eitaa logo
دانشگاه‌مدافعان‌حریم‌ولایت
483 دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
4هزار ویدیو
91 فایل
برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف #صلوات ألّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلى‌مُحَمَّدٍوآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم‌
مشاهده در ایتا
دانلود
وی در ربيع الاول سال 661ق، زماني كه سرزمين‌هاي اسلامي زير سيطره‌ی سپاهيان مغول قرار داشت، در شهر حران كه آن هنگام از مراكز تعليمات مذهب حنبلي بود، به دنيا آمد و تحصيلات ديني خود را نزد علماي حنبلي دمشق آغاز كرد و پس از سال‌ها تلاش برای گسترش اندیشه‌های سلفی، سرانجام در سال 728 ق در زندان قلعه‌ی دمشق درگذشت. از شيوخ او ميتوان به ابن عبد الدائم حنبلي (د.699ق)، مجد بن عساكر (د.669ق)، يحيي بن صيرفي (د.696ق)، قاسم اربلي (د.680ق) و ديگران اشاره نمود. ص ۴
برجستگي و تأثيرگذاري ابن تیمیه در ترویج و تشدید اندیشه‌های سلفی تا اندازهاي است که به جرأت ميتوان او را «نياي وهابيت» لقب داد؛ زيرا آثار کلامي و فقهي او که مشحون از «جسمگرايي»، «شيعهستيزي»، «تکفير»، «خشونت» و «ديدگاههاي شاذّ» است، امروزه مهمترين مرجع و منبع فکري وهابيان به شمار ميرود. ص ۶
ابن تيميه و جسمگرايي ❗️ یکی از مهم‌ترین ويژگی‌های فکری ابن تیمیه که به ویژه در یکی از آثارش موسوم به العقیدة الحمویة انعکاس یافته، جسم‌گرایی اوست. ص۷
به طور کلی، او با جمود بر ظواهر برخي آيات و پرهيز از عقلانيت در فهم آنها، مانند عموم جسمگرايان بر آن بود كه خداوند در آسمان بر تخت خود تكيه كرده و قابل اشاره و حتي قابل رؤيت است و البته گاهي از عرش خود نيز پايين ميآيد! (4) چنانکه از او نقل شده است که روزي بر منبر جامع دمشق گفت: «خداوند (از تخت خود) به آسمان دنيا پايين مي‌آيد بدين سان که من (از منبرم) پايين مي‌آيم و سپس يک پله پايين آمد»! (5) ص ۸
او مدّعی بود كه سلف صالح از قرآن و سنت همين مفاهيم ظاهري را ميفهميدند و بر ثبوت اين صفات جسماني براي خداوند اجماع داشتند (6)؛ البته سلف صالح نزد او شامل علي (ع) نيز مي‌شد، در حالي كه سخنان آن حضرت در نفي چنين صفاتي از ذات ربوبي مشهورتر از آن بوده است كه از امثال ابن تيميه پنهان بماند. ص ۹
با اين وصف، نسبت دادن اين اعتقادات، به عنوان عامِ سلف صالح و ادعای اجماع آنان به هيچ روی قابل درك نيست، مگر آن‌که از سلف صالح افراد به خصوصي اراده شده باشد و به هر حال، شامل علی (ع) و اصحاب نزديک آن حضرت نشود. در اين صورت، واضح است که چنين اجماعی برای فقهای مسلمان قابل قبول نيست؛ تا جايی که حتی ابن‌حزم (از علمای بزرگ اهل سنت) گفته است: «لعنت خدا بر هر اجماعی که علی بن ابی‌طالب و اصحاب پيرامون وی، از آن بيرون باشند» (7). ص ۱۰
❌ ابن تيميه و شيعهستيزي یکی دیگر از ویژگی‌های فکری ابن تیمیه که در آثارش انعکاس فراوانی یافته، شیعه‌ستیزی اوست. ص ۱۱
هر چند متأسفانه همهي سلفيان، کمابيش شيعه را دشمن داشتهاند و دربارهي آن با بيانصافي و بيخبری سخن راندهاند، اما ابن تيميه در اين ميدان گوي سبقت را از همگنان ربوده و با تأليف کتابهايي چون منهاج السنه في الردّ علي الشيعه و القدريه که سراسر توهين و تکفير است، به الگويي از هر نظر کامل براي وهابيان تبديل شده است. بيانصافي ابن تيميه نسبت به شيعه که متأسفانه به بيانصافي او نسبت به شخص امير المؤمنين (ع) منجر شده، تا اندازهاي است که اعتراض اهل سنت را نيز برانگيخته است. ص ۱۲
بیهوده نیست که از دیرباز یکی از اتهامات جدّی ابن تیمیه، اتهام «ناصبی‌گری»، «نفاق» و بغض امام علی (ع) بوده است (9). ص ۱۴
این اتهام به ویژه با توجه به دفاع عجیب او از دشمنان و قاتلان اهل بیت (ع)، به هیچ روی دور از ذهن نیست (10). ص ۱۵
با اين وصف، نبايد ترديد داشت که شيعه ستيزي بی‌پایان وهابيان در حال حاضر، ميراث ابن تيميه است. هر چند خواهيم گفت که وهابيان در عمل به ميراث ابن تيميه بسنده نکردهاند و در مواجهه با شيعه، چيزهايي بر آن افزودهاند؛ چيزهايي که از نظر برخي منتقدان نزديک محمد بن عبد الوهاب چون برادر او سليمان (د.1210ق)، حتي با مباني و ديدگاههاي ابن تيميه نيز چندان سازگار نيست! (11) ص ۱۶
♨️ ابن تيميه و تکفير ابن تيميه افزون بر جسم‌گرایی و شیعه‌ستیزی، ميراث شوم ديگري نيز براي وهابيان داشته و آن همانا «تکفير» است. ص ۱۷
البته کافر شمردن برخي شخصيتها و مذاهب اسلامي پيش از ابن تيميه نيز وجود داشته و نمونههاي فراواني از آن مربوط به سلفيان نخستين در دست است، اما متأسفانه ابن تيميه بر دامنهي آن بسيار افزود و گشادهدستي خاصّي را در پيش گرفت که پيش از او سابقه نداشت. ص ۱۸
در واقع تنگ‌نظری در برداشت از مفهوم توحید که با بی‌ادبی و بی‌پروایی در هم آمیخته بود، «فحّاشی» و «تکفیر» را به یکی از بارزترین ویژگی‌های او تبدیل کرده بود. ص ۱۹
به عنوان نمونه، او عرفاي نامداري چون ابن عربي، عفيف تلمساني و ابن‌سبعين را سخت دشنام مي‌داد و به سبّ غزالي و فخر الدين رازي تصريح مي‌کرد و نجم الدين کاتبي معروف به «دَبيران» را که داراي تأليفات ارزشمندي در منطق است، براي تحقير «دُبَيران» مي‌خواند و ابن‌مطهر حلّي از علماي نامدار شيعه را «ابن‌منجّس» مي‌ناميد (12) و ابن سينا را كافر مي‌دانست! (13) اين«فحّاشي» و «تکفير»، همان شيوهي زشت و نامبارکي است که امروز وهابيان (و البته شیعیان نادان تکفیری) به تبعيّت از پيشواي خود ابن تيميه در پيش گرفتهاند. ص ۲۰
🚫 ابن تيميه و خشونت خشونت را بايد ميراث ديگر ابن تيميه براي وهابيان دانست؛ چراکه اين ويژگي در وي برجستگي خاصّي داشته و حتي در زمان خود او نيز براي مردم قابل تحمّل نبوده است. ص ۲۱
چنانکه شاگرد وي ذهبي، به «درشتي»، «تند خويي»، «بد زباني» و «برخورد گريهآور» او اعتراف کرده (14) و شاگرد ديگرش ابن‌کثير نيز نمونه‌هايي از شکايات مردم که از دست وي فرياد داشتهاند را آورده و البته با تعصّب مخصوص به خود، همه را از سر حسادت دانسته است! (15) در حالیکه به عنوان نمونه، نمی‌توان شکایت از وی به خاطر اجرای خودسرانه‌ی حدود و تعزیرات، آن هم با دست خودش و بدون حکم قاضی را از سر حسادت دانست! ص ۲۲
شلاق زدن مردم در کوچه و خیابان به بهانه‌ی اجرای حدود و تعزیرات که قاعدتاً نه در صلاحیّت او بوده است و نه در اختیارات او، به هیچ روی قابل توجیه نیست. برخی شکایات مردمی نیز به خاطر اقدام عجیب او به «تراشیدن سر کودکان مردم» بوده که معلوم نیست به چه صورت و با چه توجیهی انجام می‌شده است! (16) ص ۲۳
بدون شک اين روش ابن تیمیه همان روش بربهاری بود که توسط او إحياء و نهادينه شد و بعدها به وهابیت منتقل گردید. از این رو، خشونت امروز يکي از عيانترين و غير قابل تحمّلترين مشخّصههاي وارثان ابن تيميه است که متأسفانه چهرهي زيبا و دلرباي اسلام را در چشمان بهانهجوي غرب، خشن و پردافعه نمايانده است. ص ۲۴
‼️ ابن تيميه و ديدگاههاي شاذ فقهی ديدگاههاي فقهی شاذ و مخالف با اجماع علماي اسلام نيز يکي ديگر از مواريث ابن تيميه براي وهابيان بوده است. مي‌گويند او در 60 مسأله بر خلاف اجماع علمای اسلام سخن گفته است! (17) ص ۲۵
بدون ترديد در رأس اين مسائل 60گانه، حرام دانستن سفر براي زيارت قبر پيامبر (ص) و اهل بيت (ع) و حرام دانستن توسّل به آنها بوده که به تعبير تقي الدين سُبکي (د.756ق) از عالمان نامدار اهل سنت، پيش از ابن تيميه سابقه نداشته است (18). ص ۲۶
با توجه به مجموع آنچه گفتيم، شايد بتوان وهابيان را گروهي از اهل سنت دانست که عملاً پيروي از ابن تيميه را جايگزين پيروي از امامان چهارگانه (ابوحنيفه، مالک، شافعي و ابن حنبل) کردهاند و خواسته يا ناخواسته مذهب تازهاي بر ساختهاند که به طور کامل نميتواند زير مجموعهي هيچ يک از مذاهب چهارگانه باشد.
البته اين در صورتي است که نقش محمد بن عبد الوهاب را به عنوان بنيانگذار اصلي وهابيت در نظر نگيريم و او را هم صرفاً مقلّد ابن تيميه بدانيم، با اين تفاوت که در برخي مسائل، به درستي از عهدهي تقليد بر نيامده و از پيشواي خود پيش افتاده است! ص ۳۰