهم بهمن نود و چهار آخرین بازنگری ۱۷ اسفند۱۴۰۳
از کلاس عشق ما جا مانده ایم تازه آقامان بود خیلی رحیم پیرمردان کلاس اولیم جمله از اخراج خود دائم به بیم کاش می شد کار توصیفی شود رد نمی گشتیم شاید ای کریم گر چه می افتیم باز از انضباط وصفمان هم هست خود گندی عظیم کار را باید که توجیهی کنیم چون دگر گشتیم شیطانی رجیم ای معلم خود به فریادم برس راهیم کن بر صراط المستقیم من شما را دوست دارم سالها تنبلم خوب، چاره ام باشد جحیم؟ چهره ات را می کنی از من نهان این خودش باشد بلایی بس الیم عسکری را یک نظر بنما شها تا برون آز آب آرد او گلیم بیست و پنجم دی نود و چهار آخرین بازنگری ۲۲ شهریور۹۹
از حسرت رویت دل من خانه ی غم شد بر عمر فراق آمد از این غم زده کم شد چون نقشه ی پر چین و چروکی شده رویم از بس به من از دوریت ای یار ستم شد گشتم ز شمیمت گهی آباد و گهی هم از منع تو آنسان که پس از زلزله بم شد گفتند نیامد اخوی طعنه زنان باز زین نیش زدنها کمرم این همه خم شد داعش بوجود آمد و آورد جنایت پیوسته پی ذبح جوانان عجم شد از آنکه حسینی است هر آن عسکری توست گشتند یزیدی و جسارت به حرم شد بسیار غریبیم بیا تا که بفهمند بی کس نبود آنکه به عشق تو علم شد ۲۴ فروردین ۹۷ آخرین بازنگری ۱۷ اسفند ۱۴۰۳