💠نشست علمی «جستاری در روایات طبی در پرتو ملاحظات فقهی-اصولی» (۱)
🔊حجت الاسلام دکتر حسینعلی سعدی
♦️برخی برآنند نقش فقه و دین را در نظامسازی، بویژه در حوزۀ پزشکی کمرنگ جلوه دهند. اما تفاوت معرفت دینی ما با دیگر ادیان در این است که ما ظرفیت نظامسازی داریم.
♦️سه چالش عمده در روش استفاده از منابع دینی برای نظامسازی در حوزۀ سلامت وجود دارد:
🔸یکی از چالشهای نظامسازی دینی، عدم شفافیت منهج و روشی است که بر اساس آن از منابع دینی برای نظامسازی بهره میبریم. در این میان اصول فقه، از بهترین دانشهایی است که در این راستا میتوان به آن مراجعه کرد.
🔸اما در این مراجعه چند گام پیش روی ما است:
🔹گام اول، تعیین جایگاه اصول فقه در معرفت دینی است. هنگامی که به سراغ نظامسازی میروید، باید بدانید که جایگاه اصول فقه در این مجموعه چیست؟ آیا در این تعبیر، فقه در معنای خاص مورد بحث است یا اصول فهم دین و شریعت الهی به طور عام؟ طبعاً اگر اولی را برگزینیم، برخی از روایات از شمول بررسی اصولی فقهی خارج میشوند.
🔹گام دوم طبقهبندی و تفکیک مسائل اصول فقه است. برخی اصول فقه را کلی نگاه میکنند، اما به نظر میرسد درون خود آن نیز بتوان تفکیکهایی ایجاد کرد، به طور مثال مباحث زبانشناسی که اصول فهم متن بهطور کلی است و آموزههای آن میتواند از حوزۀ متون فقهی فراتر رود.
🔸فضای حاکم بر روایات ما در زمان صدور روایات، فضای حضور طب یونانی بوده است. فهم مدلول نهایی برخی از روایات نیز باید ذیل همین فضا مورد توجه قرار گیرد. یا مثال دیگر در مبحث حجیت ظهورات بوده و در حوزۀ سلامت نیز حائز اهمیت است و گفته میشود که استظهار دلالت بر تعذیر و تنجیز میکند.
🔸حال پرسش این است که آیا به همین طریق میتوانیم به سراغ روایات طبی که شامل امور تکوینی است نیز برویم؟ یا اینکه آن شیوه، برای فقه تعبدی است که به دنبال تعذیر و تنجیز است نه تکوین و عالم خارج! فرض کنید روایتی داریم که اگر ذکام داشتی از بنفشه استفاده کن. در حوزۀ نماز، شبیه چنین روایتی حجت است؛ اما در حوزۀ پزشکی چنین نیست. برخی از بخشهای دانش اصول فقه ناظر به علوم اعتباری است؛ آن هم دستهای از علوم اعتباری که به دنبال تنجیز هستیم و نه هر دستهای از علوم اعتباری. این موضوع در مباحث تحول در علوم انسانی نیز صادق است. پس ضروری است که با تفکیک بخشهای مختلف این دانش، تکلیف خود را با هر کدام از این بخشها روشن کنیم.
🔹گام سوم، بحث معیارها و سنجههاست. در این زمینه برخی روایات عقلی و کلامی داریم. چطور میتوانیم آن ها را ارزیابی کنیم؟ آیا نظیر حوزۀ تعبدی تنها بررسی سندی و دلالتی کافی است؟ یا اینکه مفاد آن نیز باید به عقل عرضه شود؟ در ابتدای رسالۀ ذهبیّه، امام رضا(ع) میفرمایند که من «عَلی ما جَرّبتُه» -یعنی بر اساس آنچه تجربه کردم- این روایات را به شما میگویم؛ ارجاع به تجربه در این کلام موضوع مهمی است.
🔸در این زمینه باید به نکتهای اشاره کرد، با فرض اینکه بحثهای سندی روایات حوزۀ سلامت را حلشده بپنداریم، فهم مدلول روایات، با چالشهای جدی روبهرو است. مثلاً در مورد پیامبر(ص) که در مدینه حاکمیت سیاسی اجتماعی نیز داشتند، این نکته مهمی است که روایت نقلشده، از شأن حاکمیتی پیامبر(ص) صادر شده یا شأن رسالتی ایشان؟ یعنی حتی در وضعیتی که هم سند مشخص است و هم دلالت، بحث بر سر این است که شان «نبی» در صدور این روایت چه بوده؟ این مناقشه، مناقشهای دیرپاست؛ بهطوری که شهید اول نیز در کتاب «القواعد و الفوائد»، دربارۀ اینکه چگونه این موضوع را درک کنیم نکتهای را بیان میکنند.
♦️با این مقدمه، آیا اکنون میتوانیم شأن سومی برای اهلبیت(ع) به نام شأن بشریِ غیر وحیانی باز کنیم؟ برخی از علمای عامّه، نظیر ابن خلدون، در این حوزه گفتهاند که نبیّ اسلام یک شأن عرفی داشتهاند که در آن، «لایوحی الیّ» و «مثلکم» بودهاند؛ مثال مشهور آن نیز داستان باروری نخل ایشان است که البته به اعتقاد ما سند آن صحیح نیست و ایرادات دیگری نیز دارد.
♦️بخشی از روایات طبی شامل حوزۀ پیشگیری، استحباب و… است که میتوان آن را ذیل تسامح در ادلۀ سنن فهمید. اما اینکه بخواهیم از همین روایات برای حوزههای تکوینی حکم بدهیم خطاست. مثلاً اینکه فردی بگوید من براساس این روایت، فلان تشخیص و تجویز را برای فلان بیماری میدهم جایز نیست، زیرا اصلا این موضوع، ذیل تسامح ادلۀ سنن قرار نمیگیرد.
-به نقل از: سایت مباحثات
#نشست
#فقه
#طب
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠نشست علمی «جستاری در روایات طبی در پرتو ملاحظات فقهی-اصولی» (۲)
🔊حجت الاسلام والمسلمین علیدوست
♦یک وقت منظور از گزارههای طبی، گزارههای مبین هستها است و نه حکمها؛ مثلا بیان اینکه این را بخوری چه میشود، عوامل این مریضی چیست و… . اینها بیان هستها هستند و حکمی در آنها نیست. اما گاهی گزارههای طبی گزارههای هنجارشناسانهاند: فلان چیز مستحب، مکروه، حرام و… است. اگر ما در کسوت پزشک باشیم به دنبال گزارههای اول خواهیم بود؛ اما اگر در کسوت فقیه باشیم به دنبال گزارههای دستۀ دوم میرویم.
♦️در استنباط گزارههای فقهی، باید به چند نکته توجه کرد:
1⃣اول، توجه به سند و دلالت. آنچه که مهم است «دلالت کافی» است. با «شاید» و «اگر» نمیتوان استنباط کرد. باید دلالتی داشته باشیم که «درخور شان مسألۀ ما» باشد. لذا، اگر بهعنوان مثال، گزارهای فقهی باشد، ممکن است بگوییم ظهور داشتن در موضوع، و ثقه بودن خبر یا… برای ما کافی است؛ اما اگر گزارهای غیرفقهی باشد، معتقدیم که خبر واحد نمیتواند در مورد آن حجت باشد. در گزارههای غیرفقهی، سختگیری بیشتر است و اگر مسأله مهم هم باشد، حتی جدای از ظهور، اطمینان نیز کافی نیست و ما نیاز به یقین خواهیم داشت.
یک مسألۀ مهم را نمیتوان با یک روایت، هرچند معتبر استنباط کرد. روایات برخی از ابواب ما، محکمتر از برخی دیگر از ابواب است، مثلاً در روایات طبی در مقایسه با روایات عبادات روایات ضعیفتری داریم.
2⃣دوم، روایات تراث اسلامی و حتی آیات قرآن، در دو گروه عمده جای میگیرند، بعضی از نصوص دینی فرازمانی و فرامکانیاند؛ مانند آیۀ «یا ایها الذین آمنوا اوفو بالعهود»، اما برخی از روایات و آیات ممکن است جامع باشند، ولی جهانی و جاودان نباشند. به عبارت دیگر، دستۀ اول، قضایای حقیقیه و دستۀ دوم قضایای خارجیهاند.
♦️اگر میخواهیم به سیرۀ معصوم تمسک کنیم، باید مؤلفهی همسانی شرایط وجود سیره با زمان کنونی را به دست بیاوریم. اگر این همسانی به دست نیامد، و سیره نیز تعبدی نبود، به طور مثال در باب مسائل اجتماعی بود، نمیتوان به سیره توسل کرد.
♦️جناب صدوق، در مورد روایات طب دو مساله مطرح میکنند:
🔸 یک: بسیاری از این روایات موردی است و ممکن است متعلق به شرایط آب و هوای مکه باشد.
🔸 دو: بعضی نسخهها ممکن است فردی و با توجه به طبع فرد بوده باشد. چنین فرضهایی در روایات تعبدی کمتر پیش میآید، اما در مورد حوزهای نظیر طب، مبتلابهتر است.
3⃣سومین آسیب، نقل ناقص است. بسیار پیش میآید از میان دو روایت، یکی کاملتر از دیگری است که طبق قواعد اصولی، روایات کاملتر اولویت دارند.
4⃣چهارم، مطالعۀ نصوص در نظام حلقوی و هرمی است. باید نصوص را در کنار هم و البته گاهی در طول هم مطالعه کرد. این در همۀ موضوعات صادق است و نه فقط مبحث طب.
5⃣پنجم، هنگام مواجهه با یک نص دینی، باید مشخص باشد که این نص از جانب شارع یا معصوم، از چه شأنی صادر شده است؛ به عنوان رسول و نبی، یا در شأن بشری اند. اما آیا میتوان گفت امام صادق(ع) به سبب بیان حکم شرعی این بیان را داشتهاند؟ آیا برداشت این معنا از کلام امام با روح آنچه از دین میشناسیم مطابق است؟
6⃣ششم، موضوع «مدیریت رابطۀ نصوص مبین باید و هست» میباشد. اگر قبول کنیم که برخی از نصوص ما مبین بایدها و برخی مبین هستها است، رابطۀ میان این دو باید روشن شود. ما چقدر میتوانیم از هر کدام از اینها معرفت استخراج کنیم؟
🔸گویا فردی از آیۀ «فلینظر الانسان مم خُلق، خلقَ من ماءٍ دافق» حکم داده که تلقیح مصنوعی حرام است؛ به این دلیل که آب آن دافق و جهنده نیست! یا یکی از آقایان دربارۀ سند ۲۰۳۰ اظهار کردهاند که با استناد به آیۀ «لقد خلقنا الانسان فی کبد» اساساً چرا باید به سمت توسعه و رفاه حرکت کنیم؟ البته اخیراً از عکس این شیوه نیز بهره برده میشود، مثلا آقایی گفته است چون فاصلۀ بین دو نماز جمعه باید دو فرسخ باشد، فواصل شهرها در اسلام نیز باید دوفرسخی طراحی شود!
7⃣هفتم، جایگاه عقل است که باید آن را در کنار تمام موارد قبلی قرار داد. همانطور که مطالعه نکردن نصوص دینی و تنها سراغ عقل رفتن کافی نیست، تنها مطالعۀ وحی و نصوص دینی فارغ از عقل نیز نادرست است و هر دوی اینها باید در کنار هم مور استفاده قرار گیرد.
-به نقل از: سایت مباحثات
#نشست
#فقه
#طب
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠تاملات_کرونایی
🖋حسین مهدیزاده(طلبه حوزه علمیه قم)
🔸1- حضور جهادی در پشت سر طبیبان و پرستاران، ماموریت فرعی بلکه فرعی فرعی حوزه است.
🔸2- حوزه باید طرحش از سلامت و بیماری که آن را متناسب با جهانگری است که از انبیاء گرفته است پیدا کند. طب قدیم ما به نحوی طب بابل و مصر و یونان است.
کتاب العین می گوید الطب: السحر. یعنی طب قدیم علم نسخه نویسی بر اساس یک جهان نگری خاص بود که از بابل و مصر تا یونان آمده بود و نمی دانم در چه دورانی(شاید هلنیسم اسکندر مقدونی)، تقریبا جهانی شد. در این مدل بدن در جبر مزاجهایش اسیر است و تنها نقطه اختیار انسان تعادل این مزاجهاست و این نقطه سلامتی، این نقطه اخلاق است، این نقطه عدل است. در رسیدن به این تعادل هم طبیعت بیرون از بدن، ابزار و تکنولوژی رسیدن به سلامتی است. پس باید به کمک خود طببعت، از مدخل تغذیه، تنفس(مثل غلیان)، روغن مالی، دارو(سم طبیعی)، ورزش و.... این تعادل را به درون بدنمان راهنمایی کنیم.
چینی ها اما درک دیگری از جهان داشتند و همان را هم به طب تبدیل کردند. آنها در عالم جریان انرژی های حیات را دنبال می کردند و در بدن نیز کارشان با همین انرژی هاست. مثلا طب سوزنی نوعی خاص از اثرگذاری بر روی گذرگاه های انرژی حیات بود که منتهی به اثراتی در بدن می شد. یا ورزش هایی (که امروز به آن ورزش رزمی میگوییم) در اصل نحوه از رشد فاعلیت بر اساس این انرژِی را هم دنبال می کردند و توسعه اختیار را به نحوی با توسعه انرژِی هایی که در تصرف بدن شان است جستجو می کردند
طب جدید هم که «کمیت» را در عالم اصل می داند و اندازه کمیت های مادی را عامل تحولات کیفی عالم میداند. همین مساله را در فهم زیربنایی از سلامت هم بکار می برد. تعداد کرومزوم ها را می شمارد. تعداد ویروس ها را اندازه می گیرد، تکثیر آنها را دنبال میکند. با کم و زیاد کردن سلول ها، باکتریها، ریز مغزی ها و... از بدن تا روان انسان را کنترل و بهینه می کند.
🔸3- اما طرح ما حوزه های علمیه که می خواهیم بگوییم جهان معنایی انبیاء نه جهان معنایی سحره بابل و مصر است و نه دنیای انرژِ چینی های یاجوج و ماجوج، چیست؟ آیا همه جهان بینی ها طرحی دارند برای فهم عالم و بدن اما طرح انبیاء که می گفتند ما واسطه حقیقی عالم بالا با زمین هستیم هیچ معنایی برای سلامت و تعادل و... ارائه نمی کرد؟ یعنی انبیاء طرح دیگران را به کار می گرفتند؟ طب نسخه نویسی بر اساس فهمی است که از جهان داریم. ما اصلا هیچ فهمی از جهان و بعد سلامت و تعادل در جهان نداریم که برای خودمان باشد و بگوییم بر اساس آن می خواهیم دست به گزینش از طب موجود، سنتی، چینی، روایات طبی و... بزنیم؟ حالا تاسیس طب که پیشکشمان!
🔸4- بلکه اصلا مساله انسان شناسی را رها کردیم. کار ما شده است نسبت دادن مطالعات دیگران به اسلام و بعد اثبات اینکه اسلام هم همین را می گوید! ایا واقعا قابل قبول است که جهان معنایی انبیاء، سلامت را به نحوی جبر طبایع یا انرژی ها یا کمیت مادی عناصر بدن بداند؟ من کاری به نسخه نویسی و کارآمدی نسخه های هر کدام از این طب ها ندارم. مساله ام جهان معنایی است که سلامت را معنی می کند.
وضعیت موجود طلبه های جهادی در طی کشیدن زیرپای پزشکان و پرستاران استعاره ای از رفتاری است که با اصل ایده سلامت انجام داده ایم.
🔸5- ما اگر طرحی برای سلامت نداریم، آیا واقعا هیچ نقدی به نظریه «مراقبت» مدرن که در بیمارستان و قرنطینه بیمار کرونایی انجا می شود هم نداریم؟ شواهد میدانی نشان می دهد که ناامیدی و ترسی که اصل ایده «مراقبت در بیمارستان» در دل بیمارکرونایی ایجاد کرده است(فارغ از تغذیه بیمارستان، نحوه ضد عفونی کردن بیمارستان و...) به اندازه خود کرونا قربانی داشته است. ما حتی الان نمی دانیم که چه میزان از مرگ و میر کرونا، بخاطر ویروس است و چه مقدار بخاطر علم ناامید و خشنی که این روزها با زور و ترس بیماران را زندانی می کند.
فوکو که به شبیه ترین بیماری به کرونا -یعنی ایدز- مرده است، تز دکتری اش مقایسه ایده مراقبت بیمار و تنبیه دیوانه در بیمارستان و تیمارستان مدرن با دنیاهای ماقبل آن است و می خواهد بگوید مدرنیته در اصل با بیمارستان هدف اصلی اش درمان نیست، بلکه چیزی شبیه زندانی کردن اوست.
طنز تلخ تاریخ این است که جمهوری اسلامی و حوزه علیمه و طلبه هایش یک ماه است همه تلاش خود را برای صرف «ایثار» طلبه ها و طبیان و پرستاران جان برکف و ایثار گر برای زندانی کردن بیمار ناامید و ترسیده کرونایی می کند و به گفته آقای دکتر حریرچی نیروی انتظامی هم رَحِم بیمار را با زور از بیمارستان اخراج می کند چرا که ایده بیمارستان چنین اقتضا می کند.
#کرونا
#طب
#دین
#حوزه_علمیه
🔻🔻🔻🔻
@daghdagheha