قسمت اول
تحلیلی بر فایل صوتی ظریف
در مورد انتشار صوت آقای ظریف از شبکهی سعودی ایراناینتر نشنال تحلیلهای مختلفی ارائه شده است؛
ایجاد غفلت از مذاکرات وین، قرارگرفتن در صدر اخبار انتخاباتی و باز خوردگرفتن از جامعه، زمینهسازی برای ورود یک چهرهی جدید برای امتداد جریان سازشکار، تحریف و تخریب قهرمان ملی با طرح دوگانه میدان- دیپلماسی که در حقیقت همان دوگانههای تحریم- مذاکره و جنگ- صلح است.
اما به نظر میرسد این اقدام دارای دو لایه است که در تحلیلهای ذکر شده فقط به لایهی اول پرداخته شده است و از لایهی دوم که کامل کنندهی تحلیلهای لایهی اول است غفلت شده است. علت این غفلت هم جهتدار کردن ذهن مخاطبان با محتوای حساب شدهی گفتگو است؛ در واقع تحلیلها مبتنی بر اظهارات جناب ظریف است.
درست است که خبر این صوت موجب غفلت از مذاکرات وین شد و یا توانستند در صدر اخبار انتخاباتی قرار گیرند ولی میتوانستند کمی نزدیکتر به انتخابات بهرهبرداری بیشتری کنند.
ضمن اینکه بعید است از امکان ایجاد سیل اعتراضات عوام و خواص در نتیجه حمله به شخصیت بزرگی همچون شهید بزرگ، قهرمان همیشگی ملّت ایران؛ شهید حاج قاسم سلیمانی بیاطلاع بوده باشند. پس علت هزینهی سنگین انتحار جناب ظریف چه بود؟! چرا در این زمان این صوت منتشر شد؟!
علت انتحار ظریف
اقدام انتحاری جناب ظریف در واقع تنها راه نجات حفظ و بقاء هویت و گفتمان سازش جریان غربگرا در ایران بود.
ماجرا اینست که دو واقعهی مهم، پایههای اساسی دوگانههای «تحریم- مذاکره»، «صلح- جنگ» آنان را زیر سؤال برد؛
۱- توافق نامه ۲۵سالهی ایران- چین«به عنوان یک توافق خوب برای رفع تحریمها»
۲- پاسخ جبهه مقاومت در برابر شیطنتهای رژیم صهیونسیتی در تأسیسات هستهای حامی اصلیشان(ایران) ؛ اصابت موشک به نزدیکی دیمونا(تأسیسات هستهای رژیم اشغالگر) «به خطر افتادن موجودیت رژیم در برابر کوچکترین خطای امنیتی- دفاعی»
این دو حادثهی مهم به خصوص حادثهی دوم یعنی حمایت جبههی مقاومت از اصلیترین حامیشان یعنی ایران باعث شد که گزینهی جنگ از معادلات ذهنی و سیاسی داخل و خارج، حذف شود.
این یعنی از بین رفتن اساس گفتمان سازشکار در کشور که برای مذاکره با استکبار دو بهانه داشتند؛ رفع تحریم، رفع سایهی جنگ.
در حقیقت در عمل پایهی اول گفتمان آنها یعنی مذاکره برای رفع تحریم، با توافقنامه همکاری ایران و چین، زده شد. با توجه با اینکه این قرارداد بدون هیچگونه شرطی از سوی چین مانند؛ محدودیتهای هستهای، موشکی و حضور فعال در منطقه برای دفع خطرات امنیتی- دفاعی و… منعقد گردید و این دارای پیامهای بسیاری بود.
پایهی دوم دوگانهی آنها که هشدار نسبت به سایهی جنگ بود با اقدام جبههی مقاومت علیه مرکز حیاتی اسرائیل (دیمونا) نیز ضربه اساسی خورد.
این اقدام جبههی مقاومت آنچنان بزرگ بود که دریافت پیامهای مهم آن میتواند اجماع جبههی مقاومت را برای حذف همیشگی رژیم اشغالگر قدس در پی داشته باشد.
@daremtedadebidary
قسمت دوم...
شباهت ماجرای تلخ هواپیمای اکراینی و صوت ظریف
بنابراین همانطور که ماجرای هواپیمای اکراینی باعث شد عظمت شکسته شدن هیمنهی آمریکا به موضوع فرعی تبدیل شود، ماجرای صوت جناب ظریف توانست عظمت حملهی مستقیم به اسرائیل توسط جبههی مقاومت را به موضوعی حاشیهای تبدیل کند.
این ممانعت از دیدن عظمت اقدام جبههی مقاومت علیه اسرائیل باید در یک صدای بزرگ دیگر گم میشد و این کار در شرایط فعلی، از عهده کسی غیر از پرچمدار میدانگفتمان سازش یعنی جناب ظریف برنمیآمد.
صوت ظریف برای دفاع تمام قد از پرچمداری خود در میدان گفتمان سازش وارد عمل شد، این صوت میبایست شکست گفتمان و دوگانههایش را به آدرسی غلط حواله میکرد و چه آدرسی بهتر از پرچمدار میدان گفتمان مقاومت که حتی اشاره به نام ایشان میتوانست موجی از اعتراضات را برای دفاع از مرد همهی میدانهای گفتمان مقاومت به پا کند و صوت نیز به مقصد خود یعنی فرعی شدن موضوع اصلی برسد.
برادران ما در غزه
اقدام به موقع جبههی مقاومت که دیگر حالا طاقت مزاحمت برای حامی اصلی خود یعنی ایران را ندارند باعث شد یک عظمت زیبا خلق شود؛ برادران سنی ما در باریکهی غزه که شهیدالقدس(حاج قاسم) دست آنها را در برابر رژیم ظالم و غاصب اسرائیل بالا برده بود، اینک به جانبداری از ایران، علاوه بر اخطار به دیمونا، با اصابت دهها موشک، خواب آرام صهیونیسم را ربود. یعنی حالا این بار این برادران سنیمان از قدس بودند که برای اثبات برادری خود، به نیابت از ما به اسرائیل حمله میکردند. دشمن این پیام را دریافت که اگر غلطی از آنها سر بزند، جبههی مقاومت در اقصی نقاط عالم با آنان درگیر خواهدشد و این یعنی از بین بردن ارادهی هرگونه تخیل اقدام نظامی برای دشمن.
هزینه سازش بیشتر بود
بنابراین صوت جناب ظریف میبایست اصول اساسی گفتمان و هویتشان را احیاء میکرد.
آنها میبایست ماهیت تفکر خود را در بین ملت و تاریخ این مملکت نجات میدادند، آری تاریخ شفاهی را باید بگونهای دیگر تغییر میدادند تا در تاریخ اینگونه ثبت نگردد که هزینهی مقاومت در برابر هزینهی سازش بسیار بسیار کمتر و دارای دستاوردهایی بسیار بسیار بیشتر است.
آری در زمانی که آرام آرام در مکالمات روزمره مردم این حقایق در حال تبدیل شدن به یک درک عمیق از اقدامات گفتمان انقلاب میشد و ظرفیت فکری ملت ایران در حال ارتقاء یافتن بود، ناگاه صوت وزیر امورخارجه به روشی تأمل برانگیز صدر همهی اخبار قرار گرفت و ذهنها را از آن عظمت و دستاوردهای مهم به سمت دیگر منحرف کرد و مجددا گفتمان خود را با دو واژهی جدید میدان- دیپلماسی زنده کرد.
@daremtedadebidary
یادداشت_ اول ۱۴۰۱
#تحلیل_سیاسی
باسمه تعالی
از اول انقلاب تاکنون هیچ دورهای نبوده است که سران سه قوهی ما انقلابی و اینگونه با هم هماهنگ بوده باشند. به خصوص هماهنگی هدف و روش مجلس و دولت در این مقطع زمانی، در سرعت حرکت نسبتاً خوب نظام بسیار مؤثر است. آنچه مشخص است این است که این روند در آینده نزدیک منجر به برتری همهجانبه جمهوری اسلامی ایران در منطقه و به تبع در بینالملل خواهد شد.
بنابراین دشمن در بررسی خود به این نکته رسیده است که باید هرطور در این روند پرشتاب حرکت نظام، اختلال بهوجود بیاورد و یکی از بهترین راهها برنامهی اساسی و مرتب برای ضربه زدن به شخصیت سران قوا برای به هم زدن محور هماهنگی است تا با مشغول سازی به حواشی از سرعت در حرکت متن بکاهند.
جریانسازی علیه رئیس محترم مجلس را باید از این زاویه تحلیل و بررسی کرد. نقد به حاج باقر قالیباف همچون نقد به بسیاری دیگر از افراد نظام وجود دارد ولیکن میبایست مراقب بود که نقد به ایشان با چه روشی و در چه سطحی صورت میگیرد.
انتشار یک خبر که توسط یک برنامه از پیش تعیین شده با رصد خانوادهی او صورت گرفته است، حاکی از هدفمندی و تأیید مدعای ابتدای متن است.
حاج باقر عزیز هم میبایست مراقب باشد و در دام
۱-هدف اصلی دشمن یعنی هدایت او به سمت استعفا،
۲-هدف فرعی یعنی اختلال در مدیریت قوه مقننه و هماهنگی با دولت و
۳- هدف جزییتر یعنی تغییر افکار عمومی به سمت حاشیهها و غفلت از متن، نیفتد.
پیشنهاد؛ ارائه گزارش عملکرد از مدیریت قانونگذاری و ریل گذاریهای انجام شده در قالب یک مصاحبه...در پایان نیز اشاره ای کوچک به حرکتهای حساب شده دشمن برای ایجاد ناامیدی و القای اختلاف بین مردم و مسئولان کنند و اشاره به حقیقت ماجرا یعنی اطلاع از سفر سوریه و بیاطلاعی از سفر برگشت از ترکیه توسط داماد محترم کنند.
@daremtedadebidary
یادداشت_ شماره ۲سال ۱۴۰۱
#تحلیل_فرهنگی
به مناسبت بیانات امام خامنهای مدظلهالعالی در خصوص آموزش و پرورش
باسمه تعالی
امام خامنهای مدظلهالعالی؛
🎙"برای جمهوری اسلامی هیچ فرصتی بالاتر و بهتر از این دوازده سال (دوره دانشآموزی) نیست. این دوازده سال بزرگترین فرصت است برای جمهوری اسلامی که بتواند ارزشها را آرمانهای انقلاب را به درستی منتقل کند به این نسل و هویت اسلامی و ایرانی را در آن نهادینه کند. این دوازده سال بهترین فرصت است. خب این رسالت آموزش و پرورش است، رسالت معلمین، ببینید خیلی کار بزرگی است، این خیلی کار عظیمی است، این فقط یک تعلیم عادی و معمولی نیست این تعلیم بنیادین است. ۱۴۰۱/۲/۲۱"
سؤالات؛
۱- در دوازده سال تحصیل چه مفاهیمی به دانشآموزان انتقال داده میشود!؟
۲- چرا فضای محیط کلاسهای آموزشی اینگونه است!؟
۳-چرا روش آموزشی کنونی بسیار ضعیف است و حتی یادگیری زبان انگلیسی و عربی هم در چندسال ناقص است ولی در مؤسسات بیرون در کمتر از یکسال موفق به اخذ تافل میشوند!؟
برای یافتن سؤالاتی از این جنس و پیبردن به پیچیدگی های نظام آموزشی تحمیلی از غرب شما را به این متن از الوین تافلر دعوت میکنم؛
⚡️"با انتقال کار از مزارع و منازل می بایست کودکان را برای زندگی و کار در کارخانه آماده ساخت. صاحبان اولیه معادن، کارخانه ها و آسیاب ها در انگلستان در حال صنعتی شدن... دریافتند که «تقریبا تربیت افراد بالغ اعم از روستاییان یا افراد شاغل در صنایع دستی برای کار مفید در کارخانه غیر ممکن است.» (بنابراین باید به سراغ کودکان رفت و آنان را از کودکی برای کار مفید در کارخانه ها آماده کرد) آماده ساختن جوانان برای نظام صنعتی، بسیاری از مشکلات بعدی این نظام را به مقدار معتنابهی حل می کرد. در نتیجه ساختار مرکزی دیگری برای موج دوم به وجود آمد که همانا آموزش و پرورش همگانی بود.
🔰آموزش و پرورش همگانی که بر پایه مدل کارخانه طرح ریزی شده بود خواندن، نوشتن، حساب کردن و قدری تاریخ و موضوعات درسی دیگر را یاد می داد. این «برنامه درسی آشکار» بود، اما در پشت آن یک «برنامه درسی نهانی» که چندان آشکار نبود وجود داشت که اساسی تر بود: این برنامه که هنوز هم در اغلب کشورهای صنعتی معمول است، مشتمل بر سه درس است:
۱- درس وقت شناسی
۲- درس اطاعات
۳- درس کار تکراری و طولانی وار.
❇️ کار در کارخانه به کارگرانی نیاز دارد که به خصوص در مورد کار زنجیره ای به موقع سر کار حاضر شوند و از مقام بالا دستور بگیرند و بدون چون و چرا دستورات را اجرا کنند. در نهایت، کارخانه به زنان و مردانی احتیاج دارد که غلام حلقه به گوش ماشین یا اداره باشند و کارهای فوق العاده یکنواخت و تکراری را بدون چون و چرا انجام دهند.
✳️ بنابراین، از اواسط قرن نوزدهم به بعد با هجوم موج دوم (موج تکنولوژی) از کشوری به کشور دیگر پیشرفتی در امر آموزش و پرورش حاصل شد، کودکان از سنین پایین تر مدرسه را آغاز می کردند و سال تحصیلی طولانی تر و طولانی تر می شد (در آمریکا بین سالهای 1878 و 1954 در حدود 35 درصد بر طول سال تحصیلی افزوده شد) و نیز بدون وقفه بر سال های تحصیلی اجباری افزوده گردید.
🔴 تافلر در نهایت نتیجه می گیرد که:
اگر همه مطالب فوق را با هم بررسی کنیم به این نتیجه خواهیم رسید که خانواده هسته ای و مدارس به شیوه کارخانه، جزئی از نظام یکپارچه واحدی را تشکیل می دهند که جوانان را برای نقش هایشان در جامعه صنعتی آماده می سازد.
(منبع: موج سوم: آلوین تافلر- ترجمه شهیندخت خوارزمی- نشر فاخته- 1363- صفحه ۴۱)
@daremtedadebidary
پوستر تبلیغاتی امام خامنهای مدظله العالی در زمان انتخابات ریاست جمهوری
جکومت اسلامی، آن حکومتی است که مردم را به فکرکردن دعوت میکند و «هدایت ذهن مردم» را به عهده میگیرد.
#دولت_برنامه_ریز
@daremtedadebidary
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ تحول در نظام آموزشوپرورش
✔️🚩 افق تحول در آموزش و پرورش این است که آموزش ابتدایی را نباید به غیر از پدر و مادر واگذار کرد. در تحول بنیادین آموزش و پرورش، آموزش و پرورش در دوران ابتدایی نداریم.
📡✅ باید آنقدر نظامات تغییر کرده باشد، خود پدر و مادر متکفل امر آموزش فرزندان شوند.
💥☑️ چرا آموزشوپرورش در هفتسال اول نداریم؟ چون در سن اولیه رشد متغییر اصلی برای آموزش رفق و محبت است. یعنی اگر همه چیز را با عسل محبت مخلوط نکنید، آموزش اثر نمی کند و هیچ کس مثل پدرومادر نمیتواند این مقدار محبت به فرزند کند.
✍️ بعد از آن میتوان برای فرزند معلم گرفت.
@daremtedadebidary
باسمه تعالی
#یادداشت_سه
#متروپل_آبادان
ظهر روز دوشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۱ خبر ريزش ساختمان ۱۰ طبقه متروپل در خیابان امیری آبادان، ذهنها را به صبح روز پنجشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۵ در چهارراه استانبول تهران برد و خاطرات تلخ آن روزها را مجدد زنده کرد؛ تعداد کشته شدهها، زیرآوارماندهها و زخمیشدهها و در نهایت غم سنگین آتشنشانان غیوری که در حین عملیات آواربرداری به شهادت رسیدند. اینک هم هر ساعت اخبار آبادان را پیگیری میکنیم...
اما وقت آن است که یکبار برای همیشه به این مسئله ریشهای بپردازیم که چرا با وجود اتفاقاتی از این قبیل، هنوز هیچگونه تردیدی در مورد مرتفعسازی مطرح نمیشود؟! سؤال اساسی این است که چرا با وجود مشاهدهی آثار زیانبار مرتفعسازی هنوز همان اشتباه را تکرار میکنیم؟!
آیا وقت آن نرسیده است که یکبار دیگر اساس مدیریت شهری و مسکن سازی مبتنی بر آن را بررسی کنیم؟!
ساختمان پلاسکو فروریخت امّا به سرعت جایگزین آنرا ساختیم و قطعاً اگر هشدارمان را جدی طرح و پیگیری نکنیم برای متروپل هم جایگزین خواهند ساخت. چرا از این حوادث درس نمیگیریم و یکبار دیگر به علت ریشهای این وقایع نمیاندیشیم؟!
در بین اخبار این واقعه، دستور دادستان استان برای برخورد با مالک و پیمانکار و ناظران ساختمان رؤیت شد اما ای کاش دادستان کشور دستور ریشهیابی و بررسی اساس مرتفعسازی در کشور را صادر کنند.
آیت الله مکارم شیرازی مرجع تقلید شیعیان بر ریشه یابی علل فاجعه ریزش ساختمان متروپل آبادان که موجب کشته و مجروح شدن عده ای شده است تاکید کرد. ایشان از زاویهای این سؤال را مطرح فرمودند که "با وجود اینکه در ۴۰۰ سال قبل مسجد جامعی در اصفهان بنا شده که رنگ گنبد آن نیز تاکنون ثابت است، چرا یک بنای ده طبقه که هنوز مراحل ساختمانی آن تکمیل نشده، فرو میریزد؟!"
امّا زمان آن فرا رسیده است که این سؤال مطرح گردد که علت مرتفعسازی در ایران چیست؟
پدیده بلندمرتبه سازی از اواخر قرن نوزدهم در غرب شروع شد و از آن زمان تاکنون این پدیده به عنوان یکی از اشکال غالب، در صحنههای معماری و شهرسازی جهان چهره خود را به ثبت رسانده است. ایده بلند مرتبه سازی و رشد عمودی ساختمانها، نخست به منظور بهره برداری از زمین های مرکز شهر و در پی توجه به اقتصاد شهر مطرح گردید. استفاده فراگیر از این روش، به تدریج افزون بر کاربریهای اقتصادی مانند کاربریهای صنعتی، اداری و تجاری دامنگیر کاربریهای مسکونی نیز گشت و به مناطق پیرامونی شهر نیز گسترش یافت. از مهمترین دلایل توسعهی این پدیده، مسائل شهری مانند کمبود زمین، مسکن، بهینه نمودن هزینه تأسیسات شهری، جلوگیری از رشد افقی شهرها و ... مطرح شد، اما خود پدید آورنده مشکلات و نارسائیهایی مانند افزایش تراکم جمعیتی و ساختمانی، اختلال درتأسیسات زیربنایی وخدمات شهری از جمله ترافیک شهری، تأثیرات نامطلوب کالبدی و فضایی، زیست محیطی و بسیاری ازمسائل دیگر در فضای شهری، دسترسی نامناسب سواره و پیاده، حمل و نقل نامناسب، ترافیک، آلودگی هوای ناشی از ترافیک، کمبود پارکینگهای شهری، سایهاندازی، عدم نورگیری، اشرافیت، مشکلات زیست محیطی، مسدود شدن مناظر شهری، ایجاد دید بصری نامناسب را از اثرات منفی بلندمرتبهسازی میدانند که با وجود اتفاقات ریزش ساختمانهای ذکرشده، خطر تلفات انسانی نیز بر آن متصور است. آیا برای رفع این مشکلات نباید راهکارهایی متناسب با آنها طرح و اجرا کرد!؟
اما همه شواهد حاکم بر نظام تحولات ساخت و سازهای بلندمرتبه در ایران، گویای این است که نهتنها نیاز واقعی و منطقی اقتصادی برای رشد ارتفاعی برخی نواحی شهری وجود ندارد، بلکه اندیشه حاکم بر نظامات توسعه شهری نیز تعهدی نسبت به هدایت و تعدیل این جریان ندارد. گویا نهتنها جریانات واقعی توسعه شهری - اعم از جریان ثروت و سرمایه - بر اساس واقعیات ملموس و موجود، بلندمرتبهسازی را بهعنوان یک نیاز واقعی به رسمیت نمیشناسد، بلکه نظام مدیریت شهری نیز تنها بهعنوان بخشی از تزئینات نمادین به ساختن بناهای بلندمرتبه میاندیشد.
حقیقت آن است که مرتفعسازی و آپارتمانسازی امالفساد شهر و سبک زندگی است.
۱- منشأ بیماریهای روحی؛ انواع افسردگی و...
۲- منشأ بیماریهای فکری؛ وسواس فکری و...
۳- منشأ بیماریهای جسمی؛ نرمی استخوان و...
یکی از مهمترین علتهای مرتفع سازی را کمبود زمین مطرح میکنند، اما طبق بررسیهای انجام مشخص شده است که اگر به 24 میلیون خانوادهی ایرانی 1000متر زمین واگذار گردد در نهایت حدود 2% از کل مساحت ایران را دربرخواهد گرفت. بنابراین کبود زمین بهانهای بیش برای انبوهسازان سرمایهدار نبوده است.
بنابراین پیشنهاد اساسی نگارنده این است که اتفاق اخیر متروپل آبادان را نقطهی عطفی برای پایان دادن به مرتفعسازی و نقطهی آغازی برای برگشت به معماری غنی ایرانی- اسلامی قرار دهیم.
انشاءالله
@daremtedadebidary
استخدام دولتی بزرگترین خیانت در حق جوانان نخبه و نوآور است. استخدام دولتی خلاقیت و نوآوری را در بین جوانان نخبه از بین خواهد برد.
#نهاد_متفاوت_از_سیستم
بسمالله
#یادداشت_چهار
#سالگرد_رحلت_امام_خمینی_ره
مهمترین مشکل حال حاضر دنیا و منجمله جامعهی ما کمبود مدیرانی در طراز انقلاب اسلامی است.
سالهاست که یکی از موضوعات تحقیقاتم سبک مدیریت است. آخرین عنوانی که برای آن انتخاب نمودهام این است؛«تفاوت دو سبک مدیریت در نهاد و سیستم» تقریباً سعی شده است که از همهی زوایای مختلف به بررسی تفاوتهای آنها بپردازم. اما نقطهی اصلی شروع این پروژه شخصیت بزرگ حضرت امام خمینی ره بود. برای من چگونگی به جوشش درآوردن یک ملت برای انقلاب عظیم ایران سؤال بود. به ابعاد مختلفی از ارکان مدیریت امام عظیم الشأن ره رسیدم. از میان مؤلفههای گوناگون ایشان، ویژگی خاصی در قلب و ذهنم محوریت گرفت؛ «نوکر دانستن خود برای یک ملّت».
به نظرم این مفهوم هستهی مرکزی مدیریت اسلامی است. عجیبتر آنکه مردم این موضوع را با قلب خود دریافته بودند و این یکی از اصلیترین ارکان ارتباط قوی بین امام ره و امت بود. این دریافت مردم بصیر ناشی از دیدن سبک مواجههی ایشان با خانواده، نزدیکان و مسئولان بود.
جالبتر آنکه یکی از دوستان میگفت در عظمت صدور همین ویژگی بزرگ حضرت امام ره همین بس که:
«فردی سنی از اهالی لبنان وقتی عکس امام خمینی ره با سینی چای را میبیند آنچنان عمق این روحیهی امام ره در ایشان اثر میگذارد که اولاً شیعه و ثانیاً طلبه حوزه علمیه قم می شود.»
آری کسی که قلباً خود را خادم مردم میداند در رفتار و کلام او ساری و جاری میگردد.
امام خامنهای مدظلهالعالی خلف صالح ایشان نیز همین رویکرد را دارند.
حال مقایسه کنیم با قبل انقلاب و حاکمان سایر جهان.
@daremtedadebidary
باسمه تعالی
#یادداشت_پنجم
یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۱ رییس انجمن علمی فیزیوتراپی ایران؛ محمد مؤذن زاده در یک نشست خبری که در محل انجمن برگزار شد هشدار داد: "
۱- به علت بی تحرکی،
۲- استفاده از رایانه و
۳- تغذیه نادرست
در مدت شیوع همه گیری کرونا تاکنون اختلالات اسکلتی و عضلانی در کودکان کشورمان ۳۰ درصد افزایش یافته است و آنان در ۴۰ سالگی نیز دچار بیماری پوکی استخوان و غیره می شوند."
نکته؛
۱- بی تحرکی،
۲- استفاده از رایانه و
۳- تغذیه نادرست
ناشی از زندگی در محیط محدود و محصور آپارتمان است.آپارتمان به دلیل عدم تهویهی مناسب هوا، عدم نورگیری مناسب، عدم فضای مناسب برای تحرک و بازی و... مهمترین علت این تهدیدات سلامت نسل آینده کشور است. اگر خانه حیاط دار باشد بساط تحرک و پویایی و مصرف برخی از اقلام تغذیهی سالم فراهم میشود.
مسئولام محترم لطفاً فکری کنید قبل از آنکه دیر شده باشد...
@daremtedadebidary
باسمه تعالی
یادداشت_ششم
امروز ۲/آذر سالروز موضع تاریخی امام خامنهای مدظله العالی نسبت به خطبه «مانور تجمل» است؛ شاید برای بسیاری از مردم این سؤال مطرح باشد که چرا امام خامنهای مدظله العالی نسبت به مواضع آقای هاشمی رفسنجانی، موضعگیری نداشتند! در ذیل قطعهای از تاریخ مرور میشود تا یادآوری کند که از همان ابتدا معظم له نسبت به تصمیمات و مواضع غلط هر جریانی تبیین داشتهاند اما افسوس که حتی بسیاری از متدینین هم توجه دقیقی به فرمایشات ایشان نداشتهاند.
آقای هاشمی در ۱۸ آبان ۱۳۶۸ در خطبه نماز جمعه که معروف به «مانور تجمل» شد میگویند:" اظهار فقر و بیچارگی کافی است و زمان آن رسیده است که مسئولین به "مانور تجمل" روی آورند!"
امام خامنهای مدظله العالی دو هفتهی بعد
در تاریخ ۲/آذر/۱۳۶۸ میفرمایند:
"اینجانب از اینکه کسانی میکوشند تا در میان مردم ما «رسم تجملگرایی» و اسراف و ولخرجی را شایع کنند، شدیداً نگران و متأسفم."