اگر تمامی ما قدرت جادویی خواندن افکار یکدیگر را داشتیم
نخستین چیزی که در دنیا
از بین می رفت" عشق " بود.
👤برتراند راسل
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
@daneshanushe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙خدایا
✨من گمشده دریای
🌙متلاطم روزگارم و تو بزرگواری
✨خدایـا...
🌙تا ابد محتاج یاری تو
✨رحمت تو، توجه تو، عشق تو
🌙گذشت تو ، عفو تو، مهربانى تو
✨و در یک کلام
🌙محتـاج توام...
✨✨شبتون بخیر✨✨
👇تقویم نجومی یکشنبه👇
👈 یکشنبه 👈 22 مهر/ میزان 1403
👈9 ربیع الثانی 1446 👈13 اکتبر 2024
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅داد و ستد و تجارت.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅درختکاری.
✅قرض و وام دادن و گرفتن.
✅رفتن در پی طلب حوائج و خواسته ها.
✅شروع به کار و شغل.
✅و مسافرت خوب است.
🚘مسافرت : مسافرت خوب است و مال و خیر فراوان همراه دارد.
👶مناسب زایمان و نوزاد طالب علم گردد و اعمال صالح انجام دهد.
🔭 احکام نجوم.
🌓 امروز : قمر در برج دلو است و امور زیر خوب است :
✳️خرید خانه و مسکن.
✳️آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✳️امور زراعی و کشاورزی.
✳️رفتن به خانه نو.
✳️ختنه نوزاد.
✳️شراکت و امور شراکتی.
✳️و درختکاری خوب است.
🔵مناسب بستن حرز برای اولین بار و نماز آن خوب است.
👩❤️👨مباشرت امشب: مباشرت برای سلامتی مفید و فرزند حافظ قران گردد.
⚫️ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات ، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث درد و بیماری می شود.
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن #خون_دادن یا #حجامت #فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری باعث درد اعضا می شود.
😴🙄 تعبیر خواب.
خوابی که (شب دو شنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 10 سوره مبارکه " یونس " علیه السلام است.
دعواهم فیها سبحانک اللهم و تحیتهم فیها سلام...
و مفهوم آن این است که از جانب خواب بیننده عمل صالح یا خیری به وجود آید که در دنیا و اخرت به او نفع رساند و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود( این حکم شامل خرید لباس نیست)
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥باباها دوست پسر دختراتون باشید./دکتر عزیزی
🎥#دکتر_عزیزی
#تربیت_فرزند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کسی که نسبت به همسرش صداقت دارد خطا نمیکند!
@daneshanushe✍️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خانومهایی که به شدت استقلال مالیشون به رخ شوهرشون میکشند...!
همسرانه
❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔔آقایون، خانوما
زندگی همشــــــــــ امتحــــانه !
استاد #پناهیان
@daneshanushe✍️
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد . ازبچگی همیشه مثل سایه همراهم بود ولی الان چندوقته که ندی
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷
#عبرت
#ادامه_دارد
.
هزاران بار حرفاشو با خودم مرور میکردم وبا فکرکردن بهش لبخند میزدم .که سکینه گفت وا چته هی لبخند میزنی فقط دیوونه نبودی که اونم شدی خدارو شکر فقط همینو کم داشتیم .ولی حتی حرفهای وگیردادنای سکینه وآقام هم نمیتونست حالمو بد کنه .فردا صبح خونه رو تمیز کردم وکرسی رو گرم کردم وچایی گذاشتم دم بکشه تا آماده باشه همه چی .دل تو دلم نبود قیافه آقام رو بعد ازدیدن ننه احمد تصور میکردم نمیدونستم واکنشش چیه اگه بی احترامی کنه یا حرفی بزنه که زنه بره چی ....
منتظر بودم وفکر کردم فکرای خوب وبد .
ولی بی فایده بود ننه احمد نیومد شب شده بود ومن باز هم پشت پنجره منتظر بودم وکوچه رو نگاه میکردم .پس چرا نیومد احمد که گفت فردا صبح حتما میاد ولی شب شده دیگه .دوباره به خودم دلداری میدادم که میاد حتما گذاشته شب واسه شب نشینی بیاد الانا دیگه پیداش میشه .
ساعت نه ساعت ده همینطور یه ساعت یه ساعت میگذشت وخبری نبود دیگه به خودم گفتم نمیاد نمیخواد که بیاد ولش کن بابا بیخیال تو الان باید به عاطفه وعروسی منصور فکر کنی به زندگی دوتا خواهرکوچیکت ولی دلم حرف حالیش نبود که هرچقدر سعی میکردم عاقلانه فکر کنم ولی قفسه سینم درد میکرد حالم دست خودم نبود .
فردا صبح گفتم میرم خونه منیژه میگم اومدم بهت سر بزنم تا بفهمم که چی شده هی رفتم تا جلو در وبرگشتم ولی بالاخره به حرف دلم گوش دادم رو رفتم .مشغول حرف زدن با منیژه بودم ودل دل میکردم که خودش سر صحبت رو باز کنه .مریم :منیژه احمدم دیگه اومده به سلامتی چشم تو وننت روشن باشه .منیژه :آره اومد سلامت باشی .مریم :هرچقدر دندون روجیگر میزاشتم بی فایده بود انگار دهن منیژه رو قفل زده بودن دیگه کلافه شدم وگفتم :لال شدی منیژه هروقت منو میدیدی بعد ازسلام تا شب خوابیدناتم بهم میگفتی حالا باید با انبردست اززبونت حرف بکشم .احمد بهم گفت فردا صبح حتما ننم رو میفرستم بیاد با آقات حرف بزنه ولی هرچقدر منتظر بودم نیومد بگو ببینم چی شده ؟مردم از بس فکرهای ناجور زد به سرم .
منیژه :ببین مریم دیروز تا غروب احمد با مادرم دعوا میکردن واحمد التماس میکرد که ننم بیاد خونتون ولی ننم قبول نمیکنه خیلی از دستت عصبانیه ومیگه اون چندوقت مقصر گم وگور شدن احمد تویی .میگه مریم زبون درازه وزن باباشو تو خونه اسیر کرده ومریم بگیری باید قید ننتو بزنی مریم از این در بیاد من ازاون در میرم وازاین حرفا دیگه واسه همین قبول نکرد که بیاد .احمدم قهر کرده رفته خونه دوستش عبدالله میمونه .مریم:گلوم خشک شده بود گفتم منیژه شما ازبچگی منو میشناس.
.
🔴 #تمرین_مهربانی_از_این_زاویه
💠 اتومبیل جلویی خیلی آهسته پیش میرفت و با اینکه مدام بوق میزدم، به من راه نمیداد. داشتم خونسردیام را از دست میدادم که ناگهان چشمم به نوشته کوچکی روی شیشه عقبش افتاد:
👈"راننده ناشنواست، لطفا صبور باشید!"👉
💠 مشاهدهی این نوشته همه چیز را تغییر داد! بلافاصله آرام گرفتم، سرعتم را کم کرده و چند دقیقه با تأخیر به خانه رسیدم.
💠 ناگهان با خودم زمزمه کردم: آیا اگر آن نوشته پشت شیشه نبود، من صبوری به خرج میدادم؟
💠 راستی چرا برای بردباری در برابر مردم به یک نوشته نیاز داریم!؟ اگر مردم، نوشتههایی به پیشانی خود بچسبانند، با آنها صبورتر و مهربان خواهیم بود؟ نوشتههایی همچون:
🔸"کارم را از دست دادهام"
🔸"در حال مبارزه با سرطان هستم"
🔸"در مراحل طلاق، گیر افتادهام"
🔸"عزیزی را از دست دادهام"
🔸"احساس بی ارزشی و حقارت میکنم"
🔸"در شرایط بد مالی و ورشکستگی قرار دارم"
🔸“بعد از سالها درس خواندن، هنوز بیکارم”
🔸“در خانه مریض دارم”
🔸و صدها نوشتهی دیگر شبیه اینها.
💠 همه درگیر مشکلاتی هستند که ما از آنها بیخبریم.
🌹با مهربانی به یکدیگر احترام بگذاریم چون همه چیز را نمیشود فریاد زد!
@daneshanushe✍️
آموزه های دکتر سید محمود انوشه
بزرگ ترین سیاست
سکوته ....
بی اعتنایی نسبت به کسی که قصد داره
با روان تون بازی کنه،
از پادرش میاره....
#دڪــتــــر_انــــوشــه
@daneshanushe✍️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکتر انوشه توضیح میده که چرا همه اش سَرِمون توی گوشیه ...
صحبتهای شنیدنی و فراموش ناشدنی از استاد انوشه که مو بر تن هر ایرانی سیخ می کند! این صحبتها را تاکنون هیچ معلم و استادی در هیچ مدرسه و دانشگاهی به ما نیاموخته است! کلیپی که باید بارها و بارها از ابتدا تا انتها دیده شود!👌
#دکتر_انوشه
@daneshanushe✍️
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد . هزاران بار حرفاشو با خودم مرور میکردم وبا فکرکردن بهش لب
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷
#عبرت
#ادامه_دارد
.
منو میشناسید به کی تا الان بد یا بی احترامی کردم تو خودت دوستمی خواهرمی من سکینه رو چیکار کردم که اسیر شده ؟کاری که با تو کرد رو یادتون رفته .من اصلا خبر نداشتم که احمد رفته شهر تا خود تو گفتی منیژه:میدونم مریم ولی نمیدونم کی ننم رو پر کرده چنان ازتو بدش میاد که تا اسمت میاد مثل اسپندرو آتیش جلز وولز میکنه .مریم:باشه منیژه به ننت بگو نگران نباشه من باعث جدایی مادرو پسر نمیشم من خودم بی مادری کشیدم نمیزارم کسی دیگه این درد رو بکشه .بهش بگو تا موقعی که خودش با روی خوش ودل خوش نیاد خونمون من دیگه با احمد کاری ندارم مطمئن باشه .این حرفا رو گفتم ولی فقط سر زبونم بود خدا میدونه ته دلم چی میگذشت دستمو به دیوار گرفتم تا ازپله ها نیوفتم احساس میکردم تموم بدنم سست شده ونمیتونم رو پاهام بایستم یاد حال دیروزم افتادم که چقدرخوشحال بودم .از احمد هم عصبانی بودم .که مثل بچها سر هرچیزی اول قهر میکنه وازخونه میزنه بیرون .با خودم گفتم نکنه بعد از ازدواجمونم اینجوری باشه بی جنبه وبی فکر وبی مسئولیت ؟گفتم نشد هم نشد معلومه از این احمد هم برای من شوهر درنمیاد باید سعی کنم فراموش کنم .راستش زیاد آدمی نبودم که به حرف دلم گوش کنم سعی میکردم بیشتر منطقی باشم تا عاطفی .خودمو با کار سرگرم کردم تا فراموش کنم که صدای خانم معلم تو حیاط میومد داشت منو صدا میکرد .سریع رفتم پایین که اشاره کرد بیا خونمون .رفتم تو اتاق وبادیدن عاطفه شوکه شدم گفتم عاطفه اینجا چیکار میکنی کی اومدی چرا تنهایی ولی فقط گریه میکرد رفتم جلو سرشو برگردوندم .زیر چشمش کبود بود و رو دستاش جای ناخن بود وخونی .مریم :چیشده کی اینکارو باهات کرده بگو ببینم حرف بزن دختر جون به سر شدم .با هق هق گفت :آبجی ننه وخواهرای موسی ریختن سرم وکتکم زدن بعدشم بیرونم کردن گفتن برو خونه آقات ما عروس نمیخوایم که بخوره وبخوابه وثمره نداشته باشه هرچقدر در زدم والتماس کردم درو باز نکردن برام .مریم :پس موسی کدوم گوری بوده که اونا تورو زدن ؟عاطفه :موسی هم خونه بود ولی از ننش میترسه آبجی جرآت نمیکنه بدبخت حرفی بزنه که میترسید بیاد جلو.حتی نیومد جلو پنجره نگاه کنه .مریم:خوشم باشه به اینم میگن مرد خدایا قربونت برم چی خلق کردی .غلط کردن که توروکتک زدن والا .حالا چرا نیومدی بالا چه جوری تنهایی اومدی اینجا دختر نگفتی از رو کوه گرگ بهت میرسه آخه من یه پدری ازموسی دربیارم که ایندفعه اسم مریم اومد خودشو خیس کنه .عاطفه:ترسیدم بیام آبجی گفتم آقام عصبانی میشه ببینه من اومدم .مریم :پاشو پاشو بریم بالا یه چیزی درست کنم بخورم
🌸مراقب حرفهايمان باشيم🌸
⚜حرف هايي كه ميزنيم،دست دارند!
دست های بلندی كه گاهی،
گلويی را می فشارند
و نفس فرد را می گيرند...
⚜حرف هايي كه ميزنيم،پا دارند !
پاهای بزرگی كه گاهی
جايشان را روی دلی مي گذارند
و برای هميشه مي مانند...
⚜حرف هايي كه ميزنيم ،چشم دارند !
چشم های سياهی كه،
گاهی به چشم های دیگران نگاه میكنند،
و آنها را در شرمی بیکران فرو ميبرند...
👇پس . . .
✨مراقب حرفهايي كه ميزنيم باشيم زيرا سنجیده سخن گفتن از سکوت هم دشوار تر است
به عنوان یک شوهر باید تکیه گاه مطمئن و محکمی برای همسرتان باشید، آرزوی هر زنی این است که شوهرش پشت و پناهش باشد و مانند یک کوه پشت او بایستد. همسرتان باید حس کند که میتواند به شما تکیه کند و شما نیز باید آنقدر جدی و کوشا باشید که ناامیدش نکنید.
برای این که همسرتان احساس امنیت و آرامش کند، میتوانید کارهای پیش پا افتاده ای مانند خرید خواربار را انجام دهید یا اجازه بدهید که همسرتان برای مهمانی بعدی تصمیم بگیرد یا برنامه ریزی کند.
همچنین اگر صاحب فرزند هستید، در امور مربوط به فرزندان مسئولیت پذیر باشید و همسرتان را در این مورد همراهی کنید. اگر همسرتان به حمایت شما دلگرم باشد، رابطه تان هرگز دچار مشکل نخواهد شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد عزیز:
خیلی کوتاه به من بگو زندگی چیست؟
@daneshanushe✍️
با دلت حسرت هم صحبتی ام هست، ولی
سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟
#فاضل_نظری
─━━━━⊱⭐️⊰━━━━─
☕️ 𝐉𝐨𝐢𝐧 :
🖌#کانال_دڪتر_انوشه
@daneshanushe
#به_وقت_حکایت ؛ 📌📖
پسرکی دو سیب در دست داشت.
مادرش گفت :
یکی از سیبهایت را به من میدهی ؟
پسرک یک گاز بر این سیب زد
و گازی به آن سیب ؛
لبخند روی لبان مادر خشکید،
سیمایش داد میزد که چقدر از پسرکش نا امید شده است ، اما
پسرک یکی از سیبهای گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت :
بیا مامان
این یکی شیرینتره.
مادر خشکش زد.
چه اندیشهای با ذهن خود کرده بود ..
#در_نتیجه ؛
هر چقدر هم که با تجربه باشید،
قضاوت خود را به تأخیر بیاندازید ...
🌿🌺﷽🌿🌺
🪴به خودت بگو
هیچ چیزی در این جهان گرانتر از انرژی و آرامش من نیست، برای چیزهای کوچک آن را معامله نمیکنم.
💚بیا به خودت قول بده از دیروز یکم بهتر باشی.
فقط یک درصد بهتر از دیروز باش
✔️منتظر نباش تا شرایط عوض بشه بعد تغییر کنی .
اتفاقا این تو هستی که باید تغییر کنی تا شرایط عوض بشه .👉
💚 به خودت بگو :
فقط میخوام یک درصد کمتر به افکار منفی فکر کنم، هر روز فقط با یک فکر منفی مبارزه میکنم.
یک درصد بیشتر میخندم.
یک درصد آروم تر باشم.
یک درصد بیشتر به اهدافم فکر کنم.
یک درصد نمازم رو بهتر بخونم.
یک آیه بیشتر از روز قبل قرآن بخونم .
🪴خلاصه اگه میخوای عوض بشی ، نیازی نیست حتما یک شبه متحول بشی
از قانون "یک درصد" شروع کن.تا آخر سال از نتیجه عجیبش شگفت زده بشی.😍
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
@daneshanushe
#ایده_های_زنونه🦩🌿*-*
✿.•.❀.•.❁.•. ✿.•.❀.•.❁.•. ✿
این پنج معیار ازدواج رو حتما در نظر بگیر :
ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ
حتما باید ظاهر (چهره و اندامش)
به دلت بشینه ،
در یکی دو دیدار کشش ایجاد نشد
بعدا هم ایجاد نمیشه
باید از گفتگو و همصحبتی باهاش لذت ببری ، اگر حرف مشترکی باهم ندارید
تا پایان عمر هم نخواهید داشت
بهتره شباهت های بیشتری داشته باشید و بتونید تفاوت های همو بپذیرید و یا مذاکره کنید
به استقلال مالی ، عاطفی ، عقلی و اجتماعی از خانواده رسیده باشید ،
اگر به خانوادت وابسته ای هنوز وقت ازدواجت نرسیده
تناسب شخصیتی داشته باشید
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
@daneshanushe
🌿🌺﷽🌿🌺
خداوند بینهایت دست دارد؛
💌بزرگترین نعمتی که هر انسانی در هر مرتبه و شرایطی در زندگی دارد خداوندی است که بی همتا و یکتاست و اوست منبع بی کران محبت ، ثروت و عشق، اوست که در مشکلات رهایمان نمیکند و دستهای پرمهرش را به سمت ما دراز میکند و بی توقع عشق می ورزد، خداوند هزاران دست پر مهر دارد که به شکلهای مختلف در زندگی مان وارد میشود،
🔹به شکل انسانها
🔹به شکل موقعیت ها
🔹به شکل یک کلام آرامش بخش
🔹به شکل پول و ثروت
🔹به شکل سلامتی
🔹به شکل ایده های ثروت آفرین
و حتی
گاهی با رنج ها و سختی هایی که باعث میشود ما بزرگ شویم و رشد کنیم.
و روح ما احساسش میکند اما ذهن ناشکر و ناسپاس است، لحظه ای از خود نمی پرسد که آن کسی که در بدترین شرایط با حرفهایش دلگرممان کرد، آن پزشکی که بیماریمان را درمان کرد، آن مقدار پولی که توسط شخصی وارد حسابمان شد همه و همه را چه کسی فرستاد؟ و ما باید دوباره به یاد بیاوریم تنها اوست که بودنش به ما امید زندگی میبخشد که اگر ثانیه ای از ما روی برگرداند ما هیچ میشویم ، پس قدردان باشیم بابت نعمت زندگی، بابت تمام داشته هایی که روزی آرزو بودند و امروز فراموش کردیم چه کسی آنها را برآورده کرد، وجودش برای تمام عمرمان کافیست.
خدایا شکرت که هستی 💚
· ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·
@daneshanushe
سخنان ناب دکتر انوشه👌
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷 #عبرت #ادامه_دارد . منو میشناسید به کی تا الان بد یا بی احترامی کردم تو خودت
📜 #برشی_از_یک_زندگی🩷
#عبرت
#ادامه_دارد
.
پاشو بریم بالا دستشو گرفتم وبلندش کردم نای راه رفتن نداشت وهی میگفت آبجی دلم خیلی درد میکنه اصلا نمیتونم راه برم .کمکش کردم تا زیر کرسی دراز بکشه اینقدر خسته بود که ازهوش رفت .با جیغ ازخواب پرید وگفت آبحی نمیتونم نفس بکشم خیلی درد دارم .رفتم از سطل دارو ها دوتا مسکن پیدا کردم وبهش دادم .آقام اومد وعاطفه رو زیر کرسی دید اولش چیزی نگفت ومن بهش گفتم آقا عاطفه رو زدن ازخونه بیرونش کردن موسی بی غیرت هم فقط نگاه کرده ونزده تو دهن خواهرای عفریته ومادرش اگه ببینی چه به روزش آوردن بدبخت تا اینجا رو به زور اومده آش ولاشش کردن .
آقام:عاطفه پاشو ببینم چه مرگته .پاشو ببینم مگه روزی که عروسی کردی نگفتن دیگه حق نداری بدون شوهر پاتو اینجا بزاری ها گفتم یا نگفتم .مگه نگفتم ازالان به بعد آقا وننت وخانوادت وکس وکارت اونا هستن باید بهشون خدمت کنی وبه حرفشون باشی .چیکار کردی که زدنت ها حتما یه غلطی کردی دیگه وگرنه سگ هار که گازشون نگرفته الکی تورو بزنن .بعد هم زده باشه مگه چی شده حالا توهرخونه ای دعوا درگیری هست قرار نیست تا گفتن بالا چشمت ابرو هست قهر کنی که .حتی اگه میکشتنت هم نباید میومدی .مریم:آقا چی میگی هواست هست بیرونش کردن ودروبستن .کجا باید میموند ؟
آقا:باید اینقدر جلو در میموند تا ببرنش تو نکشته بودنش که سریع چادر چاخکون کرده واومده اینجا .ازبس تو اینا رو لوس کردی ولشون کن بزار زندگیشونو بکنن چیکارشون داری .با این هیکل واون دست وپا بزرگت مثل شتر شدی کسی سراغت نمیاد اینا هم که رفتن نمیزاری زندگی کنن .پاشو عاطفه ناهارتو کفت کنو تا دوساعت دیگه میری خونه شوهرت ها اگه تو چاه هم انداختنت حق نداری حرف بزنی فهمیدی چی میگم یا نه .میخواید آبرومو ببرید تو ده آره .کی وکجا شنیدید یه دختر با یه کتک خوردن قهر کرده باشه ها .شماها منو بدبخت کردید بیچاره کردید کاش یکی یکی میمردید راحت میشدم ازدستتون .فلانی بچه هاش دارن یکی یکی میمیرن اونوقت من بدبخت شانس اینم ندارم خدایا اینارو میخواستم چیکار آخه به جزضرر چیزی ندارن .مریم:اینقدر گفت گفت تا خسته شد کار همیشگیش بود اول به دستاوقد من گیر میداد وبعد هم شروع میکرد دعا کردن واسه مرگ ما .آخه ازبس ازبچگی کار کرده بودم دستام مثل دست مردا شده بود بزرگ وضمخت واسه همین همیشه سکینه وننش وآقام مسخره میکردن وبهم میخندیدن یا بهم میگفتن ساربان یا شتر لوک هیچوقت با اسم صدام نمیکرد.