📍نسبت فکری محمد بن عبدالوهاب و ابن تیمیه موضوع نسبت فکری محمد بن عبدالوهاب و ابن تیمیه در محور توحید و شرک ربوبی و الوهی از موضوعات جالب توجه برای هوادارن و مخالفان وهابیت است. صرف نظر از اینکه در این باره تا کنون از سوی هواداران و مخالفان چند نظریه مطرح شده، می توان گفت در این باره چند احتمال می رود: 1) اشتراک در تفسیر، قواعد و مصادیق. 2) اختلاف در تفسیر، قواعد و مصادیق. 3) اشتراک در تفسیر، قواعد و اختلاف در مصادیق. 4) اختلاف در تفسیر، قواعد و اشتراک در مصادیق. همانطور که قبلا تذکر داده شد موارد یاد شده صرف احتمال است، البته گاه با پیروان و گویندگانی همراه اند و گاه حداقل تا کنون گوینده ای نداشته اند. به نظر می رسد این صورت بندی از احتمالات ما را از کلی گویی دور کرده و به بیان واضح و روشنی از مطالب می رساند از این رو می بایست برای فهم سخنان مطرح شده از سوی موافقان و مخالفان در قالب این احتمالات یادشده تلاش مضاعفی کرد. 📚یادداشت سردبیر 📚 مجله سراج منیر، شماره45، سال دوازدهم، بهار 1401ش، صفحات7و8، 🔻https://eitaa.com/danamha

📍ضرورت تحقیق درباره تاریخ وهابیت آنچه وهابیان درباره تاریخ محمد بن عبدالوهاب و دعوت او گفته اند به ایراد و اشکال های مهم و متعددی همچون جانبداری و غلو مبتلاست که اعتماد به این منابع را سخت دشوار می سازد و البته ضرورت پژوهش و تحقیق درباره مسائل فوق را دوچندان می سازد. 📚یادداشت سردبیر 📚 مجله سراج منیر، شماره46، سال دوازدهم، تابستان1401ش، صفحات7و8، 🔻https://eitaa.com/danamha

📌 اسلام راکد در شرایطی که سه میلیون مسلمان در غزه زیر بمباران اند وزیر سعودی از جدایی عبادت و سیاست می گوید. چقدر آشناست این صحبت ها. یک عمر شنیدیم که هیئت سیاسی نیست و فقط باید عزاداری برای امام حسین کنیم و... مدرسه جای درس است نه سیاست و مرگ بر امریکا و اسرائیل. به همین سادگی اسلام را مثله و راکد می کنند. اسلام راکد، ناقص و نارس است، جریان کفر را تسهیل می کند و فسق را عادی و همه گیر می سازد. 🔻https://eitaa.com/danamha

📌 نقص تصوری و خلأ معنوی اصطلاح نوپدید «سلفی گری ایرانی» استاد دکتر محمد تقی سبحانی در آیین رونمایی از مجموعه کتابهای سلفی گری ایرانی در تشریح و تعریف اصطلاح نوپدید «سلفی گری ایرانی» چنین گفتند: (( بر این جریان نامهای مختلفی گذاشته شده، هنوز هم اسم خاصی نیست، مهم هم نیست با چه عنوانی آنها را بنامیم، نامی که دوستان ما در این پروژه انتخاب کردند عنوان سلفی گری ایرانی است، منظور از سلفی گری هم کسانی هستند که ادعا می کنند اندیشه های ما، اندیشه های بسیار کهن، اصیل و مربوط به دوران نخستین تشیع است و اگر چیزی بعدا به عنوان امامت مطرح شده اندیشه هایی است که پس از دوران اولیه آمده و التقاط و اضافاتی است که بر اندیشه امامت اصیل آمده، خب اینها مدعی اند که ما معرفت صحیحی از امامت را داریم ارائه می کنیم.)) ضمن احترام نسبت به نویسندگان محترم این مجموعه و استاد محمد تقی سبحانی، باید گفت: بسیاری از گروه ها و مخالفان آنان هیچ وقت این تصور را نداشته اند که نامها پوچ اند یا آنکه بود و نبودشان مهم نیست بلکه به خوبی می دانستند که با نام می توان شکل، رتبه و اهمیت یک آیین را تعیین کرد، چرا که نامیدن نوعی استراتژی و روش و راه حل است و واژه ها ابزار پیام رسانی اند که گاه به مثابه پل و پناهگاه، محلی أمن و دور از خطرند و گاه به مثابه بمبی ویرانگرند،از این رو گاه سوگوارمان می کنند و گاه شاد. چنانکه اطلاق عنوان سلفی بر وهابیت تامین خواست آنان برای تاصیل و تعمیق باورهای آنان است به کاربردن واژه سلفی برای گمراهانی از جنس برقعی، قلمداران و طباطبایی نیز نوعی اعطای امتیاز و رفتار منفعلانه محسوب می شود. پیش از آنکه موضوع امامت دغدغه فکری مصطفی طباطبایی و هواداران او باشد مساله توحید در دستور کار آنان قرار گرفته است، بسیاری از آنان بر اساس پندارها و برداشتهای ناصوابی که حول توحید داشته اند خود را موحد، داعی توحید خوانده و مخالفان خود را گمراهان از توحید و مبتلایان به شرکی بدتر از شرک ابوجهل و ابولهب می نامند. طبعا تا زمانی که ذهنیت این جماعت در باب توحید اصلاح نشود، نمی توان فکر و باور آنان درباره امامت را اصلاح کرد. از این رو نمی توان تعبیر سلفی گری ایرانی را منحصرا مبتنی بر موضوع امامت تعریف و تبیین کرد. 📍 ادامه دارد... 🔻https://eitaa.com/danamha

در این مقاله برخی از نامهای دلخواه وهابیان مورد بررسی قرار گرفته، بخش دوم این مقاله در مراحل پایانی نگارش است و به زودی جهت انتشار به مجلات ذیربط ارجاع خواهد شد.

📍نزاع اصلی و راهبردی ما با وهابیان درباره تکفیر مطلق است یا تکفیر معین؟ اینکه موضوع نزاع ما با وهابیت چیست؟ آیا نزاع اصلی و راهبردی ما با وهابیان درباره تکفیر مطلق است یا تکفیر معین؟ آیا ما با وهابیان درباره موانع تکفیر اختلاف و مناقشه ای داریم یا خیر؟ آیا مناقشه درباره موانع تکفیر از مباحث اصلی و دارای اولویت است یا آنکه از مباحث فرعی و البته فاقد اولویت است؟ پاسخ آن است که نزاع ما با وهابیان بر سر تکفیر معین نیست، این نزاع در همان صورت نخست از تکفیر یعنی تکفیر مطلق مندرج است. سخن ما منتقدان وهابیت آن است که ورود در مباحث موانع تکفیر برای گفتگو با وهابیان و دیگر گروه های تکفیری کاری ناصواب است چرا که با نوعی انفعال و عقب نشینی همراه است. 📚یادداشت سردبیر 📚 مجله سراج منیر، شماره47، سال دوازدهم، پاییز1401ش، صفحات7و8، 🔻https://eitaa.com/danamha

. مَالِي إلَى اللهِ العَظِيمِ وَسِيلَةٌ إلّا وَلَائِي فِيكُمُ وَبَرَائِي

💡مطلبی جالب و خواندنی 📌نصب و ناصبی گری در بیان «شریف حاتم العونی» (عالم اهل سنت منتقد وهابیت) النصب الخفي : النصب هو : وهو بغض آل بيت النبوة , ومنه ظاهر ، وخفي . فمن النصب ما يكون نصبا وإن ادعى الناصبي حبهم : كالمنازعة في فضائلهم الثابتة ، بلا حجة معتبرة , فهذا هو النصب الخفي ، وهو كثير في المنتسبين لأهل السنة للأسف الشديد : - بسبب الجهل . - وبسبب مغايظة الشيعة . - وبسبب حظوظ النفس والحسد . ومن مظاهره : ١- إنكار أنهم هم المقصودون في الصلاة الإبراهيمية ( اللهم صل على محمد وعلى آل محمد ...) . ويتجاهلون دلالة (الآل) لغة وشرعا ، ويتجاهلون التفسير النبوي لها في الرواية الأخرى التي في الصحيحين ( اللهم صل على محمد وعلى أزواجه وذريته كما صليت على آل إبراهيم ...) . ٢- وادعاء أن المقصود بالآل من ذريته صلى الله عليه وسلم هم أحفاده المباشرون ، وهما الحسن والحسين رضي الله عنهما . خلافا لإجماع العلماء في شمولهم بأحكام التكريم إلى قيام الساعة ، بدءا بتحريم الزكاة وانتهاء بالتكريم ، ومازال أئمة السنة كالإمام أحمد وغيره يعظمون آل البيت في زمنهم ، ولم يقل أحد منهم إن تلك الأحكام خاصة بالحسنين رضي الله عنهما . كما أن ذلك التقييد للذرية والآل تقييد لا دليل عليه ، وهو مخالف لإطلاق النصوص ، ولذلك لم يقيده أحد من أهل العلم بذلك ؛ إلا أصحاب النصب الخفي ! وهؤلاء آل إبراهيم عليه السلام الذين ندعو أن يقبل الله منا دعاءنا بالصلاة والبركات لآل محمد وذريته (صلى الله عليهم وسلم) كما قبلها فيهم ، لم يكن المقصود بهم الأحفاد المباشرين لإبراهيم عليه السلام ، بل المقصود بهم ذريته الطيبة المباركة التي استمرت النبوة فيها لآلاف السنين بعد الخليل عليه السلام . ٣- عدم تقرير أي فعل يخصهم يدل على المحبة والتكريم اللذين يدعي أهل النصب الخفي أنهم يقرون بهما ! فصار هؤلاء النواصب المتخفّون بالنصب مرجئة في حب آل البيت ! إذ جعلوا محبتهم عملا قلبيا لا يظهر له أي أثر على الجوارح ! وعندهم حب آل البيت لا يزيد ولا ينقص !! ولا يتفاضل الناس فيه !!! ما دام أنه المعرفة فقط !! ٤- محاولة تضعيف الأحاديث الثابتة في فضلهم ، أو التشكيك في قوة بعضها عند العجز عن التضعيف . - كحديث ( الحسن والحسين سيدا شباب أهل الجنة ) ، وهو حديث صحيح صححه جماعة كبيرة من أهل العلم كالإمام أحمد ( وأنكر على من قالوا : ليس بصحيح ) ، والترمذي والنسائي (بإخراجه دون إعلال) وابن حبان والحاكم وشيخ الإسلام ابن تيمية . بل وصفه بالتواتر جماعة من أهل العلم كالسيوطي والزبيدي والكتاني في كتبهم عن الأحاديث المتواترة . ثم يأتي شخص ويزعم تضعيفه ، وآخر ويزعم بجهلٍ أنه حسن ! - وكحديث عبدالله بن بريدة , عن أبيه بُرَيدَةَ بن الحصيب (رضي الله عنه) قال : خطَبَنَا رسول اللّهِ صلى الله عليه وسلم ، فَأَقبَلَ الحَسَنُ وَالحُسَيْنُ رضي الله عنهما ، عَلَيهِمَا قمِيصَانِ أَحمَرَانِ ، يَعثُرَانِ ويَقُومَانِ . فنَزَلَ ، فأَخَذَهُمَا ، فصَعِدَ بِهِما المِنْبَرَ ، ثمَّ قال : صدَقَ الله {أنما أَموَالُكُمْ وَأَولَادُكُمْ فِتنَةٌ} ، رأيت هذين فلم أَصبِرْ , ثمَّ أخَذَ في الخُطْبَةِ . وهو حديث صححه النسائي (بإخراجه دون إعلال) , وصححه أيضًا : ابن خزيمة ، وابن حبان ، والحاكم ، وقال الإمام النووي : على شرط مسلم ، وصححه الإمام الذهبي في ترجمة الحسين (رضي الله عنه) في تاريخ الإسلام ، وحسنه الترمذي (وتحسينه لا يعارض التصحيح ، كما بين ذلك ابن رجب في شرح العلل) ، وعده الإمام العراقي في المروي بأصح الأسانيد في كتابه (التقريب) ! ثم يأتي شخص ويضعفه بحجة عدم سمع عبدالله بن بريدة من أبيه ، وما علم أنه قد صرح بالسماع منه في أسانيد صحيحة ، وأن قرائن سماعه من أبيه في غاية القوة ، وأن الإمام أحمد الذي يعتمد عليه هذا الباحث في نفي السماع هو نفسه قد أثبت سماع عبدالله بن بريدة من أبيه في رواية أخرى عنه ، موافقا بذلك بقية الأئمة الذي أثبتوا السماع . لكن حب تضعيف فضائل آل البيت , لمغايظة الشيعة بذلك = توقع في هذه الصورة من صور النصب الخفي ! ٥- الفرح بزلة الرجل من آل البيت والحزن من ارتفاع قدره . ٦- ذكر أبي لهب كلما ذُكر آل البيت ، وأنه مع كونه عم النبي صلى الله عليه وسلم فقد نزلت فيه سورة تذكره في أهل الجحيم ، وتسوية هذا الكافر بالمسلمين من آل البيت ، وتسوية عدم انتفاع الكافر من آل البيت بالشفاعة النبوية بالمسلم منهم ! وما في هذا من الجهل والبغي !! 7- وإنكار فضائلهم في الخفاء وإظهارها في العلن : حتى لا يُقال : ناصبي . ادامه دارد....

وعلامة هؤلاء : أنه كلما أورد عليهم أحد شيئا من فضائل آل البيت وشيئا من كلام أئمة السنة في إكرامهم ومحبتهم ، تلا قول الله تعالى { إن أكرمكم عند الله أتقاكم} وذكّر بحديث النبي صلى الله عليه وسلم (( لا فضل لعربي على عجمي إلا بالتقوى)) , وأمثالهما ، دون أن يكلف نفسه أن يحاول فهم هذين النصين وأمثالهما مع نصوص فضائل آل البيت الثابتة , ولا أن يفسر معنى إجماع أهل السنة على إثبات فضلهم واستحقاقهم المحبة والتكريم مع علم أئمة السنة بهذين النصين (وقد بينت ذلك في مقالي : مشروعية التلقب بالشريف) . بل يضرب النصوص بعضها ببعض ، ويكذب بعضها ببعض ، ويخالف أئمة السنة الذين يزعم الانتساب إليهم ، بإنكاره فضائلهم . 8- المبالغة في ذكر فضائل خصوم آل البيت , والغلو في الثناء على بني أمية . ومن ذلك فصل طويل من الأحاديث الموضوعات والواهيات في فضل معاوية رضي الله عنه , أورده ابن الجوزي في كتابيه الموضوعات والعلل الواهيات . كحديث : ((جاء جبريل إلى النبي بورقة آس أخضر ، مكتوب عليها : لا إله إلا الله ، محمد رسول الله ، حب معاوية فرض على عبادي )) . بل تجاوز الأمر معاوية رضي الله عنه إلى ابنه يزيد (الذي قال عنه الإمام أحمد : وهل يحب يزيد أحد يؤمن بالله واليوم الآخر) ، فصنفوا في فضائله ودافعوا عنه , حتى كأنه حاكم صالح وإمام عدل !! وقد أشار إلى هذا النصب الخفي الإمام أحمد في قصة ذكرها عبدالله بن الإمام أحمد : أنه مَرَّ وهو صغير مع أبيه بجامع الرُّصافة في بغداد ، وعنده خدمٌ معهم طاسات ، يسقون الناس من طيّب الشراب وبارده ، وهم يقولون للناس: اشربوا على حُبّ معاوية بن أبي سفيان! فسأل عبدالله أباه: يا أبة ، من معاوية ؟ فقال الإمام أحمد: «هؤلاء قومٌ أبغضوا رجلاً لم يكن لهم إلى الطعن إليه سبيل، فأحبّوا أعداءه» !! 📍https://t.me/c/1023524376/714 🕯️پایان مطلب عالم اهل سنت منتقد وهابیت در باب نصب و ناصبی گری 🔻https://eitaa.com/danamha

الوداع الوداع یا حبیبی حسین 🔻https://eitaa.com/danamha

من عصى الله فيك لا يجوز أن تعصی الله فيه 🔻https://eitaa.com/danamha