📕 انواع و ادوار روشنفکری| بخش اول
💠 روشنگری، روشنفکری و منورالفکری، جدای از لفظ خود نظر به مفاهیمی دارند که به شدت نظری و تئوریک هستند. وجود معانی مختلف برای لغات واحد، زمینۀ کژتابی مفهومی و مغالطات لفظی را بهدنبال میآورد. در شرایطی که جریانهای مختلف اجتماعی پیرامون هریک از این معانی به رقابت میپردازند، عوامل و انگیزههای مختلف اجتماعی بر دامنۀ کژفهمیها و مغالطات میافزاید.
شرایط معاصر تاریخی، عوامل فراوانی را برای بدفهمی و مغالطه بهوجود آورده است. کاوش پیرامون این عوامل به نوبۀ خود یک تحقیق اجتماعی و ادبی مستقل است.
💎 این اثر به شرح این عوامل نمیپردازد اما تلاش دارد تا معنای روشنی از این مفاهیم به دست دهد و تطورات تاریخی مربوط به هریک از این لغات را با شرح زمینههای فرهنگی و اجتماعی مربوط به آنها بیان کند و گروههایی را که پیرامون معانی مربوط به این لغات شکل گرفتهاند، شناسایی و دنبال کند.
◀️ کتاب، مشتمل بر دوازده فصل است. هر فصل پاسخگوی مسائل و پرسشهای خاصی است که به شرح زیر به آنها پرداخته میشود.
🔹 مقدمه؛
🔸 این فصل تصویری اجمالی از مباحث کتاب ارائه میدهد و مطالب و مسائل مربوط به هریک از بخشهای آن را به اجمال بیان میکند. خواننده با این مقدمه میتواند، با ترتیب مباحث و جایگاه هریک از فصلها آشنا شود.
🔹 معنای روشنفکری؛
🔸 معنای لغوی روشنفکر و فهم عرفی از آن چیست؟ مصادیق مختلف و مشکک نور و مراتب متفاوت و متغایر فکر ازیکسو، و تجلیات متکثر انوار به حسب اسما و صفات خداوند بر قلوب آدمیان که در دورههای مختلف تاریخی رخ میدهد، ازدیگرسو، معنای عرفی نخستین را بهسوی معانی دیگری سوق میدهد که در قالب اصطلاحات متفاوت شکل میگیرند. این اصطلاحات، که ناظر به مقاطع و مراتب مختلفی از فکر و اندیشه هستند با غفلت از جهات مشترکی که در آنها هست بهصورت معانی مغایر و گاه متضاد ظاهر میشوند.
🔹 مقاطع روشنگری مدرن؛
🔸 معنای روشنگری مدرن (Enlightenment) و ابعاد ایجابی و سلبی آن کدام است؟ بعد سلبی روشنگری مدرن اولاً معنای آن را در قبال مراتبی از فکر و روشنایی قرار میدهد که در فراسوی آن قرار میگیرد و ثانیاً آن را در معرض آسیبهایی قرار میدهد که در دورههای مختلف تاریخی، به ترتیب فرصت ظهور و بروز پیدا میکنند.
🔹 دورههای روشنفکری مدرن؛
🔸 روشنفکری (Intellectuality)چیست؟
معنای Intellect و عقل در قبل از جهان مدرن و پیش از پدید آمدن روشنگری مدرن چه بوده است و عقل در حاشیۀ روشنگری مدرن چگونه بازخوانی شده است و تفاوت دو معنای جدید و قدیم آن چیست؟
🔸 روشنفکری مدرن با دویست سال سابقۀ تاریخی خود، چهار دوره تاریخی را طی میکند، اول، دورۀ حماسه و پیامبری. در این مقطع جهان مدرن را به دو بلوک شرق و غرب تقسیم میکند. دوم، دورۀ تراژدی است که از فردای پیروزی با بازگشت از شوروی آغاز میشود. سوم، دورۀ افول است. این دوره زمان بعد از جنبش روشنفکری دهۀ شصت تا فروپاشی بلوک شرق را دربرمیگیرد. چهارم، دوره دلالی است که نقش قلمبهمزدان را در جهت توجیه جهان موجود، دربرمیگیرد.
🔹 مقاطع منورالفکری ایرانی؛
🔸 پیدایش و ظهور روشنگری مدرن در غرب با شیوۀ حضوروبروز آن در جامعۀ ایرانی چه تفاوتهایی دارد؟ منورالفکری لقبی است که برای دلالت بر روشنگری مدرن در ایران بهکار گرفته میشود.
🔸 عملکرد جریان منورالفکری در ایران را در هفت مقطع تاریخی میتوان دنبال کرد: اول، از آشنایی تا مشروطه؛ دوم، تا پایان حاکمیت رضاخان؛ سوم، سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲؛ چهارم، فاصلۀ کودتای سی تیر تا قیام پانزده خرداد؛ پنجم، دوران پانزده ساله پیش از انقلاب؛ ششم، دهۀ نخست انقلاب و هفتم، دوران پس از فروپاشی بلوک شرق.
🔹 دورههای روشنفکری ایرانی؛
🔸 منورالفکری و روشنفکری مدرن در ایران چه وجوه اشتراک و افتراقی دارند و تفاوتهای کارکردی روشنفکری مدرن در غرب و در ایران چیست؟ مسائل اجتماعی ناشی از حضور روشنفکری کدام است و چرا روشنفکران ایرانی نتوانستند رقیبان منورالفکر خود را از موضع قدرت خلع کنند؟
🔸 حماسۀ روشنفکری در ایران هنگامی آغاز میشود که حماسه جهانی آن به تراژدی تبدیل شده است و تراژدی آن با قیام مردم آذربایجان در برابر «پیشهوری»، و تعامل رفیق «استالین» با دولت «قوام» آغاز و تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه مییابد. دوره افول تا فروپاشی بلوک شرق استمرار پیدا میکند و از آن پس دوره دلالی آغاز میشود.
🔹 تطورات روشنفکری دینی در ایران؛
🔸 نسبت روشنگری و روشنفکری مدرن با دین چیست و ماجراهای تاریخی آنها چگونه بوده است؟ تفاوت عملکرد روشنگری و روشنفکری تحت تأثیر چه عواملی تبیین میشود؟ منورالفکری و روشنگری در ایران چه نسبتی را با دیانت برقرار کرده است و تفاوت عملکرد منورالفکران و روشنفکران در این تعامل چگونه بوده است؟همچنین دورههای روشنفکری دینی، چگونه طی شده است؟
🔅 مشارکت با پیامبر/صدیق_قطبی
🔹«جهودی و ترسایی و مسلمان رفیق بودند در راه، زر یافتند، حلوا ساختند. گفتند: بیگاه است، فردا بخوریم و این اندک است، آن کس خورَد که خواب نیکونیکو دیده باشد. غرض تا مسلمانی را ندهند. مسلمان نیم شب برخاست. خواب کجا؟ عاشق محروم و خواب!... برخاست، جملهی حلوا را بخورد. عیسوی گفت: عیسی فرود آمد مرا بر کشید. جهود گفت: موسی در تماشای بهشت بُرد مرا، عیسای تو در آسمان چهارم بود. عجایب آن چه باشد در مقابلهی عجایب بهشت؟
مسلمان گفت: محمد آمد، گفت: ای بیچاره، یکی را عیسی بُرد به آسمان چهارم، و آن دگر را موسی به بهشت بُرد، تو محروم بیچاره، باری برخیز و این حلوا بخور! آنگه برخاستم و حلوا را بخوردم.
گفتند: والله خواب آن بود که تو دیدی، آن ما همه خیال بود و باطل.»(مقالات شمس)
حکایتی نغز و پرمغز از شمس تبریز در نقد آنانی که گمان دارند میشود با آرزوبافتن و اتکا به مقامات و درجات پیامبران، حلوا را از آن خود کنند. اما تنها کسی که در خوردنِ حلوا مشارکت کرد و پیامِ پیامبر خود را نوعی دعوت به مشارکت دانست، شیرینکام شد.
🔹 به نظر میرسد ما بیش از آنکه خود را شریک تجربهی پیامبر کنیم، از اینکه پشت سرِ او صف بستهایم به خود میبالیم. اغلب دینداران به چنین نگرش خطایی دچارند. مثل بینندگان بازیهای ورزشی که بدونِ آنکه چابکی و ورزیدگی جسمی پیدا کنند، به هلهلهای و مفاخرهای دل خوش میکنند. گر چه نمیتوان نافی خاصیتِ هویتآفرین آیینهای دینی بود، اما روشن است که اصلِ کار و رسالت پیامبر، مرزبندیهای تازه و فراهم کردن هوادارانی پُرشمار و سینهچاک، نبوده و نیست.
نه تنها پیامبر، که اغلبِ چهرههای نازنین و عزیز فرهنگ و آیین، عمدتاً برای ما کارکردِ هویتسازی و پشتیبانی عاطفی پیدا کردهاند و یا دستمایهی خودشیفتگی جمعی و آرزوپروری شدهاند. سخن سعدی که: «چه غم دیوار امت را که دارد چون تو پشتیبان / چه باک از بیم موج آن را که باشد نوح کشتیبان» و یا اقبال لاهوری که: «روز محشر اعتبار ماست او / در جهان هم پردهدار ماست او» نمونهای است از این عارضهی ناصواب.
گاهی نیز پیامبر برای ما کانونی میشوند برای عطف توجهات عاطفی، خلقِ مضامین ادبی، محفلآرایی و بازارگرمیهایی که یا عواید مالی و اجتماعی و یا تسلّیبخشی عاطفی و روانی به دنبال دارند. اما آنچه اصل است و اغلب فراموش میشود، «شرکت» است. شرکت کردن. شریک شدن و مشارکت کردن.
🔹پیامبر ما را دعوت میکنند تا شریک او شویم. تا از افق او به جهان نگاه کنیم. «در دیدهی من اندر آ». از ما میخواهد تا دانه چشمِ خود را در چشمهی نگاه او بخیسانیم. شاید اغلب هنرمندان خواهان دیده شدن و تحسین باشند و یا اینکه بخواهند با خلق اثر هنری بر اضطراب مرگ چیره شوند، اما شأن پیامبری مقتضیِ هیچکدام از اینها نیست. هر کاری جز مشارکت در شیوهی قلب و طرز نگاه پیامبر، چیزی از تبارِ شادیهای (در جای خود مناسبِ) تماشاگران یک بازی ورزشی است. آنچه پیامبران از ما میخواهند مشارکت فعال در شیوهی نگریستن آنها به هستی است و آنچه ما اغلب به آن مبتلا هستیم خودشیفتگی و آرزوبافی.
🔹سعدی حکایتی آموزنده دارد: بر سرِ منافع شخصی، یهودی و مسلمانی درگیر میشوند. یکی میگوید اگر سندِ من اصیل و معتبر نباشد، الهی یهودی از دنیا بروم. آن دیگر میگوید قسم به تورات که چنین نیست، واگر دروغ بگویم مسلمانی چون تو هستم.
جدالی است بر محوری مادّی و خودپرستانه و با خرج کردن از اعتبارِ پیامبران. سعدی داوری میکند و میگوید هر دو، مسلمان و یهودی، گرفتار خودشیفتگی هستند و نه حمیّت و غیرت دینی:
یکی یهود و مسلمان نزاع میکردند
چنانکه خنده گرفت از حدیث ایشانم
به طیره گفت مسلمان: «گر این قبالهی من
درست نیست خدایا یهود میرانم»
یهود گفت: «به تورات میخورم سوگند
و گر خلاف کنم همچو تو مسلمانم»
گر از بسیط زمین عقل منعدم گردد
به خود گمان نبرد هیچکس که نادانم
(گلستان، باب هشتم)
🔅زبان عبادات/عباس_حائری
🔹یکی از دوستانم که ساکن ژاپن است، از تجربهی عشقی میگفت که در سرزمین چشمبادامیها از سر گذرانده بود. از داستان رابطهای که با آن دختر ژاپنی داشت با فعل ماضی حکایت میکرد. فهمیدم رابطهای ناپایدار بوده که جایی تمام شده است. وقتی از علّت قطع رشتهی مودّت میانشان پرسیدم، نکتهی نابی گفت. میگفت: «یکبار با تعبیری احساسی و خودمانی- که در میان ایرانیان حاکی از صمیمیت و حرص عاشقانهی مرد است- به او گفتم: جیگر منی؛ یا تعبیری مثل این. آن دختر با تعجّب از معنی این جمله و اینکه چرا با واژهی جگر که برای یک عضو بدن انسان به کار میرود، احساساتم را به او ابراز کردهام پرسید. این تعبیر برای او یکسره بیگانه بود و طبیعتا هیچ حسّی جز حیرت و شاید کمی هم اشمئزاز در او ایجاد نکرده بود. وقتی خوب از معانی نهفته در واژه جیگر در عرف زبانی ایرانیان برایش توضیح دادم، دیگر جایی برای انتقال احساس باقی نمانده بود و احساس غربتی شگرف تصرّفم کرد. درست مثل زمانی که یک جوک فنّی را در جمع ناآگاهان میگوئی و آنها فقط با بهتی آزاردهنده نگاهت میکنند و از معنی جملاتت میپرسند. وقتی معنی جوک را گفتی، دیگر جائی برای خندیدن باقی نمیماند و به اصطلاح جوک شهید میشود.»
🔹این حقیقتی است، ساحاتی از احساسات و عواطف ما تنها در زبان مادری ترجمه میشود؛ و شاید حتّی نخواهیم آن را به زبان دیگری برگردانیم. چه اینکه زحمت ترجمه آنها لذّت اصالت و بداهتشان را زائل خواهد کرد.
🔹یکی از نکاتی که در این چند سال مرا از انحصارگرائی در باب ادیان میرماند و به تکثّرگرائی دینی نزدیک میکند، درک همین عنصر در وجود آدمی است. اگر قبول کنیم که مناجات با حقّ و نماز و خلوت با او، در بهترین فرض و صورت خود باید ریشه در لایههای عمیق احساسات ما داشته باشد، چگونه میتوان تمام هفت و یا هشت ملیارد انسان ساکن بر کرهی خاکی را به مناجات و نماز و دعای حق به یک زبان الزام نمود؟ زبان فارسی بسیار فاصلهی کوتاهی با زبان عربی دارد، با این حال بسیار دیدهام کسانی را که در اوج اتًصال خود به زبان محلّی با خدا صحبت میکنند و یا در قنوت نمازشان با گریه به فارسی چیزی را با حقّ نجوا میکنند. و بعد از روحانیون درستی نمازشان را با نگرانی جویا میشوند. و البتّه کاری مخلّ به نماز انجام ندادهاند.
🔹شاید بگوئید، مناجات با حق به هر زبانی رواست و دعای به درگاه او با هر لهجهای شنیده خواهد شد. امّا من به همان نمازهای یومیه، که فرصتی برای مراقبه و ارتباط با حقّ است نگاه میکنم. چرا باید همگان این فرصت را با زبانی بیگانه با احساسات و عواطف خود تجربه کنند.
🔹گوئی نوعی بیعدالتی در این رفتار است. خدائی که خود مردم را به زبانهای گوناگون آفریده است، چرا باید در نهایت همگان را ملزم به زبانی خاصّ کند و ندای هر روزهی آنها را به همان زبان بشنود؟
🔹البته احتمالاتی هست که میتواند این تأمّل را بیارزش جلوه دهد. ولی از سوی دیگر این تأمّلات از هر جا که شکل میگیرند، مسیری صعب و طولانی را در برابر انسان باز میکنند. به همین خاطر این یادداشت، تنها در سطح دغدغهای طرح شد.
🔻تعلیقهای بر واتیکان شیعی
🖋علیظفر یوسفی
🔹واتیکانیزه کردن قم، به معنای ارتجاع و عقبگردی چند صدساله و تکرار تاریخ کلیساست.
اگر سالکان راه مذهب شیعی و روحانیت قم، نتوانند به سوالات عصر پسامدرن جواب قانع کننده دهند، خواهناخواه به واتیکانیره شدن قم خواهد انجامید.
اما؛ این ضرری است که تبعات آن به مراتب از شکست کلیسا، زیادتر است زیرا دین که سالها مدعی بوده پاسخگوی نیازهای زمان است، به یکباره به محدودهای محصور میگردد... واتیکانیزه کردنِ قم، اعتراف به بنبست بودن راهی که سالها روحانیت در طی پیمودن آن هستند.
به نظر میرسد، استقلال قم، هیچگاه به نفع حوزهی علمیه نیست...
برای تداوم و استحکام حوزه، نیاز است که فقهاء، متحدانه با درک شرایط زمانه و زمینه، فتوا صادر کنند؛ فقه و احکام دینی را از حالت جمود و رکود، به حالت معرفت اندیشانه برای مردم تبلیغ کنند...
🔻آسیب شناسی
الهياتي-اجتماعي موسیقی;
شعر گرایی ایرانیان
🖋افسانه فهیمی/ دانشجوی دکتری الهیات
🔹وقتی مغول ها در اوایل قرن هفتم ،وحشیانه به ایران حمله کردند و به نقل از حکیم "کشتند و خوردند و بردند"،در ایران اتفاق قابل تاملی رخ داد.
صوفیان ،خانقاه ها رو رونق بخشیدند،شاعران شعر سرودند و موسیقی دانان نواختند ومعماران ساختند .هنر و به ویژه شعر و موسیقی پیشرفت چشمگیری کرد .در دوره ای که زندگی بوی مرگ می داد ،هوش و ذوق و شیفتگی ایرانی ما به زیستن به نیک
گفتاری و کرداری و پنداری ،خشونت ها را تاب آورد و شاعرانی چون عطار و شبستری و مولوی و شمس تبریزی ظهور کردند.
🔸وقتی اعراب حمله کردند ،موسیقی ایرانی امید و عشق و انگیزه زیستن به مردمان خود تزریق کرد .حتی مباداي رخ نمودن تار و سه تار و دو تار و کمانچه و تمبک و نی و سورنا و چنگ،از آن حمله تا به امروز نتوانست دست و دل و گوش ایرانی ها را از موسیقی کوتاه کند.باربد و نکیسا و صوفیان خانقاه نشین و... با شعر و موسیقی ،غم زمانه خود را با فرهیختگی پشت سر گذاشتند.
نه حمله اسکندر و نه حمله مغول ها و اعراب و نه هجوم فرهنگی غرب و ..نتوانست این دو ابزار زندگی فزا را از ایرانیها بگیرد.
🔹ما ایرانیها هر گاه مورد ظلم واقع شدیم ،هر گاه به سرزمینمان تاختند،هر گاه فقر ويرانمان کرد،هر گاه نا امید و مانده و رانده بودیم ،چون تدبیر عزیمت کودک به دامان مادر در لحظه اضطرار
به دامان شعر و موسیقی پناه برده ایم.
🔸اگر این روزها اکثر جوانها یا شاعراند و یا شعر خوان ،یا می نوازند یا می شنوند و یا می خوانند،اگر قفسه مزین به هوای تازه شاملوو زنده به گور هدایت و دیوان فرخی يزدي و دود سیگار کافی شاپ ها تسکین درد بی کاری و بی هویتی و دلزدگی از اصلاح طلب ها و اصولگراهاست و اگر جدیدا شاعر شدید و احیانا روزی چند شعر هم می سرایید و رادیوی اتاقتان از صبح تا شب روی موج رادیو آواست،بدانید و آگاه باشید که دوباره حال جیب و دل و فرهنگ و سیاست و دينمان بد است و دوباره جامعه آن پادتن کهن موسیقی - شعر گرایی در روزهای سخت را از خود ترشح کرده است .و البته بدانید که شعر و موسیقی دوباره امید و دوباره ایران را در ما سبز خواهند کرد.
🔹وقت آن است که سیاسیون کمی عمیق تر موسیقی - شعر گرایی جامعه را تحلیل کنند و به جای ممنوع التصويري خسرو آواز ایران و تبعید غریبانه آرامگاه بامداد در کنج یک امامزاده ،فکری به پویایی موسیقی و شعر کنند و البته بدانند که جامعه با گرایش به موسیقی و شعر ،درد های فراوان خویش رو فریاد می زند.
🔸وقت آن است که تئوریسین های دینی گرایش جوانها به جشن ها و عزاداریهای ريتميک و موزون رو جدی بگیرند و فرصت پیوند موسیقی و شعر با دین رو با سپردن رهبری دینداری توده به مداحان کمتر مطلع از روح موسیقی و شعر ،نسوزانند.
🔹موسیقی -شعر گرایی ایرانیان به ویژه در دهه های اخیر نیاز مند بررسی های آکادمیک در حوزه جامعه شناسی،الهیات و... است.
به گزارش بی بی سی ﺑﺎﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺟﻮﺍﻣﻊ ﮐﺎﺗﻮﻟﯿﮏ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻦﮔﯿﺮﯼ، ﻭﺍﺗﯿﮑﺎﻥ،
ﻣﻘﺮﮐﻠﯿﺴﺎﯼ ﮐﺎﺗﻮﻟﯿﮏ ﯾﮏ ﺩﻭﺭﻩ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻧﯽ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺟﻦﮔﯿﺮﯼ ﺑﻪ ﮐﺸﯿﺶ ﻫﺎ ﺭﺍ
ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺣﺪﻭﺩ ۲۵۰ ﮐﺸﯿﺶ ﺍﺯ ۵۰ ﮐﺸﻮﺭﺟﻬﺎﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﺭﻡ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺗﺎ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﺸﺨﯿﺺ
ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺑﻪ ﺭﻭﺣﺸﺎﻥ ﺣﻠﻮﻝ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺸﯿﺶﻫﺎﯾﯽ
ﮐﻪ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﺍﻧﺪﻥ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺁﻣﻮﺯﺵ
ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ .
ﺟﻦﺯﺩﮔﯽ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺗﺼﻮﯾﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻋﺎﻡ ﺑﺪﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ
ﻓﯿﻠﻤﻬﺎﯼ ﺗﺮﺳﻨﺎﮐﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺁﻥ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﺤﺚ ﻭﺟﺪﻝ ﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ
ﺑﺮﺍﻧﮕﯿﺨﺘﻪ ﺍﺳﺖ .
ﺍﻣﺎ ﻣﻮﺍﺭﺩﯼ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺳﻮﺀﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻓﺮﻗﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺍﺯ
ﺟﻦﮔﯿﺮﯼ ﺩﯾﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺟﻦﮔﯿﺮﯼ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﻭﺭﻩ ﺗﺪﺭﯾﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﮐﻠﯿﺴﺎﯼ ﮐﺎﺗﻮﻟﯿﮏ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﯿﺶ
ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺩﻧﯿﺎ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺩﻭﺭﻩ ﺁﻣﻮﺯﺷﯽ " ﺟﻦ ﮔﯿﺮﯼ ﻭ ﺩﻋﺎﯼ ﺭﻫﺎﯾﯽ " ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۲۰۰۵ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺸﯿﺶ
ﻫﺎﯼ ﮐﺎﺗﻮﻟﯿﮏ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺷﺪ .
ﺭﻭﻧﻖ ﺟﻦﮔﯿﺮﯼ ﺩﺭ ﺍﯾﺘﺎﻟﯿﺎ
' ﺟﻦﮔﯿﺮﯼ ' ﺍﺯ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ
ﺩﺧﺘﺮ ﺳﻪ ﺳﺎﻟﻪ ﻣﺎﻟﺰﯾﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﻣﺮﺍﺳﻢ ' ﺟﻦﮔﯿﺮﯼ' ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪ
ﺟﻦﮔﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﻋﺮﻭﺱﻫﺎﯼ ﭼﭽﻨﯽ ﺑﻪ ﺷﯿﻮﻩ ﺍﺳﻼﻣﯽ
ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺭﻩ ﺁﻣﻮﺯﺷﯽ ﮐﻪ ﺷﻬﺮﯾﻪ ﺁﻥ ۳۰۰
ﯾﻮﺭﻭ ( ۳۷۰ ﺩﻻﺭ ) ﺍﺳﺖ، ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺭﻩ ﻓﺸﺮﺩﻩﺍﯼ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻪ ﻃﻮﻝ ﻣﯽﺍﻧﺠﺎﻣﺪ ﺷﺎﻣﻞ ﺗﺪﺭﯾﺲ ﺳﺎﺑﻘﻪ
ﺟﻦﮔﯿﺮﯼ ﺩﺭﺍﻟﻬﯿﺎﺕ، ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺍﺳﺖ.
ﭼﺮﺍ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻦ ﮔﯿﺮﯼ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﯾﺎﻓﺘﻪ ؟
ﮐﺸﯿﺶ ﻫﺎﯼ ﮐﺎﺗﻮﻟﯿﮏ ﺍﺯ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﻪ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭﺍﻥ ﮔﻔﺘﻪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺷﻤﺎﺭ
ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻋﻼﺋﻢ ﺟﻦﺯﺩﮔﯽ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﯾﺎﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ .
ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﭘﺎﭖ ﻓﺮﺍﻧﺴﯿﺲ ،ﺭﻫﺒﺮﮐﺎﺗﻮﻟﯿﮏ ﻫﺎﯼ ﺟﻬﺎﻥ، ﺑﻪ ﮐﺸﯿﺶ ﻫﺎ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ
ﺑﺎﯾﺪ " ﺑﯽﺩﺭﻧﮓ ﮐﺎﺗﻮﻟﯿﮏﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﺧﺘﻼﻻﺕ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺭﻭﺣﯽ " ﺭﻧﺞ ﻣﯽﺑﺮﻧﺪ، ﺑﻪ
ﮐﺸﯿﺶﻫﺎﯼ ﻣﺘﺨﺼﺺ ﺟﻦﮔﯿﺮﯼ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﻨﻨﺪ .
ﺩﺭ ﺍﯾﺘﺎﻟﯿﺎ ﺳﺎﻻﻧﻪ ﻧﯿﻢ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﻧﻔﺮﺧﻮﺍﺳﺘﺎﺭ ﺟﻦﮔﯿﺮﯼ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ .
ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻣﻮﺳﺴﻪ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺗﯽ ﻣﺴﯿﺤﯽ ﺗﺌﻮﺱ ( (Theos ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ
ﺑﺮﯾﺘﺎﻧﯿﺎ ﻫﻢ ﺟﻦﮔﯿﺮﯼ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﮐﻠﯿﺴﺎﻫﺎﯼ ﭘﻨﻄﯽ ﮐﺎﺳﺘﯽ ( Pentecostal ) ﺭﻭ ﺑﻪ
ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ .
ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯﻧﻘﺎﻃﯽ ﮐﻪ ﺍﺳﻘﻒ ﻧﺸﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻣﻨﺠﻤﻠﻪ ﺳﯿﺴﯿﻞ ﻭ ﺷﻬﺮ ﺷﯿﮑﺎﮔﻮ ﺩﺭ
ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺩﻭﺭﻩ ﻫﺎﯼ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ .
ﮔﺎﺭﯼ ﺗﻮﻣﺎﺱ ﯾﮏ ﮐﺸﯿﺶ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ۱۲ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﺟﻦﮔﯿﺮﯼ ﻣﯽ
ﮐﻨﺪ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻻﯾﻞ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺗﻘﺎﺿﺎﯼ ﺟﻦﮔﯿﺮﯼ ﺭﻭﯼ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ
ﻋﻠﻮﻡ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻭ ﮐﺎﻫﺶ ﮐﻠﯿﺴﺎﻫﺎﯼ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺟﻦﮔﯿﺮﯼ ﺍﺳﺖ .
ﮔﺎﺭﯼ ﺗﻮﻣﺎﺱ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺍﻭ، ﺭﻭﺍﺝ ﺧﺮﺍﻓﺎﺕ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﮐﺎﻫﺶ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﺍﺯ
ﻣﺴﯿﺤﯿﺖ ﺍﺳﺖ .
ﺑﻨﯿﮕﻨﻮ ﭘﺎﻟﯿﻼ ﺑﻪ ﺧﺒﺮﻧﺎﻣﻪ ﻭﺍﺗﯿﮑﺎﻥ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﺕﻫﺎﯼ ﺗﺎﺭﻭﺕ ﻭ
ﺟﺎﺩﻭﺟﻨﺒﻞ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺟﻦﮔﯿﺮﯼ ﮐﻤﮏ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﮔﺎﺭﯼ ﺗﻮﻣﺎﺱ ﻫﻢ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ۱۸۰ ﻣﻮﺭﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ
ﮐﺮﺩﻩﺍﻧﺪ ﻓﻘﻂ ۱۰ ﻣﻮﺭﺩ ﺟﺪﯼ ﺟﻦﮔﯿﺮﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ .
ﺩﺭ ﮐﻠﯿﺴﺎﯼ ﮐﺎﺗﻮﻟﯿﮏ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﻣﻬﻢ ﻭ ﻋﻤﺪﻩ ﺟﻦ ﮔﯿﺮﯼ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻮﺳﻂ ﯾﮏ ﮐﺸﯿﺶ ﺑﺎ
ﺍﺟﺎﺯﻩ ﯾﮏ ﺍﺳﻘﻒ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮔﯿﺮﺩ .
ﻣﺮﺍﺳﻢ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺟﻦﮔﯿﺮﯼ ﺑﺎ ﺩﻋﺎﻫﺎﯼ ﻣﺨﺼﻮﺻﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻨﺎﻡ ﻣﺴﯿﺢ
ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﺍﻧﺪﻥ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﺴﻢ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ .
ﮐﺸﯿﺶ ﻫﺎ ﭼﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺟﻦ ﮔﯿﺮﯼ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺰﺍﺭ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ؟
ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۹۹۹ ﮐﻠﯿﺴﺎﯼ ﮐﺎﺗﻮﻟﯿﮏ ﺩﺭ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﺟﻦ ﮔﯿﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﺎﻝ ۱۶۱۴ ﺗﺎ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ
ﺗﻐﯿﯿﺮﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﺻﻼﺣﺎﺗﯽ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﯿﻦ ﺟﻦﺯﺩﮔﯽ ﻭ
ﺑﯿﻤﺎﺭﯼﻫﺎﯼ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﺗﻤﺎﯾﺰ ﻗﺎﺋﻞ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ .
ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﯾﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮﺍﺕ ﮔﺎﺭﯼ ﺗﻮﻣﺎﺱ ﺑﺎ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺍﺯ ﭘﺰﺷﮑﺎﻥ، ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺳﺎﻥ ﻭ ﺭﻭﺍﻥ
ﭘﺰﺷﮑﺎﻥ ﮐﻪ ﻫﻤﮕﯽ ﮐﺎﺗﻮﻟﯿﮏ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼﻫﺎﯼ ﺭﻭﺍﻧﯽ
ﺍﺯ ﺟﻦﺯﺩﮔﯽ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﻮﺩ .
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﺸﯿﺪﻥ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻥ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎ ﺩﻋﺎﻫﺎﯼ
ﻣﺨﺼﻮﺻﯽ ﮐﻪ ﮐﺸﯿﺶ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﺪ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯽﺷﻮﺩ .
ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﺩﺭ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﺍﻧﺪﻥ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺭﻭﯼ ﻣﯽﺩﻫﺪ؟
ﮐﺸﯿﺶ ﺑﺎ ﺷﻨﻞ ﻣﻠﯿﻠﻪ ﺩﻭﺯﯼ ﺳﻔﯿﺪ ﺭﻧﮓ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ .
ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﺎﯼ ﺷﺨﺺ ﺟﻦ ﺯﺩﻩ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺁﺏ ﻣﻘﺪﺱ ﺍﻭ ﺭﺍ
ﺗﻄﻬﯿﺮ ﮐﻨﻨﺪ.
ﮐﺸﯿﺶ ﻃﯽ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺑﺎﺭﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺑﺪﻥ ﺷﺨﺺ ﺗﺴﺨﯿﺮﺷﺪﻩ ﺻﻠﯿﺐ ﻣﯽ
ﮐﺸﺪ .
ﮐﺸﯿﺶ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺍﺯ ﻣﻘﺪﺳﯿﻦ ﻧﺎﻡ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺑﺨﺶ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺍﻧﺠﯿﻞ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﺍﻧﺪ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺍﺯ ﺑﺪﻥ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺗﺴﺨﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ .
ﺍﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺍﺯ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ "ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﺷﻮﺩ " ﻭﺍﺯ ﺟﺴﻢ ﻓﺮﺩ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﺁﯾﺪ .
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺟﻦ ﮔﯿﺮﯼ، ﮐﺸﯿﺶ ﺿﻤﻦ ﻧﯿﺎﯾﺶ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺣﻠﻮﻝ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺩﺭﺭﻭﺡ ﻭ ﺟﺴﻢ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺗﺴﺨﯿﺮ ﺷﺪﻩ
ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺟﺎﯼ ﺁﻥ ﺭﺍ " ﺧﻮﺑﯽ ﻭﺁﺭﺍﻣﺶ ﻋﯿﺴﯽ ﻣﯿﺴﺢ ﺑﮕﯿﺮﺩ ".
ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺑﺎ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩﺍﺕ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺭﻭﺑﺮﻭﺳﺖ ؟
ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻓﺮﻗﻪ ﻫﺎﯼ
ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺑﺮﺍ ﯼ ﮐﻮﺩﮎ ﺁﺯﺍﺭﯼ ﻭ ﻟﻄﻤﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺑﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺁﺳﯿﺐ ﭘﺬﯾﺮ
ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﻨﻨﺪ، ﻣﺨﺎﻟﻔﻨﺪ .
ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺍﻓﺮ ﺍﺩ ﻃﯽ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺟﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺯﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩﺍﻧﺪ .
ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻏﺶ ﯾﺎ ﺷﯿﺰﻭﻓﺮﻧﯽ ﻣﺒﺘﻼ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻣﻤﮑﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻏﻠﻂ ﺟﻦﺯﺩﻩ ﺗﺼﻮﺭ ﺷﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﻪ ﻗﻄﻊ ﻣﺪﺍﻭﺍﯼ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻣﻨﺠﺮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ.
روح تلگرام به " فیلتر " پیوست ! پیوست؟
◀️ همین روزها اعلام می شود: « روح مجازی تلگرام به فیلتر پیوست». یکی دو روزی در موردش جوک می سازیم، بعد کمی غر می زنیم، تقلا می کنیم با فیلترشکن ورود کنیم، دولت اعلام می کند در حال تلاش است تا محدودیت ها را بردارد ... بعد عادت می کنیم! همیشه عادت می کنیم.
1️⃣ چند وقت پیش بک عدد ضرغامی که وقتی رئیس صدا و سیما بود به آزادی بیان خیلی اعتقاد نداشت و حالا برای چگوارا و جان لاک کلاس خصوصی مبانی آزادی می گذارد، نوشت تعدادی از اعضای شورای فضای مجازی کشور توان ساخت یک ایمیل را ندارند! ... همین!
ما هیچ، ما نگاه! ما کیانوش در برره!
2️⃣ در ایران اصولاً کسی نظر ما را نمی خواهد، یعنی جز در هنگام انتخابات و راهپیمای های دشمن شکن که در یک مقطع کوتاه فهیم و فکور می شویم، باقی اوقات ما را جزو میوه جات به حساب نمی آورند نگر بوقت ضرورت.
گاهی کشور، گاهی ملت،گاهی مردم میشویم!
حضور بیش از 40 میلیون نفر در تلگرام و پافشاری آنها برای عدم ترک این فضا و پیوستن به شبکه های ساخت وطن هم خیلی مهم نیست لابد.«آقا به این مردم رو ندید، سوارمون میشن ها!»
3️⃣ پیش تر هم نوشتم که تکنولوژی نه خوب است، نه بد است و نه بی طرف است. مثل اسلحه. بستگی دارد توی دست چه کسی باشد و چطور از آن استفاده کند. انکار و حاشا و فیلتر کردن تلگرام و مبارزه با تکنولوژی مثل جنگیدن با سایه هاست. پیروز نمی شوید، اما خسته می شوید!
همانطور که سال ها جنگیدن با دوش حمام، برق، رادیو، تلویزیون، مدرسه رفتن دختران، رانندگی زنان، شناسنامه گرفتن،ماهواره، اینترنت و ... جنگیدن با سایه ها بود. قربان تان بروم که نه تاریخ می خوانید، نه گوش می کنید و نه عبرت می گیرید. پس به جنگ تان ادامه بدهید.
4️⃣ من هم باور نمی کنم که پاول_دوروف صرفاً برای رضای خدا و خلق خدا تلگرام را راه انداخته باشد. اصولاً یاد گرفته ایم که پنیرمجانی فقط ممکن است درتله موش موجود باشد! سروش هم اینترنت رایگاه حراج کرده! با پول کجا؟
همه کسانی که از تلگرام استفاده می کنند هم می دانند که اطلاعاتی که به اشتراک می گذارند ممکن است مورد استفاده صاحبان این شبکه قرار بگیرد اما کمی فکر کنید که چرا آنها حاضرند اطلاعاتشان مورد استفاده غریبه قرار بگیرد اما به آشنا اعتماد نمی کنند؟
5️⃣ صرفاً جهت استحضار عرض می کنم که ما در سال 2018 میلادی زندگی می کنیم نه سال سوم هجری قمری. دنیا دارد خودش را برای رونمایی ازWeb3 آماده می کند. لابد می خواهید بدانید Web3چیست؟ هر وقت نحوه ساختن یک ایمیل را یاد گرفتید انشالله در مورد Web3 هم کسب اطلاع خواهید کرد!
اگر خود تلگرام نتواند در مقابل فیلتر کاری کند خیلی زود یک شبکه جدید وارد این بازار بی انتها می شود. تا ابد نمی توانید در این اتوبان سرعت گیر بسازید.
6️⃣ پیرمرد بی سوادی که الهه جامعه شناسی من است می گفت: «بچه ای که آب یخ خورد و از تلویزیون کارتون دید، چوپان نمی شود». مردمی که مزه تلگرام و شبکه های مجازی را چشیدند، به عقب برنمی گردند. به فکر چاره ای بهتر از فیلتر باشید.
7️⃣ سال گذشته در کنفرانس F8 Developer زاکربرگ موسس فیسبوک گفت: «فناوری جدید ما به شما امکان می دهد که با ذهن تان تایپ کرده و با پوست تان بشنوید». آنها با فناوری جدید به کاربران اجازه دادند بدون استفاده از دست و تنها با دستور ذهن تا هشت کلمه در دقیقه تایپ کنند.
دقت کردید؟با ذهن تایپ کنیم با پوست بشنویم!یعنی حتی اگر گوشی هایمان را از ما بگیرید و به دلیل استفاده از تلگرام در دهان مان فلفل بریزید باز فایده ندارد. زمین، دور خورشید خواهد گشت حتی اگر همه ما توبه کنیم!
8️⃣ کاش این اراده ای که برای فیلتر کردن داشتید را صرف مبارزه با فساد و بهبود زندگی مردم می کردید. آن وقت خودمان می رفتیم فلفل می ریختیم توی دهان موسس تلگرام!
اگر این پنجره بسته شد دست به مهاجرتی نیمه مقدس به اینستاگرام می زنیم و آنجا در کنار بزرگانی چون وحیدخزائی، تتلو، سحرتبر، سلام بامرام، خوبای تهرون، لمینتی ها، پروتزی ها، تو دلیا و ... به کار فرهنگی می پردازیم. بیخیال فهم. اندیشه. عدالت خواهی. و..
قم را کشور کنید!!
ادعای عجیب مدیر جامعه المرتضی قم :
⭕️حوزه علمیه قم به کشوری مستقل تبدیل شود
در صورت تصویب؛ پالایشگاه یا پتروشیمی به کشور قم اختصاص دهید
🔷اعلام استقلال « کشور_قم» به معنی مخالفت با نظام مقدس جمهوری اسلامی نیست
🔹️حجت الاسلام و المسلمین احمد زادهوش، مدیر جامعه المرتضی (شهر قم ) در یادداشتی پیشنهاد تشکیل کشوری به نام قم و تبدیل حوزه علمیه قم به کشوری مستقل را داده است.
🔹️استقلال حوزه علمیه در قالب یک کشور مستقل ( مانند واتیکان) این امکان را فراهم میسازد تا حوزه علمیه قم به نظام رهبری دینی شیعیان جهان تبدیل شود و ارتقا یابد.
🔹️اعلام استقلال « کشور قم » نه تنها هیچ تعریض و مخالفتی با نظام مقدس جمهوری اسلامی نیست بلکه در چهلمین سالروز پیروزی انقلاب ظرفیتی جدید و پشتوانه ای معنوی است که فارغ از محظورات و محدودیتهای خارجی و داخلی جمهوری اسلامی به ترویج و گسترش فرهنگ اسلام و اظهار نظر در شئون انسانی و تعامل با نهادهای مهم مسیحیت بپردازد و از مزایای یک کشور مستقل برای حضور در مجامع بینالمللی بهره مند شود.
🔹️در هنگام استقلال « کشور قم » که طبعا باید در مجلس شورای اسلامی به تصویب برسد یا حتی به رای مردم مستند شود، اختصاص یک یا چند واحد اقتصادی مانند پالایشگاه یا پتروشیمی به این کشور بخشی از نیازهای مالی آن را تامین میکند که البته با استقلال حوزه علمیه شیعه ، جذب مشارکت های مردمی و اتکا به وجوهات شرعیه و بریه امکان بیشتری می یابد.
⚡️آتن را چه به اورشلیم؟
⚡️قم را چه به تهران؟
✔️سیداکبر موسوی🔻
🔹احمد زادهوش گفته است: قم مستقل شود. باطن این حرف این است «قم را چه به تهران» و «تهران را چه به قم». ترتولیان میگفت «آتن را چه به اورشلیم» و از جدایی کلیسا و فلسفه سخن میگفت. زادهوش ناخواسته از جدایی حوزه علمیه و حکومت سخن میگوید. مثل این کلمات که باطنشان سکولاریسم و جدایی نهاد مذهبی از حکومت است گاه بیگاه از زبان روحانیون نزدیک به حکومت شنیده میشود. در جریان انتخابات خبرگان که شورای نگهبان اجتهاد سید حسن خمینی را تأیید نکرد، علیرغم اینکه چند تن از مراجع و علمای قم، اجتهاد او را تأیید کرده بودند، محمد یزدی گفته بود: «اجازههای اجتهادی که توسط مراجع تقلید صادر میشود تنها در امور آخوندی است.» «امور آخوندی» را از «امور حکومتی» جدا میکند. و تأییدیهٔ مراجع تقلید را بیاعتبار میشمرد. یعنی «قم را چه به تهران»؛ «نهاد مذهبی را چه به حکومت».
احمد زادهوش، مدیر جامعه المرتضی، در یادداشتی که در کانال تلگرامی نامههای حوزوی منتشر شده است، پیشنهاد تشکیل کشوری به نام قم و تبدیل حوزه علمیه قم به کشوری مستقل مانند واتیکان را داده است تا حوزه علمیه قم به نظام رهبری دینی شیعیان جهان تبدیل شود.
بخشی از متن:
کشوری به نام « قم »
زمان آن فرا رسیده است که حوزه علمیه قم به کشوری مستقل تبدیل گردد. کشوری با مرزهای جغرافیایی مشخص، پرچمی مخصوص، قانون اساسی ، پذیرفته شده در مجامع بینالمللی و پذیرنده سفیران کشورهای مختلف...
والا ...
ایشان نمی داند که آنهایی که کشوری به کلیسا دادند، دین مسیحیت را از زندگی و اجتماع بیرون راندند و یا به دلیل عملکرد دستگاه کلیسا و حاکمان آن دین از جامعه و دل و اندیشه مردم بیرون رفت و آنهایی که به دین کشور دادند، در واقع دین مسیحیت را از حیث مکانی به یک کیلو متر مربع زمین در واتیکان و چند متر زمین در هر کلیسا و از حیث زمانی به چند ساعت از روز یکشنبه محدود کرده و دربند کشیدند...
حوزه قم بعنوان یک نهاد و مرکز سنتی آموزشهای دینی و مذهبی نباید حساب خود را از حوزه های دینی سراسر کشور و حوزه های دینی عراق و لبنان و دیگر مناطق جهان تشیع جدا کند و از حالت عمومی و مردمی بصورت یک تشکیلات کوچک اداری و حکومتی شبیه واتیکان درآید اگر اینچنین شود به سمت تشدید رقابتها و انزوا خواهد رفت . حوزه های دینی تشیع باید به همان صورت سنتی و در ارتباط نزدیک با توده های مردم بدون تکلف و تشریفات باقی بمانند . تمایل به تبدیل شدن به یک حکومت مصنوعی و ذره بینی خطایی بزرگ و اقدامی انحرافی است . الحمدالله سایه حکومت جمهوری اسلامی در سراسر ایران با قدرت و قوت پابرجاست و بالا بردن پرچم دیگری در دل این نظام کاری لغو و بیهوده است . کل روحانیت ایران باید از مرکزیت نظام تبعیت کنند و ساز جدایی و استقلال یک نهاد سنتی دینی بعنوان یک کشور ! در دل این نظام ، یک پیشنهاد نسنجیده و بی ریط و باطلی است که تکرار آن هم به هیجوجه در این شرایط به مصلحت نمیباشد .
بسم الله الرحمن الرحیم
درخصوص گفتاری از جناب حجة الاسلام والمسلمین زادهوش درخصوص استقلال قم،
برادرعزیز جناب آقای زادهوش
ازجنابعالی که ازفعالان تبلیغ درعرصه بین الملل هستید به چند نکته تنبه می دهم که شاید درمورد آنها توضیحی داشته باشید
واتیکان نماد شکست دین وکلیسا است نمادپایان حاکمیت دین
واتیکان نماد سکولاریزم وجدایی دین از زندگی مادی وزمینی است
سکولاریزم سیاسی
سکولاریزم اجتماعی
سکولاریزم معنوی و...
واتیکان نماد دین حداقلی است
واتیکان امروزدرنهایت ضعف وعجزنماد عبورازدین است وعدم پاسخگویی دین به نیازهای بشری است و...
امروز که دشمنان ازهلال شیعی سخن می گویند ومازمینه سازحکومت جهانی امام عصرعج هستیم وبرکشور مهم وثروتمند واثرگذاری مثل ایران حکومت دینی باحاکمیت ولایت مطلقه فقیه حاکم است طرح این چنین مباحثی نه تنها هیچ وجه عقلانی وراهبردی ندارد بلکه نوعی عقب نشینی وپذیرش شکست و....دارد...
جای بسی تعجب وتاسف دارد که عزیزان ودوستانی که حضوردرعرصه بین الملل دارند وباید منادی تمدن اسلامی باشند وبااین رویکرد وهدف ابزارووسایل وزیرساختها راتعریف نمایند در منجلاب فضاسازیهای مجازی گرفتار آیند
مرتضی سلطانی
تلویزیون ایران میتواند اما نمیخواهد
✍ مصطفی داننده
✴️ تلویزیون در چند ماه اخیر چند برنامه تولیدی جذاب داشت. مستند ایرانگرد، مسابقه ضدگلوله و چشم شب روشن محمد صالح اعلا نمونه بارز این برنامهها بود. برنامههایی که توانسته بود مردم را با خود همراه کند.
✴️مستند ایرانگرد جوانی( جواد قرایی) را نشان میداد که با یک کوله پشتی، ایران را زیرپا میگذاشت و جذابیتهای سرزمین مادری را به مردم نشان میداد. مسابقه ضدگوله نیز فرصت مناسبی برای خالی کردن انرژی جوانان در فضایی شبیه جنگ بود.
✴️این برنامههای سرگرم کننده و غیرشعاری نشان داد که تلویزیون میتواند برنامه خوب هم بسازد که مردم را پای این جعبه جادویی بنشاند.
✴️قبل از این سه برنامه نود، خندوانه و دورهمی توانسته بودند بار تمام کمکاریهای تلویزیون را به دوش بکشند.
✴️همانطور که در بالا اشاره شد تلویزیون میتواند برنامه خوب بسازد اما مثل اینکه دوست ندارد. به نظر میرسد مدیران صداوسیما همیشه عاشق شیوه ناجذاب برای ساخت برنامه هستند.
✴️شیوه معرفی پیام رسانهای داخلی به خوبی بیانگر این معناست. تلویزیون برای معرفی این پیام رسانها، نمیگوید که اینها خوب هستند بلکه میگوید تلگرام بد است و چون تلگرام بد است بهتر است به سروش یا پیام رسانهایی مانند آن بروید.
✴️مدیران تلویزیون مانند کسانی که هستند که با وجود چندین جاده صاف که به راحتی میشود با یک اتومبیل از آنها عبور کرد ترجیح میدهند با یک شتر از تپههای بلند و کوتاه و از دل کویر مسیر را طی کنند.
✴️دنیای رسانه و شبکههای تلویزیونی دنیای رقابت است و شبکههای ماهوارهای با ماشینهای گران قیمت در حال عبور از جادههای مردم هستند و نمیشود با شتر به رقابت با این شبکهها رفت.
✴️بخشی از مردم بر این باور هستند که تلویزیون ایران همیشه برخلاف نظر آنها شنا میکند. شاید همین رفتار است که باعث شده است مردم به شبکههای ماهوارهای برای سرگرم شدن پناه ببرند.
✴️برای تلویزیونی با این همه بودجه و نیروی انسانی زشت است که هنوز که هنوز است شبکه آی فیلم که سریالهای تکراری نشان میدهد، محبوب جامعه است و اگر مردم ماهواره نگاه نکنند، آی فیلم میبینند.
✴️یادمان نرفته در سالهای نه چندان دور تلویزیون پر از سریالهای قوی طنز بود. سریالهایی که خیابانها را خلوت میکرد. چند سالی است اما به جای این سریالها یک سری برنامههای بی محتوای،شعاری پخش میشود.
✴️کافی است در اعیاد ملی و مذهبی سری به تلویزیون بزنید. در آن روز چندان تفاوتی بین تلویزیون روز عید و روز شهادت نخواهید دید.
✴️امیدواریم که تلویزیون بعد از سالهای برای دل مردم برنامه بسازد و سعی کند از مسیری برود که دیگران آن مسیر را میروند. مسیری که سینمای ما در حال عبور از آن است. سینمایی که کم کم در حال جهانی شدن است.
منتخبان اتاق فکر نشست دوره ای اساتید به ترتیب آراء:
۱. استاد علوی بروجردی
۲. استاد نظری منفرد
۳. استاد سیدمحمد یثربی
۴. استاد عندلیب
۵. استاد محمدی خراسانی
۶. استاد هادوی تهرانی
۷. استاد علیدوست
۸. استاد قائینی
۹. استاد باقری
۱۰. استاد ابن الرضا
۱۱. استاد نیازی
💠 گزیده ی بیانات استاد علوی بروجردی پیش از رأى گیری برای انتخاب اعضای اتاق فکر در جلسه ی مشورتی نشست دوره ای اساتید:
🔻 موسسه ی آیت الله خویی به امر آن مرجع فقید تاسیس شده و اساسنامه ی این موسسه به امضا ایشان رسیده است
این مؤسسه مجموعه ای بین المللی است که در هند و پاکستان و تایلند و کانادا و آمریکا و انگلستان شعب مختلف و مدارس و مجموعه هائی دارد؛
مرحوم آیت الله خویی تصویب کردند که دو نفر از روحانیون شاخص و دو نفر از شخصيت های غیر روحانی به اضافه ى روسای شعب مختلف این موسسات، اعضای هیئت امنای این مجموعه را تشکیل می دهند؛
شخصیت های زیادی مانند پاپ، شیخ الأزهر و مسئولانى از جمهورى اسلامى ایران به آن مؤسسه أمده اند؛
آقایان به عنوان یکی از این روحانیون شاخص شرایط را در بنده دیدند و به من مراجعه کردند و از من خواستند که عضویت در این هیئت امنا را بپذیرم و بنده بعد از مشورت با بزرگان مراجع در نجف و قم این مطلب را قبول کردم و مفتخر هستم که در جهت منویات مرحوم آیت الله خویی می توانم قدمی بردارم و این مطلب را نه تنها عیبی برای خودم نمی دانم بلکه فخر می دانم اما از نظر این آقایان این کار عیب است که مشکلی نیست.
بنده کسی نیستم که از مسئولیت شانه خالی کنم؛
ما از روز اول بوده ایم و حرف دل اساتید را می زنیم، شما اساتید به بنده رای داده اید من باید حافظ منافع شما در این حوزه باشم فلذا من برای حفظ حقوق شما می ایستم؛
اگر آقایان خوششان نمی آید بنده کسی نیستم که از مسئولیت فرار کنم، من خودم از این مسائل مطرح شده ناراحت نیستم اما اگر وجود ما برای نشست هزینه ایجاد می کند به ما رای ندهید شما بیائید و خودتان را عرضه کنید و آقایان اساتید به شما رای دهند و شما نماینده آنها شوید ما اصراری برای نمایندگی شما عزیزان نداریم؛
این برخوردها در شان حوزه نیست؛
خداوند مرحوم آیت الله فاضل و مشکینی را رحمت کند این عزیزان بودند که از ما خواستند که بیاییم و این کار را به عهده گیریم.
این نشست مجموعه ای از افراد است، هر کدام از این افراد تفکری دارند شخصیت و عملکردی دارند؛
نشست مجموعه ای از افراد است و این افراد مختلف، سلیقه های مختلفی دارند؛
از ما به "سران نشست" تعبیر می کنند! اما ما به واسطه خواست خود اساتید و رای آنها به عنوان اتاق فکر انتخاب شده ایم و چنین نسبتی درست نیست؛
ما معتقد هستیم که این رأی شما مسئولیتی را بر عهده ما می گذارد که بر همین اساس با دیگران مذاکره می کنیم؛
آقایان شاهد هستند برای این که دروس آزاد را از رسائل و مکاسب پایین آوریم و به لمعه و اصول فقه رسانیم با مدیر محترم حوزه و دیگران چه جلسات و چه مذاکراتی داشته ایم.
حوزه از نظر ما باید اصالت خودش را داشته باشد اصالت حوزه به درس های آزاد است؛
ما باید این مساله را احیا کنیم ما که نمی توانیم تماشا کنیم که همه ی اصالت ها را زیرپا گذارند؛
ما نسبت به انقلاب و نظام و رهبری ملتزم هستیم اما معنای این مطلب این نیست که هر فکر ناروایی بیاید و در این حوزه حاکم شود؛
ما ایستاده ایم اما از شما تقاضا می کنیم اگر ما برای شما هزینه ایجاد می کنیم به ما رای ندهید اما ما از زیر بار مسئولیت شانه خالی نمی کنیم.
⭕️ پرهیز از فلسفه و عرفان!
🎙حضرت آیت الله شبیری زنجانی "مدظله"
💠 آمیرزا مهدی در ابتدا در طریق #فلسفه سیر میکرد، ولی معروف است که، در عالم رؤیا نوشته ای از حضرت ولی عصر (علیه السلام) را زیارت کرده بود که سبب شد راهش را عوض کند. این نوشته به سبک عبارتهای امروزی است. جمله این است:
🔸"طلب المعارف من غیرنا اهل البیت مساوق لانکارهم". المعارف و مساوق، تعابیر امروزی است که در لسان روایات به کار نرفته است. چون وقوع رؤیا در زمان ما واقع شده نه در زمان حضور ائمه معصومین (سلام الله علهیم) عبارت به تعبیر امروزی صادر است نه به تعبیر ائمه (علیهم السلام).
🔹میرزا مهدی اصفهانی به خط خود تفصیل این قضیّه را نوشته است: این حقیر فقیر در اوان تشرّف به نجف اشرف با کمال تنفّر از مذاق تصوّف و برائت از این طریقه ضالّه مشهوره، در مقام تحصیل کمالات بر آمدم.
🔸بالاخره دو مطلب به جهت احقر مشکل شده: یکی راجع به معرفت، گمانی و توهمی شد و به جهت حل او رجوع به کتب عرفا میکردم. بالاخره رجوع به کلمات فلاسفه قدیم کردم!
👈 و دیگری آنکه متحیّر بودم با آنکه حضرت احدیّت ولیّ عصر را ولیّ عالم مقرر فرموده و اوست به منزله قطب و عادی کل و واسطه تمام کمالات اوست، چرا طالبین معرفت خود را محتاج به مربی و رفیق دانند!
🔹لهذا در خلال این حال توسل به وجود اقدس اعلی حضرت ولیِّ عصر میکردم، به طریقی که حضرت منّان مرا توفیق مرحمت می فرمود. بالاخره در عالم رؤیا خود را در یکی از مدارس نجف اشرف در حجره، دیدم ورقه ای به دست حقیر رسیده!
- کانّه مثل ورق قرآنهای بغچه سرائی روسی است، ولی ورق او بزرگ است از اوراق مصحفهای فعلی...
🔸در طرفی از او در عرض ورقه نوشته به خط نسخ: "طلب المعارف من غیرنا اهل البیت مساوق لانکارهم" (مظنون حقیر آن است که "لانکارهم" بود) و این ورقه خط دور او آب طلا بود و در ظهر ورقه در طول او قریب به آخر ورقه در گوشه طرف چپ نوشته به خط نسخ: "و قد اقامنی الله و انا حجة بن الحسن".
🔹بعد از این رؤیا تغییری در حال فقیر به تدریج پیدا شد، تا آنکه بحمدلله تعالی در زمان قلیلی حل مشکل اول به طریق خیلی سهل شد به پیروی از کلمات صادر از ائمه صلوات الله علیهم بلکه به تدریج بحمدلله تعالی حل اغلب مشکلات شد.
👈 و از برکات توسل به امام عصر (علیه السلام) مشکلاتی حد شد، به جهت حقیر که ممکن نیست عادة حل آنها در این مدت قلیل بدون تهیّأ اسباب.
✍ الحمد لله رب العالمین. اقل محمد مهدی نجفی اصفهانی فی ۱۵ ذی القعده الحرام ۱۴۳۲.
⭕️ هزینه برای زیارت قم و بازگشت به مشهد...
🎙حضرت آیت الله سید جعفر سیدان "مدظله" نقل میکنند:
💠 بنده و مرحوم آقای طبسی و مرحوم سید محمود مجتهدی به درس مرحوم آقای میلانی میرفتیم، ایشان که به تهران رفتند، گفتیم برویم خدمتشان.
🔸به مدرسه مروی رفتیم و در آنجا حجره گرفتیم. هنوز آقا را ندیده بودیم. آنجا صحبت شد که چقدر پول داریم. دیدم که برای رفتن به قم و بازگشت به مشهد مقداری پول کم داریم.
- سید محمود گفت من چهارصد تومان لازم دارم. مرحوم آقای طبسی گفت برای من هم صد تومان کافی است. من هم گفتم صد تومان کفایت میکند.
🔹بعد گفتم خیلی خوب، من در تهران دوستی دارم، پولی به عنوان قرض میگیریم بعد که رفتیم مشهد برایش میفرستیم. بعد گفتیم حالا که آقا را ندیده ایم! اول برویم خدمت ایشان، بدانند که ما آمده ایم، سپس کار خودمان را انجام دهیم.
👈 بنابر این رفتیم، مرحوم آیت الله میلانی پس از احوال پرسی و اتمام دیدارمان در هنگام خروج پاکتی عنایت فرمودند...
✉️ آمدیم مدرسه پاکت را باز کردیم، دیدیم پاکت بنده و مرحوم آقای طبسی هر کدام ۱۰۰ تومان است و پاکت سید محمود ۴۰۰ تومان!
📜چرا طلبهها از
🔹فقدان فضلای برجسته حوزه در شهرها و روستاها و نیز توصیه به طلاب جهت مهاجرت از قم، مکرر از لسان مراجع تقلید و مدیریت حوزهها شنیده میشود. اما به همان اندازه که این تغییر رویه لازم و ضروری است، طرح مشوقهای مالی و برخوردهای فرمایشی، نهتنها وضعیت مطلوبی را پیش روی ما به تصویر نمیکشد، که به نگرانیهای حاصل از این تصمیمات بیش از پیش دامن میزند. عدم بازگشت طلبهها به اوطان خود و یا مهاجرت به مناطق مورد نیاز، برآمده از اقتضائات فرهنگی نهاد روحانیت است که فارغ از ترمیم و اصلاح آن نمیتوان به آینده هجرت امیدوار بود.
🔹اولین نگرانی موجود در این رابطه این است که مبلغان، جایگاه مناسبی در ارزشگذاریهای صنفی روحانیت ندارند. در سازمان روحانیت، مرجعیت با سکونت در مرکز فقاهت و مرجعیت دینی (قم) و کمترین برخورد اجتماعی و بیشترین جایگاه مدیریتی و نهادی، در صدر نظام الگوپذیری طلبههای جوان قرار دارند و تبعاً پس از اساتید سطوح خارج، اساتید سطوح عالی، پژوهشگران و محققان، نازلترین رتبه از آن مبلغانی است که با دغدغههای اجتماعی از قم مهاجرت کرده و به امور فرهنگی اشتغال ورزیدهاند. نگاهی که از دیرباز تاکنون دوگانه «اجتهاد ـ تبلیغ» را بر فرهنگ حوزهها حاکم ساخته است و تا آنجا که در بررسی زندگی مفاخر حوزه رخ مینمایاند، هجرت افراد مستعد از مرکز فقاهت (قم یا نجف) معمولاً خسران و یا سلب توفیق تعبیر میشود.
🔹این آفت، همچنان که در یادداشتهای گذشته بدان اشاره شد، بیانگر آن است که در نظام تربیتی حوزه، اجتهاد در فربگی تاریخی خود، فارغ از «مسأله اجتماعی» موضوعیت یافته و نیازمند قطب علمی و نهادهای متمرکز آموزشی است. البته پیش از انقلاب این تمرکز به بهانه قدرت مرجعیت شیعه تقویت میشد؛ اما پس از انقلاب، با وجود حاکمیت فقیه در پایتخت سیاسی، قم بهعنوان پایتخت دینی، در معنایی سکولارتر و علمگرایانهتر به بقا و توسعه خود ادامه داد. قم در بازتعریف پساانقلابی خود، نه قطبی برای کنشگری اجتماعی مرجعیت، که مکانی جهت رشد و پیشرفت عالمان دینی، آن هم نه بر اساس ارزشهای اجتماعی، که بر اساس ملاک و معیارهای درون صنفی است. لذا مهاجرت طلاب از قم و توجه به «مسأله اجتماعی» نوعی خرق عادت تلقی میشود.
🔹به همین جهت است که توصیه مراجع و اساتید به «هجرت از قم»، تعارضآمیز جلوه کرده و تبلیغ را قربانگاهی برای هویت اجتهادی طلبهها ترسیم میکند. مخاطبان این توصیه اینگونه برداشت میکنند که عدهای باید جهت پاسخگویی به مطالبات اجتماعی هزینه و یا قربانی شوند تا عدهای دیگر در قم وجاهت علمی پیدا کرده و سنگر فقاهت را حفظ کنند. در چنین شرایطی بر فرض که شهریه طلاب مهاجر دوبرابر هم شود، نهتنها این ابتلای فرهنگی درمان نمیشود، بلکه اقامت در قم با شهریه اندک، ارزشانگاری مضاعفی پیدا خواهد کرد و طلاب مهاجر به کمسوادی و معیشتگرایی متهم خواهند شد.
🔹دعوت طلاب به مهاجرت ابتدا نیازمند اصلاح رفتار بزرگان حوزه است. شاید این سخنان چندی پیش آقای اعرافی در تمجید از آیتالله مظاهری که «آیت الله مظاهری قطعاً با خدا معامله کرد و هجرت را پذیرفت و مهاجرت ایشان یک الگو بوده و برکات زیادی نیز به همراه داشته است» و «ایکاش دهها نفر از بزرگان حوزه از این الگو تأسی میگرفتند تا شهرهای ما لبریز از بزرگان و علما شده و آن سنت پیشین احیا میشد» را بایست کنایهای خطاب به مراجع تقلید قم تلقی کرد که مدیر حوزه در قالب «مهاجرت علمی» و به بهانه «رونق یافتن حوزه سایر بلاد» آن را مطرح ساخت.
🔹بدیهی است که مهاجرت علما به سایر نقاط کشور میتواند علاوه بر رونق حوزه سایر بلاد، بیگانهانگاری اجتهاد و تبلیغ را در فرهنگ روحانیت ترمیم سازد و مشوقی علمی و رفتاری برای طلبههای جوان و تحصیلکرده قرار بگیرد. البته بدیهی است که ترک قم، تبعاتی در سطح مرجعیت و مقبولیت و شهرت و حتی امکانات آموزشی بزرگان خواهد گذاشت؛ اما عمق تربیتی آنان در مناطقی که حضور مییابند را چندین برابر خواهد کرد.
📜اصحاب رسانه خود را ارزان نفروشند
🔻آیت الله جوادی آملی در درس تفسیر:
🔹با تمام وجود موظّف هستیم خونهای پاک شهدا را حفظ کنیم. گر خدای ناکرده، این نظام آسیب ببیند لعنت ابد دامنگیر ما میشود. این نظام به آسانی به دست نیامده، به واقع ما مسئول هستیم، در حقیقت الآن بهترین دوران امتحان ماست که چطور می توانیم این خونهای پاک را حفظ کنیم و به ثمر برسانیم.
🔹جز ناله کردن و تضرّع به درگاه حق، جز توبه کردن، جز مواظب بودن، جز سفارش کردن و نصیحت کردن و جز دعوت به هدایت مسئولین و غیر مسئولین راه دیگری برای حفظ این نظام و رهایی از مشکلات وجود ندارد. جامعه نباید مانند جهنم باشد که در آنجا «كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها»؛ جامعه ای که افراد به یکدیگر بد میگویند، آبروی هم را می ریزند و ضعف یکدیگر را افشا می کنند، جهنم است، چرا مثل بهشت نباشیم که «دَعْوَاهُمْ فِیهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِیتُهُمْ فِیهَا سَلاَمٌ».
🔹این خبرنگارها، این روزنامهنگارها، این دست به قلمها، باید بدانند میتوانند چیزی بنویسند که خدا هم به قلم ما و هم به مکتوب ما قَسم بخورد. چرا خود را ارزان بفروشیم؟ مگر نفرمود قَسم به قلم! قَسم به کتاب! «یسْطُرُونَ»؛ یعنی مسطورات، یعنی نوشتهها. چرا ما این نباشیم؟ غرض این است که ما همیشه و هر لحظهّ باید خودمان را به خدا بسپاریم.
📜کشوری به نام «قم»
🔻احمد زادهوش، مدیر جامعة المرتضی:
🔹زمان آن فرا رسیده است که حوزه علمیه قم به کشوی مستقل تبدیل گردد. کشوری با مرزهای جغرافیایی مشخص، پرچمی مخصوص، قانون اساسی ، پذیرفته شده در مجامع بینالمللی و پذیرنده سفیران کشورهای مختلف.
🔹منظور از حوزه علمیه قم مجموعه ای از تشکیلات و نظام مدیریت حوزه، شورای عالی، شورای گسترش ، نهاد مرجعیت، جامعه مدرسین، نهادهای اقماری حوزه مثل جامعةالمصطفی ص و مدیریت حوزه های خواهران است .
🔹استقلال حوزه علمیه در قالب یک کشور مستقل ( مانند واتیکان) این امکان را فراهم میسازد تا حوزه علمیه قم به نظام رهبری دینی شیعیان جهان تبدیل شود و ارتقا یابد.
🔹با توجه به اینکه حوزه ها و تشکلات اهل سنت مثل الازهر و جامع مکه و ... به علت وابستگی شدید به حکومت ها و نیز اختلافاتی که دارند هنوز به چنین بلوغی نرسیده اند ، «کشور مذهبی قم» با پذیرش سفیران خارجی و نظام دیپلماسی مستقل میتواند در واقع نقش رهبری دینی در دنیای اسلام را ایفا کند.
🔹اعلام استقلال« کشور قم » نه تنها هیچ تعریض و مخالفتی با نظام مقدس جمهوری اسلامی نیست بلکه در چهلمین سالروز پیروزی انقلاب ظرفیتی جدید و پشتوانه ای معنوی است که فارغ از محظورات و محدودیتهای خارجی و داخلی جمهوری اسلامی به ترویج و گسترش فرهنگ اسلام و اظهار نظر در شئون انسانی و تعامل با نهادهای مهم مسیحیت بپردازد و از مزایای یک کشور مستقل برای حضور در مجامع بینالمللی بهره مند شود.
🔹در هنگام استقلال « کشور قم » که طبعا باید در مجلس شورای اسلامی به تصویب برسد یا حتی به رای مردم مستند شود، اختصاص یک یا چند واحد اقتصادی مانند پالایشگاه یا پتروشیمی به این کشور بخشی از نیازهای مالی آن را تامین میکند که البته با استقلال حوزه علمیه شیعه ، جذب مشارکت های مردمی و اتکا به وجوهات شرعیه و بریه امکان بیشتری می یابد.
🔹از همه اندیشمندان بخصوص حوزویان محترم درخواست می شود با حمایت های نظری و تکمیل این طرح در تحقق چنین اتفاق مبارکی سهیم باشند . انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا .
🔹ستخلوا کوفه من المؤمنین و یأزر عنها العلم ... ثم یظهر العلم ببلدة یقال لها « قم »
منبع: کانال نواندیشی فقهی
📜مهاجرت طلاب ساروی به قم به جهت کمبود امکانات/ محرومیت بسیاری از روستاها از حضور روحانی
🔻زین العابدین زارع، مدیر مدرسه علمیه سفیران هدایت ساری:
🔹در حال حاضر بیش از 70 طلبه در این مدرسه علمیه مشغول به تحصیل هستند. با توجه به کمبود مبلغ در مناطق روستایی از توانمندی طلاب علاقه مند این مدرسه در اجرای برنامه های فرهنگی و تبلیغی در طول سال استفاده می شود. متأسفانه بسیاری از طلاب بومی منطقه به دلیل ادامه تحصیل به قم مهاجرت کردند. همین مسأله موجب خالی شدن شهرها و روستاهای منطقه از وجود طلاب و روحانیان مبلغ شده است.
🔹متأسفانه بسیاری از روستاها و مناطق محروم استان از نعمت روحانی بی بهره هستند. عدم حضور مبلغان دینی در چنین مناطق بستری را برای رشد ناهنجاری های اجتماعی و فرهنگی فراهم می کند. در حال حاضر تقاضا برای اعزام طلبه به مناطق روستایی بسیار زیاد است. متأسفانه طلاب نیز به دلیل مشغله های تحصیلی نمی توانند همه وقت خود را به برنامه های تبلیغی در روستاها بگذرانند.
🔹نباید بگذاریم طلاب مدارس علمیه پس از گذراندن سطوح مقدماتی برای ادامه تحصیل به قم هجرت و مناطق مختلف استان از برنامه های تبلیغی محروم بمانند. اگر امکانات مناسب تحصیلی و رفاهی را برای طلاب بومی در استان فراهم کنیم می توان از ظرفیت تبلیغی آنها در این مناطق مورد نیاز بهره گرفت. در بسیاری از روستاها که نعمت روحانی بی بهره هستند متأسفانه برنامه های دینی و فرهنگی این مناطق هیچ رونقی ندارد و حتی برنامه های شرعی مردم نیز بر روی زمین مانده است.
🔹متأسفانه در حال حاضر به دلیل نداشتن سطح سه در این مدرسه طلاب پس از گذراندن سطوح دو برای ادامه تحصیل به قم مهاجرت می کنند. در صورت راه اندازی سطح سه در این مدرسه ضمن تثبیت حضور طلاب می توانیم بیشتر از توان و ظرفیت تبلیغی آنها در مناطق مختلف مرکز استان بهره گیریم.
📜در کشور ما مسلمان هست اما اسلام نیست
🔻سیدمحمدجواد علوی بروجردی:
🔹امروز ما مسلمانان در چه مرحلهای واقع شدهایم؟ قرآن دربارهی یهود میفرماید: «ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَة»؛ آیا این ذلّت و مسکنت همیشگی بوده است؟ آیا امروز ذلّت و مسکنت برای اسرائیل است یا برای عربها و ما مسلمانان؟ واقعیت این است که چون از این ارزشها دور شدیم و فاصله گرفتیم امروز ذلّت و مسکنت را ما داریم؛ آنها در کلّ مقدّرات عالَم دارند دخالت میکنند؛ در کشورهای اسلامی چه مقدار اسلام مطرح است؟ فقط اسم و جغرافیاست.
🔹به قول سید جمال در اروپا اسلام هست مسلمان نیست؛ مردم آنجا دروغ نمیگویند البته آنها دروغ هم که میگویند دروغهای خیلی کلان است که کشورهای شرقی را از پا در میآورد اما در ظاهر زندگی روزمرهشان دروغ نمیگویند و نظم دارند؛ ترافیک آنجا را ببینید و ترافیک قم را هم ببینید؛ اما اینجا مسلمان هست اسلام نیست و ما تازه میخواهیم دنبالهرو آنها بشویم؛ آیا ما در اینجا نسبت به پیغمبر اکرم قدرشناس بودیم؟
🔹مستشرقی به نام جان دیون پورت کتابی نوشته است که به فارسی به نام «عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن» ترجمه شده است؛ حرفش این است که کشیشها ما را فریب دادند و گمراه کردند و ما تو را آنطور که باید نشناختیم و نتوانستیم بها و ارزش لازم را به تو بدهیم و لذا عذر میخواهیم؛ ما مسلمانان هم امروز باید در سالگرد بعثت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله این عذر تقصیر را به پیشگاه پیامبر اکرم بیاوریم که ما تو را نشناختیم؛ ما مکتب تو را جدی نگرفتیم؛ اصلا تو در زندگی ما مطرح نیستی؛ در متن زندگی ما حضور نداری؛ هر کجا که مادّیت و حرص و طمع هست، تمام آن منویّات خودمان را اجرا میکنیم.
🔹واقعا پیامبر کجای زندگی ما قرار دارد؟ خدایش حضور ندارد تا چه برسد به خود پیامبر اکرم؛ اینها واقعیت است و ما بیایم لااقل نزد خودمان در نوشتههایمان و تحقیقاتمان آسیبشناسی و انتقاد از خود بکنیم که چه شده است ما به اینجا رسیدیم؟ به قول ادیب الممالک فراهانی: ماییم که از پادشاهان باج گرفتیم/ زان پس که از ایشان کمر و تاج گرفتیم/ افسوس که این مزرعه را آب گرفته/ دهقان مصیبتزده را خواب گرفته/ خون دل ما رنگ مِی ناب گرفته/ وز سوزش تب پیکرمان تاب گرفته
🔹آیا اسلام از ابتدا نمیتوانست این کار را بکند؟ چرا کرد؛ تمدنها را درنوردید اما امروز ما مقهور اروپا و امریکا و روسیه و چین هستیم؛ مقهور این کشورهای عربی کذا هم هستیم؛ آیا این است اسلام؟ امروز باید طرحی نو در فهم و شناخت اسلام در اندازیم؛ ما با سرمایههای بزرگی که در اختیار داشتیم و داریم باید امروز در دنیا صدای اوّل را میداشتیم و حرف اوّل را میزدیم اما این صدا را نداریم؛ ما باید حامی مظلومان میبودیم اما نمیتوانیم باشیم؛ اگر از امثال فلسطین و سوریه و یمن حمایتی هم میکنیم هجمههایی است که علیه ما میشود؛ اینها واقعیاتی است که امروز ما با آنها مواجه هستیم.
#امیدبه_تحول
❇️یک اتفاق قابل ستایش در مدرسه علمیه حضرت ولی عصر (عج) اصفهان
🔹در مدرسه ما اقدامی قابل تحسین رخ داده است.ماجرا ایناست که سه نفر از امضاکنندگان نامه اخیر به رهبری در این مدرسه درس می خوانیم.مدیر ومعاونان بزرگوار مدرسه در روزهای اخیر وقت گذاشته اند و با هرکدام از ما سه نفر جداگانه صحبت داشته اند.صحبت های ما را شنیده اند و نقدهای جدی خود را مطرح نموده اند.
🔹قاعدتاً این بزرگواران اقدام ما را تأیید نمی کنند و احتمالاً در قالب بیانیه ای همین مطلب را اعلام خواهند کرد، اما برخورد باز و سعهٔ انقلابی این عزیزان مطلب کم اهمیتی نیست.
🔹این رفتار می تواند الگو باشد. بی شک این رفتار جلوی بسیاری از نگرانی ها را می گیرد: نه فضای نقد بسته می شود و نه نقد صورت رادیکال به خود می گیرد و نه جریان انقلابی چندتکه می شود.
🔹مراتب تشکر خود را از این عزیزان، به ویژه حجت الاسلام والمسلمین رفیعایی اعلام می دارم.
سريال حضرت معصومه
جواد افشار که به تازگی ساخت سریال تلویزیونی «آنام» را به اتمام رسانده است از مقدمات ساخت سریال الف ویژه «حضرت معصومه (س)» برای تلویزیون خبر داد.
به گزارش افکارنیوز، این کارگردان در پاسخ به این پرسش که پس از مجموعه «آنام» تصمیمی برای ساخت سریال ندارد؟ توضیح داد: قرار است سریال «حضرت معصومه(س) » را بسازم. سالهاست که به دنبال ساخت آن هستم. در حال حاضر تلویزیون برای ساخت این مجموعه از من دعوت کرده و مقدمات کار انجام شده است.
او گفت: مجموعه «حضرت معصومه (س) » یک سریال الف ویژه عظیم و سنگین است که زندگینامه حضرت معصومه (س) قرار است در آن روایت شود. مقدمات این سریال در حال آمادهسازی است و اگر شرایط مهیا باشد این سریال قرار است ساخته شود.
May 11