دانشگاهمدافعانحریمولایت
3ـ فشار قبر از امور مسجل دیگری که در قبر اتفاق خواهد افتاد فشار قبر است که در روایت با عنوان «ضَغْطَ
ادامه👈👇
و با بدن دنیوی، تفاوتهایی دارد. عذاب قبر و فشار آن و شادیها و فراخیهایش، مرتبط با عالم برزخ بوده و با قالب بدن برزخی، صورت میگیرد. از این رو اگر مردهای را بسوزانند یا به دریا بیندازند و یا آن را مومیایی کرده و در محفظههای خاصی نگه دارند؛ باز هم مسائل شب اول قبر برای آنان خواهد بود و شب اول قبر آنها همان شبی است که این بدنها به دریا انداخته شد، یا طعمه حریق گشته یا خوراک حیوانی قرار گرفته است. شب اول قبر شهیدانی که پس از مدت مدیدی، اجساد مقدس و مطهرشان یافت میشود؛ همان شبی است که در بیابان ماندهاند.[4]
كلینى روایت میكند یونس میگوید: «من از حضرت راجع به شخصى را كه به دار آویختهاند سۆال كردم كه آیا او را هم عذاب قبر میدهند؟ حضرت فرمود: آرى خداوند عزّ و جلّ به هوا امر میكند كه او را در فشار خود بگیرد».[5]
کلیدهایی برای رهایی از فشار قبر
برای رهایی از فشار شب اول قبر، راههایی ذکر گردیده که در این مجال به برخی از آنها اشاره میگردد:
1ـ ترک برخی گناهان مانند:
1ـ ترک برخی گناهان مانند:
ـ سخنچینی، دوری مرد از زن: أمیرالمۆمنین (علیه السّلام) قَالَ: «عَذَابُ الْقَبْرِ یَكُونُ مِنَ النَّمِیمَةِ وَ الْبَوْلِ وَ عَزْبِ الرَّجُلِ عَنْ أَهْلِهِ»[6]؛ «عذاب قبر از سخن چینى و پرهیز نكردن از بول و دورى مرد از زنش پیدا میشود كه رختخواب خود را جدا نموده و در غذا و خواب از او دورى كند».
ـ ضایع کردن نعمتها: قَالَ رَسُولُ اللَهِ (صلی الله علیه و آله): «ضَغْطَةُ الْقَبْرِ لِلْمُۆْمِنِ كَفَّارَةٌ لِمَا كَانَ مِنْهُ مِنْ تَضْیِیعِ النِّعَمِ»[7]؛ رسول خدا (صلّى الله علیه و آله» فرمودند: «فشار قبر براى مۆمن كفّاره تضییع نعمتهایى است كه نموده است».
ـ بدخلقی با خانواده: بر اساس گزارشات روایی فشار قبر سعد ـ یکی از یاران خوب رسول خدا ـ به علّت سوء خُلقى بود كه با اهل خانه خود داشت.[8]
امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: «زمانی که فردی را در قبرش قرار میدهند دو ملک بر او وارد میشوند. فرشتهای از سمت راست او و فرشتهای از سمت چپش در کنارش قرار گرفته و شیطان در مقابلش میایستد در حالی که چشمانش همچون شعله بدون دود میماند ... »
2ـ به جا آوردن رکوع نماز به صورت تام و کامل
3ـ مداومت بر خواندن سوره زخرف
4ـ قرائت سوره نساء در هر جمعه
5ـ به جا آوردن نماز شب
6ـ خواندن سوره تکاثر هنگام خواب
7ـ گذاشتن دو چوب تر با میت در قبر
8ـ روزه گرفتن چهار روز از ماه رجب و دوازده روز از ماه شعبان[9]
نتیجهگیری
روایات فراوانی از معصومین (علیهم السلام) گزارش شده است که در آنها به برخی رخدادهای شب اول قبر اشاره گردیده است. از جمله این موارد حضور نکیر و منکر، سۆال و فشار قبر میباشد. فشار قبر به جسم مثالی مربوط است به همین دلیل نحوه مرگ و مدفن فرد در آن مدخلیتی ندارد. عواملی چون بدخلقی با افراد خانواده، سخنچینی و ضایع کردن نعمات الهی فشار قبر را افزایش میدهند و انجام برخی امور چون به جا آوردن نماز شب، خواندن سورههایی از قرآن، روزه گرفتن در ماههایی از سال آن را کاهش میدهند.
پی نوشت ها :
[1]. الزهد، ص 86.
[2]. الكافی (ط - الإسلامیة)، ج3، ص 238.
[3]. معاد شناسى، ج3، ص 189.
[4]. مقاله «عذاب قبر»، محمدرضا کاشفی.
[5]. معاد شناسى، ج3، ص 191.
[6]. علل الشّرائع، ص 309.
[7]. همان.
[8]. الکافی، ج 3، ص 235.
[9]. مقاله «عذاب قبر»، محمدرضا کاشفی.
در شب اول قبر، نکیر و منکر با انسانها به چه زبانی صحبت میکنند؟
شیخ صدوق مینویسد: «اعتقاد ما درباره سؤال قبر این است که حق است و ناچار به پذیرش آن هستیم».
به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران؛از رخدادهاى مهم و حتمى عالم برزخ سؤال دو فرشته «نکیر» و «منکر» است. از روایات و گفتار متکلمان اسلامی بر میآید که سؤال نکیر و منکر حقیقتی غیر قابل انکار است. شیخ صدوق در این باره مینویسد: «اعتقاد ما درباره سؤال قبر این است که حق است و ناچار به پذیرش آن هستیم».1
روایات در اینباره فراواناند؛ از جمله امام جعفر صادق(ع) فرمود: «هر کس سه چیز را انکار کند از شیعیان ما نیست: معراج، سؤال قبر و شفاعت».2 همچنین نقل شده است: امام سجاد(ع) در هر جمعه در مسجد رسول خدا(ص) مردم را موعظه میفرمود و از جمله مواعظش این بود: «اى فرزند آدم! اجل تو سریعترین چیزها به سوى تو است و نزدیک است تو را دریابد و ملک الموت روح ترا قبض کند و به سوى منزلِ تنها بروى، پس روح ترا به سوى تو برگردانند و منکر و نکیر براى سؤال و امتحان سخت تو بیایند همانا اول چیزى که از تو سؤال کنند از دین تو است که به آن معتقد بودهاى و از کتاب تو است که آنرا تلاوت کرده و از امامی است که ولایت او را اختیار نموده و میپرسند از عمر تو که در چه چیز فانى کردى و از مال تو که از کجا کسب، و در چه راه مصرف نمودى، پس عذر خود را بگیر و براى جواب آماده شو».3
درباره کیفیت و چگونگی سؤال در قبر -مانند اینکه به چه زبانی صحبت میکنند- چیزی صریحی در روایات بیان نشده است، اما به طور اجمال باید گفت:
1. برخی معتقدند که در قبر از هر شخصی، با زبان اصلی آن شخص سؤال و جواب خواهد شد.4 حتی اگر این نظریه را نپذیریم ولی مسلم است که این گفتوگو به شیوهای انجام خواهد شد که درک متقابل وجود داشته باشد.
2. گروهی نیز احتمال دادهاند که سؤالات قبر به این صورت نیست که با زبان و الفاظ مادی از ما بپرسند، پروردگار و پیامبر تو کیست و ما اسم آنرا بگوییم، بلکه در عالم قبر قوای مثالی انسان به کار میافتد؛ یکی از مهمترین چیزهایی که به کار میافتد حافظه مثالی انسان است، و وقتی حافظه مثالی به کار میافتد تمام زندگی شخص و باورهایی از اعماق وجود انسان پیش چشم او میآید. و وقتی این دو ملک از انسانها سؤال میکنند، میخواهند آن چیزی که در عمق وجود آنها در مورد خدا شکل گرفته است، را بدانند.
به دیگر سخن؛ در قبر، زبان حال وجود دارد، نه زبان قال، چنانچه در روایات به این مطلب اشاره شده است، پیامبر خدا(ص) میفرماید: «هنگامى مرده در قبر گذاشته میشود، قبر به او میگوید: واى بر تو اى فرزند آدم! چه چیزى تو را نسبت به من فریب داد؟ آیا نمیدانى من سراى فتنه، سراى تاریکى، سراى تنهایى و خانه کرمهایم، چه چیزى تو را نسبت به من مغرور کرد؟ که تو با آرزوهاى بسیار و کبر و تلاش زیاد بر روى من خرامان میگذشتى، در این موقع اگر مرده از اهل صلاح باشد، گویندهاى بر قبر پاسخ میدهد که: چه میگویى؟ اگر امر به معروف و نهى از منکر کرده باشد، گور میگوید: من در این صورت سبزه زارى میشوم و تن او نورى میشود و روح او به سوى خدا بالا خواهد رفت».5 امام صادق(ع) فرموده است: «قبر را در هر روز گفتارى است، میگوید: من خانه غربتم، من خانه وحشتم، من خانه کرمهایم، من قبرم، من مرغزارى از مرغزارهاى بهشت و یا حفرهاى از حفرههاى آتشم».6
3. ممکن است گفته شود: سؤال و جواب با گوش و زبان همین بدن است، ولى در ظرف عالم دیگر، نه در این عالم مادی. و اینکه گفتیم: در بدنِ مثالى است، منافى این سخن نیست. توضیح اینکه؛ روح انسانى، جوهرى است مجرّد و غیر از روح حیوانى است و به مردن انسان فانى نمیشود، بلکه تنها علاقه تدبیرى و تصرف او از این بدن عنصرى قطع میگردد، بنابراین، مانعى ندارد که لذائذ و آلام وارده بر این بدن را درک کند و با اهل و اولاد خود تکلم نماید و عملیاتى که نسبت به بدن او میشود ببیند و سخنانى که در اینباره گفته میشود بشنود و همراه بدن خود حرکت کند، اما نه به این زبان و چشم و گوش و دست و پا و سایر حواس ظاهرى بلکه با مردن، ادراکات روحى شدیدتر میشود و بدون این آلات امور را درک میکند.7
[1]. شیخ صدوق، الاعتقادات، ص 58
[2]. روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 2، ص 501
[3]. شیخ صدوق، الأمالی، ص 503 – 504
[4]. غزالی، سراج الطالبین
[5]. ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، ج 1، ص 288 – 289،
[6]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی،ج 3، ص 242
[7]. طیب، سید عبد الحسین، کلم الطیب در تقریر عقاید اسلام، ص 662