سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد . منصور ولی آبجی دیدی مهدی چه جوری مخ آقامو زد من اصلا فک
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷
#عبرت
#ادامه_دارد
.
ازم طلاق نگیر ترک میکنم قول میدم دلم برای بچه هام تنگ شده بعد هم مارو بغل کرد وبوسید .بعد مامان از خونه بیرونش کرد گفت دیگه گول حرفاتو نمیخورم .مامانم منتظرت بود خاله .
وقتی بابام رفت فرداش ما داشتیم نون میخوردیم که چندتا آقا پلیس اومدن وهمه چیز رو ریختن بهم ومامانو بردن .مامانم گفت تو خونه بمونید درو برای کسی باز نکنید تا خاله مریم بیاد .
با شنیدن حرفای ملیحه روی زمین افتادم نمیدونستم چه خاکی به سرم شده طفلک بچها سه چهار روز تنها بودن وگرسنه وتشنه .همدیگه رو بعل کرده بودن .
رفتم در همسایه رو زدم وپرسیدم اعظم میدونید چی شده کجاست چرا بردنش شما خبر دارید که گفت :نمیدونیم چی شده ولی با سروصدا رفتیم تو کوچه دیدم صدا از خونه اعظمه رفتیم تو که پلیسارو دیدیم .بعد هم اعظمو بردن یکی از پلیسا جلو ما همسایه ها گفت شما چه جور همسایه ای هستید که از حال همسایه خبر ندارید داشتند از گونی نون خشک ناهار میخوردن اولین باره دلم برای یه نفر میسوزه .مریم:بعد از شنیدن حرفهای همسایه گفتم خودم تا عمر دارم نوکرشونم خبر مرگم کنن که رفتم نباید تنهاشون میزاشتم خدا ازم نگذره خدا لعنتم کنه .باهزار مکافات وبدبختی مهدی منصور اعظمو پیدا کردن تو زندان بود .خواهر کدبانو وهمه فن حریف من خواهر زیبا وهمه کس من تو زندان بود وبچهاش تنها تو خونه .رفتم ملاقات باورم نمیشد انگار خواب میدیدم .گفتم اعظم باز چی شده بچها چی میگن .؟اعظم:مریم بیچاره شدم بچه هامو به تو میسپارم توروخدا مواظبشون باش تنهاشون نزار میترسن .شما که رفتید عباس اومد گفت میخوام بچه هارو ببینم زجه زد دلم سوخت اومد تو پیش بچه ها بعد هم بیرونش کردم حالا نگو تو خونه مواد قائم کرده بود وزنگ زده بود به پلیس جای مواد رو گفته بود .من گیج شده بودم که این مواد کجا بوده وهرچقدر گفتم من خبر ندارم من نمیدونستم ولی چون خودم مصرف کننده بودم باور نکردن وافتادم زندان حالا نمیدونم چی میشه تموم فکرم پیش بچه هاست .مریم:نترس من هواسم هست بهشون .
تو غصه نخور مواظب خودت باش آخه چرا بهش اعتماد کردی گذاشتی بیاد تو خواهرمن.
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
پنج اشتباه زنانه که شوهر خوب را به شوهری بد تبدیل میکنه👇
- برای او ارزش قایل نمی شوید.
- بیش از حد از همسرتان انتقاد می کنید.
- وظایف او را مهم نمی دانید.
- سازش نمی کنید.
- انتظارات شما بیش از حد است.
@daneshanushe✍️
✾࿐ᭂ༅•❥🌺❥•༅ᭂ࿐✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣از مرگ نترس،
از نزيستن بترس؛
نيازى نيست تا ابد زندگى كنى، فقط بايد زندگى كنى ...🍃🍃
#الهی_قمشه_ای
🖌#کانال_دکتر_انوشه
📚#داستانی_بسیار_جالب_و_زیبا
🔸مردی ثروتمند که زن و فرزند نداشت تمام کارگرانی که پیش او کار می کردند برای صرف شام دعوت کرد.
و جلوی آن ها یک نسخه قرآن مجید و مبلغی از پول گذاشت و هنگامی که از صرف شام فارغ شدند
از آنها پرسید قرآن را انتخاب میکنید یا آن مبلغ پولی که همراه آن گذاشته شده است. اول از *نگهبان* شروع کرد
پس گفت: انتخاب کنید؟ نگهبان بدون اینکه خجالت بکشد جواب داد: آرزو دارم که قرآن را انتخاب کنم ولی تلاوت قرآن را بلد نیستم
لذا مال را میگیرم چرا که فائده آن با توجه به وضعیت من بیشتر هست و مال را انتخاب کرد.
بعداً از *کشاورزی* که پیش او کار میکرد، سوال کرد. گفت اختیار کن!؟ کشاورز گفت: زن من خیلی مریض است و نیاز به مال دارم
تا او را معالجه کنم اگر مریضی او نبود قطعا قرآن را انتخاب میکردم ولی فعلا مال را انتخاب میکنم.
بعد از آن سوال از *آشپز* بود که آیا قرآن یا مال را انتخاب می کنید. پس آشپز گفت:
من تلاوت را خیلی دوست دارم ولی من پیوسته در کار هستم وقتی برای قرائت قرآن ندارم بنابر این پول را بر می گزینم
. و در سری آخر از *پسری* که مسئول حیوانات بود پرسید این پسر خیلی فقیر بود پس گفت:
من به طور قطعی می دانم که تو حتما مال را انتخاب می کنید تا اینکه غذا بخری یا اینکه به جای این کفش پاره پاره خود کفش جدیدی بخری.
پس آن پسر جواب صحیح داد: درسته من نیاز شدیدی دارم که کفش نو خرید کنم
یا اینکه مرغی بخرم تا همراه مادرم میل کنم ولی من قرآن را انتخاب می کنم چرا که مادرم گفته است:
*یک کلمه از جانب الله سبحانه و تعالی ارزشمندتر از هر چیز است و مزه و طعم آن از عسل هم شیرین تر است*
قرآن را گرفت و بعد از اینکه قرآن را گشود در آن دو کیسه دید در اولین کیسه مبلغی ده برابری آن مبلغی بود
که بر میز غذا بود، وجود داشت و کیسه دوم یک وثیقه بود که در او نوشته بود:
*به زودی این مرد غنی را وارث میشود* پس آن مرد ثروتمند گفت:
*هر کسی گمانش نسبت به الله خوب باشد پس الله او را ناامید نمی کند.*
جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و...
با جون و دل میشنوم🥺👇
🧚♀🕊 ♥️ @Delviinam
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 داستان دامادی که در اولین روز خواستگاری عصبانی بود.
❓ آیا این مرد برای ازدواج مناسب است؟
#دکتر_عزیزی
#ازدواج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎀 با همسری که اجازه دخالت به خانواده اش را میدهد چگونه رفتار کنیم؟/دکتر فردوسی
🎥#دکتر_فردوسی
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
@daneshanushe
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد . ازم طلاق نگیر ترک میکنم قول میدم دلم برای بچه هام تنگ ش
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷
#عبرت
#ادامه_دارد
.
چرا بهش اعتماد کردی آخه مگه نمیدونستی چه مارمولکیه .خیلی اشتباه کردی حالا باید چیکار کنم من که از این چیزا سردر نمیارم که .
اعظم خیلی حالش بد بود زندون افتادنش ودوری از بچه هاش ونگرانی برای اونا یه طرف مصرف نکردن مواد هم یه طرف بدن درد داشت ومثل بچه ها خودشو به درو دیوار میکوبید وگریه میکرد .طاقت دیدن این حالشو نداشتم داشتم دیوونه میشم .خیلی حس بدی داره عزیزت جلوت زجر بکشه وتو فقط ببینی وکاری ازت برنیاد .
اعظم خواهرم حتما خواست خدا بوده لااقل اینجا میتونی اون کوفتی رو ترک کنی طاقت بیار طاقت بیار عزیرم .
با چشمای پر از اشک و نگران بهش نگاه میکردم که مامور زندان گفت:بلندشید وقت تمومه یالا پاشو .
از رو صندلی بلند شدم و اعظم مراقب خودت باش من بچه هارو با خودم میبرم نگران نباش .اعظمم داد میزد مریم جون تو وجون بچهام .
منصور جلو در منتظرم بود خودمو تو بغلش انداختم وزار زدم برای حال روز خواهرم .منصور:آبجی گریه نکن دیگه اعظم چطور بود چی شده بود ؟مریم:بریم خونه برات میگم اعظم بدبخت خیلی حالش بده درد میکشید وگریه میکرد منصور نمیتونی از کسی بپرسی چه جوری میشه درش آورد ؟کسی که راهنماییمون کنه که چیکار کنیم .؟منصور:نمیدونم والا آبجی فعلا بریم خونه تا یه فکری کنیم .
مهدی پیش بچه ها مونده بود وخونه رو تمیز کرده بودو بچهارو برده بود خرید براشون غذا درست کرده بود .خاله عفریته هم دیگه اینطرفا پیداش نشدحتی نیومده بود از بچه ها سراغی بگیره .
برای منصور میگفتم که اعظم ساده به حرف خاله اومد اینجا ببین حالا یه سراغی میگیره ازاعظم وبچه ها تموم محل خبردار شدن اونوقت اون که سه تا خونه انورتره خبر نداره چی شده ؟
دروباز کردم با دیدن سفره که بچه ها از زور گرسنگی نمیدونستن چه جوری بخورن جیگرم آتیش گرفت خیلی کوچیک بودن ولی زجر زیاد کشیده بودن ..
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی حاج اقا قرائتی مجلس خاستگاری را بهم ریخت
@daneshanushe✍️
داستان کوتاه
فرشته_بی_کار
روزی مردی خواب عجیبی دید، او دید که پیش فرشتههاست و به کارهای آنها نگاه میکند
هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامههایی را که توسط پیکها از زمین میرسند، بازمیکنند، و آنهارا داخل جعبه میگذارندمرد از فرشتهای پرسید، شما چکار میکنید؟
فرشته درحالی که داشت نامهای را باز میکرد، گفت: این جا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل میگیریم مرد کمی جلوتر رفت، باز تعدادی از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت میگذارند و آنها را توسط پیکهایی به زمین میفرستند.
مرد پرسید شما ها چکار میکنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت: این جا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت های خداوندی را برای بندگان میفرستیم
مرد کمی جلوتر رفت و دید یک فرشتهای بی کار نشسته است مرد با تعجب از فرشته پرسید شما چرا بی کارید؟
فرشته جواب داد: این جا بخش تصدیق جواب است.
مردمی که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند، ولی فقط عده بسیار کمی جواب میدهند.
مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه میتوانند جواب بفرستند؟ فرشته پاسخ داد: بسیار ساده فقط کافیست بگویند خدایا شکر
#سیرت_نیکو
#داستان_های_ناب
⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱⋱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠چرا در خانواده حتما یک نفر باید مدیر باشد ؟
"مدیریت خانواده، هنری است که با آن میتوان نظم، همدلی و رشد را در میان اعضای خانواده برقرار کرد.
یک مدیر خوب با برنامهریزی، توزیع مسئولیتها و ایجاد فضایی برای گفتگو، خانواده را به سوی اهداف مشترک هدایت میکند و از بروز مشکلات جلوگیری مینماید. در سایه مدیریت آگاهانه، خانواده به محیطی امن و آرام برای شکوفایی و پیشرفت تبدیل میشود."/دکتر میر باقری
🎥#دکتر_میرباقری
#جایگاه_مرد
#حق_مرد
🖌#کانال_دکتر_انوشه
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
@daneshanushe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مردی که در خرج کردن برای #خانواده آسان میگیرد خدا هم به او آسان میگیرد و به او برکت میدهد.
#دکتر_غلامی
❤️· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
@daneshanushe
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد . چرا بهش اعتماد کردی آخه مگه نمیدونستی چه مارمولکیه .خیل
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷
#عبرت
#ادامه_دارد
.
بعد از این هم باید زجر میکشیدن چون مطمئنا با وجود سکینه وآقام تواون خونه هم رنگ آرامش نمیدیدن .
وای حالا آقامو چیکار کنیم بهش چی بگیم .اگه نزاره بچه ها اونجا بمونن چی .یه دفعه دلم شور افتاد گفتم مهدی آقام آقامو چیکار کنیم ؟نمیدونم والا عقلم به جایی نمیرسه باور میکنی منم ترسیدم همینجوریشم آقام چشم دیدن اعظمو نداشت وای به حال اینکه بفهمه معتاد شده وزندونم افتاده واویلا میشه از فکر کردن بهش هم میترسم بخدا .مریم:ولی چاره ای نداریم باید بهش بگیم ماجراهای اعظم یه طرف اینکه ما بهش دروغ گفتیم واومدیم شهرم یه طرف دیگه .شک نکن روز عاشورا میشه خونه .
اعظم وسیله های زیادی نداشت یه گاز رو زمینی داشت وچندتا ظرف وظروف ودوتا گلیم یخچالم که خاله داده بود .مهدی رو فرستادم یخچالو برد براش .بقیه وسایل هم جمع کردم .منصور به ممدعلی زنگ زده بود حداروشکر ممدعلی شهر بود لازم نبود منتظرش بمونیم تا ازده بیاد .النگو منصور رو هم فروختیم وبا پولش کرایه صابخونه وپول آب وبرق رو دادیم .وسایلو تو ماشین ممدعلی جا دادیم .بچه هارو سوار ماشین کردیم .با تموم بچگی میدونستن دارن وارد چه جهنمی میشن برای همین هردوشون مثل ابر بهار گریه میکردن وبه خونه نگاه میکردن .چه جوری میتونستم بچها رو دلداری بدم وقتی خودم با دیدن خونه خالی اعظم جیگرم داشت میسوخت .بادیدن وسایل اعظم که ویلون شده بودن .با خودم گفتم :ای پوست کلفت مریم درو ببندو برو این بلارو هم دیدی وباز هم نفس میکشیدی دیگه دارم .به حرفای آقام مطمئن میشم که من آدم نیستم وشتر لوکم اگه آدم بودم بعد از این همه دردو بدبختی حتما تا الان هفت تا کفن پوسونده بودم .نگاهی به همه جوی خونه انداختم ودر بستم وبه طرف ماشین رفتم .بمیرم برای خواهرم حتما با امید در این خونه رو باز کرده ووسیله آورده حتما خیلی خوشحال بوده .این شهر نامرد برای اعظم اصلا خوب نبود ازوقتی اومده بدبختی هاش تمومی نداره .به ممدعلی گفتم سرراه یه مغازه لباس فروشی وایسا کار دارم ..
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
@daneshanushe
🔵 نبود نوازش روانی در کودکی
ما را در بزرگسالی
آنچنان تشنهی نوازش
و ارتباط با دیگران
و گدای محبت
و به دنبال عشق دویدن میکند
که تمام زندگی ما را
به نوعی در اختیار میگیرد
و یا احتمالاً گ
ما همه را رد و نفی میکنیم
و خودمان را بینیاز و آزاد
از همهی این ارتباطات میدانیم
و از هر نوع نزدیکی و دوستی
پرهیز میکنیم
و آن را یک دروغ
یک فریب
و یک بازی میدانیم !
🚩 اگر فرزند من و شما
توجه ميخواهد
من و شما بايد بدانيم كه :
نگاهی
گفتوگویی
آغوشی
برخی از اوقات
دوای درد است
و ريختن آب بر روی آتشی كه
ميتواند خاطر او را آسوده كند
و كودكي كه اين توجه را داشته باشد
در بزرگسالی
گدای اين توجه و محبت نخواهد بود
بلکه مشتاق محبت و توجه خواهد بود !
➖➖➖➖➖➖➖➖
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
@daneshanushe
#عزت_نفس
"هركسى بـايد خودشو زندگى كنه"
اونقدرا مهم نيست ديگران چى فکر میکنن وچی ميگن و چی دوست دارن و چى ميخوان❗️
مهم اينه كه تو دلت چى ميخواد و چى دوست دارى و اينكه خوشت مياد چه جورى زندگى كنى.
هر كار کنى، هر حرفى بـزنى، هر رفتارى داشته باشى، هميشه قضاوت خواهى شد و غير ممكنه همه بـاهات حال كنن و از تو خوششون بياد، به نظر من در بهترين حالت از هر ١٠ نفر شايد ٤ نفر با تو اوكى باشن پس زور الكى نـزن كه قشنگ ترين و گوگولى ترين آدم جمع ها باشى.
تو مسئولیت ویژه ای برا جلب رضایت همه نداری
✿قرار نيست جواب همه را بدي🗣
✿قرار نيست همه را خوشحال كني😻
✿قرار نيست همه ازت راضى باشند🎈
✿قرار نيست همه باهات دوست باشند🙌🏽
خوش به سعادتت اگه زیباترین نقش رو در زندگیت خدای مهربون داشته باشه و خود زیبای خودت رو زندگی کنی 🩵
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
@daneshanushe
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد . بعد از این هم باید زجر میکشیدن چون مطمئنا با وجود سکینه
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷
#عبرت
#ادامه_دارد
.
میخواستم برای بچه ها لباس بخرم آخه لباس نداشتن بعد هم میحواستم یکم هواسشون پرت بشه وبادیدن لباس نو خوشحال باشن .
بعد از خریدن لباس وکفش برای بچه ها یه پیراهن هم برای مرضیه خریدم و راه افتادیم .
هرچقدر به ده نزدیک میشدیم تن وبدنم به لرزه در میومد همش میترسیدم از واکنش آقام بعد از دیدن وسیله ها وبچه ها ..اگه بچه ها بترسن چی ؟
سرجاده رسیده بودیم تپش قلب گرفته بودم گر گرفته بودم خیلی حالم بد بود .رفتم وبه بچه ها گفتم خاله اگه بابا بزرگ چیزی گفت شما ناراحت نشید ها نترسید من هیچوقت تنهاتون نمیزارم .اگه بابابزرگ هم چیزی بگه از دست باباتون ناراحته وگرنه شمارو خیلی دوست داره .تازه ما خونمون یه مرضیه هم داریم میتونید باهاش برید بازی کنید ودوست بشید .بچه ها سرشونو تکون دادن وبه بیرون خیره شدن .
بعد از نگهداشتن ماشین سریع پیاده شدم وبچه هارو بردم بالاوگذاشتم تو اتاق مرضیه هم صدا کردم بردم پیششون .ودرو بستم .
سکینه:چه خبره خانم خانما چه عجله ای داری چی شده مرضیه رو میخوای چیکار .آبله های صورتت خوب شد یا میمونه خداروشکر ؟
مریم:اصلا یاد صورتم نبودم ودروغی که گفته بودم هوا شدم وگفتم آره خوب میشه دکتر پماد داده بزنم جاش نمونه .سکینه مشکوک نگاهی کرد ورفت تو خونه .
وسایلو با مهدی منصور و آوردیم گوشه حیاط گذاشتیم ویه پتو کهنه کشیدیم روشون تا آقام راضی کنیم بعد ببریم بالا .
آقام مثل همیشه پای بساطش نشسته بود ومغز گردو میخورد .با دیدن ما سه تا گفت چه عجب این دفعه زود اومدید نرفتید شهر وبگید تصادف کردیم شهر آتیش گرفت زلزله اومد سیل اومد بهونه بیارید تا بمونید اونجا .بادیدن قیافه ما مشکوک شد وگفت :چیه چی شده هرسه تایی باهم لال شدین من یه کلمه حرف میزدم میخواستید منو قورت بدید الان هیچکدوم چیزی نمیگه .چه خبره باز چه گندی زدید ؟
با آرنج به مهدی زدم ومهدی هم به منصور هیچکدوم جرات نمیکردیم دهنمونو باز کنیم..
.· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
🌟꧁༼﷽༽꧂🌟
❤️روزی یه #نکته❤️
🔴 #صمیمیت_و_احترام
💠 مهم نیست که چند وقت از ازدواج شما میگذرد، صمیمیت و به هم احترام گذاشتن هرگز ضد هم نیستند.
💠 در گفتگوهای خود از کلماتی مانند: لطفاً، متشکرم، متأسفم، ببخشید و کلماتی که نشانهی احترام گذاشتن است استفاده کنید.
💠 در رفتارهای خود، احترام به همسرتان مشهود باشد.
💠 طرز گفتار و رفتار شما نشان میدهد چقدر برای همسرتان ارزش قائل هستید و به او احترام میگذارید.
💠 نتیجه تکریم و احترام به یکدیگر، افزایش و تقویت صفات خوب و کمرنگ شدن صفات رذیله در انسان است.
💠 همیشه برای همسرتان یک همسر بانشاط و گرم و صمیمیِ مودّب باشید تا محبوبیت و جاذبهی شما روز به روز بیشتر شود.
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#همسرداری🌸
📌ظرافت های زنانه که موجب جذابیت شما میشود
🌺موقع غذا خوردن ذره ای دهانتان صدا ندهد, در غیر اینصورت کلی از کلاس و لطافتتان کم میکند.
🌼همیشه توی کیفتان لیوان تمیز، دستمال کاغذی داشته باشید.
🌺موقع خندیدن یا صحبت کردن با دست به طرف مقابل نزنید!
🌼 موقع دست دادن گرم دست بدهید. باور کنید نوک انگشتی دست دادن اصلا نشانه ى باکلاسی نیست!
🌺به زیبایی دستهایتان اهمیت بدهید, منظور این نیست که همیشه لاک بزنید! نه, ولی همیشه از کرمهای مرطوب کننده و نرم کننده استفاده کنید تا وقتی همسرتان دستتان را میگیرد، لطافت آن را حس کند.
#همسرانه
🍃@daneshanushe✍️
9 جمله که میتونید برای تعریف از دیگران استفاده کنید :
1- خیلی مهربونی.
2- شجاعتت برای دفاع از چیزی که واست مهمه واقعا ستودنیه.
3- اعتماد به نفست باعث میشه اعتماد به نفس منم بیشتر بشه.
4- صداقتت قابل تحسینه.
5- اینکه میتونی برای هرچیزی حد و مرز قائل بشی و از خودت مراقبت کنی رو تحسین میکنم.
6- تو شنونده فوقالعادهای هستی؛ همیشه حس میکنم درکم میکنی.
7- تحملت مواقع مواجهه با مشکلات واقعا قابل تحسینه و من میتونم حین مشکلاتم بهت تکیه کنم.
8- نظرت برام ارزشمنده و بهت اعتماد دارم.
9- از اینکه میتونم کنارت خودم باشم ممنونم.
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
@daneshanushe