💠ساز و خادم حرم
(تغییر معنای اجتماعی موسیقی)
✍مهدی سلیمانیه
⬅️مدتی قبل، یکی از دوستان مشهدی، سازش را برای فروش گذاشتهبود. در کمتر از 24 ساعت، با تماسهای مختلفی برای خرید سازش در "مشهد" مواجه شد. یکی از مناسبترین پیشنهادات خرید، مربوط به زوجی فرهنگی بود که ساز را برای پسران دبیرستانیشان میخواستند. چانهزنیهای معمول انجام شد و قرار به پرداخت مبلغ رسید. حین هماهنگی برای پرداخت مبلغ، خریدار گفته بود: "من یکشنبه کشیک حرم هستم. باید قرار را برای پس فردا بگذاریم". با شنیدنش، به یاد خاطرات فراوان نسل قبلی از مواجهه سخت و منفی دینداران با ساز و موسیقی افتادم. به شکستن سازها، به طرد کردنها، به "مطرب" نامیدنها. جامعه، در سطوحی وسیع، به موسیقی اقبال کردهاست.
⬅️در خیابان به سمت خانه میروم. نزدیک تعطیلات تابستانی مدارس است. سر چهارراه، یک آگهی کاغذی تبلیغ آموزشگاه موسیقی مخصوص کودکان میبینم. برمیدارم. هنوز به خانه نرسیدهام که دومین آگهی آموزشگاه مخصوص کودکانی دیگر را پیدا میکنم. در یک محله، در کمتر از پانصد متر. حساستر میشوم و فکر میکنم: تنها در یک محلهی غربی نهچندان بزرگ تهران، بیش از پنج آموزشگاه موسیقی به یاد میآورم که دو آموزشگاهش مخصوص آموزش موسیقی کودکان است. فردا، در اتوبان تهران-کرج، حین رانندگی، بیلبورد بزرگ مربوط به آموزشگاه موسیقی در کرج در کنار اتوبان به چشمم میخورد. آموزش موسیقی دیگر فقط مربوط به طبقات بسیار مرفه جامعه نیست. تمایل به موسیقی و آموزش موسیقی عمومی شدهاست.
⬅️اگر تا پیش از این، تا حدود 20 یا 30 سال قبل، ادامه تحصیل فرزندان خانواده در رشتههای هنری یک ضدارزش اجتماعی بود و خانوادهها چنان تمایلی به این تصمیم نداشتند، امروز اما همین خانوادهها، با اشتیاق، فرزندانشان در کنار کلاس زبان، به کلاس موسیقی میفرستند و برای ان هزینه میکنند. آنها افتخار میکنند که فرزندشان در جلوی جمع ساز بزند و یا دانشجوی هنر باشد. اگر تا پیش از این، دیدن نوازندگان خیابانی، محدود به سنین خاص و مکانهای خاص بود، امروز اما سطح شهر، به خصوص در میادین اصلی، شاهد حضور نوازندگان زن و مرد و پیر و جوان با انواع سازهاست. برگزاری مراسم ختم با نواختن ساز و موسیقی، به جای مجالس ختم معمول، گرچه هنوز در حد یک استثناست، اما در حال تبدیل شدن به یکی از انواع مراسم معمول است. جامعه، در سطحی وسیع، به موسیقی اقبال کردهاست.
⬅️اگر امروز شاهدیم که حاکمیت نیز که تا چهار دهه قبل، خود حتی با موسیقی سنتی نیز مخالفت میکرد، امروز خوانندگان نه سنتی، که پاپ مخصوص خود را تربیت میکند و در مراسم رسمی، از اجرای موسیقی آنها بهره میبرد، نشان از تغییری است که به سبب درک ناگفتهی همین اثرگذاری موسیقی به دلیل اقبال جامعه در ذهنیت و عملکرد حاکمیت اتفاق افتاداست.
⬅️اقبال جامعه به موسیقی، تنها یک تکه از روند کلی اقبال جامعه به سمت "هنر"هاست. مثالهای متعددی از این تغییر روند را میتوان ذکر کرد. دلایل این تغییر روند اجتماعی در چهل سال اخیر هم خود موضوعی است که باید به آن فکر کرد. اما هر چه که هست، شکی نیست که جامعه، به شکلی محسوس، به موسیقی و هنرها، رو کرده است. در چنین وضعیتی، با چنین جامعهای، چگونه میتوان بر سیاستهای فرهنگی مثل عدم آموزش موسیقی در دانشگاهها و مدارس، محدودیت شدید جذب دانشجوی موسیقی در مقطع ارشد خلاصه کردناش تنها در دو سه دانشگاه دولتی کشور و اجازه ندادن به تدریس و تربیت دانشجو در مقطع دکتری در سالهای پس از انقلاب، عدم برگزاری کنسرت در برخی شهرها و استانها و اصرار بر سیاستهای عجیبی چون نشان ندادن ساز در تلوزیون اصرار کرد؟
⬅️جامعه، حتی در اعماق برخی اقشار مذهبی، به شکلی وسیع به موسیقی و هنرها آغوش گشودهاست. به پسران خادم حرمی فکر میکنم که امروز مشغول آموختن ساز جدیدشان هستند. به تعداد بسیار زیادی از دانشجویان محجبه در رشتههای هنر از خانوادههای مذهبی و سنتی در هنرستانهای و دانشگاههای کشور. دیوار هنرها،جامعه، مذهب و سنت کوتاهتر شدهاست.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠باز هم داستان بیانات ائمه جمعه
🖋حجت الاسلام محمدرضا زائری
⬅️راستش به هيچ وجه نمي خواستم اين موضوع را ادامه بدهم، اما جسارت و جرأت و صراحت دفتر امام جمعه اصفهان (البته رفتارشان يك كلمه ديگر مي تواند بهتر توصيف كند كه من به كار نمي برم)! باعث شد اين چند كلمه را بنويسم.
⬅️عجيب است كه بعد از تكذيب موضوع از سوي دفتر امام جمعه برخي دوستان خواسته اند من عذرخواهي كنم! در حالي كه امام جمعه اصفهان بايد از مردم و رهبر انقلاب عذرخواهي كنند!
⬅️در ماه مبارك رمضان و با زبان روزه چنين حديثي خوانده اند - كه حتى منبعش را نمي توان نشان داد- و بعد هم متصديان دفتر ايشان با زبان روزه تكذيب كرده اند!
⬅️پيش از اين هم مشابه اين ماجرا از جناب آقاي علم الهدى سر زد و بعد از تكذيب، خبرنگار را پيدا كردم و صوت جلسه را شنيدم و از جرأتشان در تكذيب تعجب كردم، امشب هم با دوستان ايسنا صحبت مفصل داشتم و از صحت موضوع و دقت خبر مطمئن شدم.
⬅️لازم است يكبار براي هميشه تكليف آقايان ائمه جمعه اي كه به نام انقلاب و رهبري آبروي دين و ديانت را مي برند معلوم شود تا بفهميم واقعا جلوداران جريان ديانت و ايمان در اين سرزمين چه كساني هستند و رهبر بزرگوار هم تصميم بگيرند كه آيا راضي هستند چنين اشخاصي ايشان را نمايندگي كنند؟
اگر ايشان اين سخن را گفته اند-كه گفته اند، و براي همين هم سايت ايشان در متن تكذيبيه احاديث مشابه را براي توجيه موضع شان ذكر كرده- مردانه پاي حرفشان بايستند و يا به اشتباه خود اعتراف كنند!
⬅️چرا آبروي هزار و چهارصد ساله مكتب اهل بيت و خاندان رسالت را چنين حراج كرده اند و به ميراث خونين علماي صالح و بزرگان دين چوب تاراج زده اند؟
⬅️آيا باور ندارند كه به زودي عمر و روزگار رياست و زعامت شان به سر مي آيد و به خاطر فوج فوج كساني كه از دايره دين بيرون رانده اند بايد پاسخگو باشند؟
⬅️دوستان انقلابي و متدين هم فكر نكنند كه در اين روزگار ديگر با لاپوشاني و پرده پوشي مي توان آبروي ايمان و انقلاب را حراست كرد!
⬅️نگذاريد حرف حق و انتقاد صريح را دشمنان انقلاب به خود منحصر سازند، مرد باشيد و نترسيد و ارزش اسلام را از حرمت ظاهري مدعيان بالاتر بدانيد!
با قاطعيت و صراحت مرز اسلام انقلابي معتدل و عقلاني را با شخصيت هاي نامداري چون بهشتي و طالقاني و موساي صدر و مطهري محكم نگهداريد ويقين داشته باشيد در آن صورت هر كسي نمي تواند با افكار متحجرانه و فهم ناقص خويش از دين و اسلام با حيثيت باورهاي ما بازي كند!
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠بارکشی نااستادان و معضل مقالات علمی- پژوهشی پرنویسنده
#نقد
#دانشگاه
#نقد_نظام_آموزش
🖋استاد سیدحسن اسلامی اردکانی
⬅️مسئله این است که در حالی که شیوههای قدیمی، مانند انتحال و سرقت علمی، خطر لو رفتن و بدنامی را برای استاد در پی داشت، و شیوه گندمنمایی و جوفروشی یا همان چسب و قیچی، وقتگیر بود، این شیوه مطلقاً زحمتی، و فعلاً بدنامی هم، ندارد. کافی است که استاد لطف کند و اجازه دهد نامش بر مقاله دانشجو ذکر شود. از سویی دانشجو موظف است بخشی از رساله خود را در قالب مقالهای علمی-پژوهشی منتشر کند. از سوی دیگر مجلات علمی-پژوهشی مقالات دانشجویی را منتشر نمیکنند، مگر آن که نام یک استاد بر آنها باشد. در این وانفسایی که دانشجو درمانده شده و حتی حاضر است پولی بدهد و نام یک استاد را به عاریت بگیرد، برخی استادان از سر بندهنوازی و شاگردپروری، مرحمت میکنند و نام خود را بر مقالاتی که خود اصلاً ندیده و نخواندهاند مینشانند. همین جا بیفزایم که مقصودم مقالات واقعاً مشترکی نیست که حاصل تلاش علمی دو یا چند نفر است. بلکه هدف مقالات فزایندهای است که به صورت مشترک منتشر میشود، اما در واقع حاصل زحمت یک تن است.
⬅️کافی است کسی بدون بُنیه علمی کافی جذب دانشگاه شود. بقیه مسئله حل است. وی هنگام جذب غالباً در مرتبه مربی مشغول به کار خواهد شد. حال اگر او کمی بختیار باشد و بتواند در دوره دکتری درسی بدهد، میتواند زمینه ارتقای خود را فراهم سازد. برای این کار، به جای زحمت کشیدن و پژوهش کردن و درس دادن که زحمت دارد و ارج چندانی هم ندارد، وی میتواند تک تک دانشجویان را ملزم کند که در زمینهای پژوهش کنند و حاصل پژوهش خود را در قالب یک مقاله علمی-پژوهشی بنویسند و نام او را نیز در کنار نام خود ذکر کنند و در صورت ارائه پذیرش مقاله، نمره آن درس را بگیرند. این شیوه ناجوانمردانهای است که برخی نااستادان در پیش گرفتهاند و به جای رشد علمی خود، دست به بارکشی از دانشجویان میزنند و نمره قبولی را مشروط به ارائه مقالات علمی-پژوهشی میکنند. هنگامی که به آنها اعتراض میشود، میگویند که هدفشان ارتقای علمی دانشجویان است، یعنی میخواهند چیزی به دانشجو بدهند که خود فاقد آن هستند. حال، اگر حمل بر اشاعه فحشا نشود، این شیوه را بیشتر خواهم کاوید. بارِی، پس از آن که نااستادانی از این دست موفق شدند دو سه مقاله علمی-پژوهشی مشترک متتشر کنند، چون مهمترین شرط ارتقا فراهم شده است، با فراهم کردن شروط دیگر که آسان است، به مقام استادیاری خواهند رسید. در این مقام فرصت برای مقالات مشترک بیشتر فراهم است و دیگر نیازی نیست که این نااستادان دانشجویان را مجبور به ارائه مقالات علمی-پژوهشی مشترک کنند، دانشجویان خود با سر نزد این نااستادان خواهند آمد و منتشان را خواهند کشید. پس از چند سال و با فراهم شدن چند مقاله علمی-پژوهشی دیگر، این دست استادیاران میتوانند به مقام دانشیاری برسند و در پی آن با دستانی بازتر و مقالات مشترک بیشتر به مقام منیع استادی خواهند رسید، بیآنکه حتی لازم باشد یک مقاله علمی-ترویجی یا حتی عمومی نوشته باشند. چون که از نظر صوری کار آنها کامل است و در کارنامه خود دهها مقاله علمی-پژوهشی دارند. مشترک یا غیر مشترک بودن هم، در این میان نقشی ندارد و در آییننامه ارتقا، قید فردی بودن نویسنده و غیر مشترک بودن نیامده است.
⬅️این نااستادان، به واقع، عین همان استادانی هستند که، به گفته دکتر محقق، در گذشته وارد دانشگاه میشدند و بعد از سی سال هیچ مقالهای نمینوشتند. تفاوت تنها در یک چیز است، به لطف پیشرفت علمی و پیدایش شیوههای تازه و به برکت آییننامه ارتقا، این نااستادان کارنامه درخشانی از مقالات مشترک دارند. هرچند خود در عمرشان هیچ ننوشته باشند. از مزایای مادی و معنوی چنین مقالاتی برخوردار خواهند شد.
⬅️این تصویر اندکی سیاهتر شده، اما نسبتاً واقعنمایی است از آینده جامعه علمی ما که در آن شاهد برخی استادانی خواهیم بود که به واقع نااستادند و هیچ شایستگی علمی ندارند و اگر وضع به همین سبک پیش برود و چارهای اندیشیده نشود، وضع دردبارتری خواهیم داشت.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠چرا پروژه حوزوی شریعتی مسکوت ماند؟
(بهمناسبت سالگرد درگذشت)
🖊علیاشرف فتحی
◀️از سال ۱۳۵۶ که شریعتی ناگهان در ۴۴ سالگی درگذشت ۴۱ سال میگذرد، بیگمان یکی از گروههای اصلی مخاطب شریعتی، حوزویها بودهاند و خود نیز حس دلبستگی و الفت نسبت به این طیف جامعه داشت و خود را فرزند «عالمان جدی مذهبی و روحانیون واقعی دین» میدانست و طلبهها را نیز بهسان «پرولتر فکری» میدید. حوزه علمیه قم در نخستین ماههای پس از درگذشت شریعتی به صحنه تنش طلاب و استادان موافق و مخالف شریعتی بدل شد. دو طیف بر سر صدور بیانیه به مناسبت دومین سالگرد شریعتی دچار مشکل شدند و کار به داوری امام خمینی کشید اما امام هم نظر صریحی در اینباره نداد. با حمله به مراسم چهارمین سالگرد شریعتی در خانهاش، موضوع شریعتی نیز به محاق رفت. روزه سکوت قم در قبال شریعتی نیز از همین دوره آغاز شد. اما چرا سکوت؟
◀️یک پاسخ را باید در روند چهل ساله گذشته جستوجو کرد: بلاتکلیفی در مواجهه با یک روشنفکر عصیانگر و چندوجهی. شریعتی خود میگفت که در میان دینداران، متهم به بیدینی میشود و در میان روشنفکران بیدین هم متهم به دینداری است. امام موسی صدر میگفت در حالی که شریعتی در ایران متهم به وهابیگری است، در لبنان کتابهای وی به دلیل حملات تندش به دستگاه «خلافت غصب» با احتیاط منتشر میشود. موضع شریعتی درباره روحانیت هنوز مورد مناقشه است و هیچ قرائت مورد اجماع و حداکثری از آن وجود ندارد.
◀️دومین پاسخ را باید در تجربه زیستهی بزرگان حوزه جستوجو کرد. احساس فقها این بوده که در جدالها و بزنگاههای مهم سیاسی، همیشه روحانیت و حوزه متضرر شده و رسالت اصلی آن به حاشیه رفته است. این احساس نخستینبار پس از شکست ایران در جنگهای ایران و روس و دومین بار پس از تنشهای دوره مشروطه ایجاد شد و در دوره پهلوی اول به عادت بزرگان حوزه بدل شد که کمتر وارد تنشهای جامعه شوند تا رسالتهای اصلی حوزه علمیه قربانی نشود.
◀️پاسخ سوم در نظام جدید حوزهها قابل ردگیری است. نظام آموزشی جدید حوزهها بسیار متأثر از بروکراسی دانشگاهی شده و دورهای از گذار و بلاتکلیفی طبیعی را بر حوزویان تحمیل کرده است. در این دوره گذار، طلبهها حتی فرصت خواندن کتب اصلی خود را ندارند و بنا به اقتضائات سیستم آموزشی به سمت جزوهخوانی سوق داده شدهاند و به همین میزان از روحیه پژوهشی و انتقادی و علاقه به مطالعه در آنها کاسته شده است. البته این آفت، فقط متوجه حوزهها نیست و همه نهادهای آموزشی از آن رنج میبرند. اما طلبهها که از دیرباز به مطالعههای زیاد و گسترده شناخته میشدند حالا دیگر اغلبشان حوصله خواندن کتب روایی و فقهی را هم چهبسا ندارند. اینجاست که سکوت آنها در قبال شریعتی و هر متفکر دیگری تبیین میشود.
◀️چهارمین پاسخی که به این پرسش میشود داد شامل بسیاری از مباحث فکری دیگر هم میشود و آن، سیاستزده شدن وادی فکر و اندیشه در کشور است. بزرگان حوزه که تجربه شیرینی از فعالیتهای سیاسی صد سال اخیر حوزه نداشتهاند و پشت هر جدال فکری، منافع یک گروه سیاسی را میدیدهاند، نسبت به بسیاری از این جدالها قضاوت پیشینی پیدا کردهاند و ترجیح میدهند که اعتبار حوزه را هزینه دعواهای در واقع سیاسی نکنند.
◀️پاسخ پنجم را باید در خود شریعتی جستوجو کرد. به نظر بسیاری از بزرگان حوزه، شریعتی با طرح خود بهعنوان یک رقیب روحانیت در تفسیر و شناخت دین، راه هرگونه همگرایی را بسته و راهی موازی در پیش گرفت که هیچگاه همسو و همراه با مسیر حوزه نخواهد شد. پس ادامه واکنش به شریعتی به منزله مشروعیت بخشیدن به یک رقیب نامشروع تلقی خواهد شد.
◀️ششمین پاسخ را باید در تحولات روش و منش طیف شریعتی جستوجو کرد؛ گروهی از آنها پس از انقلاب از شریعتی عبور کرده و همراه دکتر سروش به تخطئه پیوندهای حداقلی پیشین خود با روحانیت پرداختند. اگر در کنار شریعتی میشد از «عالم مذهبی» و «طلبه به مثابه پرولتر فکری» با «زهدی باورنکردنی» سخن گفت، اما سروش کل روحانیت را زیر سؤال میبرد. و بدین طریق دریچه پیوندهای حداقلی با روحانیت را بست.
◀️آخرین پاسخ نیز معطوف به اقتضائات زمانه و ظهور نیازها و ذائقههای جدید است. در واقع باید پرسید که امروز چه نیازی است به شریعتی؟ به نظر میرسد که برای دانستن پاسخ این پرسش باید امهات اندیشه شریعتی را استخراج و آن را با وضعیت کنونی تطبیق داد و بررسی شود شریعتی در مباحث فکری این روزگار تا چه حد مرجعیت خود را حفظ کرده است؟ سرعت تحولات جهان بسیار تندتر از سرعت تفکر ماست. و شاید انتظار بهجایی نباشد که مرجعیت انحصاری یک متفکر یا روشنفکر چندین دهه پیش را همچنان پابرجا دانست.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠نتیجه عدالت طلبی بدون فقاهت، خوارج و معتزله و در نهایت نفی دین است
🔈دکتر ابراهیم فیاض:
◀️آرمان ما این است که فقاهت و عدالت با هم ترکیب شوند و یک نوع عقلانیت به وجود بیاید که آقا هم این را عدالت و پیشرفت نامیدند. ما باید عدالت را با فقاهت تلفیق کنیم که این هم با علوم اجتماعی اتفاق خواهد افتاد.
◀️راست سنتی به دنبال یک اسلام مداحی و احساسی و پلو خورشتی و هیئتی است که ریشه آن در سفارت انگلیس در مشروطه است و آن را در مقابل اسلام فقاهتی و عقلانی قرار داده است. راست سنتی در تلاش برای برگرداندن اخباری گری است و ظهور اخباری گری برای به حاشیه راندن فقاهت و اصول است. با همه این احوال اگر جریان عدالت طلبی سر پیدا نکند، تبدیل به خوارج گری خواهد شد.
◀️اگر عدالت طلبی بدون فقاهت باشد نتیجه آن خوارج و معتزله و بعد هم نفی دین است. معتزله هم بر پایه اومانیسم است که در مقابل خداست و سروش هم که به معتزله رسید از همینجا بود که مباحث مربوط به وحی و قرآن را هم مطرح کرد.
◀️آرمان ما این است که فقاهت و عدالت با هم ترکیب شوند و یک نوع عقلانیت به وجود بیاید که آقا هم این را عدالت و پیشرفت نامیدند. ما باید عدالت را با فقاهت تلفیق کنیم که این هم با علوم اجتماعی اتفاق خواهد افتاد. اگر فقاهت با عدالت پیوند نخورد، هم عدالت و هم فقاهت از میان خواهد رفت
◀️راست سنتی در حوزههای علمیه و دانشگاههای اسلامی به شدت ضد علوم اجتماعی عمل کردند. مثل دانشگاه امام صادق(ع) و دانشگاههای قم که علوم اجتماعی جزو آخرین رشتههایی بود که وارد کردند و دانشگاهی مثل باقرالعلوم(ع) که اصلا کاری به جامعه شناسی ندارند و بحثهای فرهنگ و ارتباطات را به جای آن آوردند. حتی دانشگاه مفید هم همین کار را کرد. ابتدا علوم اجتماعی را وارد کردند اما تلاش کردند تا علوم اجتماعیای باشد که مسئله ایجاد نکند.
◀️علوم اجتماعی جای بحث از عدالت است و بحث فلسفی عدالت در علوم اجتماعی صورت میگیرد؛ اما علوم اجتماعی را به کلی کنار گذاشتند. طوری شده است که الان مارکسیستها در خلا علوم اجتماعی در ده سال گذشته خیلی کار کردند اما الان دیگر بچه مسلمانها به دنبال آن هستند و طلبههای جوان هم به آنها خواهند پیوست.
◀️باید به وسیله علوم اجتماعی، فقاهت و عدالت را تلفیق کنیم تا عقلانیت به وجود بیاید
◀️اگر فقاهت با عدالت پیوند نخورد، هم عدالت و هم فقاهت از میان خواهد رفت. همان ضربهای که از اول انقلاب تا الان خوردیم. ما باید به وسیله علوم اجتماعی، فقاهت و عدالت را تلفیق کنیم تا عقلانیت به وجود بیاید. این تنها راهی است که میتواند از خوارج گری جلوگیری کند و الا با عرفان و عدالت که خوارج و معتزله هم به وجود آمد! و الان این ساختار کنونی برای ما بسیار خطرناک است.
◀️نظام باید این قصه را هدایت و مدیریت کنند و الا مسئله خطرناکی خواهد شد. روز عاشورا هم بدنه اصلی کشتن امام حسین(ع) خوارجاند و اطراف هم یک مشت عوام زده دزد که آن فاجعه زشت را در نسبت با امام(ع) در عاشورا شکل دادند. الان هم این خطر وجود دارد.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠آیندهٔ مرجعیت!
🖊حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا زائری
◀️ واقعیت غیرقابل تعارف این است که نسل فعلی مراجع تقلید نجف و قم در آیندهٔ نزدیک جای خود را به گروهی دیگر از بزرگان علمی و فقهی حوزه خواهند داد. چه مراجع تقلید متین و موقر نجف که زیاد اهل مصاحبه و سخنرانی و بیانیههای رسانهای نیستند و چه مراجع تقلید فعال و پرتحرک قم که حضور و بروز جدی و مستمر رسانهای دارند، دیر یا زود از میان ما خواهند رفت و دوران جدیدی از مرجعیت حوزهی شیعی آغاز خواهد شد.
◀️این دوران جدید به جهات متعددی اختلاف اساسی با دوران گذشته دارد، زیرا از سویی آخرین حلقههای متصل به دوران گذشته همچون آیتالله وحیدخراسانی در این نسل حضور داشتند و از سوی دیگر تحولات اجتماعی و تغییرات سبک زندگی مردم فضای کاملاً متفاوتی را برای نقشآفرینی روحانیت رقم خواهد زد.
◀️حضور روحانیت در حاکمیت طی چهار دههٔ گذشته و آثار اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن، تأسیس مراکز و مؤسسات حوزوی وابسته به حاکمیت، فاصلهگرفتن جدی بخشی از مردم با روحانیت، ترک تقلید و پرداخت خمس در بین بخشهای قابل توجهی از مردم، پرسشهای جدی نسل جوان و… نشانههای دورانی متفاوت هستند.
◀️مرجعیت آینده با دنیایی جدید و فضایی تازه روبهروست که باید برای آن آماده باشد. از سویی باید به ریشهها و خاستگاه اصیل خود تکیه کند و از سویی باید نسخهای مطابق و متناسب با این دوران جدید را عرضه کند، و حساسیت این مرحله از تاریخ نهاد مرجعیت شیعی و حوزهٔ علمیه دقیقاً از همینجاست که اگر از هر جانب کوتاهی بورزد فرصت نقشآفرینی و حضور را از دست خواهد داد.
◀️بدین ترتیب مرجعیت جدید باید جای خالی امامت و ولایت را در مدرنترین رویکردهای قرن بیستویکم پُر کند و مذاق امامْ فهمی داشته باشد و تشخیص دهد که واقعاً اگر امروز امام معصوم در جامعه حضور داشت، برای هر یک از این موضوعات و مسایل چه حکمی میکرد و چه راهی میگشود. بنابراین مرجعیت نمیتواند حکم و تشخیص سلفِ صالح خویش را با اندک تغییری بر زبان براند زیرا مسئله دیگر حکم آب قلیل نیست که طی صدها سال تکرار شود، بلکه پرسش از بازیهای کامپیوتری و پول دیجیتال و فقه اوقات فراغت و لقاح مصنوعی است!
◀️در چنین دیدگاهی تفاهم و تعامل با مردم و توجه به افکار عمومی و مخاطبشناسی و رسانه و ارتباطات اجتماعی نه یک تعارف بلکه ضرورتی جدی و حیاتی است، زیرا اگر مردم نباشند مرجعیت معنایی ندارد و هویت و نقش خود را کاملاً از دست میدهد.
◀️مرجعیت آینده تنها با تدبر فقهی و تعمق اصولی به جایگاه مطلوب خود نمیرسد بلکه ناگزیر نیازمند درک و شناخت عمیق اولویتها -برای انتخاب بین بد و بدتر- و واقعگرایی در مسایل عینی و ملموس زندگی شهروندان امروز جامعهٔ جهانی است.
◀️مخاطب باید به مرجع خود اعتماد داشته باشد تا رسالهی او را به دست بگیرد. مخاطب باید به هوش و نبوغ و فهم و آگاهی مرجعش مطمئن باشد و او را در هر موضوعی از خود چند قدم جلوتر ببیند. مخاطب باید باور کند که مرجع او با شناخت دقیق و روشن از انسان و جهان، حکم خدا را استنباط کرده و سر سوزنی منفعت و خوشایند فردی ندارد.
◀️با وجود نهادها و مؤسسات مختلف وابسته به مراجع تقلید که بودجه دولتی یا حمایتهای شبهدولتی دارند دشوار و دور است که انتظار داشته باشیم مخاطبان مرجعیت را مستقل بدانند. این اعتماد مهمترین رکن ارتباط مخاطب با مرجعیت است. افراد زمانی خود را به یک کارشناس میسپارند که بدانند او از ایشان جلوتر است و به او اطمینان کامل داشته باشند، و طبیعتاً هر چه موضوع حساستر باشد وسواسشان در انتخاب هم بیشتر خواهد بود. حالا وقتی قرار باشد که مرجع تقلید دین و آخرت مردم را به دست بگیرد ناگفته پیداست که چه میزان حساسیت و نگرانی در مردم وجود خواهد داشت. این اعتماد مهمترین سرمایهٔ مرجعیت است و دشمن دقیقاً روی همین نقطه تمرکز کرده تا این اعتماد را مخدوش سازد و رابطهٔ میان مردم و مرجعیت را آسیبپذیر و متزلزل نماید.
◀️بدون تعارف باید به واقعیتهای امروز توجه کنیم و ببینیم تصویری که نسل جدید از روحانیت و مرجعیت و خبرگان و شورای نگهبان دارد چگونه است؟ خوب یا بد، زشت یا زیبا، ضعیف یا قوی، نهاد مرجعیت مسئول این تصویر است و نمیشود دیگران را ملامت کرد و تقصیرها و عیبها را به گردن دشمن داخلی و خارجی انداخت.
◀️وقتی از سالها پیش اندیشکدههای آمریکا و رژیم صهیونیستی فضلای نسل جدید حوزه را به دقت شناسایی کرده و زبان بدنشان را تحلیل نمودهاند و تألیفاتشان را بررسی کردهاند، و خانواده و نزدیکان و شاگردان خاصشان را مطالعه کرده و نقاط ضعف و نقاط قوتشان را تعیین کردهاند، شانس رسیدن هر کدام به مرجعیت آینده را تخمین زدهاند، چرا ما دربارهٔ توجه به این موضوع تردید کنیم؟
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠میان جامعه مدرسین و روشنفکران تعامل عمیقی وجود ندارد
🖋حجتالاسلام غلامی(عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی)
⬅نقدجریان حاکم یکی از وظایف حوزههای علمیه و به ویژه جامعه مدرسین است.
◀️اهداف اصلی تاسیس جامعه مدرسین سر و سامان دادن به حوزههای علمیه، به روز کردن یکسری دروس حوزه علمیه و به روز کردن طلاب و فضلای آن زمان بود.
◀️ هدف جامعه مدرسین قبل از انقلاب ایجاد یک فضا و نشاط سیاسی در حوزه بود
◀️جامعه مدرسین اهدافی قبل از انقلاب داشت که آن هم مبارزه با رژیم پهلوی و ایجاد یک فضا و نشاط سیاسی در حوزه علمیه بود که به این هدف رسید. بعد از انقلاب اهداف جامعه مدرسین همان اهداف قبل از انقلاب بود؛ با توجه به اینکه یک انقلاب و حکومت اسلامی تشکیل شده در پیامهایی که حضرت امام خمینی(ره) به اعضای جامعه مدرسین دارند بر ارتباط با بدنه حوزه، طلاب انقلابی، حفظ و حمایت از مبانی انقلاب اسلامی، حفظ سنتهای موجود در حوزه علمیه تأکید میکنند.
◀️بعد از رحلت آیتالله بروجردی، ورود امام خمینی به عرصه مبارزات یک فضای جدیدی ایجاد کرد و جامعه مدرسین هم بازوی اجرایی و مشورتی حضرت امام بود که توانست با ایجاد یک فضا و شور سیاسی و توسعه سیاسی در حوزههای علمیه با توجه به اینکه افرادی که در جامعه مدرسین بودند از لحاظ علمی سطح بالایی داشتند و مورد توجه طلاب حوزه علمیه بودند به همین دلیل جایگاه علمی آنها و نفوذی که در بدنه حوزه داشتند باعث میشد که اگر تئوری و نظریهای دارند به عنوان نظر مثبت تلقی شود.
◀️یکی از مشخصههای حوزههای علمیه به ویژه تشیع، استقلال از حکومتهاست، چه حکومت اسلامی و چه حکومت غیر اسلامی. حتی حضرت امام هم به استقلال اقتصادی حوزه از حکومت تأکید داشتند. البته بعد از انقلاب با توجه به اینکه حکومت اسلامی بود و از دل حوزه علمیه و مرجعیت بیرون آمده بود، یک نوع حمایت جدی از طرف حوزه، علما و جامعه مدرسین از حکومت میشد، اما این بدین معنا که سمعاً و طاعتاً از حکومت اطاعت کنند و هیچ گونه نقد، انتقاد و اعتراضی نداشته باشند.
◀️جامعه مدرسین سعی دارد از بالا مسایل کشور را رصد کند. مسایل سیاسی کشور را بیان کند و اگر انتقادی دارد به گروههای سیاسی و فضای سیاسی کشور نقد خود را بیان کند. در عین حال استقلال خود را حفظ کرده و باید اینگونه باشد. و اکنون هم رهبری در دیدار با جامعه مدرسین به طور مکرر به این مساله تأکید کردند که حس استقلال طلبی حوزه از حکومتها باید حفظ شود در عین حالی که حکومت یک حکومت اسلامی است و انقلاب از دل حوزه علمیه قم آمده وباید یک حوزه انقلابی داشته باشیم.
◀️در کنار این انقلابی بودن، بُعد ارشادی و نقد جریان حاکم و گروههای سیاسی در حقیقت یکی از وظایف حوزههای علمیه و به ویژه جامعه مدرسین است.
◀️جامعه مدرسین در حقیقت متشکل از یکسری اعضاست و این اعضا یکسری تفکرات سیاسی دارند و نمیتوان این مساله را انکار کرد لذا ممکن است در موضع گیریهای جامعه و بیانیههایی که صادر میکند تفکرات سیاسی افراد خود را نشان دهد.
◀️با توجه به اینکه حوزه علمیه یک نگاه کلان به جامعه دارد و اگر بخواهد به عنوان لیدر یک حزب سیاسی و مدافع یک جریان خاص سیاسی خود را مطرح کند یک قشر عظیمی از جامعه را از دست داده است، در فضای سیاسی و احزاب سیاسی عدهای مخالف و عدهای موافق هستند و عدهای طرفدار حزب هستند که این طبیعت یک جامعه پویای سیاسی است که باید باشد.
⬅️تشکلهای سیاسی حوزوی یک نگاه کلان تر به مسایل دارند و اگر بخواهند یک نگاه خاص سیاسی را دنبال کنند، آسیب میبینند.
⬅️البته ممکن است که تلقی عدهای از جامعه مدرسین همین مساله باشد و این نگاه را معطوف کنند به جامعه مدرسین که چنین نگاهی به جریان خاصی دارد که اگر واقعاً اینگونه باشد باید یک آسیب شناسی در موضع گیریها و مواضع جامعه مدرسین صورت گیرد.
◀️بین جامعه مدرسین، حوزه علمیه و قشر تحصیلکرده و روشنفکر به خصوص نسل جوان، یک تعامل عمیق، گسترده و شناخت کافی و لازم وجود ندارد و ممکن است که یکی از علتهای آن عدم تعامل و شناخت جامعه مدرسین از فضای جریانهای سیاسی و روشنفکری جامعه و تحصیلکردگان باشد.
◀️در برخی از مقاطع مخصوصاً در ایام انتخابات و موضع گیریهای سیاسی و انتخاباتی از افراد خاصی حمایت شده ممکن است که آن شخص خاص در انتخابات رأی نیاورده و این مساله باعث میشود که یک نگاه منفی و غیر مثبتی به جامعه مدرسین در جامعه شکل بگیرد که آیا نفود علما، مرجعیت هنوز هم در جامعه وجود دارد یا نه. این مساله اگر در جامعه مدرسین تاکنون اتفاق افتاده، از این به بعد باید مدیریت شود. در ایام انتخابات و مسایل خاص سیاسی به صورت شاخصهای کلی بیان شود و وارد مصادیق افراد به خصوص در انتخابهای کلان کشور این مساله صورت نگیرد که تبعات منفی آن را کمتر داشته باشیم.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠چالشهای حوزه های علمیه
♦️گفتگویی با حجت الاسلام اکبرنژاد
⬅️در کشور ما دین نه نبض اقتصاد را به دست دارد و نه در حوزه سیاست پیشتازی می کند و نه حتی در حوزه فرهنگ که قدر متیقن وظیفه دین است و حتی سکولارها هم قبول دارند، کار چندانی می کند!
⬅️حوزه نه تنها جامعه را بلکه طلبه های خود را هم از دست داده است. علماء الان نمی توانند با طلبه ها ارتباط برقرار کنند. طلبه از حوزه بریده است و اساسا نمی تواند حرف استادش را بفهمد.
⬅️بنده در کتاب کلام فقاهی برای شناسایی احکام ثابت و متغیر، هشت ملاک داده ام و معتقدم با این هشت ملاک می توان احکام ثابت را از متغیر بازشناخت.
⬅️آیت الله صانعی می گوید اگر مردم دنیا فتواهای مرا بدانند، همه مسلمان می شوند. این ادعایی است که هیچ پیامبری مطرح نکرده! چرا که اگر حضرت نوح هم حاضر می شد به خاطر جذب آدم، از عقاید خود دست بکشد، قطعا افرادی بیشتری را جذب می کرد!
⬅️نه تنها حوزه ی کنونی پاسخ گوی نیازهای زمان نیست بلکه من معتقدم حوزه علمیه 200 سال پیش هم پاسخگوی دوران خودش نبوده است. شاهدش هم این است که حوزه ی ما نتوانست مشروطه را مدیریت کند.
⬅️اوضاع امروز حوزه مانند کسی است که خودش کسالت و بیماری دارد و از سوی دیگر، دستش را هم به یک وانت بسته اند و گاز می دهند. یعنی هم خودش ذاتا مشکلاتی دارد که باید حل شود و هم مدرنیسم با تمام توان در جامعه نفوذ و نیازهای جدیدی را تولید کرده و این خود به خود ضرورت تحول را بیش از پیش ساخته است.
⬅️حکومتِ تماما اسلامی هیچ وقت شکل نخواهد گرفت مگر با ظهور حضرت حجت (عج). ما نهایتا بتوانیم 30 درصد حکومت را اسلامی کنیم.
⬅️در موضوع «مدرنیسم» با فرهنگستان علوم اسلامی قرابت هایی دارم ولی کاملا مطابق با آنها نمی اندیشم.
⬅️وقتی مدرنیته در غرب شکل می گیرد، دین به حاشیه می رود. گویا نافش را با این بریده اند و اساسا گویا موضوع له آن، همین نفی دین است.
⬅️اساسا بنده با این که بیاییم یک ساعت در هفته استاد اخلاقی بیاوریم تا به طلبه ها درس اخلاق بگوید، مشکل دارم و این سبک و روش را نمی پسندم.
⬅️بنده میان اسلام شناسان کسی را مانند مقام معظم رهبری سراغ ندارم. ایشان حتی از شهید مطهری و حضرت امام هم دقیق تر تحلیل می کند.
⬅️معتقدم سنت های خوب حوزه باید حفظ و تقویت شود. مثل مباحثه و گعده های علمی با اساتید. خود ما هم در موسسه مان به همین شیوه عمل می کنیم.
⬅️10هزار طلبه می گیریم و بعد از چند سال می بینیم، نصف شان از حوزه رفته اند. خوب چرا این کار را می کنید؟ کمتر طلبه بگیرید ولی با انگیزه سازی و برنامه ریزی کاری کنید که بمانند و ببالند.
⬅️خطاب به مسئولان حوزه می گویم: شما با انسان سر و کار دارید و نه با ربات. 95 درصد انسان، احساس است و 5 درصد عقلانیت.
⬅️بنده اساسا نمی توانم منطق این سکولارهای سیاسی را درک کنم. یا باید کلا دین را رد کنید و یا اگر پذیرفتید، نمی توانید آن را به عرصه فردی و خصوصی فرو بکاهید.
⬅️ما به طلبه تکلیفی می کنیم که خدا به پیغمبرش آن را تکلیف نکرده. همه ی پیامبرها در کنار رسالت خود کار داشتند ولی ما به طلبه میگوییم ما معاش و آینده تو را تضمین نمی کنیم تو هم به دنبال آن نرو.
⬅️وقتی مسئول حوزه می گوید « شهریه صرفا کمک هزینه و مرحمتی امام زمان است. پس توقعی نداشته باشید.» طبیعتا طلبه بهم می ریزد، بالاخره خرج دارد، زن و بچه دارد، زن های امروز هم غیر از زن های دیروزند و اقتضای زمان عوض شده است.
⬅️من معتقدم در اجتماع، خداوند روزی را در تعامل با مردم قرار داده است. پیامبر هم باشد، باید برای جامعه مفید و مهم باشد. شما باید خدمتی به مردم بکنید تا معیشت تان تامین شود. همین مقدار فعلی هم، صدقه سر امام زمان است و گرنه با این عملکرد، باید از گرسنگی بمیریم!!
⬅️الان نقش ما در مجلس شورای اسلامی و فرآیند قانون گذاری چیست؟ جز یک شورای نگهبان با چهار تا فقیه پیر و فقهی حداقلی که عمده اش با برائت پیش می رود.
⬅️من با این نظام برائتی مشکل دارم و آن را معقول نمی دانم و حتی خود غرب هم به این شکل نیست.
⬅️برخی به من می گویند « راه تحول، این نیست. راهش این است که بروی با عده ای برجسته صحبت کنی و نظرشان را به خود جلب کنی.» من می گویم: مگر امام خمینی توانست علماء را با خود همراه کند؟ مگر آقا توانست برخی از این آقایان را مجاب کند؟ مگر شهید صدر توانست حوزه نجف را همراه کند و قس علی هذا...(به نقل از نامه های حوزوی)
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠شریعتی، روحانیت و روشنفکری
♦️گفتگویی با حجت الاسلام داود فیرحی
⬅️شریعتی متفکر دوره انتقال بود. متفکران دوره انتقال سه کار میکنند؛ یک، وضعیت موجود را نقد میکنند. دو، راهی را برای انتقال به یک شرایط خاص یا مطلوب دنبال میکنند و سه، کلیات آن نظام یا وضعیت [پیشرو] را توضیح میدهند، آنها هیچوقت وارد جزئیات نمیشوند. متفکران دوره انتقال طرحهای خیلی دقیق و روشنی ندارند. شما خود مارکس را نگاه کنید. او هم همینطور است.
⬅️مرحوم شریعتی نقدی به وضع موجود داشت و احساس میکرد که با تکیه بر ادبیات شیعی، بهویژه تاریخ و شخصیتهای شیعه میتواند نیرو یا گفتمانی فراهم کند که وضع موجود را تغییر دهد؛ مثلا او بر مفهوم رهبری خیلی تأکید میکرد. راجع به نظام بعد، در یکی، دو سخنرانی بحث نظام امت- امامت را مطرح میکند. مرحوم آقای بهشتی هم بعدا این بحث را پی میگیرد و بخشی از آن را وارد قانون اساسی میکند.
⬅️فقه یک بسته یکدست نیست. فقه طیف بزرگی است؛ از یکطرف امثال آقای نائینی تا سیستانی هستند و از آن طرف هم شیخفضلالله و در معاصران هم مثلا آقای مصباح را میبینید. مثل دانش است، مثلا شما که فلسفه را در نظر بگیرید، در آن نازیسم هست، در آن افرادی مثل افلاطون، ارسطو و هگل هم هستند تا بیایید جلوتر و متفکران دموکرات معاصر مثل رالز را هم میبینید. این طیف بزرگ در فقه هم هست. اینطور نیست که فقه یک بسته باشد که هر تفسیری از شریعتی، بلافاصله با آن، به مشکل بخورد.
⬅️دستگاههای دینی خیلی بزرگتر از فقه است و آنجا نظامهای ارجاع شکل میگیرد. دستگاه روحانیت تماما فقه نیست، بسیار بزرگ است، مجموعه سنتهایش هست، کلامش هست، فلسفهاش هست منتها فقه یک دانشی برای اداره جامعه بود و بعدتر خود را به مفهوم جدید «حقوق» گره زد. این بحث بیشتر به جزئیات قانونگذاری یا پسزمینه قانونگذاری برمیگردد. دستگاههای فقهی بیشتر جنبه تکنیکی دارد؛ یعنی مدتی جامعه را مستقیم اداره میکردند و الان هم که قانون موضوعه پیدا شده است، معمولا فقه پسزمینه این قانون موضوعه را بهوجود میآورد. مبنای قانون موضوعه را تأمین میکند.
⬅️تفسیرهای دموکراتیکی که از فقه درمیآید با تفسیرهایی که آرامآرام از شریعتی درمیآید، همسویی دارند، هرچند ممکن است جوهر آنها متفاوت باشد. در هرصورت خود شریعتی متفکر دوره گذار است اما یک نوع نوشریعتیسم یا شریعتیانیسم – مثل نومارکسیسم یا مارکسیانیسم – و اینها هستند که میتوانند برای امروز اهمیت داشته باشند. اما هنوز نمایندگان خودشان را پیدا نکردهاند. ما در جامعه میگردیم تا پیدا کنیم که چه کسی نوشریعتیست یا شریعتیانیست است – یعنی برخی واژههای شریعتی را گرفته و بسط داده است – هنوز بالفعل نمایندهای جدی سراغ نداریم که به او ارجاع دهند.
⬅️جامعه ما دیگر پتانسیل انقلابکردن ندارد انقلاب پشت انقلاب رخ نمیدهد؛ بنابراین متفکری که متفکر انقلابی است، در پساانقلاب باید از آن تفسیر کرد. ما نمیتوانیم روشنفکری داشته باشیم که منادی انقلاب باشد. ما باید روشنفکری داشته باشیم که منادی اصلاح باشد که بگویید چهکار باید بکنیم. هیجان اصلاح کم است. بنابراین در آن تبدیلشدن روشنفکر به یک قهرمان-مثل شریعتی- خیلی سخت است.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠نسبت دین، تمدن و فرهنگ سازی
🔊حجتالاسلام والمسلمین سید محمدمهدی میرباقری
⬅️پشت تمدنهای بزرگ تاریخی یک دین نهفته است؛
⬅️مکتبی که نتواند فرهنگساز باشد نمیتواند فرهنگ را به تمدن تبدیل کند و کالبد عینی و فیزیکی به آن بدهد.
⬅️انقلاب اسلامی زمانی میتواند هویتسازی کند که تعریف جدیدی از هویت اسلامی ارائه دهد و فرهنگ را به تمدن تبدیل کند.
⬅️هدف انقلاب اسلامی از استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی در تفکر امام(ره) ایجاد یک تمدن نوین است که بر پایه ارزشهای انسانی و دینی شکل بگیرد و بتواند در برابر هویت سکولار تمدن غرب ایستادگی کند.
⬅️الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت وظیفه دارد در چارچوب مبانی و اصول اسلام و انقلاب اسلامی؛ اهداف اسلام، انقلاب اسلامی، قانون اساسی و اهداف هزار و چهارصد سالهی اسلام و مکتب اهل بیت(ع) را تحقق بخشد و سبک زندگی را در جهت رسیدن به زندگی گوارا و حیات طیبه اصلاح کند و زمینهی تحقق جامعهای اسلامی و احکام اجتماعی قرآن را فراهم آورد.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠کاش اندازه برجام نگران مسايل اجتماعي بوديم!
🖋حجت الاسلام محمدرضا زائری
⬅️ثبات اجتماعي و رضايت عمومي، زيرساخت و اساس همه مسايل سياسي و فرهنگي و ديني است.
اگر آرامش اجتماعي و رضايت شهروندي از زندگي روزمره وجود نداشته باشد اصلا زمينه اي براي تبيين بقيه امور به وجود نمي آيد و از همين روي در روايات و احاديث ما به صراحت از فقر به عنوان آفت ايمان كش ياد شده و گراني را به عنوان عامل بداخلاقي و بيقراري عمومي ذكر كرده اند و حتى امام ششم عليه السلام گراني را نابود كننده امانتداري دانسته اند.
اگر شهروندان يك جامعه در زندگي خود احساس امنيت و آرامش داشتند و مطمئن بودند كه قانون حافظ حقوق آنهاست و يقين داشتند كه با كار و تلاش معمول حداقل نيازهاي طبيعي شان تأمين مي شود، تازه آن وقت مي شود انتظار داشت كه در امور سياسي مشاركت داشته باشند و در شعائر ديني و مذهبي همراه شوند و براي رشد و ارتقاي فكري و فرهنگي خود بكوشند.
⬅️متأسفانه ما به جاي توجه به ريشه ها و بنيان ها، معمولا بيشتر به حاشيه ها و نتيجه ها مشغوليم و آن قدر كه از مسايل ديني و مذهبي يا دغدغه هاي سياسي صحبت مي كنيم نسبت به موضوعات اجتماعي اهتمام نداريم. كاش به اندازه برجام به مشكلات اجتماعي فكر مي كرديم و توجه داشتيم كه اگر بي ثباتي و آشفتگي اجتماعي فراگير شود ديگر نه تنها برجام و اف اي تي اف بلكه حتى عادي ترين امور اخلاقي نيز دچار تشنج و آشوب مي شود و چيزي از دين و دنياي مردم باقي نمي ماند.
رضايت شهروندان باعث مي شود كه اموال عمومي را حفظ كنند و رفتارهاي مطلوب اجتماعي داشته باشند و براي اهداف مشترك و مصالح عمومي بكوشند.
⬅️سلامت رفتار مسؤولان و اعتماد مردم به مديران و رؤساي كشور باعث مي شود كه اين رضايت اجتماعي تحقق يابد.
در غير اين صورت شهروندان به شكل ظاهري در ميان جمع خواهند زيست اما دلشان در جاي ديگري براي گريختن و مهاجرت لحظه شماري خواهد كرد و آن وقت باورها و افكار و علايق و گرايشهايشان را شبكه هاي ماهواره اي و سايتهاي اينترنتي تعيين خواهد كرد.
⬅️مردم بايد واقعا خود را داراي نقش و حق بدانند و حرمت و شأن شان به عنوان صاحبان واقعي كشور حفظ شود و بدانند و ببينند كه حرمت و كرامت شان محترم و محفوظ است.
⬅️وقتي كسي احساس كرد كه تحقير شده و زور شنيده و... جايي اين عقده را خالي خواهد كرد!
⬅️ريشه بسياري از مشكلات همين موضوعات اجتماعي است در زندگي روزمره و نهادهاي عمومي و اداره ها و ... كه بعدا يك جايي با كوچكترين بهانه سرباز مي كند و آن وقت ما فكر مي كنيم سياسي است !
⬅️واقعا كسي كه توي جاده افسر پليس كمين كرده و شكارش مي كند به كنترل سرعت خود خواهد پرداخت ؟
موقع گرفتاري پليس به دادش نرسيده ولي موقع مچ گيري و جريمه كردن ! هميشه به موقع حاضر بوده !
⬅️از اين نمونه هاي كوچك بگيريد تا فشار روحي و عقده هاي رواني كه در اين شرايط سخت اقتصادي برخي آگهي هاي بازرگاني سيما براي مردم محروم ايجاد مي كند - و به شكاف طبقاتي دامن مي زند و سطح توقعات را بالا مي برد- و تصور كنيد همه اينها وقتي دست به دست هم بدهد چه فضايي در دل و جان شهروندان مي سازد!
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠آثار تنزل فرهنگی در سراسر کشور مشهود است.
🔊آیت الله مصباح یزدی:
⬅️جهل افراد را با گفتگو می توان تغییر داد و با این افراد خیلی مشکل نداریم چرا که با صحبت کردن با آنها می پذیرند که اشتباه می کنند و اصلاح می شوند؛ طیفی از این گروه هستند که می توان آنها را با پاداش و تشویق قانع کرد و اینها اکثرا کسانی هستند که در اثر ضعف فرهنگی به خود محوری هایی مبتلا شده اند که اینها قابل علاج است.
⬅️مشکل با کسانی است که نمی خواهند بپذیرند و اصلاح شوند، یک طیف از این افراد همانند شیطان اند که جز مبارزه هیچ راهی با آنان نیست گرچه تعدادشان کم است اما تا ضربه نزند آرامش پیدا نمی کنند.
⬅️باید افرادی تربیت شوند که راه نسل انقلاب را با قوت بیشتر و محکم تر ادامه دهند و این خیلی مهم است و لذا دانشگاه، حوزه و مراکز علمی تربیت کننده این افراد هستند؛ از اولین مراکزی که در آغاز انقلاب مایه امید بود می توان از دانشگاه آزاد نام برد که تحت سیطره انقلابیون قرار داشت.
⬅️آهنگ سیر ارزش ها و باورهای دینی در بسیاری مراکز علمی از نظر کیفیت سیر نزولی داشته است، آثار تنزل فرهنگی در سراسر کشور مشهود است. آیا اوایل انقلاب احتمال می دادید کسانی پیشنهاد مذاکره با آمریکا را بدهند؟ افرادی که شعار مرگ بر آمریکا سر می دادند و از افراد شاخص انقلاب بودند؛: اگر زمان امام این کار شده بود امام چگونه برخورد می کرد؟
⬅️تغییر فرهنگ کاری کند و دشوار است و آرام آرام تنزل پیدا کرده است که اگر بخواهیم آن را بر گردانیم سال ها وقت می خواهد به شرط اینکه برنامه صحیحی وجود داشته باشد و لذا قدم اول این است که از لحاظ فکری به این باور برسیم و انقلابی بمانیم.
⬅️این که مسؤلین دانشگاه و حوزه باید انقلابی باشند یعنی در حال تغییر ماهیت هستیم و اگر بخواهیم انقلابی باشیم باید ضعف انقلابی را به قوت تبدیل کنیم که قدم اول تغییر فکر است.
⬅️بالاترین کلمه ای که امام راحل استفاده می کرد اسلام بود، روح اسلام را فراموش کردیم و اگر بخواهیم برگردیم باید فکرمان را اصلاح نماییم.
⬅️این که با ریش گذاشتن و نمازخواندن مشکل را بخواهیم حل کنیم این گونه نیست چرا که هر منافقی می تواند این را انجام دهد.
⬅️در حوزه و دانشگاه در این جهت ضعف فراوان داریم؛ نه در درس های فقه و اصول ما اینها جواب داده می شود و نه دروس انسانی و غیر انسانی دانشگاه.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠از رنجی که میبریم!
🖋زهرا نجف زاده(فارغ التحصیل جامعهالزهرا)
🔴بخش اول
⬅️چندی پیش مراسم تودیع و معارفه مدیر حوزههای علمیه خواهران با حضور جمعی از مسئولین حوزههای علمیه خواهران که تماما از مردان هستند، در سالن همایشهای مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران برگزار شد. آنچه در خبرها و تصاویر دیده میشد حضور کمرنگ بانوان در این جلسه بود. تمامی سخنرانان از آقایان بودند. باز در خبر دیگری آمده بود هم زمان با روز جهانی زن و روز زن در ایران نشست علمی با عنوان «بازخوانی فقه سنتی در مواجه با رخدادهای روز» برگزار شده، اما از ورود تعدادی از زنان طلبه به علت عدم تدارک فضا ممانعت شده است و باز از برگزیدگان کشوری جشنواره علامه حلی که هم از آقایان و هم از بانوان بودند، تنها آقایان به سفر زیارتی و علمی عراق دعوت شدند.
⬅️شاید در نگاه نخست اهمیت چندانی نداشته باشد که در جلسه تودیع و معارفه، زنی سخنرانی نکرده است و یا در ردیف جلوی همایش تماماً مردان نشستهاند و یا اینکه در روز زن همایشی برگزار میشود، اما زنان که مسائل فقهی و حقوقیشان نیازمند بازخوانی است اجازه ورود ندارند و یا به یک سفر زیارتی و علمی دعوت نمیشوند. اما این وقایع حکایت از امری ریشهدار و عمیق در تاریخ مردانه علوم دینی و در درجهای تنزل یافتهتر، چهار دهه فعالیت حوزههای علمیه خواهران دارد و آن اینکه فضای حوزههای علمیه کاملاً مردانه است و هنوز تصمیم گیرندگان اصلی برای روند حوزههای علمیه خواهران، مردان هستند. مردان در متن حوزههای خواهران و زنان در حاشیه و دارای نقشی فرعی و تزئینی هستند و هنوز در بین بزرگان حوزههای علمیه جمع کثیری از علما که اتفاقاً بر روند ساختاری حوزههای علمیه خواهران تاثیر و نفوذ گسترده دارند بر این باورند که اجتهاد زنان ضرورتی نداشته بلکه باید مبلغان خوبی باشند که بتوانند در شهرستانها تبلیغ کنند.
⬅️پس از ارائه و انتشار لایحه بودجه 1397 مدام این سوال از بانوان طلبه پرسیده میشد که محصول این بودجه عظیمی که به حوزه خواهران اختصاص یافته، تاکنون چه بوده است؟ فعالیتهای پژوهشی آنان کدام است؟ چند مجتهد بانو به جامعه معرفی شده است؟
⬅️اما در پاسخ باید گفت به طور مسلم تنها امکانات سخت افزاری مانند توسعه عمرانی و چند هکتاری حوزههای علمیه و ساختمانهای مجهز و مدرن، تعدد کثیر حوزههای علمیه و آمار بالای طلاب، مدرک و رزومه، آمار بالای پایان نامهها و مقالات و تاسیس مراکز پژوهشی و برگزاری دورههای پژوهشی بدون توجه به کیفیت نمیتواند سبب تولید علم شود، آنچه باعث رشد علمی و در نتیجه تولید علم میگردد برنامههای نرمافزاری از جمله واحدهای درسی پرمحتوا، استفاده از منابع اصیل و دست اول با ارائه اساتید خبره و متخصص و دارای سطح علمی بالا، آموزشِ پژوهش محور، توجه به کیفیت آموزش و اساتید، تعیین اهداف بلند آموزشی همانند اجتهاد و باورِ توانمندی زنان و استفاده از ظرفیت آنان در سمتهای مدیریتی و اجرایی و تربیت آنان برای مدیریت آینده حوزههای علمیه خواهران است.
⬅️اگر حوزههای علمیه خواهران توانسته تنها به تعداد انگشتهای دست مجتهد تربیت کند، به وضعیت مردسالارانه حوزههای علمیه خواهران باز میگردد و بعضی هم البته متوجه جامعه زنان طلبه است.
⬅️در سخنرانیهای متعدد از ضرورت وجود بانوان طلبه و تکریم و تحسین و ارزش مقام و جایگاه زن بسیار سخن گفته میشود اما در عمل زن همچنان موجودی تبعی محسوب میشود. بدون توجه به کیفیت، تنها به آمار دلخوشیم؛ 500 مدرسه علمیه خواهران در سراسر کشور70 هزار بانوی طلبه در حال تحصیل 7 هزار استادِ بانو 90 هزار فارغ التحصیل از حوزههای علمیه خواهران 37 هزار بانوی مبلغ و 920 کرسی آزاداندیشی، در حالی که اهداف اساسی تحصیل در حوزههای علمیه خواهران تربیت بانوان اندیشمند، اسلامشناس و وارسته به عنوان الگوی بانوی مسلمان و تربیت محققان علوم اسلامی ذکر شده است.
⬅️با برنامههای رایج درسی نمیتوان متخصصی دین شناس تربیت نمود بلکه باید مسیر آموزش را با پژوهش همراه کرد و در مسیر مجتهد شدن بانوان پیش برد و در این راه از اساتید خبره و متخصص و درجه یک استفاده کرد نه اساتید درجه دوم و سوم حوزه آقایان.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠از رنجی که می بریم!
🖋زهرا نجف زاده(فارغ التحصيل جامعه الزهرا)
🔴بخش دوم
⬅️آنچه مسلم است برنامه های آموزشی حوزه خواهران نخبه پرور نبوده و نمیتواند مجتهد و یا نظریهپرداز تربیت کند و بیشتر پاسخگوی استعدادهای رو به پایین حوزههای علمیه خواهران است. همین امر باعث دلزدگی و حس ناامیدی در بانوان مستعد شده و برای ادامه تحصیل انگیزه خود را از دست داده و جذب دانشگاه میشوند. ولی نکاتی هم متوجه خود زنان طلبه است که باید بیشتر به آنها دقت کنند؛
♦️1. مهمترین مسئله عدم باورمندی آنان به توانمندیهای خود و پذیرفتنِ نقش فرعی در حاشیه حوزههای علمیه خواهران است. انگار که هنوز بسیاری از زنان طلبه باور ندارند که میتوانند مسئلهساز و پاسخگو به مسئله باشند، بدون آنکه تنها دنبال کننده اندیشههای دیگران باشند، خود میتوانند بیاندیشند و کشف کنند نه آنکه تنها مقلد باشند.
♦️2. بر اساس دیدگاه رایج و سنتی در حوزههای علمیه خواهران که هنوز هم مدافعان کثیر و سرسختی دارد، زنان در درجه اول وظیفه همسرداری و خانهداری دارند و طلبگی برای آنان امری جنبی محسوب میشود و بدون نیاز به مجتهد شدن و یا اسلام شناس متخصص و متفقه شدن، وظیفه آنان منحصر در امور تبلیغی تعریف شده است. گذشته از آنکه حوزههای علمیه خواهران حتی برای تبلیغ و منشا اثر بودن در جامعه رو به مدرن ایران و جامعه بینالملل نیازمند سطح علمی بالا و عمیق است، به عنوان یکی از ارکانِ تولید معرفتیِ مسائلِ زنانِ جامعه ایران محسوب میشود که با زندگی روزمره زنان سروکار دارد، بنابراین زنان طلبه در درجه اول باید بتوانند در مسیر فکری و عملی و فرهنگی جامعه در ارتباط با مسائل زنان نقش اول را داشته باشند.
♦️3. همچنین فضای حوزه خواهران عقلگرایانه و به دنبال استدلال است و علوم عقلی در آن تدریس میشود اما در باطن میتوان گفت فضای جدلی و خطابی و نقلی حاکم است و آنچه تولید میشود تنها توان مقابله با شبهات درون دینی دارد، اما در مواجه با جامعه سکولار، لیبرال، لاییک و دیگر مذاهب و ادیان آنچنان توان پاسخگویی ندارد.
♦️4. فضای حوزههای علمیه خواهران سخت نیازمند آزاداندیشی و تعامل و گفتگو با دیگر اندیشههاست تا منجر به خلاقیت در روش فکر کردن، افزایش دادهها و ایدهها و تولید علم شود، حال آنکه فضای تک ساحتی حوزههای علمیه پذیرای بانوان طلبه نواندیش و دگراندیش نیست و فضا آنچنان به نفع تفکر سنتی است که ناخودآگاه آنان را حذف مینماید و در عمل بسیاری از بانوان طلبه پذیرای عقیده مخالف خود نیستند بدون آنکه سعی کنند بر اساس مبانی فکری آنان سنجش و داوری داشته باشند و خود را به دنیای فکری آنان نزدیک نمایند.
♦️5. در حوزه های علمیه خواهران کمتر طلبهای را میتوان یافت که با علوم روز و دیگر افکار متنوع و متضاد جهانِ علم آشنایی داشته باشد. با به رسمیت شناختن دستاوردهای علوم بشری و دستاوردهای معرفتی جهان جدید، دنیایی که در آن زندگی میکنیم را باید شناخت تا بتوان همدلانه با جامعه بزرگ جهانی پیش رفت و با نگاهی فرادینی پاسخگوی مسائل دینداران و غیر دینداران در عصر حاضر بود وگرنه قطعا باخت با ماست.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠اولین شرط بازتولید صدر و بهشتی
🖋محسن_کمالیان
⬅️دو روحانی عالیمقام دیدم که بسیار تحت تأثیرشان واقع شدم: امام صدر و آیةالله بهشتی. تفاوتهایی داشتند، اما بسیار شبیه بودند. همواره برایم دو نیمهی سیب بودند. هرگز نتوانستم یکی را بر دیگری ترجیح دهم. بر دیگران اما هر دو را ترجیح دادم؛ خصوصاً در فهم، عقلانیت، اخلاق، شخصیت، شناخت روزگار، پختگی، درایت، دوراندیشی، تدبیر و در یک کلام، توان اداره و رهبری.
⬅️معتقدم که نیاز انقلاب به صدر و بهشتی، مثل نیاز ما به اکسیژن بود. آن دو را حساب شده حذف کردند تا نمانند و انقلاب را راهبری نکنند. اگر بودند، انقلاب گرفتار معضلات امروز نمیشد.
⬅️حوزههای علمیه اگر اتاق فکری داشته باشد، باید قبل از صهیونیسم به این سؤالهای راهبردی پاسخ دهد که صدر و بهشتی چگونه چنین شدند؟ و برای بازتولید آنها چه باید کرد؟
⬅️بیشک تربیت نیز چون تعلیم، از مهمترین اسباب تکوین شخصیت انسان است. تصور رایج چنین است که تربیت از بدو تولد آغاز میشود و تا آخرین لحظهی حیات ادامه دارد. حقیر اما سالهاست بدین نتیجه رسیدهام که فرایند تربیت، سالها، دههها و بلکه قرنها قبل از تولد، آغاز میشود. نه تنها روایات، بلکه یافتههای علم مهندسی ژنتیک امروز تأکید دارند که اعمال انسان، به واسطهی انتقال ژنها، زندگی فرزندان و نوادگان او را، تا نسلهای دور، متأثر میسازد. به تعبیر صدر، گرایش به خیر، بنابر قانون علت و معلول، از طریق ژنهای نیاکان، چون سرمایهای اولیه، در بدو تولد به انسان منتقل میشود.
⬅️بسیاری انسانها، بدون سرمایهی اولیه و بنابر زحمات خودشان، به موفقیت میرسند. اما همین انسانها، اگر سرمایهی اولیهای هم میداشتند و سپس همین میزان تلاش میکردند، آیا موفقیتشان چند برابر نبود؟
⬅️یافتن پاسخ این سؤال که صدر و بهشتی چگونه چنین شدند، مستلزم این است که سرمایهی معنوی بدو تولد آنها برآورد شود! سرمایهای که در فرایند تربیت و حتی تعلیم خود بکار گرفتند و از ابتدا تا انتهای زندگی پشتوانهی حرکت خویش ساختند. نمیشود اسباب موفقیت و راههای بازتولید آنها را واکاوی کرد، اما به نیاکان توجه نداشت! غفلت از تأثیر نیاکان، تحقیق را غیرعلمی و سطحی خواهد ساخت. باز به تعبیر صدر، فرد امانتدار اموال خویش است و در برابر نسلهای پیشین و حتی آینده، مسئول آن امانت است.
⬅️امروز سالگرد شهادت بهشتی است. شجرهی مادری و شرححال فشردهی نیاکان وی را در مجلد دوم کتاب «مشاهیر خاندان صدر» ارائه کردم. در بیان سلامت نفس پدر و پدربزرگ او همین بس که آیات معظم میر محمدصادق مدرس خاتونآبادی و میرزا مسیح روضاتی، آنها را به دامادی پذیرفتند. در جمع نیاکان وی، نام مردان و زنان وارستهی دیگری نیز چون آیات معظم میر محمدحسین، میر محمدتقی و میر محمدصادق (اول) مدرس خاتونآبادی، سید محمدجواد صدرعاملی، آقامجتهد، سید صدرالدین موسوی عاملی، صاحب روضات، شیخ جعفر کاشفالغطاء، همچنین بانوان معصومه بیگم و آغابیگم خاتونآبادی، بیگمآغا صدرعاملی، زهرا بیگم روضاتی، فاطمه بیگم (دوم) موسوی عاملی و جانجان خاتون کاشفالغطاء میدرخشد. براستی آن سرمایهی معنوی، که این همه انسان باهوش، باتقوی و اخلاقی، در بدو تولد به بهشتی هدیه کردند، چقدر بود و چگونه تلاشهایش را متاثر نمود؟
⬅️چندی پیش برنامهی پرگارِ تلویزیون بیبیسی فارسی اعلان کرد که چند دهه بعد، انقلابی ژنتیک عمر متوسط انسان را از هشتاد به سیصد سال افزایش خواهد داد! متعاقباً خبر یافتم که امروز شرکتهای دانش بنیانی در آمریکا فعالیت دارند که بر مبنای ترشحات دهان، نژاد، منطقهی سکونت و برخی خصوصیات نیاکان انسان را تا سه هزار سال پیش تعیین میکنند! این تحولات نویدبخش آن است که تأثیر نیاکان بر تربیت انسان، در سایهی پیشرفت علم، عنقریب تفسیری علمی و قانونمند خواهد یافت. حقانیت این آموزهی دینی ثابت خواهد شد که شرط لازمِ پدید آمدن صدرها و بهشتیها، پاکزیستی نسلهای متوالی نیاکان آنهاست. نه تنها صدرها و بهشتیها خود باید تلاش کنند، بلکه اسلاف آنها نیز باید پاک زیست کنند تا بهترین بستر تربیت و تعلیم این خوبان فراهم آید. امیدوارم سالها بعد که مستشرقین غربی نقش اجداد صدر و بهشتی را در تکوین شخصیت آنها طی رسالههای دکتری بررسی میکنند، ما هنوز اندرخم کوچههای تاریک انکار «ژن مثبت» سرگردان نباشیم ...
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠برخی از روحانیون را تنها باید از دور دید و تبرک جست و نبات گرفت!
🔊حجتالاسلام والمسلمین نقویان:
⬅️حوزه علمیه باید توجه داشته باشد که تربیت یک روحانی برای امامت نماز جماعت هنر نیست، پشت سر یک فرد عادی، عادل و معمولی هم میتوان ایستاد و نماز خواند، لازم نیست عمامه سرش باشد!
⬅️امروز تشکلهای سیاسی در حال بحث روی این کلمه هستند که باید واقعاً حوزه انقلابی داشته باشیم یا حوزه اسلامی؟
⬅️هنوز در حوزه نیاز به تشکلها و گروههایی داریم که بایستی تواضع پدرانه و نگاه بلند پدرانه را با هم داشته باشد.
⬅️امروز مردم فرزندان خود را برای تحصیل به خارج از کشور میفرستند و میبینند که دینشان در حال از بین رفتن است، امروز مردم به دنبال یک فکر حکیمانه میگردند.
⬅️حوزه باید برای کوچک ترین مساله ذهنی و شبهات اخلاقی، کلامی، تاریخی، فلسفی، تفسیری، مفسرین و دانشمندان فراوان و به روز و در دسترس داشته باشد.(به نقل از پایگاه اجتهاد)
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠پیش نیازهای فهم کتاب و سنت
🔊گفتاری کمتر شنیده شده از شهید آیت الله بهشتی
⬅️علوم اسلامی بههرحال از علوم انسانی است. موضوع اصلی در علوم اسلامی چیست؟ انسان! زمینه اصلی در ادیان و علوم انسانی، انسان است. شناخت انسان، بافتهای گوناگونی که در هستی اوست، تاروپود او، خواستها و نیازها از یک سو، توانها و کاراییها از سوی دیگر. انسان در ارتباط با محیط طبیعیاش یعنی جهان، انسان در ارتباط با محیط اجتماعیاش، با تارهایی که خود انسان در طول تاریخ مثل عنکبوت دوروبر خودش تنیده، جامعه. سازندگی انسان نسبت به خود و محیط خود، حدود این سازندگی، هدف این سازندگی، جهتها و راههای عملی این سازندگی، زمینههای اصلی علوم انسانی و اسلامی است.
⬅️تفاوت اصلی علوم انسانی متعارف با علوم اسلامی در چیست؟ تفاوت اصلی علوم انسانی متعارف مثل جامعهشناسی، اقتصاد، حقوق، روانشناسی، تاریخ، ادبیات، هنر و امثال آن با علوم اسلامی، کجاست؟ زمینه علوم انسانی متعارفِ غیراسلامی که امروز در مدارس گوناگون دنیا میخوانند با زمینه علوم اسلامی یکی است. انسان، بافتهای هستی او، نیازهای او، توانهای او، میزان و حدود کارایی او، هدف این کارایی، جهت این کارایی، میزان خودسازی و محیطسازیاش، راههای علمی این خودسازی و محیطسازی، موضوع و زمینه همه علوم انسانی است. زمینه علوم اسلامی هم همین است.
⬅️تفاوت اصلیشان در این است که علوم انسانی متعارف در این راه تنها از مشاهده و تجربه و تحلیل استفاده میکند. یکی از دوستان فرمودند «آنچه هست را مینگرد». خیر، علوم انسانی امروز میخواهد علاوه بر آنچه هست، آنچه باید باشد را هم بر مبنای آنچه هست پیشبینی کند. همینطور که ما در علوم طبیعی پیشبینی علمی میکنیم، در علوم انسانی پیشبینی خودبهخود با «چه باید کرد؟» همراه است. ولی ابزار کارش، متد کارش، مبنای شناختنش، سرچشمه شناختش صرفا مشاهده، تجربه و تحلیل آن. در روانشناسی، انسان را مشاهده میکند، روی او تجربه هم میکند، تحلیل هم میکند و در انتها، جمعبندی میکند.
⬅️در علوم اسلامی، قبل از هر چیز، یک کاوشگر سخنش این است که ببینم نخست سرچشمه وحی در این زمینه چه میگوید. انسان چیست؟ بافتها، نیازها و توانهایش چیست؟
⬅️برای این مسئله (فهم کتاب و سنت)بعد از زبان عربی، چه چیزهایی میخواهیم؟ زیستشناسی عمومی و مقدمات آن از علوم طبیعی، فیزیک و شیمی و زمینشناسی و ریاضی در حدود متعارف، لااقل در حد یک دیپلم ادبی. روانشناسی عمومی، زیباییشناسی عمومی، دینشناسی عمومی (که غیر از اسلام است)، مردمشناسی، تاریخ تمدن بشری، انسان از دیدگاه مکتبهای مختلف بشری و از دیدگاه اسلام که خودبهخود مستلزم آشنایی کافی با جهانبینیهای گوناگون و مکتبهای فلسفی است که این جهانبینیها از آن برخاسته است. جرمشناسی، حقوق جزا، حقوق اساسی، حقوق مدنی، به این منظور که خیلی از مسائل فقه را اینقدر بیپایه تلقی نکنیم. اقتصاد عمومی و مکتبهای اقتصادی، لااقل در حد تاریخ عقاید اقتصادی. جامعهشناسی و شاخههای مرتبط با آن بهویژه علوم سیاسی. آشنایی کافی با یک یا دو زبان اروپایی که امروز خودبهخود در بعضی از این رشتهها جز استفاده از کتابهای آنها فعلا راهی نداریم. همه اینها مقدمه است برای رفتن سراغ کتاب و سنت. ملل و نحل اسلامی و حتی تا آنجا که به آنها مربوط است، ملل و نحل غیراسلامی، مذاهب فقهی، روند اسلامشناسی در این مذاهب، نقادی این روندها برای دستیابی به یک شیوه فقهی اصیل و زنده.
⬅️دهها رشته نو در انتظار شماهاست، اما شمای ساختهشده، نه شمای خودسر. شمای عاشق، نه شمای نازکنارنجی. شمای تلاشگر تنبهزحمتده.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠ایران بزرگترین کانون تولید فیلم و هنر قدسی
🔴آیت الله اعرافی دیدار عوامل سریال سر دلبران:
◀️این اثر در جریان هنر متعهد تولید شد و حضور روحانیت در این سریال نیز از نقاط برجسته آن بود. روحانیت مقوله ای است که با تاریخ اسلام و تاریخ ملت ما عجین بوده است؛ هنوز هم می توان کارهای بسیار زیادی در خصوص بازشناسی این عنصر متعالی انجام داد و کاروِیژه های آن را در طول تاریخ احصا کرد.
◀️در طرح های مدیریت جدید در حوزه فعالیت های گسترده ای دنبال می شود که یکی از آنها در حوزه بازشناسی این کارکردهای مهم و تاثیرگذار است؛ در همین زمینه مرکز راهبردی مطالعات حوزه و روحانیت تاسیس شد که در این مرکز پیشینه و حضور فعال حوزه و روحانیت در عرصه های مهم و تاثیرگذاری تاریخی و اجتماعی و فرهنگی مورد بررسی قرار می گیرد؛
◀️کشورهای مختلف در این خصوص و با موضوع روحانیت و نقش آن در ایران تحقیقات وسیعی انجام می دهند تا کارکردهای مهم و مختلف آن را مورد تحلیل قراردهند. یکی از فعالیت های این مرکز رصد فعالیت های علمی است که در این عرصه انجام می شود؛ بر اساس برآوردها، 400 اثر علمی و پایان نامه در سالهای اخیر با موضوع حوزه و روحانیت در کشور تالیف شده است.
◀️علما و روحانیت شیعه در اعصار و قرون گذشته تحولات بسیاری را ایجاد کردند از جمله نقش ماندگار بزرگانی چون خواجه نصیرالدین طوسی علامه حلی و شیخ مفید و شیخ بهایی و.... است که منشا تحولات بسیاری در کشور و جهان اسلام و شکوفایی تمدن اسلامی بودند.
◀️در عصر جدید نیز حوزه کارکردهای عظیمی را به خصوص در عرصه تولید فکر و حرکت انقلابی در ایران و کاربست های مختلف آن به منصه ظهور رسانده است و در همین راستا حوزه با نیازها و چالش های جدیدی روبرو شده است که تحلیل این موقعیت و حل و پاسخگویی به این نیازها نیز نیازمند کار جدی و پیگیر است.
◀️از جمله عرصه هایی که حوزه می تواند در آن به فعالیت مستمر و اثرگذار بپردازد، مقوله هنر است؛ ارتباط موثر با هنر نیز باید به شکل علمی و دقیق انجام شود؛ هنر دارای ابعاد مختلف علمی و اجتماعی و فرهنگی و.. است که از هر نظر کارکردهای مختلف را نیز بروز می دهد.
◀️با هم افزایی بیشتر می توان آثاری تولید کرد که در عین اینکه هنر قدسی هستند می توانند کارکردهای گسترده ای برای ارایه آموزه های ناب الهی و اسلامی و معرفتی به جامعه داشته باشند.
◀️یکی از نکات مثبت سریال تولید شده، توجه به مقوله مسجد است که در کل سریال نیز این نگاه حاکم است؛ مسجد طراز اسلامی و انقلاب اسلامی دارای چند شان و جایگاه است؛ مسجد جایگاهی فراتر از عبادت محدود است؛ در واقع مسجد، عبادت را توسعه می دهد؛ همچنین مسجد، مردم نهاد است و همه مردم در آن احساس مشارکت می کنند. از دیگر ویژگی های مسجد این است که امام جماعت به عنوان رکن و عامل انسجام بخش همه بخش های مسجد نمود دارد؛ ارتقای جامعه و رفع مشکلات و چالش ها از دیگر ویژگی های مسجد به شمار می رود؛ مسجد روی عنصر مردم تاکید بسیار دارد و یک مکان مقدس بسیار مردمی است که از دیرباز محل جلوس و انس و ارتباط و حل مشکلات مردم بوده است و بسیاری از تحولات بیدارگری ها و مبارزات در مسجد رقم خورده است.
◀️عنصر دیگری که در این سریال به آن توجه شده بود، مفهوم ماه مبارک رمضان است که در این سریال به جنبه اجتماعی رمضان و حضور و همبستگی مردم برای رسیدن به کمالات الهی مورد توجه واقع شده بود؛ در واقع این سریال به مقولات با ارزشی چون حوزه و روحانیت و مسجد رمضان توجه کرده است.
◀️ناقدان نیز در نقد چنین آثاری باید به این مساله نیز توجه کنند که این اثر در چه قالبی تولید و به دنبال چه عناصر متعالی است و این توجهات مهم را نیز باید در نقد خود مورد توجه قراردهند و نقد منصفانه ای با رعایت این مباحث ارایه دهند؛ همین امروز نیز به زعم برخی فعالان سینمایی آمریکایی، ایران بزرگترین کانون تولید فیلم ها و هنر قدسی است.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠دغدغه اشتغال و معیشت طلاب
🔴حجت الاسلام و المسلمین نواب (مدیر سابق مرکز خدمات حوزه و رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب)
◀️وضعیت معیشت طلاب به شدت نامناسب است، در این مورد یک سؤال اصلی مطرح است که یک مرکز آموزشی چقدر در زمینه معیشت افراد آموزش بیننده مسؤولیت بر عهده دارد؟ حوزه علمیه یک مرکز آموزشی است و باید مشخص شود که این مرکز آموزشی چقدر درباره معیشت طلاب خود مسؤولیت دارد؟
◀️اگر مشابهت دانشگاه تهران با حوزه علمیه درست در نظر گرفته شود پاسخ به این سوال مشخص می شود. دانشگاه تهران در سال 1314 یعنی 82 سال پیش تاسیس شده است، در این سال ها شاید یک میلیون نفر تربیت کرده باشد اما افراد تربیت شده همه رفته اند. شاید یک در هزار یا میلیون از دانشجویان دانشگاه، کارمند و استاد همان دانشگاه شده باشند اما بقیه درس خوانده و رفته اند، اینجا مسأله روشن می شود، حوزه علمیه نباید هیچ نقشی در معیشت طلاب داشته باشد.
◀️طلبه اگر در 18 سالگی وارد حوزه شده باشد 17 سال بعد یعنی در 35 سالگی باید تکلیف خود را بداند، بنابراین مقایسه حوزه با دانشگاه مع الفارق نیست چون دوره آموزشی حوزه نهایتا 5 سال بیشتر از دانشگاه است، در دانشگاه تهران برخی استاد و برخی پژوهشگر می شوند اما بقیه باید بروند. در حوزه نیز آنها که قرار است استاد و محقق شوند بعد از 35 سالگی و هفده سال طلبگی شناخته میشوند. دیگران اما نباید معطل بمانند.
◀️اگر فرایند اشتغال را در کنار تحصیل و تدریس، پایه اصلی نبینیم به هیچ وجه معادله معیشت را نمی توان حل کرد. برای حل مشکل معیشت طلاب، حوزه علمیه باید خود را در چرخه نیروی انسانی کشور تعریف کند یعنی کاری که همه نهادها کرده اند.
◀️اگر بنا است که حوزه علمیه به عنوان یک مرکز بی حساب و کتاب و بدون پالایش و بدون سؤال و جواب باشد باید گفت که مساله معیشت طلاب مطلقا قابل حل نخواهد بود. چون در این صورت حوزه باید برای 100 تا 150 هزار نفر بدون حساب پول تزریق کند، این سیستم در این صورت هیچگاه تمام نمی شود چون ورودی دارد اما خروجی ندارد.
◀️مرکز خدمات برای زمان تحصیل است یعنی بار حمایتی طلاب را باید در دوره 17 ساله تحصیل ارائه دهد و درمان و مسائل طلاب را تأمین و سرمایه خود را بر افرادی که در این سن قرار دارند متمرکز کند، در این صورت با منابع درآمدی موجود می توان زندگی طلاب را تأمین کرد. اکنون70 تا 80 درصد مراجعات به مرکز خدمات مربوط به نسل دوم طلبه ها یعنی مربوط به فرزندان طلاب است. درخواست وام می کنند برای این که برای فرزند خود جهیزیه یا خانه تهیه کنند، بار اینگونه سنگین شده و سنگین تر هم می شود. متأسفانه بار یک جا متمرکز شده است و نمی توانیم آن را بلند کنیم، اگر این بار را به شبکه جامعه ببریم مشکل حل می شود و شاهد تعامل زیبای جامعه با حوزه و روحانیت خواهیم بود، ولی متاسفانه ما تمرکز غلط ایجاد کردهایم.
◀️معیشت طلاب قبل از نظام مندی حوزه های علمیه سامان نمی گیرد، تا حوزه نظاممند نشود فایده ندارد،
◀️بسیاری از مدارس باید بر اساس یک حساب و کتاب جغرافیایی تعطیل شود در عوض بسیاری از مناطق نیازمند مدارس علمیه هستند. از این رو باید آمایش سرزمینی صورت گیرد تا مشخص شود هر منطقه ای به چه تعداد روحانی و مدرسه علمیه نیاز دارد.
◀️39 سال است است که فقط قرص مسکّن می دهیم، بن معیشت، وام، شهریه نمونه ای از آن است. منتها مسکّن وقتی به خوبی عمل می کند که در فرایند درمانی تعریف شود، مسکن بدون فرایند درمان به معنای عقب افتادن اصل درمان است، برای همین مسؤولان باید روی اشتغال از سوی نهادهای به کار گیرنده فکر کنند و نسبت به سازمان، پذیرش و گروه سنی حوزوی تعریف های مشخصی داشته باشند، مثلا حوزه باید در 10 مقطع سنی تعریف شود و از 35 سالگی به بعد این مقاطع تعریف شود تا سطح افراد در زمینه های گوناگون مشخص شود.
◀️باید دانست که رسالت و مسؤولیت طلبه چیست. بر فرض که معیشت طلابی که در قم ماندهاند تا آخر عمر تأمین شود باز هم مشکل حل نمی شود، چون وقتی به یک سنی رسیدند باید برای پسران خود شغل و خانه تهیه کند و دخترانشان هم جهیزیه می خواهند و چنین مسائلی است که نمی گذارد کار پیش رود.
◀️معیشت یک مؤلفه ای است که به تنهایی قابل حل نیست بلکه این موضوع در ضمن یک منظومه حل می شود، در منظومهای مرکب از چرخه تحصیل، اشتغال، بکارگیری و پاسخ به نیازها باید بچرخد تا مشکل حل شود. معیشت هیچ انسانی با تحصیل تنها حل نمی شود.(به نقل از http://smhi.ir)
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠کشورهای سنّی مذهب از راه حلهای اقتصادی شهید صدر بیشتر از شیعیان بهره بردهاند
⏺حجتالاسلام ملکزاده (استاد حوزه علمیه قم)
◀️نابغه مجاهد و مغز متفکّر اسلامی، آیتالله شهید سیّد محمّد باقر صدر (ره) بدون تردید یکی از نوابغ علمی و اندیشمندان کمنظیر در تاریخ شیعه و حتی تاریخ اسلام است که در زمانی نزدیک به ما میزیست و با نگارش کتابها و طرح اندیشههایی در زمینههای گوناگون علوم اسلامی، مدرسه و مکتب علمیِ عظیمی را بنیاد نهاد و افقهای تازۀ علمی و معرفتی را به روی عالمان شیعه و همچنین اندیشمندان، دانشمندان و روشنفکران بزرگ جهان اسلام گشود و طرح بحثهایی همچون نظام اقتصادی اسلام و … را برای اولین بار در تاریخ اسلام به نام خود به ثبت رساند.
◀️یکی از مهمترین، مشهورترین و اثرگذارترین آثار شهید صدر که شهرت وی را جهانی ساخت کتاب «اقتصادُنا» بود. شهید صدر در کتاب «اقتصادنا» موفق شد برای نخستین بار به معرفی مکتب، نظام و سیستم اقتصاد اسلامی بپردازد و اقتصاد اسلامی را به عنوان یک اقتصاد قوی، پاسخگو و کامل در مقابل مارکسیسم و کاپیتالیسم به جهانیان عرضه نماید. وقتی انسان این کتاب را میخواند، گمان میکند جمعی از مجتهدینی که در رده سنّی ۵۰ سال بودهاند با همفکری و همیاریِ یکدیگر این کتاب را تألیف کردهاند.
◀️در همان زمان بعضی از حاکمان مسلمان و حکومتهای کشورهای مسلماننشین که میخواستند از بند نظامهای اقتصادی شرقی و غربی رهایی یابند و اقتصاد اسلامی را به عنوان جایگزینی مناسب انتخاب نمایند، این کتاب را مبنای نظام اقتصادی کشور و حکومتشان قرار دادند.
◀️باید اعتراف نمود آنقدر که بعضی کشورهای سنّی مذهب از دیدگاهها و راه حلهای اقتصادی آیتالله صدر بهره برده اند، متأسفانه شیعیان استفاده نکرده اند.
◀️این کتاب صرفاً یک کتاب عمیق علمی نیست، بلکه کار بزرگی که شهید صدر در این کتاب کرده است، این است که برای نخستین بار در تاریخ اسلام و برای اولین بار در میان تمام فِرَق و مذاهب اسلامی توانسته است نظام اقتصادی اسلام را کشف کند؛ اما کار بزرگتری که ایشان با تألیف این کتاب انجام داده و در حال حاضر از اهمیت فوق العادهای برخوردار است، این است که ایشان برای نخستین بار در تاریخ اسلام، نه فقط نظامسازیِ اقتصادی، بلکه اساساً «نظامسازی» کرده است.
◀️از زمان انتشار این کتاب است تا کنون ۶۰ سال گذشته که بخشی از این زمان مربوط به سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی است هنوز کسی نتوانسته است روشی غیر از روش ایشان ابداع کند. کما اینکه هنوز کسی نتوانسته یک نظامسازی، در سطح کاری که ایشان انجام داده است را به انجام برساند. در همین عرصه اقتصاد اسلامی نیز که چندین سال است در ایران پیرامون آن کتابهای دارای استانداردهای علمی! مینویسیم و مقالههای علمی و پژوهشی! منتشر میکنیم، هنوز اثری برتر از کتاب ایشان نوشته نشده است. لذا فعلاً این تجربه، یک تجربه منحصر به فرد است.
◀️یکی از اقدامات علمی و نظریهپردازانهای که علامه شهید صدر(ره) در ادامه تألیف کتاب اقتصادنا و در پی کوشش برای نظامسازی در عرصه اقتصاد اسلامی به انجام رساند، تلاش برای نظامسازی در زمینه بانکداری بود. این تلاش در چند مرحله پیگیری شد:
▪️نخست، بانک بدون ربا؛ ایشان در گام نخست و به درخواست یک مرکز مالی در کشور کویت (لجنه التحضیر لبیت التمویل الکویتی)، در قالب کتاب «البنک اللاربوی فی الإسلام»، به طراحی نظام بانکی و بانکداریِ بدون ربا پرداخت؛ که با الهامگیری از طرح پیشنهادی شهید صدر، تعداد زیادی بانک بدون ربا در کشورهای مسلماننشین و یا به وسیله مسلمانان، ولی در کشورهای غیر اسلامی تأسیس شد.
▪️دوم، درس خارج بانکداری اسلامی؛ شهید صدر پس از تألیف کتاب «البنک اللاربوی فی الإسلام» (بانک بدون ربا در اسلام)، به تدریس بحثهای فقهی مرتبط با بانک و بانکداری، از جمله مسائل مربوط به امور مالی، سپردهگذاری در بانکها، انواع بانکها و احکام تعامل با آنها، راهکارهای رفع معاملات ربوی، شخصیت حقیقی و حقوقی پرداخت.
▪️سوم، نظام بانکداری اسلامی؛ در گام سوم و مشخّصاً متأثر از ظرفیتی که با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تشکیل حکومتی به نام اسلام و با رهبری علمای دین و ولیّ فقیه، به وجود آمده بود، ایشان به سراغ طراحی بانک اسلامی و یا نظام بانکداری در جامعه اسلامی و متناسب با مختصات اقتصاد اسلامی رفت.
◀️شهادت به ایشان این فرصت را نداد تا تفصیلات و جزئیّات دیدگاه و طرح خویش را در باب نظام بانکداری متناسب با اقتصاد اسلامی و در جامعه اسلامی عرضه کند.(به نقل از سایت اجتهاد).
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠بحران "خلط" ؛ (نگاهی به فیلم منتشر شده از دکتر بیژن عبدالکریمی)
⬅️یک) اخیراً فیلمی از یکی از اندیشمندان ایرانی، دکتر بیژن عبدالکریمی منتشر شده است که ایشان نسبت به فاصله گرفتن از معیارهای عرفی جوامع بهنجار توسط مسئولین سیاستگذار ایرانی، هشدار می دهند و دلیل آن را نوعی دین زدگی و انحصار گرایی در نگاه دینی به اموری مانند اقتصاد، سیاست و مانند آن می دانند.
⬅️دو) عبدالکریم سروش نیز بارها از "گران کردن دوش دین" سخن رانده است و نسبت به "انتظار حداکثری از مقوله دین" برای اداره جامعه انتقاد کرده است.
⬅️سه) به نظر می رسد، کلیت دغدغه ایشان (و به تبع خیلی دیگر از اساتید حوزه و دانشگاه)، دغدغه صحیحی است که متاسفانه جدی گرفته نشده است و به دلیل برخی افراط ها در برخی نظریات روشنفکری، یا برخی سوء برداشت ها از سوی دینداران، این دغدغه ها در ذهن سیّاسان ایرانی مهجور واقع شده است.
⬅️چهار) اصرار برخی بر "دینی ماندن" جامعه، از علاقه آنها به "ناموس معنوی خداوندی" سرچشمه می گیرد و قطعا مستحسن و نیکوست اما به نظر خیلی از اندیشمندان، روش و منش ایشان برای تحقق چنین امری، نه تنها کمکی به این امر نکرده، بلکه موجب فراری حداقل بخش مهمی از جامعه (مانند برخی جوانان) از دامن مبارک دین شده است.
⬅️پنج) به نظر می رسد، آنچه که مایه ناکامی در به نتیجه گیری این امر گشته است، خلط مفهوم "جدایی دین از سیاست" با "جدایی نهاد دین از نهاد سیاست" است.
دین حتا به باور جامعه شناسان ناباور، نقش مهمی در جوامع بشری داشته و قابل حذف و حصر نیست. قدرت دین، از فطرت پاک و حقیقت جوی انسان ها سرچشمه می گیرد. اما آیا برای حفظ هویت دینی دینداران و دعوت از ناباوران به گرویدن به دین، باید تمام دستگاه های اجرایی و علوم و فنون را با پسوند دینی و آن هم به زور و بدون پشتوانه معرفتی، در اذهان و انظار نمایاند؟ آیا تاکنون چنین راه حلی جواب داده است؟ آیا اینکه در هر دستگاه، چند نفر از روحانیون و مذهبیون، ریاست و زعامتی داشته باشند، موجب حفظ دین در جامعه می شود؟
⬅️چالش جدی که وجود دارد آن است که سیاستگذاران دین در جامعه ما، هنوز متوجه نشده اند که توسعه دینداری، با ماده و تبصره محقق نمی شود، بلکه نیاز به تغییر نگاه در توسعه دینداری دارد. مادامی که دین (آنهم با قرائت عده ای خاص) حرف اول و آخر را در جامعه بزند و هر نوع نگاه متفاوت طرد و نهی شود، هیچ اتفاق مثبتی نخواهد افتاد.
دین باید منشاء گفتگو و مهر و ادب و اخلاق باشد نه مظهر ترشرویی، انحصار گرایی و قدرت طلبی.
دین باید آنقدر در خود ظرفیت ببیند که برای توسعه در قلوب مردم، نیازی به کسب صندلی قدرت سیاسی (آنهم با هزار وعده و وعید) نداشته باشد.
⬅️شش) مدل توسعه دین در جامعه ما، کاملاً معیوب و فشل است چراکه متولّیان، هیچ علاقه ای به رها کردن علایق سیاسی و دنیوی خود نداشته و آنچنان قدرت و سیاست را با دینداری در هم آمیخته اند که جدا کردن آن دو، امری محال می نماید. هرگز حاضر نیستند تا کمی از "قدرت سیاسی" فاصله بگیرند و اندکی "خود دین" را بی آلایش تبلیغ و ترویج کنند. ایشان گمان می کنند که قدرت سیاسی به توسعه دینداری کمک می کند درحالیکه نمی دانند این دین است که به قدرت در سیاست کمک می کند.
⬅️هفت) امام موسی صدر، چگونه جامعه بحران زده جنوب لبنان را به جامعه ای پویا، قویم و دیندار تبدیل کرد؟ چطور توانست نه تنها مسلمانان، بلکه مسیحیان و یهودیان را گرداگرد هم با صلح و سازش، به مقصد و مقصود خویش نزدیک کند؟ چطور توانست، جوانانی که روزی در انظار عمومی، به راحتی در ماه رمضان، روزه خواری می کردند، به دامان دین فرابخواند؟
درد اصلی کجاست؟ آیا فطرت انسان ها دچار گریز از دین شده است یا عملکرد ما اشتباه بوده است؟ (به نقل از کانال دین و جامعه)
🔴توجه: کانال #دغدغه_های_حوزوی ضمن استقبال از تحلیلها،نظرات و نقدهای وارده پیرامون مطالب کانال، آماده انعکاس آنها می باشد.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠سروده ای زیبا از مقام معظم رهبری در شِکوِه از خویشتن
اهدایی بهدومین کنگره شعر کتاب دفاع مقدس:
می کند آشفتهام، همهمه خویشتن
کاش برون می شدم از همه خویشتن
می کشد از هر طرف، چون پر کاهی مرا
وسوسه این و آن، دمدمه خویشتن
پنجه در افکندهام، در دل خونین خویش
گُرگ وش افتادهام، در رمه خویشتن
باده نابم گهی، زهر هلاهل گهی
خود به فغانم از این، ملقمه خویشتن
طفلم و بنهاده سر، بر سر دامان عشق
تا کندم بیخود از زمزمه خویشتن
مست و خرابم «امین»، بی خبر از بود و است
از که ستانم بگو، مظلمه خویشتن؟
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠انحراف علمای دین، انحراف اخلاقی نیست!
⏺#امام_موسی_صدر:
⬅️...باید دست مردم را در سختیها بگیریم و هدایت کنیم. باید نظر خود را در هر زمینهای اظهار کنیم و به هر سوالی پاسخ دهیم. حال که دین از زندگی عادی بشر به دور است، علمای دین باید خود الگو باشند. انحراف علمای دین انحراف اخلاقی نیست. آنان یا خود را به این متهم نمیکنیم، بلکه انحراف عالم دینی این است که اصیل و ریشهدار و مستقل زندگی نکند، بلکه در زندگی دنباله رو دیگران باشد، خواه اشخاص، خواه احزاب و سیاستها و آرمانهایی که از او نیست. معنی انحراف عالم دین و از دست دادن اصالتش این است...
#اندیشه_ها
#امام_موسی_صدر
به نقل از کتاب #دین_در_جهان_امروز
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠"مرجع تقلید دلها"
🖋 افشین علا
▪️مرثیه ای برای امام صادق(ع)
برخیز یاصادق! جهان را یاوری کن
در شام تاریک ستم روشنگری کن
هم دین و هم دل برده از ما عشوه ی غرب
باز از جهان ای شمس مشرق دلبری کن
شد مهد دانش زخمی شمشیر داعش
در دامنت بیمار خود را بستری کن
بر سرزمین ها جاهلیت چیره شد باز
ای وارث پیغمبران! پیغمبری کن
عمری به نام دین به کام کفر رفتیم
مقصود مذهب را به ما یادآوری کن
جان جهانی را ز گمراهی رها ساز
تنها نگویم شیعیان را سروری کن
از دین گریزان را به معنا رهنمون شو
روحانیت را سوی رحمت رهبری کن
فتوا بده ای مرجع تقلید دلها
در اختلافات مراجع داوری کن
آیات را درحوض کوثر شست و شو ده
یک بار دیگر حوزه ها را جعفری کن!...
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠آشنایی با انستیتو الهیات اسلامی دانشگاه اسنابروک آلمان
Institut für islamische Theologie
⬅️انستیتو الاهیات اسلامی دانشگاه اسنابروک آلمان سال 2012 با حضور جمع زیادی از سیاستمداران، دانشمندان و مهمانان افتخاری از داخل و خارج آلمان افتتاح شد.
⬅️کرسی اسلام پژوهی این دانشگاه سابقه بسیار طولانی تری دارد اما سال 2012 این انستیتو به درخواست دولت آلمان و با حمایت دولت فدرال ایالت نیدرزاکسن در قالب جدیدی بازگشایی شد.
⬅️سابق بر این کرسی اسلام شناسی در این دانشگاه دایر بوده است اما بنا به تعریف آکادمیک آن، این کرسی بیشتر به پژوهش های موضوعی و آبژکتیو (خنثی و بیطرفانه) می پرداخته است. اما در این قالب جدید رویکردهای دیگری نیز در نظر گرفته شده از جمله در نظر گرفتن پژوهش های خود مسلمانان درباره اسلام و همچنین نگاه های درون دینی.
⬅️این انستیتو متشکل از 7 پرفسور (استاد تمام) و بیش از 40 همکار علمی می باشد و از این رو یکی از بزرگترین مراکز اسلام پژوهی آلمان بشمار می رود.
⬅️رشته هایی که در این انستیتو ارائه می شوند عبارتند از:
1- الاهیات اسلامی(Islamische Theologie) : این رشته که در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا ارائه می شود که رشته اصلی این انستیتو بحساب می آید.
در این رشته دانشجویان به صورت کلی با تمام حوزه های علوم اسلامی و منابع دست اول آشنایی می یابند.
یکی از محور های اصلی و مهم این رشته بحث تطبیق و پژوهش اسلام در متن جامعه آلمانی می باشد.
2- دین اسلام (Islamische Religion) : این رشته جنبه آموزشی دارد. و برای مدارس آلمان دبیر درس دین اسلام تربیت می کند.
3- آموزه های دینی اسلام(Islamische Religionspädagogik) : این رشته نیز همان دبیری آشنایی با دین اسلام به حساب می آید اما فقط در مقطع کارشناسی ارشد ارائه شده و جنبه پژوهشی بیشتری دارد.
⬅️فعالیت های این انستیتو فقط به ارائه رشته های فوق خلاصه نمی شود و گروه های پژوهشی مختلفی نیز در این انستیتو با گرایش های مختلف فعالیت دارند. گرایش های اصلی پژوهشی در این انستیتو عباتند از:
1- رشد و توسعه شریعت در متن تاریخی و مدرن آن (Entwicklung der Scharia im historischen und modernen Kontext)
2- الاهیات اسلامی در متن تاریخی و معاصر (Islamische Theologie in Geschichte und Gegenwart)
3- الاهیات اسلامی و جوامع سکولار (Islamische Theologie und säkulare Gesellschaft)
4- آموزه های دینی اسلامی و شیوه های آموزشی تخصصی مدرن(Islamische Religionspädagogik und Fachdidaktik im modernen Kontext)
5- نهادهای اسلامی و امامان در آلمان (Islamische Organisationen und Imame in Deutschland)
6- پژوهش های اسلامی معاصر با گرایش آلمان و ترکیه (Gegenwartsbezogene Islamforschung mit Schwerpunkt Deutschland und Türkei)
⬅️علاوه بر این رشته ها و گرایشات پژوهشی در انستیتو الاهیات اسلامی دانشگاه اسنابروک دوره ای نیز تحت عنوان "آموزش های تکمیلی امامان" (Imamweiterbildung) ارائه می شود. این دوره مختص امامان و ائمه جماعات مراکز و مساجد مسلمانان در آلمان می باشد.
هدف این دوره ها آشنایی دادن این افراد نسبت به قوانین و هنجارهای مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه آلمان می باشد و این مسئله نیز در راستای برنامه جامع دولت آلمان برای ایجاد همگرایی و هم زیستی بهتر مهاجرین، بخصوص مسلمانان در آلمان می باشد.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0