eitaa logo
دارالحکیم(حیات معقول)
921 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
441 فایل
امام على عليه السلام : حكمت، گمشده مؤمن است ؛ پس آن را بجوييد گرچه نزد مشرك باشد [زيرا كه] شما بدان سزاوارتر و شايسته تريد. کانال القانون فی الطب👇 https://eitaa.com/alghanon کانال دارالحکیم👇 @darolhakim
مشاهده در ایتا
دانلود
گاهی ممکن است نبض بیمار تب یوم به سرعت بگسترد، و به کندی کوتاه شود، اما هیچگاه مگر به ندرت، نبض در حالت تب یوم سریع تر از طبیعی نمی شود، که در حالت نادر و استثنائی نیز سرعت نبض خارج از حال طبیعی بسیار کم است؛ زیرا در حالت تب یوم نبض بیشتر از آنکه برای بیرون راندن بخار تباه به کار افتد، نیاز به خنکی بخشیدن به بدن دارد؛ چون برانگیختن بخار در حالت تب یوم، در مقایسه با بخاری که در غیر حالت تب برمی خیزد تباه تر نیست، بلکه در حالت تب، بخاری که از درون بیمار برمی خیزد، کم مایه تر از آن بخاری است که در غیر حالت تب از درون برمی خیزد. ــــــــــــــــــــ 🆔دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
💢🔹چرا علامت خاصه در «صداع شقیقه» ضربان شرایین است؟ 💢🔹زیرا که ماده مرض در همان سمت سر است، و بخار ردیه از آن متولد می شود، و طبیعت نهایت اشتیاق به تعدیل روح و تنقیهٔ آن ماده را دارد، 🔹👈 بهمین سبب حرکت شرایین عظیم می شود، به عظمی که خلاف وضع طبیعی آن است👈 و شما ضربان شرایین را در همان قسمتی که درد وجود دارد زیر انگشتان خود بیشتر حس می کنید. 👈 بهمین خاطر جناب بقراط آن را «اشتداد الضربان» نامیده است. 🔹👈 و هر گاه شریان را فشار دهند به نحوی که مانع ضربان گردد، درد ساکن می شود. 🔹👈 زیرا که چون عضو حساس، ضعیف شود و در نزدیکی آن شریانی باشد، از ضربان آن شریان متالم(درد) می گردد، به نحوی که اگر سالم می بود متالم نمی شد. 🔹👈 نکته دیگر اینکه از فشردن شریان بخار از تصاعد باز می ایستد. ـــــــــــــــــــــ 🆔دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
أن الصفرا المتحلّبه إلی المراره هی ما یستغنی عنه الدم. و المتحلبه عن المراره هی ما یستغنی عنه المراره،و کذلک السودا المتحلبه الی الطِحال هی ما یستغنی عنه الدم. و المتحلبه عن الطِحال هی ما یستغنی عنه الطحال. و کما أن تلک الصفراء الأخیرة تنبّه القوه الدافعه من أسفل کذلک هذه السودء الأخیرة تنبّه القوه الجاذبه من فوق : صفرایی که به سوی مراره روان است، صفرایی است که خون از آن بی نیاز است، و صفرایی که از کیسه صفرا بیرون می تراود، از بی نیازی کیسه صفرا به آن است. همچنین سودایی که به سوی طِحال در جریان است، خون از آن بی نیاز است، و هر آنچه که از طِحال می تراود، طِحال به آن بی نیاز است. صفرای تراویده از کیسه صفرا نیروی دفع کننده روده را هوشیار می کند. سودای که از طحال تراوش می کند، نیروی جاذبه معده را آگاه می سازد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 ۱۲ دی ماه سالروز درگذشت عالم ربانی، فقیه و حکیم مجاهد، آیت‌الله محمدتقی مصباح یزدی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️چرا حاج قاسم اجازه نداد دخترش او را بغل کند؟! ⁉️ مردِ میدان از چه چیزی می‌ترسید؟ 🔰 برشی از سخنرانی 👤حجت_الاسلام_راجی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 قلوب مضطر https://eitaa.com/ezterarebemahdi
فصل ششم در فرق میان کون و استحاله(کتاب فن سماع طبیعی شیخ الرئیس ابن سینا) اشتباهاتی که در امر کون و فساد و استحاله کرده اند بسبب آنست که کون و استحاله را از یکدیگر تشخیص نداده اند، پس گوئیم بمشاهده می بینیم که آب، سنگ و سنگ، آب می شود، و هوا برف و برف آب می شود، و این احوال دور می زند، و میبینیم ظرفی که سرد می شود عرق می کند در حالی که نه آبی در او بوده و نه آبی در او نفوذ کرده است، پس دانسته می شود که هوا آب شده است، و نیز می بینیم آب بگرم شدن هوا می شود، و هوا و روغن آتش می شود، و چون می دانیم که کمون و بروز نیست، پس ناچار تغییر حال است، و این تغییر حال تنها در اجسام بسیط نیست، در مرکبات هم هست چون گندم مبدل بخون و خون مستحیل بگوشت و استخوان و غیره می شود. 🔹👈در این تغییرات هر وقت صورت نوعیه جسم باقی است مثل آب که گرم و سرد شده اما باز آب است می گویند استحاله یافته است 🔹👈و هر وقت صورت نوعیه اش عوض شود مثلاً آب هوا شود یا خاک آتش شود می گویند کون و فساد واقع شده است یعنی صورتیکه بود و بر طرف شد می گویند فاسد شده است و صورتیکه نبود و موجود شد می گویند کائن شده است. اما هیچ چیز از عدم کائن نمیشود چون هر چیز صورتی و ماده دارد، 🔹👈 وهر وقت کون و فساد واقع می شود، صورتی از ماده سلب شده، و صورت دیگری بجای آن آمده است، پس هر چیزی که کون و فساد بپذیرد ازلی نیست، خواه کلش کون و فساد بپذیرد، خواه جزئش زیرا که جزء هم با کل از یک نوع است. 🔹👈 استحاله حرکت در کیفیت است و حرکت محرک می خواهد، پس هر وقت استحاله واقع می شود محرکی هست و متحرکی، بعبارت دیگر مؤثری هست و متأثری، و در این مقام محرک را می گویند فعل کرده، و متحرک را می گویند منفعل شده است، پس استحاله فعل و انفعال است. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
هرگاه در دو جسم فعل و انفعال واقع می شود یکی از دو حالت پیش می آید: 1⃣🔹یا یکی بر دیگری غلبه می کند و او را از نوع خود می سازد، در این حالت صورتیکه غالب شده کائن است، و صورتیکه مغلوب شده فاسد است. مثل اینکه آتش چون بچوب برسد آن را می سوزاند. 2⃣🔹یا این است که یکی بر دیگری غلبه نمی کند. اما کیفیت هر دو چنان تغییر می یابد که در آنها کیفیت متشابهی دست می دهد این جسم را امتزاج میگویند، و آن کیفیت متشابه را مزاج می نامند مثل اینکه سرکه و انگبین چون با هم ممزوج شوند سرکنگبین درست می شود، که نه سرکه است نه انگبین، بلکه کیفیت خاصی دارد. اما اگر میان آن دو جسم فعل و انفعالی دست ندهد مثل اینکه نمک و فلفل را بهم بیامیزند آنرا اختلاط میگویند، نه امتزاج. در باب امتزاج بحث است که چگونه واقع می شود. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
15.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹مداحی شهید حاج عادل رضایی از شهدای تروریستی دیروز کرمان شهادت گوارای وجودت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢 قلوب مضطر https://eitaa.com/ezterarebemahdi
اما ارسطو که می گوید : قوه ممتزجها ثابت است منظورش اینست که طبیعت آنها یعنی صورت و کمال اول که مبدأ کمالات دوم یعنی کیفیات است ثابت است و زایل نمی شود، ولی مفسران گمان کرده اند مقصودش قوه مقابل فعل است یعنی ممتزجها در حال قوه و استعدادند و فعلیت ندارند، و لیکن این اشتباه است و از آنجا روی داده که صورت یعنی طبیعت و فعلیت را از کیفیات و عوارض تمیز نداده اند، و حق این است که هر عنصری یک صورت جوهری دارد، و دنبال آن صورت کمالاتی است از کم و کیف و مکان، و از جهت آن صورت و از جهت ماده تخصص می یابد بسردی و گرمی و خشکی و تری و مقدار و حرکت ببالا و زیر و سکون در مکان طبیعی، و این سردی و گرمی و خشکی و تری و زیر و بالا رفتن صورت عناصر نیست، بلکه کیفیاتی است که از صورت حاصل می شود، و صورت مبدأ آنهاست و ما می گوئیم در امتزاج صورت عنصر که حقیقت و نوعیت اوست بالفعل محفوظ است، فقط كيفياتش بواسطة امتزاج کاسته شده است نه اینکه بکلی برطرف شده باشد. پس در امتزاج عناصر فاسد نمی شوند و لیکن بصفتی هم که در حال خلوص داشتند نمی مانند. اجزاء جسم هر چه کوچکتر باشند امتزاج بهتر و آسانتر می شود، و اجزاء بزرگ به دشواری با هم ممزوج میشوند، اگر اجزاء یک جسم بزرگ و دیگری کوچک باشد جسم بزرگ کوچک را فاسد میکند، و نمی گذارد امتزاج واقع شود، ولی گاهی هم کوچک در بزرگ تأثیر می کند، چنانکه کیمیاگران در عملیات خود مدعی هستند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
طبیعت یک ارکان در ممتزج محفوظ است، اما کیفیاتش کاسته شده اند، ولی بطلان تام نیافته اند، و این همان اندازه از است که مزاج موجب آن می شود. پس هر از جهت نوعش که مثلا از جهت آب بودن جسمی است طبیعی بصفتی، و از جهت کمال دومش که مثلاً بالفعل سردی است رکن کاملی از ارکان جهان است، و از جهت اینکه بسبب مزاج شکسته شده اسطقس است در مرکب. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
شیخ الرئیس ابن سینا : مزاج یعنی کیفیتی که از امتزاج عناصر حاصل می شود. مزاج نه قسم است : یک قسم آن که وجود خارجی ندارد اعتدال مطلق است، یعنی هر عنصری در عنصرهای دیگر همانقدر فعل کرده باشد که آنها در او کرده اند و هیچکدام کیفیت شان بر دیگری غلبه نداشته باشد. چهار قسم هم مزاج بسیط است که در آنها دو کیفیت متضاد از چهار کیفیت معتدلند، و از دو کیفیت متضاد دیگر یکی غالب است و آن مزاج را بنام کیفیتی که غالب است مینامند، مزاج سرد و مزاج گرم و مزاج تر و مزاج خشک. چهار قسم هم مزاج مرکب است که در آنها از هر دو کیفیت متضاد یکی غالب باشد، مثلاً گرم و خشک باشد یا گرم و تر و یا سرد و خشک یا سرد و تر. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim
🔹👈موجودات از آب قوهٔ قبول شکل و خلقت، 🔹👈و از خاک قوهٔ حفظ شکل در می یابند، 🔹👈و هوا و آتش هم اعتدال مزاج به آنها می دهند. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim