نظر شیطان درباره حضرت علی(ع)
پیامبر اکرم(ص) از شیطان پرسیدند: نظرت درباره علی بن ابیطالب(ع)، وصی من چیست؟ شیطان پاسخ داد یا رسول الله امکان دستیابی به علی(ع) وجود ندارد. این آدم از نظر ما دست نیافتنی است؛چون به پروردگار عالمیان متصل است و ما نمی توانیم به او برسیم و من راضی هستم که او کاری با من نداشته باشد چرا که من طاقت یک لحظه دیدار او را ندارم چون نور الهی علی آنقدر قوی است که ما را دفع می کند
حضرت رسول(ص)فرمودند:شیطان! رفقای تو در این دنیا چه کسانی هستند؟ شیطان گفت:کسانی که پشت سر مردم غیبت می کنند و پایبند به نماز نیستند. حضرت رسول(ع)فرمودند: همنشینان تو چه کسانی هستند؟ شیطان گفت: شرابخواران و همچنین تمام زنا کاران در آغوش من هستند.
پیامبر(ص) پرسیدند: وکیلان تو چه کسانی هستند؟ شیطان گفت:وکیلان من کم فروشان، و خزانه داران من کسانی هستند که خمس و زکات خود را پرداخت نمی کنند
پیامبر اکرم (ص) در ادامه پرسیدند: شیطان! سرور و شادی تو در چیست؟ شیطان پاسخ داد در این است که مردم قسم دروغ می خورند. حضرت فرمود چشم تو را چه چیزی کور می کند؟ شیطان گفت کمکی که به مستمند در تنهایی می شود. پیامبر فرمود گوش تو را چه چیزی کر می کند؟ شیطان گفت وقتی امت تو دستانشان را به سوی پروردگار بلند کرده و یا الله و یا رب می گویند
منبع از کتاب انوار المجالس به نقل از کتاب سراج القلوب
ﯾﻪ ﺭﻭﺯی مردی نزد مولویش رفت ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺯﻧﻢ ﻧﻤﺎﺯ نمیخونه، ﭼﮑﺎﺭ ﮐﻨﻢ؟
امام جماعت: ﺭﺍﺟﻊ ﺑﻪ ﻓﻀﻴﻠﺖﻫﺎی ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﮕﻮ، ﺑﮕﻮ ﻛﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﻭﯼ ﺭﻭﺡ ﺁﺩﻡ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻣﺜﺒﺖ میزاره.
مرد: ﮔﻔﺘﻢ، خیلی ﻫﻢ ﺯﻳﺎﺩ، ولی ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﻩ!!
امام جماعت: ﻭﻋﺪه ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﻬﺸﺖ ﻭ نعمتهای ﺍﻭﻥ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﮕﻮ ﻭ ﺑﮕﻮ ﮐﻪ ﺍﮔﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﺨﻮﻧﻪ ﭼﻪ ﭼﻴﺰﻫﺎیی ﺗﻮﯼ ﺑﻬﺸﺖ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺷﻪ.
مرد: ﮔﻔﺘﻢ! خیلی ﻫﻢ ﺍﻏﺮﺍﻕ ﻛﺮﺩﻡ. ولی بی فایده ﺍﺳﺖ!!
امام جماعت: ﺍﺯ ﻫﻮﻝ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺟﻬﻨﻢ ﻭ سختیهایی ﻛﻪ ﺩﺭ اگه نماز نخونه ﺑﺎﯾﺪ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﻪ ﺑﺮﺍﺵ ﺑﮕﻮ.
مرد: ﮔﻔﺘﻢ خیلی ﻫﻢ ﺯﻳﺎﺩ ولی ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺷﺖ!!
امام جماعت ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﻴﺖ: ﺁﺧﻪ ﺣﺮﻑ ﺣﺴﺎﺑﺶ ﭼﯿﻪ؟
مرد: هیچی، ﻣﻴﮕﻪ تو اول نماز بخوان تا من بخوانم.
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
#قرض_دادن
پیامبر اعظم(ص):
وارد بهشت شدم، ديدم بر در آن نوشته است: ثواب صدقه، ده برابر است و قرض هجده برابر.
گفتم: اى جبرئيل! چرا صدقه ده برابر و قرض هجده برابر است؟
گفت: زيرا صدقه به دست نيازمند و بى نياز مى رسد، امّا قرض جز به دست كسى كه به آن نياز دارد، نمى رسد.🌷
🍃 كنز العمّال، ح 15373
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
امام جماعت مسجدی در ونک (یکی از محلههای تهران) از قبل انقلاب تعریف میکرد؟
👇 👇 👇
روزی خانمی نیمه برهنه و بی حجاب و آرایش کرده با دست و سینه باز نزد من آمد و مسأله ای درمورد ارث پرسید؟😕
گفتم : خانم من هم میخواهم از شما مسالهای بپرسم
اگر جواب دادید من هم جوابتان را میدهم؟
با تعجب پرسید : شما از من🤔
گفتم : بله
گفت : بفرمایید؟
گفتم : شخصی در محلی مشغول خوردن غذاست
غذا هم بسیار خوشبو و مطبوع است
از قضا گرسنهای از کنار او میگذرد.
از دیدن غذا و شنیدن بوی خوش آن پایش از حرکت میایستد. 🍛 😋
جلوی او مینشیند تا شاید تعارفش کند ولی مرد هیچ اعتنایی نمیکند.‼️😩
شخص گرسنه تقاضای یک لقمه میکند اما او میگوید : غذا مال خودم است و نمیدهم😠
هر چه او التماس میکند ، این به خوردن ادامه میدهد.😩 🍝 😋خانم این چگونه آدمی است؟
گفت : این شخص خیلی بیرحم است
از شمر بدتر است😤
گفتم : گرسنه دو جور است
یکی گرسنه شکم ، یکی گرسنه شهوت🔞
یک جوان گرسنه وقتی یک خانم نیمه برهنه و زیبا را می بیند که همه نوع عطرها و آرایش های مطبوع و دلکِش را دارد.
هرچه با او راه میرود تا شاید خانم یک توجهی به او کند و مقداری روی خوش نشان بدهد.
آن خانم اعتنا نمیکند.😕
جوان اظهار علاقه میکند ولی زن محل نمیگذارد.
بعد از هزاربار خواهش و تمنا ، زن میگوید : من هرزه نیستم و حاضر نخواهم بود با تو صحبت کنم🙁
جوان با تمام وجود التماس میکند ولی زن ذرهای توجه نمی کند.☹️
به نظر شما این زن چگونه آدمی است؟
آن خانم کمی که فکر کرد ، بلند شد و رفت
فردا درب منزل صدا کرد.
رفتم در را باز کردم
دیدم سرهنگی ایستاده و اجازه ورود میخواهد.☝️
وقتی وارد اتاق شد گفت : من شوهر همان خانم دیروزی هستم😐
وقتی که با او ازدواج کردم خواهش کردم باحجاب باشد اما هرچه خواهش و تهدید کردم زیر بار نرفت😥
دیروز ناگهان آمد و از من چادر خواست
نمیدانم شما دیروز به او چه گفتید.
ماجرا را برایش تعریف کردم
او هم بسیار تشکر کرد و رفت😍
📚منبع : کتاب حیا و خودآرایی و نقش آنها در سلامت روان زن
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/DcNzbCoLLDeJ4OKpQscPrN
*❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤*
🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻🤲🏻
*روزی روزگاری، عابد خداپرستی بود که در عبادتکده ای در دل کوه راز و نیاز خدا میکرد، آنقدر مقام و منزلتش پیش خدا زیاد شده بود که خدا هر شب به فرشتگانش امر میکرد تا از طعام بهشتی، برای او ببرند و او را بدینگونه سیر نمایند...*
*بعد از ۷۰ سال عبادت ، روزی خدا به فرشتگانش گفت: امشب برای او طعام نبرید، بگذارید امتحانش کنیم آن شب عابد هر چه منتظر غذا شد، خبری نشد، تا جایی که گرسنگی بر او غالب شد. طاقتش تمام شد و از کوه پایین آمد و به خانه بت پرستی که در دامنه کوه منزل داشت رفت و از او طلب نان کرد، بت پرست ۳ قرص نان به او داد و او بسمت عبادتگاه خود حرکت کرد.*
*سگ نگهبان خانه بت پرست به دنبال او راه افتاد، جلوی راه او را گرفت...*
*مرد عابد یک قرص نان را جلوی او انداخت تا برگردد و بگذارد او براهش ادامه دهد، سگ نان را خورد و دوباره راه او را گرفت، مرد قرص دوم نان را نیز جلوی او انداخت و خواست برود اما سگ دست بردار نبود و نمی گذاشت مرد به راهش ادامه دهد.*
*مرد عابد با عصبانیت قرص سوم را نیز جلوی او انداخت و گفت : ای حیوان تو چه بی حیایی! صاحبت قرص نانی به من داد اما تو نگذاشتی آنرا ببرم؟*
*سگ به سخن آمد و گفت: من بی حیا نیستم، من سالهای سال سگ در خانه مردی هستم، شبهابی که به من غذا داد پیشش ماندم ، شبهایی هم که غذا نداد باز هم پیشش ماندم، شبهایی که مرا از خانه اش راند، پشت در خانه اش تا صبح نشستم...*
*تو بی حیایی، تو که عمری خدایت هر شب غذای شبت را برایت فرستاد و هر چه خواستی عطایت کرد، یک شب که غذایی نرسید، فراموشش کردی و از او بریدی و برای رفع گرسنگی ات به در خانه یک بت پرست آمدی و طلب نان کردی...مرد با شنیدن این سخنان منقلب شد و توبه کرد.
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/DcNzbCoLLDeJ4OKpQscPrN
محروم از عنايت
امام صادق(عليه السلام) فرموده اند:
وقتي که مردم در منا جمع مي شوند، منادي ندا مي کند: اي مردم! اگر شما بدانيد که به خاطر چه کسي اين جا جمع شده ايد، حتماً به غفران و بخشوده شدن خودتان يقين مي کنيد. بعد خداوند مي فرمايد: هر بنده اي که روزي اش را وسعت دادم (يعني ثروتمند شد) هر چهار سال، يک مرتبه به زيارت کعبه نيامد، از عنايت من محروم مي شود.
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/DcNzbCoLLDeJ4OKpQscPrN
هدایت شده از محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
طبق قرار هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
زیارت نامه امام صادق
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى،
وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه .
🌻
#داستان
🔸ﺯﻧﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺳﺎﺭﻩ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﭘﺲ ﺍﺯﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﺍﺯ ﻣﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﮐﺮﻡ ﺭﻓﺖ!
🔸ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
- ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ؟
- ﻧﻪ
- ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻬﺎﺟﺮ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﯾﻦ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﯼ؟
- ﻧﻪ
- ﭘﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﯼ؟
-ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﭘﻨﺎﻩ ﻭ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻥ ﺑﻮﺩﯾﺪ، ﺍﮐﻨﻮﻥ ﻣﻦ ﭘﺸﺘﯿﺒﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﺷﺪﻩ ﺍﻡ، ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯿﺪ ﻭ ﺟﺎﻣﻪ ﻭﻣﺮﮐﺐ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯿﺪ!
- ﺗﻮ ﮐﻪ ﺁﻭﺍﺯﻩ ﺧﻮﺍﻥ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻣﮑﻪ ﺑﻮﺩﯼ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﺤﺘﺎﺝ ﺷﺪﯼ؟!
- ﭘﺲ ﺍﺯ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ ﮐﺴﯽ ﻣﺮﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻭﺍﺯﻩ ﺧﻮﺍﻧﯽ ﻧﻤﯽ ﺑﺮﺩ!
🔸ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ (ص) ﺑﻪ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺯﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﻨﺪ!
ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻤﮏ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺟﺎﻣﻪ ﻭ ﻣﺮﮐﺐ ﻭ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺩﻧﺪ!
🔹ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﻏﺮﯾﺐ ﺍﺳﺖ!
🔸ﯾﮑﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﮑﻪ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﻫﻢ ﺍﺯ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﭘﻨﺎﻩ ﺍﻭ ﺑﻮﺩﻩ!
🔸ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻧﻔﺮﻣﻮﺩ ﻗﻮﻝ ﺑﺪﻩ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﻧﮑﻨﯽ ﺗﺎ ﮐﻤﮑﺖ ﮐﻨﻢ ﺑﻠﮑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﮐﻤﮑﺶ ﮐﻨﻨﺪ!
🔸ﺳﻮﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﺸﺮﮎ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻤﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻫﻢ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﻮﺩ!
ﺁﻣﺪ ﮐﻤﮏ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ!
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻣﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻣﺎﻥ ﺷﺒﯿﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺕ ﺍﺳﺖ؟!
♦️منبع: علامه ﻣﺤﻤﺪ ﺭﺿﺎ ﺣﮑﯿﻤﯽ، ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺍﺳﻼﻣﯽ، ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻟﺤﯿﺎﺓ ﺟﻠﺪ ﻧﻬﻢ، ﺹ 232 ، ﻧﺸﺮ ﺍﻟﺤﯿﺎﺓ،
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/DcNzbCoLLDeJ4OKpQscPrN
پادشاهى در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد.
هنگام بازگشت سرباز پیرى را دید که با لباسى اندک در سرما نگهبانى مىداد.
از او پرسید: آیا سردت نیست؟
نگهبان پیر گفت: چرا اى پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم.
پادشاه گفت: من الان داخل قصر مىروم و مىگویم یکى از لباسهاى گرم مرا برایت بیاورند.
نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. اما پادشاه به محض ورود به داخل قصر وعدهاش را فراموش کرد.
صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالى قصر پیدا کردند، در حالى که در کنارش با خطى ناخوانا نوشته بود:
اى پادشاه من هر شب با همین لباس کم سرما را تحمل مىکردم اما وعده لباس گرم تو مرا از پاى درآورد!
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/DcNzbCoLLDeJ4OKpQscPrN
ارسالی از یکی از اعضای کانال
چندی پیش سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی مرد محترمی بود که ۶۰سال سن داشت و بسیار شاد بود او با مسافران با شادی برخورد میکردیکی از مسافران از او پرسید با وجود ترافیک و شغلی که خسته کنندست چطور میتواند شاد باشد
جواب راننده برایم جالب بود. گفت رمز موفقیت در زندگی را یافته. مسافران مشتاقانه پرسیدند این رمز چیست؟ گفت من 4فرزند دارم 2دختر و 2پسر که همه تحصیل کرده اند در حالیکه هرگز به درسشان رسیدگی نکردم . گفت رمز موفقیتش این بوده که بشدت هوای همسرش را داشته و به او توجه و محبت خاص میکرده و فقط نیازهای همسرش را برآورده کرده است. گفت همسرش را همیشه خوشحال و راضی نگه میداشت و درعوض همسرش همیشه پرانرژی بود و با تمام قوا به بچهها و منزل و هر کار دیگری رسیدگی میکرد.
میگفت زنها تواناییهای موازی دارند و میتوانند چند کار را در منزل باهم مدیریت کنند. کافیست آنها را راضی و خوشحال و تحت توجه و محبت کافی نگه داری تا هر کاری از آنها بربیاید. او معتقد بود اگر باطری قلب همسرتان را شارژ نگه دارید میتوانید با آرامش به کارتان رسیدگی و باخوشبختی زندگی کنید. چون همسرش از جان و دل، بقیه امور را سرپرستی خواهد کرد. بنظرمن حق با اوست. رمز موفقیت او میتواند، رمز موفقیت بسیاری از مردها باشد.
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/DcNzbCoLLDeJ4OKpQscPrN
✨﷽
🌷 #یڪ_داستان_یڪ_پند
❄️در ســــــال قــــــحطی، در مســــــجدی
واعظی روی منبر بود و میگفت: کسی که بخواهد صدقه بدهد هفتاد شیطان به دستش میچسبند و نمیگذارند، صدقه بدهد.
🌸مؤمنــــــــی پای منبـــر این ســـــــخنان
را شنید با تعجّب به رفقایش گفت: صدقه دادن که این چیزها را ندارد، اینک من مقداری گندم در خانه دارم، میروم و برای فقرا به مسجد خواهم آورد و از جایش حرکت کرد.
❄️وقتــــــــــــی که به خــانه رسیـــــــــــد
و زنش از قصدش آگاه شد. شروع به سرزنش او کرد که در این سالِ قحطی، رعایتِ زن و فرزند و خودت را نمیکنی؟ شاید قحطی طولانی شد، آن وقت ما از گرسنگی بمیریم و…
🌸خلاصه به قــدری او را وســــــوسه کرد
که آن مرد مؤمن دست خالی به مسجد نزد رفقا برگشت. از او پرسیدند چه شد؟ هفتاد شیطانی که به دستت چسبیدند، را دیدی؟ پاسخ داد: من شیطانها را ندیدم لکن مــادر شیطان را دیدم که نگذاشت.
❄️✨در روایتـی از حضرت علــے(علیهالسلام)
آمده است زمان انفاق هفتاد هزار شیطان انسان را وسوسه و التماس میکنند که چیزی نبخشد.
انسان میخواهد در برابر شیاطین مقاومت کند
اما شیطان به زبان زن یا رفیق و… مصلحت بینـی میکند و نمیگـذارد.
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/DcNzbCoLLDeJ4OKpQscPrN
👌 ایجاد برکت در خانه
در کلامی از پیامبر💚 اکرم صلی الله علیه و اله و سلم آمده است
هرکس، هنگامی که وارد خانه خود می شود، #سوره_حمد و #توحید را قرائت نماید
خداوند فقر را از خانه او دور کرده
و برکت زندگی او را به حدّی زیاد می کند
که به همسایگانش نیز می رسد.
از حضرت امام صادق💚 علیه السلام روایت شده است
«هرکس سوره حمد را قرائت کند، به لطف و عنایت الهی، درهای خیر دنیا و آخرت به روی او گشوده خواهد شد.»
📚 قرآن درمانی روحی و جسمی، ص 65
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/DcNzbCoLLDeJ4OKpQscPrN
#ظاهر_و_باطن
در زمـان سلیمان نبی پـرنده اى بـراى نوشیـدن آب به سمت بـرکه اى پرواز کرد، اما چند کودک را برسر برکه دید آنقـدر انتظار کشید تا کودکان از آن برکه متفرق شدند
همینکه قصد رفتن سمت برکه را کرد این بار مـردى را با محاسنی سفیـد و آراستـه دید که بـراى نوشیـدن آب به برکه آمد. پرنده به خود گفت کـه این مردى با وقار و نیکوست واز سوى او آزارى به من نمی رسد
پس نزدیک شد، ولی آنمرد سنگى به سمت او پـرتاب کرد و چشـم پرنده نابینا شد. شکایت به نزد سلیمان نبی بـرد. حضـرت سلیمـان مـرد را احضار کرد، محاکمه ومحکوم نمود و دستور به کور کردن چشمش داد
پرنـده به حکم صادره اعتراض کرد و گفت چشم اینمرد هیچ آزارى به من نرسانـده ، بلکه ریش او بـود که مرا فریب داد و گمان بردم که از سوى او ایمنم پس به عـدالت نـزدیک تر است اگر محـاسن او را بتـراشید تا دیگران مثل من فریب ریش او را نخورند ...
امام باقر عليه السّلام فرمود: هر كس ظاهرش از باطنش بهتر باشد ترازوى اعمالش روز قيامت سبك گردد.
📚مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار ، ج ۱ ص۶۸۷
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/DcNzbCoLLDeJ4OKpQscPrN
هدایت شده از محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
طبق قرار هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
زیارت نامه امام صادق
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى،
وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه .
✅ #شیخ_رجبعلی_خیاط
✍در ایام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان
دلباخته من شد و سرانجام در خانه ای خلوت،
مرا به دام انداخت، با خود گفتم:
رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی امتحان کند،
بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام
آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن.
سپس به خداوند عرضه داشتم:"خدایا! من این
گناه را برای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای
خودت تربیت کن!"
آن گاه یوسف گونه پا به فرار می گذارد و نتیجه
ترک این گناه، باز شدن دید برزخی او می شود،
به گونه ای که آنچه را که دیگران نمی دیدند و
نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی اسرار
برای او کشف می شود.
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/DcNzbCoLLDeJ4OKpQscPrN
نقل است که نیمه شبی چند دوست به قایقسواری رفتند و مدت زیادی پارو زدند.
سپیده که زد با هم درگفتگو برآمدند که چقدر راه رفتهایم؟ تمام شب را پارو زدهایم! باید مسیري خیلی طولانی را پیموده باشیم...
*اما نور خورشید که دور و برشان را روشن کرد، دیدند درست در همان جایی هستند که شب پیش بودند!!!*
آنان تمام شب را پارو زده بودند، ولی یادشان رفته بود طناب قایق را از ساحل باز کنند!
*در اقیانوﺱ بی پایان هستی، انسانی که قایقش را از این ساحل باز نکرده باشد هر چقدر هم که رنج ببرد، به هیچ کجا نخواهد رسید!*
*قایق تو به کجا بسته شده است؟*
به بدنت؟
به افکارت؟
به ترسها و نگرانیهایت؟
به گذشته ات؟
به عواطفت...؟
*🔴 ترس، طناب است*
*🔴 نومیدی طناب است*
*🔴 باورهای اشتباه طناب است*
👌🏻👌🏻👌🏻
مهم نیست که چقدرعبادت میکنی؛ به رحمتِ خدا که ایمان نداشته باشی، طناب بسته ای.
مهم نیست که چقدر کار و تلاش کنی، اگر به روزی بیکران خدا و ثروت بی نهایتش که به تو هم خواهد بخشید، ایمان نداشته باشی، همچنان فقیر خواهی بود.
تلاش زمانی جواب میدهدکه باورهای " عالی" داشته باشی
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
*باور داشته باش امروز روز خوبی هست.*
*باور داشته باش از هر جا شروع کنی متولد خواهی شد*🌹🌹🌹
*🌸 داستان واقعی و زیبا از علامه جعفری در دانمارک*
علامه محمدتقی جعفری میگفتند: عدهای از جامعهشناسان دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا در بارهی موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضع این بود: ارزش واقعی انسان به چیست؟ معیار ارزش انسانها چیست. هر کدام از جامعهشناسان، صحبتهایی داشتند و معیارهای خاصی را ارائه کردند. بعد، وقتی نوبت به بنده رسید، گفتم: اگر میخواهید بدانید یک انسان چهقدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق میورزد. کسی که عشقاش یک آپارتمان دوطبقه است، در واقع، ارزشاش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشقاش ماشیناش است، ارزشاش به همان میزان است. اما کسی که عشقاش خدای متعال است ارزشاش به اندازه ی خداست. علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم. وقتی جامعهشناسان صحبتهای مرا شنیدند، برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند. وقتی تشویق آنها تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود، بلکه از شخصی به نام علی (ع) است. آن حضرت در نهجالبلاغه میفرمایند: «قِیمَةُ کُلِّ أمْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ» / «ارزش هر انسانی به اندازهی چیزی است که دوست میدارد». وقتی این کلام را گفتم، دوباره به نشانهی احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی (ع) از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند.
هر چقدر که نسبت به مولا علی (ع) ارادت دارید ارسال کنید.
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FIMCAEo8UjS1y4ZQUpHIZM
کرامتى از امام جواد علیه السلام در سفر حج
شخصى به نام این حدید، از شیعیان آن امام بزرگوار مى گوید: در مراسم حجى که به همراه جمعى از دوستان شرکت داشتیم ، قبل از رسیدن به مکه و در مسیر، مورد دستبرد راهزنان واقع شدیم . آنها هر چه توانستند از لباس و پول بردند. با غم و اندوه بسیارى وارد مکه شدیم .
ناراحتى شدیدى بر جمع ما حکمفرما بود تا اینکه مطلع شدیم امام جواد علیه السلام را در موسم حج زیارت خواهیم نمود. من با اشتیاق فراوانى ، بدون فوت وقت خود را به مدینه رساندم . وقتى به زیارت وى نائل شدم تعدادى لباس و مقدارى معتنابهى پول در اختیارم گذاشته فرمود بین دوستانت به مقدراى که دزد از ایشان برده تقسیم کن .
ابن حدید مى گوید: مرحمتى آن حضرت را برده و بین دوستانم تقسیم کرده و جالب این بود که دقیقا به اندازه اى بود که از برده بودند.
، الثاقب فى المناقب 524/ ح 459
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FIMCAEo8UjS1y4ZQUpHIZM
هدایت شده از محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
طبق قرار هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
زیارت نامه امام صادق
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى،
وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه .
یکشب برای خدا نواختن
در زمانهاى قديم، مردي ساز زن و خواننده اي بود، به نام "برديا"، که با مهارت تمام مي نواخت و هميشه در مجالس شادي و محافل عروسي، وقتي براي رزرو نداشت.
برديا چون به سن شصت سال رسيد، روزي در دربار شاه مي نواخت که خودش احساس کرد دستانش ديگر مي لرزند و توان اداي نت ها را به طور کامل ندارد و صدايش بدتر از دستانش مي لرزد و کم کم صداي ساز و صداى گلويش ناهنجار مي شود.
عذر او را خواستند و گفتند ديگر در مجالس نيايد.
برديا به خانه آمد، همسر و فرزندانش از اين که ديگر نمي توانست کار کند و برايشان خرجي بياورد بسيار آشفته شدند.
برديا سازش را که همدم لحظه هاي تنهاييش بود برداشت و به کنار قبرستان شهر آمد، در دل شب در پشت ديوار مخروبه ی قبرستان نشست و سازش را به دستان لرزانش گرفت و در حالي که در کل عمرش آهنگ غمي ننواخته بود، سازش را براي اولين بار بر نت غم کوک کرد و اين بار براي خدايش در تاريکي شب، فقط نواخت.
برديا مي نواخت و خدا خدا مي گفت و گريه مي کرد و بر گذر عمرش و بر بي وفايي دنيا اشک مي ريخت و از خدا طلب مرگ مي کرد. در دل شب به ناگاه دست گرمي را بر شانه هاي خود حس کرد، سر برداشت تا ببيند کيست، شيخ سعيد ابو الخير را ديد در حالي که کيسه اي پر از زر در دستان شيخ بود.
شيخ گفت: اين کيسه زر را بگير و ببر در بازار شهر دکاني بخر و کارى را شروع کن.
برديا شوکه شد و گريه کرد و پرسيد: اي شيخ آيا صداي ناله من تا شهر مي رسيد که تو خود را به من رساندي؟
شيخ گفت: هرگز، بلکه صداي ناله ی مخلوق را قبل از اين که کسي بشنود خالقش مي شنود و خالقت مرا که در خواب بودم بيدار کرد و امر فرمود کيسه زري براي تو در پشت قبرستان شهر بياورم،
به من در رويا امر فرمود برو در پشت قبرستان شهر، مخلوقي مرا مي خواند، برو و خواسته ی او را اجابت کن.
برديا صورت در خاک ماليد و گفت
خدايا عمري در جواني و درشادابي ام با دستان توانا سازهايي زدم براى مردم اين شهر اما چون دستانم لرزيد مرا از خود راندند، اما يک بار فقط براي تو زدم و خواندم، اما تو با دستان لرزان و صداي ناهنجار من، مرا خريدي و رهايم نکردي و مشتري صداي ناهنجار ساز و گلويم شدي و بالاترين دستمزد را پرداختي،
تو تنها پشتيبان ما در اين روزگار غريب و بي وفا هستي، به رحمت و بزرگيت سوگندت ميدهيم که ما را هيچ وقت تنها نگذار و زير بار منت ناکسان قرار نده.
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FIMCAEo8UjS1y4ZQUpHIZM
*داستان جذاب حضرت ادریس علیه السلام*
حضرت ادریس یکی از پیامبران الهی است که نامش دو بار در قرآن کریم اسم به این دلیل است که او حکم خدا وسنتش را به مردم درس می داده است.
ادریس از لحاظ تقدم زمانی بعد از حضرت آدم(ع) در قرآن از پیامبران شمرده شده ومیان او وآدم پنج پیامبر فاصله بوده است.ادریس در مصر متولد ودر سیصد سالگی رحلت فرمود .
شخصیت ادریس
او مردی بود با شکمی فراخ وسینه ای بزرگ که همواره در این فکر بود که آسمان وزمین ومخلوقات پروردگاری مدبر وحکیم دارد .
سی یا پنجاه صحیفه توسط جبرئیل بر او نازل شد واو نخستین کسی است که بعد از آدم با قلم نوشت وخداوند به او علم نجوم وحساب وهیات داد که معجزه اوست و اولین کسی بود که خیاطی کرد ولباس دوخت.
قرآن مجید او را به سه صفت وصف می کند:صبر وشکیبائی-صدق وراستی-بلندی مقام وبزرگی
پادشاه زمان ادریس
امام باقر(ع) می فرماید در زمان ادریس پادشاهی ستمگر به نام یبوراسب زندگی می کرد.روزی یبوراسب از سرزمین سبز وخرمی عبور کرد که متعلق به شخص مومنی بود.پادشاه از او خواست که زمین را به او واگذار کند اما مرد گفت که خانواده خودم به آن محتاج تر است.این سخن مرد باعث ناراحتی پادشاه شد ودر نتیجه با مشورت زنش تصمیم به قتل مرد گرفتند وبا اجیر کردن چند نفر او را به قتل رساندند.خشم الهی به جوش آمد وبه ادریس وحی شد که به پادشاه اعتراض کن واین خبر را برسان که به زودی از تو انتقام خواهم گرفت وتو را از اریکه قدرت به زیر خواهم کشید وشهرت را خراب وزنت طعمه سگان خواهد شد.
ادریس وحی را ابلاغ کرد اما از طرف پادشاه به مرگ تهدید شد وچون ممکن بود به قتل برسد از آن شهر کوچ نمود واز خداوند خواست تا دیگر باران به آن دیار نبارد.خداوند به ادریس فرمود در اینصورت شهر ویران شده وعده زیادی هلاک خواهند شد اما ادریس به این امر رضایت داد وبا یارانش به غاری پناه بردند وغذای آنها توسط فرشته ای تامین می شد.از طرف دیگر عذاب خداوند نازل شد ،شهر ویران گشت ،پادشاه کشته وزنش طعمه سگها گشت.
مدتها بعد پادشاه ستمگر دیگری حکمفرما شد.
مدت بیست سال گذشت واز آسمان بارانی نباریدومردم کم کم در اثر فقر وگرسنگی به انابه وتوبه افتادند وبه تضرع ودعا پرداختند.خداوند به ادریس وحی کرد که قومت توبه کرده اند،من از آنها گذشتم تونیز بگذراما ادریس زیر بار نرفت ودر نتیجه خداوند روزیش را قطع کرد اینکار باعث ناراحتی واعتراض ادریس به خداشد.خداوند فرمود :تو سه روز بدون غذا مانده ای واینگونه درمانده شده ای پس چگونه از قومت که بیست سال گرسنگی کشیده اند غافل مانده ای؟پس برخیز ودر پی کسب روزی تلاش کن.ادریس از گرسنگی وارد شهر ومنزل پیرزنی شد که از آنجا بوی نان تازه می رسید .از پیرزن درخواست قرص نانی کرد وپیرزن گفت که نفرین ادریس چیزی برای ما باقی نگذاشته است ،اما ادریس با اصرار سهم فرزند پیر زن را گرفت وفرزند با مشاهده اینکار از ترس گرسنگی جان داد .مرگ پسر باعث ناراحتی پیرزن شد اما ادریس جان دوباره به آن پسر داد .پس از این واقعه پیر زن به ادریس ایمان آورد واین خبر را به سایر مردم داد ومردم وپادشاه به استقبال او رفته وبه او ایمان آوردند.
به دعای ادریس باران سیل آسایی بر آنان نازل شد وآنان را از قحطی نجات داد.
قبض روح حضرت ادریس(ع)
خداوند بنا به دلایلی به یکی از فرشتگان غضب نموده ودر نتیجه بالهایش را کنده واو را به جزیره ای در دریای سرخ تبعید نموده بود . فرشته نزد ادریس رفته واز او درخواست شفاعت نمود وادریس او را دعا کرد وخداوند فرشته را عفو کرد . فرشته در عوض از ادریس خواست که از او حاجتی بخواهد وادریس درخواست کرد که به آسمان چهارم پرواز کند.وقتی ادریس به آسمان چهارم رفت عزرائیل را دید که با تعجب به او نگاه می کند .ادریس وقتی دلیل تعجب او را پرسید عزرائیل در جواب گفت : خداوند به من دستور داده که جان تو را درمیان آسمان چهارم وپنجم بگیرم در حالیکه میان این دو آسمان وسایر آسمانها از یکدیگر پانصد سال فاصله است .آنگاه او رادر همانجا قبض روح نمود .
منابع قرآنی:مریم۵۶-۵۷/انبیاء۸۵
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FIMCAEo8UjS1y4ZQUpHIZM
پرهیز از بازگویی بدی ها و خیانت ها
حکایتی را با هم مرور می کنیم:روزگاری، عالم و عارفی سوار بر مرکب گرانبهایی از بیابانی عبور می کرد فردی را دید نالان. علت را پرسید، گفت من علیلم، توان راه رفتن ندارم. گرسنه ام نای ایستادن ندارم. راه را گم کرده ام. درمانده ام. راکب، از اسب فرو افتاد و راه مانده را سوار بر اسب کرد تا با خود به شهر مشابعت کند، فرد نالان، یک باره مهار اسب را به دست گرفت از آنجا دور شد. و قرار بر فرار گذاشت، راکب که دارایی خود را از دست داده می دید. با فریاد گفت:ای مرد جوان لحظه ای بایست و اسب و هر آنچه در خورجین آن است از آن تو باد گفت:چه می گویی؟ عالم گفت:این ماجرا را هرگز در جایی نقل نکن. چرا؟ چون؛ دیگر هیچ سواره ای به پیاده ای و هیچ فرد سالم و توانایی به ناتوانی کمک نخواهد کرد. جوان، از اسب پیاده شد و گفت درس بزرگی که امروز از تو آموختم، از همه ثروت هایی که می خواستم بدست آورم با ارزش تر است. تو به واقع عالم و عارف بزرگی هستی.
تکیه و تأکید بر ماجراهای توأم با جنایت و خیانت و بازگویی آن ها در مجالس و نشست های خانوادگی و فامیلی، به نوعی اشاعه مفاسد و منکرات تلقی شده و موجب فرو ریختن قباحت زشتی ها و پستی ها در ذهن زندگی ما خواهد شد. بیان خوبی ها و زیبایی های اخلاقی، علاوه بر آرامش گوینده موجب شادابی و نشاط و پراکندن مهر و دوستی در بین مخاطبان خواهد شد.
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FIMCAEo8UjS1y4ZQUpHIZM
هشتم شوال یاد آور سالروز یورش وحشیانه عمال کورباطن وهابی به قبرستان بقیع، مدفن 4 ستاره درخشان آسمان امامت و ولایت است. در هشتم شوال 1343 هجری قمری یعنی حدود 90 سال پیش وهابیون با تسلط بر مدینه از آنجا که استمرار رابطه شیعیان شیفته اهل بیت از طریق تجمع و عرض ارادت به امامان معصوم را خطری عظیم برای تفکرات دشمنان اسلام به ویژه استعمارگران دین ستیز که در قالب مکتب بی پایه و اساس وهابیت به میدان آمده بود می دانستند، برآن شدند تا با حمله به قبرستان بقیع و تخریب صحن و سرای پیشوایان نور و رحمت به زعم باطل خود مانع نفوذ و گسترش اسلام ناب محمدی (ص) که در تعالیم شیعه متجلی بوده شوند.
لذا با بغض و کینه علاوه بر تخریب و یکسان کردن گنبدهای قبور امام حسن مجتبی (ع) ، امام زین العابدین (ع) ، امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق (ع) با خاک آثار منقوش بر روی سنگ قبرها را نیز از بین برده و باعث شدند در طول 9 دهه، شیعیان جهان هر بار که به زیارت بقیع می روند با قلوبی شکسته و چشمانی اشکبار لعن و نفرین خود را نثار حکام ددمنش وهابی کرده و نابودی آنان را آرزو می کنند.
حال که به لطف خدا و بیداری جهان اسلام و سقوط عمال وابسته به استکبار جهانی و شروع شمارش معکوس برای نابودی مابقی رژیمهای سر سپرده فراهم گردیده، بی صبرانه منتظر یم تا با پاک شدن سرزمین وحی از حضور وهابیت به لطف خدا و کمک عاشقان و شیفتگان اهل بیت عصمت و طهارت به بازسازی قبور مطهر امامان پرداخته و در کوتاهترین زمان با بازسازی صحن و سرای ائمه هدی گل لبخند را بر لبان همه علاقمندان به خاندان رسالت بنشاند.
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FIMCAEo8UjS1y4ZQUpHIZM
هدایت شده از محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
طبق قرار هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
زیارت نامه امام صادق
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى،
وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه .
🌸فردی نزد امام حسین علیه السلام آمد و گفت:
من گناه می کنم و از بهشت و جهنم خدا برایم نگو که من این ها را می دانم ولی نمی توانم گناه نکنم و باز گناه می کنم!
امام حسین علیه السلام فرمودند: برو جایی گناه کن که خدا تو را نبیند، او سرش را پایین انداخت و گفت: این که نمی شود.(چون خداوند بر همه چیز ناظر است)
امام حسین(ع) فرمودند: جایی گناه کن که ملک خدا نباشد. مرد فکری کرد و گفت: این هم نمی شود.(چون همه جا ملک خداوند است)
امام فرمودند: حداقل روزی که گناه می کنی روزی خدا را نخور، گفت:
نمی توانم چیزی نخورم .
امام فرمودند: پس وقتی فرشته مرگ" عزرائیل" آمد و تو را خواست ببرد تو نرو.
مرد گفت: چه کسی می تواند از او فرار کند.
امام فرمودند: پس وقتی خواستند تو را به جهنم ببرند فرار کن، مرد فکری کرد و گفت: نمی شود.
امام حسین(ع) فرمودند: پس یا ترک گناه کن یا فرار کن از خدا، کدام آسان تر است؟
او گفت: به خدا قسم که ترک گناه آسان تر از فرار کردن از خداست.
( بحار الانوار جلد 78 صفحه 126)
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FIMCAEo8UjS1y4ZQUpHIZM
#سالروز_تخریب_بقیع
✅🇮🇷 هشتم شوال مصادف با تخریب قبور مطهر چهار ائمه مدفون در بقیع توسط آل سعود ملعون می باشد .
✅🇮🇷 در اين روز در سال ۱۳۴۴ ه قبور ائمه بقيع (عليهم السلام ) و نيز قبر حضرت حمزه در احد به دست و هابيون تخريب شد.
علت و انگيزه تخريب اين قبور مطهر در كتب مختلفى كه بر رد عقائد ضاله و هابيت تاءليف شده ، بيان گرديده است .
✅🇮🇷آنان اضافى بر قبور مطهر ائمه معصومين (عليهم السلام )، ديگر قبور را هم تخريب نمودند كه عبارتند از: قبر منسوب به فاطمه زهرا (عليهم السلام ) قبر مطهر فاطمه بنت اسد (عليها السلام ) مادر امير المؤ منين (عليه السلام )، قبر مطهر حضرت ام البنين (عليها السلام )، قبر ابراهيم پسر پيامبر (صلى الله عليه و آله )، قبر اسماعيل فرزند حضرت صادق (عليه السلام )، قبر دختران پيامبر (صلى الله عليه و آله )، قبر حليمه سعديه مرضعه پيامبر (صلى الله عليه و آله )، و قبور شهداى زمان پيامبر (صلى الله عليه و آله ).
وهابيان در سال ۱۳۴۳ در مكه گنبدهاى قبر حضرت عبد المطلب ، ابى طالب ، خديجه ، و زادگاه پيامبر (صلى الله عليه و آله ) و فاطمه زهرا (عليها السلام ) را با خاك يكسان كردند. در جده نيز قبر حوا و ديگر قبور را تخريب كردند.
✅🇮🇷 در مدينه منور نبوى را به توپ بستند، ولى از ترس مسلمانان قبر شريف را تخريب نكردند. در شوال ۱۳۴۳ با تخريب قبور مطهر ائمه بقيع (عليهم السلام ) اشياء نفيس و با ارزش آن قبور مطهر را به يغما بردند.
✅🇮🇷 قبر حضرت حمزه (عليه السلام ) و شهداى احد را با خاك يكسان كردند، و گنبد و مرقد حضرت عبد الله و آمنه پدر و مادر پيامبر (صلى الله عليه و آله )، قبر اسماعيل پسر حضرت صادق (عليه السلام ) و ديگر قبور را هم خراب كردند.
در همان سال به كربلاى معلى حمله كردند، و ضريح مطهر را كندند و جواهرات و اشياء نفيس حرم مطهر را كه اكثرا از هداياى سلاطين و بسيار ارزشمند و گرانبها بود، غارت كردند و قريب به ۷۰۰۰ نفر از علما، فضلا و سادات و مردم را كشتند. سپس به سمت نجف رفتند كه موفق به غارت نشدند و شكست خورده برگشتند.
✅🇮🇷 اي خاك تو به چشم ملك توتيا، بقيع!
اي محترمتر از حرم كبريا! بقيع!
يك باغ گل به دامن تو جا گرفته است
از گلشن خزان زدۀ مصطفي بقيع!
با قطرههاي اشك، دل از دست ميدهد
بگذارد آنكه گِرد حريم تو پا، بقيع!
اي شاهد خزان شدن باغ آرزو!
بر قصّههاي غصّۀ خود لب گشا، بقيع!
آغوش تو، به پاكي دامان فاطمه ست
اي تربت چهار وليِّ خدا! بقيع!
بر برگ برگ دفتر تو نقش بسته است
با خطّ خون، حديث غم لالهها، بقيع!
خاك تو و سكوت شب و اشك مرتضي
با ما بگو حكايت آن ماجرا، بقيع!
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
✅تلنگر
✍وقتی آنکس که دوستش داریم بیمار میشود میگوییم امتحان الهی است. و هنگامی که بیمار میشود شخصی که دوستش نداریم میگوییم عقوبت الهی...! وقتی آنکس که دوستش داریم دچار مصیبتی میشود میگوییم از بس که خوب بود. و هنگامی که به مصیبتی دچار میشود شخصی که دوستش نداریم میگوییم از بس که ظالم بود...! مراقب باشیم...!
قضا و قدر الهی را آن طور که پسندمان هست تقسیم نکنیم! همه ی ما حامل عیوب زیادی هستیم و اگر لباسی از سوی خدا که نامش سِتْر (پوشش) است نبود، گردنهای ما از شدّتِ خجالت خم میشد. پس عیب جویی نکنیم در حالی که عیوب زیادی چون خون در رگ ها، در وجودمان جاریست...
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FIMCAEo8UjS1y4ZQUpHIZM
هدایت شده از محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
طبق قرار هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
زیارت نامه امام صادق
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ،
الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى،
وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه .
─═हई╬ʛơɗ ɪƨ ʅơvє╬ईह═─:
🌸🍃🌸🍃
اوّلین خون
خدا به حضرت آدم (ع) وحی کرد: باید پسرت هابیل رو جانشینِ خودت بکنی.
قابیل خبردار شد و گفت: مگه من برادرِ بزرگتر نیستم؟؟! چرا هابیل جانشین باشه؟؟! چرا من نه؟!
خلاصه... قرار شد دو تا برادر، هر کدومشون یه قربانی به پیشگاه خدا ببرند. قربانیِ هر کس قبول شد، اون جانشینِ حضرت آدم باشه.
قربانیِ هابیل قبول شد
امّا قربانیِ قابیل نه...
بقیه داستان رو از روی قرآن بخونیم:وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّکَ قَالَ إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ (مائده/۲۷)
داستان دو فرزند آدم را بحقّ بر آنها بخوان:
هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرّب به پروردگار انجام دادند. امّا از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد.
برادری که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم کشت!»
برادر دیگر گفت: «من چه گناهی دارم؟ زیرا خدا، تنها از پرهیزگاران میپذیرد!»
بعد هم قرآن میفرماید که قابیل، هابیل رو مظلومانه کشت، و از زیانکاران شد:
فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِیهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِینَ (مائده/۳۰)
نفسِ سرکش، کم کم او را به کشتن برادرش ترغیب کرد؛ سرانجام او را کشت؛ و از زیانکاران شد.
اوّلین خونِ روی زمین بخاطر حسادت ریخته شد.
بخاطر این سوال احمقانه:
"چرا فلانی...؟؟! چرا من نه؟!"
چرا فلانی تو قرعه کشی برنده شد؟؟! چرا من نه؟!
چرا فلانی دانشگاه قبول شد؟؟! چرا من نه؟!
چرا فلانی رو همه دوست دارند؟؟! چرا من نه؟!
چرا فلانی، ماشینِ فلان و خونه فلان داره؟؟! چرا من نه؟!
چرا فلانی تو خونهاش یخچال و تلوزیون مارک فلان داره؟؟! چرا من نه؟!
چرا فلانی مدیر عامل شرکت شده؟؟! چرا من نه؟!
چرا گروه یا کانالِ تلگرامِ فلانی جمعیتش زیاده؟؟! چرا من نه؟!
اگه ذهنمون مدام درگیرِ این سوالات هست و حرص میخوریم، یه فکری به حال خودمون بکنیم. بدجور گرفتار حسادت هستیم.
... حَسَد رو جدّی بگیریم.
بخاطر حسادت، آدم برادرِ خودش رو هم میکشه.
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FIMCAEo8UjS1y4ZQUpHIZM
✨﷽✨
✅سنگ حسرت
✍گروهی در حال عبور از غار تاریکی بودند که سنگهایی را زیر پایشان احساس کردند. بزرگشان گفت: اینها سنگ حسرتند. هرکس بردارد حسرت می خورد، هر کس هم برندارد باز هم حسرت می خورد. برخی گفتند پس چرا بارمان را سنگین کنیم؟ برخی هم گفتند ضرر که ندارد مقداری را برای سوغاتی بر می داریم.
وقتی از غار بیرون آمدند فهمیدند که غار پر بوده از سنگهای قیمتی و الماس.
آنهایی که برنداشته بودند حسرت خوردند و بقیه هم حسرت خوردند که چرا کم برداشتند.
زندگی هم بدین شکل است، اگر از لحظات استفاده نکینم حسرت می خوریم و اگر استفاده کنیم باز هم حسرت میخوریم که چرا کم.
پس تلاشمان را بکنیم که هرچه بیشتر از این لحظات استفاده کنیم.
ـــــــ
پس از این مقدمه، حالا روایت زیر را خوب دقت فرمایید:
از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند: ✅ یوم الحسرة، کدام روز است که خدا می فرماید: بترسان ایشان را از روز حسرت ؟
🌸 حضرت جواب دادند: آن روز قیامت است که حتی نیکوکاران هم حسرت می خوردند که چرا بیشتر نیکی نکردند.
✅ پرسیدند: آیا کسی هست که در آن روز حسرت نداشته باشد؟
🌸 حضرت فرمودند: آری، کسی که در این دنیا مدام بر رسول خدا صلوات فرستاده باشد.
📗 ( وسائل الشیعه/ج ۷
❤️اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
https://chat.whatsapp.com/FIMCAEo8UjS1y4ZQUpHIZM