بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و عرض ادب خدمت همه دوستان
پیرو سفر دو ماهه ام به ایران و متعاقب اشکال فنی که برای لب تابم در طی سفر ایجاد شد کمتر فرصت پیدا کردم تا مطابق معمول در فضاهای مجازی و صفحات اینترنتی ام خدمت دوستان انجام وظیفه کنم.
اکنون و در بازگشت مجدد به آمریکا از امروز خواهم کوشید مطابق قبل صفحات خود را بارگذاری نمایم.
دوستان زیادی طی این مدت اقدام به ارسال پرسش یا انتقال نقطه نظرات خود کرده اند که متاسفانه امکان پاسخگوی نداشتم.
عزیزان کما فی السابق می توانند از طریق @Davatt44 فرمایشات شان را ارسال نموده تا به اقتضا امتثال امر نمایم.
موفق باشید
__________________
داریوش سجادی
@dariushsajjadi44
هدایت شده از یاسین عصر
✅اطلاعیه 👇👇
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض ادب خدمت همراهان همیشگی #موسسه_پژوهشی_یاسین_عصر در نظر دارد در راستای #تربیت_کودک_نوجوان کانالی مجزا با عنوان #گلدونه_های_یاسین ایجاد نماید امیدواریم بتوانیم با همیاری شما خوبان کانالی کاملا تخصصی و آکادمیک ارائه دهیم.
لطفا عضو شوید تا در روزهای آتی مطالب بارگذاری شود.👇👇
گُلدونه های یاسین🍬
💖نشر داستان های کودک و نوجوان
🌸نکات تربیتی کودک_نوجوان
🌹ارائه راهکار های مفید تربیتی
بررسی مسائل جنسی کودک و نوجوان
https://eitaa.com/yasinasr_goldkneh
با سپاس از شما
مدیر #موسسه_پژوهشی_یاسین_عصر
#پرستو_مروجی
@yasinasr
وحدت یا سازش؟
اظهارات آشتی جویانه و وحدت طلبانه اخیر حسن روحانی در میانه نابسامانی اقتصادی مبتلابه کشور واکنش های قابل انتظاری را همراه داشت که در جای خود حائز آسیب شناسی است.
از جمله دو نفر از منسوبان احزاب اصلاح طلب از موضعی نقادانه اظهارات روحانی را به چالش کشیده و اولی ابراز داشته:
اگر بنا باشد کنار هم باشیم و بایستیم، چگونه میتوان این فرایند را آغاز و به انجام رساند؟ این راه حل، لوازمی دارد. به نظر من اینجا مسئولیت بر عهده رهبری است.
دومین اصلاح طلب نیز فرموده:
مشکلات اقتصادی فعلی مردم و منافع کلان ملی کشور دو قربانی اصلی هستند که ریشه در فقدان وحدت و انسجام و اجماع داخلی دارد. اگر پنج سال اخیر را به جای تمرکز بر سیاست خارجی و حوزه اقتصادی، قدری از این توجه معطوف به حل سیاست داخلی و کاهش تنشها میشد، به طور قطع امروز وضعیت بهتری داشتیم. زیرا ریشه بخش مهمی از مشکلات خارجی و اقتصادی در بحران سیاست داخلی است.
هر چند بیت الغزل هر دو اظهار نظر و بلکه دیگر اظهارات اصلاح طلبان ناظر بر لزوم وحدت و همگرائی ملی بین جناح های سیاسی کشور است اما از یک منظر واقع بینانه چنین «غایت مطلوبی» بدلیل فقد «دلالت مسموعی» قابل تحصیل و منشا تاثیر نمی تواند باشد.
پیش نیاز «تحصیل اتحاد» مرهون یابش ریشه های افتراق است.
جویندگان اتحاد موظفند ابتدا بسترسازان افتراق را آسیب شناسی کنند تا در ادامه بتوانند هم دلی در کشور را همسرائی کنند.
متاسفانه مقدرات «کشور و ملت» طی ۷ سال گذشته کماکان و بشکلی عمیق متاثر از تراژدی ۸۸ باقی مانده و ترشابه این زخم ناسور کماکان ترشح می کند.
صورت قضیه ساده و در عین حال جدی است:
درست یا غلط در ۸۸ نتیجه انتخابات نزد یک طرف مورد تردید قرار گرفت. مشکل از آنجا آغاز شد و عمق و پهنا گرفت که رهبران معترضین در یک بی مبالاتی و بی تدبیری آشکار موضوع مناقشه را از یک اختلاف حقوقی به یک جنگ و رویاروئی خیابانی سوئیچ کردند!
قدر مسلم وقتی ماهیت مناقشه به تراز جنگ ارتقا یافت و شعار «ما بچه های جنگیم ـ بجنگ تا بجنگیم» از جانب معترضین مطرح شد از این لحظه به بعد لوازم و قواعد یک رقابت جنگی بین طرفین منازعه حاکم شد و بالتبع اصلی ترین قانون جنگ نیز بر نزاع موجود سایه انداخت و آن چیزی نبود جز آنکه مطابق قانون جنگ یک طرف شکست می خورد و یک طرف نیز پیروز می شود!
با این اوصاف بقیه ماجرا تلخ و اجتناب ناپذیر بود مبنی بر آنکه اصلاح طلبان آن جنگ خیابانی را باختند و نظام بر ایشان فائق شد.
طبیعت هر جنگی نیز ناظر بر این اصل بدیهی است که طرف شکست خورده علی رغم «پذیرش تسلیم» بشکلی انفجاری با تحفظ نفرت و کینه عمیق از رقیب، از جنگ بیرون می آید.
تبعات چنین فرجام نامیمونی آن است که اصلاح طلبان و بدنه اجتماعی ایشان از ۸۸ به بعد علی رغم حفظ ظاهر با انباشتی از نفرت و غیظ و کینه و خشم فرو خورده از معرکه خارج شده و با همان نفرت و غیظ و کینه و خشم انباشته مناسبات خود با حکومت را عهده داری می کنند و بدنه اجتماعی ایشان نیز ناشی از همان «بی مبالاتی رهبران» مُبدل به سلول های خفته ای (sleeper cell) شده اند که در هر بزنگاهی در کمین آنند تا با توسل به پرخاشگری و تخریبگری و شهرآشوبی های موسمی خشم انباشته ناشی از شکست ۸۸ را برون ریخت کرده و خود را ولو بصورت مقطعی تشفی خاطر دهند.
بر این منوال هر وحدتی جنبه صوری داشته و فاقد ضمانت اجرا است مگر آنکه اصلاح طلبان بتوانند مسئولیت بی مبالاتی خود در ۸۸ را بر عهده گرفته آنگاه سازشی را که می توانستند بشکلی مرضی الطرفین در ۸۸ با نظام محقق کنند اکنون و با تاخیری ۷ ساله عملیاتی کنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلول های خفته یا sleeper cell در ترمینولوژی سیاسی ناظر بر افرادی است که حسب ظاهر برخوردار از زندگی مدنی اند و مانند یک شهروند خوب در جامعه تردد دارند اما در عمل ظرفیتی تخریبگر دارند که در کمین فرصتی برای برون ریخت خشم انباشته و تخریبگرانه خودند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
@dariushsajjadi44
نگاش نکن ظریف بود ـ شش نفرو حریف بود!
بد فرجامی نهال برجام را می توان تقدیر اجتناب ناپذیر زراعت در زمین سوخته و ناباروری محسوب کرد که محصولی جز بطالت و اتلاف وقت و هزینه برای زارعانش ندارد.
اما در این میان مخالفت با برجام از جانب جناح انقلابی نه موضوعیت داشت و نه طریقیت.
این احتجاج فارغ از مجادله بر سر برجام بین «تندروها و کج روها» یا «اصولگرایان و اصلاح طلبان» تنها ناظر بر دغدغه های جناح انقلابی است. از منظر حاملان و حامیان انقلاب این «فرآیند محتوم به برجام» بود که موجبات تشویش و دلنگرانی ایشان را فراهم می کرد و از این موضع با برجامیان مخالفت داشتند.
بر این منوال برجام یک قطعه از پازلی بود که توسط آمریکا و بعد از ناکامی در ۸۸ از طریق تحریم های فلج کننده اقتصادی تمهید شد تا با مهندسی و مدیریت نامحسوس و موفقیت آمیز انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ بتوانند با حربه «بحران معیشت» عملگرایانی که کمترین تقید به آرمان های انقلاب اسلامی را دارند در تهران به قدرت رسانده و هم زمان موجبات تضعیف جناح انقلابی در ایران را فراهم کنند.
فی الواقع اهتمام در این پروژه مغبون کردن رهبری (همچون مغبون کردم امام در پذیرش ۵۹۸) و سکاندار شدن عملگرایان در ایران بود تا نهایتا در برجام بتوانند با آمریکائی ها معامله بزرگ را انجام دهند.
پازلی که با حذف هاشمی رفسنجانی در ۹۲ (از طریق رد صلاحیت) ابتر ماند.
علی ایحال عملگرایان در ۹۲ ولو در نبود هاشمی با «مهندسی آمریکائی انتخابات» بازی را در دست گرفتند اما چون در نبود هاشمی وزن سیاسی قابل اعتنائی نداشتند عملا نتوانستند در برجام خوش بدرخشند و با تغییر رئیس جمهور در آمریکا کل پروژه به فنا رفت.
این بدان معنا نیست که ظریف یا روحانی نفوذی آمریکا بودند بلکه بدین معنا است که ایشان جناحی را نمایندگی می کردند که از ابتدای انقلاب در یک خوش بینی فلسفی فاقد کمترین شناخت و درک واقع بینانه ای از نظام بین الملل و ایضا فاقد کمترین درک و التفات به مبانی و آرمان های انقلاب اسلامی بودند و همه درک و شعور ایشان از انقلاب اسلامی منحصر در ملی کردن و ملی دیدن آرمان های فراملیتی انقلاب امام بود و هست.
این کمال سماحت بود که دکتر ظریف و ایضا مهتر ایشان (روحانی) علی رغم برخورداری از تجربه و تحصیلات سیاسی خام اندیشانه در طول مذاکرات و بعد از توافق برجام وقت و بی وقت می فرمودند:
نظام بین الملل و دیپلماسی نوین برخلاف سابق مبتنی بر مسئولیت است!
هر اندازه هم که به ایشان گوشزد می شد این شعارها برای کلاس های ترم یک علوم سیاسی مناسب است و نظام بین الملل کماکان بر اصل مورگانتا استوار بوده و حرف اول را در این نظام «قدرت» می زند علی ایحال مشارالیها خویش کامانه از این واقعیت چشم پوشی کرده و شیدائیان نیز سرخوشانه و جوگیرانه ابراز لحیه می فرمودند که «نگاش نکن ظریفه ـ شش نفرو حریفه» و اکنون و در خزان برجام کسی نیست تا از ایشان بپرسد:
کجا رفت آن نظام بین المللی که مبتنی بر مسئولیت بود و چگونه «پدیده ترامپ» توانست از موضع قدرت با یک لگد همه بافته های برجام را مُبدل به پنبه نماید!؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
@dariushsajjadi44
جولیانی وکیل ترامپ در نشست مشترکش با مریم رجوی ابراز داشته:
رهبران ایران باید کنار بروند و یک دولت دموکراتیک که مریم رجوی نماینده آن است (!) جایگزین شود ... آزادی در آستانه تحقق است سال بعد میخواهم که این نشست را در تهران برگزار کنم!
آقای جولیانی ـ خوبی؟ خوشی؟ رو به رشدی؟
سال ۸۸ همتای شما «جورج سورس» همانند امروز شما در برنامه تلویزیونی فاکس نیوز ابراز لحیه فرمود:
من شرط می بندم سال دیگه این موقع جمهوری اسلامی در ایران وجود نخواهد داشت!
جناب جولیانی اگر هذیان گوئی شما ناشی از مواجبی است که آن سازمان تروریستی بابت حق القدم تان به حساب تان واریز کرده که هیچ!
در غیر این صورت فریب آن عروس هزار داماد را نخورید!
آن پتیاره قدرت تنها یک خودفروش سیاسی است که همسر رسمی اش را در «شهوت قدرت» بنفع هم آغوشی با مسعود فروخت.
شمایان را نیز به اقتضا می فروشد.
ضیافت گرگ ها فاقد شرافت و اخلاق است. هر چند خودتان نیز بکفایت گرگ درنده ای هستید!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
@dariushsajjadi44
شعور سیاسی
ذلیلانه ترین اقدام در مواجهه با مهابت افسار گسیخته ای چون ترامپ توصیه خودباختگان ضعیف النفس و بی درکان از الفبای سیاست است که امریه «مذاکره لاجرم» با آمریکا را صادر می کنند.
عصاره همه توانش عقلی ایشان تاسی به آن توصیه آمریکائی است که «اگر در موضع تجاوز قرار گرفتید، تسلیم شوید و لذتش را ببرید»!
جان مایه کلام ایشان آن است: حال که آمریکا در موضع تفوق باج خواهانه قرار دارد تسلیم اش شویم و حالش را ببریم!
بی مقداران از حداقل شعور سیاسی نیز بی بهره اند!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
@dariushsajjadi44