با عرض تبریک بمناسبت فرارسیدن دهه بسیج دیدار با خانواده شهید محمد رضا خاکسار آدرس منزل شهید:خیابان امام خمینی (ره) کوچه محمدی مکان تجمع : پایگاه شهید رجائی زمان : سه شنبه یکم آذرماه /ساعت حرکت 18:15 پایگاه بسیج شهید رجایی حوزه پیشتاز سوم امام حسین ناحیه کاشان #لبیک_یا_خامنه_ای #امام_زمان_عج #برای_ایران ╔🌸🍃═══════╗ ♥️الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج💬 @daribesoyeyaranashegh ╚════🍃🌸═══╝

سازمان اطلاعات سپاه یک تیم تروریستی وابسته به گروهک منافقین که هفته پیش چند تن را در استان اصفهان به شهادت رسانده بود را دستگیر کرد. #لبیک_یا_خامنه_ای #امام_زمان_عج #برای_ایران ╔🌸🍃═══════╗ ♥️الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج💬 @daribesoyeyaranashegh ╚════🍃🌸═══╝

🔹درسته باختیم بد هم باختیم همه هم ناراحتیم! اما خوشحالم از اینکه اون گلی که قرار بود هدیه بشه به شهدای شاهچراغ زده شد💚 #لبیک_یا_خامنه_ای #امام_زمان_عج #برای_ایران ╔🌸🍃═══════╗ ♥️الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج💬 @daribesoyeyaranashegh ╚════🍃🌸═══╝

🌹آبروی محله🌹 🔵 دیدار با خانواده شهیدان بارفروش 📆زمان: چهارشنبه ۱۴۰۱/۹/۲ بعدازنمازمغرب وعشا 📍مکان:سه راه امیرالمومنین(ع)_ابتدای دیزچه_روبروی مسجدصاحب الزمان 🏳 پایگاه مقاومت بسیج نفیسه حوزه مقاومت حضرت زهرا(س) #لبیک_یا_خامنه_ای #امام_زمان_عج #برای_ایران ╔🌸🍃═══════╗ ♥️الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج💬 @daribesoyeyaranashegh ╚════🍃🌸═══╝

به مناسبت هفته بسیج برگزاری مسابقات تنیس روی میز و تیراندازی و فوتبال دستی مهلت ثبت نام: ۲۸ تا یکم آذرماه مکان:خیابان امام خمینی بلوار نماز پایگاه بسیج شهید رجایی حوزه پیشتاز سوم امام حسین ناحیه کاشان #لبیک_یا_خامنه_ای #امام_زمان_عج #برای_ایران ╔🌸🍃═══════╗ ♥️الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج💬 @daribesoyeyaranashegh ╚════🍃🌸═══╝

بهترین نتیجه برای عملیات روانی رقم خوده بازیکن انقلابی و در خط یک تنه یک تیم بوده و درخشیده بازیکنان بی خاصیت نمک نشناس زبان دراز هیج کاری ازشون نیومد هم پیروزیم هم دستمون پیشه اولی رو برنید تو سر دومی ها هم جشن بگیرید هم سرزنششون کنید بهترین شرایطه #برای_ایران #مهدی_طارمی

تمام عملیات روانی دشمن را با تجلیل از بازیکن انقلابی طارمی میشه خنثی کرد مادرش و بحث شهدای شاهچراغ الگو بودنش برای بقیه بازیکن هایی که درگیر حاشیه بودن جای درگیری برای تیم مای هشتگ ها #طارمی #برای_ایران

امشب، دل فرزندان ایران را #برای_ایران به "بازی های بعدی" و "افتخار به ایران" امیدوار کنید... عده ای قطعا سعی می‌کنن خلاف این کار را انجام بدن، شما نباید بزارین. بازی تمام شد، شما باید با قدرت در میدان باشین

ببینید.عالیه😂 📽 انیمیشن فوتبالی و جذاب از بازی نفسگیر تیم ملی با مربی گری حاج قاسم در برابر تیم بن خیکی و رفقاش😅 حتما ببینید.عالیه😂 مناسب کودکان و نوجوانان دهه هشتادی👏👏👏👏 📢 #جهادتبیین #امام_زمان_عج #مهدی_طارمی #برای_ایران ╔🌸🍃═══════╗ ♥️الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج💬 @daribesoyeyaranashegh ╚════🍃🌸═══╝

#داستــــان 💞 #عاشقـــانه_دو_مدافـــع💞 #قسمت_۵۵ الان میخواستم پاشم بذارم. شماها هم که صبحونه نخوردید - میل نداریم مامان جان - اگه اجازه بدید من ناهار رو درست کنم اسماء جان خودم درست میکنم شما برو استراحت کن _ با اصرار های من باالخره راضی شد - خوب قورمه سبزی بذارم الان نمیپزه که - اشکال نداره یکم دیرتر ناهار میخوریم. علی دوست داره،امشبم که میخواد بره گفتم براش درست کنم. مادر علی از جاش بلند شدو اومد سمتم. کجا میخواد بره؟ وای اصلا حواسم نبود از دهنم پرید - إم إم هیچ جا مامان خودت گفتی امشب میخواد بره - ابروهامو دادم بالا و گفتم:من حتما اشتباه گفتم خدا فاطمه رو رسوند... با موهای بهم ریخته و چهره ی خواب آلود وارد آشپز خونه شد. با دیدن من تعجب کرد: إ سالم زنداداش اینجایی تو؟؟ به سالم خانم. ساعت خواب ... وای انقد خسته بودم ییهوش شدم باشه حالا برو دست و صورتتو بشور بیا به من کمک کن _ با کمک فاطمه غذا رو گذاشتم. تا آماده شدنش یکی دو ساعت طول میکشید علی پیش بابا رضا نشسته بود از پله هارفتم بالا وارد اتاق علی شدم و درو بستم به در تکیه دادم و نفس عمیقی کشیدم. اتاق بوی علی رو میداد میتونست مرحم خوبی باشه زمانی که علی نیست همه جا مرتب بود و ساک نظامیشو یک گوشه ی اتاق گذاشته بود. _ لباس هاش رو تخت بود. کنار تخت نشستم و سرمو گذاشتم رو لباس ها چشمامو بستم نا خودآگاه یاد اون بازو بند خونی که اردلان آورده بود افتادم. اشک از چشمام جاری شد. قطرات اشک روی لباس ریخت اشکهامو پاک کردم و چشمامو بستم ، دوست نداشتم به چیزی فکر کنم، به یه خواب طولانی احتیاج داشتم ، کاش میشد بعد از رفتنش بخوابم و، وقتی که اومد بیدار شم. _ با صدای بازو بسته شدن در به خودم اومدم علی بود اسماء تنها اومدی بالا چرا منو صدا نکردی که بیام ؟ آخه داشتی با بابا رضا حرف میزدی راستی علی نمیخوای بهشون بگی؟ الان با بابا رضا حرف زدم و گفتم بهش: بابا زیاد مخالفتی نداره اما مامان. قرار شد بابا با مامان حرف بزنه اسماء خانواده ی تو چی؟ خانواده ی من هم وقتی رضایت منو بیینن راضی میشن. اسماء بگو به جون علی راضی ام ... راضی بودم اما ازته دل ، جوابی ندادم ، غذارو بهونه کردم و به سرعت رفتم پایین مادر علی یه گوشه نشسته بود داشت گریه میکرد پس بابا رضا بهش گفته بود _ با دیدن من از جاش بلند شد و اومد سمتم چشماش پر از اشک بود. دوتا دستشو گذاشت رو بازومو گفت: اسماء ، دخترم راستشو بگو تو به رفتن علی راضی ؟؟ یاد مامانم وقتی اردالان میخواست بره افتادم،بغضم گرفت سرمو انداختم پایین و گفتم: بله پاهاش شل شد و رو زمین نشست. بر عکس مامان، آدم تودارو صبوری بود و خودخوری میکرد. _ دستشو گرفت به دیوار و بلند شد و به سمت اتاقش حرکت کرد. خواستم برم دنبالش که بابا رضا اشاره کرد که نرو آهی کشیدم و رفتم به سمت آشپز خونه. غذا آماده بود. سفره رو آماده کردم و بقیه رو صدا کردم اولین نفر علی بود که با ذوق و شوق اومد. بعد هم فاطمه و بابا رضا همه نشستن _ علی پرسید:إ پس مامان کو؟؟ بابا رضا از جاش بلند شد و گفت:شما غذارو بکشید من الان صداش میکنم. بعد از چند دقیقه مادر علی یی حوصله اومد و نشست. غذاهارو کشیدم به جز علی و فاطمه هیچ کسی دست و دلشون به غذا نمیرفت. علی متوجه حالت مادرش شده بود و سعی میکرد با حرفاش مارو بخندونه. _ ساعت ۵ بود گوشی رو برداشتم و شماره ی اردلان رو گرفتم. بعد از دومین بوق گوشی برداشت الو!!! نویسنده✍"#السيدةالزينب" #امام_زمان_عج #مهدی_طارمی #برای_ایران ╔🌸🍃═══════╗ ♥️الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج💬 @daribesoyeyaranashegh ╚════🍃🌸═══╝