eitaa logo
آغـوش‌خــدا | 𝐀𝐠𝐡𝐨𝐬𝐡𝐞 𝐤𝐡𝐨𝐝𝐚
390 دنبال‌کننده
11.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
441 فایل
بِسْـمِ‌رَبِّ‌النْور؛✨️ "اینجاهر‌دل‌شکسته‌،التیام‌می‌یابد🌱" ناشناسمون🌵 https://harfeto.timefriend.net/17167459505911 🪴شرایط‌و‌همسایه‌ها : @sharaet_Canal -مدیر : @Laleiy - ادمین: @Seyede_dona براامام‌زمانت‌بمون🤍🌿!
مشاهده در ایتا
دانلود
کدوم عکس دوست داری پروفایل کانال باشه؟؟
بیا تو لینک نظر سنجی و شماره عکسی که دوست داری رو بهش ری بده تا شب وقت هست بعد به بیشترین عکسی که ری داده شده میذاریم پروفایل کانال
هرکس اینو دوست داره بیاد پیوی بگه چون من شماره ۷ رو جزو نظر سنجی نذاشتم🤦🏻‍♀
امࢪوز پنجشنبہ🌈 ²³/بھمن/¹³⁹⁹❄️ ¹¹/فوࢪیہ/²⁰²¹💧 ²⁷/جمادیہ‌اݪثانیہ/¹⁴⁴²⛄️ 🕊♥️🕊♥️🕊♥️🕊♥️🕊♥️🕊♥️🕊♥️ مݩاسبت: ݩداࢪیمـ😌 🕊♥️🕊♥️🕊♥️🕊♥️🕊♥️🕊♥️🕊♥️ ذڪࢪ امࢪوز: لا اِلاهَ اِلَّا اللّٰہُ الْمَلِڪُ الْحَقُّ الْمُبٖین📿 🕊♥️🕊♥️🕊♥️🕊♥️🕊♥️🕊♥️🕊
✨🌹✨ ... سلام بر مولاے مهربانے ڪہ آمدنش وعده ے حتمے خداست و سلام بر منتظران و دعاگویان آن روزگار نورانے و قریب... 🌼🍃
عشق از سرای این دل من پا نمی‌شود مجنون دلش به جز سوی لیلا نمی‌شود بالای تخت یوسف کنعان نوشته‌اند هر یوسفی که یوسف زهرا نمی‌شود یا فارس الحجاز ادرکنی 🌺اللهم عجل لولیک الفرج 🌺
آغـوش‌خــدا | 𝐀𝐠𝐡𝐨𝐬𝐡𝐞 𝐤𝐡𝐨𝐝𝐚
EitaaBot.ir/poll/rh6j اینم لینک تظر سنجی
۸ نفر دیدن فقط دونفر نظر دادن😢 اخه چرا؟؟ هیچ تا عکس هارو دوست نداشتید ؟؟ بیای پیوی ویه عکس پیشنهاد کنید
..: 🏴 دختـــران محجبه 🏴 گـفت: پسـرها چقـدر چشـم نـاپـاک شـده انـد ...👀😥 یک بـار پشـت سـرش راه افتـادم ...🚶 در کوچـه اول ، پسـر جـوانی ایسـتاده بود !👦 تا نگـاهش به او و مانتـوی تنـگش افتـاد👀 نیشـخندی زد و به سـر تا پـای انـدام دخـتر خیـره شـد ...😰 همـان پسـر ،🙄 وقـتی مـن از جلـویش عبـور کـردم ...😥 سـرش را پایـین انداخت و سرگـرم گوشی مـوبایلـش شـد !😯😳 در کوچـه دوم که کمـی هـم تنـگ بـود ...😰 چنـد پسـر در حـال حـرف زدن و بلـند بلـند خندیدن بودنـد🙁🙁 دخـتر که نزدیکـشان شـد ، نگـاه ها هـمه سمـت انـدام ...👀😔 و موهـای بلـند دخـترک چرخـید.😔 یکـی از پسـر ها نیشـخندی زد😏 و دیگـری کاغـذی را در کـیف دخـتر انداخـت.📄 تنـه دخـتر ، هنـگام عبـور از آن کوچه تنگ به تنـه پسـر ها خـورد !😱😔 همـان پسـرها ، وقـتی مـن نزدیک شـدم ...😰 راه را بـرای عبـور مـن باز کـردند و صـدایشـان را پایـین آوردنـد.😳☺️ و همیـنطور در کوچه سـوم ، خیـابـان ، بـازار ...🤔 ↲اصـلا قبـول چشـم ها هـمه نـاپـاک ...!😒 امـا ◄ ◢تــــو چـرا با بـی حجـابی ، طعـمه شـان میـشوی بانـو ؟..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم چغک قسمت ششم ادامه موضوع گروه کوچک میگویم از نانوایی پدرم بخریم مطمئن تر است درست است که کمی دور است اما هم خلوت ایت و اما اگر خدای نکرده اتفاقی پیش بیاید پدر میتواند کمکمان کند😍 و بعد پیشنهاد می دهم که برویم دنبال آقا داوود تا با او برویم نانوایی کسی مخالفتی ندارد 😊 خانه آقا داوود نزدیک خانه مادربزرگم است 🌺 چهار نفر یعنی من و سعید و احمد و جواد یک گروه کوچکی که مخفیانه کارهای مبارزاتی انجام می دهیم 😉 هر چهار نفر ۱۵ سال داریم من و سعید طلبه احمد جواد دانش آموز دبیرستان .😁من که مثلاً رهبر و مغز متفکر این گروه چهار نفر هستند بعد از تمام شدن دوره راهنمایی وارد حوزه علمیه شدم هم خودم خیلی دوست داشتم شبیه حاج آقا بشوم هم مادرم خیلی تشویقم می‌کرد🦋😌 به جای مدرسه رفتن به حوزه بروم و در آنجا ادامه تحصیل بدهد 👌 وارد حوزه علمیه که شدم در کنار درس با کسانی که علیه رژیم شاهنشاهی مبارزه می کردند از نزدیک آشنا شدم و در جلسات شان شرکت کردم و به راه مبارزه علیه رژیم پهلوی کشیده شدم🤩😅 با اینکه ۱۵ سال بیشتر ندارم بین انقلابی های مشهد ، مخصوص حاج آقا ، جای ویژه‌ای دارم و جلسات مخفی انقلابی ها و مخفیگاه هایشان خبر دارد😌 به جز طلبه بودن پدر و مادرم هم در اینکه من در این سن یک مبارزه انقلابی بشوم خیلی نقش داشتند آن را از شاه و رژیم پهلوی متنفرند و همیشه مرا تشویق می کنند که یارو یاور انقلابی های مشهد و حاج آقا باشم😇 توی پدرم هم در کارهای انقلابی مشهد شرکت می‌کند و از مبارزان فعال مشهد است 🙃 جثه ام از همه انقلابی های مشهد کوچک تر است و هر کس مرا در جمع آن را می‌بیند فکر می‌کند اشتباه شده که من در جمع مبارزان درجه یک هستم 😆 اما همین کوچک بودن باعث شده بتوانم مثل مبارزان بزرگسال کارهای مهمی برای انقلاب انجام بدهم به خاطر همین جثه کوچک و البته به خاطر زبر و زرنگی هم بین بزرگان انقلابی مشهد معروف شده‌اند به چغک 😍😇 اسمی است که حاج آقا برایم برگزیده 🙂 به زبان مشهدی یعنی گنجشک😀 حاج آقا بارها درباره من گفتند این محمدمهدی بچه عجیبی است!🧐 از اعلامیه های خیلی محرمانه در عرض ۱ ساعت ۵۰ تکثیر کند و می آورد .اعلامیه هایی که هر کسی جرأت چاپ کردنش را ندارد😝 ادامه دارد .....✈️ برگرفته از کتاب چغک 😍 مخصوص بهمن ماه👌
بسم الله الرحمن الرحیم چغک😍 قسمت‌هفتم🦋 ادامه موضوع گروه کوچک🌺 وقتی که مطمئن شدم ساواکی‌ها و مامور آن شهربانی من را به خاطر ریزه میزه بودنم آدم حساب نمی کنند و فکر می کنند کارهای انقلابی و مبارزه و این‌جور چیزها از بچه‌هایی مثل من بر نمی‌آید به فکر راه انداختن یک گروه مبارزاتی کوچک افتادم😍 یک گروه کوچک با سه نفر از بهترین و قابل اعتماد ترین دوستانم 🤩 یعنی با سعید و احمد و جواد اولین کاری که کردیم با کمک حاج آقا یک چاپخانه خیلی کوچک درست کردیم 😉 یک چاپخانه با دو دستگاه پلی کپی و یک ماشین تایپ 😁 کجا ؟🤔 در زیر زمین خانه مادربزرگم! با وجود این چاپخانه حالا هم می توانیم خودمان اعلامیه تایپ و چاپ کنیم هم می‌توانیم اعلامیه های چاپ شده دیگران را تکثیر کنیم👏 این کار خیلی بزرگی است 👌 که کمتر کسی جرأت نگه داشتن دستگاه پلی کپی تایپ را در خانه‌اش دارد چون جرم است خیلی سنگین است و اگر ساواکی ها بفهمن کسی از این دستگاه ها دارد معلوم نیست چه بلایی سر خودش و خانواده اش یاورند😢😨 اما من و رفقایم با پولی که از حاج آقای رفتیم توانستیم این کار را بکنیم و چون ساواکی‌ها به چشم بچه به ما نگاه می‌کنند تا به حال به ما شک نکردند😅😄😇 البته فقط دستگاه پلی کپی و ماشین تایپ نیست ضبط صوت و نوار کاست هم داریم که به آنها می توانیم سخنرانی های مختلف را هم ضبط کنیم و هم تکثیر 😀 در راه جواد می‌پرسد: _ راستی مهدی نگفتی مقصد تظاهرات امروز کجاست؟🧐 تا می آیم حرف بزنم احمد می گوید : _من همینطور که در راه می آمدم از یکی شنیدم که قرار است به طرف استانداری تظاهرات کنیم درست است؟🧐 می گویم :《 قرار است .....》😂 هنوز حرفم را کامل نکردم که این بار سعید میپرد وسط حرفم : _نه بابا بچه شدی! استانداری خیلی خطرناک است !آخر چرا باید درست روبروی پادگان ارتش تظاهرات کنیم؟ این همه جا جای دیگری برای تظاهرات نیست که برویم آنجا؟😳😐 ادامه دارد ....✈️ برگرفته از کتاب چغک 😍 مخصوص بهمن ماه 👌
بسم الله الرحمن الرحیم چغک😍 قسمت هشتم 🦋 ادامه موضوع گروه کوچک 🌺 احمد می گوید: _ سعید استانداری مرکز حکومت است آنجا را که بگیریم کار رژیم تمام است من شنیدم که استانداری فرار کرده و رفته به ویلای خارج از شهرش 😁 جواد میگوید : _چرا الکی داریم بحث میکنیم ؟! خبرهای دست اول پیش چغک خودمان است بگذارید ببینیم چه می گوید و امروز چه خبر است؟☺️ با خنده می گویم :چه عجب نوبت به ما هم رسید و ادامه میدهم بله قرار است ساعت ۹ صبح حرکت کنیم به طرف باغ استانداری چرا چون کارکنان استانداری به خاطر انقلاب کارشان را رها کرده و اعتصاب کردند دیشب توی مسجد تصمیم گرفته شد 😉😌 برای بالا رفتن روحیه آنها تظاهرات امروز جلوی استانداری برگزار شود و توضیح می دهم قرار شده که تظاهرات امروز تظاهراتی باشد آرام و بدون درگیری ماموران انتظامات تظاهرات نگذارند کسی وارد محوطه استانداری بشود😉😅😊 با دقت به چهره های بچه ها نگاه می کنم تقریبا هر سه نفرشان بعد از اینکه مطمئن می‌شود مقصد تظاهرات استانداری است کمی جا می خورند اما هیچکدامشان نمی ترسند 💪😍 و بعد از صحبت من ، دوباره شروع می‌کنند به حرف زدن و بحث کردن درباره تظاهرات امروز😇😅 ادامه دارد ....✈️ بر گرفته از کتاب چغک 😍 مخصوص بهمن ماه 👌