این رشته توییت درباره اهمیت نوشتن لیست برای انجام کارها و تاثیر مثبتش روی افراد با ADHD.
حتماً وقت بذارید و از سمت چپ به ترتیب بخونید. دلایل اینکه چرا باید لیست داشته باشیم رو توضیح داده.
لینک مقاله مرتبط که بهش اشاره شده:
https://hbr.org/2022/01/why-we-continue-to-rely-on-and-love-to-do-lists
@danshamoz
دوستای واقعی حتی وقتی میبینن که اشتباه کردی معتقدن یه دلیلی برای اشتباهت داشتی وگرنه این کارو نمیکردی.
@danshamoz
دوستای واقعی حتی وقتی میبینن که اشتباه کردی معتقدن یه دلیلی برای اشتباهت داشتی وگرنه این کارو نمیکردی.
@danshamoz
نماد شکنجه در مدارس ایران🚶🏻♀️
البته ما همه با آبیش خاطره داریم
فقط بی مهرگان میتونستن نمره اینو بگیرن
@danshamoz
پسر رو صدا زدم گفتم بیا با هم بریم خرید. با ناراحتی گفت مجبورم؟ گفتم نه اگه دوست نداری نیا. گفت گود و ساکت شد. اومدم پایین دیدم پتو کشیده روی خودش و روی مبل خوابیده.
@danshamoz
دختر داییم کلاس اول دبستانه
اومده بهم میگه آبجی تو دانشجویی مگه نه؟؟
میگم آره چطور ؟؟
میگه خب این یعنی دیگه خیلی بزرگ شدی
جزء آدم بزرگایی
گفتم خب 🤔
میگهههه خب بنظرم دیگه زشتِ
این عروسک برای شما
باید بدیش ب کسی کوچیک باشه
یه دختر دبستانی مثلا
برگام ریخت از اینهمه نبوغ
@danshamoz
ایشون معلم گسستهی ما بود. یه بار منو فرستاد پای تخته، حین حل کردن یهو برگشت گفت: "آهنی! چرا آکولاد میکشی؟" منم نمکدون درونم فوران کرد و گفتم: "پس پپسیکولاد بکشم؟" و در حالی که منتظر اخراج بودم با خنده گفت: "خیلی خری.." هنوز هر بار ویدیوش رو میبینم حس میکنم که مخاطبش منم..
@danshamoz
بچه که بودم شبا وقتی خواب بد میدیدم،
میرفتم بالا سر مامانم، یواش صداش میزدم "مامان، مامان، خواب بد دیدم" یه "هوم" ریزی میگفت و زیر بال و پرش و باز میکرد، آخه مامان عادت داره موقع خواب چندتا بالش دورش باشه، اون موقعا کوچولو بودم یه بالش و برمیداشت من میرفتم جای بالش، بعد منو به جای بالشش سفت بغل میکرد. هیچی نمیگفت، همیشه خواهرم فرداش ازم میپرسید خواب چی دیدی. ولی اون بوی محشری که مامان میداد، وای از آرامشش که دو سوته خوابم میبرد انگار نه انگار زیر دستای ورزشکارش دارم مچاله میشم! شایدم برای همین انقدر بغلی ام، انقدر عطر آدما یادم می مونه. دلم میخواد به جای بالشش سفت بغل میکرد. هیچی نمیگفت، همیشه خواهرم فرداش ازم میپرسید خواب چی دیدی. ولی اون بوی محشری که مامان میداد، وای از آرامشش که دو سوته خوابم میبرد انگار نه انگار زیر دستای ورزشکارش دارم مچاله میشم! شایدم برای همین انقدر بغلی ام، انقدر عطر آدما یادم می مونه. دلم میخواد برم بالاسرش بگم "مامان، خواب بد دیدم."
کاش هنوز همه چیز آسون حل میشد.
حالم خوبه و آرومم، فقط خوابم نمیبرد هوای اون روزا زد به سرم.
@danshamoz
میگن ذکات علم گسترش آن است. یکی اینجا از اینا معرفی کرد برای تمیز کردن کتونی سفید.🥲خیلی موثر بود(فقط با آب خالی). خدا خیرت بده هرکی بودی.
(من صبح به صبح با مسواک و دستمال درگیر بودم)
@danshamoz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرفای قابل تاملی میزنه و بنظرم میتونه یه تلنگر مثبت برای ماها باشه
@danshamoz
اگه خواهر/ برادر کوچیکت اینکارو با لب تابت بکنه چیکارش میکنی؟🤣
@danshamoz
مدرسه پسره سه ساعت جلسه گذاشت که این یه روش اموزشی جدیده تو فنلاند و سوئد
از دوستم پرسیدم که واقعن تو عصر کامپیوتر و ماشین حساب تو مدارس شما با چرتکه ریاضی درس میدن؟
گفت نه!! اصن چی هست!!
رفتم به مدیر گفتم نمیخوام این کلاسو و نمیفرستمش
جوری بهش برخورد انگار بهش دادم
فک کنم باید مینوشتم کلاس اولش تو ایران، اینجا از این قرتی بازیا ندارن تو مدرسه، هرکس خودش دلش بخواد میره بیرون کلاسای سن مدلی میگیره
@danshamoz
اومدم خونه دوستم، پسر ۹ سالش با پول خودش رفته اینا رو به خاطر من خریده، نمیرم براش؟🥺😍
@danshamoz
امشب یه پسر بچهی نهایت 3،4 ساله اومده بود کنار دریا، چناااان ذوقی کرده بود که خدا میدونه :)))))))
هی دریارو با دوتا دستش نشون میداد، هی برمیگشت سمت مامانش و متعجب بود از حجم آب. میدویید میرفت سمت خانوادهش، دوباره برمیگشت سمت دریا، با دهن باز و چشای ورقلومبیده به دریا نگاه میکرد :)))))))
بعد رفت تو اب، هی با هیجان و ذوق دستاشو میزد تو اب :)))
انقدر قشنگ ذوق کرده بود که منم با دیدنش میخواستم شیهه بکشم و برم تو آب.
کودن کوچک :)))))
@danshamoz
شکست عشقی رو ولش کن!
تا حالا شده توی مدرسه تظاهر کنی
داری دنبال چیزی تو کیفت میگردی
ولی در اصل داری سعی میکنی که گریه نکنی؟!
@danshamoz
دیشب دیرتر رسیدم خونه و دیدم مامان اینا نیستن. یه نیم ساعتی بعد من رسیدن. تا صدای در اومد رفتم نشستم رو مبل، گفتم:
یه نگاه به ساعتتون انداختین؟
این خونه قانون داره! تا زمانی هم که تو این خونه هستید باید قوانینش رو رعایت کنید! هر وقت مستقل شدید هرکاری دوس دارید بکنید!
🤣😁
بعد به مامان گفتم صدبار بابای خدابیامرزت پرسید کجایی گفتم بیرونه، نمیدونم! قرار بود زود خونه باشی! مسج و زنگ هم که جواب نمیدی! آدمو پشیمون میکنی. دفعهی دیگه به من ربطی نداره! تو میدونی و بابات!😁
غش کرده بودن از خنده؛ بهشون گفتم شما با همین حرفها هر خوشی رو به ما زهر میکردین😁
@danshamoz