لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ظرفیت_هنر
کلیپ #سیدی_الرئیس که با مخاطب قرار دادن سران کشورهایی چون آمریکا، روسیه، آلمان، ترکیه و کره شمالی با زبانی ساده و کودکانه مفاهیمی چون #رمضان #قدس_پایتخت_فلسطین #امنیت و #جنگ را مطرح می کند.
✅فقه فعلی توانایی پاسخگویی به مسائل فضای مجازی را ندارد؛به دنبال فضای مجازی باشید!/
🔈حجتالاسلام مرتضی جوادی آملی در گفتگو با شبکه اجتهاد:
◀️بحث فضای مجازی و همچنین شبکههای اجتماعی، خیلی فراتر از آن چیزی است که ما در حد رسانه بخواهیم مطرح کنیم. چون در حوزه رسانه فقط یک اخبار و گزارشِ و تحلیل بوده و همچنین موضوعاً یک مقدار بسته و محدودتر است. اصلاً فضای مجازی به وجود آمده بهمراتب از این فضاهای حقیقی، مداخلات بسیار عجیبوغریبی را در حوزه زندگی و عرصه اجتماع و خانواده ایجاد کرده است. ما نمیتوانیم با چند سؤال اینچنینی راجع به این مسئله اظهارنظر کنیم. لذا اوّل باید فضای مجازی را بشناسیم و بعد هم شبکههای اجتماعی که در این فضاها شکل میگیرند و بعد هم بحث رسانه. الآن رسانه امر سوم و چهارم میشود. فقه هم باید واقعاً یک چارهجویی جدی در این زمینه بکند.
◀️فقه فعلی قطعاً نمیتواند چالشهایی را که نظام در حوزه رسانه دارد را حل کند. فقه فعلی این فضا را تجربه نکرده است. در فضای مجازی قدرتی ایجادشده که فقه هیچگونه آمادگی و قدرتی برای اینکه با این قدرت بخواهد روبرو بشود و برای این قدرت برنامهریزی بکند و به آن نظام بدهد و یک سامانی برایش ایجاد بکند، ندارد. گرچه توانمندی ذاتی فقه این هست که بتواند به این فضا بیاید و باید هم بتواند این کار را انجام بدهد.
◀️الآن فضای مجازی بسیار گسترده شده است؛ بهطوریکه از شرق و غرب عالم خانوادهها باهم صحبت میکنند و حتی پارتی گرفتهاند و ارتباط برقرار میکنند و بسیاری از ارتباطات و مناسباتی که در فضای حقیقی هست، در این فضا شکل میگیرد. شوخیها و لذتها، حتی لذتهای جنسی و امثالذلک در فضای مجازی منتقل میشود. مردم از همدیگر خبر میگیرند و دادوستد میکنند. ممکن است که بسیاری از فعالیتهای ناصواب جنسی، اخلاقی، حتی مالی و اقتصادی، قمار و… در این فضاها وجود داشته باشد. اینها مسائلی نیست که ما بهراحتی بتوانیم با این فقه نسبت به آنها اظهارنظر بکنیم.
◀️خیلی این عرصه، عرصه وسیع و گسترده و پرنفوذ، پرکاربرد و اشتغال آفرین و دغدغه آفرین و امثالذلک هست. اصلاً یک دنیای جدیدی وارد عرصه زندگی بشر شده است و ما با این فقه قطعاً نمیتوانیم با این مسئله روبرو بشویم.
◀️رسانه به مدل قبلیاش، اینگونه بود که میتوانستیم فقه خبری و فقه مخبری را در فقه رسانه داشته باشیم. قبلاً اگر خبری را از شرق برای غرب میگفتید، برایتان جذابیت داشت. الآن دیگر این حرفها جذابیت ندارد؛ برای اینکه قبل از اینکه این خبر بخواهد اتفاق بیفتد، طرف دیگر عالم مطلع شدهاند. لذا اگر یک مقدار مناسبات قویتر و ارتباطات عمیقتر بشود، دیگر چیزی برای رسانه نمیماند.
◀️در کشور خودمان کسی به رسانه توجه نمیکند. با توجه به اینکه رویکرد رسانهها معمولاً به قدرت برمیگردد و نهادهایی که دارای قدرت هستند، میخواهند خبری را بگیرند و پخش کنند. الآن شبکههایی که فقط اسلامی هستند، اخباری را که میخواهند منتقل بکنند، دستهبندی و طبقهبندی میکنند و فیلتر میگذارند و خیلی از کارها را انجام میدهند تا بخواهند خبر را گزارش بدهند. ممکن است گفته شود این خبر چقدر از واقعیت برخوردار است، میگویند که چون از کانال فیلتر اسلامی خودش گذشته، واقعیت دارد؛ اما این رسانه نمیتواند جذابیتهای خبری برای افراد داشته باشد؛ بنابراین کسی به این مدلهای از رسانه هیچوقت توجه نمیکند. کسی بخواهد واقعیتی را بداند اینجور نبوده که بیاید فقط یک آنتن را انتخاب کند و بعد بگوید که من به واقعیت رسیدم.
◀️به نظر نمیرسد رسانه در آینده بتواند کارآمد باشد. آنچه کارآمد است فضای مجازی است و حاکمیت برای جریانهایی است که با ابزار قدرت، ابزار پول، ابزار تبلیغ و امثالذلک استفاده میکنند.
به نقل از:http://ijtihadnet.ir
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
✅مشترکات ادیان ضرورت امروز جوامع بشری است
🔈حجتالاسلام سید ابوالحسن نواب
◀️نگاه امام رضوان الله تعالی علیه، مقام معظم رهبری و اندیشمندانی همچون شهیدان مطهری، بهشتی، امام موسی صدر و.... نگاه اصیل به تشیع است، ما دوستدار اسلامی هستیم که مرکبش «ام القری» جهان اسلام و منادی وحدت و دعوت کننده انسانهاست. از این رو باید بشریت را به سوی صلح و دوستی هدایت کنیم.
◀️ما برای ام القری بودن نیاز به لوازمی داریم و لوازم آن گفت و گو با ادیان است. اینکه همه را انسان و از تکریم انسانی برخوردار بدانیم و بر مشترکات ادیان تکیه کنیم.
◀️بودایی و هندویی نیز دارای معارف بلندی هستند. تمام این ادیان برای خود حرفی دارند. ما باید حرفهای آنان را بشنویم و بر مشترکاتشان تکیه کنیم. غیر مشترکات ادیان نباید موجب اختلاف شود.
◀️قرآن کریم 14 قرن پیش ما را به گفت و گو دعوت کرده است.
◀️ظرفیت تشیع و اسلام ظرفیت بسیار بزرگی است که می تواند در آن واحد سینه خود را گشاده کند و در برابر شریعت مسیحی و معارف بودایی و اخلاق هندویی هیچ کم و کثری نداشته باشد.
◀️ما میتوانیم پیام ائمه اطهار(علیهم السلام) را با زبانی که اهل بیت(علیهم السلام) به ما پیشنهاد کردند، به درستی به مخاطبان عرضه کنیم، این پیامها تاثیر خود را خواهد گذاشت، اما این کار زمانی میسر میشود که به اعتقادات آنان احترام بگذاریم و آنان را بشناسیم.
◀️ما باید معارف دیگران را جدی تلقی کنیم و باید با آنان گفت و گو کنیم، روی مشترکات بحث کنیم.
به نقل از:http://urd.ac.ir
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
✅با روشهای آموزش امروزی کسی فیلسوف نخواهد شد
🔈استاد عبدالرسول عبودیت
◀️فلسفه از لحاظ شیوع رو به افول نیست؛ اینقدر که امروز رساله مینویسند و مدرک دکتری حکمت متعالی میگیرند و تدریس میشود در دانشگاهها، هیچوقت سابقه نداشته. پس از این جهت رو به افول نیست. اما اگر منظورتان از روبهافولبودن این است که فیلسوفی که فهم عمیق از ملاصدرا داشته باشد و صاحب نظر ـ مثل آقای طباطبایی ـ باشد، از این پس کمتر خواهیم داشت، بله چنین است. البته علتش این نیست که امروزه فیلسوفان در انزوا بهسر میبرند یا به آنها اعتنا نمیشود یا اینکه تکفیرشان میکنند؛ همهی اینها سابقاً بوده است؛ بلکه علت، سبک و روشی است که در حوزه و مؤسسات اقماری آن بر فلسفه مسلط شده است؛ این روش که درسها در قالب واحد و ترم و مدرک رسمی کارشناسی ارشد و دکتری ارائه میشود.
◀️در کشور ما نوشتن مقاله هم اجرای کاریکاتوری از غرب است. مدرک دکترا اینقدر زیاد شده است که امروزه باید دنبال کسی گشت که دکترا نداشته باشد. اینها کار را خراب کرده است. قبلاً میدیدیم یکی رشتهاش فقه بود و فقط یک منظومه خوانده بود؛ اما وقتی که با دکترای حکمت و فلسفه متعالیه فعلی مقایسهاش میکنیم میبینیم با سوادتر از اینها بود؛ چون او واقعاً خوب خوانده بود و انگیزهاش هم انگیزه فهمیدن حقیقت بود؛ نه اینکه صرفاً دکترا بگیرد و بگوید دستم بند شود. این مسائل کار را خراب کرد؛ حوزه را ضعیف کرده و بیش از این هم ضعیف خواهد کرد؛ مگر آنکه سردمداران حوزه توجه جدی به این مسأله بکنند؛ بیایند و به روشهای قبل برگردند. نمیگویم عین سابق شود؛ اما باید آنچه بود اصلاح میشد.
◀️اما دربارهی آن نکته که میگویند فلسفه اسلامی به چه دردی میخورد؛ مثلاً فلسفه ملاصدرا در زندگی شخصی من به کار میآید؟ مرحوم امام میگوید انسان سه ساحت دارد: اندیشه، اخلاق و رفتار. ساحت رفتار برای جسم و بدن است و ساحت اخلاق برای روح؛ ساحت اندیشه از همه مهمتر است. سه بهشت و جهنم وجود دارد؛ بهشت و جهنم اندیشه، اخلاق و رفتار. کسی که اندیشه و عقیدهاش خلل دارد، حتی اگر اخلاقش هم خوب باشد وارد بهشت نمیشود. معرفت بسیار اهمیت دارد. مهمترین ساحت انسان عقیده است. اگر علمی آمد و به این ساحت کمک کرد، آیا کمفایده است؟ گویا علم فقط باید در رفتار مفید باشد؛ آری منکر نیستم که فلسفه باید ادامه یابد، فلسفههای مضاف خود را نشان دهند و… ؛ اما همین فایده بالفعلی هم که اکنون دارد کم و کوچک نیست.
به نقل از: http://mobahesat.ir
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
#معرفی_کتاب
✅«گاف فرهنگ» جدیدترین اثر حجت الاسلام محمدرضا زائری
◀️محمدرضا زائری از روحانیون نواندیشی است که بیش از دو دهه در فضای فرهنگی ایران بهواسطه اشتغال به نویسندگی و روزنامهنگاری شناخته شده است.
◀️تجربه رسانهای زائری با تأسیس خانه روزنامهنگاران جوان و راهاندازی هفته خانه با رویکرد تربیت نسل جدیدی از روزنامهنگاران جوان در سالهای بهار مطبوعات به نقطه عطف میرسد. هفتهنامه خانه که برای نوجوانان منتشر میشد بر اثر تعطیلی نهاد خانه روزنامهنگاران جوان به محاق توقیف رفت و زائری مدت کوتاهی بازداشت شد. اما تربیتیافتگان آن کانون هماکنون در بسیاری از رسانههای داخلی و فارسیزبان خارجی مشغول فعالیتاند.
◀️زائری علاوه بر اشتغالات علمی و تحصیل علوم حوزوی، در مقطع دکترای علوم ادیان در دانشگاه قدیس یوسف بیروت تحصیل کرده است.
◀️زندگی در لبنان تحت تأثیر فضای همزیستی فرهنگی و دینی که در این کشور حاکم است نگاههای انسانی و اخلاقی او مبتنی بر اسلام را وارد مراحل تازهای میکند. مشاهده بیواسطه میراث رهبری توأم با گفتگو و مدارای امام موسی صدر در لبنان جزئی از تجربه زیسته زائری در سالهایی میشود که در لبنان به کار علمی و پژوهش مشغول است.
◀️جرئت تجربه کردن و گفتگو با دیگران و دگراندیشان در او نوعی از آزاداندیشی و شجاعت نظری را به ارمغان آورده است که خود او این گوهر را منشعب از آموزههای اصیل دینی و سیره پیامبر و پیشوایان دینی میداند.
◀️یکی از دلمشغولیهای فکری او در این سالها آسیبشناسی فرهنگی جامعه ایران بهویژه آسیبشناسی عملکرد روحانیت در سطح مدیریت فرهنگی کشور بوده است. در این میان یکی از مسائلی که او ذیل آسیبشناسی فرهنگیان را تعریف میکند و ذهن او را در این سالها درگیر خود کرده است مسئله حجاب اجباری است. زائری که خود را یکی از مدافعان حجاب میداند، مخالف حجاب اجباری است و معتقد است که اجبار مردم به حجاب باعث شده که علاقه آنها به حجاب کم شود و در ضمن سرمایه اجتماعی روحانیون هم بهشدت کاهش یابد.
◀️او سالهاست که مدیرمسئولی مجله خیمه را بر عهده دارد. مجلهای که رسالتش ترویج فرهنگ اصیل مناسک شیعی تعریف کرده است.
◀️زائری را میتوان از جمله حاملان خوانش انتقادی و انسانگرا از گفتمان انقلاب اسلامی به شمار آورد.
◀️امروز بیش از آنکه به کتاب هایی در حوزه نظری یا برای تبیین مفاهیم پایه و بررسی نظریه های مختلف و مباحث تئوریک مدیریت فرهنگی و شاید تفاخر آکادمیک نیاز داشته باشیم به کتاب هایی نیاز داریم که دغدغه ها و گرایش های مخاطب را به سوی مسائل واقعی و نیازهای عینی جامعه و میدان عمل سوق دهد.
◀️بر این اساس، کتاب «گاف فرهنگ»، کتابی نظری یا دانشگاهی نیست. این کتاب گرچه ادعای ارائه راهنمایی عینی و کاربردی را ندارد، کوشیده است تا برای توجه به نیازهای ملموس زمینه سازی کند و تبیین دغدغه های واقعی و عینی باشد.
◀️برخی از عناوین موضوعات این کتاب:
سیاست ها و راهبردهای فرهنگی، مخاطب شناسی، دین و فرهنگ، مدیریت فرهنگی، تولیدات فرهنگی، اولویت های فرهنگی، مراکز فرهنگی و مردمی و ...
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
✅عملکرد نهادهای حوزوی در مساله تقریب(بخش اول)
🔈دکتر فرمانیان رئیس دانشکده مذاهب دانشگاه ادیان و مذاهب:
◀️متأسفانه چون برای حوزه علمیه قم هزینه نکردهایم، خودبهخود اثر ضدتقریبی این نهاد در ارتباط ما با جهان اسلام تأثیر گذاشته است. بزرگان حوزه را نتوانستهایم وسط تقریب بیاوریم؛ بزرگان اهل سنت هم نیامدند؛ یا به این دلیل که این طرف آنچنان جایگاهی نداشته، یا به این دلیل که بزرگان حوزه ما حرفهای تندی زدهاند که باعث شده بزرگان آن طرف هم موضع بگیرند.
◀️مبانی فکری انقلاب اسلامی بر این چهار کلمه مبتنی است: «شیعه اصولگرای انقلابی تقریبی». کل مبانی فکری انقلاب، حول این چهار کلمه میچرخد؛ اما نکتهای که وجود دارد این است که هرچه به سمت کلمه آخر میرویم، کلمه بعدی را فدا میکنیم و مفاهیم آن را تغییر میدهیم. برخی از سازمانهای بینالمللی ما براساس یکی از این مؤلفه ها شکل گرفته است، برخی هم نه. مثلاً مجمعالتقریب دقیقاً بخش آخر است؛ فقط تقریب را انجام میدهد؛ اما دوست دارد تقریب را با فضای انقلابی همراه کند. سپاه قدس ما در همین راستا با رویکرد انقلابی شکل گرفته است. سازمان فرهنگ و ارتباطات ما دقیقاً در همین راستا شکل گرفته است. مجمع جهانی اهلبیت (ع) براساس همان مبنای اول و بقیه مبناها شکل گرفته، یعنی شیعه اصولگرای انقلابی تقریبی.
◀️المصطفی شیعه اصولگرای انقلابی را تربیت میکند، ولی تقریبی تربیت نمیکند و اتفاقاً بالعکس، اکثر کسانی که در جامعهالمصطفی فارغالتحصیل میشوند، از استادانی الگو میگیرند که همه در حوزه هستند و فضای حوزه هم غالباً تقریبی نیست. فضای ضدتقریبی حوزه از طریق این استادان به جامعهالمصطفی انتقال مییابد.
◀️مجمع جهانی تقریب، بیشتر درباره خود تقریب کار میکند؛ یعنی چندان دنبال انقلابیون یا اصولگراها یا حتی شیعه هم نیست؛ بیشتر با اهل سنت تقریب دارد، اما در اینجا هم نتوانسته آن طور که باید و شاید، موفق باشد.
◀️تقریب هیچگاه روی حوزه علمیه قم کار نکرده؛ درصورتیکه اگر تقریب میخواست به صورت جدی کار کند، باید بخشی از هزینهاش را صرف حوزه علمیه قم میکرد و فضای تقریب را در آنجا گسترش میداد؛ نصف هزینهاش را هم برای ارتباطگیری با اهل سنت صرف میکرد.
◀️سازمان فرهنگ و ارتباطات هم مطابق اهدافش خوب کار نکرده است! قبل از اینکه مرکز جهانی با سازمان خارج از کشور یکی شود، پیشنهادی داشتم و هنوز هم معتقدم که این سازمان را هم باید به جامعهالمصطفی بدهند.
◀️جامعهالمصطفی باید سه شعبه داشته باشد. یک شعبه آن، باید مدارس خارج از کشور باشد تا هرکس خارج از ایران میخواهد درس بخواند، به این مدارس برود و در همان منطقه و شهر و کشور خودش درس بخواند؛ بعد از بین آنها، افراد خوب را گلچین کنیم. به جای سی هزار نفر، سه هزار نفر به اینجا بیاوریم، ولی سه هزار نفر خوشاستعداد و پرتوان! آنها را به بخش آموزش جامعهالمصطفی بدهیم. سازمان فرهنگ و ارتباطات را هم معاونت بینالملل و تبلیغ جامعهالمصطفی قرار دهیم تا کل فارغالتحصیلان اینجا را حمایت و مدیریت کند که برای تبلیغ به کشورهایشان بروند.
◀️الان سازمان فرهنگ و ارتباطات معلوم نیست چه چیزی را میخواهد تبلیغ کند. از آن طرف، رایزنهای فرهنگی ما ملیگرایی را تبلیغ میکنند. از طرف دیگر وظیفه تبلیغ خارج از کشور کلاً به سازمان فرهنگ و ارتباطات واگذار شده و حوزه یا دیگران نمیتوانند مبلّغ بفرستند؛ چون وظیفه سازمان فرهنگ و ارتباطات است!
◀️طرح من این است که جامعهالمصطفی سه شاخه شود: مدارس خارج از کشور برای تربیت اولیه طلبهها؛ مدارس داخل برای تقویت و مجتهد کردن آنها؛ و معاونت بینالملل برای پخش کردنشان و تبلیغ. این مدارس، حوزوی هم باشند، نه دولتی.
◀️دانشگاه ادیان اینهمه دانشجوی فارغالتحصیل دکتری دارد که ادیان را بهخوبی میشناسند. کسی که دکتری مذاهب گرفته و پایاننامهاش در مورد دیوبندی است، به درد رایزن فرهنگی شدن در پاکستان و هند میخورد؛ کسی که مسیحیت خوانده، به درد کشورهای اروپایی میخورد.
◀️بسیاری از مسئولانی که در رأس مراکز بینالمللی قرار گرفتهاند، با وجودی که ده، پانزده سال است در این مسئولیت هستند، هنوز فکرشان بینالمللی نیست؛ و از طرف دیگر بسیاری از این نیروها تربیت شدهاند، اما از آنها در جایگاه خودشان استفاده نمیشود.
◀️حوزه چندان توجه نداشت که این نظام به مجموعهای از افراد تربیتشده در زمینههای مختلف احتیاج دارد. برای مثال حداقل در سیزده استان، سُنی داریم، شما امروز میتوانید سیزده نفر در قم پیدا کنید تا به عنوان نماینده ولیفقیه در این سیزده استان بگذارید؟ خیر. چرا؟ برای اینکه حوزه هیچگاه برای این کار برنامهریزی نکرد.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
✅عملکرد نهادهای حوزوی در مساله تقریب(بخش دوم)
🔈دکتر فرمانیان رئیس دانشکده مذاهب دانشگاه ادیان و مذاهب:
◀️شاید بسیاری از دوستانی که در بسیاری از دانشگاههای ما تربیت شدهاند، قابلیت این را دارند که نماینده ولیفقیه در فلان جا باشند؛ اما شورای سیاستگذاری که نمایندگان ولیفقیه را تعیین میکند، نگاهش بسته است. وقتی نگاه بسته باشد، خودبهخود تربیتشدگان به کار گرفته نمیشوند. شورای سیاستگذاری ائمه جمعه بدون هیچ راهکاری، از افراد برای امامت جمعه امتحانی میگیرند و قبول هم میشوند!
◀️حوزه باید مثلاً ده مورد از نیازهای کلان نظام را مشخص کند و طلبهها بعد از خواندن پایه پنج و شش، به ده گروه برای تأمین این نیازهای کلان تقسیم شوند. حوزه این فضاها را ایجاد نکرده است؛ ولی دانشگاهها و مراکز اقماری حوزه دارند تلاش میکنند این خلأ را پر کنند و تا حدی هم پر کردهاند.
◀️پس یک مشکل ما این است که نظام برنامهریزی درستی نداریم. عدهای به وسیله مراکز اقماری این نظام برنامهریزی را اصلاح کرده و نیرو تربیت کردهاند؛ اما تصمیمگیران نظام، این نیروهای تربیتشده را نمیپذیرند. مشکلی که الان ما داریم، این است که از یک طرف، بسیاری از دانشجویان ما که در حال فارغالتحصیل شدن هستند، در جستوجوی کارند؛ از آن طرف هم نظام به شدت به نیروی توانمند احتیاج دارد!
◀️این فضای ضدتقریبی که کم و بیش در حوزه علمیه قم هست، باعث میشود حتی آقایانی که مسئولیت دارند و تقریب را قبول دارند، خیلی اوقات دست به عصا حرکت کنند و راهی که باید را نروند.
◀️آقا پانزده سال شاگرد یکی از علمای ضدتقریبی بوده، الان مسئولیت عقیدتی- سیاسی فلان بخش مهم را دارد. متعدد دیدم که کسی مسئول امور اهل سنت فلان استان است و دوازده سال شاگرد فلان عالم ضدتقریبی بوده. این آدم وارد نظام شده و یک جای بسیار حساس قرار گرفته، یک استان را دارد میچرخاند که همه افرادش سنی هستند؛ اما فکرش متأثر از همان عالم ضدتقریبی است.
◀️متعدد در جاهای مختلف دیدهام که کسی گفته من اصلاً تقریب را قبول ندارم، ولی حالا که مقام معظم رهبری میگویند، چشم! یک مسئول امنیتی به من گفت تقریب را قبول ندارم، اما چون آقا میگویند، مخالفت نمیکنم! طبیعی است که این آدم زمانی که بحثهای خیلی روشن تقریب است، عمل میکند، اما در مواردی که روشن نیست، قطعاً ضدتقریب عمل میکند.
◀️مشکل ما این است که بسیاری از کسانی که وارد نظام شدند، خودشان تقریبی نیستند و مسئولیتهای بسیار بالایی هم گرفتهاند.
◀️شاگردان امام، وارد نظام شدند و مسئولیت پذیرفتند و حوزه و تدریسها را رها کردند و تدریس حوزه دست شاگردان آیتالله خویی افتاد. انبوه طلبههایی که وارد حوزه شدند، شاگرد شاگردان آیتالله خویی شدند که تقیه مداراتی را اصلاً قبول ندارد. الان بسیاری از این انبوه طلبه، مسئولان مهم در کشور ما شدهاند.
◀️سال ۱۳۸۴ شورای عالی حوزه مصوب کرده که تمام طلبهها چهار واحد فرق و مذاهب بخوانند. اصلاً کتاب آشنایی با فرق تسنن و تشیع که ما نوشتیم، براساس همین مصوبه شورای عالی حوزه بوده؛ اما الان دوازده سال است که این مصوبه هنوز اجرایی نشده است. چه اشکالی دارد که ما برای طلبهها در طول ده سالی که درس میخوانند، چند واحد تقریب بگذاریم؟
◀️لازم است که طلبهها و بسیاری از اساتیدمان یک بار در جهان اسلام سفر کنند و اهل سنت را ببینند؛ به شما قول میدهم زمانی که برگردند، خیلی از نگاههای تندشان تعدیل خواهد شد. بسیاری از اینها شاید هنوز یک سُنی ندیدهاند. برخی از اساتیدی که درس خارج میدهند، هنوز نمیدانند هفتصد سال است که معتزله از بین رفته و دیگر وجود ندارد!
◀️اگر آنها در یک نشست علمی با اهل سنت بحث و گفتوگو کنند، متوجه میشوند این اشاعرهای که در ذهنشان هست، دیگر وجود خارجی ندارد! متوجه میشوند که اکثر اهل سنت، محب اهلبیت (ع) هستند. این یکی از راهکارهای خیلی ساده و معمولی است که میتوانیم در حوزه علمیه انجام دهیم.
◀️این کتاب اطلس رهبران را باید تمام اعضای شورای عالی امنیت ملی ما و تمام اعضای کمیسیونهایش بخوانند؛ تمام مسئولان بینالمللی ما، تمام اساتید درس خارج ما این کتاب را باید بخوانند تا بفهمند در جهان اسلام چه وضعیتی است. آنها نمیدانند فضای جهان اسلام چطور است؛ حتی نمیدانند فضای داخل ایران چطور است و بر این اساس حرف میزنند!
◀️ما باید یک مجموعه مطالب در حوزه جهان اسلام را اول به اساتید، بعد به شاگردان انتقال بدهیم. من الان به سطح سه رفتهام و میگویم القاعده و داعش را آمریکا درست نکرده است. خیلیها هنوز نمیخواهند بپذیرند. تا وقتی این فضا وجود دارد، بینالملل که هیچ، داخل ایران هم مشکلات داریم!
متن کامل:http://ijtihadnet.ir
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠ویژگی های حوزه علمیه قم
🔴آیت الله واعظ موسوی رئیس انجمن علمی ارتباطات و تبلیغ حوزه علمیه قم
◀️حوزه علمیه قم امروز به عنوان نماد حوزه علمیه تشیع از گستردگی بسیار زیادی برخوردار شده هرچند از نظر کمی و کیفی با نقطه مطلوب فاصله دارد اما به عنوان قله حوزههای علمیه تشیع انجام وظیفه میکند و در صدد انجام تکالیفی است که از حوزه علمیه شیعی انتظار میرود و به همین دلیل است که تمام نگاههای داخل و خارج به آن معطوف است.
◀️نهیبهایی که بزرگان میزنند غالبا برای ایجاد پویایی و جلوگیری از ایستایی در وضعیت موجود است و لذا انسان برای پیمودن راه ترقی و پیشرفت باید به دوردستها نگاه کرده، آرمانی فکر و ایده آلی عمل کند.
◀️یکی از ویژگیهایی که برای مکتب قم تعریف میکنند این است که این حوزه برخلاف دیگر حوزهها، تبلیغ محور هم هست یعنی از همان ابتدا که دانش پژوه وارد حوزه میشود نیم نگاهی به تبلیغ میکند و تبلیغ مباحث دینی را به عنوان یک وظیفه ذاتی برای طلبه مسلم میدانیم.
◀️حوزهای که براساس تبلیغ و رساندن پیام دین به دنیا پایه ریزی شده و تربیت یافتگان خود را افرادی با سعه صدر و اهل مراودات و ارتباطات برای ارتباط وثیق و محکم با جامعه بشری تربیت میکند مسلما از چنین محسناتی برخوردار خواهد بود که همواره به بیرون حوزه و انتظاراتی که جامعه بیرونی از حوزه علمیه داشته، نگاه می کند.
◀️معتقدم از آنجا که فقه تشیع توانایی اداره جامعه را در همه شئون و زوایا دارد و حوزه ما به عنوان حوزه فقه محور تلقی میشود، باید در ابتدا تمام همّ خود را بر تعمیق بخشی به مسائل فقهی و محوردیدن فقه باشد اما این به آن معنا نیست که ما از بقیه علوم و رشتهها دست برداریم
◀️یکی از محاسن حوزه علمیه قم، کانالیزه نبودن و فیلترنشدن افراد است؛ افرادی که وارد حوزه علمیه قم میشوند وقتی به مرتبهای از تشخیص میرسند با توجه به اندوختههای خویش در جهات مختلف صاحب ایده و فکر میشوند و هرگز الزامی نیست که افراد را از نظر سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی کانالیزه کنیم و همه به یک گونه فکر کنند و نظر دهند.
◀️از سویی حوزه علمیه بنابر تعبیر رهبر انقلاب، مادر نظام است و از آنجا که هیچ مادری نسبت به سرنوشت فرزند خود نمیتواند بی تفاوت باشد، حوزه علمیه هم نمیتواند پس از سرنگون شدن طاغوت، جامعه و نظام اسلامی را به حال خود رها کند بنابراین باید نیازهای قضائی، تقنینی، اجرایی، اخلاقی، علمی، اجتماعی، رفع شبهات و امثال آن را برآورده سازد. با این وجود، به تعبیر علامه جوادی آملی نباید نهال فروشی کنیم و طلاب سطوح پائین را برای تصدی منصبهای مختلف کشور گسیل بداریم، این یک اشتباه استراتژیک است.
◀️استقلال اقتصادی حوزه به این معناست که هرگز وابسته به حکومت، جناح و گروه خاص نبوده بلکه بوسیله مراجع تقلید و از طریق کمکهای مردمی اداره میشود و چون از نظر مالی مستقل است، وامدار کسی نیست تا در بزنگاه مجبور به مراعات شود بلکه خیلی آسوده، انتقادات و پیشنهادات خود را عرضه میکند و این شاخصه حوزه شیعی است.
◀️فلسفه شکل گیری حوزه در مکتب تشیع این بوده که در بین مردم باشد لذا اگر نگاهی به سابقه حوزههای علمیه شیعی در طول تاریخ بیندازید، مساجد و حوزهها عموما در مرکزی ترین نقطه شهرها شکل میگرفت و بهترین حوزههای هرشهری در وسط بازار آن شهر قرار میگرفت و این مدیریتی بود که پیشینیان ما برای مدیریت دو سویه حوزه در نظر میگرفتند و لذا معروف است که در قدیم بازاریها، اول صبح، یکی دو ساعتی در حوزهها حاضر میشدند، احکام معاملات را فرا میگرفتند و بعد مشغول کسب و کار میشدند. از این منظر حوزه را در مقابل نهادهای دیگر و نهادهای دیگر را در مقابل حوزه نمیبینیم بلکه یک ارتباط دو سویه بین حوزه و نهادهای مختلف کشور وجود دارد.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠آنچه ما داریم فقه الاداره است نه مدیریت فقهی
🔈حجتالاسلام قوامی،رئیس بنیاد فقهی مدیریت اسلامی:
◀️مدیریت از لحاظ آکادمیک در غرب متولد شد ولی از لحاظ علمی متعلق به مسلمانان است که متأسفانه نتوانستیم آن را به صورت صحیح تبیین کنیم. البته آکادمیک شدن مدیریت نیز به معنای عیب و نقص نداشتن آن نیست.
◀️به طور کلی علم به دو نوع صحیح و ناصحیح تقسیم میشود که علم صحیح برای مسلمانان و ناصحیح برای غیرمسلمانان است.
◀️همان گونه که در دانش هستهای پیشرفت کردیم باید در علوم انسانی هم پیشرفت کنیم و این توان وجود دارد. ما باید انقلاب علوم انسانی داشته باشیم. علوم انسانی برای تمدن سازی است و این تمدن سازی زمانی صورت میگیرد که علوم انسانی، اسلامی شود. تنها راه اسلامی سازی علوم انسانی اجتهاد است.
◀️زمانی میتوان از علوم انسانی علم صحیح را استخراج کرد که اجتهاد قدم در این عرصه بگذارد. روش اجتهاد، روش مادر است؛ روش اجتهاد یعنی تلاش برای به دست آوردن نظر معصوم و نظر معصوم یعنی نظر مطلوب.
◀️باید بدانیم علم قدرت میآورد به همین دلیل باید به سراغ آن برویم. هر کسی در علم اول است، در قدرت نیز اول است. در رأس علوم نیز علوم انسانی قرار دارد چون فرد به وسیله آن جامعه و اقتصاد را مدیریت و تربیت میکند.
◀️ما باید برای تولید علوم انسانی با دیگران(غربیها) مشورت کنیم. به آنها بگوییم انتهای علوم انسانی شما چیست؟ جز وحشت، تروریست و ظلم به دیگران است! این همه کشتار و خون ریزی محصول علوم انسانی شماست.
◀️متأسفانه ما در علوم انسانی اجتهاد خود را به کار نبردهایم و برای آن نرم افزار و نظام تولید نکردیم.
◀️غربیها در زمینه علوم فداکاری میکنند و ما تنبلی. گاهی یک دانشمند غربی سالها بر روی یک موضوع کار میکند و تحویل علوم انسانی میدهد و آن برای بشر راهنما میشود. در حالی که ما این گونه نیستیم و حتی در موضوع شناسی مشکل داریم.
◀️باید به آنها بگوییم که انقلاب نکردیم جلوی شما بایستیم انقلاب کردیم تا به شما کمک کنیم. میراث ما و آنها یکی است. مدیریت جزء میراث بشری است. ⬅️امروزه غرب در حال فروپاشی است و آینده مجدداً به ایران باز میگردد. مقدمات آن هم فراهم شد، به همین دلیل نباید عقل را نفی کنیم، بلکه باید تحلیل کنیم.
◀️برای مدیریت اسلامی باید مدیریت نیروی انسانی، سازمانی، فرهنگی و… را داشت. چون مدیریت فرهنگ سازمانی، مولد معنویت است. مدیریت رفتار سازمانی، مولد انگیزش است. مدیریت منابع انسانی، مولد رشد است. مدیریت وظایف اولیه، مولد نظم است.
◀️مدیریت فقهی نداریم، بلکه فقه الاداره داریم. زیرا فقه یک دانش، اجتهاد یک روش و اصول یک ابزار است. تنها راه دسترسی محلی به مدیریت اسلامی، روش اجتهاد است. یعنی جز روش اجتهادی راهی به مدیریت اسلامی نیست پس ما مدیریت اسلامی داریم نه مدیریت فقهی.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠ایرانداک را تنها گذاشتهایم
🖊حجت الاسلام رسول جعفریان
◀️ایرانداک یکی از مراکز مهم ما در زمینه فنآوری اطلاعات است، اما آنچنان که باید و شاید جدی گرفته نمیشود. چرا؟
◀️کار اصلی ایرانداک یا همان پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات، در حال حاضر، بر محور پایان نامه ها و گردآوری آنهاست که در سامانه گنج فراهم آمده است. متاسفانه تمام دارایی پایاننامهای آنها ۴۴۰ هزار عدد است. فکر میکنم این ۱۰ درصد پایاننامههای کشور هم نیست. دلیلش، عدم همکاری دانشگاهها با این مرکز است. جالب است که هم قانون مجلس و هم بخشنامههای وزارت علوم این همکاری را برای دادن پایاننامه الزامی کرده اما گویی مقرر است که کسی به حرف قانون و وزیر علوم گوش ندهد.
◀️بسیاری از دانشگاهها نگران دادن پایاننامههای خود هستند یا به دانشگاههای بزرگتر نگاه میکنند. برخی از دادن اطلاعات استادان خود مثلا ایمیل یا مطالب دیگر واهمه دارند. البته تعداد اندکی از دانشگاهها در باره ثبت پایاننامه برای اعمال همانند جویی همکاری میکنند.
◀️جالب است که برخی از دانشگاههای بزرگ در عدم همکاری اصرار دارند، چیزی که دلیل آن روشن نیست. دو مشکل هست: یکی سرقت علمی که فقط یک همانند جویی دقیق میتواند جلوی آن را بگیرد.
◀️گفتند در سال گذشته، نزدیک به چهار هزار مورد فقط از مقالات مجلات دانشگاه تهران سرقت علمی صورت گرفته است. این عدد بزرگی است که سامانه همانندجو موفق به کنترل آن شده است.
◀️مشکل دیگر حبس پایاننامههاست که از کارهای شگفتی است که در کشور انجام میشود. مشکل ما این است که معالاسف بخش بخش قابل توجهی از پایاننامهها، مفید نیستند و با عرض معذرت بهدرد سطل آشغال میخورند. بخش دیگری هم که سودمند هستند با این رفتارها، عملا حبس شده و پژوهشگران بعدی از داشتن آنها محروم هستند.
◀️و اما قم، به جز جامعهالمصطفی، بقیه مراکز اصلا و ابدا ارتباطی با ایرانداک ندارند. فکر میکنم مثلا در حوزه علمیه خواهران یا جامعهالزهرا هزاران پایاننامه هست که در اختیار ایرانداک نیست. البته شاید در خود کتابخانههای آنجاها، استفاده میشود اما به صورت عمومی استفاده نمیشود.
◀️در قم، در حوزه حقوق و فقه و فلسفه، پایاننامههای زیادی هست که عملا در چرخه علم در کشور که باید به صورت منطقی از کانال ایرانداک باشد، وارد نمیشود. حالا کار همانندجویی را مرکز نور هم انجام میدهد، اما این امر بر اساس ذخیره نورمگز و تعدادی پایاننامه است که به صورت غیررسمی و گاه با قرارداد در اختیار آنها قرار گرفته است.
◀️برای من جالب بود که از بنده، حتی یک پایاننامه هم در ایرانداک نبود که راهنمایی کرده باشم، در حالی که در نورمگز بیش از ۳۰۰ مقاله هست!
◀️مشکل پژوهش در کشور ما همین است که ذخیره علمی کمی داریم و مشکل بزرگتر این که همین را هم درست استفاده نمیکنیم. بیشتر به این دلیل که به همدیگر اعتماد نداریم. یا برای این که اصلا مصوبات دولتی برای ما بیارزش است.
◀️در کل از این که میدیدم مرکزی درست کردهایم ولی آن را به امان خدا رها کردهایم، ناراحت شدم. شاید این یکی از صدها برنامهای باشد که ما ناقص اجرا میکنیم و تازه انتظار داریم کارهایمان پیش برود و آبروی کشورمان در امر پژوهش هم حفظ شود. به نظرم نیروهای خوبی در آنجا مشغول هستند، اما اشکال این است که آنها که باید آن را جدی بگیرند، چنین کاری را نمیکنند.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠نمیتوان حمایت از کالای ایرانی را به لحاظ فقهی، تئوریزه کرد
🔈حجتالاسلام ناصرالدین انصاری قمی
◀️دلیل اولی فقهی بر لزوم حمایت از کالای ایرانی نمیتوان یافت اما میتوان حمایت از کالای ایرانی را تحت عناوین ثانویهی فقهی برد؛ مانند اعانت بر مسلم و حمایت از مسلم. چون ایرانیها همه، هم دین، همکیش، هممذهب و هموطن ما هستند و بهطریقاولی حمایت از همسایگان و حمایت از همشهریان و هموطنان ما بر خرید کالا از دیگران اولویت دارد. شاید از باب اعانت بر مسلم و اعانت بر همسایگان بتوان وارد این بحث فقهی شد. ما در عناوین فقهی خودمان داریم که انسان باید متوجه امور روزمرهی زندگی همسایگان خود باشد. شاید از این باب که ایرانیان همسایگان یکدیگر محسوب میشوند و یاری همسایگان اولویت دارد بتوان حمایت از کالای ایرانی را پوشش داد.
◀️البته اگر تحت عنوان ثانوی رفته باشد، مفید استحباب است. شاید حکم وجوب بر این مطلب بار نشود اما مسلماً استحباب و رجحان ذاتی دارد.
◀️اگر قرار باشد کالای غیر ایرانی از دست کفار خریداری شود و این مستلزم تسلط کفار بر مال مسلمین باشد، مسلماً تحت عنوان نفی سبیل میرود؛ اما همیشه اینگونه نیست که کالای خارجی و غیر ایرانی، کالای تولیدی کفار باشد. چهبسا از کشورهای اسلامی، کالایی خریداری شود. لذا به نظر من این مسئله نمیتواند تحت قاعدهی نفی سبیل قرار بگیرد.
◀️فقه، شاید عهدهدار حکم فقهی شعار امسال نباشد؛ اما رعایت موازین اخلاقی میتواند عهدهدار تکفل شعار امسال باشد و آن اعانت بر احوال و وضعیت همسایگان و هموطنان و همدینان و همکیشان خودمان است. ازآنجاکه بسیاری از ایرانیان با خود ما در کیش و مذهب و وطن، شریک هستند و همین کالاها در ایران و در وطن خودمان تولید میشود، بهتر آن است که ما از کالای هموطنان خود استفاده کنیم تا اینکه از کالای دیگران استفاده کنیم.
◀️با نخریدن کالاهای کارخانجات ایرانی، باعث عدم تولید و ورشکستگی این کارخانجات میشویم. بسیاری از کارخانجات مولّد ما به علت نداشتن بازار مصرف دچار ورشکستگی و تعطیلی شدهاند. شاید بهتر باشد که بگوییم نخریدن ما و عدمحمایت از کالای ایرانی موجب اضرار به تولیدکنندگان میشود و شاید بتوان از باب قاعدهی لا ضرر، حکم به وجوب فقهی خرید کالای ایرانی کنیم.
◀️اصولاً مرزهای جغرافیایی و این محدودههای جغرافیایی که از آن به نام مرکز کشورها نام می بریم نقشههای استعماری انگلیس در دهه ۱۹۰۰ به قبل و به بعد است و لذا مسلمان هرکجا که باشد، وطنش این کشور و آن کشور نیست. لذا باید اینگونه گفت که امت اسلامی در یک محدودهی جغرافیایی نمیگنجد و اگر ما بتوانیم بهوسیلهی رفتوآمد تجاری بین مسلمانان، کالاهای اسلامی را ترویج کنیم بسیار شایسته است. همینجا شایسته و بایسته است که بگوییم چقدر خوب است که دولتهای اسلامی دورهم جمع شوند و بازار مشترک اسلامی تأسیس کنند. این، یکی از آرزوهای نظام جمهوری اسلامی است که کشورهای اسلامی بتوانند چنین بازاری را تشکیل دهند.
◀️ظاهراً سازمان اکو برای همین منظور تشکیلشده است که ده کشور اسلامی در کنار یکدیگر جمع شدهاند و باید پول واحد و بازار واحد داشته باشند و کالاهای این ده کشور بین یکدیگر رفتوآمد کند.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠آگاهی اخلاقی / زیست اخلاقی / جامعه اخلاقی
🔈حجت الاسلام مهراب صادقنیا
◀️شاید هیچ جامعهای به اندازه جامعه ما موعظه اخلاقی نمیشنود و به اندازه جامعه ما مردم نصیحت نمیشوند اما سؤال اینجاست که چرا دانستههای اخلاقی جامعه ما به رفتار اخلاقی یا کنش اخلاقی تبدیل نمیشود؟ برای تبدیل نشدن مواعظ اخلاقی به عمل اخلاقی در جامعه ما دلایل مختلفی وجود دارد:
🔴نخستین دلیل، تلنبار شدن اطلاعات است. وقتی ارزش آگاهیهای اخلاقی بیشتر از عمل اخلاقی شود و آگاهیهای اخلاقی، فراوان شوند، به صورت طبیعی جامعه با آگاه شدن به امور اخلاقی، احساس میکند سرمایه اجتماعیِ لازم را دارد و دیگر کافی است. این در حالیست که این آگاهیها باید به عمل تبدیل شوند اما در چنین شرایطی جامعه به دانستن این آگاهیها بسنده میکند. متأسفانه در جامعه ما عالمان اخلاق از عاملان اخلاق، قدر و منزلت بالاتری دارند؛ همین مساله یعنی شرافت پیدا کردن آگاهی اخلاقی بر عمل اخلاقی موجب میشود دانسته اخلاقی فربه و عمل اخلاقی فراموش شود.
🔴در جامعه ما مجموعهای از فیلترینگ منفی یا فیلترسازیهای منفی وجود دارد. دانستههای مضافی که باعث میشوند براساس آن دانسته اخلاقی که باید به دیگران کمک کنیم یا به حرف موعظهکنندگان گوش دهیم، به حاشیه رانده شود و به آن عمل نشود.برای مثال ما میدانیم و آموزههای دینی به ما یاد دادهاند که باید برای حل مشکلات دیگران به آنها کمک کنیم اما در عین حال یک فیلترینگ منفی دیگر در ذهن اجتماعی ما وجود داد که «دستت را روی کلاه خودت بگذار تا باد آن را نبرد» مثال دیگر این فیلتر منفی در ذهن ما وجود دارد که:«واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند، چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند».
🔴سومین دلیلی این است که در جامعه ما یکسری محرکهای اضافی وجود دارد و آن محرکها همواره انسان را در تعارض نقشی قرار میدهند. استنلی میلگرام معتقد است که وقتی زمینههای اجتماعی تهدیدآمیز شود و به بیان دیگر شرایط اجتماعی از وضعیت طبیعی خارج شود، شانس اخلاقی زیستن به صورت طبیعی پایین میآید. ما تا جایی انگیزه زیست اخلاقی داریم که اضافه بار منفی در ذهنمان وجود نداشته باشد. برای مثال وقتی در جادهای رانندگی میکنیم و میبینیم که دَر ماشین جلویی بسته نیست، با بوق زدن، چراغ زدن و داد و فریاد میخواهیم به ماشین جلویی بگوییم که مراقب باش، درِ ماشین باز ست . در اینجا چون تعارضی وجود ندارد، ما سعی میکنیم اخلاقی زندگی کنیم. در حالی که اگر ما و همین ماشین با هم وارد پمپ بنزین شویم چون در پمپ بنزین زمینه تهدیدآمیز برای منافع ما وجود دارد، سعی میکنیم جلوتر از او برویم.
🔴چهارمین دلیل این است که ما به جای این که تلاش کنیم زمین جامعه را برای اخلاقی زیستن آباد کنیم، مدام به مردم موعظه میکنیم که اخلاقی زندگی کنید؛ غافل از این که در زمین گلآلود نمیشود به مردم توصیه کرد که لباسشان گلی نشود. وقتی زمین گلآلود است، مردم که وارد آن شوند، لباسشان گلآلود میشود. در روزگار سنت گویا با موعظه کردن مردم، عمل اخلاقی محقق میشد، اما امروزه در این جامعه مدرن، اگر ساختار جامعه به انسانها و کنشگران اجازه ندهد که اخلاقی زندگی کنند، امکان عمل اخلاقی وجود ندارد ولو اینکه مردم روزی ۵۰ ساعت موعظه شوند. در چنین شرایطی عمل اخلاقی میسر نمیشود چون ساختار جامعه اجازه نمیدهد. برای مثال در جامعهای که اگر رشوه ندهید کارتان پیش نمیرود، اگر همه منبریها بگویند که ایها الناس رشوه ندهید یا رشوه نگیرید، مردم هم رشوه میدهند و هم رشوه میگیرند.
🔴آخرین دلیل آن است که ما فقر تمرین و ممارست داریم. در ادبیات اخلاقی ما بهویژه توسط روحانیون، قهرمانهایی اخلاقی به مردم معرفی شدند که زندگی بیاخلاقی داشتند، اما در یک چشم بر هم زدن از این رو به آن رو شدهاند. کسانی مثل بشر حافی، فضیل بن عیاض، حر بن یزید ریاحی یا بسیاری افراد دیگر. منبریها سعی میکنند این کهنالگوها را معرفی کنند، غافل از این که اخلاق یک تمرین و یک ممارست دائمی است. ممکن است کسی در یک چرخش ناگهانی خوب شود، اما این قاعده نیست. از نظر اسلام، قاعده این است که دانستههای اخلاقی باید به طور مداوم تمرین شوند. اخلاق یک برنامه زندگی و یک تمرین دائمی است. به جای معرفی کردن قهرمانهایی از این دست باید آنهایی را معرفی کنیم که یک عمر برای برطرف کردن یک خصیصه بدِ اخلاقی با خود جنگیدند و مبارزه و تمرین کردند. در حقیقت باید اخلاق را به مثابه یک تمرین اجتماعی به مردم معرفی کنیم.
🔴دلایل دیگری هم وجود دارد مثل ایدئولوژیزه شدن اخلاق، از دست دادن زمینهها یا انگیزههای زیست اخلاقی و مسایلی از این دست که جای گفتوگو دارد.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠زمان معلم خوبي است!
🖊حجت الاسلام محمدرضا زائرى
⬅️دهه شصت اگر دختري چادر نداشت يا جوراب سفيد مي پوشيد به او چپ چپ نگاه مي كرديم!
⬅️دهه هفتاد همان دختر ازدواج كرده بود و حالا ديگر با مانتويش مشكل نداشتيم، فقط شاكي بوديم كه چرا موهايش از زير مقنعه پيداست!
⬅️دهه هشتاد مشكلمان حتى اين نبود بلكه حيرت زده و متعجب مي ديديم كه گاهي برخي از روابط آزاد و دوست دختر و يواش يواش ازدواج سفيد حرف مي زنند، خدا را شكر مي كرديم كه باز همان خانم مانتويي كم حجاب به خانواده و حريم روابط زناشويي پاي بند باشد و به باتلاق طلاق عاطفي و زندگي بي ضابطه زير يك سقف نيفتد و راضي بوديم كه باز وقتي كسي متهم به ازدواج سفيد مي شود انكار مي كند و هنوز قباحت و زشتي اش نريخته!
⬅️حالا دهه نود كار به جايي رسيده كه طرف از روابط عجيب و غريبش -هر روز با يك نفر- فيلم لايو مي گيرد و توي اينستاگرام مي گذارد و ما از خدا مي خواهيم كه طرف هر كاري هم مي كند اقلا فيلم و عكسش را منتشر نسازد!
سالها و دهه هاي بعد چه خواهد شد؟مي توان تصور كرد!
⬅️نكته همين جاست كه در اداره جامعه هميشه بدتر از آن كه فكر مي كني هم وجود دارد و قابل تصور است!
ماييم كه بايد به حداقل ها قانع باشيم و خيلي پاپيچ مردم نشويم، سختي كار دقيقا انتخاب بين بد و بدتر است!
⬅️انتخاب بين خوب و بد سخت نيست، هر كودكي هم مي فهمد كه پاك بودن از اعتياد بهتر است! فرمود: ليس العاقل من يعرف الخير من الشر، بل العاقل من يعرف خير الشرين! مديريت يعني انتخاب بين بد و بدتر!
⬅️وقتي من رييس زندان هستم تصميم من بين معتاد بودن زنداني يا پاك بودنش نيست، بلكه بايد تصميم بگيرم كه براي اين زندانيان معتاد سرنگ رايگان توزيع كنم- كه تا ديروز همين كار را اعانه بر اثم و غلط مي دانستم- يا بي اعتنا باشم و بگذارم با سرنگ مشترك و لوله خودكار و سيخ و ميخ كارشان را راه بياندازند و بقيه را هم مبتلا كنند و ايدز بيشتر منتشر شود؟ سختي مديريت كشور و اداره جامعه در انتخاب هاي دشوار و حساس ميان بد و بدتر است!
اين ضابطه در همه مصاديق و امور از فيلترينگ تلگرام و مميزي كتاب تا بحث حضور بانوان در ورزشگاه جاري ست، پس اي دوست مدعي بصيرت، تأمل!
... البته مي توان وقتي رييس زندان يا پزشك بازداشتگاه دستور توزيع سرنگ رايگان را مي دهد به او فحش داد و ناسزاگفت و او را در رسانه ها به نفوذي اجنبي و مروّج اعتياد متهم ساخت و بركنارش كرد و در تلويزيون هم به عنوان يك عنصر ناصالح ممنوع التصويرش ساخت و ...
اما زمان معلم خوبي است!
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠جایگاه شعر و ادب در حوزه علمیه قم
🔈آیت الله اعرافی در دیدار با فرهیختگان شعر و ادب حوزههای علمیه
◀️عقلانیت جامع اسلامی بر فقه غنی اسلام حاکم است و بهعنوان یک اندیشه نظاممند به تفسیر عناصر مختلف معارف اسلامی میپردازد، در عقلانیت اسلامی میان عقل، عاطفه و احساس پارادوکسی وجود ندارد و همه ابعاد آدمی در آن سازگاری دارد. یک عقلانیت جامع میتواند فقه را مدیریت کند و بهعنوان یک اندیشه مفصل به تفسیر عناصر مختلف بپردازد، چراکه در عقلانیت اسلامی میان عقل، عاطفه و احساس پارادوکسی وجود ندارد و همه ابعاد آدمی در آن سازگاری دارد.
◀️در دین، اسلام و مکتب اهلبیت(ع) به دلیل اینکه از پوستهها عبور و به ملکوت اشیا توجه میشود، ظرفیت بینظیری برای جولان دادن هنر، شعر و ادب وجود دارد؛ چراکه اگر از پوسته عالم طبیعت نتوانیم عبور کنیم، دامنه تخیل و پردازشهای ذهنی محدود میشود اما در دین به ویژه در نگاه عقلانی اسلام و در ذخایر بیپایان مکتب اهلبیت(ع) به پوستهشکنی و اوج قدسی رسیده است و این پوستهشکنی مادی و اوج گیری متعالی باید در حوزههای علمیه مورد توجه قرار گیرد.
◀️آبادسازی دنیای شعر و ادب حوزه و توسعه دستاوردها، نیازمند اتصال طلاب و حوزههای علمیه به ذخایر آیات، روایات، دعاها، مناجات و زیارات و نیز علوم و دانشهای عقلی و اخلاقی است. نمایان شدن شعر در حوزه نیازمند تبلور مفاهیم دینی در قالبهای ادبی است و شاعران حوزه باید در قلههای علمی و معرفتی قرار داشته باشند.
◀️حوزه علمیه طی نزدیک به دو سال اخیر تغییراتی داشته است؛ در دیدگاه کلان به دنبال این هستیم تا حوزه صاحب نظریههای جامع و برنامههای راهبردی و کلان شود و در این راستا نیز ریلگذاری اسناد و برنامههای کلان انجام شده و در نخستین برنامه پنج ساله حوزه مورد توجه قرار گرفته است. بعد از تعیین اسناد کلان نظام رشتهای جامع و کامل در مراحل نهائی قرار دارد.
◀️رشتههای مرتبط با ادبیات در مجموعه نظامهای جامع مورد توجه قرار گرفته است و در این راستا نیز از ظرفیت اساتید و کارشناسان مرتبط هر رشته استفاده میشود، و نیز طرح جامع مهارتی و کاربردی و نیز طرح جامع هنر به سراسر مدارس و مراکز و توسعه کانونهای هنری در مدارس ابلاغ خواهد شد.
◀️بازآفرینی اندیشه دینی و حوزوی در آینه شعر و ادب بهعنوان یکی از سیاستهای کلان حوزه خواهد بود، که در مرحله دوم احیا و بازیابی جایگاه شعر و ادب حوزوی را پیگیری میکنیم تا معارف الهی و انسانی و محتوای دینی با شعر گره بخورد و شعر و ادب متعهد و حوزهای باید در نظامات علمی و آموزشی و پژوهشی و تربیتی و تبلیغی حوزه تجلی یابد و زیر عرصههای گوناگون شعر باید مورد توجه قرار گیرد.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠ماهی از سر گنده گردد نی ز دُم
🖋افسانه فهیمی،دانشجوی دکتری الهیات
⬅️یکی از تفسیر های این شعر حضرت مولانا این است که هر اتفاق خجسته و گجسته ای که برای انسانها رخ می دهد،حاصل تغییراتی است که در سر(عقل-ذهن) آنها به وقوع پیوسته است.
⬅️دینداری،دین نداری،ضد دین بودن و ...،ابتدا و اولین جرقه آنها در سر آدمها روشن شده است.
⬅️اولین گروههایی که با کلیسا در اروپای کاتولیک خداحافظی کردند، تحصیل کرده ها،روشنفکران و روحانیان اصلاح طلب بودند که دیگر سرشان (عقل و ذهن) نمی توانست پذیرای اندیشه های کلیسا باشد.
⬅️تاریخ اروپای قرون وسطی تایید می کند که در همان سالها که این اقشار از سر، از کلیسا دل بريده بودند کلیسا با تحمیل فهم خود از دین، با تفتیش عقاید، با حبس، با ساختن کلیساهای مجلل و طلا کاری شده با سبک معماری گوتیک، با گسترش حوزه اختیارات کشیشان، با افزودن بر شریعت و مناسک، با ترساندن از دوزخ و فروش آمرزشنامه و... شروع به ترویج دینداری از دُم کرده بود .آنها سرشان شکسته بود ،کلیسا پایشان را دستمال می بست!!
⬅️اروپای کاتولیک از سر داشت سکولار می شد و کلیسا از دُم داشت دینداری را ترویج می داد.
⬅️فيلترينگ تلگرام،زیاد کردن ماشین های گشت ارشاد برای مبارزه با بی حجابی و بخشنامه کردن دینداری و..ترویج دینداری از دُم است .
⬅️روشنفکران و تحصیل کرده های ما سرشان درد می کند ،چرا پایشان را دستمال می بندید ؟!
⬅️وضعیت دین،این روزها بین جوانها، بین تحصیل کرده ها و کتاب خوانها و روشنفکران ،اورژانسی است،نبضش کند می زند و گاه...
⬅️دعوت از فارغ التحصیلان آکادمیک، آگاه و البته بی کار این روزهای رشته ها الهیات و جامعه شناسی در تبلیغ و معرفی دین به این اقشار و دعوت مجدد آنها به روی آوردن به دین در این بحران بی معنایی که در بین اغلب آنها همه گیر است، امری است ضروری و شاید تنها راه .
⬅️واقعه دور شدن بخش قابل توجهی از نخبگان از دین و سکولار شدن ذهن آنها و موج پنهان و آشکار سکولاريته در جامعه ایران انکار ناشدنی است.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠اين نگراني، جدي است!
🖊حجت الاسلام محمدرضا زائری
◀️اگر كسي در باره حجاب دختران و زنان ايرادي بگيرد ممكن است همه در اين نگراني با او هم نظر نباشند، يا اگر در باره ميزان التزام به ظواهر ديني و شرعي مانند نماز جماعت و روزه داري و ... سخن بگويد چه بسا برخي آن موضوع را مسأله اي شخصي تلقي كنند.
شايد برخي از ما در مورد مسايل ايدئولوژيك و اعتقادي با هم به تفاهم نرسيم، شايد برخي از ما در باره ديدگاههاي ديني و فكري با هم اختلاف نظر داشته باشيم، اما در مورد بعضي موضوعات كلان مشترك و عمومي مان ناچار هم عقيده خواهيم بود.
◀️چه بخواهيم و چه نخواهيم چالشهاي هويتي و اجتماعي موضوعاتي هستند كه سرنوشت و آينده همه ما را رقم مي زنند و از همين روي، نمي توانيم آنها را سليقه اي بدانيم يا مدعي شويم كه تنها براي بخشي از جامعه داراي اولويت هستند.
شايد پيش از اين نگراني هاي برخي مربيان آگاه و دلسوز مدارس و مراكز آموزشي در باره رفتارهاي غير اخلاقي گروهي از نوجوانان را مي شد با توجيهاتي از اين قبيل پاسخ داد كه مثلا "فراواني ثابت شده اي ندارد" يا مثلا "اقتضاي سن و سال شان است"
ولي آمار وحشتناك ناهنجاري هاي غير اخلاقي و رفتارهاي غير طبيعي كه اكنون به صورت گسترده در ميان نسل جديد مشاهده مي شود ديگر جاي هيچ گونه توجيهي را باقي نمي گذارد.
◀️امروز مشكلات هويتي و فرهنگي و اجتماعي نسل جديد و تفاوت و فاصله اي كه دارد با ريشه ها و خاستگاههاي اصيل خود پيدا مي كند چنان واضح و علني و گسترده و فراگير است كه نمي توان بي اعتنا از كنار آنها گذشت.
بحث از چادر يا مانتو نيست، بحث از شلوار جين يا رنگ پيراهن نيست، بحث از رواج وحشتناك مواد مخدر يا پايين آمدن سن فحشاست.
◀️امروز ديگر مشكل در قيافه و ظاهر يك نوجوان يا عبارت انگليسي روي تي شرت او نيست بلكه مشكل اين است كه نسل جديد نمي تواند خط و زبان فارسي را درست بنويسد!
نگراني امروز اين است كه خط و زبان فارسي دارد نابود مي گردد و دايره واژگاني دهه هشتادي ها و دهه نودي ها روز به روز دارد كوچكتر مي شود!
◀️امروز نگراني و مساله جدي، كاهش روزافزون تعلق به اين خاك و بي احساس شدن نسبت به سرود ملي و پرچم و نقشه ايران است!
◀️من از مشكل ايدئولوژيك يا فاصله فكري و اعتقادي يا شكاف سياسي حرف نمي زنم، بلكه نگراني من عدم شناخت اين نسل نسبت به فردوسي بزرگ است!
حتى بحث اين نيست كه مثلا اين نسل كتاب كم مي خواند يا مثلا نيما يا اخوان را نمي شناسد بلكه اوضاع خراب تر از اين حرفهاست، اين نسل كاري با حافظ و سعدي و نظامي ندارد.
اين نسل دارد بي ريشه مي شود، دارد روي هوا رشد مي كند، و خدا مي داند كه فردا نه با طوفان و سيل بلكه با نسيمي ساده و گذرا از جا در خواهد آمد!
نگراني نسبت به اين نسل جدي است!
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠گفتمان خانواده محوری / گفتمان فمینیستی (بخش اول)
🔈دکتر ابراهیم فیاض (جامعهشناس)
◀️فارغ از بحث فمینیسم، ایران دارای بحران جنسی است. بحران جنسی ایران به سوفیسمی که در ایران وجود داشته و با مارکسیسم مخلوط شده است، برمی گردد. یعنی اندیشه های سوفیستی که در ایران بود با نگاه های مارکسیستی مانند آنچه که در حزب توده وجود داشت، ترکیب شد و بعد از انقلاب در قالب چپ اسلامی متجلی شد و بدین ترتیب مسئله جنسی تضعیف شد.
◀️با مشکل جنسی که برای زنان در ایران وجود دارد، ایدئولوژی یعضی از آنها فمینیسم شده است وگرنه فمینیسم واقعی در ایران وجود ندارد. زنان می گویند که می خواهیم مشکل جنسی خود را حل کنیم! جالب است که مردان هم با آنها همکاری می کنند که این پدیده برعکس همه دنیاست. مثلاً پسران در دانشگاه تهران دنبال رابطه جنسی هستند. در دراز مدت احتمال اینکه دچار همجنس بازی شویم، خیلی بالاست. امروزه این آسیب ها در نخبگان سینما و ورزش بسیار زیاد شده که بسیار خطرناک است.
◀️در چند دهه اخیر بحث جنسی در ایران ضعیف شده است و جای آن عشق را آورده ایم که این عشق در فمینیسم بیان شده و در حال رشد است. فمینیسم مبنای خود را روی عشق می گذارد و عمل جنسی را کنار می گذارد. با این روش خودبخود همجنس بازی اوج می گیرد که در آن عشق و عاطفه در اولویت اول است. همین عشق اگر در مردان آورده شود، تبدیل به همجنس بازی می شود که آثار آن هم در جامعه ما شروع شده است.
◀️اولین راهکار، خانواده محور بودن است. قوام خانواده روی مرد است. نری که با قدرت جنسی به دنبال ماده می رود و می خواهد در مقابل به دست آوردن لذت جنسی، به او عشق هم هدیه کند؛ یعنی شرط عشق، سکس و پاسخ به غریزه جنسی است. بنابراین برای تقویت خانواده باید به شدت غریزه جنسی را فعال کنیم. این موضوع در سیاستگذاری اسلام هم هست. مبنای اسلام تقویت غریزه و ساختار جنسی جامعه است. در اسلام عشق بدون روابط جنسی وجود ندارد که این موضوع در فمینیسم و همجنس بازی در حال به وجود آمدن است.
◀️اگر دنبال گسترش خانواده هستیم باید به مرد قوام دهیم چرا که این کار به معنای فعال نگه داشتن غریزه جنسی در جامعه است. چیزی که در سیاستگذاری باید به آن توجه شود اینست که زنان نیز از رابطه جنسی به شدت لذت برند و رابطه جنسی فقط به خاطر مردان نباشد. در این حوزه شدیداً به آموزش نیاز داریم. همین که زنان از رابطه جنسی لذت برند در دام فمینیسم نمی افتند و خانواده قوام پیدا می کند. در اسلام آموزش جنسی در خانواده به شدت مطرح است.
◀️در حال حاضر فمینیسم را در ایران رواج داده ایم و حق طلاق هم متأسفانه به زن داده شده و طلاق در حال اوج گرفتن است و خانواده ها در حال از هم پاشیده شدن هستند. هر چه که فمینیسم جلوتر آمد، خانواده ها بیشتر از هم پاشید. امروزه نه فقط در قشر غربزده، بلکه در قشر روحانیت و خانواده های مذهبی هم طلاق افزایش یافته است و آنهایی هم که یک مدت جلو رفته اند، دارند بر می گردند و طلاق می گیرند. قوام خانواده به قوام مرد است و باید آیه «الرجال قوامون علی النساء» را جدی گرفت. خداوند هیچوقت مساوی بودن زن و مرد را قبول ندارد. ریشه فمینیسم به سوسیالیسم باز می گردد که این در فرانسه حاکم است. سوسیالیسم، جامعه را جای خانواده می گذارد و در نتیجه خانواده را تضعیف می کند.
◀️متأسفانه زن در جای خود واقع نشده است. در حال حاضر، مرد را کنار گذاشته و زن را وسط آورده ایم. زن در حال درآمدزایی است و در خانه هم باید آشپزی و بچه داری کند ولی شوهر فقط باید کار کند. زن در محیط کار مورد سوء استفاده جنسی واقع شده است. در تبلیغات می نویسند منشی زن با روابط عمومی بالا می خواهند که این به همان معنای جذابیت جنسی شدید اوست.
◀️اگر قدرت اقتصادی مرد و زن تفاوت نکند، خانواده از هم پاشیده می شود. مرد هم دیگر دنبال رابطه جنسی آزاد می رود که همان فحشاء است. آمریکایی ها در این حوزه خیلی فیلم ساخته اند. در این فیلمها زن با اینکه پولدار است به مرد التماس می کند که با او رابطه داشته باشد. متأسفانه در دانشگاه های ما بعضی از دخترها از اساتید می-خواهند که به پسرها گفته شود با او رابطه جنسی داشته باشند و آن را قطع نکنند. خود آمریکایی ها در کتب خود می گویند که از وقتی که قدرت اقتصادی زنان اوج گرفت، خانواده ها بیشتر از هم پاشیده شده-اند. چون همانطور که عاطفه زن به شدت بالاست، نفرت او هم به شدت بالاست. در واقع زن سریعاً تصمیم می گیرد که جدا شود ولی پشیمان می شود. نتیجه آن همین می شود که آمار طلاق به شدت بالا می رود.
به نقل از:http://smhi.ir
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠گفتمان خانواده محوری / گفتمان فمینیستی (بخش دوم )
🔈دکتر ابراهیم فیاض (جامعهشناس)
◀️ممنوعیتی که برای حضور زنان در ورزشگاه ها وجود دارد به موضوع خانواده بازمی گردد. مثلاً خانواده ها به طور دسته جمعی به سینما می روند و همینطور خانواده ها می توانند در ورزشگاه حضور پیدا کنند.
◀️متأسفانه آقایی فتوا می دهد که ارث بین زن و مرد مساوی است با اینکه در قرآن گفته است که مساوی نیست برای اینکه قدرت اقتصادی مرد بالا رود. اسلام خانواده محور است و زن محور یا مردمحور نیست. در اسلام اصالت و مبنا با خانواده است و سیستم اقتصادی هم طوری طراحی می شود که خانواده محوری باشد. متأسفانه در جامعه ما مردمحوری یا غریزه جنسی محوری وجود دارد. ما خانواده محوری می خواهیم، در غیر این صورت صنعت فحشاء تقویت می شود و روابط جنسی آزاد و اعتیاد اوج می گیرد.
◀️نکته مهم اینست که مبنای فقه حوزه های علمیه، خانواده نیست. حتی در باب نماز و فقه طهارت این کار باید انجام شود. حتی در امر به معروف و نهی از منکر باید مبنای ما خانواده باشد. ما نه اصالت فرد و نه اصالت جامعه را قبول نداریم و باید اصالت فرهنگ مبنای ما باشد. متأسفانه در فقه و کلام ما اصالت فرهنگ مطرح نشده است. فرهنگ از کنار خانواده بسط پیدا کرده و قوی می شود. باید به خانواده برگردیم در غیر این صورت یا اصالت فردی و لیبرال می شویم یا سوسیالیست و اصالت جامعه ای.
◀️در حال حاضر فرهنگ در جامعه به شدت بحرانی است. مشخص نیست که چه کسی باید به دنبال این موضوع باشد؟ حتی ساختار زیر نظر ولایت فقیه دنبال این موضوع نیست. دفتر آن، سازمان تبلیغات و حتی قوه قضائیه که رئیس آن توسط رهبری منصوب می شود، خانواده محور و فرهنگ محور نیست! در حال حاضر بزرگترین فسادها در قوه قضائیه رخ می دهد و در دادگاه ها ظلم بیداد می کند. متأسفانه بعضی از قاضی ها با روابطی که در قوه قضائیه دارند، وکیل می شوند! یا مثلاً کسی از یک مجرم شکایت می کند ولی وکیل مجرم هم می رود از او شکایت می کند. این دو شکایت با هم تقاطع می کنند و کسی که حق با اوست باید مدتها دوندگی کند.
◀️با این روند هر چقدر پیشرفته تر شویم، خانواده ها بیشتر از هم می پاشند و روابط جنسی آزاد بیشتر خواهد شد و صنعت فحشا و تجارت انسان زیاد خواهد شد. فقط موردی مثل کشته شدن ستایش در ورامین و پاکدشت در رسانه ها مطرح می شود ولی از تجارت فحشا که از افغانستان به طرف ورامین می آید سخنی گفته نمی شود. الآن ورامین و پاکدشت، ترمینال تجارت انسان است که از آنجا کل تهران و کرج در حال تغذیه است. همچنین ترمینال مواد مخدر هم در رباط کریم است.
◀️اگر فیلمهای آمریکایی را نگاه کنید، خیلی خانواده محور هستند. ولی تفسیری که آمریکا از خانواده کرده است، خانواده پلکانی هست. یعنی زن طلاق می گیرد و بعد ازدواج مجدد می کند. آنها فرهنگ فرزندخواندگی را در سینمای خود مطرح می کنند تا مشکل فرزندخواندگی را حل کنند. باید فکر کرد که چطور موضوع خانواده در سینما مطرح شود؟
◀️متأسفانه جمهوری اسلامی به راحتی سند 2030 را قبول می کند که یک سند به شدت همجنسگرایانه و فمینیستی است. رسانه ها باید بررسی کنند که تفسیر ما از خانواده ایرانی چیست؟ اساساً سرزمین ایران خانواده محور بوده و حتی خانه محور بوده است.
◀️هیئاتی که به صورت خانوادگی در خانه ها غذا می دادند در حال تضعیف هستند و الآن می گویند غذا در میدان توزیع شود. خود جمهوری اسلامی با تضعیف خانواده، در حال از بین بردن هیئات است. می گویند همه در میدان با هم بدون هویت سینه زنی کنند تا هیئت بزرگ باشد. مانند کارهایی که مارکسیستها در شوروی می کردند. با این روند هیئتها هم در چند سال آینده از هم خواهند پاشید.
◀️فرم سینمایی ما در حال حاضر به شدت فمینیستی است و زنهای پرخاشگر با روابط جنسی متعدد در آن فعالیت دارند. اینها قشرهای مرجع هستند که متأسفانه تلویزیون هم آنها را در مراسمات مختلف دعوت کرده و مطرح می کند.
◀️ما همه چیز را وارونه فهمیده ایم. جمهوری اسلامی برای اینکه محبوبیت پیدا کند، بدتر از غربیها وارد موضوع می شود. صداوسیما در حال حاضر مهمترین انحراف تاریخ ماست، انحرافی که هرگز دانشگاه هم نداشته است. چون احساس بی شحصیتی می کند و بدون اعتماد به نفس است. فیلمها و سریالهای تلویزیون فاجعه است و فمینیسم به وسیله خود آن در حال گسترش است و سینما و شبکه های مجازی هم مکمل آن هستند.
◀️رسانهها به طور ویژه رسانه ملی باید الگوهای بین المللی از کشورهای مختلف را که به سمت خانواده محوری سوق پیدا کردهاند را تبلیغ نماید و براساس هویت ایرانی و اسلامی در خصوص خانوادهمحوری اقدام به تولید برنامه کند.
به نقل از:http://smhi.ir
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠خروجی حوزه تبلیغ است
🔊گفتگو با آیتالله نظری منفرد
⬅️البته در گذشته سیستم تبلیغات، یک سیستم مردمی بود؛ یک روحانی به شهر یا روستایی که میرفت، اهالی آن محل، در حد وسعشان، از آن روحانی پذیرایی و او را تأمین میکردند. بعد از انقلاب نهادهای مختلفی تشکیل شدند که هرکدام بهنوعی اعزام مبلغ دارند؛ سازمان تبلیغات، اوقاف، دفتر تبلیغات، بیوت مراجع و… . تصور بنده این است که هدف از این اعزامها، اعزام مبلغ به نقاط دورافتاده و محروم بوده است؛ مناطقی که گاه حتی امکان تأمین جا برای مبلغ را هم ندارند؛ چه برسد به حقالزحمهی مبلغ. یادم هست که این کار را مرجع بزرگوار آیتاللهالعظمی فاضل لنکرانی شروع کردند و بعد هم آیتاللهالعظمی مکارم شیرازی همکاری کردند؛ آیتاللهالعظمی وحید هم که خودشان جداگانه اعزام میکردند. بنابراین اصل کار براساس چنین هدفی بوده است: اعزام مبلغ به مناطق محروم. اما متأسفانه ورود برخی نهادها به این مقوله، باعث شد که این اعزامها صرفاً به مناطق محروم نباشد؛ بلکه مثلاً به دانشگاهها و نهادهای دولتی هم مبلغ اعزام کنند. یا حتی مراکزی مثل سازمان فرهنگ و ارتباطات مبلغ اعزام میکند به خارج از کشور که در سفارتخانهها مستقر میشوند. خب این حرکت یک نقاط مثبتی دارد و یک نقاط منفیای. از مثبتات آن این است که ما توانستیم پهنهی تبلیغ را گسترش بدهیم. الآن تبلیغ منحصر نیست به روستا و شهر؛ بلکه در نهادها و ادارهجات هم تبلیغ هست. الآن روحانیونی داریم که مهندس یا دکتر هستند و در ایام تبلیغ به دانشگاهها اعزام میشوند. اما از آسیبهای آن هم این است که مردم از آن سیستم سنتی تبلیغ که روحانی را در منزل میپذیرفتند و تدارک میکردند، فاصله گرفتهاند و از دفتر تبلیغات و نهادهای مشابه انتظار دارند که برایشان مبلغ اعزام کنند. این نهادها هم گاه بودجههایشان نمیرسد. مثلاً سال گذشته دفتر تبلیغات برای تأمین همین بودجهی مختصری که به آقایان طلاب برای تبلیغ پرداخت میکند، مجبور شد بعضی اموال غیرمنقولش را بفروشد.
⬅️کسانی که در حوزه درس میخوانند و درس میدهند، باید توجه کنند خروجی حوزه همین تبلیغات است؛ ما چارهای جز انجام تبلیغات نداریم. باید به تبلیغ برویم؛ حتی اگر مردم هیچ کمکی نکنند؛ ما باید حضور داشته باشیم. الآن ملاحظه میکنید که بیگانگان تبلیغ میکنند و هیچ انتظاری هم از مردم ندارند
⬅️حوزه باید روی کسانی که به تبلیغ میروند کار بکند که تبلیغ را بهعنوان یک مسئولیت تلقی کنند؛ نه یک کسب و کار.
⬅️در گذشته بیشتر مردم از نعمت سواد محروم بودند؛ اما امروز قریب به اتفاق افراد جامعه تحصیلکرده هستند. انسان وقتی با افراد تحصیلکرده مواجه میشود نمیتواند حرفهای فلهای بزند؛ بلکه باید حرفهای منطقی با پشتوانهی برهانی بزند. در گذشته مراجع صحبت نمیکردند؛ صرفاً درس میدادند. اما الآن مراجع ما در مناسبتهایی مثل رمضان و محرم و صفر با مردم صحبت میکنند. این نشان میدهد که تبلیغ مثل گذشته نیست.
⬅️در دفتر تبلیغات یک شورای مرکزی حضور دارد که در آنجا کسانی هستند مینشینند پروندهی اشخاص را دقیقاً کنترل میکنند، سخنرانیهای آنها را میبینند و آنها را تقسیم میکنند به نخبهی درجهی یک و نخبهی درجهی دو؛ و پایینتر از این دیگر نیست؛ یعنی درجهی سوم ندارد. البته قبول دارم که افرادی ممکن است بدون پختگی لازم به تبلیغ بروند؛ لکن این تا حدی طبیعی است؛ دیگر ادیانی که تبلیغ میکنند نیز از این مسائل دارند. یک مقداری هم برمیگردد به نیاز ما به مبلغ؛ ما الآن قدرت این که کشور خودمان را از نظر تبلیغ اداره و تأمین کنیم نداریم؛ چه رسد به خارج از کشور؛ یعنی بهخاطر نیاز مجبور میشویم بعضی مبلغینی که شاید توان علمی مناسبی نداشته باشند را به تبلیغ اعزام کنیم.
⬅️منبر بهعنوان تبلیغی سنتی که رودررو و چهرهبهچهره است هنوز جایگاه خودش را دارد. الآن طبق آماری که گرفته شده، آن دسته از برنامههای رادیویی و تلویزیونی که بهصورت زنده پخش میشوند بینندهی بسیار بیشتری دارند نسبت به برنامههایی که پخش زنده نیستند. پس این را باید بپذیریم که تبلیغ سنتی جایگاه خودش را دارد. اما این را هم نمیتوانیم انکار کنیم که فضای مجازی به میدان آمده است و ما باید در حد توانمان مقابله کنیم؛ یعنی باید خلأ کار در این فضا را هم پر کنیم و بسنده نکنیم به تبلیغات شفاهی و چهرهبهچهره.
⬅️نظر بنده مهمترین مسأله در ایام ماه مبارک، بحث اعتقادات است. چون مسألهای که نسل جوان ما را تهدید میکند، کمرنگشدن اعتقادات است و بعد هم بحث اخلاق. اما اولویت با مسائل اعتقادی است.
به نقل از سایت مباحثات
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠تولید رضایت / تولید نارضایتی؛ کار رسانه ها کدام است؟
#رسانه، #دانش_رسانه
✍احسان_محمدی
◀️ کار عموم رسانه ها تولید_رضایت است. اصطلاح «تولید رضایت» را برای نخستین بار والتر_لیپمن، در سال ١٩٢٢ در اثری به نام «افکار عمومی» به کار برد و پس از گذشت حدود هفت دهه نوام_چامسکی و ادوارد هرمن با استفاده از این اصطلاح نقش رسانهها را در شکل دادن به اذهان عمومی برای تولید رضایت در کتابی با همین نام وصف کردند.
◀️ این اصطلاح به زبان ساده اینطور تعبیر می شود که کار بسیاری از رسانه ها و صاحبان تریبون القای این باور در اذهان عمومی است که از شرایط موجود راضی باشند و به تبلیغات سو توجه نکنند. در این شیوه از تحریف و سوگیری در انتخاب خبر تا ارائه گزارش های مکرر استفاده می شود.
◀️ آنها که به ایده «تولید رضایت» باور دارند معتقدند در این شیوه نوعی همدستی پنهان میان نخبگان جامعه و دولت حاکم برای القای «رضایت» وجود دارد که در نهان آن افکار عمومی در راستای اهداف از پیش تعریف شده، فریفته یا متقاعد می شوند.
◀️ نوام چامسکی زبان شناس معتقد است که بخشی از عملکرد سیادتطلبانه یا هژمونیک رسانهها این است که با خوراک رسانهای خاصی شامل شایعات زندگی افراد معروف، مطالب ورزشی، سریالهای عامهپسند و سرگرمیهای سبک که مخاطب بدون زحمت زیاد بتواند بخواند و تماشا کند، 80 درصد بقیه جمعیت را شاد نگهدارد؛ به قول معروف، نان_و_سیرک مردم را تأمین کند.
«نان و سیرک» اشاره ای طنزآمیز به رفتار مردم روم باستان است که گفته می شود در مقابل مقداری «نان» و «تفریحات» از تمام حقوق خود گذشتند.
◀️ این اتهامی است که همواره از سوی برخی از مردم به رسانه ها وارد می شود. اینکه به جای انعکاس مشکلات مردم که زندگی را برای آنها دشوار کرده و جان شان به لب رسیده است، در خدمت نهادهای قدرت در می آیند و دست به سفیدنمایی می زنند یا با ارائه تصویری بزک و اغراق شده می کوشند حقیقت را به شکل دیگری نشان دهند.
◀️ در اینکه برخی از رسانه ها چنین رسالتی را برای خود متصور هستند تردیدی نیست. چه بسا برخی از آنها برای انجام این کار بودجه ای هم نگیرند اما در آن سوی این ماجرا «تولید نارضایتی» هم وجود دارد. رسانه ها و چهره های اجتماعی که مدام در تنور ناامیدی می دمند و دست به «سیاه نمایی» می زنند.
اینکه هیچ امیدی نیست و همه چیز رو به نابودی پیش می رود. برخی از این افراد و رسانه ها که معمولاً با اتهام آب_به_آسیاب_دشمن_ریختن مواجه می شوند برای انجام این کار دلاری دریافت نمی کنند.
◀️ حرکت کردن در میانه این دو تصویر کار دشواری است. کاری که رسانه های مستقل تلاش می کنند آن را به درستی انجام دهند. آنها که از یک سو خود را وفادار به مردم می دانند و از سوی دیگر می خواهند از فرو غلتیدن به دام احساسات و هیجان های زودگذر که عملاً در بسیاری مواقع عقلانیت را به محاق می فرستند خودداری کنند.
⬅️قضاوت در مورد عملکرد بسیاری از رسانه ها با مردم است. چیزی که البته در دراز مدت می توان در مورد آن قضاوتی روشن تر و منطبق بر واقعیت ارائه کرد.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠دانشگاههای بی مسئولیت
#نقد
#نقد_نظام_آموزش
🖋محمد فاضلی(جامعه شناس)
⬅️سایت دانشگاه ملبورن را نگاه کنید!
میگوید من یک engaging university هستم که نسبت به حل مسائل ایالت که اصلیترین آن آب است، تعهد دارم. میگوید در ده سال گذشته چقدر روی آب ایالت کار کردهام و دستاوردهای آن چه بوده است.
⬅️در کدام سایت دانشگاههای ایران یک بیانیه محلی داریم که گفته باشد نسبت به این استان و شهرستان و این مردم متعهد هستم و این کارها را برای بهبود این وضعیت انجام دادهام؟ در کدامیک از مدلهای ما برای تخصیص گرنت، کار کردن برای مردم محلی یک شاخص بوده است؟ مثلا اگر یک استاد در جمع مردم محلی سخنرانی کرد تا آنها را نسبت به یک پدیده ناخوشایند آگاه کند، یا اگر کسی در دانشگاه مازندارن برای احیای تالابها و یا نجات پرندگان مهاجر کار کرد، آیا در نظام آموزشی و پژوهشی ما امتیاز دارد؟ یا اینکه میگوییم بهتر بود که به جای این کارها دو تا مقاله مینوشت؟ دانشگاهی که تعداد اعضای هیات علمی آن از هزار تا میرسد به دو هزارتا، و تعداد دانشجویانش از شش هزار تا میشود ده هزار تا، ولی فقر و آسیب در محیط محلی آن افزایش پیدا میکند این دانشگاه بیمسئولیت است.
⬅️اگر یک استاد در یک سمن (NGO) برای بهبود کسب و کارهای محلی کار کرد امتیاز دارد؟ یا اینکه میگوییم انگشتت را بگذار روی این دستگاه تا مشخص شود که صبح چه وقت آمدهاید و غروب چه وقت رفتهاید؟
⬅️اگر از فردا صبح همه اساتید دانشگاههای ما برای شش ماه سر کار نروند، اجتماع محلی احساس نمیکند چیزی کم شده است؛ در حالی که اگر نانواها یک روز این کار را بکنند همه متوجه میشوند. چراکه پرداختن به ماموریتهای محلی در نظام دانشگاهی ما تعریف نشده است. آیا دانشگاه محل گفتگو و مراجعه رسانهها، فعالان مدنی، احزاب سیاسی، شرکتهای خصوصی، اتاق بازرگانی و ... است؟ یا اینکه بدون نیاز به دانشگاه کارشان را پیش میبرند و حداکثر از بین اساتید یکی دو نفر را یارگیری میکنند؟ شأن حضور دانشگاه در محل به صرف افراد است یا به خاطر شأن حقوقی و سازمانی آن؟
⬅️در جایی که دانشکده کشاورزی داریم و در همانجا بیشترین مصرف کود و سم را هم داریم، و ابتلا به سرطان گوارش حاصل از آن هم زیاد است، این دانشکده کاندیدای بیمسئولیتی است. در جایی ریزگرد داریم و در سی سال گذشته، در پایاننامهها، مقالهها، طرحهای پژوهشی، و رشتههای دانشگاه محلی آن، اثری از ریزگرد نیست. این دانشگاه فکر کرده است که فقط باید مقاله تولید کند تا نرخ رشد مقالات بینالمللی ما در ژورنالهای ISI افزایش پیدا کند. باید به مسئولیت اجتماعی چنین دانشگاهی شک کرد.
⬅️مدل ارزیابی دانشگاههای ما میتواند تغییر کند. نپرسیم چند مقاله به چند زبان نوشتهاید، بپرسیم چقدر موثر بودهاید؟ اجتماع محلی فقط درد مسائل را درک میکند، این دانشگاه است که باید مسأله را شناسایی کند و راهکار ارائه دهد. هدف نهایی دانشگاه، در کنار تعهدات جهانی و ملی، ارتقا کیفیت زندگی شهروندان است.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠تحقیقات فلسفی و دلدادگیهای عرفانی
▪️بهمناسبت درگذشت حجتالاسلام والمسلمین دکتر احمدی
🖋سید هادی طباطبایی
⬅️سال ۵۶ که علامه طباطبایی به خاطر بیماری پارکینسون برای مداوا به انگلیس میرود، شهید قدوسی ـ داماد علامه ـ به دکتر احمدی تکلیف میکند که همراه وی به انگلیس برود. احمدی ۱۵ روز در لندن مصاحب با علامه میشود. در آنجا فرصت را غنیمت دانسته و از علامه میپرسد که حاج آقا؛ شما در نوشتههایتان خیلی به اروپا تاختهاید؛ اگر قبلاً آمده بودید و نظم و انضباط اینجا را دیده بودید، آیا اینقدر به اینها میتاختید؟ علامه پاسخ میدهد که خیر.
⬅️دکتر احمدی در سفر لندن همچنین از علامه شنیده بود که اگر کسی بخواهد اسلام را در اروپا و در مغرب زمین معرفی کند، باید از طریق عرفان وارد شود؛ نه از طریق فقه. به تعبیر علامه، عرفان فراتر، جذابتر و ریشهدارتر از فقه است. دکتر احمدی همین ایدهی علامه را بارها در سخنان خود بهکار میبرد و میخواست که سویههای عرفانیِ دین برجسته شود.
⬅️وی در تبیین این سخن علامه گفته بود: «فقه حق است و جای تردید نیست و علامه طباطبایی مثل ما با فقه زندگی میکرد؛ ولی معتقد بود که برای کسی که به نماز و طهارت و… اعتقادی ندارد، به زحمت میتوان به او اسلام را از طریق فقه معرفی کرد؛ اما با عرفان در وهلهی اول میشود دیگران را جذب کرد».
⬅️برخی جلسات شورای انقلاب فرهنگی اما دکتر احمدی را دلنگران کرده بود؛ میگفت که در زمان دولت دهم، رئیس دولت در این جلسات میگفته که بروید توی این کوچهها بگردید تا امام زمان را پیدا کنید. رئیس دولت میگفته که زیارت جامعه کبیره را بیاورید تا روی جمله به جملهاش در این جلسات بحث کنیم. این سخنان و برخی دیگر از مسائل سیاسی، سبب انتقادات تند دکتر احمدی شده بود. او حتی مدتی را به جلسات این شورا نرفت و شایعهی استعفای او از این شورا مطرح شد. انتقادهای او به دولت دهم اما بیپاسخ نماند و رسانههای منتسب به دولت، او را پیر فرتوت شورای انقلاب فرهنگی لقب دادند.
⬅️دکتر احمدی حتی عدم رویکرد عقلی و فلسفی را برابر با درافتادن به داعشیگری میدانست؛ میگفت: «آدم وقتی افتاد در یک مسیر غلط، دیگر میرود جلو. اینهایی هم که بهعنوان داعش این جنایات را انجام میدهند، از اول که جانی نبودهاند؛ افتادند در این مسیر و خود را اصلاح نکردند و حرف حساب و منطق را از هیچکس نپذیرفتند. هر موضوعی یک ابزاری دارد. بنده الآن میتوانم با کسی که فلسفه غرب و فلسفه هگل خوانده به آسانی روبهرو شوم؛ نقض و نقد کنم؛ اما امروزه برخی از طلاب و روحانیون اصلاً نمیفهمند آنها چه میگویند تا بتوانند جوابشان را بدهند».
به نقل از سایت مباحثات
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠تفاوت اقتصاد اسلامی با اقتصاد غربی چیست؟
🔈حجت الاسلام دکتر میرمعزی (معاون پژوهش حوزه های علمیه):
◀️دانش اقتصاد دارای سه مؤلفه مکتب، نظام و علم است، دانش اقتصاد باید بتواند به سه پرسش وضعیت موجود چیست؟ وضعیت مطلوب چیست؟ راه رسیدن از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب چیست؟ پاسخ دهد.
◀️اقتصاد اسلامی از فلسفه های مضاف بوده و به پرسش ها، فرانگر و عقلانی پاسخ می دهد. برای ورود به این عرصه باید نخست ماهیت، سپس مبانی و در پایان روش آن مشخص شود. یعنی بدانیم دانشی به نام اقتصاد اسلامی داریم یا خیر؟ دانشی که بتواند وضعیت موجود را آسیب شناسی و وضعیت مطلوب را تشریح کند، در گام بعدی حرکت از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب را راهبرد و سیاستگذاری کند.
◀️اگر فرد ماهیت و مبانی را مشخص کند ولی روش را بیان نکند، دانشی تولید نمی شود. دلیل ابتر ماندن مطالعات اقتصاد اسلامی نیز این است که روش مبتنی بر مبانی معرفت شناسی و هستی شناسی اسلامی را بیان نکرده ایم.
◀️اقتصادی اسلامی رفتارها و روابط را بیان می کند و مشکل تکنیکی ندارد بلکه مشکل در الگوهای رفتاری و تربیتی است. به همین دلیل باید الگوهای رفتاری و تربیتی تغییر کند.
◀️مبانی و موضوع را می گوییم ولی درباره روش یا سکوت می کنیم و یا حرف های بی فایده کلی را می گوییم.
◀️اسلام تکثرگراست، یعنی باید برای چنین مباحثی از روش عقلی، نقلی و تجربی استفاده کرد و نسبت میان این ها را مشخص کرد وگرنه با حرف های کلی به جایی نمی رسیم. متأسفانه بیشتر اساتید ما در این زمینه یا محو غرب شده اند و یا انگیزه و توانی برای حرف زدن ندارند.
◀️خداوند برای تنظیم رفتارها و روابط اقتصادی ما احکام و گزاره هایی قرار داده و نبی اکرم(ص) و اهل بیت(ع) آن را بیان کرده اند. اقتصاد اسلامی روشی است که خداوند می خواهد جامعه اسلامی را در حوزه اقتصاد مدیریت کند.
◀️اکنون ما باید بدانیم این مباحث ماهیت مکتبی دارد یا علمی؟ ماهیت نظامی دارد یا رفتاری؟ روش رسیدن به این مباحث چیست؟ برای مطالعه اقتصاد اسلامی باید منبع مطالعه را آیات و روایات قرار داده و تحلیل را عقلانی بیان کنیم. یعنی روشمان اجتهاد در استنباط و تحقیق باشد.
◀️درباره اقتصاد اسلامی دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. شهید صدر می گوید «اقتصاد اسلامی مکتب است نه علم.» عده ای می گویند «اقتصاد اسلامی مکتب ندارد بلکه چیزی غیر از احکام نیست. در واقع اقتصاد اسلامی فقه الاقتصاد است.» گروه دیگر می گوید «اقتصاد اسلامی مکتب نیست بلکه مؤلفه انسانی است.»
◀️اسلام وضعیت آرمانی اقتصاد را در رفتارها، روابط، قیود، دولت و مردم بیان میکند. براساس دیدگاه اسلام، اقتصاد زمانی سامان می یابد که خدا را رب العالمین بدانیم، به نظام علت و معلوم توجه داشته باشیم، به جامعه اصالت بدهیم نه فرد و از عقل و نقل استفاده کنیم. در حالی که در اقتصاد غرب اصالت فرد مهم تر از اصالت جامعه است، تنها به علت های مادی توجه می کند و روشش منحصر در روش تجربه است.
◀️متأسفانه به قدری روش نحس علوم انسانی غربی در وجود ما رسوخ کرده که حقایق و سنت های الهی را زیر سؤال می بریم. برای مثال امام راحل سقوط شوروی را پیش بینی کردند، این موضوع براساس علوم تجربی بود؟! براساس وحی بود؟! یا این که ایشان سنت های الهی را می دانستند.
◀️یکی از کوتاهیهای طلاب این است که درباره احکام مباحث زیادی مطرح می کنند ولی درباره نظام سنت های الهی چیزی نمی گویند. تازه متوجه شدیم اکنون که می خواهیم علوم انسانی اسلامی تولید کنیم باید به سراغ نظام سنت های الهی برویم.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠راه تمدنسازی عبور از اجتهاد متعارف حوزه و رسیدن به اجتهاد تمدنی است
🔈آیت الله اعرافی (مدیر حوزه های علمیه)
◀️اجتهاد زمانی تمدنی می شود که از ساختن منظومه های حکمی به سمت نظامات برود، منظور از نظام سازی این است که از درون احکام فقهی به قواعد بنیادی برسیم.
◀️اسلام دین جامع و به تعبیر امروزی دین تمدنی است و تفاوت اسلام با ادیان دیگر حتی ادیان الهی نیز بر سر همین موضوع است.
◀️در اسلام دو قرائت وجود دارد. قرائت ناصحیح قرائت روشنفکران است که اسلام را دین حاشیه ای و بخشی برای بشر ترسیم می کند. یعنی بشر زندگی خود را دارد و اسلام نیز در بخشی از آن ورود می کند. در حالی که قرائت صحیح اسلام را دین حاشیه ای و بخشی بیان نمی کند. بلکه معتقد است اسلام دین تمدنی و جامع است. یعنی اسلام دینی است که شعاع آن تمام زندگی بشر را در بر می گیرد.
◀️دین تمدنی دینی است که دارای نظریه های عقلانی، بنیادی، فراگیر و با ظرفیت جهت دهی به همه ساحت های زندگی بشر است. در این دین امکان انطباق شرایط با حفظ خطوط اصلی وجود دارد و نظامات اجرایی زندگی بشر را هدایت می کند.
◀️تمدن سازی و تمدنی بودن اندیشه اسلامی دارای ویژگی های مختلفی است:
◀️نخست، از زندگی بشر تبیین کاملی ارائه می دهد. چرا که هسته زیرساختی فکری – فلسفی دارد و زندگی بشر را به طور کامل و جامع معرفی می کند.
دوم، در زندگی بشر ورود حداکثری دارد یعنی از سنت، کتاب و عقل بهره می برد. این گونه نیست که سنت و کتاب را جایگزین تجربه بشر قرار دهد.
◀️سوم، در ساحت های گوناگون منسجم و یکپارچه ورود می کند، یعنی اجزای تعالیم توصیفی و تجویزی در یک منظومه منسجم و نظام وار قرار می گیرد و بین آن ها ناسازگاری وجود ندارد. حتی در ساحت های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی نیز دارای اندیشه منسجمی است.
◀️چهارم، اسلام به دلیل فرا مکانی و فرا زمانی بودن در عین اثبات، انعطاف نیز دارد. دلیل این انعطاف در عین اثبات نیز ظرفیت و غنای بسیاری بالای اسلام است.
◀️پنجم، اسلام دین فراساحتی و فرا دنیوی است، چون دینی می تواند جامع و تمدنی باشد که دنیا و آخرت را کنار یک دیگر قرار دهد.
◀️ششم، اسلام دین فرافردی است و برای اجتماع نیز برنامه دارد. هفتم، اسلام دین فرا نژادی و فرافرهنگی به معنای خاص فرهنگ است.
◀️مسلما نشانه ای از نگاه تمدنی در ادیان ابراهیمی وجود داشته، ولی اسلام نگاه جامع تمدنی را مطرح کرد که دارای همبستگی، نظام مندی، یکپارچگی، ژرفا و بنیادی بودن است و این نگاه در هیچ یک از ادیان گذشته سابقه نداشت. اسلام تمدنی را مطرح کرد که میان دوگانه های مادیت و معنویت، فردیت و اجتماعیت، آخرت و دنیا، زندگی عادی و زندگی سلوکی و… جمع کرد.
◀️دینی تمدنی استکه بتواند حداقل در سه سطح «فکری»، «علمی» و «زندگی» ورود داشته باشد. دین تمدنی در تمامی این سطوح کلان سایه می افکند. تفاوت بنیادین انقلاب اسلامی با جهان غرب نیز به این سه سطح باز می گردد.
◀️اجتهاد رایج در حوزه های علمیه گرچه سرمایه و دستمایه قطعی رسیدن به این موضوع است، ولی کافی نیست، بلکه نیاز به عمق و ژرفای بیشتری دارد. اجتهاد ضمن استواری بر سنت های اصیل باید عمق بیشتری نیز داشته باشد. ذخایر موجود در حوزه های علمیه شرط لازم و بی بدیل است و بدون اجتهاد ریشه دار سنتی و اصیل دستیابی به نظام جامع تمدنی اسلام امکان پذیر نیست ولی اجتهادی که صرفاً در دروس خارج ارائه می شود، کافی نیست. اکنون ۷۰۰ الی ۸۰۰ درس خارج در حوزه های علمیه برگزار می شود که سرمایه و ذخیره عظیمی است ولی تا زمانی که اجتهاد به عرصه های نو نپردازد، کافی نیست. به همین دلیل هنوز انقلاب اسلامی در مرحله نظریه پردازی جای کار دارد.
◀️اجتهاد زمانی تمدنی می شود که از ساختن منظومه های حکمی به سمت نظامات برود، منظور از نظام سازی این است که از درون احکام فقهی به قواعد بنیادی برسیم. اجتهاد متعارف که احکام را استنباط می کند دارای سابقه هزار ساله است ولی اجتهاد نظام ساز اجتهادی است که برای آن منطق، قواعد، ابعاد و اضلاع تولید شود.
⬅️دومین شرط اجتهاد تمدنی این است که از گزاره های تجویزیات به سمت توصیفیات برود. البته این حد کافی نیست بلکه باید در مباحث کلامی و غیر کلامی(اقتصاد، سیاست، اجتماع، تفسیر و…) از تجویز به توصیف عمیق، غنی و وسع برسیم.
⬅️بدون تردید اسلامی سازی علوم انسانی یکی از مهمترین نمادهای هم افزایی و ارتباط میان حوزه و دانشگاه است. مراحل اجتهادی بر عهده حوزه است. بخش های دیگر بر عهده دانشگاه است و بخش هایی نیز باید با تعامل و هم افزایی میان این دو نهاد صورت گیرد. البته حوزه و دانشگاه هر دو نیازمند تحولاتی هستند تا به تمدن سازی نگاهی جامع و وسیع داشته باشند.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠نگاهی به سریال #بچه_مهندس
🖋محمد وکیلی
🔴موضوع سریال:
⬅️کودکی که در یکی از شبهای سالهای دهه شصت به پرورشگاه سپرده است، سالهای کودکی اش را به امید یافتن پدر و مادر واقعیش در کنار مربی پرورشگاه سپری می کند. او که کودکی کنجکاو است و استعداد زیادی در ساخت و تعمیر وسایل مختلف داراست مورد بی مهری مدیر پرورشگاه که زنی خشک و بد اخلاق است واقع میشود اما تلاش میکند با وجود مشکلات و تنبیههای سخت خانم مدیر تجربههای جدیدی در زندگی به دست آورد.
⬅️این سریال که در شبکه 5 سیما و غیرمناسبتی ساخته شده سر از شبهای ماه رمضان شبکه 2 در آورد و در آخرین لحظات جایگزین سریال "پدر" شد که پیش از این قرار بود در رمضان امسال از این شبکه پخش شود. که خود نشانگر نابسامانی در تصمیم گیری زمان، شیوه و محل پخش برنامه ها و سریالهایی از این دست است.
⬅️نگارش فیلمنامه این سریال را سجاد ابوالحسنی برعهده داشته است که در سابقه خود آثاری چون "روز حسرت"، "۵کیلومتر تا بهشت" و "خداحافظ بچه" را در کارنامه دارد.
⬅️قصه ای که هرچند سوژه ای بکر و جذاب دارد اما نمی توان منکر مشابهت فراوان آن به قصه "بابا لنگ دراز" شد.
🔴مضمون داستان:
⬅️سریال تلاش می کند کوششهای یک کودک برای هویت یابی را به تصویر بکشد. هویت گم شده کودکی که " من کیستم را" را در داشتن پدر و مادر می جوید و "کجا هستم" را در رفتن از پرورشگاه. این سریال، قصه ای است درباره هویت آدمهای امروز. قصه آدمهایی که میان ماندن و رفتن وامانده و سرگردان اند. این هویتی یابی مشکل امروز همه آدمهای روزگار ماست و "جواد" قصه #بچه_مهندس این جستجوی هویت را نمایندگی می کند. سالهاست که این مسئله دغدغه مشترک جامعه ماست. دغدغه ای به نام ماندن و ساختن یا مهاجرت کردن و جستجوی هویت در بیرون از این خانه.
⬅️قصه ای که هرچند شخصیت اولش کودکی کم سن و سال است اما می توان آنرا نماینده بخش قابل توجهی از نسل دهه شصتی دانست؛ نسلی باهوش، کنکاش گر با جهانی از سوالهای بی پاسخ.
⬅️از مهمترین نقاط قوت سریال بازی زیبای خانم جعفری در نقش مدیر پرورشگاه است. زنی سخت با چهره ای بی نفوذ که طبق باورهایش مدیریت می کند اما به هیچ عنوان بدجنس نیست و شاید دلیل این رفتارش ناملایماتی باشد او خودش در زندگی با آن مواجه بوده به همین دلیل تلاش دارد بچه های پرورشگاه تجارب تلخ او را نداشته باشند.
⬅️اما از طرف دیگر اغراق در رفتارهای بزرگانه کودکان سریال، می تواند مهمترن نقطه ضعف سریال محسوب شود.
⬅️موضوع سریال، هر چند کودکان بی سرپرست است و می تواند به ترویج سنت حسنه حمایت از کودکان بی سرپرست مخصوصا در ایام ماه مبارک رمضان کمک شایانی نماید اما ارائه الگویی اغراق شده از رفتار و احساسات و تعامل کودکان مخصوصا با جنس مخالف در تعارض با آموزه های دینی و سیاست های فرهنگی کشور است.
⬅️هندی سازی همچین داستانی مثل برادر خواهری پنهان مستخدم و مدیر پرورشگاه، و نیز کش و قوس وصال و جدایی کودکان خردسال سریال نه تنها کمکی به قصه نمی کند، بلکه فیلم را از محتوا خارج کرده است.
⬅️تزریق احساسات کاذب به داستان، سطح آنرا از یک درام اجتماعی جدی، به فیلمی احساسی تنزل می دهد.
⬅️داستانک های یک سریال نقش بسیار مهمی در پیشبرد داستان اصلی فیلم دارند اما داستانک های این سریال فاقد هرگونه خلاقیت هستند و در حد کلیشه باقی می مانند. به عنوان مثال خانواده متمول که سرپرستی یکی از کودکان پرورشگاه را عهده دار شده اند مخصوصا با بازی بی روح خانم و آقای مهندس کاملا تصنعی و یک سوپرکلیشه تمام عیار است. داستانک هایی همچون خواستگاری کردن و ازدواج کردن یا نکردن کارکنان پرورشگاه نیز همین گونه اند.
⬅️بازی و اکت های بزرگانه گرفتن از کودکان نه تنها کمکی به پیشبرد داستان نمی کند بلکه با توجه به اینکه این سریال بین " برای کودکان ساخته شده یا درباره کودکان" در نوسان است موجب الگودهی نامناسب به مخاطبان کودکش می شود.
⬅️داستان کودکانه سریال موجب می شود که بخش قابل توجهی از مخاطبانش نیز کودک باشند. در این صورت تأکید اغراق آمیز بر دوستی و علاقه و دلدادگی دختر و پسر خردسال، موجب نهادینه شدن این سبک رفتاری در کودکان خواهد شد.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0