eitaa logo
دانشگاه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
483 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
4هزار ویدیو
91 فایل
برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف #صلوات ألّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلى‌مُحَمَّدٍوآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم‌
مشاهده در ایتا
دانلود
مقدمه: این روزها تبلیغات مسلّط در این «جنگل جهانی» (که به اشتباه آنرا «دهکده» نامیده‌اند)، در ید صِهیونیان می‌باشد، که در لباس مسیحیت، در خدمت یهودند. یهودِ ماده‌گرایی که خالق عالم، آنان را شدیدترین دشمنان مؤمنین ( لَتَجِدَنَّ اَشَدَّ الناس عَداوةً للذینَ آمنوا الیهود و الذینَ اشرکوا... آیه ۸۲ سوره‌ى مبارکه مائده) و حریص‌ترین مردم به زندگی مادی ( و لَتَجِدَنَّهُم اَحْرَصَ الناسِ علی حیاةٍ ... آیه ۹۶ سوره مبارکه بقره) نامید.
مسیحیت صهیونیستی، اکنون بهترین پوشش برای پنهان شدنِ زرسالارانِ یهودی و مسیحیِ دنیا شده تا بتوانند در پوشش دفاع از آینده ی دینِ خدا و زمینه‌سازی ظهور مسیح، اهداف مادی و شهوانیِ خود را تعقیب کنند.
مسیحیانی که انجیل را فقط به قرائت توراتی و تلمودی می‌فهمند و به خاطر ظهور مسیح(ع)، به رژیم غاصب اسرائیل یاری می‌رسانند، تا دولت الهی اسرائیل‼️ را در سرزمین شیر و عسل حفظ کند، و برتری در جنگ آرماگدون را برای ظهور مسیح (ع) سبب شوند❗️
اشاره ی تاریخی : روزگاری، یهودیان از نظر کلیسای مسیحی، قاتلان عیسی (ع) شمرده می‌شدند و مثلث شیطانی 👈 «یهود، یهودا و شیطان»، مورد لعن مسیحیان بود، امّا با نفوذ مزوّرانه و برنامه‌ریزی مدبّرانه یهودیان دنیا‌طلب، در طول قرون ۱۴ تا ۱۶ میلادی، پروتستانیسم یهودگرا در مسیحیت سر بر آورد و در مقابل کلیسای رُم قد علم کرد و با همیاری ثروتمندان منتقد یهودی و خوانین و پادشاهان محلی مسیحی قدرت طلب، علیه کلیسا قیام کرد و سپس از دلِ پروتستانیسم، پیوریتانیسمِ یهودیزه متولّد شد و با توسعه‌ى فرهنگ آنگلوساکسون در انگلستان و سپس آمریکا، تمدنِ اومانیستی معاصر توسط «مسیحیت یهودیزه» رشد و توسعه یافت و نهایتاً لیبرال دموکراسی را قله‌ى آمال خود قرار داد. (نظریه پایان تاریخ فوکویاما ( استراتژیست‌ ارشد آمریکا که لیبرال دموکراسی را پایان تاریخ می‌داند)
در دهه دوم قرن بیستم، که قدرت تصویر سینمایی، خود را نمایاند، شش استودیوی یهودی؛ «برادران وارنر»، «مترو گلدوین مایر»، «یونیورسال»، «پارامونت پیکچرز»، «کلمبیا» و «فاکس قرن بیستم»، هالیوود را در حومه‌ى شهر لس‌آنجلس شکل دادند.
از آن تاریخ تاکنون، سینمای هالیوود، به ابزاری قوی و جهان‌شمول تبدیل شد که با هدایتِ تهیه‌کنندگان و برنامه‌ریزان یهودی، سوژه‌های مورد نظر خود را انتخاب می‌کرد و آگاهانه آنها را بارور کرده و به فیلم تبدیل می‌کرد و تأثیرات خود را می‌گذاشت.
در سال‌های جنگ سرد، مثلث شیطانی باز تعریف شد و «چین، شوروی و شیطان» سه ضلع آن را ساختند و یهود و یهودا از گناه تاریخی خود تبرئه شدند؛ تا اینکه روح خدا در کالبد ملّت ایران دمید و به رهبری امام و با پشتوانه‌ى ‌حماسه عاشورا، انقلابی علوی شکل گرفت که عملاً ایرانیان را چون مردانی آهنین، به صف منتظرانِ موعود، وارد کرد.
در ایام جنگ جهانی این مثلث عوض شد و «نازیسم، فاشیسم و شیطان» اضلاع سه گانه‌ى آن را ساختند و پروپاگاندای سینمایی علیه حکومت رایش سوّم شکل گرفت.
ناگهان، دیکتاتوری سرمایه که با به راه انداختن جنگ تصنّعی بین آمریکا و شوروی سودهای کلانی به جیب زده بود و در سینما «جنگ ستارگان» را به راه انداخته بود تا «مجتمع‌های صنعتی _ نظامی» صهیونیستی حداکثر سود را داشته باشند، از خوابِ خود خواسته پرید و دوباره تعریفی جدید از مثلث شیطانی ارائه داد؛ «روسیه، مسلمانان و شیطان». در سینما هم آثاری چون «مردی که فردا را دید» (The man who saw tomorrow) پدید آمد که براساس پیشگویی‌های نوستر آداموس توسط یهودیانی چون «اورسون ولز» دو سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی (۱۹۸۱) ساخته شد که در آن به همکاری هسته‌ای مسلمانان و روس‌ها و ظهورِ دجّال در بین مسلمین پرداخته بود.
با فروپاشی بلوک شرق، خطر کمونیسم در سینما کمتر مورد اشاره قرار می‌گرفت، و این بار حتی مثلث تبدیل به دو ضلعی⁉️ شده بود و یک خط شیطانی در طول تاریخ رسم می‌شد که در لباس جدیدی، تمدن غرب را نشانه گرفته است.
شیطانِ باستانی در قالبِ اسلام، خود را ظاهر کرده بود و با فریبِ مسلمانان، زمینه‌ى سقوط بشریتِ (بخوانید 👈 غرب) را فراهم کرده بود.
در سناریوی جدید، مسلمین، یاران شیطان بودند، که از زیر خاکستر قرون برآمده بودند و هم چون «گودزیلا» حیات انسانی را تهدید می‌کردند و فقط دایناسورهایی بزرگتر از خودشان چون «یونگاری» (دایناسوری که حامی غربی‌ها شده بود و دایناسور مزاحم را از سر راه برداشت)، حریف آنها می‌شدند و چون «بیگانه»‌ای بودند، که اگر خونش را هم می‌ریختی، سرخی خونش هم اثرات مخرّب خود را برای تمدن اومانیستی غرب با محوریت آمریکا داشت (در فیلم معروف «بیگانه» هیولایی که در بدن دیگران رشد می‌کند و از منابع حیاتی آنان تغذیه می‌کند، به انسان غربی حمله می‌کند و آنچنان خطرناک است که حتی اگر خون او را بریزی، خونش هم مخرّب است. منتقدان فراوانی مقصود از این بیگانه را مسلمین می‌دانند که با شهادت‌طلبی و سرخی خونشان در ذهنِ بسته‌ى مادی غربی‌ها نفوذ کرده‌اند و منافع مادی آنها را به خطر انداخته‌اند) و باعث ویرانی و فساد می‌شد؛ لذاظهور «بیگانه»ها و «وحشی»ها را همسانِ پایان یافتنِ زمانه‌ى انسان به تصویر کشیدند.
دیگر این «جنگ دنیاها» آنچنان وسیع شده بود، که دامنه‌ى گسترده‌اش، آن را به خطری برای همه‌ى بشر تبدیل می‌کرد و پایان دوران را در صورتِ تسلطِ شیاطین مخرب، برای بشر به ارمغان می‌آورد؛ پس هالیوود در دشمن‌سازی‌اش، نیاز داشت اوضاع را آخرالزمانی به تصویر کشد و عطش نیاز به منجی را چند برابر کند و منجیان و اَبَرقهرمانان خود را به رُخ عالمیان کشد.
این چنین بود که آخرالزمان و موعود و منجی برای اربابان سینما، موضوعیتی دو چندان یافت.
با نزدیک شدن سال ۱۹۹۹ و ۲۰۰۰ و عطش هزاره گرایی (هزاره‌گرایی در میان یهودیان و مسیحیان و حتی مسلمانان و بودائیان طرفدارانی دارد. هزاره‌گرایان معتقدند در ابتدای هر هزاره اتفاقات مهمی می‌افتد. جوّ شدید آخرالزمان‌گرایی که صهیونیسم مسیحی در آمریکا و غرب ایجاد کرده بود، در ابتدای هزاره سوم میلادی، هیاهوی فراوانی درباره‌ى پایان جهان به راه انداخت) ؛ در بین فرقه‌های مختلف مسیحی و یهودی، منجی‌گرایی نیز رشد یافت و با سیلی از ظهور قهرمانان قدیمی و جدید در هالیوود روبه‌رو بودیم. (از جمله سوپرمن و بتمن بعد از چند دهه بازسازی شدند و مرد عنکبوتی و ماتریکس هر کدام در سه قسمت در اوایل هزاره جدید ساخته شدند.)
از طرفی با افول کمونیسم، کارخانه‌داران تسلیحات (که غالباً صهیونیست هستند) به فکر افتادند، که بازاریابی سینمایی خود را باز هم تداوم بخشند و در دورانی که غربیان به شدت از مدرنیسم و ماشینیسم و مکاتب بشر ساخته خسته شده‌اند، دشمنی قوی اسلام را با غرب هر چه افزون‌تر به تصویر کشند و با نزدیک‌نماییِ دورانی که شیاطینِ مسلمان‼️ بر جهان مسلّط شده‌اند، آخرالزمان خاص خود را خلق کنند، آخرالزمانی که اگر تجهیزاتِ مدرن و تسلیحات فوق پیشرفته‌ى آمریکایی نباشد، شیطان بر اوضاع مسلط می‌شود.
همه‌ى این عوامل در کنار پیشرفت‌های ایرانِ شیعی و نفوذ تفکرات نابِ اسلامی در جهان، باعث شد که بحث آخرالزمان و مسیحی و حکومتِ پایانِ روزگار در سینمای غرب و سرآمد آن یعنی هالیوود، اصالت پیدا کند و در فاصله ده ساله ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۵ از ۲۲ فیلم پرفروش جهان، ۱۹ مورد به نحوی به این موضوع بپردازند. آثار شاخص و تأثیرگذاری چون: ماتریکس، هری پاتر، ارباب حلقه‌ها، پسر جهنمی، ترمیناتور، اُمِگاکد ۲ (مگیدو) و …. .
انواع آخرالزمان در سینما : از جهات مختلفی می‌توان انواعی برای پایان دوران در سینمای مرسوم غرب متصور شد. در یک تقسیم‌بندی می‌توان به این اقسامِ تصویر کردن آخرالزمان در سینما برسیم: 👇👇👇
1⃣ آخرالزمان دینی: که در آن پیشگویی‌های کتاب مقدس (با محوریت تورات) به تصویر درمی‌آیند. حتی انجیل هم با نگاه به تورات تصویر می‌شود.
2⃣ آخرالزمان تکنولوژیک : که حدیث چالش وسیع انسان و مصنوعات اوست که بر او برتری یافته‌اند؛ چه از نوع ماشین‌های قوی یا موجودات زنده‌ای که با مهندسی ژنتیک تغییر کرده‌اند.
3⃣ آخرالزمان علمی-تخیلی : که در آن جدال گسترده‌ای بین انسان و موجودات فرا زمینی یا بیگانه به تصویر درمی‌آید.
4⃣ آخرالزمان اسطوره‌ای : که موجودات و مفاهیمی از اعماق افسانه‌ها و اساطیر به امروز می‌آیند و شرایط سخت آخرالزمان را برای بشر ایجاد می‌کنند.
5⃣ آخرالزمان طبیعی : که بشر با انواع و اقسام بلایا و مصیبت‌های طبیعی مثل سیل‌ها و زلزله‌های شدید، امراض فراگیر، آتشفشان‌ها، شهاب‌سنگهای بزرگ و حشرات و حیوانات عجیب و غریب و ...، علیه سلطه‌ى افراطی بشر می‌شورند و بشر در نبرد با این بلایا به شرایط بسیار سختی می‌رسد که اگر تلاش نکند و در مقابل اینها مقاومت نکند، آخرین نفس‌های حیات خود را می‌زند و به پایان جهان می‌رسد.
6⃣ آخرالزمان متافیزیکی-جادویی : که ساحران و جادوگران و رمالان امروزی یا دیروزی، برای به دست آوردن قدرت، عرصه را بر آدمی تنگ کرده و اوضاع را به سمت وحشت و هراس واپسین روزهای حیات بشری پیش می‌برند.
در هر کدام از این انواع، فیلم‌های زیادی ساخته شده است که در تمام آن‌ها، نجات‌بخشِ کره‌ى زمین باید از نژاد یهودی یا آنگلوساکسون باشد و اگر منجی یا منجیان غربی نباشند، همه‌ى افراد بشر در خطر نابودی یا بردگی همیشگی شیطان هستند.