رمان امنیتی شاخه زیتون 🌿
#قسمت_سی_و_چهارم
عمو سکوتم را که میبیند میگوید:
-یه بنده خداییه... باباش از همرزمهای قدیمیم بوده. خودشم اوایل جذبش تحت آموزشم بود. بچه خوبیه... شاید لیاقت داشته باشه روش فکر کنی.
بعله... عموجان برای خودش برید و دوخت و مرا نشاند سر سفره عقد.
پوزخند میزنم؛ به زندگی درهم پیچیدهام، مشکلاتم، دغدغههایم...
این وسط فقط مشغولیت ذهنی ازدواج را کم دارم تا مغزم کاملا منفجر شود. مثل همیشه محکم میگویم:
-نه!
-باشه. میذارم بعد فرصت مطالعاتیت زنگ بزنن. چقدر میمونی اونور؟
جیغ میکشم:
-عمو!
میخندد:
-جان عمو؟ یادمه یوسفم قبول نمیکرد ازدواج کنه. هرچی باهاش کلنجار میرفتیم، میگفت من تا جبهه میرم کسی رو پابند خودم نمیکنم. جنگ که تموم شد، یکم غرغرو شده بود. پیدا بود زن میخواد. طیبهخانم رو که دید از این رو به اون رو شد اصلا...
قلم و مرکب را برمیدارد و تخته زیردستی و کاغذ را روی پایش میگذارد. آه میکشد:
-اریحا... میدونستی تو خیلی شبیه یوسفی؟
قلم را در مرکب می زند و روی کاغذ میگذارد. چشمهایش را میبندد و بعد از چندثانیه، صدای کشیدهشدن قلم روی کاغذ نشان میدهد نوشتن را شروع کرده. چقدر این صدا را دوست دارم. جلوتر میروم تا ببینم چه مینویسد.
عاشق چرخیدن و پیچ و تاب قلم روی کاغذم؛ مخصوصا با رنگهای مرکبی که عمو با خلاقیت خودش و ترکیب مواد مختلف باهم میسازد. اینبار یک رنگ سبز زیبا ساخته است. کلمات آرامآرام خلق میشوند: همت مردانه میخواهد گذشتن از جهان / یوسفی باید که بازار زلیخا بشکند...
نوشتن که تمام میشود می گوید:
-عمو یوسفت هم مردونه از دنیا گذشت. میدونی چندتا پذیرش از دانشگاهای کشورای خارجی داشت؟
کاغذ را به طرف من میگیرد:
-بیا، نوشتمش برای تو.
کاغذ را میگیرم. دوست دارم بازهم عمو برایم حرف بزند؛ به تلافی سکوت دائمی میان پدر و مادر.
عمو هم نظامیست، شغلش حتی سنگینتر از پدر است. اما حداقل ماهی یک بار وقت دارد بیاید به باغش سر بزند، به خانوادهاش برسد، خط بنویسد...
میپرسم:
-دیگه چه خبر؟
کاغذ دیگری برمیدارد و نفس تازه میکند:
-خبر که... باید برم منتکشی احمدآقا...
-چی شده دوباره؟
صدای احمد را میشنوم که تکیه زده به درخت و با صدای دو رگهاش میگوید:
-این چیزا با منتکشی حل نمیشه. منم میخوام بیام باهاتون.
عمو خندهاش میگیرد. میپرسم:
-کجا؟
عمو خندهکنان میگوید:
-هیچی... دارم میرم خونه خاله، به صرف شیرینی و چای. احمدم میخواد بیاد.
ادامه دارد ...
#شاخه_زیتون
✍🏻نویسنده خانم فاطمه شکیبا
#فاطمیه_خط_قرمز_ماست
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان_عج
════ ════════ ════
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
♥️💬♥️
@daribesoyeyaranashegh
════ ════════ ════
تخفیفات دروغین شب یلدا
با نزدیک شدن به شب یلدا ، بسیاری از شهروندان جهت تهیه مایحتاج و خرید های متناسب با این شب از فضای مجازی استفاده می نمایند که در این بین بسیاری از مجرمین سایبری با انتشار آگهی های دروغین و تخفیفات چشمگیر ، سعی در جذب و فریب مردم را دارند از این رو تاکید می شود که شهروندان فریب تبلیغات اغواکننده منتشر شده در فضای مجازی با وعدههای حراج بی نظیر ، تخفیف ویژه شب یلدا ، قیمتهای باورنکردنی و... را نخورند و جهت خریدهای آنلاین صرفا از فروشگاههای اینترنتی رسمی دارای نماد اعتماد الکترونیک خرید نمایند.
#پلیس_فتا
#خریدـامن
#یلدا
#فاطمیه_خط_قرمز_ماست
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان_عج
════ ════════ ════
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
♥️💬♥️
@daribesoyeyaranashegh
════ ════════ ════
🔴 سه مسابقه جذاب پیامکی با جوایز بسیار ارزنده در آران و بیدگل و کاشان
به مناسبت سالروز شهادت سردار دلها
✅مردی که فتح الفتوح کرد
💥همراه با ۳۱۳ جایزه ارزنده:
🔹۴۴ نفر کربلای معلی
🔹۵۵ نفر مشهد مقدس
🔹۶۳ نفر زیارت مزار حاج قاسم
🔹۱۱۴ کارت یکصد هزار تومانی
🔹۳۷ بسته محصولات فرهنگی
✅ شوق به شهادت
💥با بیش از ۱۲۰ جایزه ارزنده:
🔹کمک هزینه ۱۳ نفر کربلای معلی
🔹کمک هزینه ۳۵ نفر مشهد مقدس
🔹کمک هزینه ۶۳ نفر گلزار شهدای کرمان
🔹اهدای ۱۴ کارت پنج میلیون ریالی
🔹و جوایز نفیس دیگر
✅ منجی دل ها
🔹۵ کمک هزینه سفر به مشهد مقدس
🔹۱۲ سکه طلای پارسیان
🔹۱۴ کارت هدیه
🔹جوایز ارزنده فرهنگی
💥ویژه مخاطبان فضای مجازی در سرار
#فاطمیه_خط_قرمز_ماست
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان_عج
════ ════════ ════
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
♥️💬♥️
@daribesoyeyaranashegh
════ ════════ ════
🔴 علائم صداقت دولت سیزدهم ( ابراهیم رئیسی)
۱) کرونا را که قول داده بود جمع کرد
۲) اقتصاد را به برجام گره نزد
۳) به مردم صدها توهین نکرد
۴) هر جا مردم گرفتار بودند حاضر شد هم خودش، هم وزرا و هم استاندارها
۵) در کاخ زندگی نکرد
۶) پول بیپشتوانه چاپ نکرد
۷) یارانهها را ۹ برابر کرد
۸) کارخانهها و شرکتها را فعال کرد
۹) انرژی هسته ای را به حدی رساند که قابلیت تولید بمب اتم را داریم
۱۰) به رهبری توهین نکرد
۱۱) رتبهبندی معلمها را پس از چهل سال عملیاتی کرد
۱۲) بودجهی مناطق محروم را چند برابر کرد
۱۳) از قاچاق هزاران تن آرد، روغن یارانهای جلوگیری کرد
۱۴) انبارهای کالاهای متروکه را ساماندهی و درآمد دههزار میلیارد تومانی حاصل کرد که قبلا فقط ۲۰۰میلیارد تومان بود
۱۵) صنعت فضایی را فعال کرد و ماهوارهها یکی پس از دیگری به فضا پرتاب میشوند
۱۶) ایران را عضو شانگهای کرد
۱۷) کرویدر شمال جنوب را فعال کرد در آمد حاصل از آن در آینده به اندازهی فروش نفت خواهد بود
۱۸) فروش نفت با قیمت بالای صد دلار را به حد مطلوب رساند
۱۹) ۴۰ میلیارد دلار فقط از روسیه سرمایهی خارجی جذب کرد
۲۰) پترو پالایشگاهها را فعال کرد تا از خامفروشی جلوگیری شود
۲۱) کشت فرا سرزمینی را در روسیه، ونزوئلا و... فعال کرد
۲۲) صادرات خدمات فنی مهندسی را به ۸ میلیارد دلار رساند
۲۳) ساخت هواپیمای مسافری را با مشارکت چین و روسیه آغاز کرد
۲۴) فروش کشتیهای اقیانوسپیما را آغاز کرد فعلا دو فروند به ونزوئلا فروخته شد
۲۵) کف حقوق بازنشستگان را ۵۰ درصد افزایش داد و بقیه را از این ماه ۳۸ درصد
۲۶) اغلب هفتهها سفر استانی داشت و به درددل مردم گوش کرد
۲۷) بسیاری از شوراها که ده سال تشکیل نشده بود با حضور خودش تشکیل داد
۲۸) ظرفیت پزشکی را ده درصد افزایش داد
۲۹) ابر بدهکارهای بانکی را افشا کرد
۳۰) تمام سواحل دریاها شمال و جنوب را آزادسازی کرد
۳۱) کنارههای رودخانهی کرج را آزاد کرد
۳۲) حق آبهی ایران از افغانستان را وصول کرد
۳۳) نرخ خرید گندم از کشاورزها را ۳ برابر کرد
۳۴) مشکل نهادههای دامی را حل کرد
۳۵)مشکل قطعی برق که پارسال پشت سر هم قطع میشد حل کرد
۳۶) سامانهی صدور بر خط صدور مجوزها را راهاندازی وامضاهای طلایی را حذف کرد
۳۷) یک و نیم میلیون مسکن را در مراحل مختلف ساخت دنبال کرد
۳۸) وام ازدواج به زوجین داد
۳۹) وام ودیعهی اجارهی مسکن داد
۴۰) وام میلیاردی به شرکتهای دانشبنیان داد
۴۱) استخدام و جذب کلی نیرو برای خرید خدمات
۴۲)پرداخت وام فرزندآوری
۴۳)پرداخت وام درمان ناباروری
۴۴) ازهمه مهمتر جلوی دزدی عده ای گرفته شده که جیغشان در آمده
🔹 حالا فهمیدید دشمنان چرا اینهمه تلاش می کنند تا جلوی پیشرفت کشور را بگیرند.
🔹 برادران و خواهران، برای جهاد تببین و روشنگری بیان این موارد برای مردم خیلی واجب و ضروریه
🔹 نمیخوام بگم کم و کاستی نیست چرا هست زمان حکومت امیر المومنین هم کاستی بود، اما نباید همیشه نیمه خالی لیوان رو دید
#فاطمیه_خط_قرمز_ماست
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان_عج
════ ════════ ════
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
♥️💬♥️
@daribesoyeyaranashegh
════ ════════ ════
9.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واکنش مردم به فداکاری یک از مدافعان امنیت
#فاطمیه_خط_قرمز_ماست
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان_عج
════ ════════ ════
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
♥️💬♥️
@daribesoyeyaranashegh
════ ════════ ════
10.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این☝کلیپ سه نشانه برای جذابیت خانمهاس🌸قشنگه گوش بدید 😍
مغرور باش 😳
خسیس باش 😳
ترسو باش 😳
#فاطمیه_خط_قرمز_ماست
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان_عج
════ ════════ ════
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
♥️💬♥️
@daribesoyeyaranashegh
════ ════════ ════
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎
💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے
💎 #حـــــــــرمٺ_عشــق
💞قسمـــٺ #یازدهم
مهر سکوتش باز شدنی نبود...
با فکرهایی که در سرش بود،صغری کبری میچید اما بی نتیجه.! نمیدانست چه کند.
سرش پایین بود و به چایی که خانم بزرگ برایش گذاشته بود خیره شده بود.😞👀
یک دستش را تکیه بدنش کرده بود.
با انگشت دست دیگرش روی لبه فنجان خطوطی نامفهوم میکشید.
آقابزرگ صبرش به سر آمد و گفت:
_باباجان نمیگی چیشده؟ با یاشار حرفت شده؟😕
نفس عمیقی بیرون داد.
_نه.!
_خب پدر بیامرز حرف بزن ببینم دردت چیه. بیشتر از یکساعته ساکتی.! حرفتو بزن..! 😒
خانم بزرگ_ آره مادر! من که دق کردم از دستت. اون از صبحونه خوردنت اینم از حال الانت. خب حرف بزن..! 😒
جمله خانم بزرگ گویی تاثیر خودش را گذاشته بود.زانوانش را در بغل گرفت. آهسته گفت:
_نمیدونم از کجا بگم. زندگیم هیچ جوری به هم نمیخوره! فاصله عقاید من با همه از زمین تا آسمون شده! مامان بابا اصلا منو درک نمیکنن!! تمام فامیل رو بسیج کردن #علیه_من. مخصوصا مامان...😞
نگاهش را بالا آورد.
_دیشب بابا از دستم شاکی شد. گفتم مهسا رو نمیخام. یاشار و سمیرا هم، همون دیشب، محرم شدن.خیلی کلافه ام...😣بیشتر از دست مامان.اصلا نمیفهمه چی میگم. مهمونی ها شده مثل عروسی فقط تجملات...!
میگم نمیخام خاله شهین اینا رو ببینم از عمد میگه برو دنبالش. میگم نیاز به اینهمه مهمونی نیس، کار خودشو میکنه.
نگاهی به اقابزرگ و خانم بزرگ کرد.
هر دو بالبخند😊😊 به او نگاه میکردند و به حرفهایش گوش میدادند.
خانم بزرگ_خب خیلی طبیعیه مادر😊
روی دو زانو نشست.
_اخه کجای اینا طبیعیه!!؟؟ اصلا به هم همخوانی نداره! چه دلیلی داره اینهمه با حرفها و نظراتم مخالف باشند؟! چه دلیلی داره اینهمه فاصله بین من و بقیه؟! از خانواده خودم هیچکسی نیست باهم، هم عقیده باشیم، این کجاش طبیعیه؟!اینهمه اصرار مامان بابا برا ازدواج من با مهسا کجاش طبیعیه؟!
آقابزرگ بقیه چایش که نصفه شده بود را خورد. استکانش را در سینی گذاشت و با لبخند گفت:
_ببین باباجان حرف زیاد دارم بهت. ولی اول باید تمام حرفهات رو بگی.بعد من میگم.
_همه رو گفتم😕
_نه باباجان من تو رو بزرگت کردم. تک تک سلولت رو میشناسم، غم بزرگی رو دلت سنگینه. اونو بگو
_شما منو بزرگ کردین؟؟😳
خانم بزرگ_آره مادر! اول حرفات رو بگو تا بگیم برات😊
_خب شما بگین جریان چیه؟!😟
خانم بزرگ_دلت سبک بشه راحت تر میفهمی ما چی میگیم.😊
_زن میخوام.😔ولی هیچ کاری نمیکنن. میگم چادری باشه مهسا رو معرفی میکنن.!!! اصلا دلخوری دیشب بابا هم از همینه!!خسته شدم از اینهمه مهمونی. خسته شدم از اینهمه ظاهرسازی، از خونه باغ، از تجملات، تنها جایی که مانوسم بعد از اتاقم خونه شماست و اونم نمیدونم دلیلش چیه!! از اینهمه... از اینهمه...😔
کلام نیمه تمامش را خانم بزرگ تمام کرد.
_از اینهمه عشوه و غمزه های دخترا، از کارای مادرت، از اینکه همه متحد شدن تا تو رو ب زانو دربیارن، از اینهمه اصرار پدرت.
با تعجب و تحیّر به دهان خانم بزرگ چشم دوخته بود.😳😧 باورش نمیشد،.. حرف دلش بود،...همانی که این پا و آن پا میکرد تا خودش بگوید، حالا چه راحت خانم بزرگ همه را میگفت..!
آقابزرگ لبخند پهنی زد.😊
_چیه باباجان.،؟؟!! چرا اینقدر تعجب کردی!!! ؟؟ ما خیلی چیزا میدونیم که خبر نداری. بهت نگفتیم تا خودت بیای، ازمون بخای که بگیم برات.
نزدیک ظهر بود.
#فاطمیه_خط_قرمز_ماست
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان_عج
════ ════════ ════
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
♥️💬♥️
@daribesoyeyaranashegh
════ ════════ ════