eitaa logo
دانشگاه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
470 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
4هزار ویدیو
91 فایل
برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف #صلوات ألّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلى‌مُحَمَّدٍوآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم‌
مشاهده در ایتا
دانلود
وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقین ; «شتاب کنید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که وسعت آن، آسمان‌ها و زمین است، و برای پرهیزگاران آماده شده است.» فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرین; «از آتشی بترسید که هیزم آن مردم و سنگ‌ها است و برای کافران آماده شده است». وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالْکافِرین ; «جهنم کافران را احاطه کرده است». از این آیات و آیات دیگری شبیه به این‌ها که کلمه‌ی «اعدت» یعنی آماده شده است را به کار برده اند، استفاده می‌شود که بهشت و جهنم هم اکنون وجود دارند. با توجه به این دو مقدمه، حال به اصل سؤال می‌پردازیم؛ بهشت و جهنمی که اکنون وجود دارند کجا هستند؟ آیا این‌ها در روی زمین هستند یا جای دیگر؟ @daneshgahevelyat
در این جا چند نظریه وجود دارد که عبارت اند از: بهشت و جهنم در باطن و درون این جهان اند، ولی ما نمی‌توانیم با این چشمان آن‌ها را ببینیم؛ همان گونه که موجودات بسیاری هستند که با چشم ما قابل درک نیستند؛ ولی اگر دید و درک دیگری داشتیم می‌توانستیم هم اکنون آن‌ها را ببینیم؛ کما این که از برخی احادیث نیز استفاده می‌شود که بعضی از مردان خدا، با توجه به درک و دید واقع بینانه‌ای که در این جهان داشته اند، بهشت و جهنم را نیز با چشمان حقیقت بین خود می‌دیدند. برای روشن شدن مطلب مثالی می‌زنیم: فرض کنید فرستنده‌ی نیرومندی در یک نقطه‌ی زمین وجود داشته باشد که به کمک ماهواره‌های فضایی، امواج آن به سراسر کره‌ی زمین پخش می‌شود؛ هنگامی که در یک مجلس معمولی نشسته باشیم، صدای گفت و گوی اطرافیان را می‌شنویم، اما صدا‌هایی را که آن فرستنده پخش می‌کند نمی‌شنویم؛ گر چه امواج آن همه‌ی اطراف ما را احاطه کرده باشد. ولی اگر دستگاه داشته باشیم که آن امواج را بگیرد می‌توانیم صدا‌های فرستنده را نیز بشنویم؛ بهشت و جهنم نیز به همین صورت است؛ یعنی گر چه در باطن و درون این جهان هستند و همه‌ی اطراف ما را احاطه کرده اند، ولی اگر چشم حقیقت بین وجود نداشته باشد، آن‌ها دیده نمی‌شوند. @daneshgahevelyat
عالم آخرت و بهشت و جهنم، محیط بر این عالم است و به اصطلاح، این جهان در شکم و درون آن جهان قرار گرفته است؛ مانند عالم جنین که در درون عالم دنیا است و عالم جنین خود عالم مستقلی است، اما جدای از این عالمی که در آن هستیم نیست بلکه در درون آن است. عالم دنیا نیز نسبت به عالم آخرت همین حال را دارد؛ یعنی در درون آن قرار گرفته است. بهشت فوق آسمان‌های هفت گانه است و دوزخ در زمین هفتم است. با توجه به این نظریات، آن چه که به نظر می‌رسد و می‌توانیم با استفاده از آیات و روایات آن را ثابت کنیم، دیدگاه سوم است که در میان مفسران شیعه و سنی، طرف داران زیادی دارد. در این باره دلایل گوناگونی از آیات و روایات بیان شده که به دلیل طولانی شدن بحث، شما پرسش گر عزیز را به منابع تحقیق راهنمایی می‌کنیم. که معاد هم در مرحله‌ی جسم و هم در مرحله روح، تحقق می‌پذیرد؛ وگرنه حورالعین و قصر‌ها و انواع غذا‌های بهشتی و لذت‌های مادی برای روح به تنهایی معنا ندارد. @daneshgahevelyat
پس از ورود به بهشت و جهنم، آخر کار انسان کجاست؟ آیا در یک جا ماندن انسانی که میل به بی‌نهایت دارد، تکراری نمی‌شود و دیگر آن که آیا ممکن است که یک جهنمی، اهل بهشت شود؟ @daneshgahevelyat 👇👇👇👇👇
آخر کار انسان کجاست؟ اگر نگاه به آن عالَم نیز نگاه مادی و فیزیکی باشد، قطعاً این سۆال پیش می‌آید که آخرش کجاست؟ یا آخر کار انسان کجاست؟ چرا که عالم ماده محدود است و به بیان امیرالمۆمنین علیه‌السلام: «هر محدودی قابل شمارش است»؛ چنان چه برای طبیعت آخری بیان شده است، چه در علوم قرآنی و چه در علوم تجربی. اما اگر نگاه عاقلانه، حکیمانه و غیر مادی، یعنی معنوی باشد، آخری ندارد، چنان چه هیچ یک از امور غیر مادی آخر ندارند. انسان می‌تواند با استناد به آیات قرآن کریم و یا تجربیات عملی بگوید که آخر خورشید خاموش شدن است و یا آخر زمین متلاشی شدن در فضاست، اما در معنویات چنین نمی‌باشد؛ آخر علم کجاست؟ آخر زیبایی کجاست؟ آخر قدرت کجاست؟ آخر ثروت و غنا کجاست و ...؟ بدیهی است که حدّی ندارند، چرا که اینها همه کمالات هستند و تجلی آن هستی محض.  «کمال حقیقی» همان الله جلّ جلاله می‌باشد که محدود به حدّی نیست. لذا سیر تکاملی بشر نیز چون «انّا الیه راجعون» است، حدّی ندارد که بدان متوقف شده و بگوید این آخرش است. هر چه رشد کند، هر چه بیشتر وجودش تجلی کمالات گردد، باز به پایان یا آخر نمی‌رسد. چنان چه هیچ کس نمی‌تواند در این عالم (یا حتی عالم دیگر) به آخر علم یا ثروت و غنا برسد و اگر تمامی علوم و سرمایه‌ها را نیز یک جا جمع کنند و به کسی بدهند، باز هم جای بیشتر شدن دارد و آخرش نیست. پس فرض آخر و پایان، یک خطای تصور ذهنی است و نه یک ضرورت عقلی. @daneshgahevelyat
 آیا یک جا ماندن بی‌میلی (زدگی) نمی‌آورد؟ البته که یک جا ماندن، بی‌میلی و زدگی می‌آورد. آن هم برای انسانی که به قول شما، میل به بی‌نهایت دارد. اما دقت شود که یک جا ماندن یعنی «سکون»، که عاقبت موجب فساد نیز می‌شود (همان دلزدگی خود نوعی فساد در شوق است)، اما در بهشت سکونی نیست که خستگی و دلزدگی بیاورد، بلکه «ثبات» است و معنای این دو خیلی با هم فرق دارد. انسان از این که مثلاً ده ساعت روی یک صندلی بنشیند و به یک منظره نگاه کند، خسته و دلزده می‌شود، اما هیچ‌گاه از ثبات وجودی خود یا ثبات عقل و ایمانی خود، خسته و دلزده نمی‌شود. متأسفانه، اغلب ما مردم (مسلمان یا اهل کتاب و معتقد به بهشت و جهنم)، نه جهنم را درست شناخته‌ایم و نه بهشت را؛ لذا گمان می‌کنیم که بهشت یعنی کاخی در وسط یک جنگل سبز و مملو از انواع و اقسام خوردنی‌ها، نوشیدنی‌ها، لباس‌ها و تجویزها و سایر لذاتی که برای بدن بهشتی است. شباهت‌هایی بین این عالم و آن عالم هست و البته تفاوت‌هایی هم وجود دارد. اما همین شباهت‌ها سبب می‌شود تا شناخت و درک عالم دیگر برای ما در این عالم، ممکن و میسر گردد؛ چه زیبا سرود میرفندرسکی: چرخ با این اختران، نقض و خوش و زیباستی                   صورتی در زیر دارد، آن چه در بالاستی صورت زیرین اگر با نردبان معرفت                                     بر رود بالا همان با اصل خود یکتاستی  در این عالم انسان هم لذت مادی دارد و هم لذت معنوی، این دو از هم جدا هستند، هر چند که در امتداد یک دیگر باشند و یا در یک دیگر تأثیر بگذارند. به عنوان مثال: تناول یک غذای خوب و خوش مزّه، بسیار لذت (مادی) دارد، اما به هیچ وجه با لذت «لقای محبوب»، هم سنخ و قابل قیاس نیست، و اگر آن غذای خوب در کنار یار میل شود، لذتش چند برابر شده و دیگر قابل توصیف نمی‌باشد. @daneshgahevelyat
بهشت نیز همین‌طور است. لذت اکله، اشربه، حور و قصور یک لذت است، اما لذت لقاء الله، وصال محبوب و قرار گرفتن در «عند ملیک مقتدر»، یک لذت دیگر است. دقت شود که نعمات بهشتی، سفره‌ی محبوب است برای عاشق از سفر رسیده، نه این که هدف و مقصود و محبوب همان باشد. پس، بهشت یک جا ماندن، یک جا ساکن شدن، مدتی طویل خوردن و آشامیدن و تزویج نیست که دلزدگی بیاورد، بلکه ثباتِ بدون تزلزل، بدون دغدغه، بدون خطر، بدون احتمالات و ...، در مسیر رشد و کمال همیشگی است که بسیار لذت بخش، شورآفرین و شوق‌آور می‌باشد و این سیرِ کمالی، پایانی ندارد. @daneshgahevelyat
آیا جهنمی، اهل بهشت می‌شود؟ هم بهشت طبقات و درجات دارد و هم جهنم. اما تفاوت‌ سیر در این طبقات و درجات در این است که کسی که وارد بهشت شد، هیچگاه از آن اخراج یا خارج نمی‌شود، اما دلیلی نیست که هیچ کس در هیچ شرایطی از جهنم خارج نگردد. بدیهی است که انسان دارای باورهای اعتقادی و نیز رفتارهای عملی می‌باشد. پس هر کدام ثواب یا عقاب مخصوص خود را دارند. از این رو کسانی که در زندگی دنیوی اعتقادی به پروردگار عالم، مبدأ و معاد، نبوت و ولایت نداشتند، در این دنیا سیر قهقرایی طی کرده‌اند و خداوند متعال برای آنان «خلود = جاودانگی» در جهنم را وعید داده است، اما اگر کسانی اعتقادات درستی داشته‌اند، ولی در عمل درگیر گناهانی شده بوده‌اند که هر چند آنها را به کفر نکشانده است، اما با عذاب‌های مرگ، قبر، برزخ پاک نشده و یا قابل شفاعت نیز نگردیده‌اند چه؟ از یک سو به خاطر اعتقادات‌شان لایق بهشت می‌باشند و از سوی دیگر به خاطر کردارشان لایق جهنم می‌گردند. مرحوم علامه حلّی، برای خروج مۆمنین گناهکار جهنمی و ورودشان به بهشت دو دلیل اقامه می‌نماید: 1. انسانی که هم ایمان و عمل صالح دارد و هم گناه، به خاطر ایمان و عمل خویش مستحق پاداش است و به خاطر انجام گناهش مستحق عذاب است و در نتیجه اگر اول وارد بهشت شود برای دریافت پاداش اعمال و بعد جهنم رود درست نیست. به اتفاق مسلمین کسی از بهشت آخرتی خارج نمی‌شود و اگر برعکس شود که اول جهنم رود و بعد از مدتی وارد بهشت شود این مشکلی ندارد و مورد نظر ما می‌باشد، صورت سوم این است که عذاب و پاداش با هم باشند که این امکان ندارد و محال است، تنها راه همان راه دوم است. 2. دلیل دوم این است که بر خداوند قبیح است که بنده خود را به خاطر یک خطا و یا چند خطا که از او سر زده، با این که ایمان و عمل صالح دارد برای همیشه در جهنم نگهدارد و با کسی که در تمام عمر مشرک و کافر بوده است یکجا عذاب نماید و امر قبیح و زشت نسبت به خداوند محال است و از او صادر نمی‌شود.(کشف المراد، همان، ص 414). در نتیجه ممکن است اگر شیعه از گناه خویش توبه نکند و شفاعت و دستگیری او را نکند مدتی در جهنم بماند و بعد از پاک شدن نجات یابد. * در قرآن کریم، برای 13 جرم و معصیت (که کفر و شرک در رأس آنها قرار داده است)، خلود در جهنم تصریح شده است: 1. کافران (آل عمران116) - 2. مشرکان (نحل29) - 3. منافقان (مجادله17) - 4. مرتدان (آل عمران86-88) - 5. تکذیب کنندگان آیات الهی (اعراف36) - 6. دشمنان خدا و پیامبر(ص) (توبه63) 7. ظالمان و ستمگران (شوری45) - 8. اشقیاء (هود106-107) - 9. آنها که غرق در گناهند (بقره81) - 10. قاتل مومن (نساء 93) - 11. رباخواران (بقره 275) - 12. سبک اعمالان (مومنون102-103) - 13. گنهکاران به طور عام (جن23). اما از سوی دیگر می‌فرماید که خداوند متعال به غیر از شرک، هر گناهی را که بخواهد می‌بخشد و او عادل است، به هیچ کس، اندک ظلمی نمی‌شود: @daneshgahevelyat
اما از سوی دیگر می‌فرماید که خداوند متعال به غیر از شرک، هر گناهی را که بخواهد می‌بخشد و او عادل است، به هیچ کس، اندک ظلمی نمی‌شود: «إنَّ اللّهَ لاَ یغْفِرُ أَن یشْرَكَ بِهِ وَیغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن یشَاءُ وَمَن یشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِیمًا * أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یزَكُّونَ أَنفُسَهُمْ بَلِ اللّهُ یزَكِّی مَن یشَاءُ وَلاَ یظْلَمُونَ فَتِیلًا» (النساء، 48 و 49) ترجمه: مسلماً خدا این را كه به او شرك ورزیده شود نمىبخشاید و غیر از آن را براى هر كه بخواهد مىبخشاید و هر كس به خدا شرك ورزد به یقین گناهى بزرگ بربافته است * آیا به كسانى كه خویشتن را پاك مىشمارند ننگریستهاى [چنین نیست] بلكه خداست كه هر كه را بخواهد پاك مىگرداند و به قدر نخ روى هسته خرمایى ستم نمىبینند». براساس روایتی كه از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است، انسانها در قیامت سه دستهاند : یك دسته انسانهاییاند كه در عالم حشر در آن هنگام كه مردم درگیر مواقف و عوالم حشرند، تحت سایه خداوند و در جوار قرب حقند و نیاز به طی آن عوالم و مواقف ندارند چون آن مراحل را در این دنیا پشت سر گذاشتند. گروهی دیگر انسانهاییاند كه باید از حساب و عذاب بگذرند كه از جمله آن جهنم موقت است تا پس از پس تطهیر و تسویه در عالم قیامت به خدا برسند و عدهای دیگر انسانهاییاند كه چون مجموع وجودشان رو به غیر خدا داشته و در حال فرار از خدا بودهاند به قعر جهنم فرو خواهند رفت، (بحارالانوار، ج 7، ص 183، روایت 31). بنابراین عدهای مستقیم وارد بهشت و بهشتها میشوند، عدهای پس از گذر از مواقفها و از جمله جهنم موقت وارد بهشت میگردند و عدهای نیز در جهنم جاودانه خواهند بود. به بیانی دیگر: همه كسانی كه وارد جهنم میشوند برای همیشه در جهنم نخواهند بود و تنها عده‌ی خاصی مانند كافران برای همیشه در جهنم خواهند بود، (ر.ك: آیت‌الله مكارم شیرازی، پیام قرآن، ج 6، ص 483، دار الكتب الاسلامیه). @daneshgahevelyat
4_5899931102033741861.mp3
3.53M
زبیر چه کسی بود؟ ☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️ سخنرانی استاد عالی ☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️ @daneshgahevelyat
⭕️برگی از ارتباط خانواده هاشمی‌رفسنجانی با عربستان ♦️قسمت_اول 🔹گسترده ترین ارتباط خانوادگی در ایران با خاندان آل سعود را هاشمی رفسنجانی و خانواده‌اش دارند. هر چند كه این روزها با توجه به عملكرد حكومت عربستان در مسائل خاورمیانه، كاهش قیمت نفت برای ضربه زدن به ایران و فاجعه منا، در فضای رسانه‌ای اطلاعات تازه‌ای از دید و بازدیدهای این دو خاندان منتشر نمی‌شود ولیكن در پس پرده ارتباطات فی ما بین همچنان برقرار است. ارتباط خاندان هاشمی رفسنجانی با خاندان آل سعود، اگر چه دستاورد چندانی برای كشور به همراه نداشته است ولی برای خانواده رفسنجانی، سود سرشاری داشته است. سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی در گزارشی نوشت: در كتاب خاطرات دو دهه سرپرستی حج حجت الاسلام محمدی ری شهری كه توسط مركز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است، وی به تلاشهای حكام سعودی برای اختصاص یك سوم پروازهای عمره به یاسر هاشمی كه در آن زمان 29 ساله بود، اشاره كرده است. سرآغاز رابطه؛ عفت یا اكبر درباره آغازگر رابطه ایران و عربستان، دو اظهارنظر متفاوت وجود دارد. البته هر دو اظهارنظر از دل یك خانواده بیرون آمده است. عفت مرعشی همسر حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی معتقد است كه او احیاگر روابط ایران و عربستان شده است. می‌گوید كه «بعد از جریان كشتار حجاج ایرانی در سال 66، به تنهایی به عربستان سفر كردم. در این سفر، خانم ملك عبدالله میهمانی داد و یك عده را دعوت كرد و جلسه گذاشت. آنها از من خواستند كه میهمانی را بپذیرم و من هم پذیرفتم. وقتی پذیرفتم روابط برقرار شد.» اما خود هاشمی رفسنجانی روایت دیگری دارد كه به سال‌های پس از سفر همسرش به عربستان باز می‌گردد. هاشمی معتقد است روابط ایران و عربستان اینگونه آغاز شده است كه در ابتدای ریاست‌جمهوری، هاشمی برای حضور در اجلاس سران كنفرانس اسلامی به سنگال سفر می‌كند. اولین برخورد او و امیرعبدالله در آنجا شكل می‌گیرد: «آقای امیرعبدالله هم از طرف عربستان به آنجا آمده بود. من رییس جمهور بودم و ایشان ولیعهد بود. طبیعتش این بودكه اگر ملاقاتی می‌شود، ایشان پیش من بیاید. كشور ما بزرگتر بود. وقتی بحث ملاقات شد، ایشان گفته بود كه فلانی بیاید، گفتم: چه عیبی دارد؟ ما می‌رویم. دو كشور مسلمان كه باهم این حرف‌ها را ندارند. این كار اولین تاثیرش را در نفس آنها گذاشت كه ما آن‌گونه كه فكر می‌كنند، مغرور نیستیم.» @daneshgahevelyat
♨️سوال: ✅علت احیای چیست و چه سودی برای ما دارد؟ ✅حساسیت های بزرگداشت این ایام چیست؟ ✍️ پاسخ: 💎 قطعاً تمام آثار و برکاتی که در رابطه با برپایی اهل بیت عصمت و طهارت(ع) وجود دارد، در برپایی مجالس عزای سیدة النساء العالمین حضرت زهرای اطهر(س) نیز وجود دارد. ما با شرکت در این مراسمات یا برگزاری آنها، خود را به اهل بیت پیامبر (ص) نزدیک تر می کنیم، مناقب و کمالات آنها را بیشتر می شناسیم و وظیفه خود در محبت اهل بیت (علیهم السلام) را انجام می دهیم: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏[شوری/۲۳] بگو: «من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى‏كنم جز دوست‏داشتن نزدیكانم [اهل بیتم‏]» این مجالس، مجالسی است که معارف دینی را نشر می دهد، و انسان را در پیمودن مسیر الهی کمک می کند. خصوصا که تضرع و گریه در مصائب اهل بیت، پلیدی های دل را می شوید و اثر گناهان در ایجاد قساوت را رفع می کند. 💎 البته بایستی دقت کنیم که ضمن بیان حقایق مسلم تاریخی از منابع مستند و صحیح! در کوره اختلافات شیعه و سنی "دمیده نشود" و توهین به صحابه پیامبر و بزرگان و مقدسات سنت را مرتکب نشویم که این کار دقیقا خواسته دشمنان اسلام و مسلمین می باشد و دشمنان اسلام براحتی می توانند از این منفذ بر مرزهای اسلامی کرده و را به خطر بیندازند و بایستی همان سیاستی را که حضرت علی (ع) در مقابل صحابه خطاکار پیش گرفتند الگوی خود بنمائیم و از گسترش اختلافات و ایجاد فتنه در عالم اسلام جلوگیری کنیم. @daneshgahevelyat