eitaa logo
در مسیر شهادت
628 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
668 ویدیو
15 فایل
❧ هشت سال دفاع مقدس ما صرفاً یک امتداد زمانی و فقط یک برهه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی زمانی نیست؛ گنجینه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی عظیمی است که تا مدتهای طولانی ملت ما میتواند از آن استفاده کند. #سیدنا #راهیان_نور_مجازی ⇢سازمان بسیج دانش آموزی استان قزوین ❥
مشاهده در ایتا
دانلود
اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان عج‌و‌باب‌الحوائج🌼 🍃🌸السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان🌸🍃 🍃🌺السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.🌺🍃 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم... @darentezareshahadat
108565_173.mp3
2.3M
🌴 دعای با نوای حاج محمود کریمی | بشنویم و زمزمه کنیم به نیت فرج، رفع ویروس منحوس و خطیر کرونا و استشفای مریضان 🌴 🆔 @darentezareshahadat
🔰 | 🔻 ۲۰ خرداد سالگرد شهادت آیه الله محمدرضا سعیدی گرامی باد.
🎨 | 🔻 شهادت عباس، خیلی‌ها را متأثر کرد و خیلی‌ها را هم متحول؛ بی‌آنکه عباس را بشناسند... 🌷 بیست خردادماه سالروز شهید مدافع حرم عباس دانشگر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🆔 @darentezareshahadat
•◌🌿🦋🌿◌• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ |•🌱گفتم خدایا همنشینم باش👀 گفت من مونس کسانی هستم که مرا یاد کنند🧕 گفتم چه آســان به دست می آیی؟ گفت پس آســان از دستم نده!🌱•| ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🆔 @darentezareshahadat
الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ آیا تا به حال خداوند را برای آفریدنِ کسانی که دوستشان دارید شکر کرده‌اید؟ آیا تا به حال خداوند را برای آفریدنِ کسانی که دوستتان دارند شکر کرده‌اید؟ 🆔 @darentezareshahadat
🌷 بر ما برسانید ، دوایے لطفاً از غصہ مریضیم ، شفایے لطفاً در نسخہ‌ے ما جاے دوا بنویسید یڪ چاے غلیظ ڪربلایے لطفاً 💚 🌷 🌙 🆔 @darentezareshahadat
⚠️ یه موتور گازے داشت که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و باش میومد مدرسه و برمیگشت . یه روز عصر ... که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت رسید به چراغ قرمز . ترمز زد و ایستاد یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد : الله اکبر و الله اکــــبر ... نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب . اشهد ان لا اله الا الله ... هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید چش شُدِه⁉️ قاطی کرده چرا⁉️ خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتاد و رفتن آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟ چطور شد یهو؟؟!! حالتون خُب بود که؟!! مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟  پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن . من دیدم تو روز روشن ☀️ جلو چشم امام زمان داره گناه میشه به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه دیدم این بهترین کاره !" همین‼️✌️ 📜برگےازخاطرات‌شهید مجید زین الدین 🆔 @darentezareshahadat
🌷شهید ناصر بختیاری 🆔 @darentezareshahadat
بابا پرید وسط حرفش و گفت: _علی ولش کن.دست از سرش بردار.😠 علی عصبانی از خونه رفت بیرون.... اولین باری بود که تو خونه ی ما کسی رو حرف بابا اما و اگه آورده بود.😔نه اینکه بابا زورگو باشه.همیشه عاقل ترین بوده و ما بچه هاش خوب میدونیم بابا درست ترین راه رو میگه. اهل نصیحت کردن نیست و با نگاهش به ما میفهمونه کارمون درسته یا نه.اما امروز علی بخاطر من به بابا نگاه نکرد. علی بعد روز دفن امین، از وقتی رو شونه ش گریه کرده بودم دیگه علی سابق نبود.😞😣می فهمیدمش ولی تنها دلخوشی منم فقط اون ماشین بود.😢❤️🚙 شرمنده بودم...😓 رفتم تو اتاقم.نیم ساعت بعد با علی تماس گرفتم.جواب نداد.بهش پیام دادم: 📲_داداش مهربونم،نگران قلب من نباش.قلبی که یه بار ایستاد و بخاطر امین دوباره تپید،بخاطر امین دیگه نمی ایسته.💔😞 چند دقیقه بعد پیام داد: 📲_دلم برای خنده ها و شوخی هات تنگ شده.😔 چیزی نداشتم بهش بگم.فقط شرمنده بودم.😓همه ی خانواده بخاطر حال من ناراحت بودن.اما من حتی نمیدونستم این ناراحتی تموم شدنیه یا نه.با خودم گفتم روزی که من بتونم بخندم و شوخی کنم دیگه نمیاد.😒 چند دقیقه بعد محمد اومد پیشم.نگاهم کرد.دوباره چشمهاش پر اشک شد.😢سرمو انداختم پایین.شرمنده بودم. بابغض گفت: _زهرا،این روزها کی تموم میشه؟😢 جوابی نداشتم.گفت: _چقدر باید بگذره که بشی زهرای سابق؟ زهرای قوی و خنده رو.😢😕 تو دلم گفتم اون زهرا مرد،کنار امین دفن شد.😞دیگه برنمیگرده ولی نمیتونستم به برادرهایی که اینجوری دلشون برام میسوخت این حرفهارو به زبان بیارم. محمد چند دقیقه نشست و بعد رفت. یه شب خواب امین رو دیدم.... 💤گفت هفته ای یکبار بیا. اگه قرار باشه هفته ای یکبار برم سر مزارش بقیه روزها رو چکار کنم؟🙁😢 همون روزها بود که مریم اومد تو اتاقم. گفت: _طاقت دیدن تو رو تو این وضع نداشتم. برای همین کمتر میومدم پیشت.ولی زهرا این وضعیت تا کی؟ الان پنج ماه از شهادت آقا امین گذشته.😒😕یه نگاهی به مامان و بابا کردی؟ 🙁چقدر پیر و شکسته شدن.داغ امین بزرگ بود برای همه مون.تو بیشترش نکن.😒 راست میگفت ولی باید چکار میکردم.همه از دیدن من ناراحت میشدن.شاید حق داشتن.قیافه من ناراحت کننده بود.😔 چند روز بعد همه خونه ما جمع بودن. حداقل هفته ای یکبار همه دور هم جمع میشدیم.تو این مدت وقتی همه بودن من تو اتاقم بودم.اما امشب میخواستم پیش بقیه باشم.گرچه خیلی برام سخت بود ولی دیگه نمیگفتم نمیتونم. رفتم تو هال... نسبتا بلند سلام کردم.سرم پایین بود ولی نگاه همه رو حس میکردم.مامان گفت: _سلام دخترم. به کنارش اشاره کرد و گفت: _بیا بشین. رفتم کنارش نشستم.سکوت سنگینی بود. سرمو آوردم بالا.به مامان نگاه کردم. مامان با لبخند نگاهم میکرد.😊لبخند شرمگینی زدم.☺️مریم راست میگفت، مامان خیلی شکسته شده بود.😓چشمهام پر اشک شد ولی نباید اجازه میدادم الان بریزه.به بابا نگاه کردم. بالبخند رضایت نگاهم میکرد.شرمنده تر شدم.😥😓بابا هم خیلی شکسته شده بود.تقریبا همه مو هاش سفید شده بود.دیگه نتونستم اشکمو کنترل کنم و ریخت روی صورتم.😭همونجوری که به بابا نگاه میکردم سریع پاکش کردم و لبخند زدم.☺️علی ناراحت نگاهم میکرد.محمد با نگاهش تأییدم میکرد. اسماء و مریم هم نگاهم میکردن و از چشمهاشون معلوم بود از دیدنم خوشحال شدن.ولی چهره همه داغ دیده بود.😒 سرمو انداختم پایین و با خودم گفتم... زهرا خانواده ت این مدت باهات مدارا کردن.حالا نوبت توئه که محبت هاشون رو جواب بدی.☺️☝️ سرمو آوردم بالا.رضوان بغل مریم بود.یک سال و نیمش بود ولی من راه رفتنش رو ندیدم.بلند شدم.بغلش کردم و باهاش حرف میزدم.به مامان گفتم: _بقیه بچه ها کجان؟☺️ مریم بلند شد رفت سمت حیاط و بچه ها رو صدا کرد.بچه ها ساکت اومدن تو خونه... تا چشمشون به من افتاد جیغی کشیدن و بدو اومدن پیشم.😍🤗 دلم واقعا براشون تنگ شده بود.... 👧🏻👦🏻👧🏻 ادامه دارد.. 🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ اولین اثــر از؛ ✍ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @darentezareshahadat ═══✼🍃🌹🍃✼══
دلم واقعا براشون تنگ شده بود... محکم بغلشون کردم.امیرمحمد پسر علی شش سالش بود.گفت: _عمه حالت خوب شد دیگه؟😍👦🏻 بالبخند گفتم: _بهترم عزیزم.دعا کن خوب بشم.😊 ضحی که الان پنج سالش بود گفت: _عمه ما اینقدر برات دعا کردیم که زود خوب بشی.👧🏻😍🙏 چشمهام پر اشک شد...😢 حتی بچه ها هم بخاطر من ناراحت بودن.گفتم: _بخاطر دعاهای شما بود که خدا کمکم کرد.😢😊 حنانه هم که نزدیک دو سالش بود خودشو انداخت بغلم👧🏻🤗 و با دستهای کوچولوش نوازشم میکرد. مهر ماه شد... دانشگاه ثبت نام کردم.ترم آخرم بود. باشگاه هم میرفتم.سرمو شلوغ کرده بودم که زندگیم عادی بشه.😊👌ولی هنوز از ماشین امین استفاده میکردم. وقتی تو ماشین مینشستم بوی امین میومد.💖🚙💓 دیگه میخندیدم،شوخی میکردم،زندگی میکردم ولی ... تو دلم غمی بود که تموم شدنی نبود. هشت ماه از شهادت امین گذشت... از باشگاه میرفتم خونه،با ماشین امین.تو خیابان یه دفعه یه ماشین خارجی از پارک در اومد و محکم خورد به ماشین من.🚗 ای وای ماشین امینم..😱😨🚙 پیاده شدم ببینم ماشینم چی شده.در سمت کنار راننده کلا رفته بود داخل. راننده ی اون ماشین که پسر جوانی بود تا دید راننده خانومه و چادری، شروع کرد به فرافکنی.😐 با دعوا گفت: _خانم چکار میکنی؟حواست کجاست؟ماشینمو خراب کردی.کلی خسارت زدی.😡🗣 الان وقت و بودنه.با اخم نگاهش کردم.گفت: _چیه؟یه جوری نگاه میکنی انگار من مقصرم.😠 خیلی پر رو بود... اطرافمون جمع شدن و ترافیک شد.رفتم سمت ماشینم.گوشیمو برداشتم و به پلیس زنگ زدم.📲😏تا متوجه شد به پلیس زنگ زدم از پشت بهم حمله کرد که گوشی رو بگیره.گوشیم از دستم افتاد و شکست.😠 منم جا خوردم یکی محکم زدم تو ساق دستش.فریاد بلندی زد.گفتم: _چته؟ چرا حمله میکنی؟مگه نمیگی من مقصرم؟خب بذار پلیس بیاد خسارت بگیری.😠😏 با فریاد گفت: _تو چته؟وحشی..دستم شکست.😡🗣 با عصبانیت داد زدم: _تو حمله کردی.گوشی منم شکستی.😡 مردم سعی میکردن آروممون کنن. گفت: _هم به ماشینم خسارت زدی هم دستمو شکستی. باید عذرخواهی کنی تا شاید ببخشمت.😏😡 پوزخند زدم و به آقایی گفتم: _لطفا زنگ بزنید پلیس بیاد😏 رو به پسره گفتم: _تا ببینم کی مقصره. مردم به پسره میگفتن تو مقصری ولی زیر بار نمیرفت.چند نفری هم به من میگفتن تو کوتاه بیا.گفتم: _باید معلوم بشه کی مقصره و مقصر عذرخواهی کنه. چند دقیقه گذشت... پسره زیر فشار بود.هم همه بهش میگفتن معلومه که تو مقصری،هم دستش درد میکرد،هم از اینکه داشت کم میاورد عصبی بود.داد زد: _خیلی خب،برو.خسارت نمیخوام.😠 با خونسردی به جمعیت گفتم: _زنگ بزنین پلیس بیاد،چرا ایستادین نگاه میکنین؟ مگه نمیخواین راه باز بشه؟ چند نفری پسره رو کنار کشیدن و چیزی بهش گفتن که آروم شد.نمیدونم چه ریگی به کفشش بود که نمیخواست پلیس بیاد.😐 اومد سمت من و آروم گفت: _هر چقدر پول میخوای نقدا همینجا میدم.فقط تمومش کن.😕 با اخم نگاهش کردم و گفتم: _اولا به پولی که موقع تصادف طرف مقصر پرداخت میکنه میگن خسارت.😠☝️ثانیا خسارت نمیخوام.همونکه قبلاج گفتم.مقصر باید معلوم بشه و عذر خواهی کنه.. ادامه دارد.. 🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ اولین اثــر از؛ ✍ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @darentezareshahadat ═══✼🍃🌹🍃✼══
اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان عج‌و‌باب‌الحوائج🌼 🍃🌸السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان🌸🍃 🍃🌺السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.🌺🍃 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم... @darentezareshahadat
108565_173.mp3
2.3M
🌴 دعای با نوای حاج محمود کریمی | بشنویم و زمزمه کنیم به نیت فرج، رفع ویروس منحوس و خطیر کرونا و استشفای مریضان 🌴 🆔 @darentezareshahadat
🔴 یک پیشنهاد برای ایام انتخابات 👈 این روزها فراز زیر از را مرتباً و در صورت امکان بعد هر نماز تکرار کنیم و از خدا، روی کار آمدن یک دولت کریمه را درخواست کنیم: 📖 اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ وَ الْقَادَةِ إِلَى سَبِيلِكَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا كَرَامَةَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ. 🤲 خدايا به سوى تو مشتاقيم‏ براى يافتن دولت كريمه‌اى كه اسلام و اهلش را به آن عزيز گردانى و نفاق و اهلش را به وسيلۀ آن خوار سازى و ما را در آن دولت از دعوت‌كنندگان به سوى طاعتت و رهبران به سوى راهت قرار دهى و كرامت دنيا و آخرت را از بركت آن‏ روزيمان فرمايى. 🆔 @darentezareshahadat
*یاد باد آن روزگاران یاد باد ...* یاد روزهای خوش جبهه ها... خبر آمد که امسال توفیق زیارت امام حسین ع در کربلا حاصل میشود و راه بسته کربلا باز میگردد. همانگونه که در باغ شهادت باز، باز است، ان شاله با توسلات عاشقان وشیعیان، در باغ زیارت هم، باز خواهد شد، طبق فرموده رهبری، اشک، راهکار رسیدن به شهادت هست؛ اشک و توسل، راهکار رسیدن به زیارت وتوسل وموفقیت است. بنا به سفارش بزرگان، راهگشا و راهکار مشکلات، صلوات، زیارت عاشورا و حدیث کسا می باشد. بنابر داریم در طول روز، با ذکر صلوات، و روزها با قرائت حدیث کسا، و شب ها با قرائت زیارت عاشورا، خاضعانه از خداوند متعال، برطرف شدن مشکلات پیش روی کشور، وانتخاب اصلح در پای صندوقهای رای بدنیا ثابت کنیم که انقلاب اسلامی هنوز زنده و خروشان و درخط ولایت و رهبری سراز پا نمیشناسندو به آیت خدا، مطیع ولایت، سید شجاع و با کفایت،رئیسی پاکدل و مالک اشتر زمان، رای خواهیم داد ودر این راه فقط به ندای دل رهبری وانجام تکلیف و رسالت عمل خواهیم کرد. @darentezareshahadat
هدایت شده از دانش آموز انقلابی ، مدرسه انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 موسی افشار عضو هسته مرکزی منافقین: اگر مردم انتخابات را تحریم کنند بعد از آن ایران را آتش می زنیم! 🔹️ برای اینکه هسته های ما در همه شهرهای ایران بتوانند ایران را شعله ور کنند گام اول باید مردم انتخابات را تحریم کنند... https://shad.ir/qazvinbasij
😍 😉✌️ ⚠️ همــــــراه ما باشید که قراره کلـــی فضاهای گنگ ذهنمون راجب انتخابات و مسائل کشور بـــــه سوی آگاه شــدن بــــره😎👊 ✔️انتخاب من سخنران: دکتر مجتبی باستان رئیس سازمان بسیج دانش‌آموزی کشور زمان:۲۲ خرداد ساعت ۱۰ صبح •| https://shad.ir/qazvinbasij |•
مداحی آنلاین - غفلت از گذر عمر - استاد مومنی.mp3
3.01M
♨️غفلت از گذر عمر 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 🆔 @darentezareshahadat
یا حضرݓ معصومہ(س) ما بہ لطف صفاے مقدمݓاטּ دو حرم مثل داريم ايـטּ طرف قم ڪه خاكِ تربݓ توسݓ آטּ طرف داريم (س) 🌺 🎊🌺 🆔 @darentezareshahadat
مداحی آنلاین - از کریمان سنگ می خواهیم ما زر می رسد - مهدی رسولی.mp3
6.42M
🌸 (س) 💐از کریمان سنگ میخواهیم ما زر میرسد 💐در حرم از آنچه میخواهیم بهتر میرسد 🎤 👏 👌بسیار دلنشین 🆔 @darentezareshahadat
••• ✅ یڪ پیشنہاد براے ایام انتخابات این روزها فراز زیر از را مرتباً و در صورت امڪان بعد هر نماز تڪرار ڪنیم و از خدا، روے ڪار آمدن یڪ دولت ڪریمه را درخواست ڪنیم: اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ وَ الْقَادَةِ إِلَى سَبِيلِكَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا كَرَامَةَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ. خدايا به سوى تو مشتاقيم‏ براے يافتن دولت ڪريمه‌اے ڪه اسلام و اهلش را به آن عزيز گردانے و نفاق و اهلش را به وسيلۀ آن خوار سازے و ما را در آن دولت از دعوت‌ڪنندگان به سوے طاعتت و رهبران به سوے راهت قرار دهے و ڪرامت دنيا و آخرت را از برڪت آن‏ روزيمان فرمايـے. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @darentezareshahadat ═══✼🍃🌹🍃✼══
ما پی نبرده ایم تو را آن  چنان که هست کاری نکرده ایم به قدر توان که هست کاری برای آمدن تو نکرده ایم اما برای نذر قدوم تو جان که هست گر بی قراری دل ما آشکار نیست پیدا ز حال و روز پریشانمان که هست 🆔 @darentezareshahadat
33.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 همسفر عشق | 🔻 حکایت رزمنده «دفاع مقدس» که شهید «مدافع حرم» شد/«گره شهادت» چگونه باز می‌شود؟ 🆔 @darentezareshahadat
📞مکالمه سه دقیقه ای 🔹 الو. سلام. می‌خواستم چند دقیقه‌ای درباره مشکلات شهر/کشورمون باهاتون صحبت کنم. سوالاتم رو برای یک تحقیقی لازم دارم. میتونم وقتت تون رو 3 دقیقه بگیرم؟ 🔻 بنظر شما مهم‌ترین مشکلات شهر/کشور ما چه چیزهایی هستند؟ 🔆 مسائل اقتصادی و معیشتی مهم‌ترین چالش موجود هستند؟ 💠 بنظر شما مشکلات اقتصادی/ اجتماعی/ کشاورزی در منطقه ما قابل حل هستند؟ 🔹 بعضا گفته میشه که علت این مشکلات تحریم خارجیه. نظر شما چیه؟ 🔸 بنظر شما چه راهکارهایی برای رفع مشکلات و پیشرفت کشور وجود دارد؟مدیریت درست چقدر تاثیرگذار است؟ 📣 به عنوان سوال آخر، فکر می‌کنید از بین نامزدهای انتخاباتی موجود کسی به پاسخ های شما نزدیک است؟ خیلی ممنون که وقت‌تون رو در اختیار ما قرار دادید. 🆔 @darentezareshahadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با "عُمَرِ سَعد" چه فرقی داری؟ شمر چه صفاتی داشت؟ آقای مسئولی که برای رسیدن به یه پُست و مقام، هرکاری می‌کنی؛ تو با "عُمَرِ سَعد" چه فرقی داری؟ سخنان صریح و جنجالی رائفی‌پور پ؛ن؛روحانی:اونچنان رونق اقتصادی ایجاد کنم که مردم به ۴۵ هزار یارانه نیاز نداشته باشن!!.... 🆔 @darentezareshahadat
اخم کرد و داد زد: _خیلی پررویی بابا.فکر کردی کی هستی؟زنگ بزن پلیس بیاد. با تمسخر گفتم: _اگه گوشیمو نشکسته بودی تا الان پلیس اینجا بود. عصبانی تر شد.😡رفت پیش ماشینش.اون چند نفری که باهاش صحبت کرده بودن و آروم شده بود،اومدن پیش من.گفتن: 👥_اونکه قبول کرده مقصره.شما دیگه کوتاه بیا.میگی خسارت هم که نمیخوای،پس برو دیگه. گفتم: _مقصر باید عذرخواهی کنه. یکیشون که داغ کرده بود گفت: _اصلا میدونی اون کی هست؟اون پسر.. اسم یکی رو آورد که من نمیشناختمش.گفتم: _پس برای همین نمیخواد پلیس بیاد. گفتن: 👥_آبروش میره.صحبت آبروی مؤمنه. -من با آبروی باباش کاری ندارم.مثل بچه ی آدم قبول کنه مقصره و عذرخواهی کنه. وقتی دیدن من کوتاه نمیام دوباره رفتن سراغ پسره.ترافیک سنگینی شد.مردم هم غرغر میکردن. بعد مدتی پسره دوباره اومد پیش من،خیلی مؤدبانه گفت: _سرکار خانم،من مقصرم و عذرخواهی میکنم.😠 سریع روشو کرد اونور که بره.بهش گفتم: _همون چیزی که بخاطرش مغرور بودی،باعث شد الان غرور تو بذاری زیر پات.☝️ ایستاد و بااخم به من نگاه کرد.😠خیلی خونسرد رفتم سوار ماشین شدم و حرکت کردم. شب به باباومامان گفتم تصادف کردم و طرف مقصر بوده ولی چون عذرخواهی کرد ازش خسارت نگرفتم... مامان به محمد گفت ماشین منو ببره صافکاری. چند وقت بعد یه روز مریم باهام تماس گرفت که بریم هیئت. قبل از ازدواج من و امین،گاهی با محمد و مریم میرفتم هیئت.چندبار هم با امین رفتم.😞👣یه مداحی داشت که گاهی مداحی میکرد ولی وقتی روضه میخوند مجلس پر از گریه و ناله میشد. حتی مداحی سینه زنی هم که میخوند،خیلی ها اشک میریختن.سوز عجیبی داشت.😊✨ سریع قبول کردم.اومدن دنبالم... اون شب هم همون مداح بود.مجلس خیلی شور و ناله داشت. وقتی تموم شد،من و مریم و بچه ها تو ماشین نشسته بودیم.منتظر محمد بودیم.مریم گفت: _امشب دوست محمد هست.ممکنه طول بکشه تا محمد بیاد. گفتم: _پس من و ضحی میریم مغازه خوراکی بخریم. با ضحی از مغازه اومدیم بیرون. آقایی ضحی رو صدا کرد.👤👧🏻ضحی بدو رفت پیشش. بهش میگفت عمو.اون آقا خم شد و با ضحی صحبت میکرد.آقا رو نشناختم.رفتم نزدیکتر و ضحی رو صدا کردم.آقا ایستاد و سلام کرد.بدون اینکه نگاهش کنم خیلی رسمی جواب دادم.رو به ضحی گفتم: _بریم. ضحی به اون آقا نگاهی کرد و از خوراکی که داشت بهش تعارف کرد.آقا هم بامهربانی یه کم برداشت و از ضحی تشکر کرد. همون موقع محمد از پشت سرم اومد.رضوان بغلش بود.به من گفت: _اشکالی نداره نیم ساعت دیگه بریم؟😊 گفتم:نه.😊 -پس برو پیش مریم،نیم ساعت دیگه میام که بریم. -ضحی؟ -با منه. -باشه. سوار ماشین شدم.به مریم گفتم: _اون آقا که ضحی رفت پیشش دوست محمد بود؟ -آره.عاشق بچه هاست.الان محمد بچه ها رو برد پیشش....امشب ایشون مداحی کرد.😊 -خوش بحال محمد که با همچین مداحی دوسته.😒 -البته کارش این نیست.همکار محمده و گاهی مداحی میکنه. با مریم صحبت میکردیم که محمد اومد.تو راه مریم به محمد گفت: _نگفته بودی آقا وحید هست. -نمیدونستم،یعنی نبود.گفت تازه رسیده،اومده مجلس روضه گوش بده،یکی شناختش و به همه گفت.اونا هم فرستادنش پشت میکروفن.😁 باتعجب گفتم: _یعنی بدون آمادگی اینقدر خوب خوندن؟؟!!😳 -آره.البته وحید همیشه برای خودش روضه میخونه، اونم تمرینه براش.😊 -چه جالب! خوش بحال خانومش.😒 مریم گفت: _از کجا فهمیدی متأهله؟😄 -نمیدونم،حدس زدم...اصلا به من چه.😕 نسیم خنکی می وزید.بوی گل نرگس پیچید. همیشه برای امین گل نرگس میاوردم،دوست داشت.با امین درد دل میکردم.از وقتی شهید شده راحت حرف دلمو بهش میگم.وقتی بود مراعات میکردم چیزی که ناراحتش میکنه نگم. تحمل دلتنگی و جای خالی امین تو زندگیم برام خیلی سخت بود.برام عادی نمیشد.😞😣 دو هفته ی دیگه یک سال از نبودن امین میگذشت، ولی من مثل روزهای اول غم داشتم. ولی پیش دیگران به روی خودم نمیاوردم.هیچ وقت.... ادامه دارد.. 🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ اولین اثــر از؛ ✍ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @darentezareshahadat ═══✼🍃🌹🍃✼══
15.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسیار جذاب بود☺️ آفرین به این خلاقیت لطفا تا می‌توانید این کلیپ را نشر بدید.
اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان عج‌و‌باب‌الحوائج🌼 🍃🌸السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان🌸🍃 🍃🌺السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.🌺🍃 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم... @darentezareshahadat