ازاینعکسنوشتههامیخوای؟؟!
گروهیمیخوایکههرشبمشاعرهبرگزارکنه!
گروهفالحافظواستخارهمیخوای؟؟!
پـس بـــــ🏃🏻♀ــــدو کـه عجـله نـکنـی از دســت در رفـتـه،حـالا از مـن گفـتن بـود...نگـی نگفتی😉══✿
https://eitaa.com/adabiyatm
امــروزدر۲۱آبانمآهمیخوایـــمداستان
چهارتارفیقروبگیم....
کهداستانشونبرمیگردهبهسال۱۳۹۴
یعنی۶سالقبل....
رفقایـےڪهباهمآســـمونےشدنـــد
شـــایدسنهاشونمثلهم نبود....
ولےهدفوعشقبینشونباعثپیوندشون
باهمشدهبود
شـــدنازاونرفقایـےڪهباهمتااخریـــن
نفسپاےعشقشون
یعنےسیــدهزینبموندنوپروازڪردن..🍃🕊
مصطفےازهمشــونڪوچیڪتربود
معـــروفشدهبودبهڪمسنتریـــن #شهیدمدافعحـــرم
مادرشمیگفٺمصطفے۱۹سالشبــود
ولےمشخصبوددیگہزمینےنیست...
تابمونــدننداشٺ
رفٺسوریهــ
چنـــدروزےازتولد۲۰سالگیشگذشتهبود
ڪهولادٺشمتصـــلبهشهادٺششد💔
.
.
محمدرضاهمفقــطهفٺماهازمصطفے
بزرگتربوداونمفقط۲۰سالداشٺ
یهپســرشــروشیطونڪهحجبوحیاے
خودشرودرڪنارشیطنتشداشٺ
#رفیقشهیدش شهیدرسولخلیلےبــود
انقـــدرملتمسومتصلشهیـــدخلیلے
شدڪهخودشمپرڪشید
ورفٺپیشرفیقش
ومحمدرضاشدمصــداقڪاملاینڪه
#رفیقشهیدشهیدٺمیکنه ♥️
.
.
آقامسعـــود داداشبزرگتــرمصطفےومحمدرضابود
یهپســـرخیلےفعالپرجنبوجوش
ڪهفڪرنمیکنمرشتهورزشےوجودداشٺ
ڪهاونوبلـــدنباشہوتمریننڪردهباشه
درڪنارتمامورزشهاورشتههاےِپرهیجانے
ڪهشرڪتمےڪرد
اماخیلےآرومونجیببود
اصلابانگاهڪردنباچهرشآدم
آرامشمےگرفت
آقامسعــودهمیشهسفارشمےڪردڪه👇🏻
ڪهمانبایدبه #گناه نزدیکبشیمبایـــدبراےخودمونترمز
بزاریماگهبگیمفلانڪارڪهبهگناهنزدیڪهولے.حرومنیسٺروانجامبدیمتا #گناه فاصلہاےنداریم.پسبایدبراےخودمون
چندتاترمزوعقبگردموقعنزدیڪ
شدنبهگناهبزاریمتابهراحتےمرتڪب
گناهنشیم. 🌱🕊
.
.
آقااحمـــدازهمشــونبزرگتربـــود
تازهمتاهلجمعهمبــود
دوتاگلپســـرنازداشٺولے
ازنازنینپسراشگذشتتابهیهچیـــز
بهتــربرسہیعنے
#نوڪرےحضرتزینب 😍
خیلےولایےبود؛علاقہخاصویژهاے
بهحضرتآقاداشت.یڪتابلوجلودرخونش
نصبڪردهبودڪهروشنوشتهشدهبود:
{هرڪہداردبر#ولایٺ بدگمان،حقندارد
پاگذارددراینمڪان}✌️🏻🍃
.
.
سعےڪنیـــدرفاقٺهاتون
اینشڪلےباشه....
وصلـــتونڪنہبہمعشـــوقاصلے🌙
زرقوبرقایندنیـــا
چشمودلٺروتسخـــیرنڪنہرفیق...
همہایناگذراسٺ؛فقــطچیزےڪهواسٺمیمونہ
حُببہعلےوآلعلےوعاشقانعلے {ع}
مثلشهدا✨🌸
خیـلےمواظبخودٺباش
براےماهمدعـــاڪنیــــد
التماسدعـــا🌹
ومناللہتوفیق
#یاعلے
✨﷽✨
🌺☘️🌺
🌹امام رضا علیه السلام:
🔺 اگر از عمر دنیا، تنها یک روز باقی مانده باشد همان یک روز را خداوند آن قدر طولانی گرداند تا اینکه او قیام کند و زمین را مالامال از عدل نماید، چنانکه از ظلم پر شده باشد.
#جمعه_های_دلتنگی
🌹یاضامن آهو🌹
🦋*أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ*
╰━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╯
✨ *أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج* ✨
☘کپی باذکرصلوات
*﷽*
سلام دوستان
آغاز میکنیم چله توسل به شهدا
🌀 * بیست و یکمین روز چله*
❤️ شهید حسین معز غلامی❤️
🎁 *بسته هدیه به شهید بزرگوار :*
۱ _ فاتحه
۲ _ آیت الکرسی
۳ _ سلام بر امام حسین علیه السلام
۴ _ ۱۴ صلوات
ان شاءالله مورد شفاعت شهید واقع شوید
❤صلوات برای سلامتی مولا جانم یادتون نره❤
💠🔹💠🔹💠🔹💠
#معرفیشهید
شهید مدافعحرم: حسین معزغلامی
تاریخ تولد: ۱۳۷۳/۱/۶
محل تولد: امیدیه،خوزستان
تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۱/۴
محل شهادت: حماء،سوریه
نحوه شهادت: درگیری با تروریستهای تکفیری
محل مزار شهید: گلزارشهدای تهران
شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
سهم شما ۵ صلوات🌸
خَـزآنشُـدنَیـٰامد؎عَـزیزلَحظـہهـٰاۍمَـن
اگـرنَدیـدَمتتـورا،تـوگـریھڪُنبَـرا؎مَـن..!シ
-
#منتظرآنہ••
#امام_زمان
✨﷽✨
✅"داستانی واقعی و تکان دهنده از یک پزشک!"
✍توی بیمارستان فیروز آبادی دستیار دکتر مظفری بودم. روزی از روزها دکتر مظفری ناغافل صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشان دادن که باید پایش را بعلت عفونت میبریدیم. دکتر گفت که این بار من نظارت میکنم و شما عمل میکنید.
به مچ پای بیمار اشاره کردم که یعنی از اینجا قطع کنم و دکتر گفت: «برو بالاتر!» بالای مچ را نشان دادم و دکتر گفت: «برو بالاتر!» بالای زانو را نشان دادم و دکتر گفت: «برو بالاتر!!!» تا اینکه وقتی به بالای ران رسیدم دکتر گفت که از اینجا ببر. عفونت از این جا بالاتر نرفته!
لحن و عبارت «برو بالاتر» خاطره بسیار تلخی را در من زنده میكرد خیلی تلخ. دوران کودکی همزمان با اشغال ایران توسط متفقین در محله پامنار زندگی میکردیم. قحطی شده بود و گندم نایاب بود و نانواییها تعطیل. مردم ایران و تهران بشدت عذاب و گرسنگی میکشیدند که داستانش را همه میدانند.
عدهای هم بودند که به هر قیمتی بود ارزاقشان را تهیه میکردند و عدهای از خدا بیخبر هم بودند که با احتکار از گرسنگی مردم سودجویی میکردند.
شبی پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسایهمان که دلال بود و گندم و جو میفروخت برویم و کمی از او گندم یا جو بخریم تا از گرسنگی نمیریم! پدرم هر قیمتی که میگفت همسایه دلال ما با لحن خاصی میگفت: «برو بالاتر...» «برو بالاتر...!!!»
بعد از به هوش آمدن پیرمرد برای دیدنش رفتم. چقدر آشنا بود. وقتی از حال و روزش پرسیدم گفت: «بچه پامنار بودم. گندم و جو میفروختم. خیلی سال پیش. قبل از اینکه در شاه عبدالعظیم ساکن بشم...»
دیگر تحمل بقیه صحبتهایش را نداشتم. خود را به حیاط بیمارستان رساندم. من باور داشتم که «از مکافات عمل غافل مشو، گندم از گندم بروید جو ز جو»؛ اما به هیچ وجه انتظار نداشتم که چنین مکافاتی را به چشمم ببینم.
یجاش هست
آسدرضانریمانی میگه؛
مونده روی زمین پیکر تو رها
السلام علی مَن دَفَنَه اهلِ قُری
خواهرت اگه نیست رفته شام بلا
ریگ و رمل بیابان برات گرفتن عزا
دقیقا همینجا... :)🥀💔