📕 انواع و ادوار روشنفکری| بخش اول
💠 روشنگری، روشنفکری و منورالفکری، جدای از لفظ خود نظر به مفاهیمی دارند که به شدت نظری و تئوریک هستند. وجود معانی مختلف برای لغات واحد، زمینۀ کژتابی مفهومی و مغالطات لفظی را بهدنبال میآورد. در شرایطی که جریانهای مختلف اجتماعی پیرامون هریک از این معانی به رقابت میپردازند، عوامل و انگیزههای مختلف اجتماعی بر دامنۀ کژفهمیها و مغالطات میافزاید.
شرایط معاصر تاریخی، عوامل فراوانی را برای بدفهمی و مغالطه بهوجود آورده است. کاوش پیرامون این عوامل به نوبۀ خود یک تحقیق اجتماعی و ادبی مستقل است.
💎 این اثر به شرح این عوامل نمیپردازد اما تلاش دارد تا معنای روشنی از این مفاهیم به دست دهد و تطورات تاریخی مربوط به هریک از این لغات را با شرح زمینههای فرهنگی و اجتماعی مربوط به آنها بیان کند و گروههایی را که پیرامون معانی مربوط به این لغات شکل گرفتهاند، شناسایی و دنبال کند.
◀️ کتاب، مشتمل بر دوازده فصل است. هر فصل پاسخگوی مسائل و پرسشهای خاصی است که به شرح زیر به آنها پرداخته میشود.
🔹 مقدمه؛
🔸 این فصل تصویری اجمالی از مباحث کتاب ارائه میدهد و مطالب و مسائل مربوط به هریک از بخشهای آن را به اجمال بیان میکند. خواننده با این مقدمه میتواند، با ترتیب مباحث و جایگاه هریک از فصلها آشنا شود.
🔹 معنای روشنفکری؛
🔸 معنای لغوی روشنفکر و فهم عرفی از آن چیست؟ مصادیق مختلف و مشکک نور و مراتب متفاوت و متغایر فکر ازیکسو، و تجلیات متکثر انوار به حسب اسما و صفات خداوند بر قلوب آدمیان که در دورههای مختلف تاریخی رخ میدهد، ازدیگرسو، معنای عرفی نخستین را بهسوی معانی دیگری سوق میدهد که در قالب اصطلاحات متفاوت شکل میگیرند. این اصطلاحات، که ناظر به مقاطع و مراتب مختلفی از فکر و اندیشه هستند با غفلت از جهات مشترکی که در آنها هست بهصورت معانی مغایر و گاه متضاد ظاهر میشوند.
🔹 مقاطع روشنگری مدرن؛
🔸 معنای روشنگری مدرن (Enlightenment) و ابعاد ایجابی و سلبی آن کدام است؟ بعد سلبی روشنگری مدرن اولاً معنای آن را در قبال مراتبی از فکر و روشنایی قرار میدهد که در فراسوی آن قرار میگیرد و ثانیاً آن را در معرض آسیبهایی قرار میدهد که در دورههای مختلف تاریخی، به ترتیب فرصت ظهور و بروز پیدا میکنند.
🔹 دورههای روشنفکری مدرن؛
🔸 روشنفکری (Intellectuality)چیست؟
معنای Intellect و عقل در قبل از جهان مدرن و پیش از پدید آمدن روشنگری مدرن چه بوده است و عقل در حاشیۀ روشنگری مدرن چگونه بازخوانی شده است و تفاوت دو معنای جدید و قدیم آن چیست؟
🔸 روشنفکری مدرن با دویست سال سابقۀ تاریخی خود، چهار دوره تاریخی را طی میکند، اول، دورۀ حماسه و پیامبری. در این مقطع جهان مدرن را به دو بلوک شرق و غرب تقسیم میکند. دوم، دورۀ تراژدی است که از فردای پیروزی با بازگشت از شوروی آغاز میشود. سوم، دورۀ افول است. این دوره زمان بعد از جنبش روشنفکری دهۀ شصت تا فروپاشی بلوک شرق را دربرمیگیرد. چهارم، دوره دلالی است که نقش قلمبهمزدان را در جهت توجیه جهان موجود، دربرمیگیرد.
🔹 مقاطع منورالفکری ایرانی؛
🔸 پیدایش و ظهور روشنگری مدرن در غرب با شیوۀ حضوروبروز آن در جامعۀ ایرانی چه تفاوتهایی دارد؟ منورالفکری لقبی است که برای دلالت بر روشنگری مدرن در ایران بهکار گرفته میشود.
🔸 عملکرد جریان منورالفکری در ایران را در هفت مقطع تاریخی میتوان دنبال کرد: اول، از آشنایی تا مشروطه؛ دوم، تا پایان حاکمیت رضاخان؛ سوم، سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲؛ چهارم، فاصلۀ کودتای سی تیر تا قیام پانزده خرداد؛ پنجم، دوران پانزده ساله پیش از انقلاب؛ ششم، دهۀ نخست انقلاب و هفتم، دوران پس از فروپاشی بلوک شرق.
🔹 دورههای روشنفکری ایرانی؛
🔸 منورالفکری و روشنفکری مدرن در ایران چه وجوه اشتراک و افتراقی دارند و تفاوتهای کارکردی روشنفکری مدرن در غرب و در ایران چیست؟ مسائل اجتماعی ناشی از حضور روشنفکری کدام است و چرا روشنفکران ایرانی نتوانستند رقیبان منورالفکر خود را از موضع قدرت خلع کنند؟
🔸 حماسۀ روشنفکری در ایران هنگامی آغاز میشود که حماسه جهانی آن به تراژدی تبدیل شده است و تراژدی آن با قیام مردم آذربایجان در برابر «پیشهوری»، و تعامل رفیق «استالین» با دولت «قوام» آغاز و تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه مییابد. دوره افول تا فروپاشی بلوک شرق استمرار پیدا میکند و از آن پس دوره دلالی آغاز میشود.
🔹 تطورات روشنفکری دینی در ایران؛
🔸 نسبت روشنگری و روشنفکری مدرن با دین چیست و ماجراهای تاریخی آنها چگونه بوده است؟ تفاوت عملکرد روشنگری و روشنفکری تحت تأثیر چه عواملی تبیین میشود؟ منورالفکری و روشنگری در ایران چه نسبتی را با دیانت برقرار کرده است و تفاوت عملکرد منورالفکران و روشنفکران در این تعامل چگونه بوده است؟همچنین دورههای روشنفکری دینی، چگونه طی شده است؟
📕 انواع و ادوار روشنفکری| بخش دوم
🔹 چیستی روشنفکری حوزوی؛
🔸 با نظر به معانی مغایر و گاه متضادی که روشنفکری دا
رد، ترکیب روشنفکری حوزوی پیچیدگی و دشواری بیشتری نسبت به روشنفکری دینی خواهد داشت و بههمیندلیل این ترکیب بیش از ترکیب روشنفکری دینی نیازمند به ایضاح مفهومی است.
🔸 روشنفکری حوزوی در برخی از معانی، ریشه در سنت عقلانی و اجتهادی جهان اسلام دارد و در برخی دیگر از معانی هویتی مدرن و منورالفکرانه و یا روشنفکرانه پیدا میکند. تبیین مفهومی معانی مربوط به این ترکیب زمینه را برای مباحث مربوط به هریک از آن معانی فراهم میسازد.
🔹 سنت روشنفکری حوزوی؛
🔸 روشنفکری در معنای دینی خود، که با ادراک عقلی و شهود حقایق کلی قرین و همراه است، ریشه در سنت تاریخی تفکر جهان اسلام دارد. این معنا از روشنفکری در دوران معاصر نیز در دو عرصۀ اندیشه و عمل فعال و کارآمد بوده است. عملکرد سنت روشنفکری حوزوی چگونه بوده است؟ حکمت صدرایی در تاریخ معاصر ایران چه نقشی داشته است؟ فقه اجتماعی و سیاسی تشیع در قبل و بعد از مشروطه چه مسیری را طی کرده است؟
🔸 سنت حوزوی روشنگری به دلیل عقبۀ فرهنگی و تاریخی و جایگاه اجتماعی خود در طی قرن بیستم توانست دو انقلاب مردمی اجتماعی را در آغاز و پایان قرن ایجاد کند. انقلاب نخستین (مشروطه) گرچه ناکام ماند، لکن انقلاب دوم نقطۀ عطف تاریخی جدیدی برای ایران، جهان اسلام و بلکه جامعه بشری ایجاد کرد.
🔹 منورالفکری حوزوی؛
🔸 منورالفکری هنگامیکه بهمعنای روشنگری مدرن بهکار میرود ترکیب آن با وصف حوزوی ترکیبی ناسازگار و چالش برانگیز است.
🔹 روشنفکری مدرن حوزوی؛
🔸 روشنفکری حوزوی بهعنوان بخشی از روشنفکری دینی تابعی از اصل جریان روشنگری مدرن است و تفاوت روشنفکری حوزوی با منورالفکری حوزوی از نوع تفاوت روشنفکری و منورالفکری است. چهار مقطعی که برای روشنفکری مدرن و جریانات متأثر از آن وجود داشت، در روشنفکری حوزوی نیز بهگونهای فشرده وجود دارد.
🔹 گونهشناسی نظری–اجتماعی روحانیت معاصر شیعه؛
🔸 این بخش از کتاب یادداشت مستقلی است که در آن نظر به عملکرد و یا موقعیت فرهنگی و اجتماعی روحانیت معاصر شیعه نمیشود و تنها به رویکردهای نظری آنان مینگرد.
کتاب انواع و ادوار روشنفکری استاد حمید پارسانیا
⚡موقعیت قم نسبت به سایر شهرها متفاوت است
✔ آیت الله مکارم شیرازی در دیدار مدیرکل ارشاد استان قم🔻
🔹 موقعیت قم نسبت به سایر شهرها متفاوت است، قم خاستگاه انقلاب محسوب می شود که از زمان ائمه اطهار(ع) مورد توجه بوده است. بزرگان حوزه علمیه در دنیای اسلام در قم هستند و علوم اسلامی از این شهر مقدس به دنیا منتشر می شود، بنابراین برنامه ریزی ها باید متناسب با جایگاه شهر قم باشد.
🔹دولت باید نسبت به امور دینی و فرهنگی توجهات لازم را داشته باشد، باید به گونه ای برنامه ریزی کرد که در تمام کشور تأثیرگذار باشد؛ متأسفانه هنوز دولتمردان آنگونه که باید به قم توجه ندارند و به بهانه های مختلف شانه خالی می کنند. اگر این موارد در قم تزلزل پیدا کند در همه جا اثر می گذارد از این رو حوزه علمیه، مراجع، ارشاد، آموزش و پرورش و صداوسیما و سایر دستگاه ها وظایف مهمی دارند.
🔹همه باید دست به دست هم بدهند که هویت دینی، مذهبی و اسلامی قم همچنان محفوظ باشد و بدرخشد و واقعا پیشرفت کند، وقتی می بینیم بیش از صد کشور در قم طلبه دارند، در جامعة المصطفی و در حوزه علمیه قم بیش از 50 هزار نفر طلاب و فضلا و اساتید حضور دارند، نشان از جایگاه مهم این شهر دارد.
از هم گسيختگي نظام فرهنگي!
محمدرضا زائرى
همان طور كه اساس سلامت جسمي انسان بر تناسب اندام و توازن قواي بدني و اعتدال طبع هاست، بنيان سلامت روحي نيز بر توازن قواي رواني است و از همين روست كه چارچوب اساسي علم اخلاق بر تناسب و توازن چهار قدرت رواني (وهم، غضب ، عقل و شهوت) بنا شده است.
همان قدر كه خشونت گرايي اجتناب ناپذير دهه شصت، نگران كننده بود به همان اندازه گرايش هاي رمانتيك و غير طبيعي عاشقانه فعلي خطرناك است زيرا نتيجه اين افراط، لاجرم تفريط وحشتناكي در آينده خواهد بود.
سالهاست سينماي ايران به شكل حساب شده اي مشغول جريان سازي و ترويج روابط عاشقانه و تثبيت انگاره هاي مدنظر در ذهن مخاطب بوده و هيچ تدبيري براي اصلاح اين روند صورت نگرفته است ، حالا مي گوييم داستان سينما فرق مي كند و مخاطب خاص دارد، اما در باره تلويزيون چه مي توان گفت؟
در برنامه هاي سيما هم كه مخاطب عام دارد و قرار بوده دانشگاه سراسري باشد همين داستان - از سريال ها تا برنامه هاي تركيبي و جشن ها و جنگ ها و ... - تكرار مي شود!
مهران مديري هر شب در برنامه دورهمي به طور ثابت از مهمان ها مي پرسد عاشق شده ايد؟ بعد هم اصرار دارد كه مهمان ها داستان عاشق شدن هايشان را به شرح و تفصيل تعريف كنند!
باز هم فرض مي كنيم كه دورهمي مخاطب بزرگسال دارد، در برنامه كلاه قرمزي كه ظاهرا مخاطبش كودك است دقيقا دارند آداب و مهارتهاي ايجاد ارتباط و آشنايي و نخستين قدمها و نگاهها براي دوستي و رابطه و شيوه هاي بازكردن سرصحبت را آموزش مي دهند و آقاي همساده هم خاطره از نخستين عشق خودش مي گويد و نيمكت پارك و تشريح مي كند كه عشق در نخستين نگاه و ...!
حرفي نيست، اگر قرار است چنين روندي حاكم باشد بايد مثل بقيه كشورها همه اجزاي نظام فرهنگي و اجتماعي انسجام داشته باشد، يعني وقتي روابط عاطفي و بعد از آن را ترويج مي كنيم تحمل و پذيرش زمينه سازي و تدبير مراحل بعد را هم داشته باشيم، نه اين كه از يكطرف توقع و انتظار ايجاد كنيم و از طرف مقابل راهها را ببنديم!
وقتي در دانشگاه جوانان ملتهب و حساس را در كنار هم مي نشانيم، چرا در مهد كودك دختر و پسر چهار پنج ساله را از هم جدا مي كنيم؟
وقتي در پارك و خيابان گشت ارشاد داريم، ديگر چرا شب و روز براي كودك و نوجوان از عشق و عاشقي حرف مي زنيم؟
لطفا دقت كنيد! پيش از اين كه اينجا بحث من موافقت يا مخالفت با هر يك از دو جنبه موضوع باشد، نگراني از اين بلاتكليفي و عدم انسجام و گسيختگي است كه آثار سوء فراوان دارد و آشفتگي اجتماعي و فرهنگي را در پي خواهد داشت.
🔸 پیرامون بیانیه مرجعیت و علمای قم در باره سید کمال حیدری
✍🏻 مهدی نصیری
🔻 اخیرا آیات عظام صافی گلپایگانی و وحید خراسانی با صدور بیانیه ای نسبت به القائات متعدد و انحرافی و خلاف مسلمات اعتقادی شیعه آقای سید کمال حیدری از روحانیون عراقی ساکن قم اعلام موضع کرده و وی را در زمره رویگردانان از عقاید مسلم و ضروری مذهب حق تشیع دانستند.
🔻 به دنبال این بیانیه جمعی از اساتید شاخص حوزه علمیه قم از این اقدام دو مرجع شیعه استقبال کرده و یاد آور شدند که پی گیری ها و تذکرات و مباحثات با آقای حیدری سودمند نبوده و لذا نسبت به انحرافات وی اعلام موضع کرده اند.
اقدام این دو مرجع معظم و جمعی از اساتید حوزه را باید به استناد روایت معروف نبوی صلی الله علیه و آله در زمره وظایف ذاتی مرجعیت و روحانیت دانست که فرمود: «هر گاه بدعتها در امت من ظاهر شود، عالم دین باید علم خود را (در مقابله و روشنگری در برابر بدعتها) ظاهر کند و الا مشمول لعنت خداوند خواهد شد.» (کافی ج 1، ص 54)
به دنبال این اقدام روشنگرانه، عده ای تلاش کردند تا به انحای گوناگون این حرکت را زیر سئوال برده و یا آن را تحریف کنند:
🔻1. عده ای این موضوع را به گرایشهای فلسفی و عرفانی حیدری مربوط کردند در حالی که چنین امری صحت نداشته و همه مساله این است که آقای حیدری بسیاری از مسلمات دین و مذهب شیعه را مورد انکار و یا تشکیک و سئوال قرار داده و بسیاری از حرفهای او، امروز مستمسک برخی شبکه های وهابی علیه تشیع شده است.
🔻 دعوای موافقان و مخالفان فلسفه و عرفان در حوزه تشیع کبروی نبوده بلکه صغروی است. به این معنا که موافقان و مخالفان فلسفه و عرفان هر دو بر مرجعیت و محوریت قران و اهل بیت علیهم السلام در معارف و عقاید اتفاق نظر دارند و بحثشان در این است که آیا فلسفه و عرفان موجود با این مرجع و محور، انطباق دارد یا خیر؛ که موافقان مدعی این انطباق و مخالفان منکر آنند و در این باره با هم به بحث و گفتگوی علمی می پردازند.
هیچ فیلسوف و عارف شیعی ای خدشه ای در امامت اهل بیت و عصمت و مهدویت و نفی سقیفه و ... ندارد و موافق و مخالف فلسفه و عرفان این عقاید را انحرافی و باعث خروج از تشیع می دانند.
🔻2. برخی، این حرکت مرجعیت و اساتید را در برخورد با آقای سید کمال حیدری با آزاد اندیشی علمی مخالف دانسته اند. در حالی که بدیهی است آزاد اندیشی در هر موضوع و ساحت علمی، آداب و ضوابط خود را دارد. اولین ضابطه آن رعایت روش علمی و استدلال و استناد و روحیه حق جویی در گفتن و نوشتن است نه آن که مدعاهایی شالوده شکنانه علیه دین و مذهب بدون کمترین استدلال و استناد علمی و یا با ضعیف ترین استدلالها به صورت خطابی و شعاری مطرح شود و بسیاری از مردم و جوانان فاقد تخصص و اطلاع در مسائل دینی را با شک و شبهه و تردید مواجه کند. آنچه آقای حیدری ظرف چند سال اخیر مطرح کرده است عموما مصداق چنین رویکرد تبلیغاتی و خطابی فاقد روش و دلیل علمی بوده است.
🔻3. کسانی ـ به خصوص برخی اطرافیان آقای حیدری ـ خواسته اند، برخورد مراجع و علما را به این که چون حیدری فردی انقلابی و مدافع امام خمینی و مقام معظم رهبری است، ربط دهند. در حالی که اولا عموم صادر کنندگان این بیانیه خود مدافع انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و ثانیا موضع انقلابی داشتن مجوز نفی عقاید مسلم و ضروری اسلام و تشیع نیست. انقلاب اسلامی خود مولود و مبتنی بر آموزه های تشیع است و افتخار جمهوری اسلامی ترویج و دفاع از اسلام ودین و تشیع در دنیای ماده زده کنونی است.
🔻4. عده ای نیز با چشم بستن بر حرفهای بدیهی البطلان و ضد مذهب آقای حیدری و استناد به برخی حرفهای دیگر وی خواستند چنین وانمود کنند که بیانیه مرجعیت و علما علیه حیدری ادامه نزاع بین اصولی و اخباری و سنت و تجدد و ...در حوزه است در حالی که اگر کسی کمترین اطلاع از مبانی دینی و شیعی داشته باشد، در می یابد که در این ماجرا پای هیچ یک از این مسائل دامنه دار در حوزه که هیچ گاه منجر به صدور چنین موضع گیری تندی از سوی مراجع و علما نشده، در میان نیست بلکه مساله نفی و تخطئه شخصی است که بدون استناد علمی و صرفا به شکلی خطابی و حماسی علیه مقدسات و مسلمات دین و مذهب، شبهه پراکنی کرده و جمع زیادی از شیعیان را به خصوص در جهان عرب دچار بهت و سردرگمی و تردید کرده است و صدور چنین بیانیه ای از مراجع و علمای حوزه که مرزبانان ساحت دین و مذهب هستند، طبیعی ترین و ضروری ترین کاری است که باید صورت می پذیرفته است.
مذهب قدرت
محمّد حسين كريمي پور
خطيب معروف، آقاي پناهيان، اخيرا گفته كه در بعثت، دعوا بر سر اخلاق نبوده، بر سر قدرت و سياست بوده است. او رسول اكرم ص را سياستمدار بزرگي توصيف كرده كه غايت تلاشش، ايجاد حكومت اسلامي و نه اعتلاي مكرمت هاي اخلاق، است.
سخن او از ديد مذهبي مهم است. اما جديد نيست. اين صداي "اسلام سياسي" است. در منظومه فكري "اسلام سياسي"، اصالت با ايجاد وحفظ "دولت اسلامي" است. اسلاميت حكومت در قبال رقيبي كه "شريعت مقبول" را تهديد مي كند، معنا مي يابد.
في المثل، از منظر مسلمان شامي قرن دوم، خليفه اموي جامعه را از شر روميان و علويان حفظ مي كرد. خليفه ضامن تفوق قرائت اموي از شريعت شيخين بود لذا فره ايزدي مي يافت و موجودي قدسي مي شد.حفظ سلطنت اموي، دفاع از اصل اسلام بود. ازينرو معقول بود -ولو با دلخوري- چشم بر فسق و ظلم حكومت بست. كم كم بعض مسلمانان، ملكات اخلاقي بل التزام به عدل را هم براي اولو الامر ، شرط ندانستند.
جان برادر
اصالت دادن به مصلحت حاكم، تو را مجبور مي كند اخلاق را موضوعي ثانوي، تبعي و يكسره نسبي بداني. اين قاعده بازي است.
اين رويكرد، محدود به جهان سنت نبود. خليفه فاطمي و مرشد كامل صفوي، تكيه بر همين تفسير از "ولايت امر" كردند.
راستش جمع بين اخلاق و آداب الهي از يكسو و قدرت بي مرز آسماني از سوي ديگر، براي بشر عادي، كاري در مرز محال است. به تن كردن جامه انبياء و حكم راندن از جانب آسمان، موساي كليم و علي مرتضي مي خواهد. كار اين و آن نيست. به باور اين كمترين، نقطه ضعف "اسلام سياسي" همينجاست! آن سلطاني كه خود را اولي الامر بداند، بايد داشته اش نزديك به معصوم باشد. گربه از جنس شير است. اما مگر مي شود از گربه ، توقع اسديت داشت؟ اثر وجودي گربه در حد وسع اوست. گر در پوست شير هم برود، كار شير نتواند كرد. و اقسم بالله كه فرق بهترين مردم با معصوم ، كم از فرق گربه با شير نيست.
همسري با انبياء برداشتند
اولياء را همچو خود پنداشتند
گفته اينك ما بشر ايشان بشر
ما و ايشان بسته خوابيم و خور
خود ندانستند ايشان از عمي
هست فرقي در ميان بي منتهي
هر دو ني خوردند از يك آبخور
اين يكي خالي و آن يك پر شكر
هر دو گون آهو گيا خوردند و آب
زين يكي پشكل وزان يك مشك ناب
شما را نمي دانم. اين كمترين به اسلام قدرت و به اين پيامبر-شهريار تشنه قدرتي كه ترسيم مي كنند ، از صميم قلب كافرم. ديني كه من بدان باور دارم، بنيانش ايمان است و نتيجه محتوم ايمان، "اخلاق"! شريعت محافظ ايمان و اخلاق است! شريعت بدون اخلاق، قالبي فسرده و جسدي مرده است.
مسلمان آرماني من، مسلم پسر عقيل است . وقتي در اتاق هاني پنهان بود، با كشتن ابن زياد و تغيير مسير تاريخ ، فقط يك ضربت شمشير فاصله داشت. اما حفظ حرمت ميزباني را ارجح ديد و از ترور -كه خلاف اخلاق اسلامي مي دانست-پرهيز كرد. مسلم گواه آنست كه شيعه، اخلاق را بر مصلحت قدرت، مقدم مي داند. سزاست اگر فقير اين عظمت روح و تشنه اين سترگي ضمير شوي. به دنبال آن مذهبي باش كه قطره اي از اين دريا در كامت بريزد.
" مذهب قدرت" را بشناس و عليرغم غلبه و جلوه اش، از آن تبرّي جو. اگر مسلماني، تابع آن رسولي باش كه غايت بعثتش، به كمال رساندن مكرمت هاي اخلاق آدمي است. مردي كه زندگي و پيام و حكومتش يكسره اخلاق بود. محمد ص براي مصلحت ، هيچگاه حد انصاف و اخلاق را نشكست. نه سياستمدار بود نه سلطان. حيله نمي كرد. دروغ نمي گفت. ظلم نمي ورزيد. شريف و بخشنده و پاي بند وعده بود. ساده مي زيست. در جمع مردم، ممتاز و بالا نمي نشست. براي خود و نزديكانش، امتياز سلطنتي نمي طلبيد.
محمد ص در خاورميانه ، ناشناخته و تنهاست. پيامبري كه پيام و رسالتش دزديده شده است.
روزي، شبيه ترين خلق به او خواهد آمد و اسلام فراموش شده را باز خواهد آورد. ديني كه بعض فقيهان باز نخواهندش شناخت.
محمد نبي ص در محكمه واعظان و فقيهان ما گاهي غريب تر از عيسي مسيح ع در زرق و برق "سرير مقدس" است.
🔹 دو نگاه متفاوت به سیره پیامبر اکرم (ص)
آيت الله سيد كمال حيدرى
ما در بین علمای علم اصول با دو نگاه متفاوت در مواجهه و بهره گیری از سیرۀ نبوی مواجهیم.
1️⃣ نگاه تقلیدی به سیرۀ نبوی (ص)
از نگرش اول، به «نگاه تقلیدی» تعبیر می کنیم. این نگاه معتقد است ما با تمسک به سیره پیامبر(ص) باید هر عملی را که ایشان انجام داده، به طور کامل و بدون هیچ گونه تغییری در این زمان نیز انجام دهیم. به عنوان مثال اگر پیامبر (ص) در یک زمانی و در یک جنگی از سپاه دشمن پنجاه کنیز به اسارت گرفته و آنان را به نکاح برخی از صحابه درآورده اند، ما نیز موظفیم در این زمان و در جنگ ها دقیقاً به همین شکل برخورد نماییم!
در این نگاه، شرایط فرهنگی و اجتماعی عصر نبوی لحاظ نمی شود و به این قاعده مهم توجه ندارند که: «اذا تغیّر الموضوع تغیّر الحکم»؛ زمانی که موضوع تغییر پیدا کند، حکم نیز تغییر خواهد کرد. قائلان به نگاه تقلیدی توجه نمی کنند که با تغییر شرایط و ظروف اجتماعی، احکام نیز باید متناسب با آن شرایط و ظروف تحوّل یابند. به تعبیر دیگر، این عدّه از علما به نقش زمان و مکان در استنباط احکام فقهی و حتّی اعتقادی واقف نیستند!
2️⃣ نگاه اجتهادی به سیرۀ نبوی (ص) (در پرتو لحاظ اقتضائات زمانی و مکانی)
و اما نگاه دوم معتقد است ما باید از سیره پیامبر (ص) یک سلسله قواعد و اصول کلی را به دست آوریم و این اصول و قواعد را بر شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه خود تطبیق دهیم و بر این اساس، دستورالعمل های راهبردی متناسب با وضع جامعه خود را عرضه نماییم.
این نگاه می تواند به نیازهای زمانه پاسخگو باشد و نقش زمان و مکان را در استنباط احکام فقهی به طور کامل لحاظ نماید.
با توجه به این نگاه، ما معتقدیم در مسأله حقوق زنان، پیامبر اکرم(ص) به زنان تنها آن دسته از حقوقی را که جامعۀ ابتدایی آن روز قدرت فهم و هضم آن را داشته، به ایشان اعطا نموده است؛ یعنی با توجه به شرایط حاکم بر آن عصر و محدود و پایین بودن سطح فکری غالب مردم آن زمان، پیامبر اکرم (ص) توانسته تنها حقوق حداقلی زنان را به آنان بازگرداند و نه همۀ آنچه را که زنان لایق و مستحقّ آن هستند.
✔️ بر همین اساس، حوزه های علمیه و مؤسسات دینی باید با تمسّک به سیرۀ پیامبر (ص) و شناخت دقیق منطق نبوی و تدابیر حکیمانه اصلاحی رسول الله (ص)، حقوق زنان را در همین زمان متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی امروز، به طور کامل ترسیم نمایند و با جامعۀ زنان چنانکه در شأن والای ایشان است برخورد کنند.
✅مردم احساس می کنند دیگر نیاز به فقها ندارند
✅بین روزگار نوین با حوزه علمیه شکاف ایجاد شده است
⬅️حمید شهریاری، رییس مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه?
✅به سبب عدم توجه به امور جاری و مسائل مستحدثه و مبتلابه در جامعه، شکافی بین روزگار نوین با حوزهعلمیه و فقه ایجاد شده است.
✅در عصر کنونی مرجع فقاهت دائماً رو به ضعف است و مردم حس میکنند که دیگر به فقها نیازی ندارند. همه این مسائل به سبب نپرداختن فقه به مسائل روز جامعه است.
✅نخستین وظیفه عالمان دینی مجتهد شدن به معنای سنتی است. فقیهی که اجتهاد نداشته باشد نمیتواند مسائل جدید را حل کند، چرا که پاسخگویی به مسائل مستحدثه نیازمند روش و متد فقاهتی است.
✅وظیفه روحانیت امروز صرفاً در آموزش فقه سنتی خلاصه نمیشود. روحانیون باید علاوه بر آموزش فقه سنتی، موضوعات نوین را نیز در سبک زندگی جدید شناسایی کرده و برای آن راه حل مناسبی ارائه دهد.
💢حوزه علمیه لازم است به صورت تخصصی به رشته “فقه کالاها” (فقه السلع) بپردازد
✔️حجت الاسلام مبلغی در مورد حمایت از کالای ایرانی تشریح کرد؛
🔹بدون رضایت مصرف کننده و حمایت از حقوق آن، نمیتوان کالای بومی را قوام، رواج و جایگاه بخشید.
🔹لازم است شعار سال را به صورت علمی و بر اساس تحلیل و درک اجتماعی و البته همراه با احساس اسلامی – ملی فهم کنیم.
🔹بدون بهره گیری از دانش نمیتوان در دنیای پررقابت امروز، توفیقی در هر یک از دو زمینه تولید و عرضه به دست آورد.
🔹شعار امسال بسیار زیبا و تاثیرگذار است؛ ولی اگر به حال خود رها شود فلسفه وجودی آن محقق نخواهد شد.
✅پایان گشودگی به ساحت قدس مرگ امر دینی، پایان حیات معنوی
✍بیژن عبدالکریمی
✔️دین و زیست دینی همواره یکی از ساحات بنیادین در فرهنگ و تمدن بشری بوده است. لیکن پرسشی که در اینجا کوشیده میشود تا درباره آن به اندیشه پرداخته شود این است: آیا در عصر و جهان کنونی، و با توجه به آن که سوبژکتیویسم متافیزیکی و سکولاریسم و نیهیلیسم حاصل از آن به آخرین مرزهای بسط خویش رسیده است، زیست دینی، نه در معنای اعتقاد به یک نظام تئولوژیک، یا به منزله بخشی از فرهنگ، میراث تاریخی و مؤلفهای از مجعولیت و رویدادگی اجتماعی یا به منزله ابژهای پژوهشی، بلکه در معنای «گشودگی به ساحت قدس» و «قیام و مأوا گزیدن در ساحت اولوهیت»، از اساس برای بشر روزگار ما امکانپذیر است، یا همانگونه که هگل از «پایان هنر فاخر» در دوران مدرن و هایدگر از «پایان فلسفه» در عصر غلبه تفکر علمی و تکنولوژیک سخن به میان آوردند ما نیز میتوانیم و باید از عدم امکان زیست دینی و زندگی بر اساس نسبت آدمی با ساحت قدس در روزگار کنونی سخن بگوییم؟ آیا میتوان گفت متون مقدس ماهیتاً به پایان خود رسیده، چرا که دیگر نمیتوانند رسالتی وجودشناختی و بنیادین را در این جهان برعهده گیرند و دوران انجام رسالت وجودشناختیشان به پایان رسیده است؟
( مقاله دکترعبدالکریمی/ سایتدینآنلاین)
روسی زبان دوم ایران؟
🔹وزیر آموزش وپرورش ایران دردیدار بارئیس کمیته آموزش وعلوم دومای روسیه پیشنهاد کردکه زبان فارسی و روسی درمدارس دو کشور به عنوان زبان دوم آموزش داده شود.(جماران)
✅تشکر از تلگرام
نقش شبکههای مجازی و به ویژه پیامرسانهای بیهزینهوبودجۀ مردمی همچو تلگرام، در نشاندادنِ سیاهیهای پنهان و افشای جرائم و زشتیها (و سپس تصحیح رفتارها که در پیاش میآید) بر کسی پوشیده نیست. هر روز ویدئویی مردمی از خلافها و اشتباهات فاحش مأموران و مسئولان و مردمان، میان اعضای تلگرام دست به دست میشود و موجب شرمندگی آنان و سازمان مربوطه شده و بیتردید در اصلاح امور نقش به سزایی میگذارَد. نمونۀ اخیرش برخورد بسیار زشتِ یکی دو مأمور زنِ انتظامی با دختران شاداب ایرانزمین است که مورد تقبیح دستگاه انتظامی نیز قرار گرفت.
ما ناسپاس نیستیم! و با صدایی بلند که راهِ هر گونه نفاق را ببندد فریادِ تشکر از تلگرام سر میدهیم که اینچنین بیتوقع به بهبودِ تدریجی امور کشورمان کمک میکند.
امید که رسانههای فعال و قدیمیِ داخلی نیز بتوانند با الگوگیری از پیامرسان مردمیِ تلگرام به بهبود اوضاع و شفاف شدن تصمیمگیریها کمک کنند تا آرام آرام نوبتِ استقبال از پیامرسانهای داخلی (چه دولتی چه غیر دولتی) فرا رسد.
تا دیروز (یعنی همین آغاز قرن کنونی) بیحیا کسی بود که روبند نداشت و نقاب از چهره میافکند! و امروز دختران شاداب و معصوممان به جُرم موهای بافته و نمایان (که هویدا بودنش امری طبیعی و خدادادی است) بیحیا قلمداد میشوند. بد نیست گاهی تاریخ را ورق بزنیم! شاید در این ورقزدنها پی ببریم که زنان مأمورِ امروز اگر دیروز! با همین حجاب کنونیشان بیرون میآمدند بیحجاب و بیحیا!! خوانده میشدند و سزاوار برخورد زشتِ امروزِ خودشان!
امیر ترکاشوند؛ 31فروردین1397
✅داستان ادامه دارد!
ويدئو : ممنوعيت، بگير و ببند، بازداشت، تسليم
اينترنت : سروصدا، محدوديت، تسليم
ماهواره : منع قانوني، جمع آوري و ضبط ديش، تسليم
تلگرام...
در بقيه مسايل اجتماعي و موضوعات فرهنگي از ماجراي موسيقي و بحث حجاب تا دوچرخه سواري بانوان نيز قصه همين است.
يا رويارويي عاقلانه و چاره جويي واقع بينانه كه منجر به راهكارها و رفتارهاي حكيمانه خواهد شد و موضع فعال
يا تقابل و چالش و درگيري و انفعال و تسليم!
شهید آوینی: «تردیدی نیست که ما نمیتوانستیم از ورود ویدئو به کشورمان جلوگیری کنیم- چنان که نتوانستهایم مانع ورود هیچ یک از محصولات تکنولوژی غرب بشویم- و راستش من تردید دارم که اگر هم میتوانستیم، آیا چنین عملی درست میبود یا نه؟ تکلیف ویدئو را آن وقت میبایست روشن میکردیم که ویدئو شهرهای کشور ما را تسخیر نکرده بود، ورود ویدئو به کشور ... یک ضرورت تاریخی است و زندگی در این عصر، خواه ناخواه چنین موجبیتی را به همراه دارد که ما نه تنها ویدئو، بلکه به زودی زود ماهواره را نیز بپذیریم ... و چه باک؟! کسی میترسد که ضعیفتر است و ما که پا در میدان مبارزه با غرب نهادهایم باید خودمان را برای چنین روزی نیز آماده کنیم».
رستاخیز جان، سید مرتضی آوینی، نشر واحه، چاپ دوم، پاییز ۹۰، تهران.
ايستاده ايم و در سكوت به ناشي گري ها و خيانت ها و خرابكاري ها نگاه مي كنيم و نمي توانيم حرفي بزنيم! نشسته ايم و خون دل مي خوريم و افتضاحات را مي بينيم و نمي توانيم كاري بكنيم!
محمدرضا زائرى
https://eitaa.com/daghdagheha
✅اصلاح سبک زندگی روحانیون از اولویتهاست
✔️حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا حشمتی درباره رسالت حوزه علمیه در شرایط فعلی؛
🔹حوزه علمیه گاهی زبان مخاطب را در نظر نمیگیرد.
🔹مرجعیت به عنوان بالاترین سطح حوزههای علمیه مطرح است، مرجعیت، طلبه و هر امام جماعتی در سطح خود باید سبک زندگی ساده زیستی را نشان دهد.
🔹روحانیت باید در سبک زندگی خود تغییراتی به وجود بیاورند و نشان دهند که وابستگی به دنیا ندارند.
🔹آینده مرجعیت را خوب میدانم، ولی باید وظایف خود را انجام دهیم.
🔹در سبک زندگی تعداد کمی موفق شدند که سبک زندگی پیامبر(ص) یا سیره پیامبر(ص) را در عمل خود نشان دهند، در پاسخ به شبهات هم ناقص این کار انجام شده است.
https://eitaa.com/daghdagheha
✅✅خلاصه سخنانِ دكتر محسن رناني در نشست «نقش نهادهای مدنی در آینده توسعه ایران»:
✅ نهادهای مدنی محصول جامعه مدرن هستند. در جوامع مدرن و توسعه یافته، اقتدار جامعه بالاست و اقتدار حكومت پایین است.
✅ وقتی رضایت نباشد، رفاه نیز معنایش را از دست میدهد.
✅ رضایت با تقویت سرمایههای فرهنگی، سرمایههای اجتماعی و سرمایههای نمادین، تولید میشود.
✅ هویت نهاد مدنی وابسته به پروانه و مجوز نیست، بلكه هویت آن وابسته به ارتباطات است.
✅ به دلیل رانتهای ناشی از پول نفت، نهادهای مدنی فرایند بلوغ خود را طی نمیکنند. به عبارت ديگر، رانتهایی كه از سوی حكومتها به سمت نهادهای مدنی میآید، اين نهادها را در همان سطح متوقف میكند؛ به گونهای كه دیگر این نهادها نیازی به بلوغ نمیبینند.
✅ اكنون در فضای مجازی انبوهی از اطلاعات در دست است اما اقتداری وجود ندارد.
✅ باید اقتدار جامعه مدنی افزایش یابد و برای اقتدار، قدرت وجود داشته باشد.
✅ مشكل جوانان ما رفاه نیست، مشكلشان در كشور رضایت است و برای همین مهاجرت میكنند.
✅ وقتی میتوانیم یک جامعه آزاد دموكرات و با ثبات داشته باشیم كه اقتدار جامعه مدنی افزایش یابد و برای اینكه اقتدار آن افزایش یابد، نهادهای جدیدی كه در دل نهاد مدنی بهوجود آمدند، قدرت را تبدیل به اقتدار میكند.
✅ در حال حاضر فضای مجازی مستعد شكلگیری نهادهای مدنی مجازی است. یعنی آدمها در مكان خاصی دور یكدیگر جمع نمیشوند و سقفی یا شركتی وجود ندارد اما نهادهای مدنی هستند كه میتوانند گفتوگو كنند و حركتی راه بیندازند.
✅ اگر نهادهای مدنی سازماندهی پیدا کنند که هدفها را اولویتبندی کنند و منابع را تخصیص عقلانی دهند، در فعالیتهای خود استمرار ایجاد کنند، تقسیم کار کنند و بر فعالیت اعضا نظارت کنند، قطعاً به مرحله بلوغ مي رسند.
https://eitaa.com/daghdagheha
✅✅جوابیه حجت الاسلام زادهوش در مورد طرح کشور_قم
1عنایت داشتم که این یادداشت صرفا با نام شخصی و حقیقی خودم باشد ولی بعدا متوجه شدم مدیر محترم کانال " نامه های حوزوی" که این یادداشت را بازنشر دادند عنوان حقوقی و مسئولیت بنده را نیز اضافه کرده اند. ( البته اطمینان دارم که ایشان خواسته اند مطلب بیشتر دیده شود.) همین کانال بلافاصله بعد از انتشار نوشته بنده ، دو نقد غیر مقبول را منتشر کرد وعلیرغم تاکید و اصراری که بنده و دیگران کردیم از درج و نشر مطالبی که در توضیح و دفاع بود خودداری کرد.
2- همانگونه که در اصل یادداشت بطور شفاف و روشن آمده ، سخن و پیشنهاد نویسنده ناظر بر استقلال شهر مقدس قم و یا حوزه علمیه به معنای عام و گسترده نبوده تا کسانی سراسیمه سخن از تجزیه و غیره بزنند. (و البته بنده نیز تا اندازه ای به فهم مخاطبین اکتفا کردم که گویا در باره بعضی از آنها اشتباه کرده ام. ) سخن حقیر از ارتقاء نهاد مدیریتی و نهادهای مرکزی و اقماری حوزه علمیه در تراز بین المللی بود تا آنجا که بتواند با صدای بلندتر و حضور پررنگ تری صلای دین و ولایت را به گوش مخاطبان جهانی خود برساند . چرا که از یکسو حوزه علیمه صانها الله عن الحوادث با همه ظرفیت ها و توانمندیهای علمی ومعنوی و مدعای سراسر حقیقت خود هنوز درون گراست و با اینکه در تعریف ماموریت خویش عرصه های جهانی را مدنظر دارد ولی عملا عزم خود را برای ورود کامل و نقش آفرینی در این عرصه جزم نکرده است و از سویی نیز انفعال و ضعف نمایندگی های سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی در سایر کشورها بگونه ای است که نه تنها به صدور انقلاب و تبلیغ معارف اسلام ناب محمدی ص اهتمامی ندارند بلکه گاهی سد راه نیز می شوند.
3- برای تقریب به ذهن مثالی به واتیکان زدم و چون مخاطب اصلی بنده فضلای محترم بودند آنها میدانستند که " التشبیه یقرب من جهه و یبعد من جهات" تشبیه انسان را از یک جهت به واقعیت نزدیک و از جهاتی دور میکند. برخی تا آنجا پیش رفتند که طول و عرض و مساحت این شهرک تشریفاتی را هم اندازه گرفتند. بنده سفرهای متعدد به واتیکان و ملاقات ها و گفتگوهای مهمی با مقامات ارشد کلیسایی ومطالعات و شرکت در مراسم مختلف انها ( در کشورهایی مانند ایتالیا –فرانسه –آلمان – فیلیپین – امریکا و برزیل ) داشته ام و هرگز خاک پاک فیضیه را با مجسمه های زرین کلیسای سن پیترو و کتاب ولایت فقیه امام راحل قدس سره را با محرفات مزامیر و زعامت ابراهیم گونه رهبر حکیم و فرزانه انقلاب روحی له الفداء و نفسی له الوقاء را با پاپ های ویترینی مقایسه نمیکنم تا کسانی خوف از واتیکانیزه شدن قم و سکولاریزه شده روحانیت شیعه داشته باشند.
4- البته یادداشت بنده صرفا طرح یک ایده و پیشنهادی کلی بوده و برخی از عزیزان انتظار داشتند که بمثابه طرحی تفصیلی و همه جانبه ، کلیات و جزئیات و راهبردها و ... در آن ذکر شود و البته امیدوارم بعد از دوران گذار و فهم دقیق از اصل ایده ، کسانی به تدوین طرح و اقدام واجرای آن اهتمام نمایند.
5- در اینجا به یک اشتباهی که حقیر مرتکب شدم اعتراف میکنم و آن اینکه پیام رسانان خارجی همچون تلگرام که زمام و افسار آن همچون سگی هار در دستان بیگانگان باشد و فضای کثیف و آلوده آن جولانگاه لوده گان و نامحرمان باشد جای مناسبی برای طرح حرفهای حسابی و و مذاکرات عالمانه نیست.
6- در پایان ضمن تشکر مجدد از همه خیراندیشان و صاحب نظران ارجمندی که اظهار لطف فرمودند تشکر میکنم . از روحانیون عزیزی که بخاطر طرح این موضوع و طنزپردازیهای زشت و زیبا و طعن های پیرامونی آزرده خاطر شدند اعتذار می جویم و قدم و قلم مجاهدان گمنامی را که از حوزه های علمیه به خاور و باخترهجرت کرده اند و بمقتضای کریمه ی: انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی. در کمال اخلاص و نهایت عسرت به نشر و تبلیغ معارف الهیه می پردازند بوسه میزنم.
امیدوارم تحقق کامل این وعده ی حتمی را در همین زمان شاهد باشیم که فرمودند: " .... دانش دین از شهر قم می جوشد و به سایر شهرها میرسد تا آنجا که مستضعفی در دین باقی نمی ماند . اهل قم جانشینان حضرت حجت (سلام الله علیه هستند) و این اتفاق زمانی است که ظهور قائم ما نزدیک است. "
کسانی که مایل به مشارکت در تحقق این وعده الهی و تبلیغ جهانی دین هستند میتوانند نهادهای دینی همچون " جامعه المرتضی ع" را یاری دهند.
والسلام / احمد زادهوش سوم شعبان المعظم1439
https://eitaa.com/daghdagheha
🖊یادداشت های طلبگی/مرتضی بخشنده
✅گفت: سبب اینکه اکثر طلاب به اجتهاد نمی رسند، همت ضعیف آنهاست.
❎گفتم: ضعف اراده یکی از علت های ناکامی در اجتهاد است، اما تأثیر طولانی بودن مسیر اجتهاد بیشتر از ضعف اراده نباشد، کمتر نیست.
✅گفت: پس چطور اکثر مجتهدینِ بنام، در سنین جوانی این ملکه را کسب کردند؟ مگر نه این است که همین کتابها را خواندند و به مراتب بالای علمی رسیدند؟
❎گفتم: اولا مجتهدین بنامی که می گویی، چند درصد از جمعیت کل طالبان علم هستند؟ اگر یک نظام علمی، سالم و پویا باشد، باید در اکثر قریب به اتفاق موارد نتیجه بخش باشد. نه اینکه مجبور شویم برای استدلال به سلامت آن نظام علمی، به موارد انگشت شماری که با تکیه بر استعداد و تلاشهای خاص خود به نتائجی دست یافته اند، تکیه کنیم.
ثانیا: واقعیت خارجی هم این است که ایشان طبق این برنامه آموزشی فرسایشی حرکت نکردند. آنها تنها ملزم به فهم قواعد و رعایت آنها بودند نه فهم و توضیح عبارت هایی رمز گونه. امروزه مانع بزرگ، مباحث زائد و عبارت های پیچیده و خسته کننده است که نفس علم آموزان را می گیرد. مباحث زائد، دیوارهای بتونی بین طلاب و فهم دین هستند که همه، تازه بعد از عبور از آن متوجه بی ثمری آن می شوند. اصول فقه که شالوده ی فهم دین است، در یک جلد خلاصه ختم می شد، اما امروز در ده ها جلد آن را تعلیم می دهند. طبق روند حاضر اجتهاد دری نایاب است اما اگر متون اصلاح شوند و زوائد حذف گردند، هم نا امیدی طلاب رفع می شود و هم بر شمار عالمان دینی اضافه می شود.
🔸حقیقت این است که ما این قدر از قافله جهانی عقب افتاده ایم که دیگر مجالی برای قدم زدن در کویر بی انتهای علوم بی فائده نداریم! اگر بدویم هم معلوم نیست به این زودیها این قافله را درک کنیم. منتهی نمی توان هم سنگ های سُربی حمل کرد و هم قصد دویدن داشت!
https://eitaa.com/daghdagheha
✅يکى از تکان دهنده ترين جملات فرهنگ بشرى!
حضرت علی (ع) در یک دعایی که مربوط به احوال آدمی است و اینکه روح میتواند چه استعلاهایی پیدا کند، دعایی دارند که من آن را همیشه در قنوت میخوانم: اللهم اجعل نفسی اول کریمه تنتزعها من کرائمی(خطبه۲۱۵): خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی باشد، که از من میگیری؛ نکند قبل از این که جانم را میگیری، انصافم گرفته شده باشد، شرفم، عدالتم، راستگویی و ادب و دیگر مکرمت های اخلاقی ام گرفته شده باشد و تفالهای شده باشم که تو جانم را میگیری. خدایا از میان چیزهای شریف، اولین چیزی را که میگیری، جانم باشد و وقتی میمیریم شرفم، صداقتم، عدالتم، شفقت و عشق ورزی به انسانها در من سر جایش باشد. تواضعم، انسان دوستیام سر جایش باشد. نه اینکه تا جانم به لبم برسد و بمیرم ؛عدالتم، انصافم و مروت و جوانمردی و صداقت و تواضعم را از دست داده باشم.
این یکی از تکان دهندهترین جملاتی است که در فرهنگ بشری گفته شده است. یعنی کریمههای وجود من زیاد است اما جان من اولین کریمهای باشد که از من میگیری. این جمله، شبیه به جمله حضرت عیسی است که میفرمایند نمی ارزد جهان را بگیری و در مقابلش روح خودت را بفروشی، ولو جهان را در مقابل روحت به تو بدهند.
مصطفی_ملکیان
https://eitaa.com/daghdagheha
✅قربانی کیست؟
در ماجرای گشت ارشاد و برخورد خشن با دختران جوان، بیشتر توجهات به میزان خشونت در شیوۀ مأموران است؛ اما نکتۀ دیگری هم وجود دارد و آن مظلومیت مأموران گشت ارشاد است. در این گونه حادثههای دلخراش، ضارب به اندازۀ مضروب، قربانی است. با او نیز باید همذاتپنداری کرد. باید دید چه تصوری از دین و اخلاق و مأموریت و حجاب و جامعه و انسان در ذهن او شکل گرفته است که او را وادار به چنین رفتارهایی میکند. سالها است که نخبگان جامعه میکوشند که این تصورات ایدئولوژیک را اصلاح کنند. پارهای از اندیشهها و آموزشها نتیجهای جز خشونت ندارند. خشونتستیزان نخست باید در اصلاح آن اندیشهها بکوشند؛ اندیشههایی که در هر سری لانه کنند، همین رفتارها و صحنهها را میآفرینند. آن زن خشمگین که مشت بر سر و روی دختر جوان میکوبد، هزار بار مظلومتر از زنی است که آن مشتها را دریافت میکند؛ چون اسیر فهمی از دین و اخلاق و نهی از منکر و ارزشها شده است که او را مسخ کرده است. او میتوانست کارمندی کوشا و شریف در بیمارستان یا بانک یا هر جایی دیگر باشد. آنچه او را به این قربانگاه کشانده است، دردی کاذب است که در دل او رخنه کرده است. حتی اگر واقعیت درباره او، غیر از این باشد، بهتر است که ما داستان را این گونه ببینیم تا بتوانیم به راهحلهای بنیادین و پایدار برسیم.
رضابابایى۹۷/۱/۳١
https://eitaa.com/daghdagheha
✅علوم انساني غربي ضداسلامي است؛
چراکه با آزادي و حقوق بشر سروکار دارند
✔ آيت الله مصباحیزدی در دیدار با فرماندهان نیروی انتظامی:
⬅️ نيروي انتظامي حافظ ارزشها و امنيت ديني جامعه است؛ اين نگاه به امنيت، وظيفه نيروي انتظامي را سنگينتر ميکند، چرا که نيروي انتظامي وظيفه تأمين امنيت ديني مردم را نيز برعهده ميگيرد.
⬅️ در نظام اسلامي بالاترين امنيت، امنيت ديني است، بر اساس بينش اسلامي امنيت ديني بالاتر و مهمتر از امنيت جاني و مالي است، و بدين معناست که مسلمانان بدانند ميتوانند در جامعه به راحتي به دين خود عمل کنند و ارزشهاي ديني را در آن اجرا نمايند. براي افراد متدين در جامعه اسلامي، نبود امنيت ديني سختتر از نبود امنيت جاني، مالي و ناموسي است؛ چرا که دين براي متدين بيش از جان و مال و ناموساش ارزش دارد.
⬅️ دادن مسئوليت به کساني که کمتر با مباني امام و انقلاب آشنا هستند و از طرفي در دانشگاههايي پرورش يافتهاند که دروس آن ترجمه کتابهاي غربي با همان بار فرهنگي غرب است، باعث شده تا نسبت به اجراي احکام اسلامي باور عميقي وجود نداشته باشد.
⬅️ علوم انساني غربي نه تنها غيراسلامي، بلکه ضداسلامي هستند و نميتوان از کساني که از اين دانشگاهها فارغالتحصيل ميشوند انتظار داشت تا مواردي مانند امر به معروف و نهي از منکر را از عمق دل باور داشته باشند، چرا که سروکار آنها همواره با واژههايي مانند آزادي و حقوق بشر است و در نتيجه، امر به معروف را مخالف با آزادي ميپندارند.
⬅️به بهانه تأمين امنيت نميتوان به مردم توهین يا به حقوق و ناموس آنان تعرض کرد... مسؤولان انتظامي بايد بسيار توجه داشته باشند، چرا که گاهي اشتباه و تخلف از سوي يک فرد باعث زير سؤال رفتن تمام مجموعه ميشود.
https://eitaa.com/daghdagheha
✅انتظار کاملا بی حجاب یا باحجاب شدن جامعه غیرممکن است
🖋مسعود کوثری/جامعه شناس
🔹جمهوری اسلامی با دو راهی حجاب مواجه است که مسئله ای حل ناشدنی است. بنابراین انتظار کاملا بی حجاب یا باحجاب شدن جامعه غیرممکن است. ضمن این که دین نیز جزو هویت جمهوری اسلامی است. حجاب یک پدیده فرهنگی و فقهی است، اما تا کجا فرهنگی و تا کجا فقهی محسوب می شود؟ از نظر من بخش عمده حجاب را بخش فرهنگی آن تشکیل می دهد. حدود حجاب در فقه مشخص است اما از نظر فرهنگی چادر حجاب است یا مانتو؟ مانتوی دکمه دار یا مانتوی بدون دکمه؟
🔸در بخش حزب الله نشین لبنان، دختران جوان با سر پوشیده اما بلوز و شلوار تردد می کنند. این جامعه است که باید تصمیم بگیرد کدام پوشش را می پسندد و از کدام احساس گناه می کند؟ حجاب یک مسئله فرهنگی و راه حل آن نیز فرهنگی است.
🔹جامعه ما در مسئله حجاب در وضعیتی پاندول مانند به سمت باحجاب و بی حجاب می رود و این دو قطبی شدن برای جامعه خطرناک است؛ زیرا عده ای در مقابل عده ای دیگر قرار می گیرند. در این شرایط گفته می شود خانمی که مانتویی است به اسلام و خون شهدا توجهی ندارد، در حالی که این حرف ها باعث می شود فرد از همان اعتقادی هم که دارد، زده شود.
🔸در جامعه مدرن بدن اهمیت زیادی پیدا کرده است و میل به بدن آرایی و جراحی های زیبایی، الان در جامعه ما حتی از جوامع غربی هم نرخ بالاتری دارد. اما برای مدل سازی در جامعه چه اقدامی انجام داده ایم؟ در مجلس کمیسیون پوشش تشکیل شده، در دانشگاه الزهرا دانشجویان پوشش طراحی کردند، بازی های رایانه ای که تولید کردیم پوشش اسلامی داشتند اما در تمام مدل های طراحی شده، یک مدل باربی با قد بلند و کمر باریک غربی وجود دارد که لباس اسلامی پوشیده است!
🔹حدود ۴۰ سال است که جامعه شناسان، جامعه را به داشتن وفاق هنجاری تشویق می کنند. وفاق هنجاری حجاب بدین معناست که همه از درون خود حجاب را پذیرفته و آن را رعایت کنند. سوال اینجاست که آیا در کشور ما وفاق هنجاری وجود دارد؟ این وفاق در اوایل انقلاب حدود۸۰ به ۲۰ بود اما امروزه به ۵۰/۵۰ رسیده است. وفاق هنجاری یک آرمان است و هیج گاه به شکل ۱۰۰ درصد به دست نمی آید اما می شود برای رسیدن به آن تلاش کرد.
هیچ کس نمی تواند مسئله حجاب را از بیرون برای ما حل کند. باید به کمک جمهوری اسلامی و مردم به یک وفاق برسیم، در غیر این صورت درگیری ها هم چنان ادامه پیدا می کنند.
https://eitaa.com/daghdagheha
✅نگاهی به نظریه تشکیل کشور قم
✍مهدی مسائلی
🔹در قرنهای اخیر جامعه شیعه اقتباسهای فراوانی از فرهنگ دینی مسیحت داشته است، آخرین مورد آن نیز پیشنهاد تشکیل کشور قم به تقلید از کشور واتیکان است که یکی از فضلاء آن را مطرح کرده است.
مثلاً مشابه تفسیرهای عرفانی درباره شهادت امام حسین (ع)، درباره حضرت مسیح نیز وجود دارد، بسیاری از روشهای عزاداری که در سالیان اخیر رواج یافته، نیز اقتباسی از عزاداری مسیحیان است. حتی انتخاب تعبیر "روحانی" برای علمای شیعه نیز شبیه کارکردی است که مسیحیان از علمای خویش انتظار دارند. رواج تعابیری همچون آیت الله العظمی، آیت الله، حجتالاسلام والمسلمین، حجتالاسلام و... برای نشان دادن جایگاه مقامیِ علمای شیعه نیز بسیار شبیه درجهبندی سازمان کلیسا است.
اما به نظرم دنبالهروی حوزه علمیه از کلیسای کاتولیک در تشکیل کشور واتیکان به نوعی پذیرش جدایی دین از سیاست است. به این معنا که نهاد حوزه سیاستهای مذهبی را در عرصه محدودی همچون قم به اجرا گذارد و کاری به جاهای دیگر نداشته باشد. البته شاید فرد محترمی که این نظر را داده، چنین معنایی را در نظر نداشته باشد، ولی با تشکیل کشور قم به مرور چنین اتفاقی رقم خواهد خورد.
افزون بر این تشکیل چنین کشوری علمای شیعه را به سمت تشخُص و فاصله گرفتن هرچه بیشتر از مردم سوق میدهد و سری و مقدس شدن بیشتر نهاد حوزه و متولیان آن را در پی خواهد داشت امری که مشابه آن را در کلیسای کاتولیک پررنگ میبینیم.
از همه اینها که بگذریم پیش فرض تشکیل کشور قم قبول رهبری یک فرد برای این کشور است ولی در حوزه علمیه قم تقابلهای فکری، سیاسی و مقامی آنقدر زیاد هست که حتی تشکیل شورای رهبری قم را نیز غیرممکن میسازد.
https://eitaa.com/daghdagheha
✅کسب و کار مرگ
گزارش اکونومیست از کاهش تدفین سنتی و ارزش صنعت کفن و دفن
❇️هر دقیقه بیش از 100 نفر میمیرند. بیشتر این مرگها نه تنها غم و غصه برای برخی میآورند، بلکه برای برخی دیگر سودآور نیز هستند. مرگ 2.7 میلیون نفر در ایالات متحده موجب ارزش 16 میلیارد دلاری این صنعت در سال 2017 شد که بیش از 19 هزار خانه تدفین و بیش از 120 هزار کارمند را در برمیگرفت. در فرانسه، ارزش این بخش 2.5 میلیارد یورو، معادل 3.1 میلیارد دلار برآورد میشود و در آلمان نیز ارزش آن در سال 2014 به 1.5 میلیارد یورو میرسید و 27 هزار نفر را مشغول به کار کرده بود که یک ششمشان مسوول کفن و دفن هستند. برآورد میشود در بریتانیا این صنعت حدود 2 میلیارد پوند معادل با 2.8 میلیارد دلار ارزش داشته و بیش از 20 هزار نفر را مشغول به کار کرده باشد که یک پنجمشان مسوول کفن و دفن هستند.
در کشورهای مذهبی، به خاک سپردن هنوز هنجار محسوب میشود: ایرلندیها 82 درصد و ایتالیاییها 77 درصد از مردگان خود را دفن میکنند. اما بیش از نیمی از آمریکاییها سوزانده میشوند که در سال 1960 کمتر از 4 درصد بود و انتظار میرود تا سال 2035 به 79 درصد افزایش پیدا کند. در ژاپن، جایی که این عمل به عنوان خالص کننده برای زندگی بعد محسوب میشود، این کار تقریبا همگانی است. سوزاندن، مستقیم یا غیرمستقیم، تنها رقیب خاکسپاری سنتی نیست. مطالعهای در سال 2015 نشان داد که بیش از 60 درصد از آمریکاییها در دهه 40 سالگی و بیشتر، خاکسپاری «سبز» را در نظر دارند که هیچ زباله زیستی قابل تجزیهای در این روش وجود ندارد. 5 سال قبل این نسبت تنها حدود 40 درصد بود.
https://eitaa.com/daghdagheha
✅درس خارج حوزه، آموزش یا پژوهش؟! / هادی چیت ساز
◀️امروز جریان درس خارج بر عکس است. بیشتر فعالیت را استاد انجام می دهد تا شاگرد!
◀️تشریح اهداف درس و موضوع، ضروری ترین نکته قبل از شروع هر درسی است، چرا که یادآوری آن بر میوه های باغ علم می افزاید و بسیاری از خارها را که ناخود آگاه به وجود می آیند، ریشه کن می کند. این هدف است که روش تدریس را تعیین می کند نه ذائقه استاد و دانش پژوه. نقشه کمیت و کیفیت دانش نیز، بر اساس همین مساله ترسیم می شود.
◀️رسیدن به قله اجتهاد مرهون یادگیری آموزش های سطح یک و دو، و به کارگیری آنها در درس خارج است. وارد شدن به درس خارج مانند اولین شیرجه ی یک شناگر بعد از آموزشهای تئوری است که به غرض عملی کردن تمام آنهاست. هدف درس خارج، آشنایی بیشتر و عمیق تر با منابع روایی و استظهار از آنها همراه با نظر به اقوال علماست. نیز آشنایی با روشهای اجتهاد، سبک علماء در نقل حدیث و انتخاب بهترین روش و حرکت طبق آن در برداشت از متون. البته یک طلبه آزاداندیش در روش هم می تواند صاحب نظر باشد و جور دیگری فکر کند و چه بسا ارزش مسیر او بر تمام مسیرهای قبلی بچربد.
◀️طبیعتاً درسی که در پی این اهداف شروع می شود، بیشتر از آنکه وابسته به آموزش باشد، با پژوهش انس دارد. پژوهش پایه اصلی درس خارج است و آموزش فرع آن. نیز استاد بیشتر از آنکه کوشش کند، یک ناظر است بر کوشش دانش پژوهان؛ باید به موقع تذکر دهد و جلوی خطاها را بگیرد. آموزش نکاتی که فقط در حین کار بر روی آیات و روایات تذکر داده می شود.
◀️امروز جریان درس خارج بر عکس است. بیشتر فعالیت را استاد انجام می دهد تا شاگرد. بررسی تمام اقوال و روایات بر عهده اوست و شاگردان تقریر می نویسند. این در حالی است که شاگردان باید با این منابع آشنا شوند. استاد باید بر اشکال و جواب های طلبه نظارت کند نه اینکه خود اشکال کند و نظریه پردازی.
◀️لازمه ی این برنامه این است که حوزه بیش از پیش به خود بیاید و فکری به حال اوضاع درس خارج ها کند. آن را مدیریت و وضع رشد و نکس آن را ارزیابی کند تا برای آینده و ظرفیت های حوزه برنامه ریزی داشته باشد. این استدلال دیگر خریدار ندارد که هر طلبه ای می تواند در فضای آزاد رشد و انتخاب کند و ما از محدودیت برای طلاب جلوگیری می کنیم. این به اصطلاح محدودیت، بیشتر از آنکه مضر باشد، در صورت اعمال صحیح و منطقی، سعادت عموم را رقم خوهد زد.(کانال فقاهت)
https://eitaa.com/daghdagheha
✅نقد شیوه نقد مهدی مسائلی در باب نظریه کشوری بنام قم
🖋مهدیار نیایش فر/ دانشجو
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ
أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِنْ لَا يَشْعُرُونَ (11و12بقره)
صَدَقَ اللهُ العَلِيُّ العَظيم
◀️ارتباط عمیق بین کشور قم ومسیحیت
◀️درسال های اخیر درجامعه ما برخی عمامه بر(یا نه بر)سرهااقتباس های جالبی از اتفاقات اطراف خود دارند
ایشان قائلند براین موضوع که میتوان از مطلب کوتاهی مانند مسئله کشور قم تقلید شیعه را ازمسیحیت ثابت کرد!؟
جالب است بدانیم که آنها خود در لباس روحانیت شیعه به تضعیف آن میپردازند.
آنها میپندارند بسیاری از عزاداری های شیعیان اشتباه وتقلیدی است و مراجع وعلمای بزرگ این مذهب در خواب غفلت به سر میربرند.
ایشان شیعه را به تقلید از مسیحیت محکوم میکنند تا آنکه بتوانند نقدی برمطلبی داشته باشند با این استدلال که مثلا«ما آیت الله رو از کاردینال اونا کش رفتیم ویا حجت الاسلام والمسلمین رو از اسقفشون».
آنها مسئله جدایی دین از سیاست وگیر دادن به مسئله عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین المظلوم سلام الله علیه را باچنان ظرافتی کنار هم میچینند که انسان به راستی به یاد خطبه امیرمومنان سلام الله علیه درباره آمیزش حق به باطل وبالعکس میافتد«..يؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فيمزجان...»(خطبه 50نهج البلاغه)
خلاصه اینکه عمامه به سرهیشان خود را روحانی نمی دانند وبرای عمامه هایشان تقدسی قائل نیستند،آنها نمیدانندکه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند«أكرِموا العلَماءَ فانّهم ورثةُ الانبیاءِ فَمَن أكرَمَهُم فَقد أكرَمَ اللهَ و رسولَهُ »(نهج الفصاحه،ح 450) لذا از دایره علما خارجند ودر این یک مورد حق دارند.
پیشنهاد من برای اینگونه افراد با چنین مهارتهایی ایجاد دوره ها وکلاس های آموزشی تحت عنوان «چطور یه چیزو به چیز دیگه ربط بدیم حتی اگر ربطی نداشته باشه؟!»هست که یقینا طرفدارانشون بسیار مسرور خواهند شد.
العاقبة للمتقين
والسلام
https://eitaa.com/daghdagheha