eitaa logo
داریوش سجادی
944 دنبال‌کننده
868 عکس
297 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
جبل‌الطارق سیاسی! اپوزیسیون برانداز در خارج از کشور گریخته‌گان از کشور و منهزم‌ان در غربت‌اند که در فقد دانش سیاسی و نبود چگالش هویتی از سیاست بعنوان «بلک مارکت» بهره می‌برند تا از آن طریق «سیاست را تجارت» کنند! اساساً ارتکاب «فعل سیاسی» نزد این «فاعلان سیاسی» طریقیت دارد و نه موضوعیت. ایشان قرینه سپاه «طارق ابن زیاد» سردار اُموی‌اند که در لشکرکشی به اندلس بعد از گذشتن از مدیترانه دستور داد تمام کشتی‌های لشکرش را آتش زدند تا سربازانش بفهمند راه بازگشتی جز جنگیدن و پیروزی ندارند. تنها تفاوت اپوزیسیون خارج از ایران با لشکر «طارق» آنجاست که «طارق» کشتی‌ها را آتش زد تا سپاه‌اش را به یقین برساند راهی جز جنگ و فتح ندارند اما اپوزیسیون ایرانی پل‌های پشت سر را حین «فرار» تخریب کرد تا راهی برای بازگشتش نماند. آنها نرفتند که بازگردند. رفتند تا بمانند و بحران هویت‌شان را با همزیستی در پناه تمدن غربی و توهم این‌همانی با مدرنیته غربی به «تشفی خاطر» برسانند و اکنون همه نبوغ‌شان در «بلک مارکت سیاست» آن شده تا بشیوه «همسایه‌ها یاری کنید تا من براندازی کنم» جمهوری اسلامی را «رژیم چنج» فرمایند! از آدمی که چیزی برای از دست دادن «نداره» باید ترسید اما به آدمی که چیزی برای احراز هویت و احصای شخصیت نداره باید به دیده بیمار نگریست و برای درمان‌اش کوشید.
اصحاب اربعه در شهر اوز! منابع خبری از هم‌صدایی مصی علینژاد و رضا پهلوی، نازنین بنیادی و علی کریمی برای نجات ایران خبر دادند! چهار سلحشوری که با التجاء به واشنگتن دست تفقد بایدن را بر سر خود تکدی کرده‌اند. این مودت اربعه خبر مسرت بخشی است که وحدت میمون بین «دورتی مشنگ» و «مترسک بی‌مغز» و «آدم‌آهنی بی‌قلب» و «شیر بزدل» را تداعی می‌کند که چشم امیدشان به الطاف خفیه «جادوگر شهر اوز» بود تا باشد که ان‌شاالله «رژیم چنج» بفرمایند! هر چند شوربختانه کل ماجراجوئی شان «خواب» بود!
هورنی‌ترین انقلاب تاریخ جهان! مًحیرالعقول‌ترین وجهه آشوب موسوم به انقلاب «زن زندگی آزادی» نقش محوری «آلت تناسلی» در فرآیند و پیشروندگی انقلاب مزبور برای انقلابیونش بود. اگر حاملان انقلاب مزبور از آلت تناسلی و کاربُردهای محاوره‌ای آن محروم می‌ماندند، حجم بالائی از مبانی اپیستمولوژیک و وجوه آنتروپولوژیک متجلی در شعارهای حاملان این جنبش مهجور می‌ماند. اگر کسی رفرنس خواست تشریف بیآورند داریرکت تا منابع خدمت‌شان تقدیم شود.
. دوُر شدن و هرکول شدن! خدا رحمت کند شهید چمران را که آنقدر دغدغه ایران و شجاعت داشت که با بالا گرفتن مصیبت در «ایرانِ دوران پهلوی» در حالی که از بهترین موقعیت شغلی و تحصیلی در آمریکا برخوردار بود، علیرغم این عافیت طلبی نکرد و دانشگاه برکلی و کالیفرنیا را به نیت آموزش نظامی بمقصد لبنان ترک کرد و در اوج «انقلاب مردم ایران» به تهران بازگشت و به «انقلاب اسلامی مردم‌اش» پیوست و نهایتا نیز جان عزیزش را در دهلاویه خوزستان فدیه استقلال و تمامیت ارضی و ماندگاری انقلاب اسلامی مردم‌اش کرد! اکنون ایرانیان‌ در مقام مقایسه با «قهرمانان» انقلاب فانتزی «زن زندگی آزادی» مواجه با تکرار کمیک تاریخ شده‌اند. علی کریمی رهبر دیپلمه «فانتزی مزبور» که در حرف زدن یومیه‌اش نیز فلتات لسانی دارد بعد از انبوهی ارتکاب شجاعت از «دوبی» نهایتا موفق به اخذ ویزا از ایالات متحده شد و ظفرمندانه به آغوش ملت‌اش در آمریکا پیوست!!! و بالتبع با چنین هجرت متهورانه‌ای عن‌قریب جامعه جهانی شاهد غلظت و افزایش دوز شهامت معظم‌اله خواهد بود. همچنانکه حمید فرخ‌نژاد پس از خروج از ایران و پیوستن به آغوش آمریکا مبتلا به «تکاثف تهور» و «مستفاد به تراز قهرمانی» شده و اکنون در کنار «پسر قند اصلش» که تا دیروز ۸۰ میلیون ایرانی را فدای یک تار موی گل پسرشان می‌فرمودند اینک اما از جوار سواحل کالیفرنیا جان‌نثارانه و هرکول وشانه برای ملت اش «قهرمان بازی» فرموده و هل من مبارز می‌طلبند! قرینه داعیه سبزهائی است که در ۸۸ و نماز جمعه معروف‌شان در تهران وقتی مورد طعنه قرار گرفتن که «چرا با کفش نماز خواندید»!؟ مُهملانه فرمودند: همان طور که رزمندگان در زمان جنگ در سنگرها با پوتین نماز می‌خواندند! این اقشار «مهجورانه» ناتوان از فهم این واقعیت بودند که برخلاف‌شان که با کفش نماز می‌خواندند تا در صورت درگیری بتوانند بموقع از غائله بگریزند ! رزمندگان با پوتین نماز می‌خواندند تا در صورت غافلگیری و حمله دشمن بتوانند بموقع و بدون تعلل به مصاف دشمن بروند. ظاهرا «دوُر شدن» و «هرکول شدن» یگانه راهکار استراتژیک اصحاب بی‌هویتی است که سیاست نزدشان نردبان کامجوئی شخصی است.
مشنگ‌های دنیای سیاست! معلمی برای خرفهم کردن شاگرد خرفت‌اش از «نقش بال در پرواز» مگسی را مقابل شاگرد گذاشت و آنگاه با صدای بلند فریاد زد: بپر! مگس نیز پرید. بار دوم بال‌های مگس را کَند و مجدد و با صدای بلند گفت «بپر» و اینبارمگس بی‌نوا تکان نخورد و آنگاه از شاگردش پرسید چه نتیجه‌ای می‌گیریم؟ شاگرد هم گفت: نتیجه می‌گیریم بال مگس رو بکنیم مگس «کَر» می‌شه! جنبشی که سرآمدان‌ و نامداران و قهرمانان‌اش مشتی ورزشکار و آرتیست بی‌سواد باشند طبیعتا اوج فهم و نهایت درک و سطح شعور و عمق تحلیل و غنای تلقی ایشان از «دنیای سیاست» برابری می‌کند با فال قهوه گرفتن کولی‌های فالگیر حاشیه پارک ملت! دعا کنید «فرخ‌نژاد» را آکادمیسین‌ها و تینک تنک‌‌ها و موسسات تحقیقات استراتژیک ایالات متحده به لحاظ «شدت دانش اجتماعی و قوت فهم سیاسی» نرُبایند.
23.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تجمع تاکسیدرمی های متوهم به «سیاست» مقابل منزلم در آریزونا!
زنی برای همه «فحول»! وصف حال «مریم رجوی» و شوق سیری‌ناپذیرش به قدرت در دنیای سیاست قرینه آن بخش از ترانه «حالیته» با خوانشگری «عهدیه» خواننده بهائی و مبتذل خوان دوران پهلوی است که می‌گفت: می‌خام امشب بغل این یکی باشم حالیته!؟ شب دیگه بغل اون یکی باشم حالیته!؟ من می‌خوام از بدن من همه لذت ببرند دم و ساعت بغل هر یکی باشم حالیته!؟ علیا مخدره وقتی «مسعود» چشم‌اش گرفت با امریه از شوهرش (ابریشمچی) جدا شد و به آغوش مسعود خزید! و با مرگ مسعود «جولیانی» و بعد «بولتون» و آنک «پومپئو» را آباد کرد و اکنون نیز می‌کوشد از «بن‌سلمان» دل‌رُبائی کند! ظاهراً «تکرُّر ارباب‌» موجبات بضاعت مُزجات قوه عاقله آن علیا مخدره شده و شورمندانه خویشتن را رئیس جمهور محبوب و منتخب ایرانیان معرفی فرموده‌اند. گویا شامه این حسرت‌الملوک از میانه آشوبیان «زن زندگی آزادی» رایحه کباب استشمام کرده اما تا این اندازه همه شعور نداشته تا بفهمد «آشوبیان مزبور» صرف نظر از توهم‌شان در «براندازی نظام» اما شعارشان و نماد‌شان در انقلاب فانتزی‌شان «روسری سوزی» است! پرنسس ترور لااقل اون «چارقد تصنعی» را از سر بردارند تا شاید بستر ادخال سرور و اقبال به وفور «مهسویون» به خود را ولو «توهماً» آرزوتراپی فرمائیند! اشتیاق این «الهه جنایت» به کرسی ریاست هم‌تراز شوق آن پیرزن کلاف‌فروشی است که در ماجرای فروش «حضرت یوسف» در بازار مصر شانه به شانه پری‌وشان مصری روانه شد و در پاسخ به نگهبان محل که پیرزن را طعن زد: عجوزه ـ تو هم خریدار یوسفی؟ پیرزن نیز پاسخ داد: گر چه یوسف به کلافی نفروشند به ما بس همین فخر که ما هم ز خریدارانیم!
‍ استفراغی آلمانیانه! ملاقات فرانک والتر اشتاینمایر با علی کریمی قرینه ملاقات مشترک مسعود رجوی با صدام بود که هر دو از منتهی‌الیه سفلگی، ژاژخایانه و خاکسارانه دست تفقد ارباب خارجی را برای هویت باختگی خود «تکدی کردن» با این تفاوت که رجوی هر اندازه جنایتکار بود اما لااقل در دوسیه خود حداقلی سابقه و سواد و کاریر سیاسی نیز داشت. اما نکته حائز اهمیت در این نشست اظهارات رئیس جمهور آلمان بود که گفت: مهم است که نقض اخیر حقوق بشر در ایران توسط کارشناسان مستقل بررسی شود تا عوامل آن روزی پاسخگو باشند. مستر پرزیدنت ظاهر مبتلا به آلزایمر سیاسی شده و حافظه تاریخی خود را از دست داده‌ و از میزان و شدت نقض حقوق بشر توسط پیشوای دیوانه‌شان در چند ده سال پیش غافل مانده‌اند. جناب آقای پرزیدنت ـ آدولف هیتلرتان در کشتار فجیع مردم در جنگ جهانی «تنها» نبود و یک تنه آن همه جنایت را بنام خود سند نزد. ظاهرا فراموش کرده‌اید هیتلر «قهرمان محبوب» شما آلمانی‌ها بود و جنایات‌اش نیز مستظهر به استقبال قاطبه ملت آلمان بود! جناب پرزیدنت! آنچه ماشین جنایت هیتلرتان را متوقف کرد اعراض و برائت شما آلمانی‌ها از ایشان نبود بلکه شکست‌تان در جنگ و پذیرش حقیرانه تمامی تحکمات آمریکا از جمله اعلام «برائت زوری از هیتلرتان» شما نژادپرستان را «ولو تصنعی» به دامان انسانیت بازگرداند. قطعا اگر ارزنی شرافت و اخلاق انسانی را باطناً قبول داشتید تاسی به پیشوای‌تان در اتاق‌گازهای معروف تان نکرده و از فروش تجهیزات بمب شیمیائی به صدام نیز احتراز می‌کردید. جناب پرزیدنت ـ جنابعالی اخلاقا ارزنی صلاحیت برای پیچیدن نسخه‌های حقوق بشری ندارید. دنیا با وجود شما دروغ‌‌گویان بشدت تهوع آوره!
نسلی که برای شرافت‌اش شایسته مدال است در کنار نسلی که برای کسب مدال «شرف» می‌فروشد! سردار دل‌ها در حال بوسیدن پای مادر شهید ... و سعید مولایی در آغوش «میری رگو» وزیر کابینه نتانیابو
اعضای محترم سنای آمریکا شما غلط می‌کنید علیه ایران قانون تصویب می‌کنید! روز گذشته نمایندگان جمهوری‌خواه سنای آمریکا بر اساس طرح پیشنهادی «مصی علی‌نژاد» قانونی تصویب کردند تحت عنوان «مسیح علی‌نژاد هانت» که مطابق آن وزارت امور خارجه ایالات متحده موظف است به طور دوره‌ای درباره وضعیت حقوق بشر در ایران به کنگره گزارش دهد و به طور مداوم نحوه هدف‌گیری مخالفان ایرانی و آمریکائی حکومت ایران را در خارج و داخل از کشور ارزیابی و خاطیان را مجازات کند. سناتورهای محترم شما اساسا غلط می‌کنید برخلاف تعهد رسمی دولت تان در «قرارداد الجزایر» در امور داخلی ایران دخالت می‌کنید و از آن بیشتر غلط می‌کنید برخلاف قوانین رسمی کشورتان مداخله جویانه و قانون‌شکنانه(!) برای شهروندان «نوآمریکائی تان» قانون من‌درآوردی تصویب می‌کنید! سناتورهای محترم خانم مزبور در قانون مصوب‌تان (مصی علی‌نژاد) پیش از این «یک ایرانی بودن» که در دادگاه فدرال آمریکا ضمن قرائت «سوگند رسمی» آمریکائی شدند و مطابق سوگندش همه وفاداری و تابعیت و تعلق خاطرش به کشور خاستگاه‌اش (ایران) را طرد کرده و بالغانه و عاقلانه و با لذت و بهجت کامل «آمریکائی شدند» لذا هم ایشان (علی‌نژاد) و هم شما سناتورها اساسا غلط می‌کنید در اموری دخالت می‌کنید که اساسا ارزنی صلاحیت و شأنیت دخالت در آن را ندارید.