#ایهاالعزیز💙
ماه من پرده از آن چهره زيبا بردار
تا فَلَک لاف نیاید که چه ماهی دارد
گزارش جشن بزرگ نیمه شعبان✨
🔹همراه با برگزاری مسابقه
🔸اجرای گروه سرود
🔹سخنرانی
🔸مدیحهسرایی
•|مرکز فرهنگی دارالمهدی حبیب آباد|•
با همکاری
با همکاری پایگاه بسیج قمر بنی هاشم
امامزاده عبدالمومن
و کانون فرهنگی و هنری المهدی علیهالسلام
🌺مرکز فرهنگی دارالمهدی (علیه السلام )🌺
حبیب آباد
@darolmahdi313
14.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام بر آقا جانمان
مولای مهربانم
دست در دست هم برای میلاد زیبایت جشن و سرور بر پا میکنیم و برای فرجت دست به دعا برمیداریم
آقای من دعا کن جشن ظهورت را بر پا کنیم
🌺مرکز فرهنگی دارالمهدی(علیه السلام)🌺
حبیب آباد
@darolmahdi313
#ڪلامنـاب...
بطرۍوقتۍپُرهومیخواۍخالۍکنۍخَمِشمیکنۍ
دیگہ!دلِآدمَمهمینطوره؛بعضۍوقتهاازغم،حرف
وطعنہدیگرانپُرمیشہ.
خدامیگہمامیدونیمواطلاعداریمدلتمۍگیرهبہ
خاطرحرفهایۍکہمیزنند...
پسسرتروبہسجدهبگذاروخداروتسبیحکن..
#شیخرجبعلیخیاط🌱
_________
🌺مرکزفرهنگی دارالمهدی(علیه السلام)🌺
حبیب آباد👇
@darolmahdi313
امنیتوآسایشمونرو
مدیونکسانےهستیم
ڪهحتےاسمشونرو
بلدنیستیم!'💣°.
#سربازان_گمنام_امامزمان✌️🏻
_________
🌺مرکزفرهنگی دارالمهدی(علیه السلام)🌺
حبیب آباد👇
@darolmahdi313
دارالمهدی حبیب آباد🇵🇸
#نسل_سوخته قسمت دوازدهم: شرافت توی همون حالت، کیفم رو گذاشتم روی میز و نیم چرخ، چرخیدم سمتش. خیلی
#نسل_سوخته
قسمت سیزدهم: رقابت
امتحانات ثلث دوم از راه رسید.
توی دفتر شهدام، از قول مادر یکی از شهدا نوشته بودم:
- «پسرم اعتقاد داشت بچه مسلمون همیشه باید در کارِ درست، اول و پیشقدم باشه،
باید شتاب کنه و برای انجام بهترینها پیشتاز باشه.خودش همیشه همین طور
بود. توی درس و دانشگاه، توی اخلاق، توی کار و نماز ...»
این، یکی از شعارهای سرلوحه زندگی من شده بود. علی الخصوص که ۲ تا شاگرد اول
دیگه هم سر کلاسمون بودند. رسما بین ما ۳ نفر، یه رقابت غیررسمی شکل گرفته
بود. رقابتی که همه حسش میکردند.
حتی بچههای بیخیال و همیشه خوش
کلاس.
رقابتی که کم کم باعث شد فراموش کنم اصلا چرا شروع شده بود.
یک و نیم نمره داشت!
همه سوالها رو نوشته بودم، ولی جواب اون اصلا یادم نمیاومد. تقریبا همه برگههاشون رو داده بودند. در حالی که واقعا اعصابم خرد شده
بود، با ناامیدی از جا بلند شدم.
- خدا بهت رحم کنه مهران که دیگه غلط نداشته باشی! و الا اول و دوم که هیچ،
شاگرد سوم کلاس و پایه هم نمیشی.
غرق در سرزنش خودم بلند میشدم که چشمم افتاد روی برگه جلویی
و جواب
رو دیدم ...
مراقب اصال حواسش نبود.
هرگز تقلب نکرده بودم اما حس رقابت و اول بودن، حس اول بودن بین ۱۲۰ دانشآموز پایه چهارم ... حسِ برتری ... حسِ ...
نشستم و بدون هیچ فکری، سریع جواب رو نوشتم. با غرور از جا بلند شدم.
برگه ام رو تحویل دادم و رفتم توی حیاط.
یهو به خودم اومدم!
ولی دیگه کار از کار گذشته بود ...
یاد جمله امام افتادم:«اگر
تقلب باعث ...»
روی پلهها نشستم و با ناراحتی سرم رو گرفتم توی دستم.
- خاک بر سرت مهران. چی کار کردی؟ ... کار حرام انجام دادی.
هنوز آروم نشده بودم که صبحت امام جماعت محلهمون، نفت رو ریخت رو آتیش:
- «فردا روز، اگر با همین شرایط یه قدم بیای جلو، بری مقاطع بالاتر و به جایی
برسی، بری سر کار، اون لقمهای هم که در میاری حرامه!
خانوادهها به بچههاتون تذکر بدید ...
فردا این بچه میره سر کار حلال و با تلاش و زحمت پول در میاره، اما پولش حلال
نیست.
لقمه حرام میبره سر سفره زن و بچهاش.
تک تک اون لقمهها حرامه
گاهی یه غلط کوچیک میکنی، حتی اگر بقیه راه رو هم درست بری اما سر از
ناکجا آباد در میاری. میدونی چرا؟
چون توی اون پیچ، از مسیر زدی بیرون.
حالا بقیه مسیر رو هم مستقیم بری...
نتیجه؟! باید پیچ رو برگردی
حالا برید ببینید اثرات لقمه حرام رو
چه بلایی سر نسل و آدمها و آینده میاره...»
کلمات و جملاتش، پشت سر هم به یادم میاومد و هر لحظه حالم خرابتر میشد.
_____
🌺مرکزفرهنگی دارالمهدی(علیه السلام)🌺
حبیب آباد👇
@darolmahdi313
#نسل_سوخته
قسمت چهاردهم: تاوان خیانت
بچهها همه رفته بودند اما من پای رفتن نداشتم. توی حیاط مدرسه بالا و پایین
میرفتم. نه میتونستم برم، نه میتونستم ...
از یه طرف راه میرفتم و گریه میکردم که خدایا من رو ببخش. از یه طرف دیگه
شیطان وسوسهام میکرد:
- «حالا مگه چی شده؟ همه اش ۱/۵ نمره بود.
تو که بالاخره قبول میشدی. این
نمره که توی نتیجه قبولی تاثیری نداشت...»
بالاخره تصمیمم رو گرفتم ...
- «خدایا! من میخواستم برای تو شهید بشم. قصدم مسیر تو بود. اما حالا من
رو ببخش...»
عزمم رو جزم کردم و رفتم سمت دفتر ... پشت در ایستادم:
- «خدایا! خودت توی قرآن گفتی خدا به هر که بخواد عزت میده، به هر کی نخواد،
نه. عزت من از تو بود. من رو ببخش که به عزت تو خیانت کردم و با چشمهام
دزدی کردم. تو، من رو همه جا عزیز کردی و این تاوان خیانت من به عزت توئه.»
و در زدم...
رفتم داخل دفتر.
معلمها دور هم نشسته بودند، چایی میخوردند و برگه تصحیح
میکردند.
با صدای در، سرشون رو آوردن بالا:
- تو هنوز اینجایی فضلی؟ چرا نرفتی خونه؟
- آقای غیور ببخشید ... میشه یه لحظه بیاید دم در؟
سرش رو انداخت پایین...
- کار دارم فضلی، اگه کارت واجب نیست برو فردا بیا. اگرهم واجبه از همون جا بگو
داریم برگه صحیح میکنیم نمیشه بیای تو
بغض گلوم رو گرفت. جلوی همه؟! به خودم گفتم:
- «برو فردا بیا. امروز با فردا چه فرقی میکنه؟! جلوی همه بگی، اون وقت ...»
اما بعدش ترسیدم ...
- اگر شیطان نذاره فردا بیای چی؟
_________
🌺مرکزفرهنگی دارالمهدی(علیه السلام)🌺
حبیب آباد👇
@darolmahdi313
قالَ الاِمامُ علي بن الحُسينْ السَجاد(؏)
[ وارزُقني رؤیة قائم آل محمّد
و دیدار قائم آل محمّد را روزیام گردان ]
مفاتیح الجنان، حرز امام سجاد(؏)
@darolmahdi313
هدایت شده از مهدیاران | mahdiaran
5.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📱 #کلیپ ؛ «کعبه بدون امام»
👤 استاد #رائفی_پور
🕋 کعبه بدون امام ارزش نداره
اگر حج میری باید دنبال امام زمانت باشی...
📥 دانلود با کیفیت بالا
https://aparat.com/v/PRNBt
✅️ واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran
کـسـی کـه ختم قرآنـش را به
امامش هدیه کند، روز قیامت
با او خواهد بود.
- امامکاظم |ع|
- از کـتابکافـی
@darolmahdi313
[ بی تو این دیده
کجا میل به دیدن دارد،
قصهیِ عشق مگر بی تو شنیدن دارد؟...]
+جنــاب شهریار
#شــعر_بخــونیـم.. 📖
@darolmahdi313