چرا عراقی ها در مرز عراق و اردن تجمع کردند؟ ما ایرانیا حرکت کنیم سمت مرز اردن یا نه؟ ببینید و رسانه باشید #طوفان_الاقصی #فلسطین #حاج_قاسم #فروپاشی #رژیم_صهیونیستی #اسب_بازنده #شکست #غیرقابل_ترمیم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim

🔰کل حرارت در بدن دو قسم است : 1⃣🔹 حرارت غریزی که متعلق به روح حیوانی است و معین حیوان است. 2⃣🔹 اسطقسی که متعلق به روح طبیعی است، و معین تغذیه و تنمیه و تولید مثل است، اما با قوه حیوانی نه به تنهایی. ـــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim

کُلُّ فَصْل فإنه یُورث الأمراضَ المُناسِبَةَ له وَ یُزِیلُ المُضَادَّةَ له: در هر فصلی از فصول، امراض مناسب خود حادث می شوند، و امراض مضاد با آن فصل، زایل می شوند. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim

#نبض_شناسی_دارالحکیم 🔰سبب نبض مرکب رباعی ضعیف و صغیر و بطیء و متواتر، 1⃣🔹ضعف قوّه 2⃣🔹 و کثرت حاجتِ عارضی محدث تواتر 🔹👈 این نوع نبض در 1⃣🔰ریاضیت به فراط 2⃣🔰 با درد شدید 3⃣🔰 جوع مفرط(در گرسنگی به افراط، قوه تحلیل می رود، که در این زمان در نبض غایت صغر و ضعف و بطوء رو می دهد) 4⃣🔰آلام و رنج های نفسانی قوی التحلیل 5⃣🔰در تایید ضعف زیاد ✅ هر گاه قوه تحلیل رود، انسان هنوز زنده است و محتاج به استنشاق هواست، بدان سبب، نبض به جهت جذب هوا به مقدار حاجت، شدیدا متواتر می شود. ـــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim

#نبض_شناسی_دارالحکیم در چه مرضی زیر انامل نباض، نباض احساس می کند بر جرم رگ، شن ریزه وجود دارد؟ در امراض معده که از امتلاء خلط بارد حادث شود، مثل مرض بولیموس(جوع بقری، عبارت است از گرسنگی اعضاء با سیری معده،که اعضاء بسیار گرسنه باشد،و محتاج به غذا باشد و معده از آن کراهت داشته باشد)، نبض ضعیف و صغیر و متفاوت می شود،و لیکن با اختلاف در نبضهٔ واحد، یعنی آنکه منقطع باشد، و انقطاع او در اجزاء به غایت بهم نزدیک هستند، بطوریکه تحت انامل، نباض احساس می کند بر جرم رگ شن ریزه وجود دارد. ــــــــــــــــــــــ 🆔دارالحکیم https://eitaa.com/joinchat/801178078C585f825ea9

#نبض_شناسی_دارالحکیم علاء الدین علی بن ابی الحزم القُرشی المتطبب المعروف بِابن النفیس: فلنقل فیه فی النبض، و هی حرکه وضعیّه للشرایین قبضاً و بسطاً لتعدیل الروح بالنّسیم و إخراج فضالته. و أجناس أدلته عشره : 1⃣🔹أ حدها : المقدار، و أقسامه تسعه : طویل و قصیر و معتدل، عریض و ضیّقف و معتدل، مشرف، منخفض، معتدل، فإذا رکّبتَ هذه کانت سبعهً و عشرین، لکن الزائد فی الاقطار الثالثه هو : و الناقِصُ فیها هو الصغیر. 2⃣🔹ثانیه : کیفیه قَرع الحرکه، ذلک إما قویُّ أو ضعیف أو متوسط. 3⃣🔹ثالثها : زمان الحرکه، و هو أمّا سریعٌ أو بطیء أو متوسطٌ. 4⃣🔹رابعها : قوان الآله، و هو أمّا صُلبٌ أو لیّن أو متوسط. 5⃣🔹خامسها : زمان السکون، و هو إمّا متواترٌ، أو متفاوتٌ، أو متوسطٌ. 6⃣🔹سادسها : مُلمَسُ الآله، و هو إمّا حارٌ أو بارد أو متوسط. 7⃣🔹سابعها : مقدار ما فیه من الرّطوبه، و هو إمّا/ ممتلیٌ أو خالٍ أو متوسط. 8⃣🔹ثامنها : الاستواءُ فی أَحوالهِ أو اختلافه فیها، و هو أما مُستَوٍ أَو مختلف. 9⃣🔹تاسعها : الانتظام فی الاختلاف و هدم الانتظام فیه، و هو إمّا مختلف منتظم أو غیرُ منتظم، و هذا الجنس داخل تحت المختلف، فلهذا یجب أن تکون الاجناس تسعه. 🔟🔹عاشرها : الوزن، و هو إمّا جَیّد الوزن حسنُه أو غیر جَیّدِ الوزنِ سیئه و اصنافه ثالثه : مجاوز الوزن کالصبی یکون له وزن الشباب. مباین الوزن کالصبی یکون له وزن الشیوخ. و خارج عن الوزنف و هو أَالّ یشبه وزن سنِّ البته، و هو ردیءٌ. لنقُل فی اسباب نبض : الحاجه إلی النّبض هی ترویح الحارّ الغریزی، فإن زادت الحاجهُ لزیاده فی الحراره، و کانت الآله مُطاوعَهٌ بِلینِها و القوّهُ مساعدهً کان النبض عظیما، فإن کانت الحاجهُ أزیَد من ذلک اسرع، فأن افرطت تواتر. و أما إن کانت الآله عاصیه لصلابتها، أسرع مع صِغرٍ ثم تواتر،فإن کانت القوّه ضعیفه تواتر مع صِغرٍ أَزیدَ من صِغَر الصالبَه، و قد یَصغُرُ النّبض لانضغاط القوه تحت الماده الغذائیه أو الخلطیّه کما فی أوّل النّوب، و إن کانت القوّه فی أصلها قویّه، و لینُ النّبض الرّطوبه و صلابته للیبوسه، و قد یَصلب فی البحارین للتمدّد بسبب اندفاع الموادِّ ألی جهته واختلافُه لِثقَل ماده أو شِدّه ضعفٍ و المفرط من ذلک یُبطِل النظام و حُسنَ الوزن. و هنا أنواعٌ من النّبض ذاتُ أسماء یجیُ أن نشیر إلیها، و قد ذکرنا العظیم و الصغیر. النبض المنشاری : نبض سریع متواتر صُلب مختلف الاجزاء فی الشّهوق و الغُئُور، والتّقدم و التأخّر و الصّلابه. و الموجی یشبهه إلا أنه لیّن الدودی یُشبِه الموجیَّ لکنه صغیر النّملی یشبه الدودی لکنه أصغر و أشدُّ تواتراَ و ضعفاَ. ذنبُ الفار : نبض یأخذ من مقدار إلی أعظم منه أو أصغر، ثم یرجه إلی مقداره الاوّل، و قد ینقطع دونه، و ذلک ردیء. المطرقی : نبض یقرع الإصبع و لا یکفی فَیُتَمِّم بأُخری. ذوالفتره : هو الذی یتوقّع فیه حرکه/ فیکون سکوناً، و الواقِعُ فی الوسط هو الذی یتوقع فیه سکون فتکون حَرَکته. #نبض_شناسی_دارالحکیم ـــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim

معرفی 9 افلاک از دیدگاه گذشتگان 1⃣🔹 اولین فلک را فلک تحت قمر یا عالم کون و فساد نامیدند. 2⃣🔹 فلک دوم را فلک عطارد 3⃣🔹 فلک سوم را فلک زهره 4⃣🔹 فلک چهارم را فلک شمس 5⃣🔹 فلک پنجم را فلک مریخ 6⃣🔹 فلک ششم را فلک مشتری 7⃣🔹 فلک هفتم را فلک زحل 8⃣🔹 فلک هشتم را فلک ثوابت یا جایگاه ستارگان و صور فلکی ثابته 9⃣🔹 فلک نهم را فلک اطلس یا فلک الفلاک نامیدند که فاقد هر گونه ستاره یا جرم سماوی است. 🔹👈 به مریخ و مشتری و زحل که فلکشان بالای فلک خورشید قرار دارد کواکب علویه، و به زهره و عطارد که فلکشان زیر فلک خورشید واقع است کواکب سفلیه می گویند. 🔹👈خورشید و ماه را اصطلاحا «نیرین» می گویند که خورشید به نیر اعظم و ماه به نیر اصغر معروف است. ـــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim

از منظر حکما و فلاسفه قدیم فلک اول شامل ماده است که از چهار عنصر اصلی خاک و آب و باد و آتش تشکیل شده است و دائما در حال تغییر و تحول است. افلاک بالاتر از فلک قمر از ماده ای اثیری ساخته شده اند و فاقد هر گونه دگرگونی هستند. همچنین آنها فلک نهم را به عنوان مرز بین عالم غیب و شهادت در نظر می گرفتند و معتقد بودند که هر فلک بر فلک پایینی خود تاثیرگذار است و هر کدام از افلاک توسط یک عقل یا یک نفس فلکی اداره می شود و نفس مدبر هر فلک تحت تدبر نفس فلکی بالاتر از خود قرار دارد. ــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim

بر اساس نظریات حکمای پیشین، عالم خلقت به­ طور کلی متشکل از سه مرتبه است : 1⃣🔹عالم عقول(مجردات). 2⃣🔹 عالم نفوس(واسطه بین ماده و مجرد) 3⃣🔹عالم اجسام یا عالم ماده. 🔹👈خودِ عالم اجسام یا عالم ماده نیز بر دو قسم است : 1⃣🔹اجسام عنصری و 2⃣🔹اجسام اثیری. 🔹👈 اجسام عنصری همان مادۀ ظاهری و دنیوی است­ که از عناصر مادی تشکیل شده که همواره در حال تغییر و تبدیل است، اما اجسام اثیری دارای صورتی ثابت و پایدار بوده و از ماده­ای لطیف خلق شده­اند. منظور از افلاک که موضوع بحث ما است همین مرتبۀ اجسام اثیری است. طبق جهان شناسیِ حکمت قدیم، عنصریات(ماده عنصری)، منفعل و تحت تأثیر اثیریات(اجسام اثیری) است. 🔹👈افلاک یا عوالم اثیری خود متشکل از مراتبی هستند که بر عالم عناصر اربعه احاطه دارند. 🔹👈نخستین فلک که بر عالم عناصر احاطه دارد، فلک اول یا فلک قمر نامیده شده؛ به این دلیل که در این فلک، کوکبِ قمر واقع شده است(به همین واسطه به عالم عنصری، عالم تحث فلک قمر نیز گفته می­شود). 🔹👈 فلک دوم فلک عطارد است ­که به­ صورت محدّب بعد از فلک اوّل واقع شده و احاطه بر فلک قمر همچنین عالم عناصر مادی دارد. به همین ترتیب افلاک بعدی که هر کدام به­ نام یکی از کواکب نامیده شده­ اند، به­ صورت محاط بر هم واقع شده­ اند که به ترتیب عبارت­ند از: فلک زهره، فلک شمس، فلک مریخ، فلک مشتری و فلک زحل. بعد از این افلاک هفت­گانه فلک هشتم یا فلک ثوابت واقع شده و خود بر برج­های دوازده گانه تقسیم شده است. طبق نظریۀ قدما تأثیرات این برج­های دوازده گانه با تأثیرات هر یک از افلاک پایین­تر تداخل کرده و مجموعاً در تدبیر و پرورش خواص مختلف در موجودات عالم ماده، تأ­ثیر گذار هستند. 🔹👈 آخرین فلکی که محیط بر تمامی افلاک است و آخرین حد از عالم ماده اعم از ماده عنصری و اثیری محسوب می­شود،  فلک اقصی یا فلک اطلس یا محدّد الجهات نام دارد. به این ترتیب عالم جسمانی اعم از عُنصریّات و اَثیریّات متشکل از نه فلکِ تو در تو بوده و هر فلک بالاتر بر افلاک و عوالم پائین­ تر احاطه داشته و مدبّر آن محسوب می­شود. ــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim