دوست دارم پوشه مدارکمو اتیش بزنم.
ولی فقط همینجوری انداختمش دور.
فرم اعلام امادگی،اطلاعات فردی،کارت ورود،معاینات پزشکی،از همشون یه کپیاضافه داشتم که چی؟چرا اینارو نگه داشتم؟
حالا اینا اولشه،بذار انتخاب رشته تموم شه بذار دانشگاها شروع شه،بذار پاتو بذاری کتابخونه تا درد اصلی رو اونجا بفهمی.
درست مثل پارسال.هیچی تغییر نکرده.
دلم میخواد موهامو کوتاه کنم،الان بلندتر شدن و خوشم نمیاد.
من بعد از اینکه موهام دوسانت بلندتر میشه:
در واقع من عاشق اینم که موهامو کلا پسرونه بزنم،ولی مامانم نمیذاره واین کوتاهترین حدیه که میتونم نگه دارم
صبح داشتم میمردم از غصه و الان خوبم.
واقعا خیلی مودیم.و اینو قبلا هم تجربه کردم.بعد از هر شکست و شروع دوباره حداقل ۲ ماه زمان میخوام که به یه وضع نسبتا ثابتی برسم.
ولی ایتدفعه نمیدونم چقدر بیشتر قراره طول بکشه،چون هرروز مثل روز اول غصه دارم.
کاش همه چیو فراموش کنم.
وقتی همه منتظر بودنو فراموش کنم،وقتی نشستم تو حیاط و زدم زیر گریه رو فراموش کنم،وقتی همه اومدن حیاطو باهم گریه کردیم رو فراموش کنم،وقتی یکی یکی تایپ کردم "نه مردود شدم"رو فراموش کنم.
دوست داشتم دبیر شیمی بشم.فکرمیکردم میتونم از پسش بربیام.ولی حتی الان نمیدونم دنبال چیم.همه رشته ها دور به نظر میرسن و ناامیدکننده
🌸生活🌸
سین زده و من دارم دیوونه میشم.خب زن جواب بده😭
حس میکنم سرکارم گذاشته :)
از دست اینم دارم حرص میخورم.
به هرحال فقط کافیه ظاهرمو حفظ کنم تا مغزم کم کم باورکنه و خوب بشه،از این مرحله هم میگذرم.