حضرت امام در نجف در مسجد شیخ انصاری درس می فرمودند که خاطرۀ جالبی اتفاق افتاد. در آن وقت میوه فروش های زیادی روی الاغ میوه بار می کردند و برای فروش از آنجا رد می شدند. روزی هنگام درس یکی از آقایان اشکال کرد. در همین لحظه صدای عرعر الاغی هم بلند شد بطوری که حضرت امام متوجه نشدند این آقا چه می گوید. امام فرمودند: «ببخشید خر تو خر شد، سؤالتان را دوباره بگویید». 😂😂
@daremtedadghadir
#داستان_بهلول_و_مرد_شياد :
آورده اند كه بهلول سكه طلايي در دست داشت و با آن بازي مي نمود. شيادي چون شنيده بود كه بهلول ديوانه است جلو آمد و گفت: اگر اين سكه را به من بدهي در عوض ده سكه كه به همين رنگ است به تو مي دهم!بهلول چون سكه هاي او را ديد دانست كه سكه هاي او از مس است و ارزشي ندارد به آن مرد گفت به يك شرط قبول مي نمايم! اگر سه مرتبه مانند الاغ عرعر كني . شياد قبول نمود و مانند خر عرعر نمود. بهلول به او گفت: خوب الاغ جون چون تو با اين خريت فهميدي سكه در دست من است از طلاست. من نمي فهمم كه سكه هاي تو از مس است. آن مرد شياد چون كلام بهلول را شنيد از نزد او فرار نمود.😂
@daremtedadghadir
#جنازهاي_در_تابوت
جنازهاي را در تابوت ميبردند. درويشي با پسرش در راه ايستاده بودند.
پسر از پدر پرسيد: بابا در آن جعبه چيست؟
پدر گفت: آدم.
پسر پرسيد: او را به كجا ميبرند؟
پدر گفت: به جايي كه نه خوردني است، نه پوشيدني، نه نان، نه هيزم، نه آتش، نه طلا، نه نقره، نه فرش و نه گليم.
پسر گفت: بابا، مگر او را به خانهي ما ميبرند؟!
@daremtedadghadir
📚آیت الله شیخ رضا ستوده می فرمایند: شبی در یکی از مراسم های احیای ماه رمضان که در مسجد برگزار می شد، هنگام خاموش بودن چراغ ها و وسط «بِکَ یا الله» جمعیت، یک بنده خدایی با هزار آرزو از خدا، قرآن را بر سر گرفته و از ته دل و با خشوع کامل، مشغول گفتن «#بک_یا_الله» بود که ناگهان تکه کوچکی از گچ و خاک سقف مسجد که طبله کرده بود و نیاز به تعمیر داشت، کنده شد و محکم به ملاجش خورد. بنده خدا که ضربه ناگهانی حسابی پیشانی اش را به درد آورده بود و با این ضربه آسمانی فکر می کرد دارد راه را خطا می رود، ناگهان ذکرش عوض شد و گفت: #نَکَ_یا_الله! نَکَ یا الله!😂
@daremtedadghadir
♦️۳۵۵۶۴۰ ریال هزینه تزئینات توالت فرح
🔹سند دفتر شهبانو و دربار شاهنشاهی سال ۱۳۴۴
وقتی حقوق ماهانه یک کارگر ۲۱۰۰ریال بود
@daremtedadghadir
🔺گویا امام جماعت لشکر یزیدان سازمان منافقین مجید معینی است!
▪️داستان معینی داستان سقوط است! مجید معینی از روحانیون مبارز قبل از انقلاب بود که فعالیتهای مبارزاتی و فرهنگی زیادی داشت. به جای غذای خورشتی او نان و نمک، یا نان و پیاز میخورد! لباس مندرس به تن میکرد و با چند ساعت خواب در شبانه روز و فعالیت وسیع مبارزاتی و مقاومت عجیب در برابر شکنجه های ساواک محبوب جوانان شده بود. امام جماعت مسجد بود! اینها بخشی از ویژگیهای مجید معینی امام جماعت حال حاضر سازمان مجاهدین است. بچه های سازمان او را آقا صدا میکنند! مداحی میکند و قبلا ملبس بوده است. نفوذ شاخ و دم ندارد!
▪️خمینی کبیر گفت چه بسا نماز شب خوانهایی که از جنود شیطانند!
@daremtedadghadir
لباس گرم چند لایه حضرت آقا امروز در اتاق جلسات غیر رسمی با حضور بعضی مسئولین سازمان تبلیغات، خیلی برای چشم های بینا پیام دارد.
با یکی از حاضرین جلسه صحبت میکردم گفت کاغذی روی دیوار نصب بود به این مضمون که به جهت صرفه جویی در مصرف گاز رعایت های بیشتری در این مکان صورت میگیرد.**
"حسین ابراهیمی"
@daremtedadghadir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از زبان امام خمینی خطاب به براندازهایی که اخیراً ظاهراً ائتلاف کردند، بشنویم ...
انگار برای همین امروزه!
@daremtedadghadir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگن شاه از ایران رفت و قدرت رو رها کرد که کسی کشته نشه!
سوال: چرا تو کشتارهای قبلی که به اون همه خونریزی ختم شد نرفت و ماند؟
کاش تاربخ بخونن...
@daremtedadghadir
سردار شھید قاسم سلیمانے:
هر وقت در سختےهای جنگ، فشارها بر ما حادث مےشد و بہ صورت بسیار مضطری هیچ کاری از ما برنمی آمد، پناهگاهی جز زهرا (سلاماللهعلیھا) نداشتیم..
@daremtedadghadir
ابراهیممۍگفت:
براےرفعگرفتارےهابادقتتسبیحات
حضرتزهراسلاماللّہرا بگویید :)
#شهیدابراهیمهادی
@daremtedadghadir