eitaa logo
در انتظار گل نرگس
3.4هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
46 فایل
﷽ ادمین: @talabeh1375 ادمین تبادلات: کپی آزاد 🥀🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
[. . .ولـے خودمونیمـ سردار بہ اسمت پیشوند #شهید خیلـے میاد:)). . .] «💔 [ #شهید_قاسم_سلیمانـے ] ══════°✦ ❃ ✦°══════
📩 ◄ 🍁شهـید محســن حججی: همـه می گـویند: خــوش بحـال فلانی شد اما هیــچ کس حواسش نیست که فلانی برای شهید شدن شهیـد بــودن را یاد ڱـــرفت. ↷↷↷ ┏━✨🌹✨🌸✨━┓ 🌸 @darentezar14🌸 ┗━✨🌸✨🌹✨━
📩 ◄ 🍁شهـید محســن حججی: همـه می گـویند: خــوش بحـال فلانی شد اما هیــچ کس حواسش نیست که فلانی برای شهید شدن شهیـد بــودن را یاد ڱـــرفت. ↷↷↷ ┏━✨🌹✨🌸✨━┓ 🌸 @darentezar14🌸 ┗━✨🌸✨🌹✨━
حـجابت ارزشش با خون برابرے میـڪند مواظبشـ باش خواهرم ✋ خواهرمــ سرمـ رفتـ روسریـت نرود جان شمـا و جان زهرایے❤️ دعای خیر مادر پشتوانه ی زندگی‌ات خواهرم🌹 -------------------------- ┏━✨🌹✨🌸✨━┓ 🌸 @darentezar14🌸 ┗━✨🌸✨🌹✨━
✨﷽✨ 🌹شهیدی که (عج) کفنش کرد 🌸شهیدی بود که همیشه ذکرش این بود، نمی دونم شعر خودش بود یا غیر... 🌺یابن الزهرا یا بیا یک نگاهی به من کن یا به دستت مرادر کفن کن.🌺 🌸از بس این به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه) علاقه داشت به دوست روحانی خود وصیت می کند. اگر من شهید شدم دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی... 🌸روحانی می گوید: " ما از جبهه برگشتیم وقتی آمدیم دیدیم عکس شهید را زده اند. پیش پدر و مادرش آمدم گفتم: " این شهید چنین کرده است آیا من می توانم در مجلس ختم او سخنرانی کنم؟" و آنان اجازه دادند... 🌸در مجلس سخنرانی کردم بعد گفتم ذکر شهید این بوده است: 🌺یا بن الزهرا یا بیا یک نگاهی به من کن یا به دستت مرا در کفن کن🌺 🌸وقتی این جمله را گفتم ، یک نفر بلند شد و شروع کرد فریاد زدن . وقتی آرام شد گفت: " من غسال هستم دیشب آخرهای شب به من گفتند یکی از شهدا فردا باید تشییع شود و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی وقتی که می خواستم این شهید را کفن کنم دیدم یک شخص بزرگواری وارد شد گفت: " برو بیرون من خودم باید این شهید را کفن کنم." 🌸من رفتم در وسط راه با خود گفتم این شخص که بود و چرا مرا بیرون کرد؟؟؟ با عجله برگشت و دیدم این شهید کفن شده و تمام فضای غسالخانه بوی عطر گرفته بود." 🌸از دیشب نمی دانستم رمز این جریان چه بود.اما حالا فهمیدم ...نشناختم...😔 📚منبع: کتاب روایت مقدس صفحه 96 به نقل از نگارنده کتاب "میر مهر" سید مسعود پور اقایی 🌼السَّلام عَلی المَهدی🌼 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚 در انتظار گل نرگس ┏━✨🌹✨🌸✨━┓ 🌸 @darentezar14🌸 ┗━✨🌸✨🌹✨━
احمدمحمد مشلب: مراقب خود باشید که این مهمترین چیز است...شما بفکر باشید و زینبی برخورد کنید. ┏━✨🌹✨🌸✨━┓ 🌸 @darentezar14🌸 ┗━✨🌸✨🌹✨━
‍ قهر بودیم😞 درحال نمازخوندن بود📿 نمازش که تموم شد؛ هنوز پشت به اون نشسته بودم کتاب شعرش رو برداشت📖 و با یه لحن دلنشین☺️ شروع کرد به خوندن😍 ولے من باز باهاش قهربودم!!😒☹️ کتابو گذاشت کنار🙄 بهم نگاه کرد و گفت: "غزل تمام؛ نمازش تمام؛ دنیـا مـات؛ سکوت بین من و واژه ها سکونت کرد!🙄 بازهم بهش نگاه نکردم☹️ اینبارپرسید : عاشقمے؟؟؟🙄 سکوت کردم؛ گفت : عاشقم گر نیستے😓 لطفی بکن نفرت بورز😬 بےتفاوت بودنت😕 هرلحظه آبم مےکند😞 دوباره با لبخند پرسید:😊 عاشقمــــے مگه نه؟؟!!!🤔 🙄 گفتم:نـــــه!!!😑 گفت: لبت نه گوید و پیداست مے گوید دلت آری🙄😋😅 که این سان دشمنے یعنے که خیـلے دوستـم دارے"😍😅😉 زدم زیرخنده😅 و روبروش نشستم؛😊 دیگه نتونستم بهش نگم که وجودش چقد آرامش بخشه... ☺️ بهش نگاه کردم و ازته دل گفتم خداروشکرکه هستے😍😌💞 ┏━✨🌹✨🌸✨━┓ 🌸 @darentezar14🌸 ┗━✨🌸✨🌹✨━