eitaa logo
دارالمهدی حبیب آباد🇵🇸
244 دنبال‌کننده
2هزار عکس
810 ویدیو
29 فایل
💐#اللهم_عجل_لولیک_الفرج •|بسم‌ربِّ‌المہــدے|• تنها کانال رسمی 🌺مرکزفرهنگی دارالمهدی(علیه السلام)🌺 حبیب آباد ❣️ماییمُ‌نَوای‌بی‌نَوایی بِسم الَّه اگر حریف مایی❣ (کپےمطالب بھ شࢪط دعا براے فࢪجِ مھدے زهࢪا) ادمین: @Parvaaz120
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه تاسوعا رو از زبان شهیدجمهور بشنوید جلسه سال ۱۴۰۲ هیأت دولت 📹بزرگ‌ترین مدال برای ابوالفضل (علیه‌السلام) ..... وقتی لشکر امام حسین علیه‌السلام محاصره شد امام حسین (علیه‌السلام) اولین جمله‌ای که فرمودند، این بود: "عباس کجاست؟" وقتی حضرت ابوالفضل (علیه‌السلام) آمد، امام فرمودند: "إرکب بنفسی أنت" - جان حسین قربان تو( ابالفضل ).سوار بر مرکب شو و ببین اینها چه می‌خواهند. 🔺اگر هیچ چیز دیگری از فضل ابوالفضل نمی‌دانستیم، همین جمله "بنفسی أنت" بزرگ‌ترین مدال افتخار برای او کافی بود.
🔴 چله زیارت عاشورا، از عاشورا تا اربعین آیت‌الله سید علی آقای قاضی یک چله زیارت عاشورا می‌گرفتند و آغاز آن را از روز عاشورا تا اربعین قرار می‌دادند بسیاری از علماء و بزرگان و اهل معرفت بر گرفتن این تاکید دارند. بخصوص برای حوائج ویژه. شروع از روز عاشورا به مدت چهل روز ... 🔻 نکاتی که بزرگان توصیه می‌کنند: ۱. بهترین زمان، هنگام طلوع یا غروب آفتاب است. اما در سایر اوقات نیز منعی ندارد. البته اساتید بر یک زمان ثابت تاکید دارند. ۲. قرائت زیارت هنگام حرکت نباشد. ۳. مراقبت شود به جز اهل خانه کسی از چله‌گیری مطلع نشود. ۴. از ابتدا حوائج خاص را در نظر داشته باشید. ۵. حتماً نماز زیارت پس از زیارت عاشورا اقامه شود. ۶. به خانواده‌ها نیز توصیه شود شروع کنند. ۷. اصل بر صد سلام است که البته با استناد به روایت منقول از امام هادی(ع) می‌توان مختصرتر کرد. (درادامه این روش توضیح داده خواهد شد) ۸. مانعی هم ندارد که به طور معمول قرائت شود. 👈 سستی و وسوسه و کسالت و ... ممنوع!!! 🔻 روش کوتاه منسوب به امام هادی(ع) در خواندن زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام 👈 زیارت عاشورا را بخوانید، به صدلعن و صد سلام رسیدید این‌گونه عمل کنید: يك بار لعن را -اللهم العن اول ظالم...- مي‌خوانيد و فقط جمله‌ي پاياني آن؛ "اللهم العنهم جميعا" را صد مرتبه تكرار مي كنيد. و سلام را كه يك بار عرض مي كنيد، فقط "السلام علَي الْحسين و عليٰ عليِّ بنِ الحسين و علی اولاد الحسین و عليٰ اصحاب الحسين" را صد مرتبه تكرار كنيد سند روایت: شفاء الصدور فی شرح زیارة العاشورا برای همه بفرستید تا هرکی میخواد از روز عاشورا شروع کنه. بسم الله اگه بتونم روزانه یادآوری میکنم زیارت عاشورای روز رو بخونیم | عضوشوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
Ali Fani - Ziyarat Ashura.mp3
28.34M
زیارت عاشورا - Ziyarat Ashura با صدای: علی فانی https://eitaa.com/joinchat/1660354561C18b803e22e
امروز گویا امام زمان صحنه های کربلا را زنده و واقعی میبینه و هیچ کس به اندازه ی آقامون امروز درد و غم نمیکشه قلب نازنین امام زمان امروز چه غمی را تحمل میکنه 😭 دردی که شاید ما یک‌قطره از اون هم متوجه نشیم برای سلامتی امام زمانمون صدقه بدین امروز
با سلام و احترام أعظَمَ اللهُ اجورَنا بمُصابِنا بِالحُسَینِ، وَ جَعَلَنا و ایّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَع وَلیّهِ الامامِ المَهدیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ صلوات الله علیهم اجمعین حتما ارزش اشک بر امام حسین علیه‌السلام را شنیده اید دعوت می کنم در ادامه بدانید ⚡️ارزش کدام اشک!؟ ● اگر اشکی که ما برای او میریزیم در مسیر هماهنگی روح ما باشد. روح ما پرواز کوچکی با روح حسینی بکند، ذره ای از همت او ذره ای از غیرت او ذره ای از حریت او ذره ای از ایمان او ذره ای از تقوای او ذره ای از توحید او در ما بتابد و چنین اشکی از چشم ما جاری شود آن اشک هر چه دلتان بخواهد قیمت دارد. اگر گفتند به اندازه یک بال مگسش هم یک دنیا ارزش دارد، باور کنید. 📚استاد مطهری حماسه حسینی، ج ۱، ص ۱۰۰ اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
animation.gif
202.7K
⁉️توجه⁉️ ⁉️توجه⁉️ 📣شروع کلاس های تابستانه 📣 🔶آموزش راه اندازی کسب و کار آنلاین 🔶تولید محتوا 🔶آموزش استفاده از هوش مصنوعی 📍مورخ 1403/04/29 روز جمعه ساعت 10صبح در کانون فرهنگی هنری المهدی(عج) حبیب آباد (جلسه اول عمومی و با حضور کلیه اعضا میباشد)
❤️‍🔥السلام علیک‌یا ابا عبدالله❤️‍🔥 🌺السلام علی المهدی و علی آبائه🌺 این الطالب بدم المقتول بکربلا😭😭😭 محفل صمیمانه ریحانه ها پنجشنبه ۲۸ تیر ماه آموزش بازی نمایش حضرت علی اصغر 😭🩸💔 اى اهل کوفه رحمى این طفل جان ندارد خواهد که آب گوید اما زبان ندارد دیشب به گاهواره تا صبح دست و پا زد امروز روى دستم دیگر توان ندارد هنگام گریه کوشد تا اشک خود بنوشد اشکى که ترکند لب دور دهان ندارد رخ مثل برگ پائیز لب چون دو چوبه خشک این غنچه بهارى غیر از خزان ندارد اى حرمله مکش تیر یکسو فکن کمان را یک برگ گل که تاب تیر و کمان ندارد ممنون از خانم‌روانبخش عزیز بابت نذری و پذیرایی از بچه ها محفل صمیمانه ریحانه ها ویژه دختران از ۴ سال تا کلاس ششم هر هفته پنجشنبه ساعت ۱۷:۳۰ تا ۱۹:۰۰ در دارالمهدی حبیب آباد منتظر دیدن شما هستیم 💐 _ 🌺مرکزفرهنگی دارالمهدی(علیه السلام)🌺 حبیب آباد👇 @darolmahdi313
48.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️‍🔥السلام علیک‌یا ابا عبدالله❤️‍🔥 این الطالب بدم المقتول بکربلا نمایش حضرت علی اصغر 😭🩸💔 اى اهل کوفه رحمى این طفل جان ندارد خواهد که آب گوید اما زبان ندارد دیشب به گاهواره تا صبح دست و پا زد امروز روى دستم دیگر توان ندارد هنگام گریه کوشد تا اشک خود بنوشد اشکى که ترکند لب دور دهان ندارد رخ مثل برگ پائیز لب چون دو چوبه خشک این غنچه بهارى غیر از خزان ندارد اى حرمله مکش تیر یکسو فکن کمان را یک برگ گل که تاب تیر و کمان ندارد _ 🌺مرکزفرهنگی دارالمهدی(علیه السلام)🌺 حبیب آباد👇 @darolmahdi313
📣📣📣📣📣📣📣📣📣📣📣📣📣📣 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 خبر خبر گل دخترای نازنینم سلام خبر دارین که هر هفته پنجشنبه ها دارالمهدی براتون دورهمی داره محفل صمیمانه ریحانه ها از ۵ ساله تا کلاس ششمی ها مهمون ما هستند با کاردستی مسابقه سرود نمایش واز همه مهمتر کلی بازی های فکری و دسته جمعی 😍 تازه جالب اینجاس که کلی خوش میگذرونی و کارت امتیاز میگیری و جایزه بدست میاری 😜😍 هر هفته پنجشنبه ها ساعت ۱۷:۳۰ منتظر دیدن روی ماهت هستم 🥰 مکان:دارالمهدی .ما بین مسجد امام صادق علیه السلام و بانک صادرات 💐 _ 🌺مرکزفرهنگی دارالمهدی(علیه السلام)🌺 حبیب آباد👇 @darolmahdi313
بین الطلوعین ظهور.mp3
1.61M
🎙 ✍ دستور العملی برای رفع دلتنگی ⬅️ هر چقدر با قرآن انس داشته باشی، همان میزان با امام زمانت نیز انس خواهی داشت. 📌برگرفته از جلسات "بین الطلوعین ظهور" 🎙️@Aminikhaah_Media
دشمنان‌بدانند'! اگرازسرهایمان‌ڪوه‌هاهم‌بسازند هرگزاجازھ‌نمیدهیم‌ك‌فرزندانمان درتاریخ‌بخوانند'خامنه‌ای‌تنھاماند . . . '🌚❤
یه مشتی میگفت: یادت باشه...! صبح که از خواب بلند شدی.. اولویتت سلام کردن به امام زمان «عج»باشه...! نه رفتن سراغ گوشی...
-میگفت.. تا رابطه‌ی ما با ولّی امر؛ امام زمان(عج) قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد، و قوت رابطه‌ی ما با ولّی امر(عج) هم در اصلاح نفس است..🌱 -آیت‌الله‌بهجت-
دختران و زنانی که با چادر و حجابشان، خود را از نگاه نامحرمان میپوشانند، مانند شهدایی هستند که گمنامی را انتخاب کردند . مانند شهدای گمنامی که جنازه شان پیدا نشد ... بدنشان را کسی ندید ... اما در آسمانها و زمین معروف و شناخته شده هستند ... و‌ خدا خریدارشان میشود :) 💕
داغهاۍسینه‌ۍماڪمترازیعقوب‌نیست اوپسرگم‌ڪرده‌بودوما"پدر"گم‌ڪرده‌ایم❤️‍🩹🙂
enc_17220069059360261629935.mp3
3.99M
من مات و لم یعرف امام زمانه | سید رضا نریمانی
یه خبر خوش😍 ما از این به بعد روزی یک مداحی داریم🙊 و روز های زوج هم دو پارت رمان داریم🫀🌺 تازه فعالیتمونم بیشتر میشه 💖🌼
♥  ♥ 💜نام نویسنده:فاطمه امیری💜 💙خلاصه: درباره‌ی سمانه دختری مهربان و فعال در عرصه‌های فرهنگی سیاسی دانشگاه است که به دلیل رابطه‌ی فامیلی با یکی از مردان خانواده، هدف انتقام گروه خلافکاری می‌شود. این سبب می‌شود که در انتخابات، اتفاقی دور از انتظار برایش اتفاق بیفتد.💙
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗پلاک پنهــان💗 قسمت1 ــ سمانه بدو دیگه سمانه در حالی که کتاب هایش را در کیفش می گذاشت، سر بلند کرد و چشم غره ای به صغرا رفت: ــ صغرا یکم صبر کن ،میبینی دارم وسایلمو جمع میکنم ــ بخدا گشنمه بریم دیگه تا برسیم خونه عزیز طول میکشه سمانه کیفش را برداشت و چادرش را روی سرش مرتب کرد و به سمت در رفت: ــ بیا بریم هر دو از دانشگاه خارج شدند،امروز همه خونه ی عزیز برای شام دعوت شده بودند دستی برای تاکسی تکان داد که با ایستادن ماشین سوار شدند، سمانه نگاهی به دخترخاله اش انداخت که به بیرون نگاه می کرد انداخت او را به اندازه ی خواهر نداشته اش دوست داشت همیشه و در هر شرایطی کنارش بود و به خاطر داشتنش خدا را شکر می کرد. ــ میگم سمانه به نظرت شام چی درست کرده عزیز؟ سمانه ارام خندید و گفت: ــ خجالت بکش صغرا تو که شکمو نبودی!! ــ برو بابا تا رسیدن حرفی دیگری نزدند سمانه کرایه را حساب کرد و همراه صغرا به طرف خانه ی عزیز رفتند. زنگ در را زدند که صدای دعوای طاها و زینب برای اینکه چه کسی در را باز کند به گوشِ سمانه رسید بلاخره طاها بیخیال شد و زینب در را باز کرد با دیدن سمانه جیغ بلندی زد و در اغوش سمانه پرید: ــ سلام عمه جووونم صغرا چشم غره ای به زینب رفت و گفت : ــ منم اینجا بوقم وبه سمت طاها پسر برادرش رفت سمانه کنار زینب زانو زد و اورا در آغوش گرفت و با خنده روبه صغرا گفت: ــ حسود بعد از کلی حرف زدن و گله از طاها زینب از سمانه جدا شد، که اینبار طاها به سمتش آمد و ناراحت سلام کرد: ــ سلام خاله ــ سلام عزیزم چرا ناراحتی؟؟ ــ زینب اذیت میکنه سمانه خندید و کنارش زانو زد ؛ ــ من برم سلام کنم با بقیه بعد شام قول میدم مشکلتونو حل کنم!! ــ قول ؟؟ ــ قول از جایش بلند می شود وبه طرف بقیه می رود 🍁فاطمه امیری زاده🍁 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗پلاک پنهــان💗 قسمت2 به بقیه که دورهم نشسته بودند نزدیک شد، صدای بحثشان بالا گرفته بود،مثل همیشه بحث سیاسی بود و آقایون دو جبهه شده بودند، سید محمود،پدرش و آقا محمد و محسن و یاسین یک جبهه و کمیل وآرش جبهه ی مقابل .. سلامی کرد وکنار مادرش و خاله سمیه و عزیز نشست و گوش به بحث های سیاسی آقایون سپرد. نگاهی گذرایی به کمیل و آرش که سعی در کوبیدن نظام و حکومت را داشتند انداخت،همیشه از این موضوع تعجب می کرد، که چگونه پسردایی اش آرش با اینکه پدرش نظامی و سرهنگ است، اینقدر مخالف نظام باشد و بیشتر از پسرخاله اش که فرزند شهید است و برادر بزرگترش یاسین که پاسدار است، به شدت مخالف نظام بود و همیشه در بحث های سیاسی در جبهه مقابل بقیه می ایستاد . صدای سمیه خانم سمانه را از فکر خارج کرد و نگاهش را از آقایون به خاله اش سوق داد: ــ نمیدونم دیگه با کمیل چیکار کنم؟چی دیده که این همه مخالفه نظامه.خیره سرش پسره شهیده .برادرش پاسداره دایی اش سرهنگه شوهر خاله اش سرهنگه پسر خاله اش سرگرده ،یعنی بین کلی نظامی بزرگ شده ولی چرا عقایدش اینجوریه نمیدونم!! فرحناز دست خواهرش را می گیرد وآرام دستش را نوازش می کند؛ ــ غصه نخور عزیزم.نمیشه ڪه همه مثل هم باشن،درست میگی کمیل تو یک خانواده مذهبی و نظامی بزرگ شده و همه مردا و پسرای اطرافش نظامین اما دلیل نمیشه خودش و آرش هم نظامی باشن ــ من نمیگم نظامی باشن ،میگم این مخالفتشون چه دلیلی داره؟؟ الان آرش می گیم هنوز بچه است تازه دانشگاه رفته جوگیر شده.اما کمیل دیگه چرا بیست و نه سالش داره تموم میشه.نمیدونم شاید به خاطر این باشگاهی که باز کرده،باشه ،معلوم نیست کی میره کی میاد! ــ حرص نخور سمیه.خداروشکر پسرت خیلےباحیاست،چشم پاڪه،نمازو روزه اشو میگیره‌،خداتو شکر ڪن. سمیه خانم آهی میکشد و خدایا شکرت را زیر لب زمزمه می ڪند. سمانه با دیدن سینے مرغ های به سیخ ڪشیده در دست زهره زندایی اش از جایش بلند مے شود و به ڪمڪش مے رود . کمیل مثل همیشہ کباب کردن مرغ ها را به عهده می گیرد و مشغول آماده کردن منقل مےشود سمانه سینی مرغ ها را کنارش می گذارد: ــ خیلے ممنون سمانه !خواهش میڪنم" آرامی زیر لب مے گوید و به داخل ساختمان، به اتاق مخصوص خودش و صغرا که عزیز آن را برای آن ها معین ڪرده بود رفت. چادر رنگی را از ڪمد بیرون آورد و به جای چادر مشڪی سرش کرد، روبه روی آینه ایستاد و چادر را روی سرش مرتب کرد. با پیچدن بوی کباب نفس عمیقے کشید و در دل خود اعتراف کرد که کباب هایی که کمیل کباب مے کرد خیلےخوشمزه هستند،با آمدن اسم کمیل ذهنش به سمت پسرخاله اش ڪشیده شد. 🍁فاطمه امیری زاده🍁 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
سلام سلام رفقا 🖐🏻❤️
یہ‌جـٰآنوشتہ‌بود: شھـٰادت‌یك‌مقـٰآم‌روحیست . . . !👀☝️🏿' دنبـٰآل‌گلولہ‌خوردن‌نبـٰآشید:) رآستم‌مۍگفت . .🚶🏻‍♂ "حـٰآج‌قـٰآسم" قبل‌از‌شھـٰآدتش‌شھیدزندھ‌بود!(:
پیش آقا امام زمان(عج)بودم… آقا داشت ڪارامو… گناهمومیدید و گریہ می ڪرد… گفتم:آقا گفتن:جان آقا… :) بہ من نگو آقا، بگو بابا سرمو انداختم پایین و گفتم: بابا شرمندم از گناه آقا گفتن: نبینم سرت پایین باشہ ها…! عیب نداره بچہ هرڪاری ڪنہ… پای باباش می نویسن💔 می فہمی یعنی چی؟ 🌱
enc_17213830316574567753940.mp3
4.2M
جان جهان صاحب الزمان | محمد حسین پویانفر