|°🌤.|
هر روز سردتر میشوند•|❄️|•
لحظه ها...
دقیقهها...•|⏰|•
روزها... •|✨|•
برگرد که جهان
محتاج گرمی دستان توست...•|🌿|•
•|🌤|•اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
🕊↳@bashohadat↰
- 💔 "
مپنداࢪڪہتنهاعاشوࢪاییانرابدانبَلا
آزمودهاندولاغیر . . .
صحࢪاۍبَلابہوسعتِهمہتاࢪیخاست !
✍🏼 | شھید مࢪتضےآوینے
🕊↳@bashohadat↰
هدایت شده از تـڕنـج '!
‹🌻💛›
-
-
آیَتِاللـٰھفـٰاطِمۍنِیـٰامِۍگُفتڪِہ🍂..!
بَعضۍاَزاَعمـٰالوَگنـٰاهـٰانمـٰانَعاِجـٰابَتدُعـٰاهَستَند🖐🏽..!
یِڪۍاَزاونهـٰادِلشِڪَستَنِ💔..!
مُتـٰاسِفـٰانِہبَعضۍاَزمـٰابِہراحَتۍدِلمۍشڪَنیموَتُوفیقـٰاترا
اَزخُودِمونسلبمۍڪُنیم🚶🏻♂..!
#مُواظِبِزَبـٰانِخُودبـٰاشیم🌿🖐🏽..!
آغـوشخــدا | 𝐀𝐠𝐡𝐨𝐬𝐡𝐞 𝐤𝐡𝐨𝐝𝐚
‹🌻💛› - - آیَتِاللـٰھفـٰاطِمۍنِیـٰامِۍگُفتڪِہ🍂..! بَعضۍاَزاَعمـٰالوَگنـٰاهـٰانمـٰانَعاِجـٰاب
@torang13
همسایمون هستن🙄😅
حمایت کنید لطفا💕🌿
یہ تخته سفیدم روش هے ماژیک بکشۍ
آخر سر میشه عینِ تخته سیاھ!
دیگه دل که جاۍ خودشو داره..
با هرگناه یه خطِ مشکۍ
رو صفحه سفیدِ دلت میزنے!(:
🕊↳@bashohadat↰
🌿⃟🥀؎•🏴
آقـــــا سلامـــــ ، روضه مادر شروع شد...
بـــــاران اشک های مکرر شروع شد...
آقـــــا اجازه هست بخوانم برایتان
این اتفاق از دَم یک در شروع شد...
تا ریشه های #چادر_خاکی مادرت
آتش گرفت ، روضه معجر شروع شد...
فریادهای مادر پهلو شکسته ات
تا شد فشار در دو برابر شروع شد...
این ماجرا رسید به آنجا که نیمه شب
بی اختیار گریه حیدر شروع شد...
وقتی رسید قصه به اینجای شعر من
ایام خانه داری دختر شروع شد ...
دختر رسید تا خود آن لحظه ای که ظهر
یک ماجرا به قافیه "سر" شروع شد...😭
▪️ايام #فاطميه و شهادت ام ابيها حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تسليت باد.
🕊↳@bashohadat↰
حاجآقادانشمندمیگفتن↯
یہجوونےاومدپیشمنبدنشمیلرزید؛
شرو؏ڪردبہحرفزدن:
گفتخوابامامزمانرودیدم!میگفتخواببودمصداۍ آیفونتصویریخونہاومد؛رفتمجلوۍدردیدمتصویرھیہ سیدھ!!جوابدادمگفتمشما؟!
گفتمنسیدمهدیام
راهممیدیخونٺ!!؟🥲💔
گفتمآقاقربونتبرمیہ چندلحظہ
سریعشرو؏ڪردمبہجمعڪردنِ
ماهواره،پاسور،هرچیزےڪہ
ازنظرامامزمانخوبنیست!رفتمجلوۍآیفوندیدمنیسٺـ💔'
دویدمتوڪوچہ🚶🏾♂️
دیدمآقادارھ میره
همینڪهمیرفٺیہلحظہبرگشت!
اشڪ توچشاشودیدم💔😭'!
میگفت:خدایا...
مندرتڪتڪخونہهاروزدم..
ولےهیچڪسمنوراهمنداد😞🚶🏾♂️💔
توبهڪنرفیق..!
🕊↳@bashohadat↰
♥️ #فرار_از_جهنم ♥
📝 نویسنده: طاهاایمانی
این رمان واقعی هست از اتفاقاتی که برای یڪ تازه مسلمان،قبل از مسلمان شدنش افتاده و بین بهشت وجهنم مانده ولی باعزم راسخ و توکل بر خداوند بر مشکلات فائق آمده و راه بهشت را درپیش می گیرد
این داستان برخلاف داستانهای دیگر که قرار دادیم شخصیت اولش یک پسر هست.
╔═════⋆.ೃ࿔*:・ ═════╗
🕊 🌻@modafe_1335
╚═════ ⋆.ೃ࿔*:・═════╝