#استوری|#درس_اخلاق ⚠️ صفِ انتظارِ بلیط در آخرالزمان😳‼️ برای امام زمانت چی قدمی برداشتی🧐؟ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج💔 #نشر‌واجب😔🖐🏻

#شاید_تلنگر🤷🏻‍♂ می‌گفت: وقتی بلایی سرت اومد، بگو خدایا شکرت! به این فکر کن چه کار خوبی کردی که خدا میخواد تو رو پاک ببره اون دنیا‌. ببین چقدر خدا عاشقت شده که حتی دوست نداره برای مدت کوتاهی هم پای تو به جهنم باز بشه...🔥

••گاهی اوقات که حالت بده😢 چیکار میکنی دوست من؟🤔 کز میکنی یه گوشه😓؟ یا با دوستت حرف میزنی😉؟ وقتی با دوستت حرف زدی اوضاع کارت، اوضاع حالت، چقدر عوض میشه🤔؟ بعد از حرف زدن با رفیق زمینیت، امید داری که کارت درست میشه😶؟ بنظر من که نداری چون مشکلات تو، تو این زمین فقط مال توعه🙃 اما اسمون☁️😍،تو اسمون دلت چنتا رفیق شهید داری😍🤔؟ تو اسمون دنیات چنتا رفیق شهید داری؟؟؟ •` عزیز دل من رفیق های شهیدت بیصبرانه منتظرن حرفاتو بهشون بزنی😍🙂، مطمئن باش درستش میکنن😌،تو فقد وقتی از مشکلات و درد هات برای شهدا میگی اروم میشی،😌 وقتی برای خدا میگی اروم میشی،😌 امیدوار میشی، این احساس پوچی و سردر گمی رهات میکنه😇🙂 خدا عاشق توعه😍، اول باخدا حرف بزن، با اونایی که عشقشون خدا بود حرف بزن😍، این زمینی ها در کار خود هم مانده اند😞 ••رفیق... با اسمانی ها درد دلت را بگو°🙂 #مدیر𝑍𝑎ℎ𝑟𝑎 ¦@bashohadat

به یاد حاج قاسم💕 گاه شیفته کسی میشوی که هیچگاه اورا ندیدی گاه عاشق چشمانی میشوی که هیچگاه از نزدیک تماشایش نکردی گاه دلت پر میزند برای کسی که هیچ وقت او را ندیده ای این چه دنیا ایست!؟ گاه برای مظلومیتش گاه برای رفتنش، گاه برای نبودنش، گریه ات میگیرد. گاه اصلا نمیدانی برای کدام گریه کنی، غم نبودن کسی که همیشه بود،، اما نبود برای غریبانه رفتنش گریه کنیم یا دستی که همچو سقای کربلا... یا پیکر اربا اربا یش که همچو مولایمان حسین... یا دلتنگی های خودمان... کدامش؟ رفیق من. پدر من حاج قاسم❤💚 #𝑍𝑎ℎ𝑟𝑎

#پیام_شما دوستان حمایت😉 @ElteJaJ

#پیام_شما سلام بزرگوار ممنون نظر لطف شماست با وجود شما عالیه😍

#پیام_شما سلام بیا پیوی ادمین تبادلات @goodgirl2

سلام صبح همه تون بخیر و شادی ناشناس ها را تقدیم شما☺️ نظری یا انتقادی داشتید به لینک ناشناس مراجعه کنید یا به آیدی همکارانم مراجعه کنید به امید دیدار🌸🌱

╔‌↯﷽🌿╝ صبحمان‌ࢪا‌... با‌سلامے‌بہ‌مۅلآ﴿عج﴾آغاز‌میڪنیم!✨ اَلسَلامُ‌عَلَیڪ‌یا‌مۆلانا‌یا‌صاحِبَ‌الزَمان🖐🏻 ▂▂▂▂▂▂▂▂▂ 🕊➫¦@bashohadat ▂▂▂▂▂▂▂▂▂

#خاطرات_شهدا•😍 تکبیر!👊🏿 سال 61 پادگان 21 حضرت حمزه؛ آقای «فخر الدین حجازی» آمده بود منطقه برای دیدار دوستان!😁 طی سخنانی خطاب به بسیجیان و از روی ارادت و اخلاصی که داشتند، گفتند: من بند کفش شما بسیجیان هستم…!😅 یکی از برادران نفهمیدم؛خواب بود یا عبارت را درست متوجه نشد، از آن ته مجلس با صدای بلند و رسا در تایید و پشتیبانی از این جمله تکبیر گفت😂😂 جمعیت هم با تمام توان الله اکبر گفتند و بند کفش بودن او را تایید کردند!🤦🏻‍♂😂 #خنده_حلال🌸 ▂▂▂▂▂▂▂▂▂ 🕊➫¦@bashohadat ▂▂▂▂▂▂▂▂▂

حتی وقتی می‌خواست ازدواج کند... شرط آن، دیدن برادرش بود! نه هفته‌ای یک‌بار... که هر روز حسین را ببیند! برادرش را خوب می‌شناسد! آن‌ها... آرامِ جان و... جانِ آرام هم بودند! امام باقر فرمود: به‌قدرِ یک نگینِ انگشتری... جای سالم در بدن سیدالشهداء نبود! حرف از ۱۹۵۰ زخم است! پ.ن آمد داخل گودال... و ماندگارترین عاشقانه‌ی جهان را... برای همیشه‌ی تاریخ... ثبت کرد! لب‌هایش را... به رگ‌های بریده‌ی حسین‌ش گذاشت!"💔 ▂▂▂▂▂▂▂▂▂ 🕊➫¦@bashohadat ▂▂▂▂▂▂▂▂▂