دغدغه مندی
دغدغه مندی
در افتادن با هیأت اباعبدالله.
جمع آوری پلاکاردی که روی آن شعاری از درد مردم و حرف اباعبدالله نوشته شده بود از خیابان
دشمنان خارجی و منافقی داخلی همه و همه دست به دست هم داده اند برای مقابله ی با اسلام و دستگاه روضه ی اباعبدالله.
اما چراغی را که ایزد برفروزد
هر آن کس پف کند ریشه اش بسوزد
قابل توجه #سلبریتی_های_کج_فهم_غرب_زده_روشنفکر_مریض و #برعندازان_روغنفکر و #منافقین_روسیاه_داخلی و همه ی خاک بر سرانی که به جای درد مردم، آرزوی آشوب و اغتشاش در داخل کشور و بر هم خوردن روابط بین ملت ها خصوصا ایران و عراق را در سر می پرورانند.
به قول یک بنده خدایی #آبو_بریز_اونجات_که_میسوزه
به یاد #دو_هزار_شهید_عراقی که برای دفاع از ایران شهید شدند
نهج بخوانیم:
به خدا سوگند برادرم عقیل را دیدم که به شدت تهیدست شده بود و از من درخواست سه کیلو گندم اضافه داشت از بیت المال.
کودکانش را دیدم که از گرسنگی رنگشان پریده بود.
چون به درخواست او گوش دادم پنداشت که دین خود را به او وامیگذارم و از راه عادلانه خود دست بر میدارم.
روزی اهنی را در اتش گداخته به جسمش نزدیک کردم. پس چونان بیمار از درد فریاد زد.
به او گفتم ای عقیل، از حرارت اهنی می نالی که انسانی ان را گرم کرده اما مرا به اتش دوزخی میخوانی که خدای جبار با خشم ان را گداخته است؟!
خطبه 224
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
مادری گفت بُنَیَّ دل ما ریخت بهم
بردن نام تو غوغاست اباعبدالله
امشب مادری قد خمیده، میرود دیدار پسری سر بریده