5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️ یک تن طلا به هر ایرانی می رسید اگر...
#شبهه
#فضای_ول_مجازی
مولای کلام فرمود:
⛔️قَدْ أَعَدُّوا لِكُلِّ حَقٍّ بَاطِلاً وَ لِكُلِّ قَائِمٍ مَائِلاً وَ لِكُلِّ حَيٍّ قَاتِلاً وَ لِكُلِّ بَابٍ مِفْتَاحاً وَ لِكُلِّ لَيْلٍ مِصْبَاحاً
🔴آنها برابر هر حقّى باطلى، و برابر هر دليلى شبههاى، و براى هر زندهاى قاتلى، و براى هر درى كليدى، و براى هر شبى چراغى تهيّه كردهاند.
🧐[یعنی آنها همیشه یک راه فراری دارند که مقابل حق گردن خم نکنند]
نهج البلاغه [خطبه ۱۹۴ - توصیف منافقان]
چقدر با این فراز حال کردم
بارها بزرگترها گفته اند شما کار خودتونو انجام بدید
برام سوال بود چرا کارهایی که به وضوح خیر بودنشون مشخصه رو کتمان می کنند
این فراز عجیب جوابی بود، عجیب!
ما گرفتار نفاقیم در پوشش حزب الهی، انقلابی و...
سرمقاله
جمع بندی دیدگاه علمای اسلام در مسائل کنونی جهان
دیدگاه علمای اسلام در تبیین مسائل بینالمللی ریشه در منظومهای فکری دارد که از یک سو از مبانی ثابت و اصولی دینی سرچشمه میگیرد و از سوی دیگر، در تعامل پویا با تحولات پیچیده جهانی قرار دارد. این دیدگاه را نمیتوان گزارهای یکپارچه و عاری از تنوع دانست، چرا که در طیف وسیعی از علما و نحلههای فکری جهان اسلام جلوه میکند. با این حال، میتوان با رجوع به گفتمان مسلط در میان عالمان تأثیرگذار معاصر، به ویژه در حوزه تشیع که پرچمدار جریان مقاومت در چند دهه اخیر بوده است، خطوط کلی یک پارادایم تحلیلی را ترسیم کرد. در قلب این پارادایم، مفهوم «نظام سلطه» به عنوان محور تشریح روابط بینالملل قرار دارد. از این منظر، ساختار حاکم بر جهان نه بر پایه عدالت و تعاون، بلکه بر اساس سلطهگری گروهی محدود از قدرتهای استکباری شکل گرفته است که با ابزارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و گاه نظامی، به تحکیم هژمونی خود و بهرهکشی از سایر ملل میپردازند. در برابر این نظام ناعادلانه، علمای اسلام نه تنها به مقاومت و عدم تسلیم دعوت میکنند، بلکه ایجاد یک «نظم عادلانه جایگزین» مبتنی بر ارزشهای الهی را به عنوان آرمان نهایی مطرح میسازند. این عدالت تنها محدود به عرصه داخلی نیست، بلکه طرحی برای روابط بین الملل است که در آن استقلال، کرامت و حق تعیین سرنوشت برای همه ملتها محترم شمرده میشود.
مسئله دیگر، نقد بنیادین «سکولاریسم» در عرصه بینالملل است. از دید بسیاری از این علما، جدا انگاری دین از صحنه اجتماع و سیاست جهانی، که پایه فکری نظام غربی است، منشأ اصلی بحرانهای اخلاقی و انسانی در عرصه جهانی است. آنان معتقدند که بشر با رها کردن هدایت الهی و تکیه صرف بر عقلانیت ابزاری و اخلاق نسبیگرا، به ورطهای از استثمار، جنگافروزی و بحرانهای هویتی سقوط کرده است. بنابراین، تبیین مسائل جهانی از منظر احکام و ارزشهای اسلامی، نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت برای نجات بشر قلمداد میشود. در این راستا، مفاهیمی مانند «جهاد» بازتعریف میشود. جهاد در این چارچوب تنها معنای نظامی ندارد، بلکه عرصه وسیعی از مبارزه در زمینههای فکری، فرهنگی، اقتصادی و علمی را در بر میگیرد. «جهاد علمی» به معنای تلاش برای خودکفایی و عبور از وابستگی تکنولوژیک، «جهاد اقتصادی» به معنای مقاومت در برابر نظام مالی ظالمانه جهانی و تلاش برای ایجاد اقتصاد مبتنی بر انصاف و حرمت ربا، و «جهاد تبلیغ» به معنای دفاع از هویت اسلامی و بیان منطق مقاومت در برابر جنگ روانی دشمن، همه اشکالی از مبارزه هستند که علمای اسلام بر آن تأکید دارند.
در عرصه عمل و راهبرد، دیدگاه علما بر «عقلانیت مقاومت» استوار است. این بدان معنا نیست که آنان تعامل با جهان را به کلی نفی میکنند، بلکه برقراری هرگونه رابطهای را منوط به حفظ اصول اساسی، استقلال و عزت امت اسلامی میدانند. تعامل با کشورهای غیرسلطهگر، به ویژه ملتهای مستعد و تحت ستم، نه تنها مجاز بلکه مورد تشویق است. نمونه عینی این نگاه، حمایت قاطع از جنبشهای آزادیبخش در نقاط مختلف جهان از قدس و یمن تا بحرین و کشمیر است. این حمایت، تنها یک همدلی احساسی نیست، بلکه بر پایه درکی استراتژیک شکل گرفته که سرنوشت امت اسلامی را یکپارچه میداند و سکوت در برابر ستم را در هر نقطه از جهان، خطری برای تمام پیکره اسلام قلمداد میکند. از سوی دیگر، دیپلماسی فعال در مجامعی مانند سازمان ملل یا جنبش عدمتعهد، به عنوان ابزاری برای شکستن انزوای تحمیلی، افشای چهره نظام سلطه و اتحاد با دیگر کشورهای مخالف هژمونی غرب مورد استفاده قرار میگیرد. بنابراین، در نگاه این علما، «قدرت» نه صرفاً در بعد نظامی، بلکه در «اقناع» و «الهامبخشی» نیز معنا مییابد. ایران اسلامی به عنوان یک الگوی مقاومت موفق که توانسته در برابر فشارهای شدید ایستادگی کند، از منظر آنان مصداقی عینی برای اثبات کارآمدی این تفکر است و باید به کانون صدور این اندیشه و الهامبخشی به دیگر ملتها تبدیل شود.
با این حال، این دیدگاه با پرسشها و چالشهای جدی نیز روبروست. نخستین چالش، مسئله تنوع درون جهان اسلام و تفاوتهای مذهبی، مذهبی و ملی است که ارائه یک قرائت واحد و عملیاتی از نظم عادلانه اسلامی را دشوار میسازد. چالش دوم، تعادل دشوار میان آرمانگرایی انقلابی و ملاحظات عملی در عرصه بینالملل است. چگونه میتوان در جهانی با ساختارهای تثبیت شده قدرت، هم آرمان عدالتخواهی را پیگیری کرد و هم از منافع ملی و امنیتی ملتهای مسلمان حفاظت نمود؟ پرسش سوم به کارآمدی الگوی اقتصادی جایگزین مربوط میشود. با وجود نقدهای متقن بر نظام سرمایهداری جهانی، ارائه مدلی دقیق، جذاب و قابل اجرا از اقتصاد اسلامی که پاسخگوی نیازهای پیچیده جهان امروز باشد، هنوز در محافل علمی اسلام در حال تکوین است و نیاز به تلاش نظری بیشتری دارد.
در نهایت، جنگ روایتی عظیمی در جریان است. نظام سلطه با بهرهگیری از ابزارهای رسانهای و فرهنگی پیشرفته، همواره در پی تخریب چهره مقاومت و القای ناکارآمدی و خشونتگرایی آن است. در چنین فضایی، وظیفه علمای اسلام و نخبگان مکتبی، تنها تبیین نظری نیست، بلکه ارائه روایتی جذاب، عقلانی و امیدبخش از آرمانهای اسلامی به نسل جوان جهانی است که از ناعدالتیهای موجود به ستوه آمدهاند. بنابراین، دیدگاه علمای اسلام درباره مسائل بینالمللی، صرفاً یک نظریه انتزاعی نیست، بلکه پروژهای ناتمام و پویاست که در میدان آزمون سخت واقعیتهای جهانی، هم به ایستادگی فراخوانده و هم به تکامل فکری مداوم نیازمند است.