eitaa logo
سخنان ناب دکتر انوشه👌
9.9هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
14.3هزار ویدیو
34 فایل
روانشناسی دکتر انوشه 💫﷽💫 تبلیغات پر بازده https://eitaa.com/joinchat/624099682C3e1a6dd3b9
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣خانه دار یعنی چه⁉️ 👤استاد جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و... با جون و دل میشنوم🥺👇 🧚‍♀🕊 ♥️ @Delviinam ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・
‼️بیخودی غُر نزنید! خیلی وقت‌ها حواس والدین به چیزهایی که می‌گویند نیست. در حالی که بچه‌ها مثل یک اسفنج که آب را به خودش جذب می‌کند، حرف‌های مادر و پدرشان را جذب می‌کنند و توی ناخودآگاه‌شان قرار می‌دهند.  ❕اگر مادر یا پدری هستید که غر زدن بخشی از شخصیت شما شده است، لطفا جلوی بچه‌ها مراقب باشید.  قرار نیست آن‌ها از شما یاد بگیرند که زل زدن به نیمه خالی لیوان کار خوبی است، بلکه قرار است کاملا خلاف آن را یاد بگیرند.  ✔️بنابراین از حالا به بعد به جای اینکه در مورد سختی‌های کارتان غر بزنید، روی نکات مثبت تمرکز کنید، مثلا بگویید: روز خسته کننده‌ای داشتم ولی بالاخره کارم را تمام کردم. رابطه زناشویی👩‍❤️‍👨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 🎀 با همسری که اجازه دخالت به خانواده اش را می‌دهد چگونه رفتار کنیم؟ 🎤 سیما فردوسی ❤️
هدایت شده از تبلیغات گالری هنرمندان🎻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 اگر حتی اصلا آدم مذهبی نیستید وقت بذارید این کلیپ رو ببینید. اگر فکر میکنی بین تو و خداوند فاصله افتاده، حتما بهت پیشنهاد میکنم مطالب این کانالو بخونی و ببینی. من به و اعتقاد زیادی نداشتم ولی کاری که توی این کلیپ میگه رو انجام دادم و زندگیم زیرو رو شده 📌 این کلیپ در کانال زیر پین شده است و اگر آماده تغییر هستی یک " یا علی " جانانه بگیم و عشق را آغاز کنیم🌸👇 https://eitaa.com/joinchat/2672164875Cf611755acc
سخنان ناب دکتر انوشه👌
#سرگذشت_یک_زندگی♥️ #قسمت41 خودش رو میزد و به من بد و بیراه میگفت... انقدر گریه کرد و خودشو به د
♥️ حاجی گفت: چطور ممکنه؟ امکان نداره... فرهاد سر به زیر انداخت و قیافه مظلوم به خودش گرفت و گفت: بله آقاجون اعظم بچه دار نمیشه... آقاجون هوفی کشید و گفت: چی بگم چیکار کنم ما آرزومون دیدن نوه عزیزمونه ولی حتما خواست خدا اینه که شما بچه نداشته باشید یا به وقت دیگه ای بهتون بچه بده... فرهاد: فکر نکنم دیگه بچه دار بشیم کاملا معلومه اعظم مشکل داره... حاجی جواب داد: رو دختر مردم عیب نذار من مطمئنم حکمتی توشه... چاییش رو یک نفس سر کشید و یک تکه از کیک رو داخل دهنش انداخت و گفت: حرفامو فراموش کنید و به خوشبختیتون ادامه بدید... بلند شد و عزم رفتن کرد... اصرار من برای خوردن چای و کیک مجدد بی فایده بود و حاجی رفت... بعد از رفتن حاجی رو به فرهاد گفتم: چرا دروغ گفتی؟ متعجب نگام کرد و گفت: انتظار نداشتی که بگم چشم دوقلو براتون میاریم... آره براشون دو قلو میارم اما نه باتو... مادر بچه های من تو نیستی... بیخودی دلتو خوش نکن... جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و... با جون و دل میشنوم🥺👇 🧚‍♀🕊 ♥️ @Delviinam ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌
سخنان ناب دکتر انوشه👌
#سرگذشت_یک_زندگی♥️ #قسمت42 حاجی گفت: چطور ممکنه؟ امکان نداره... فرهاد سر به زیر انداخت و قیافه
♥️ جلوش رو سد کردم و گفتم: مگه من چمه؟ چیم ازاقدس کمتره؟ زد زیر خنده و گفت: بیا برو کنار بذار برم بخوابم خودشو با اقدس من مقایسه میکنه... زدم زیر گریه: آره اقدس خوشگله ولی من بیشتر از اقدس عاشقتم... با تعجب توام با عصبانیت نگام کرد و دندوناشو روی هم فشار داد: تو حق نداری عاشق من باشی... اعتراف سختی کرده بودم خودمو زیر پا گذاشته بودم... خورد شده بودم ولی سبک شدم... اونشب تا خود صبح نخوابیدم و به بچه فرهادی فکر میکردم که اگه تو وجودم بزرگش میکردم چقدر خوشبخت میشدم... اگه باردار میشدم حتما اقدس دست از سر زندگیم برمیداشت... ولی افسوس که فرهاد ذره ای دلش نمیخواست من مادر بچه هاش باشم و فقط اقدس رو مادر بچه هاش میدونست... روزها میگذشت و من احساس پوچی میکردم... انگار بیش از پیش افسرده شده بودم... گوشه گیر شده بودم و زیاد با کسی حرف نمیزدم... روزی نبود که فرهاد بیاد و با من غذا بخوره... اصلا فرهاد دستپخت منو نخورده بود... جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و... با جون و دل میشنوم🥺👇 🧚‍♀🕊 ♥️ @Delviinam ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌
✨ گفتگوی_زن_و_شوهر 👈زبان کنترل بیرونی: همین که از در وارد می شم شروع می کنی به "غر زدن" چرا دیر کردی؟ "بچه ها به سختی می بیننت"، "آب شیر توالت هنوز چیکه می کنه" و ... دارم بهت ميگم كه اصلا رغبت ندارم بیام خونه. 👈زبان نظريه ی انتخاب: می دونم ناراضی هستی، من هم خشنود نیستم. تو هی غر می زنی و من هم هی خودم رو به کار مشغول می کنم. با این وضع ما کجا می ریم؟ این ازدواجیه که تو می خوای؟ بیا از مادرت خواهش کنیم آخر هفته بیاد پیش بچه ها و من و تو تنهایی بریم یه سفر کوتاه و با هم روی این موضوع کار کنیم. من دیگه دنبال این نیستم که ببینم کی درست می گه و کی غلط می گه. من به مقداری وقت نیاز دارم که عشقم رو به تو نثار کنم و با هم حرف بزنیم. انجام هر کار دیگه ای بهتر از شرایط فعلی ماست
🍃🌸🍃 🍀جهت دفع ودورکردن اجنه وشياطين از منازل🍀 🍃
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃 🍀جهت دفع ودورکردن اجنه وشياطين از منازل🍀 تلاوت کردن : سوره های💫 حمد. فلق.الناس .توحید. الكافرون. آیة الكرسي💫هرکدام هفت مرتبه. 💫صافات والجن والرحمان 💫هر كدام يك مرتبه. 🍀 روى اسفند ساده وکندرتلاوت شود وهر روز عصر دود شود 🍀روى چند لیتر آب تلاوت شود وبر دیوارهای منزل پاشیده شود 🍀روی هفت میخ فولاد خوانده شود چهارمیخ در چهار گوشه منزل .دو میخ در ورودی منزل ویک میخ در سقف منزل کوبیده شود 🍀روی سرکه خوانده شود وظرف سرکه سر باز در مکانی از منزل نگهداری شود.
30.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔆 اشتباهات مادران که باعث دلبستگی ناایمن می‌شود - قبل از رفتن به سر کار، کودکتان باید شما را ببیند /روانشناس علیدوستی 🎥
🍀♥️ 💫 به استقبال شوهرتون برین حتی اگه دستتون گیر بود. وقتی اومد خونه چن دقیقه ای رو کنارش بشینین حتی اگه سکوت کرده بود. گرسنگی همسرتون هیچ درخواستی ازشون نکنین. نه؛ ولی گاهی اوقات برای رابطه جنسی پیش قدم بشین اونم وقتی که اصلا انتظارشو نداشته. این خیلی جواب میده و سوپرایزش میکنه. با آرامش و لحن پایین با همسرتون صحبت کنین. ظرافت زنانه فراموش نشه. کمی شیطون باشین. آقایون دوس ندارن خانومشون خشک و جدی باشه حدالمقدور هر روز لباساتونو عوض کنین همچنین موهاتونو هر روز یه جور ببندین. که ناراحتن زیاد پاپیچشون نشین یکم که آروم شدن بعدش باهم حرف بزنین و علتشو جویا بشین. به غذا خیلی اهمیت میدن. هرچی که درست کردین سعی کنین سفره رو رنگارنگ کنین.
سخنان ناب دکتر انوشه👌
#سرگذشت_یک_زندگی♥️ #قسمت43 جلوش رو سد کردم و گفتم: مگه من چمه؟ چیم ازاقدس کمتره؟ زد زیر خنده
♥️ اون رورها انقدر درگیر بودم و ذهنم مشغول بود که هیچی رو به یاد نمیاوردم... یکروز که بعد از ماه ها مادرم من و فرهاد رو به خونشون دعوت کرده بود از قضا دخترخالم که تازه ازدواج کرده بود هم اومده بود... دختر خوب و خونگرمی بود و خیلی باهم صمیمی بودیم... مشغول صحبت باهم بودیم که گفت: راستش اعظم من چند وقتیه عقب انداختم احساس میکنم باردارم فردا میرم آزمایش خیلی اضطراب دارم... گفتم: واااای راست میگی؟ ایشالا که خیره و اون چی که میخوای سر راهت قرار بگیره... خندید و گفت: خیلی دلم میخواد مجتبی(شوهرش) رو غافلگیر کنم میدونم خیلی خوشحال میشه... راستی آقا فرهاد بچه نمیخواد؟ آخه شما چندین ماهه ازدواج کردین... چیزی نگفتم و به لبخندی اکتفا کردم... اقدس چایی تعارف میکرد که لحظه ای حرف محبوبه توی ذهنم جرقه زد: چند روزی از وقتم گذشته... وای منم چند روز که سهله حدود یک ماه از وقتم گذشته بود و من بیخبر داشتم زندگی میکردم... انقدر ذهنم درگیر بود که به هیچی فکر نمیکردم... یه لحظه از به یا آوری اینکه باردار باشم دلم غنج رفت و ناخودآگاه لبخندی روی لبم نقش بست... همون لحظه متوجه نگاه گیرای فرهاد و اقدس به هم شدم... ولی دعا دعا کردم حامله باشم تا اقدس از زندگیم بره بیرون... جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و... با جون و دل میشنوم🥺👇 🧚‍♀🕊 ♥️ @Delviinam ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱🌱برای مستقل شدن کودکان باید چه کاری انجام داد؟ - باید به کودکان اجازه انتخاب دهیم/روانشناس پهلوان نشان
🍃🌸🍃 اصالت و شخصیت... 🍃
سخنان ناب دکتر انوشه👌
🍃🌸🍃 اصالت و شخصیت... 🍃
🍃🍃🍃🌸🍃🌸🍃 💠 عنوان داستان :اصالت و شخصیت.... در زمان قدیم ، مردی ازدواج کرد. در روز اول ازدواج ،جمع شدند جهت خوردن ناهار با خانواده شوهر... و مرد سهم بیشتری از غذا با احترام خاص به همسرش داد ، و به مادر خودش سهم ناچیزی از غذا را داد ؛بدون هیچ احترامی... در این لحظه عروس که شخصیت اصیل و با حکمتی داشت، وقتی این صحنه را دید درخواست طلاق کرد. و گفت شخصیت اصیل در ذات هست و نمی خواهم از تو فرزندی داشته باشم که بعدها فرزندانم رفتاری چون تو با مادرت، با من داشته باشند و مورد اهانت قرار بگیرم متاسفانه بعضی از زنان وقتی شوهرانشان آنها را ترجیح می دهند،فکر می کنند، بر مادر شوهر پیروز شدند. عروس با تدبیر همان روز طلاق گرفت. و با همسری که به مادر خودش احترام می گذاشت ازدواج کرد و بعد از سالها صاحب فرزندانی شد و در یک روز با فرزندانش عزم مسافرت کرد، با فرزندانی که بزرگ شده بودند، و مادر را بسیار احترام می گذاشتند، در مسیر به کاروانی برخوردند، پیرمردی پابرهنه پشت سر کاروان راه می رفت، و هیچ کس به او اعتنایی نمی کرد. مادر به فرزندانش گفت آن پیرمرد را بیاورید وقتی او را آوردند. مادر، همسر سابقش را شناخت به او گفت: چرا هیچ کس اعتنایی و کمکت نمی کند؟ آنها کی هستند؟ گفت: فرزندانم هستند گفت : من رامی شناسی؟ پیرمرد گفت: نه زن با حکمت گفت: من همان همسر سابقت هستم و قبلا گفتم که اصالت در ذات هست. همانگونه که می کاری درو خواهی کرد به فرزندان من نگاه کن چقدر به من احترام می گذارند و حالا به خودت و فرزندانت نگاه کن، چون تو به مادرت اهانت کردی، و این جزای کارهای خودت هست، و زن با تدبیر به فرزندانش گفت: کمکش کنید برای خدا ✨ هر مرد و زنی خوب بیاد داشته باشد، فرزندان شما همانگونه با شما رفتار خواهند کرد ، که شما با پدر و مادر خود رفتارمی کنید.
سخنان ناب دکتر انوشه👌
#سرگذشت_یک_زندگی♥️ #قسمت44 اون رورها انقدر درگیر بودم و ذهنم مشغول بود که هیچی رو به یاد نمیاو
♥️ تو همون حین مادرم که عادت داشت عود دود میکرد بازهم اینکارو کرد و من با بوی عود چند مرتبه عوق زدم و بار چندم به سمت توالت داخل حیاط فرار کردم... به شدت بالا میاوردم و نفسم بند اومده بود... هیشکی جز پدرم دنبالم نیومده بود... اطرافم رو نگاه کردم که دو تا چشم سوالی از پشت پنجره به من زول زده بود... اون چشما متعلق به اقدس بود و مطمئن بودم که بهم شک کرده... پدرم دست به پشتم زد و گفت: خوبی دخترم؟ چی شد یهو؟ گفتم: نمیدونم لابد مسموم شدم... پدرم هم قبول کرد و رفتیم داخل خونه... اقدس جلوی جمع با هرهر و کرکر گفت: مجبوری مگه هی بلمبونی؟ کم بخور حالت بد نشه... خیلی خجالت کشیدم ولی جوابش رو ندادم... چون مطمئن بودم باردارم سکوت کرده بودم روزای پیروزی من بود... اون بچه عامل خوشبختی من میشد... چقدر خام بودم که نمیدونستم چه بلاهایی قراره سر بچم بیاد... از اون مهمونی که به خونه برگشتیم فرهاد سوالی نگاهم میکرد: چت بود امشب؟ گفتم: هیچیم چرا میپرسی؟ یه تای ابروشو بالا داد و گفت: خودت میدونی که چرا میپرسم... اعظم وای به حالت وای به حالت حامله باشی ازم مخفی کنی... دهنمو کج کردم و با دیت گفتم: برو با توعم... حانله باشم چجوری مخفی کنم مگه شکممو میخوام قایم کنم؟ چیزی نگفت و با حرص رفت و یه گوشه دراز کشید و ساعدش رو روی چشمش گذاشت. جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و... با جون و دل میشنوم🥺👇 🧚‍♀🕊 ♥️ @Delviinam ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ ✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓
❣حداقل روزی یکبار به شوهر خود بگویید از اینکه تو همسرم هستی خوشحالم به خودم میبالم افتخار میکنم مرد هرکار خوبی که کرد بهش بگین تو فوق العاده هستی. 🚫 نه اینکه برین به بچه هاتون بگین تو هم مثل بابات هیچی نمیشی . ❤️مرد باید مورد قدردانی قرار بگیره به فرزندتون بگین من میدونم توهم مثل بابات روزی مرد بزرگی میشی حتی اگه سخته حداقل روزی یک بار به مردتون بگین بهش افتخار میکنید. ❤️
همسرداری نکاتی که باعث ایجاد سردی در همسران میشود : ➖ عیب جویی از هم ➖ نارضایتی از زندگی ➖ قهرهای طولانی مدت ➖ متهم کردن همدیگر ➖ تهدیدبه جدایی ➖ ابراز خستگی ❤️