eitaa logo
دغدغه‌های حوزوی
456 دنبال‌کننده
149 عکس
47 ویدیو
24 فایل
آئينه‌ای براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0 شناسه: @daghdagheha ادمین @a_r_moayedi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سیل های شبیه هم و فرصتی برای ترکیدن حباب های رسانه ای! 1⃣ هزار تُن ماهی در سیل الیگودرز تلف شد. 2⃣ فرماندار آمریکا اعلام کرد تلفات در این ایالت به ۲۵ نفر رسیده است، چندین نفر مفقود هستند و ۲۳۰۰۰ خانوار هم برق ندارند. ➖ «اندی بیشار» گفت: آمار بالاتر خواهد رفت. عملیات نجات تشدید شده است. در یک کلام، این حادثه است. 3⃣ شهروند اماراتی در "الفجیره" ضمن اعتراض به کمبود امکانات و عدم حضور تیم‌های امدادی درخواست کمک می‌کند! ➖ در این تصاویر شهروندان اماراتی عاجزانه طلب کمک می‌کنند و می‌گویند نه نیروی پلیس و نه نیروهای ستاد بحران، هیچکس به دادمان نمی‌رسد! ➖ گفته می‌شد که زیر ساختار کشورش را طوری طراحی کرده است که حتی کانال فاضلاب کشورش اتومات است. ✍ حالا دیگر انعکاس مشکلات غربی ها برای توجیه مشکلات داخلی نیست؛ به نظر می رسد در حال عبور از مرحله و ایده آل گرایی در شناخت غربی ها هستیم، حالا گزارش های خبری شهروندان کشورهای غربی و غربزده در ، ناکارآمدی های آنها را افشا می کند و دیگر فقط ایران نیست که مثلا در سیل تلفات می دهد! ➖ استمداد مردم سیل زده آمریکا و دوبی از مسئولان کشورشان کسی را خوشحال نمی کند اما برای ابطال انگاره کامل بودن سیستم های حکمرانی آنها کافیست! ➖ اخیرا بازیگر طنز سرشناس که برای دیدن فرزندش به رفته بود از وضعیت اسفبار رسیدگی به معضل بعد توفان اشاره کرده بود که انعکاس زیادی در شبکه های اجتماعی داشت. 🆔 @sedayehowzeh
🔻چند سوال ساده برای فهم زمینه های اغتشاشات اخیر 🔹حال که به حمدالله تب اغتشاشات فروکش نموده و برطرف شده، برای گشودن باب پیرامون این پدیده، چند سوال ساده در مورد عوامل و ریشه های بروز اخیر طرح می کنم. امیدوارم گفتگو پیرامون این سوالات و پاسخ به آنها، به فهم و تحلیل درست تر این حادثه کمک نماید: 1⃣ چرا این همه ؟ اعتراض و مخالفت با یک مسئله می تواند در سطوح مختلفی بروز نماید که شدیدترین و غیرقابل مهارترین آن اعتراض خشونت بار است، این همه خشم و خشونت انباشه، از کجا آمده و چه عواملی موجب تولید این حجم از در قشر و ما شده است؟! فرضیه های مختلفی را مرور کنید: های جدید، ها، ها، ها و ها، و تولید شده در خانواده ها، عملکرد مسئولان، القای رسانه ها و...؛ فراموش نکنیم که آنچه در فضای مجازی آموخته یا تجربه می شود، دیر یا زود در فضای حقیقی نیز تجربه خواهد شد. 2⃣ چرا و به چه علت خط گرفتن و تاثیرپذیری از رسانه های برون مرزی و عمدتا معاند اینقدر شدت یافته و موثر بوده است؟ چرا بخشی از جامعه گوش خود را به حرفهای طرف خودی بسته و حتی استدلالهای منطقی را نیز پذیرا نیست و در عوض هر حرف حتی بی مبناترین ها را از رسانه های غیرخودی قبول میکنند؟! چرا وضعیت موجود رسانه های کشور با وضعیت مورد انتظار اینقدر فاصله و شکاف دارد؟ در جهان رسانه ای شده، چگونه می توان پیروز میدان بود،وقتی رسانه های ما اینقدر منفعل و فاقد خلاقیت هستند؟ 3⃣ چرا نهادهای رسمی کشور اینقدر بی اعتبار و فاقد شده اند؟ آیا نتیجه این بی اعتباری چیزی جز آنارشیسم فرهنگی و سیاسی است؟ آیا غیر از این است که در فضای بی اعتبارشده، افراد و گروه ها به راحتی در دام دیگران گرفتار خواهند شد؟ عملکرد گروه ها و جریانات مختلف کشور طی چند سال اخیر را مرور کنید تا ریشه های این را بیابید. 4⃣ چرا افراد غیرمذهبی و غیرانقلابی، به ضدمذهب و ضدانقلاب تبدیل شده اند؟ چرا افرادی که مقید به ظواهر مذهبی نبودند، از این سطح عبور کرده و عامدانه و عالمانه کنش ضدمذهبی را برگزیده اند؟ 5⃣ چرا پایگاهای فرهنگی کشور طی سالهای اخیر اینقدر خلوت شده اند؟ آیا مسئولان فرهنگی متوجه این موضوع نبوده اند که جوانانی که از این پایگاه‌ها کنار می کشند،لزوما نشین_نشده و در جایی دیگر(حتی مجازی) و با محوریت تفکر دیگری، گرد هم می آیند؟! 6⃣ چرا سن شرکت در اعتراضات خشونت بار کاهش پیدا کرده و نوجوانان را نیز درگیر کرده است؟ نوجوانانی که هنوز به سنی نرسیده اند که دغدغه شغل و ازدواج و... داشته باشند. کدام زمینه این طیف را نیز به صف کشانده است؟ مسائل پیرامون خانواده ها( طلاق،اشتغال، آینده شغلی، امید و...) چقدر دخیل هستند؟ 7⃣علی رغم اینکه طی سالهای اخیر بارها شاهد این نوع بوده ایم، چرا هیچ گونه الگو، محتوا و آموزشی برای آموزش روش صحیح و مخالفت با تصمیمات و قوانین صورت نگرفته است؟ چرا هیچ الگویی برای تفکیک بین اعتراض و اغتشاش به جامعه ارائه نشده است؟ چرا در ذهن و فعل جوانان این کشور اعتراض مساوی است با اغتشاش و تخریب و جنگ و...؟ چه کسی باید این جوانان را آموزش می داد و تربیت می کرد؟! چرا تمام بار مقابله با این پدیده ها بر دوش و گذشته می شود؟! 8⃣ چرا واکنش های ما منحصر شده به واکنش سلبی و نفی و هیچ الگوی ایجابی برای مسائل فرهنگی و اجتماعی ارائه نمی شود؟ آیا صرف ادبیات سلبی، می تواند این اعتراضات را خنثی نماید؟ آیا مسئولان فرهنگی نمیدانند که جامعه بیش از آنکه منتظر سلب و نفی باشد منتظر الگو و است؟ 9⃣ میدانهای کنشگری جوانان و نوجوانان کجاست؟ چقدر توانسته ایم میدانهای کنشگری برای جوانان فراهم کنیم؟ وقتی این حجم از انرژی از طرق مختلف تولید می شود، عرصه و میدان تخلیه انرژی کجاست؟ ریشه مطالبه پرفشار اجتماعی برای ورود بانوان به ورزشگاه ها و... آیا چیزی غیر از این است؟ توجه داشته باشیم که اگر برای این قشر زمین کنشگری تعریف نگردد، خودش زمین بازی را تعیین خواهد کرد! ➖ و در پایان: الف) کار برای جمهوری اسلامی، شوخی بردار نیست. هر گونه ، و می تواند منجر به حادثه شود. امیدوارم این اعتراضات، خواب از چشم مسئولان و فعالان فرهنگی برباید. جامعه امروز ایران مسئولانی می طلبد که به معنی واقعی خواب و خوراک را بر خود حرام کرده باشند؛ ب) ضرورت و که رهبر معظم بر آن تأکید نمودند، اهمیت خود را در چنین مواقعی نشان می دهد. اگر روایت درستی از وقایع ارائه نشود، جبهه دشمن روایت خود را مسلط خواهد کرد. در فضایی که روایت دشمن حاکم است، عملا گوش شنوا و دل همراهی برای شما وجود نخواهد داشت. ✍ حجت الاسلام محمد وکیلی 🆔 @sedayehowzeh
🔎استوری‌های دومینووار سلبریتیک و ریل جدید جنگ شناختی! ✍علیرضامحمدلو، تحلیگر رسانه 🔸جنگ شناختی با لیدری برخی سلبریتی ها وارد فاز جدیدی از ساخت پایگاه مردمی شده است. دیگر حجاریان و مسیح علینژاد توان ذهنیت سازی و مردم سازی برای شورش ندارند و استراتژی براندازی یا تغییر رفتار حاکمیت را سمت گروه‌های مرجع، داده اند. 🔸دومینوی استوری های آشوب طور با مضمون واحد و کلیدواژه "مردم" توسط چهره های سیما و سینما و فوتبال، محل تامل است و نگاه راهبردی تری در می‌طلبد. 🔸اساسا وقتی کودتا امکان ندارد و براندازی ممکن نیست و اغتشاش ثمر نمی‌دهد، یعنی دشمن روی زمین، بازی را واگذار کرده ولی بازی را سمت زمین ذهنی و فضای مجازی سوق داده تا از حیث جمعیت سازی به و اغتشاش بازگردد. 🔸وقتی خواننده ای معلوم الحال با تحریک و تهدید فوتبالیست ها سعی در به سطح تماس اجتماعی بیشتر و ساحت بین المللی دارد، یعنی فاز مجازی ماجرا جهت بشدت فعال شده است. 🔸با حضور مردمی، کار در میدان برای رفع فتنه تقریبا تمام شده ولی فضای ذهنی و میدان مجازی برای در ایران همچنان مهیاست. اگر فشار ذهنی با اهرم مجازی و تصویرسازی منفی دومینووار افزایش یابد، چه بسا فاز بعدی ماجرا جهت مدیریت، پیچیده تر باشد. 🔸بازیگران و فوتبالیست ها و ورزشکاران سایر رشته ها که به وارد نشده اند را با تدبیر و کیاست، حفظ کنیم و از دامن زدن به نفرت پراکنی های مهندسی شده پرهیز داشته باشیم که این ماجرا، بوی پیام دومرحله ای برای اهداف مشکوک دارد. _ 🔍 @rasadname
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اظهارات "هاتف علیمردانی"، کارگردان سینما خطاب به مجری شبکه سلطنتی BBC 📽 جامعه دوقطبی باعث می شود برادر کشی اتفاق بیافتد،راهکار، مقابل هم ایستادن نیست! 🔸 و بی آرمانی را در خیابان ها دیدم که خواسته های حداقلی دارند و باید این حرف ها را شنید؛ با چهار تا پست اینستاگرامی که نمی شود افتاد پشت قضیه! 🔹آنقدر تند می‌رویم که نمی‌گذاریم حکومت صدای برخی مردم را بشنود؛ کشور به آن بزرگی، یک ایران پشتش ایستاد، نتوانستند حکومتش را تغییر دهند! ➖جامعه است و آن چیزی که من در خیابان می بینم با آنچه می شود خیلی متفاوت است. ⬅️ مجری: آیا هیچ تلاشی از سمت حکومت که نشان دهد میخواهد مشکل را حل کند،دیده اید؟! ➖حکومت اگر بخواهد پالس مثبت بدهد با تراکتور از رویش رد می شویم خانم! ما پالس مثبت را نمی گیریم، ما اصلا گوش نمی کنیم! ➖الان در همین کشور شما یعنی انگلیس، اگر گروهی بگویند آمده ایم براندازی، حکومت می ایستد و نگاه می کند؟! 🔻 باعث می شود که اتفاق بیافتد،راهکار، مقابل هم ایستادن نیست! 🎙 شما هم صدای حوزه باشید! 💯 Voice of howzeh (VOH) ➡️ sedayehowzeh.ir
🔰سرانجام آشوب‌های مجازی چگونه است؟ ✍ مصطفی قربانی 🔶یک واقعیت انکارناپذیر درباره آشوب‌های اخیر کشور، محوریت سلبریتی‌ها در شبکه‌های اجتماعی مجازی مانند اینستاگرام و توئیتر در تهییج و تحریک نوجوانان و جوانان است. سؤال مهمی که در این میان مطرح می‌شود این است که سرانجام تحولات منبعث از این شبکه‌ها چه می‌شود؟ در پاسخ باید گفت که بررسی نقش شبکه‌های اجتماعی مجازی در رخداد تحولات سیاسی، برای نخستین بار پس از تحولات 2011 دنیای عرب، با توجه به نقش فیس بوک در این تحولات، مورد توجه قرار گرفت. در این انقلاب‌ها که به انقلاب‌های «فیس‌بوکی» هم مشهور شدند، شبکه‌های اجتماعی مجازی بویژه فیس بوک در سه مرحله تحولات انقلابی را متأثر کردند: در مرحله‌ی شکل‌گیری انقلاب به تسریع فروپاشی رژیم کمک کردند، در مرحله‌ی پیروزی نقش اندکی داشتند و در مرحله‌ی بعد از پیروزی به نفرت‌پراکنی قومی و دینی و تشدید خشونت پرداختند. درواقع، در نهایت به کارگزار تشدید و تعارضی کردن شکاف‌های اجتماعی تبدیل شدند(ر.ک: مقاله سیاست دیجیتال و تباهی دولت‌های ضعیف نوشته دکتر حجت کاظمی در فصلنامه سیاست). براساس این تجربه، با توجه به بی‌سر بودن آشوب‌های اخیر در ایران، بی‌برنامه و غیرهدفمند بودن آنها در عین وجود عنصر سازماندهی قوی و تأثیرپذیری بالا از فضای مجازی، این تحولات نتیجه‌ای جز سوق دادن کشور به سمت خشونت و تعارضی کردن شکاف‌های اجتماعی ندارد. بر همین اساس، ضمن تلاش برای پایان دادن به استعمار مجازی در کشور، بایستی با تبیین شرایط حساس کشور و توطئه‌های شوم بیگانگان، مانع از اغفال سلبریتی‌ها و جوانان شد.
هدایت شده از حکمرانی فرهنگی
🔖ایران به قبل و بعد از سال 1401 تقسیم شد. بحران به وجود آمده در پی فوت مهسا امینی را به جرأت می‌توان دانست. سلبریتی‌ها برای نخستین بار در ایران است که چنین وسط معرکه آمده و حتی در نقش لیدر آشوب‌ها ظاهر شدند. اما آیا این ماجرا، اتفاقی بوده یا زمینه‌ها و نمونه‌هایی در تاریخ داشته است؟ ▶️ اصل ویدیو را در لینک زیر ببینید: https://youtu.be/cAKlTY0zXxI ♨️ الگوی پیاده شده در در ماجرای اعتراضات به حجاب، حاصل تجربیات آمریکا در طول هفت دهه است. حدود هفتاد سال است که پس از جنگ جهانی دوم، سبک زندگی به یکی از اصلی‌ترین مسائل دنیا تبدیل شده است. چرا سلبریتی‌ها مهم شدند؟ چون سلبریتی‌ها الگوها و سرآمدان سبک زندگی آمریکایی هستند. در ایران هم این روند قبل از انقلاب وجود داشت. اما با انقلاب اسلامی متوقف شد. سبک زندگی دهه شصت کاملا متفاوت گردید. اما دوباره از دهه هفتاد به این سو، به مرور زمینه برای بازگشت سلبریتی‌ها به صحن جامعه فراهم شد. در دقیقه 12:36 توصیف این روند را ملاحظه بفرمایید. ❓اما چگونه تبدیل به یک سلاح علیه مخالفان آمریکا شد؟ دو نمونه تاریخی را مطالعه و معرفی کرده‌ام: ۱- نمونه یکم: واقعه بین خروشچوف صدر هیات رییسه شوروی و نیکسون معاون رییس جمهور آمریکا در سال ۱۹۵۹ که در این بخش ویدیو می‌توانید ملاحظه کنید: 06:12 ویدیویی که قبلا برای مناظره آشپزخانه تولید کرده‌ام را در اینجا ببینید: https://youtu.be/vsOvFx2-0lk ۲- نمونه دوم: جنبش اعتراضی معروف ۱۹۶۸ در آمریکا که توسط دانشجویان آغاز شد و به سرعت به سایر نقاط اروپا مانند فرانسه و انگلیس و ایتالیا و آلمان و ... هم رسید که می‌توانید در این بخش از ویدیو آن را ملاحظه بفرمایید: 21:38 ▪️الگوی حاکم بر تبدیل مرگ خانم مهسا امینی به بحران امنیت ملی را در ابتدای ویدیو ببینید: 00:09 الگوی سه مرحله‌ای در ایجاد بحران امنیت ملی، و نقش سلبریتی‌ها و به طور خاص علی کریمی را در این بخش از ویدیو ببینید: 01:34 🖋✍️مشق استراتژی | حسام الدین حائری زاده | 🆔@Cultural_governance
⭕️ «خوارج نو» در ایران امروز ✍حجت‌الاسلام حبیب‌الله بابایی پیش از این در مقالۀ «تفکر اجتماعی خوارج» بر اصل «گسست میانِ من و دیگری» به مثابه نخستین اصل در اندیشه خوارج پرداخته‌ام، اینکه هرکسی از من نیست در دارالکفر هست. این اصل، پایه‌ای موثر در اخلاق دینداری خوارج و خودشیفتگی و خودارضاییِ دینی و سیاسی آنها در برخوردهای اجتماعی¬ با دیگران بوده و همین نیز موجب انسداد گفتگوی خوارج با اغیار بوده است. آنگاه که این مقاله را می‌نوشتم فکر می‌کردم مصادیق مهم از این جریان را می‌توان در برخی از خطبا و گاه روحانیان لج‌باز در ایران مشاهده کرد، لیکن تجربه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی در ایران نشان داد که روحیۀ خوارجی صرفا یک روحیۀ دینی و مذهبی نبوده، بلکه قالب‌های روشنفکری و گاه ریشه‌های دانشگاهی عمیقی دارد، قالب‌هایی که دارالکفرش را از خودی‌ها شروع می‌کند، «دیگری»هایش را از خودی‌ها و «خودی»هایش را از بیگانگان برمی‌گزیند، و به رغم ادعای گفتگوی تمدن‌ها، نمی‌تواند همین گفتگو را در وطن بوجود آورد و بلکه در دام تئوری های جدید خشونت می‌افتد. اصل دیگر در عقاید اجتماعی خوارج، اصل «عدم تبعیض ایمان» است، اینکه ایمان یک امر به هم پیوسته است و قابل تجزیه (بعض بعض کردن) نیست. از این رو کسی یا ایمان دارد و یا ندارد و کافر است. کسانی که گناهکاراند، نمی¬توانند ایمان داشته باشند و کسی هم که ایمان ندارد کافر و مهدور الدم است. دوباره زمانی که این مقاله را می‌نوشتم تصورم این بود که مصادیق این اصل را باید در میان برخی از روحانیون انحصارطلب جستجو کرد، لیکن بعدها دیدم این سخت‌گیری و گاه ساده‌لوحی را می‌توان در میان برخی جریان‌های روشنفکری در ایران نیز پی گرفت. بر اساس چنین اصلی همه باید نابِ ناب باشند و جامعه نیز باید مبرای از خطا باشد (برای همین، این طیف یا سفید سفید می بینند و یا سیاه سیاه). دشوارتر اینکه، نه تنها افراد جامعه باید مصون از خطا باشند، بلکه دولت اسلامی نیز باید خالی از ضعف و اشتباه باشد. از این نظر، اگر دولت جایی مرتکب خطا شود گناه کبیره کرده و «کافر» و «مرتد» می‌شود و در این صورت نه تنها باید از آن سرپیچی کرد بلکه باید با ایشان «جهاد» نمود. (اصل «استعراض» یا «اعدام مرتدان»). قاعدۀ دیگر در رفتار اجتماعی خوارج تقدم «شور» بر «عقلانیت» است. شور و هیجانات نفسانی (passion) همواره یکی از محوری‌ترین پرسش‌ها در اندیشه سیاسی بوده و هست. اندیشمندان بسیاری مانند اسمیت و پاسکال و دیگران در مورد امکان مهار (harnessing) و یا سرکوب (repressing) هیجانات نفسانی و غریزی سخن گفته‌اند و کسانی نیز با عنوان کردن "کنترل آتش با آتش"، شورهای نفسانیِ خطرناک را قابل کنترل با شورهای و هیجانات دیگر تلقی کرده اند. در این باره برخی نیز تأکید کرده‌اند که تا زمانی که شورهای نفسانی از رهگذر عقل و اندیشه تعدیل نشود (تبدیل به interest نشود) نظم اجتماعی بوجود نمی‌آید. آنگاه که این مقاله را می‌نوشتم دوباره مصادیق آن را در میان برخی از جریانات مذهبی و گروه‌های به اصطلاح فشار انقلابی می‌دیدم، لیکن الان که تحولات پیرامونی‌ام را می‌بینم تقدم هیجانات و شورهای کور نفسانی بر عقل و اندیشه، و تقدمِ تعصب‌های کور بر قانون و اخلاق را در جریان‌های مدعی مدرنیته درایران بوضوح می‌بینم. به نظرم آنچه در دو سویۀ به اصطلاح نخبگانی ایران می‌توان مشاهده کرد، دو گونه از خوارج‌بودگی است که مسیرهای گفتگو را از هر دو سویۀ عرفی و مذهبی در ایران به انسداد می‌برد و تراکمی از نفرت و خشونت را در جامعه بوجود می‌آورد. جنس این خوارج‌بودگی در ایران، جنس اخلاقی است و نه اندیشه‌ای و باید آن را در نظام پر از عیب آموزش و پرورش‌مان چاره کنیم. لیکن عجالتا امروزه لازم است دلسوزان نظام از هر دو طرف برای شنیدن از یکدیگر (حسن الاستماع به مثابه اساس در صورتبندی گفتگوهای سازنده) اندیشه کنند و زمینه‌های لازم را برای ایجاد ارتباطی موثر با یکدیگر و گفتگو با نسل منتقد و گاه معترض (که بسیاری از آنها در خانه هستند و نه در خیابان) فراهم آورند. یکی از نقطه‌های مهم گفتگو که باید در مورد آن فکر کرد و به توافقی در سطح ملی رسید، «فرایند مسالمت‌آمیز نقد و مکانیسم‌های قانونی آن» است تا بتوان انتقادات دلسوزان انقلاب و نخبگان جامعه برای اصلاح رویه‌ها و اقدامات به موقع را شنید. @Howzaviat @daghdagheha
🚨«ایران اینترنشنال»؛ رسانه‌ای برای تجزیه ایران سیدمحمد بنی‌رضی، فعال رسانه‌ای: 🔹وضعیت آنارشی، یعنی حرکت به سمت آشفتگی، تجزیه و نابودی. بعید است که حتی خواسته براندازها، سلطنت‌طلب‌ها و هر کسی که به جغرافیای فعلی اعتقاد دارد، تجزیه باشد. 🔹با دانشجویان عموما نو ورودی دانشگاه که در تجمعات رادیکال شرکت می‌کنند، بارها هم کلام شدم. مطمئن هستم که حداقل ۹۰ درصد آنها موافق تجزیه ایران نیستند. اما چرا مهم‌ترین رسانه، ترغیب کننده و تریبون اغتشاشات اخیر یعنی «ایران اینترنشنال» برای تجزیه ایران تلاش می‌کند؟ 🔹یک روز کامل اینترنشنال را دنبال کنید. هیچ هویتی ندارد. نه سلطنت‌طلب است نه طرفدار همجنس‌بازی. نه رسانه کومله است و نه کمونیست‌ها. نه ربع پهلوی را می‌خواهد و نه برای دغدغه هنرمندان و ورزشکاران به خودی خود اهمیتی قائل است. 🔹همه را از جهت نه به جمهوری اسلامی پوشش می‌دهد. کمترین هویت و جوهر ایجابی ندارد و شگفت‌انگیز اینکه تنها رسانه‌ دنیاست که تا این اندازه بی‌ریشه و بی‌هویتی است. اینترنشنال با وجود بی‌هویتی قابل توصیف است. این رسانه در یک کلام «سعودی» است! 🔹این رسانه از طرفی در جهت «پایان قدرت جمهوری اسلامی» عمل می‌کند و از طرف دیگر برای فردای جمهوری اسلامی به یک جریان مشخص برای حکومت ضریب نمی‌دهد. ده‌ها گروه و جریان ریز و درشت را در آینده سهیم می‌کند تا از وضعیت آنارشی، چند قطبی و تجزیه نهایی لذت ببرد. به کومله و تجزیه‌طلب‌ خوزستان و سیستان و آذربایجان تا سلطنت‌طلب و منافق آنتن می‌دهد تا در روز بعد از جمهوری اسلامی به تماشای یک جنگ داخلی تمام عیار بنشیند. در این میان بی‌وطن‌ترین افراد کسانی هستند که با زبان فارسی روی آنتن اینترنشنال می‌روند و فقط به خاطر مشتی دلار تلاش می‌کنند تا رویای سعودی به واقعیت بپیوندد. 🔹این بی‌هویتی رسانه‌ای به جماعت پیرو آن نیز انتقال یافته است. هیچ کدام نمی‌دانند که خب، بعدش چه می‌شود؟ آیا قرار است کومله کردستان را از ایران جدا کنند؟ یا قرار است دموکراسی ربع پهلوی آغاز شود؟ یا قرار است حکومت کومونیستی شکل بگیرد؟ و نمی‌اندیشند به اینکه همه این‌ها بارها شکم هم را پاره کرده‌اند! 🔹جماعت فعلی هیچ خواسته‌ای ندارد و در عین حال تصور می‌کند در حال انقلاب هستند. انقلابی که نه رهبر دارد، نه در عرصه سیاسی برنامه‌ دارد و فقط می‌داند که باید همه چیز آزاد شود اما نمی‌فهمد که فردای جمهوری اسلامی بدون کمترین تردیدی جنگ داخلی بسیار گسترده‌ای شکل خواهد گرفت. 🔹جنگی که هم امنیت و هم پول لازم برای خرید یک سطل ماست را از آنها خواهد گرفت چه برسد به «آزادی» و فقط پای کوبی نجاست‌های عبری-عربی را در پی‌خواهد داشت! هر چند که دشمنان ایران تصور این شادی را به گور خواهند برد. @daghdagheha
🔎منطق چندوجهی رهبرانقلاب در مواجهه با عوامل ناآرامی‌های اخیر 🔸این روزها که شلوغ کاری و اجحاف برخی نسبت و انقلاب و مردم و امنیت جامعه عیان شد، بحث و جدل هایی هم پیرامون مجازات عوامل اغتشاشات در گرفت. 🔹عده ای با استناد به روش کشورهای خارجی مثل ترکیه و آمریکا و فرانسه و...، و بدون اغماض را نسبت به تمام مقصرین حقیقی و حقوقی و مجازی مطرح کردند. عده ای نیز منش مدارا و با مجرمان را ذیل آزادی بیان و حق مردم در اعتراض نسبت به عملکرد حاکمیت درست ترین یا بهترین شیوه تلقی می‌کردند. 🔸رهبرانقلاب با تجزیه عوامل و تقسیم این حوادث، وزن و نقش هر کدام از ساحت های فکری و مجازی و هنری و ورزشی و میدانی را با دقت تبیین نمودند که در ادامه می‌خوانیم؛ 1⃣ منطق، هشدار، جبران و تصحیح خطا: خواص باید جبران کنند و خط کشی و مخالفت خود را با دشمن و اغتشاشات را شفاف سازی کرده و مواضع صریح و ضدبیگانه اتخاذ کنند(تلنگر جدی در عین فرصت سازی برای جبران). 2⃣ منطق جذب حداکثری، نگاه مثبت و مدارا: جامعه ورزشی و هنری ما سالم است‌ عناصر مومن و باشرف کم نیستند. حرف چهار نفر مخالف در میان این مجموعه هم ارزشی ندارد و جامعه ورزشی و هنری با اینگونه رفتارهای دشمن شادکن، آلوده نخواهد شد(تالیف قلوب و پرهیز از تحریک لغو و منفی عموم سلبریتی‌ها) 3⃣ منطق تبیین، هدایت و راهبری: کسانی که در خیابان فساد و تخریب می‌کنند و کردند، یک حکم واحد ندارند. جوانان و نوجوانان هیجانی، فریب خورده و متاثر از فلان برنامه‌ اینترنتی را بایستی تنبه، تفهیم و هدایت کرد(ظهور و بروز امامت تمام عیار). 4⃣ منطق مجازات و محاکمه بر اساس قانون: منافقین، تجزیه طلب ها و بقایای رژیم منحوس پهلوی و خانواده های ساواکی های مطرود و منفور را به میزان مشارکت در تخریب و ضربه به امنیت خیابان‌ها، قوه قضاییه باید برایشان مجازات و محاکمه تعیین کند(خشم مقدس و احترام به قانون). ✅این نوع نگاه، نشان از تفکر استراتژیک رهبری است که با اشراف کامل نسبت به صحنه و حوادث مهندسی شده، فرصت انشقاق، ، دوقطبی و نارضایتی اجتماعی را از بیگانه سلب کرده و به واقع، با کمرنگ کردن یا فرعی خواندن عوامل داخلی ناآرامی ها، تمام توجه را به سمت جلب می‌کند. ✍علیرضامحمدلو @abdisheengelabi @daghdagheha
🇮🇷 رهبری برای ایران! • تا همه ایران را، با وحدت ملی و انسجام درونی لحاظ نکنی، مقابله با طرح و توطئه دشمن خارجی ممکن نمیشود. ✔️ ۴جمله راهبردی دیروز رهبر انقلاب در این مهم: 1⃣ "خیلی از این کسانی که جزو هواداران جدی نظام جمهوری اسلامی هستند. شما می بینید در مراسم مذهبی، در مراسم انقلابی اینها شرکت می کنند". 2⃣ " ما جامعه سالمی است. ماهم جامعه سالمی است (موضع گیری برخی چهره های ورزشی و هنری اهمیتی ندارد) جامعه هنری و ورزشی ما با اینگونه حرکتها با این رفتارهای دشمن شاد کن آلوده نخواهد شد" 3⃣ " یکی از پیشرفته ترین اقوام ایرانی اند علاقه مند به میهنشان، علاقه مند به اسلام شان، علاقه مند به نظام اسلامی شان" 4⃣ "من در میان زندگی کرده ام جزو اقوام وفادارعمیق به انقلاب اسلامی و به جمهوری اسلامی اند" • حتی موضع خواهی و جبران خواهی ایشان از سیاسی و مذهبی ای که در بیانیه دادن و اظهارنظر عجله کردند مودبانه و اخلاقی بود: "حالا ناشی از دلسوزی -دلشان سوخت- بدون تحقیق اطلاعیه دادند، حرف زدند..." ⬅️ با این راهبرد ۴وجهی منطبق بر شرایط کنونی میشود یک ایران را مقابل "هرزه خواهی اقلی" و "تجزیه طلبی اقلیتی" آورد. ❗️ دوستداران و مریدان رهبری بیش از دیگران باید این را پاس دارند. "دوگانه های تعاندیِ بی جا"، "برچسب زنی های نابجا یا بدموقع" نسازند. نزاع جدیدی که ذره ای شدن جبهه حق را موجب شود را همراهی نکنند. محسن قنبریان @m_ghanbarian @daghdagheha
✅ گزارش ارائه با موضوع «بی‌ایدگی حجاب و زن معاصر» در همایش الهیات اجتماعی تا ارشاد اجتماعی با موضوع حجاب: 1. سیاستگذاری ما درحوزه زنان و خانواده موضوع محور است و نه ایده محور: موضوعی مانند لزوم افزایش جمعیت، لزوم رعایت حجاب شرعی، پایین آمدن سن ازدواج، جلوگیری از خشونت علیه زنان را وسط می گذاریم و در مثلث دولت، قانون، مردم سیاستگذاری می کنیم؛ الگوی مشترک سندهای این سالیان 2. اندیشمند دینی لازم است که بین تفکر در مقام مفسر دین و تفکر در مقام حاکمیت دینی تفکیک قائل شود و مرزهای هر دو را رعایت کند. 3. توجه به تزاحم‌ها و پیچیدگی‌هایی که سیاستگذاری در حجاب با آن مواجه است ما را به سمت ایده‌ای برای حل آنها می کشاند. از همین جاست که سیاستگذاری ایده محور می شود. این تزاحم‌ها و پیچیدگی می تواند از این قرار باشد: الف. تزاحم بین مشروعیت و مقبولیت. سیاستگذاری در حوزه حجابی که مشروعیت دینی دارد زمانی موفق است که همراهی اجتماعی را نیز با خود داشته باشد. ایده ما برای این همراهی چیست؟ ب. تزاحم بین آتوریته قانون و انتخاب فرهنگی. در مقابل آتوریته قانون شهروند قرار دارد و در انتخاب فرهنگی زن انتخابگر دارای اراده. حجاب قانونی معنای اجتماعی رسمی، اداری و حاکمیتی به حجاب می دهد. ایده ما برای حل این تزاحم چیست؟ ج. تزاحم بین آتوریته قانون و امر سیاسی. فاصله امر قانونی و امر سیاسی کم است. امر قانونی حجاب به امر سیاسی تبدیل شده است در حالی که بسیاری از امور قانونی این گونه نیست. راه حل ما برای این که امر قانونی در آینده به این شدت امر سیاسی نشود چیست؟ د. تزاحم بین آتوریته دینی حجاب و خودآیینی زن معاصر. مفاهیم مرکزی حجاب تا کنون مصونیت، حفاظت از مردان، زیبایی و شرط فعالیت در نظام اسلامی بوده است. این مفاهیم هیچ کدام با ویژگی خودآیینی، عاملیت و انتخاب‌گری زن مدرن نسبتی ندارد. آیا باید این ویژگی انسان مدرن را در سیاستگذاری ها نادیده گرفت یا این که ایده های مرکزی ما مبتنی بر عاملیت باشد؟ ه. تفاوت بین زن انتراعی و زن انضمامی. تصور اکثر تصمیم سازان و تصمیم گیران درباره زنان زن انتراعی است که موضوع حکم احکام شرعی نیز قرار گرفته است. در چارچوب موازین شرعی لازم است به مسائل و نیازهای زن انضمامی یعنی زنانی که در جامعه امروز مطالبات و مسائلی واقعی دارند پرداخته شود. این از نان شب برای حاکمیت ما لازم است که نگاه خود نسبت به زنان ار تغییر اساسی دهد. و. تزاحم بین سیاست جنسی و سیاست جنسیتی. حجاب در سنت هم اندام جنسی را می پوشاند و هم زنانگی را. اگر فلسفه حجاب پوشش امر جنسی باشد می توان به حجابی که زنانگی را نبوشاند فکر کرد؟ 💠 حل این تزاحم ها و پیچیدگی ها ما را به ایده ای می رساند که وضع سیاستگذاری در حجاب را از وضع خام و موضوع محور خود شاید رهایی بخشد. @majiddehghan @daghdagheha
🔴لطفا بس؛ ماجرا کف خیابان نیست... 🔸برای تحلیل اغتشاشات اخیر اگر کف خیابان متوقف شویم دچار یک خطای تودرتو و فاحش شدیم. ماجرای اغتشاشات اخیر با همه نمونه های گذشته متفاوت است و مهمترین تفاوت آن سهم و نقش پلتفرم هاست. 🔹شبکه های اجتماعی تنها آتش بیار و معرکه گیر نبودند، بلکه آتش ساز بودند. شبکه های اجتماعی تنها محلی برای قرار و مدار اغتشاش نبوده و نیست. شبکه های اجتماعی تنها محلی برای پوشش گسترده اغتشاشات نیست. تنها برای اطلاع رسانی شبکه برانداز نیست. برای خبر راست و دروغ نیست؛ از این نگاه های سنتی و بسیط خارج شویم. 👈شبکه های اجتماعی، همه اغتشاشات است نه جزء وابسته و ضمیمه. گذشت روزگاری که رسانه صرفا جهت اطلاع رسانی بود.  نقش کلیدی و نهایی رسانه، ساخت تصویر در ذهن است و برای ساخت تصویر، فراتر از هشنگ سازی نیازمند رویداد سازی است و لذا رویداد را ساختند تا تصویر را بسازند. هر کس در شبکه های اجتماعی می چرخید احساس می کرد شهر در کنترل تروریست های وطنی است و حال آنکه در واقع خبری نبود جز گروه های کوچک پراکنده و محلی که دانسته و ندانسته آمده بودند تا حلقه های تصویر ذهنی را تکمیل و نهایی کنند.    ⭕️متاسفانه هنوز یک نگاه ساده اندیشانه درباره عصر پلتفرم وجود دارد که سیستم حکمرانی در کشور ما را دچار برآوردهای کج و معوج کرده است. استقلال حاکمیتی و قدرت حکمرانی در حال صدمه دیدن جدی است. خیال می کنند پلتفرم یک ابزار اطلاع رسانی صرف است؛ خیال می کنند ابزار سرگرمی است؛ خیال می کنند جزئی و گوشه ای از زندگی است. خیال می کنند مردم تنها اوقات فراغت با پلتفرم می گذرانند. ⭕️آقایان مسوول؛ پلتفرم،  همه زندگی است. خود زندگی است. مجاز نیست؛ واقعیت است. متوجه باشیم درباره چه چیز حرف می زنیم. اراده انسان ها از ذهن آغاز می شود و پلتفرم در نقطه شروع اراده انسان ها قرار گرفته است. ذهن را دستکاری می کند. رفتارها را رها کنید و ببینید چه چیز رفتار را می سازد. جنگ در ذهن است نه در کف خیابان. کف خیابان نشانه است و آیت که بدانید در ذهن ها چه خبر است. پلتفرم ها تنها در ایام اغتشاش فعال نبودند. اساسا پروژه اغتشاشات اخیر برای این روزها و چند روز پیشتر نیست. پروژه مستمر اهریمن است. یک سناریوی همیشگی که پایان نیز ندارد. بهوش نباشیم، زین پس چنین صحنه هایی را کف خیابان باید بیشتر بشماریم. 🔹اما سناریویی که اهریمن بر پلتفورم سوار کرده است چیست؟ 1⃣یکم. تعمیم شتابزده و استقرای ناقص از مشکلات کشور.یعنی چی؟ یعنی به صورت مداوم و روزانه نقاط ضعف و ریز و درشت را به کل حاکمیت تعمیم دهد. چنانچه مخاطب در بلند مدت احساس کند با حاکمانی مواجه اند که با او دشمنی دارند.  این پروژه حس انتقاد او از وضع موجود را تبدیل به نفرت و خشم می کند.  مشکلاتی که با هر فراز و نشیبی در حال اصلاح است و هرچه باشد ناشی از خیانت حاکمان نیست؛ چه آنکه حاکم کسی نیست جز مردم. 👈اما این گام فریبنده یک حلقه تکمیلی کم دارد. مخاطب باید در واقع نیز احساس کند این حس درونی آدم ها درحال تبدیل به یک کنش بیرونی است؛ آنهم یک کنش همگانی. اگر این کنش بیرونی و همگانی را باور کند پروژه مسخ تکمیل می شود و او نیز به خیابان خواهد آمد و بی آنکه بداند چه شده و به چه باید اعتراض کند و مطالبه اش چیست، می شود کلوخ انداز و آتش بیار وخدای نکرده آدم کش. 2⃣پس حلقه دوم، رویداد سازی است تاپروژه طراحی شده در ذهن کامل شود. کافیست جمعی در یک گوشه جمع شوند وشعار دهند. چند سطل آشغال آتش کشیده شود. چندتائی شعار نوشته شود و... و در نهایت برای اینکه این رویدادهای محلی، واکنش ملی و جهانی بگیرد سراغ زن و خشونت رفتند چون قدرت کانونمندی وتوجه سازی دارد. ✅دقت دارید انشالله؛ یعنی رویداد نمی سازند که براندازی کنند، خیابان را به آتش می کشند تا ذهن ها راتسخیر کنند. براندازی نهایی نتیجه فلج ذهنی و مسخ شناختی است وخود به خود رقم می خورد.  🔹آقایان مسوول؛ جنگ در ذهن است. هر کس ذهن رادر اختیار بگیرد اراده آدم ها را مختل می کند. اصلا مهم نیست آدم ها حتی چه اعتقاد و گرایشی دارند. شناخت شان از واقع تغییر کند اراده شان تغییر می کند. کم نبودند این روزها خواصی که در میانه حق و باطل و در وسط میدان متحیر ماندند و اگر با سیلی واقعیت هوشیار نشدند، زیر دست و پا له شدند. 🔸آقایان حکومت؛ جنگ کف خیابان نیست.معطل نمایند. گذشت 78 و 88 و حتی 98. نقطه شروع را در پلتفرم ها و قدرت شبکه بیابید. راه اصلاح بسیار است به شرط اینکه این ادراک کلیدی شکل بگیرد که یله سازی فضای مجازی که راه رابرای جولان اهریمن هموار می سازد و مارپیچ سکوت ساختاری پلتفرم ها که راه را برای کنشگری جبهه حق می بندد، جامعه را مسخ می کند و معنای قدرت را تغییر می دهد و استقلال کشور را می گیرد و حاکمیت را مسلوب الاراده می سازد. به هوش شویم شما رابه حضرت عباس. @mahdian_mohsen @daghdagheha
💠چرا به نوجوانها وطن‌دوستی یاد ندادیم؟/1 🔻چند روز پیش داشتم با دوستی درد دل می‌کردم که با توجه به چیزی که در بچه‌های دهه 80 می‌بینم (کسانی که این روزها در خیابان حضوری پررنگ دارند و البته دانشجو هستند و در دانشگاه‌ها از همه خطوط تعیین‌شده عبور کردند) اگر فردا روز یکی از سرکرده‌های گروهک‌های تروریستی جدایی طلب مانند دمکرات، کومله، پانترک‌های وابسته به اردوغان و علیف یا وهابی‌های وابسته به پاکستان و سعودی بیایند و در جمع آن‌ها سخنرانی کنند و چند فحش آبدار به جمهوری اسلامی بدهند و بعد بگویند که ما می‌خواهیم بخشی از خاک کشور را برای خودمان برداریم، چنان سوت و کفی بزنند که آن‌سرش ناپیدا!! 🔻هر چند این درددل بود، اما از ترسی بزرگ در دل فردی چون من که تمام زندگی‌ام ایران بوده، شعرم، شعورم و شورم میهن و سرافرازی آن بوده حکایت دارد از دردی عمیق و جانفرسا که متاسفانه این روزها شاید کمتر کسی به آن توجه می‌کند. وقتی فکر می‌کنم جوانی که پیش از انقلاب به دنیا آمد و خانواده و همان جامعه به قول منبری‌ها آلوده و فاسد توفیق آن را پیدا کرد که به گونه‌ای تربیتش کند که بار هشت سال جنگ را به دوش بکشد تا جایی که بیش از 70 درصد از شهدا و جانبازان هشت سال جنگ ملی و مذهبی ما را همین نوجوانان و جوانان 14 تا 22 سال تشکیل می‌دادند، به شدت خودم را ملامت می‌کنم. 🔻هر چند به عنوان یک پدر، یک نویسنده و کسی که دلش لحظه لحظه برای کشورش می‌تپد همه تلاشم را کرده‌ام که تا جایی که امکان داشته، فرصت داشته‌ام و سوادم قد داده قلم بزنم و کم نگذارم؛ اما آیا همه ما این کار را کرده‌ایم؟ اگر به کف خیابان نگاه کنید باز هم بیش از 70درصد از کسانی که در این اعتراضات و اغتشاشات حضور داشتند همین قشر 14 تا 22 سال بودند! شاید عده‌ای بگویند که این‌ها بخشی از جامعه هستند و بخش دیگری هم هستند که نقطه مقابل آن‌ها قرار دارند اما آیا می‌توانیم چشم خودمان را روی واقعیت و حقیقت ببندیم؟ آیا می‌توانیم کلاه سر خودمان بگذاریم و بگوییم که ما کار و وظیفه‌ای که در قبال فرزندان این جامعه داشته‌ایم را درست انجام داده‌ایم؟ 🔻جوانی که شور دارد و ما نتوانسته‌ایم شعورش را برای کشور و آینده بسازیم بدون شک آن را در اختیار دیگران قرار می‌دهد، وقتی یک نوجوان و جوان با گذشته خود بیگانه است و در خلأ بی‌هویتی بزرگ می‌شود و نمی‌داند که چه پشتوانه بزرگ فرهنگی و تاریخی و تمدنی دارد، همه هویت و داشته‌اش را در غرب می‌بیند، کسانی که در خانواده‌هایی بزرگ شده‌اند که عموماً تک فرزند یا دو فرزند بوده‌ و پدر و مادر هر دو نهایت کارمند یا شاغل بوده‌اند فرصت تربیت نداشته و یا مانند نسل دهه 60 و 70 در گعده‌ها و نشست‌های خانوادگی که در آن حماسه‌های تاریخی را نقل می‌کرده‌اند حضور نداشته‌اند! 🔻این نوجوان و جوان که امروز در دبیرستان حضور دارد و یا دانشجو است دیگر پیوندی با تاریخ همین اول انقلاب هم ندارد چرا که بسیاری از آن‌ها در مدارس غیرانتفاعی درس می‌خوانند که خود از بزرگ‌ترین مراکز دشمن‌سازی در کشور به شمار می‌روند... کسانی که نسل تلفن همراه، رایانه و ماهواره هستند و در منجلات تبلیغات رسانه‌ای گیر افتاده و نمی‌توانند درست و غلط را از هم تشخیص دهند. ما هیچ کارویژه خاصی برای این قشر انجام نداده‌ایم و به اندازه‌ای که ذهن او را با سریال‌های دینی و مذهبی پر کردیم، یک بار به خودمان اجازه ندادیم یک فیلم در مورد هویت تاریخی برایش بسازیم و به او توضیح دهیم که کشورش چه بوده است! 🔻حتی در مورد همین جنگ هشت ساله، همه چیز را از دریچه مذهب برایش تعریف کردیم (نه اینکه نبوده، بوده زیاد هم بوده اما آیا با این همه تبلیغاتی که کردیم توفیقی داشتیم) و اجازه ندادیم که او وجه دیگر جنگ را هم به تماشا بنشیند و ببیند که هم‌وطنان او، کسانی که شاید نام کوچه‌ای که در آن زندگی می‌کنند هم یکی از آن‌ها است برای حفظ این آب و خاک جان شیرین را داده است و او حتی دیگر به نام این شهید هم توجهی ندارد! کودک و نوجوانی که در این فضا تربیت شود، بدون شک در خیابان علیه کشورش شعار می‌دهد و از سر نادانی و بلاهت شعار گروهک‌های تروریستی را روی دستش می‌نویسد... 🔻اما چگونه به اینجا رسیدیم؟ وقتی سردار فدوی می‌گوید که 80 درصد افراد دستگیر شده نوجوان بوده‌اند، آیا مساله مشکل اقتصادی و بحران اقتصادی در کشور است؟ آیا این بچه‌ها به خاطر مشکلات اقتصادی به خیابان آمدند؟ چرا کسی نمی‌خواهد یک بار این حرف‌ها را بشنود؟ @syriankhabar @daghdagheha
💠چرا به نوجوانها وطن‌دوستی یاد ندادیم؟/2 🔻آیا ما باید تیز چاقو را زیر گلویمان حس کنیم تا متوجه شویم با چه بحرانی روبه‌رو هستیم؟ به خدا پیرمردها نمی‌توانند برای جوانان و نوجوانان تصمیم بگیرند! به خدا این افراد حتی قدرت مدیریت فرزندان خود را هم ندارد چه برسد بخواهند جامعه را آموزش دهند و چه برسد به اینکه بخواهند دهه‌ هشتادی‌ها را با خود همراه کنند. تجربه به من یک چیزی را یاد داده آن‌هایی که در دفاع از یک مساله به ویژه در جایگاه یم مسوول یا مقام دولتی یا حکومتی خیلی خیلی تند و تیز صحبت می‌کنند خطرناک‌تر از همه هستند، کسانی که فکر می‌کنند بیشتر از همه می‌دانند و بهتر از همه می‌فهمند اما نمی‌دانند که صحبت‌هایشان در جامعه چه واکنشی دارد. 🔻به عنوان مثال به صحبت‌های برخی از ائمه جمعه دقت کنید! طرف به‌گونه‌ای حرف می‌زند که یکی مثل من هم احساس می‌کند او به عمد و صرفاً به خاطر اینکه «لجِ» من را در بیاورد، این موضع را می‌گیرد و از تریبونی که در اختیارش است اینگونه استفاده می‌کند! خداوکیلی این تریبون توانسته چنددرصد از دهه هشتادی‌ها را جلب و جذب کند و به عنوان یکی از ارکان اصلی حکومت اسلامی، پیرمردهایی که در این جایگاه هستند تا چه میزان می‌توانند جاذبه داشته باشند؟ به حرف‌های دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر نگاه کنید! هر چه فکر می‌کنم نامبرده با چه منطقی دارد چنین حرف‌هایی می‌زند و یا قحط الرجال است که او را در این سمت گذاشته‌اند تا مردم را با هم دشمن کند، عقلم به جایی نمی‌رسد! 🔻شما فکر می‌کنید با حضور چنین افرادی در چنین مسوولیت‌هایی نوجوان و جوان ما به راه راست هدایت می‌شود؟ حاکمیت باید از اتفاقات اخیر درس بگیرد و برود «آسیب‌شناسی» کرده و «کمیته تحقیق و تفحص» تشکیل دهد که در همه حوزه‌ها چرا این بلا بر سر جامعه ما درآمده است؟ چرا جوانی که هم‌سن و سال‌های او در دهه شصت روی مین می‌رفتند تا یک وجب از خاک کشور دست دشمن نیفتد خودش حاضر شده به سمتی قدم بردارد که خروجی‌اش جدا شدن هزاران کیلومتر مربع از این خاک مقدس است؟ 🔻این دیگر کار دشمن نیست، غیر از کم‌کاری دشمنان داخلی باید شناسایی شده و یک جابجایی سنگین و گسترده برای تربیت نسل آینده شکل بگیرد، نسلی که روی کشورش، روی پرچمش، روی ناموس و تاریخش، روی هویت و نام «ایران» چنان حساسیتی داشته باشد که با هر واژه‌ای بدنش گُر بگیرد و با شوق برای دفاع از کشورش گام بردارد. این مهم نیز فقط با یک راه به دست می‌آید؛ حضور افراد لایق و کاربلد در زمان درست و در جای درست.... 🔻من فقط می‌توانم امیدوار باشم، اما از آنجایی که کاری از دست حکومت بر نمی‌آید و نفوذی‌ها برای نابودی این کشور در بسیاری از ارکان آن نفوذ کرده‌اند، ما خودمان به عنوان یک ایرانی باید همت کنیم فرزندان‌مان را با قدرت برای جانفشانی در راه دین و میهن تربیت کنیم... ما تاریخی پر از حماسه داریم که اگر یک صدم آن را برخی از رژیم‌های جعلی داشتند امروز هست و نیست برای هیچ کشوری نگذاشته بودند... @syriankhabar @daghdagheha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡اعتراض یا اغتشاش گفت‌وگوئی حوزوی پیرامون وقایع اخیر کشور 🔹 باید مهارت اعتراض و مواجهه با آن در جامعه تبیین شود/ هیچ جامعه‌ای اغتشاش و ناامنی را تحمل نمی‌کند/قضاوت نخبگان قبل از شفاف شدن مسائل باعث بحران در جامعه می‌شود - استاد مهراب صادق‌نیا - استاد محمدعلی رنجبر 🔸 مشاهده متن کامل گفت‌وگو: https://mobahesat.ir/23911 🔻🔻🔻 @mobahesat
⁉️حیرت فرهنگی و اَبَرمسئله براندازی ⛔️ دیوارنگاره میدان ولیعصر تهران جمع شد! برنامه طنین الله اکبر بعد از نماز مغرب و عشا شنبه 23 مهر ماه هم لغو شد. قبل از آن هم چند برنامه تلویزیونی انتقادی همین سرنوشت را پیدا کرد و برخی هم مثل برنامه شیوه با تعدیل‌هایی و اصلاحاتی به آنتن برگشت. از فیلتراسیون اینستاگرام و واتساپ و اختلال در استفاده از سایت‌های بین المللی هم که همه میدانیم. ❓ به نظر شما با چه چیزی مواجه هستیم؟ جواب واضح است: حیرت فرهنگی! حیرت از پاسخگویی و مقابله فرهنگی به اقدامات دشمن در وقایع اخیر کاملاً مشهود است. جبهه فرهنگی و فعالین فرهنگی در یک حیرت فرهنگی به سر می‌برند. برای همین هم هست که یا اقدامی نمی‌کنند یا اگر اقدامی می‌کنند بعد از چند روز یا چند ساعت جمعش می‌کنند. حیرت فرهنگی ناشی از نشناختن مسئله است. هنوز هم خیلی ها فکر می کنند مسئله بر سر زن و پوشش و آزادی های اجتماعی زنان است! این نشناختن مسئله است که حیرت فرهنگی را به دنبال دارد. برای همین در برابر شعار «زن زندگی آزادی» شعار «زن عفت افتخار» را ترند می کنیم. اما آیا از خودمان پرسیده ایم که این شعار چقدر توانسته است مردم و حتی حزب اللهی ها را در خصوص وقایع اخیر اقناع کند؟! می دانیم که این شعار را خیلی از مردم قبول دارند اما قبول و اقناع دو ساخت متفاوت دارد. 🌀 ابرمسئله این روزها، براندازی است؛ این را بازیگردانان درجه یک این صحنه از بایدن و نمایندگان کنگره آمریکا تا نوچه های کاسه لیسی همچون مصی علینژاد و ...، همه گفته اند، مسئله اساسا زن و پوشش و آزادی های اجتماعی زنان نیست. بلکه اصل جمهوری اسلامی است! چرا نمی خواهیم قبول کنیم؟! برای همین هم هر پاسخی که با محوریت زن ایرانی اسلامی داده شود نه تنها موجب اقناع نمی شود بلکه بیش از هر چیزی موجب حیرت و سردرگمی می شود. مثل این است که مریضی مبتلا به تب و سر درد باشد و شما داروی رفع درد عضله به او بدهید! 🌐 اَبَرمسئله همیشه براندازی بوده است. از روزی که نهضت شروع شد تا همین امروز. دعوا بر سر حاکمیت اسلام سیاسی است. آن اسلامی که از پوشش و من و تو تا روابط بین‌الملل دولت را تحت ولایت و هدایت خود قرار می‌دهد. تا مسائل جزئی‌تری همچون پوشش و بی‌حجابی اجباری را ذیل این ابرمسئله فهم نکنیم، پاسخ‌ها و مقابله‌های فرهنگی به مسائل جزئی‌تر بدون درنظر گرفتن و فهم ابرمسئله راه به جایی نخواهد برد. اگر ابرمسئله را فهمیدیم دیگر نیاز نیست در لاک تدافعی و مقابله منفعلانه فرهنگی برویم، بلکه حالت‌مان تهاجمی و مقابله فرهنگی‌مان هم فعالانه بود. فتأمل! @daghdagheha
هدایت شده از روحانیت امروز
☑️ایجاد فضای امن برای گفتگو وظیفه نظام اسلامی است/ اغتشاش حوزه استماع و گفتگو نیست 🔻بازنشر | حمید پارسانیا، استاد حوزه و دانشگاه در گفتگو با فکرت: 🔸گفت‌وگو کردن، سؤال کردن و پاسخ دادن زمینه‌ی بسط حیات انسانی است و زمینه‌ی بروز حقیقت است. البته گفت‌وگو شرایطی دارد. باید این شرایط باشد تا گفت‌وگو بتواند شکل بگیرید: 🔸۱- باید محیطی باشد که طرفین گفت‌وگو در آن محیط حضور داشته باشند. اگر آنها هیچ وقت با هم ملاقاتی نداشته باشند، گفت‌وگو شکل نمی‌گیرد. محیط باید به تناسب وجود داشته باشد. الآن رسانه و فضای مجازی به‌گونه‌ای توسعه پیدا کرده که طرفین در این فضاها حضور به هم می‌رسانند و گفت‌وگو رخ می‌دهد. ممکن است با نامه و کتابت نیز گفت‌وگو رخ دهد. در هر حال، داشتن فضای مناسبِ گفت‌وگو یکی از شرایط اول است. 🔸۲- یکی از مسائلی که باز برای گفت‌وگو وجود دارد، زمینه‌های آرامش و فراغتی است که برای طرفین گفت‌وگو باید وجود داشته باشد. اگر مسائل مهمتری آنها را به خود مشغول کند و این فراغت را نداشته باشند، شرایط گفت‌وگو را نخواهند داشت. حتی انگیزه‌هایی متناسب با آن گفت‌وگو باید در افراد وجود داشته باشد؛ البته وقتی‌که از گفت‌وگو می‌گوییم، برای درک حقیقت است. قاعدتاً یکی از زمینه‌ها، آماده بودن طرفین گفت‌وگو نسبت به اصل حقیقت است که آنها به دنبال این مسأله باشند. از قبل تصمیم نگرفته باشند و در جستجوی حقیقت باشند. این‌ها شرایطی است که بعضاً به طرفین گفت‌وگو و زمینه‌های فیزیکی مجموعه بازمی‌گردد. برخی از این عوامل به حوزه‌های روابط انسانی و تعاملات انسانی بازمی‌گردد. 🔸۳- یکی از مسائل جدی که برای گفت‌وگو وجود دارد، امنیت است. باید نوعی امنیت و شرایط امنی وجود داشته باشد. در متن یک درگیری و ستیز عملی که وجود دارد، جای گفت‌وگو نیست. سوره‌ توبه تنها سوره‌ای است که با بسم الله شروع نشده است و در اینجا بیشتر ناظر به جنگ‌های فتح مکه و مسائل قبل از آن است. در مورد عمل منافقین و مشرکین است. در اوائل سوره‌ی توبه آیه‌ای است که خداوند متعال اهمیت گفت‌وگو و ضرورت ایجاد امنیت مربوط به گفت‌وگو را پیامبر (ص) بیان می‌کند. آیه شش سوره‌ی توبه می‌فرماید: وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یَعْلَمُونَ؛ و اگر یکی از مشرکان به تو پناه آورد (که از دین آگاه شود) بدو پناه ده تا کلام خدا بشنود و پس از شنیدن سخن خدا او را به مأمن و منزلش برسان، زیرا که این مشرکان مردمی نادانند. در متن گفت‌وگو است که پرسش و احیاناً اعتراض مطرح می‌شود و پاسخ شنیده می‌شود. دیالوگ همواره این‌طور است. رشد علم در درون انسان با پرسش شروع می‌شود و در پاسخ به این پرسش‌های مکرر است که حقیقت خود را بیشتر نشان می‌دهد. این ویژگیِ‌ فضای گفت‌وگو است؛ اما نوع دیگری از روابط، از قلمروی گفت‌وگو خارج شده و به‌صورت تعامل‌هایی است که فرد تصمیم خود را گرفته است. 🔸اینجا وقتی لفظ اغتشاش مطرح می‌شود، دیگر بخش سؤال و اعتراض مطرح نیست؛ زیرا این امور بیشتر ناظر به حوزه‌ی گفت‌وگو هستند و حق افراد و جامعه است که پرسش داشته باشند. جامعه برای رشد خود باید محیط پرسش، گفت‌وگو، سؤال و جواب را ایجاد کند. کسانی که دغدغه‌ی حقیقت دارند باید طالب این فضا باشند. این یک سوی قضیه است؛ اما این‌که تصمیم قبلاً گرفته شده و اکنون روی آن تصمیم قبلی کار می‌شود، اینجا دیگر جای گفت‌وگو نیست؛ بلکه عملیات اجتماعی است و در عملیات اجتماعی هم قواعد حوزه‌ی زیست و رفتارهای اجتماعی کار خود را انجام می‌دهد. آن‌طور که خداوند به پیامبر گرامی اسلام اعلام می‌کند، وظیفه‌ی نظام اسلامی است که امنیت لازم را برای گفت‌وگو ایجاد کند و از این فضا استقبال کند؛ اما اگر فضا عملیاتی شد، در آنجا دولت و مجموعه با توجه به اقتضای حوزه‌ی عملیاتی، وظیفه‌ی خاص خود را دارد. اینجا دیگر حوزه‌ی استماع نیست. 🔸مشروح گفتگو را در سایت حمید پارسانیا بخوانید (اینجا) @rohaniyatemrooz_ir
تفاوت‏‌های جنگ نرم و جنگ سخت ۱- حوزه تهدید نرم اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است، در حالی که حوزه تهدید سخت امنیتی و نظامی می‌باشد؛ ۲- تهدید‌های نرم پیچده و محصول پردازش ذهنی نخبگان و بنابراین اندازه‌گیری آن مشکل است، در حالی که تهدید‌های سخت؛ عینی، واقعی و محسوس است و می‌توان آن را با ارائه برخی از معیار‌ها اندازه‌گیری کرد؛ ۳- روش اعمال تهدید‌های سخت، استفاده از زور و اجبار است، در حالی که در نرم، از روش القاء و اقناع بهره‌گیری می‌شود؛ و تصرف و اشغال سرزمین است در حالی که در تهدید نرم، هدف تاثیر‌گذاری بر انتخاب‌ها، فرآیند تصمیم‌گیری و الگو‌های رفتاری حریف و در نهایت سلب هویت‌های فرهنگی است؛ ۴- مفهوم امنیت در رویکرد‌های نرم شامل امنیت ارزش‌ها و هویت‌های اجتماعی می‌شود، در حالی که این مفهوم در رویکرد‌های سخت به معنای نبود تهدید خارجی تلقی می‌گردد. ۵- تهدید‌های سخت، محسوس و همراه با واکنش برانگیختن است، در حالی که تهدید‌های نرم به دلیل ماهیت غیر عینی و محسوس آن، اغلب فاقد عکس‌العمل است. ۶-مرجع امنیت در حوزه تهدید‌های سخت، به طور عمده دولت‌ها هستند، در حالی که مرجع امنیت در تهدید‌های نرم محیط فروملی و فراملی (هویت‌های فروملی و جهانی) است؛ ۷- کاربرد تهدید سخت در رویکرد امنیتی جدید عمدتاً مترادف با فروپاشی نظام‌های سیاسی- امنیتی مخالف یا معارض است، در حالی که کاربرد تهدید نرم در رویکرد‌های امنیتی جدید علیه نظام‌های سیاسی مخالف یا معارض، مترادف با فرهنگ‌سازی و نهادسازی در چارچوب اندیشه و الگو‌های رفتاری نظام‌های لیبرال و دموکراسی تلقی می‌شود. ادامه دارد... @daghdagheha
✍️ دکترنعمت‌الله کرم‌اللهی جامعه‌شناس ❇️برکات حوادث اخیر؟! 1️⃣ ✅ شاید برای بسیاری از کسانی که تحولات و چالش‌های سال‌های ابتدای انقلاب مخصوصا نیمه اول دهه شصت را ندیده یا نشنیده‌اند، حوادث اخیر را بی‌سابقه و سراسر تلخی و تهدید تصور کنند. در سال‌های ابتدایی دهه شصت و به‌رغم عدم استقرار ساختارهای حاکمیتی انقلاب نوپای اسلامی، افزون بر جنگ تحمیلی و ناآرامی‌های بسیار شدید داخلی در استان‌های مرزی(سیستان، گنبد، آذربایجان، کردستان، خوزستان)، جنگ شهری شدیدی با گروه بی‌رحم و خون‌ریز مجاهدین خلق در جریان بود و بیش از هفده هزار نفر از مردم عادی یا در آشوب‌ها و کشتارهای عمومی این گروه جان باختند و یا تنها به جرم داشتن نشانه‌ای دال بر تعلق به انقلاب (نشانه‌هایی مانند ریش، پوشیدن اورکت کره‌ای، داشتن موتور هوندا، نصب تصویر امام در منزل یا محل‌کار و...)، توسط جوخه‌های ترور این سازمان مخوف به شهادت رسیدند. این در حالی است که در دو ماه گذشته، به جز شهدای حادثه شاه‌چراغ، کسی از مردم معمولی کشته نشده و افراد جان‌باخته یا از اوباش بوده‌اند یا از نیروهای حافظ امنیت. البته در وضعیت کنونی، کشور از لحاظ زیرساخت‌های مختلف به‌ویژه ظرفیت‌های نظامی و نیروی جوانِ رشید و بالنده نیز با دوران ابتدای انقلاب قابل مقایسه نیست. ✅ از دید حقیر این حوادث در عین ظاهر آزاردهنده و تلخ، واجد فرصت‌ها و ظرفیت‌هایی است که اگر درست شناخته و به کار بسته شود، می‌تواند بسترساز جهش حرکت انقلاب در مسیر تحقق تمدن نوین اسلامی باشد. در ادامه استدلال خود را در قالب چهار نکته بیان می‌کنم: 1️⃣ این یک اصل قطعی و طبیعی است که اگر انسان خود را در شرایط تهدید هویتی و هستی‌شناختی تصور کند، یعنی از حیث هویتی خود را در انتخاب دوگانۀ مرگ یا زندگی ببیند، همه ظرفیت‌های وجودی خود را برای دست‌یابی به زندگی و رستن از مرگ به کار می‌گیرد. این تکاپو و تلاش سخت وجودی، اگر صبغه ایجابی بیابد و فرد حیات و زندگی خود را نه در نفی و مرگ دیگری، بلکه در قوت و استحکام وجودی خویش تعریف کند و برای تحقق آن بکوشد، بسیاری از استعدادهای نهفته او شکوفا خواهند شد. این پدیده در سطح یک جامعه نیز مصداق دارد. یعنی اگر حیات اجتماعی یک جامعه تهدید شود و آحاد جامعه خود را در مقابل دوگانۀ حفظ فرهنگ و تمدن و هویت و سرمایه‌های انسانی یا دست کشیدن از هستی تاریخی و وجودی خود ببینند، بی‌تردید برای صیانت از میراث خویش و تعمیق و فرآوری و نهادینه‌سازی و انتقال آن به نسل‌های بعدی تلاش خود را مضاعف خواهند کرد. به بیان شهید سلیمانی «فرصتی که در تهدیدها وجود دارد، در خودِ فرصت‌ها نیست»؛ البته به شرط مختل نشدن نظام محاسباتی و مرعوب صولت و دولت جبهه رقیب نشدن. اگر نترسیم و نترسانیم از درون آتش هستی‌سوز نمرودی، می‌توان به گلستان حیات‌بخش ابراهیمی راه یافت. به عنوان شاهد مثال، استاد پارسانیا در خاطرات دوران نوجوانی و جوانی خود در سال‌های دهه پنجاه تا پیروزی انقلاب اسلامی، یعنی دوران اوج تنوع فکری و فرهنگی گروه‌ها و جریانات مبارز، به تلاش خستگی‌ناپذیر و مجاهدانه خود و همسالانش برای قوت‌افزایی فکری و تحکیم هویتی خویش اشاره می‌کند. این تلاش شبانه‌روزی حاصل احساس تهدید هویتی و فکری از سوی گروهها و جریانات مخالفی بود که برای یارگیری از ایشان و دوستانش دام‌های مختلف تنیده و به شیوه‌های مختلف سعی در جذب آنان داشتند؛ استاد پارسانیا در دوران راهنمایی با دوستان خود حلقه مطالعاتی تشکیل داده و آن را تا پایان دبیرستان یعنی پیروزی انقلاب استمرار داده و در این مدت ضمن ارتباط با برخی از روحانیون مبارز مشهد و حضور مستمر در جلسات سخنرانی مسجد امام حسن(ع)، آثار اعتقادی، فلسفی و تاریخی متفکران مختلف داخلی و خارجی(امام خمینی، شهید صدر، شهید مطهری، علامه طباطبایی، اقبال لاهوری، بازرگان، شریعتی، و... ) را مطالعه و مباحثه می‌کرده‌اند؛ همچنین خواندن مواضع تمام گروه‌های مبارز(مجاهدین خلق، پیکار، آرمان مستضعفین، جنبش مسلمانان مبارز و...) و مطالعۀ کتاب‌هایی مانند اسفار، تاریخ عمومی ویل دورانت، آثار فلسفی متفکران غربی و... از سوی این نوجوانان و جوانان با هدف حفظ و تعمیق هویت دینی خود در مقابل شبهات الحادی مارکسیتی و التقاطی انجام می‌شده است؛ کاری که این نوجوانان در دوران مبارزه و مجاهدت انجام می¬دانند، شاید امروز اگر نه توسط یک طلبه یا دانشجو بلکه توسط یک استاد دانشگاه یا حوزه هم انجام شود، کاری در حد کارستان و شق‌القمر ارزیابی می‌شود. لینک ادامه متن @F_hamandishi @daghdagheha
✍️ دکترنعمت‌الله کرم‌اللهی جامعه‌شناس ❇️برکات حوادث اخیر؟! 3️⃣ 3️⃣ این حوادث نشان داد، که سازوکار حکمرانی کشور فاقد ظرفیت لازم برای تحقق مهمترین شعار انقلاب یعنی «عدالت» است. اقتصادپایه کردن سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی کشور و اصالت بخشیدن به رشد اقتصادی ولو به قیمت له شدن طبقات مستضعف و نیز فراموشی و حاشیه‌انگاری ساحت فرهنگ، بسترساز شکل‌گیری روحیه دنیاگرایی و میل افراطی به تکاثر ثروت و دارایی در عرصه فرهنگ عمومی جامعه شده است. مردمی که در زمان انقلاب و دفاع مقدس، از بخشش مال و بذل جان عزیزان خویش دریغ نمی‌کردند، امروز متأثر از دنیاگرایی رسوخ کرده در ساختارهای حکمرانی و سلوک سیاسیون، در یک ماراتن نفس‌گیر رقابت بر سر تکاثر دارایی و به‌رخ کشیدن آن گرفتار شده‌اند. باید چاره‌ای اندیشید و نسبت به بازطراحی ساختارهای حکمرانی کشور و تغییر آن از اقتصادپایگی به فرهنگ‌پایگی با محوریت عدالت همت گمارد. اگر در دولت‌های پس از جنگ، جهت‌گیری فرهنگی و عدالتی بر برنامه‌های توسعه و برنامه‌های سالانه کشور حاکم می‌شد، امروز شاهد این میزان شکاف اجتماعی و اقتصادی و این میزان احساس تبعیض و ناعدالتی و فقر و این اندازه حرص و طمع در میان اقشار مختلف جامعه نبودیم. دولتمردان ما دیگر امکان آزمون خطا ندارد و باید فرصت را غنیمت شمرده و با تحقق توصیه اکید امام خامنه‌ای به دولت سیزدهم، نسبت به بازطراحی ساختارها با محوریت عدالت اقدام کنند. در این بازطراحی باید تا می‌توان از ساختارهای خشک بوروکراتیک فاصله گرفت و فرصت و زمینه را برای عاملیت جوانان متعهد و کنشگران جهادگر فراهم کرد. باید ابتکار عمل را از دست کارمندان اداری و مناسک‌گرا که تنها هنرشان انجام کارهای تکراری و کلیشه‌ای و نمایشی و بی‌برکت است، بگیریم و به دست جوانان متعهد و خلاقی بسپاریم که با روحیه جهادی و با انگیزه‌های درون‌خیز آمادگی خدمت خالصانه به بندگان خدا را دارند و تعالی وجودی خود را در بسترسازی تعالی مردم و تأمین معاش آنان می‌دانند. 4️⃣ شهید همدانی در حوادث فتنه سال 88 به عنوان فرمانده سپاه استان تهران، با درک نقش مخرب اوباش در انجام اعمال خشن و خونین، یکی از مهمترین اقدامات خود را شناسایی و زمین‌گیر کردن این افراد قرار داده بود. بنابراین با شناسایی و خانه‌نشین کردن چند هزار نفر از این افراد، عملاً زمینه نقش‌آفرینی آنها در شعله‌ور ساختن فتنه را از بین برده بود. البته ایشان پس از پایان فتنه، ارتباط خود با این جماعت را حفظ کرده و توانسته بود تعداد قابل توجهی از آنها را جذب کند، به گونه‌ای که برخی از آنها داوطلبانه به عنوان مدافع حرم به سوریه و عراق اعزام شدند و حتی به شهادت رسیدند. برخی از آنان نیز در طول سال‌های گذشته به عنوان نیروی بسیجی و مدافع امنیت نقش مهمی در مهار اغتشاشات استان تهران داشته و همچنان دارند. البته پیش از شهید همدانی، شهید چمران نیز در جنگ‌های نامنظم و چریکی خود از ظرفیت این افراد استفاده کرده بود. داستان رشادتهای مخلصانه شهید شاهرخ ضرغام را بسیاری شنیده یا خوانده‌اند. از دید بنده کاربست الگوی شهید چمران و شهید همدانی در تعامل با این جماعت می‌تواند نیروی مخرب آنها را مهار و در بسیاری از موارد تبدیل به نیروی سازنده بکند. این جماعت بیش از آن که مشکل الهیاتی و اعتقادی داشته باشند، مسأله روانی و اجتماعی دارند و اغلب زخم‌خورده فقر و تبعیض و فضای تعاملی مسموم هستند. می‌توان با ورود از منظر روان‌شناختی و جامعه‌شناختی بسیاری از آنان را جذب و در مسیر خدمت به ایران ساماندهی کرد. حساسیت ویژه این افراد نسبت به مرام و ناموس و وطن، ظرفیت بسیار مهمی برای جذب آنان است. @F_hamandishi @daghdagheha
🌀 موانع تبیین 📝 حقیقت میدان 🖋 حسین شایسته؛ استاد دانشگاه تهران 🔸 مشاهدات این چند وقت خود در باب موانع تببین واقعیت برای آن دست از مخاطبین معترضی که قابل گفتگو بودند را در چند نکته خلاصه عرض می‌کنم: 1⃣ عمده‌ترین آسیب این جماعت این است که به منبع اطلاعات و آماری که ما ارائه می‌دهیم به شدت بی‌اعتماد هستند. اما در مقابل به منابع مورد استناد خود اعتماد بدون پشتوانه و حتی فاقد دلیل دارند. چند بار از زبان چند نفرشان برای اثبات اتقان منبع شنیدم که: "وقتی چند منبع رسانه‌ای (بدون توجه به ماهیت آن) یک موضوع را با یک محتوا بیان می‌کنند، پس معلوم می‌شود که آن موضوع حقیقت دارد" سپس خبر تجاوز پلیس به دختران دستگیرشده و کشتن آنها را مثال زدند. به نظرم در این مقوله نباید ابتدا به صورت اثباتی وارد بیان مسائل شد؛ چراکه اشتراک وثاقت وجود ندارد. بلکه در گام اول با هر لطایف الحیلی باید تمام تلاش صورت گیرد تا مخاطب در وثوق منابعش تردید کرده، به شک بیفتد. 2⃣ اکثریت قریب به اتفاق ایشان فاقد کوچکترین شناخت از جریانات و گروهکهایی هستند که با ایشان در یک جبهه قرار دارند! زمانی که یک سری اطلاعات سطحی و دم دستی از کوموله برایشان می‌گفتم با چشمان از حدقه درآمده و حاکی از سؤال واکنش نشان می‌دادند!! نام بهائیت را اصلا نشنیده‌اند. هیچ چیزی از مجاهدین خلق نمی‌دانند. باور کنید وقتی نقشه تجزیه ایران به شش منطقه را پای تخته کشیدم با کمال تعجب برایشان تازگی داشت؛ حتی از این قضیه اظهار نفرت کردند. 3⃣ در ذهن آنها هیچ‌گونه تفکیکی بین افعال متدینین و محتوای متن دین وجود ندارد؛ زیرا اصولا شناخت بسیار ناچیزی از منابع دینی و محتوای آن دارند. اما هر آنچه در جامعه دیده‌اند از آن به صورتی سطحی تلقی دین می‌کنند؛ خصوصا کاستی‌های مدیریتی در حاکمیت را. لذا ذهنشان پر از تناقض و تعارض است و به هر دری می‌کوبند تا آن را فریاد بزنند. 4⃣ به شدت نیازمند روی گشاده در تبیین و برخورد هستند. این مقوله چه به خاطر حجم تبلیغ رسانه‌ها باشد یا تجربه برخورد شخصی بد، متأسفانه چهره نیروهای مدافع انقلاب، در نگاه اکثر ایشان چهره خشن و بی‌منطق و غیرقابل گفتگویی است. برایم عجیب بود پس از پایان بحث، یکی از آنها با سن تقریبا ۲۰ سال به من گفت شما خیلی مهربانید. 5⃣ به دلیل تأثیرپذیری جمعی ایشان از رسانه‌ها، در ذهنشان به طور ناخودآگاه هم‌رأی و پشتیبان یکدیگر هستند. یعنی یک نفرشان مطلبی می‌گوید و بقیه ناخودآگاه و بدون فکر تأیید و تصدیق می‌کنند. اگر شما با استدلال، برخی از ایشان را در دیگاهشان مردد کنید و این پشتیبانی جمعی را بشکنید به طرز جالبی دیگران هم لااقل بر موضع خود اصرار مکرر نمی‌کنند؛ ولو در ظاهر باشد. 6⃣ در آینده موارد دیگری را بیان خواهم کرد... ✅ روی صحبتم را به نهادهای تبلیغی و مبلغین مسجددار برمی‌گردانم و درگوشی نجوا می‌کنم: هنوز دیر نشده است! مسجدها را فعال کنید. هیچ پایگاهی مثل مسجد نمی‌تواند سنگر تبیین و مرکز جذب این نسلهای مظلوم و یتیم باشد. حال خود دانید... @Manahejj @daghdagheha
💠بی‌حجابی اجباری معاصر، عامل فقر و تبعیض دکتر محمدرضا قائمی نیک 💢 همانطور که مکان اغتشاشات اخیر نشان می‌دهد، ما با نوع خاصی از بی‌حجابی مواجهیم که نه تنها در چارچوب فقر و فحشای جنسی قابل تحلیل نیست، بلکه می‌توان مدعی شد عامل فقر و تضاد طبقاتی و تبعیض در دوره معاصر در ایران هم هست. 📛 شواهد متعدد نشان می‌دهد که بی‌حجابی‌ها فقط در میان خانم‌های مجرد نیست و در میان خانم‌های متاهل و دارای فرزند نیز رایج است. این شکل از بی‌حجابی نشان می‌دهد که تحلیل آن بر اساس فحشای جنسی راهگشا نیست. مضافا اینکه علی الاغلب این بی‌حجابی‌ها در مناطق مرفه شهری رایج است و فهم آن در چارچوب فقر و فحشا با واقعیت میدانی سازگاری ندارد. 💯 فقر، می تواند معلول علل مختلفی باشد از جمله قحطی های طبیعی. اما عمدۀ فقر در دورۀ معاصر و با نظر به بازارِ مدرن، برخاسته از نظم بازار است و یکی از عوامل اصلی در نظم بازار دورۀ معاصر، تبلیغات است تا به واسطۀ آن، چرخۀ عرضه و تقاضا متوقف نشود. در همین نظام بازار است که زن و حجاب را باید در ذیل بدن‌مندی فهمید. فارغ از همۀ مباحث نظری و تاریخی بحث، فقط کافی است به این نکته دقت کنیم که بی حجابی معاصر (که به هیچ وجه مترادف با فحشا نیست) آیا در بخش های مرفه تر و مصرف‌گراتر شهری رایج است یا در بخش های پایین و حاشیه نشین و کم برخوردارتر شهری؟ ⭕️ در این نوع بدحجابی، مسئله اصلاً بر سر چادر یا مانتو و ... نیست؛ مسئله بر سر نوعی از بی حجابی است که انگیزۀ اصلیِ آن نمایش بدن است و این نمایش، معطوف به نوعی از آگاهی، هویت، تشخص و از همه مهمتر، ترقی و پیشرفت است که در ذیل توسعۀ سرمایه داری و به طور خاص تر، مقولۀ "" فهمیده می شود. ❌ پذیرش این نکته که این شکل از بی‌حجابی به واسطه تبلیغات کالایی و مصرف با احساس ترقی و پیشرفت ارتباط دارد، در واقع جایگاه این شکل خاص از بی‌حجابی را با توسعه سرمایه‌داری نشان می‌دهد. توسعه سرمایه‌داری برای چرخش چرخ بازار نیاز مبرم به تبلیغات دارد تا از یک سو امکان بازگشت سرمایه را تامین کند و از سوی دیگر، از قیام‌ها و جنبش‌های عدالت‌خواهانه و رهایی‌بخش ممانعت بعمل آورد. در تبلیغات یکی از جاذبه‌ها بی‌تردید همین شکل از بی‌حجابی و حواشی آن بعنوان سبک‌های زندگی است که هم طبقات مستضعف را از انگیزه انقلابی‌گری باز می‌دارد و آنها را درگیر سرگرمی‌های روزمره می‌کند و هم با دین و سنت و بواطن و ظواهر آن از جمله ، بعنوان مهمترین مانع ترقی و توسعه مخالفت می‌ورزد و قدم در راه هدم آنها بر می‌دارد. ⛔️ رضاشاه پهلوی در ۱۱ آذر ۱۳۱۴ به محمود جم رئیس‌‌الوزرا گفته بود که: «نزدیک دو سال است که این موضوع - - سخت فکر مرا به خود مشغول داشته است، خصوصا از وقتی که به ترکیه رفتم و زن‌های آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش‌به‌دوش مرد‌هایشان در کار‌های مملکت به آنها کمک می‌کنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور، دشمن ترقی و پیشرفت مردم است». 🚫 از این منظر اخیر هرچند از حیث قالب و شکل اجرا، در چارچوب تبلیغات و صنعت فرهنگ و ترویج مُد و از طریق تصاویر مجازی و پدیده مصرف‌گرایی، گسترش پیدا کرده و می‌کند اما از حیث گره‌خوردنش با ایده ترقی و توسعه در استمرار تجددآمرانه دوره پهلوی اول است که برخلاف اقدام فیزیکی و باتوم‌محور او این‌بار از طریق سلطه فرهنگی و تسخیر ضمیرناخودآگاه جمعی بر جامعه متدین و مذهبی تحمیل می‌گردد. 💢 به‌نظر می‌رسد این دیدگاه بتواند بی‌حجابی زنان متاهل و دارای فرزند و فراگیری این پدیده در میان طبقات متوسط به بالای شهری را تا حد زیادی توضیح دهد، زیرا در اینجا بی‌حجابی یا بدحجابی و حواشی آن نظیر آرایش‌های غلیظ حتی در فصل گرم تابستان به‌مثابه یک سبک زندگی، تبدیل به انگاره ترقی و شخصیت و پیشرفت شده و به‌مثابه یک ایدئولوژی می‌تواند موجد شورش و جنبش باشد و با قانون حجاب به‌مثابه انگاره حجاب اجباری مواجه شده و مقابله با آن را بعنوان آزادی و رهایی و بعضا سعادت به صحنه بکشاند. @DaneshMoslemin @daghdagheha
✳️ده فاز عملیات تجزیه؛ از کشته سازی تا جریان سازی 🔸آنالیز تحرکات اغتشاش گران با پشت صحنه تمام آمریکایی_صهیونیستی و دقت در فرمایشات رهبر انقلاب نشان می‌دهد که ۱.سرویس‌های جاسوسی بیگانه ۲.پوشش رسانه‌ای معاند بینظیر ۳.عوامل منافق داخلی، را به سمت تجزیه ایران تدوین کرده‌اند. ▫️فرایند و چشم انداز کشته سازی های اخیر را مروری داشته باشیم. 1️⃣کشته سازی: ضدانقلاب و تجزیه طلبان برای پیشبرد اهداف از پیش تعیین شده و بدلیل فقدان پایگاه اجتماعی، نیاز مبرم به جرقه مهیج و تحریک کننده دارند. هرچقدر وضعیت انسجام و پیشرفت جامعه در نقطه مطلوب تری‌ باشد، نیاز به قوی تری است. پس کشته سازی بهترین گزینه برای شروع یک جریان است که لمپن های اجیرشده و در خدمت سرویس های جاسوسی بیگانه، ترتیب این مرحله را می‌دهند. 2️⃣روایت سازی: از آنجایی که روایت ها از واقعیت ها سبقت گرفته اند و کشته سازی نیازمند امتداد مجازی است، فاز روایت سازی از طریق بنگاه‌های خبرپراکنی استارت میخورد. bbc ها شروع به دروغ و شایعه سازی و پاره حقیقت گویی می‌کنند (https://eitaa.com/andisheengelabi/1281)و گام ذهنیت سازی را پیش می‌برند. 3️⃣هشتگ سازی: روایت کاذب بایستی غالب شود و نیاز به مصرف مخاطب و کنترل توجه دارد. این گام از طریق ربات ها و لشگر سایبری سنتکامی‌ها (https://eitaa.com/andisheengelabi/1362) محقق می‌شود. و مصرف توجه مخاطب از طریق هشتگ سازی، تسخیر مجازی مخاطب را در پی خواهد داشت. بطور کلی هشتگ سازی به زبان اعتراض عصرجدید تبدبل شده است. 4️⃣فضا سازی: هشتگ سازی مقدمه ای برای می شود که در نتیجه باعث تولید فضای غالب کاذب شده و توجهات را از فاز مصرف به مرحله باور نزدیکتر می‌کند. در فضاسازی با تکنیک آستروتورفینگ (https://eitaa.com/andisheengelabi/1396)، سعی بر آن است که قشر خاکستری و خاموش را به سمت تقویت دُز اعتراضات بکشاند. 5️⃣اسطوره سازی: حال که فضاسازی بخشی از توجهات را جلب نمود و صورتبندی مجازی اعتراضات هم به سرانجام رسید، نیاز به اعتراضات برای عبور از فضای مجازی به سمت فضای عینی و اجتماعی است. آنچه که کاربر و مخاطب را از خانه به خیابان می‌کشاند وقتی است که پای یک نماد و اسطوره در میان باشد. فیلم‌ها و تصاویری متفاوت از مرحوم یا مرحومه جهت قهرمان سازی و تحریک و تعمیق احساسات منفی در همین راستا وایرال می‌شود. 6️⃣شعارسازی: در شرایطی که پای نماد و کاریزما هم وسط باشد، برای معنادهی و راهبری اعتراضات در میدان و اینکه تکمیل شود یا دچار خدشه نشده و یک جنبش تمام عیار و ریشه دار شکل بگیرد، شعارها و مضامین رادیکال و وارد صحنه شده و دست لیدرها را در هدایت اعتراضات بازتر می‌کند. 7️⃣شبکه سازی: اثربخشی و بقای اعتراضات به هویت اجتماعی و فراگیری آنهاست. و توسعه اعتراضات از طریق شبکه سازی رقم می‌خورد. این شبکه، مامور محلی سازی، استانی کردن و ایجاد تنوع اقلیمی و زبانی اعتراضات در سراسر کشور است که بقا و توسعه جنبش را تامین می‌کند. 8️⃣تصویرسازی: وقتی شبکه سازی شکل گرفت، تنوع و تکثر داده ها و مدیاها برای خبرپراکنی بیشتر می‌شود. جنبش و اعتراضات برای باورپذیری بیشتر و ذهنیت سازی عمیق تر نیازمند رفت و برگشت جدی میان فضای مجازی و میدانی است. شبکه خانگی و مستندهای ورزشی (https://eitaa.com/andisheengelabi/1360) در تصویرسازی لیدری می‌کنند و مکمل فضای میدانی‌ می‌شوند. برخی مجریان و مربیان ورزشی هم در همین راستا سیاه‌پوش می شوند و بعضی از ورزشکاران هم برای حفظ فضا و بازتولید تصویر خلق شده، مچ‌بند سیاه می‌بندد. دیالکتیک مجازی و میدانی باعث تصویرسازی نو و نمایش یک بحران اجتماعی خواهد بود که برای همراهی و حمایت و تسخیر کامل افکار عمومی به کار بسته می‌شوند. 9️⃣واقعیت سازی: (https://eitaa.com/andisheengelabi/1356)وقتی فضای میدان شلوغ شد و فضای مجازی به تسخیر در آمد و ذهنیت عموم دچار مسمومیت خبری ناشی از تصویرسازی گردید، یک فرامتنی سیطره پیدا می‌کند به نام بحران و شرایط انقلابی. واژه انقلاب (https://eitaa.com/andisheengelabi/1351) با طی چنین فرایند پیچیده ای است که برخی را دچار تردید و ابهام و توهم می‌کند. این وسط، خواننده معلوم الحالی هم می‌گوید که انقلاب اسلامی سقوط کرده و ما الان وسط انقلابیم!! 🔟جریان سازی: با ترکیب فضای مجازی و میدانی و ذهنی مسموم و فرایندی که طی شد، خط خبری و تصویرسازی در بازه زمانی کوتاهی به فاز جریان سازی می رسد که اتصال خبری از روایت سازی تا جریان سازی به آنارشیسم و هرج و مرج و خشونت ختم می‌شود. 🔻افق و چشم انداز این مکانیزم تولید خشونت و آنارشیسم، با چاشنی سازی_ترکیبی(جنسیتی، مذهبی و قومیتی) است. ✍️علیرضامحمدلو، تحلیگر و مدرس رسانه @daghdagheha