eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
790 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
2هزار ویدیو
10 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
داستانى واقعى وبسيار جالب ( پوشیدن عیوب دیگران و همراهی با پیامبر ص در بهشت ) امام مسجدى در دمشق سوريه در خواب به خدمت پیامبر صلی الله علیه وسلم شرفیاب شدند . پیامبر ( ص ) به امام مسجد فرمودند : به همسایه خود فلانی بگو که او در بهشت رفيق و همراه من است . همسایه امام ، خواروبار فروشی داشت و بسیار بخشنده بود . امام مسجد نزد همسایه اش رفت و گفت : مژده خوبی برایت دارم ولی آن را نخواهم گفت مگر اینکه به من بگویی چه عمل نیک و خوبی نسبت به خدا انجام داده ای ؟ با اصرار و پافشاری امام مسجد ، همسایه داستان خود را برای او بازگو کرد و گفت: با دختری ازدواج کردم که هنوز پنج ماه از ازدواجمان نگذشته بود که حملش نه ماه بود خیلی واضح بود که همسرم قبل از ازدواجش با من ، مرتکب زنا شده بود . حالا من می توانستم همسرم را طلاق دهم واز او دوری کنم چون از لحاظ شرع و قانون من بر حق بودم ولی این کار را انجام ندادم و همسرم را وادار به توبه نمودم تا شاید من هم اجر و ثوابی کسب کنم . به هر حال روز وضع حملش فرا رسید و وضع حمل نمودند و من آن نوزاد را به مسجدی در دمشق بردم و هنگام گفتن تکبیرة الاحرام وارد مسجد شدم و بچه را در گوشه ای از مسجد گذاشتم و وارد صف نمازجماعت شدم و بعد از نماز بچه شروع به گریه نمود ونماز گزاران به او نزدیک شدند وبعدا من هم به آنها ملحق شدم و گفتم موضوع چیه ؟ گفتند نوزادی را توی مسجد گذاشته اند . من هم گفتم بچه را تحویل من دهید ، من کفیل او میشوم و او را تربیت خواهم کرد. بچه را تحویل همسرم دادم تا از او مراقبت کند . بعدا امام مسجد به او بشارت دادند که او رفیق و همراه پیامبر (ص) در بهشت خواهند بود . واقعا چنین شخصی مستحق این مژده و بشارت هستند .
✅گردوی بی مغز ✍مـلا مهرعلی خـویی ، روزی در کوچه دید دو کـودک بر سـر یک گردو با هم دعوا میکنند. به خاطر یک گردو یکی زد چشـم دیگری را با چـوب کور کرد. یکی را درد چشـم گرفت و دیگـری را ترس چشـم درآوردن . گردو را روی زمین رها کردند و از محل دور شدند ملا گردو را برداشت و شکست ودید، گردو از مغز تهی است، شروع کرد به گریه کردن. سوال کردند تو چرا گریه میکنی؟ گفت دو کودک ازروی نادانی و حس کودکانه، بر سر گردویی دعوا می کردند که پوچ بود و مغز نداشت دنیا هـم همینه ، مثل گـردویی بـدون مغز! که بر سر آن می ‌جنگیم و وقتی خسته شدیـم و آسیب به خـود و یا دیگران رسـاندیم و پیر شدیم ، چنین رها کرده و برای همیشه می‌ رویم حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://eitaa.com/darolsadeghiyon
مردی خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله رسید و عرض کرد آیا به من اجازه میدهید که آرزوی مرگ بکنم؟ ✅حضرت فرمود: مرگ چیزی است که چاره ای از آن نیست و مسافرتی است طولانی که سزاوار است برای کسی که بخواهد به این سفر برود ده هدیه با خود ببرد.(ایا هدایا را اماده کردی) ✅پرسید آن هدایا کدامند؟ رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: ۱- هدیه عزرائیل ۲- هدیه قبر ۳- هدیه نکیر و منکر ۴- هدیه میزان ۵- هدیه پل صراط ۶- هدیه مالک (خزانه دار جهنم) ۷- هدیه رضوان (خزانه دار بهشت) ۸- هدیه پیامبر ۹- هدیه جبرئیل ۱۰- و هدیه خداوند متعال 🌱اما هدیه عزائیل چهار چیزاست : ۱. رضایت حق داران. ۲. قضای نمازها. ۳. اشتیاق به خداوند. ۴.آرزوی مرگ. 🌱اما هدیه قبر چهار چیزاست : ۱. ترک سخن چینی. ۲. استبراء. ۳. تلاوت قرآن. ۴. نماز شب. 🌱اما هدیه نکیر و منکر چهار چیزاست : ۱. راستگویی. ۲. ترک غیبت. ۳. حق گویی. ۴. تواضع در برابر همه 🌱اما هدیه میزان چهار چیزاست : ۱. فرو خوردن خشم. ۲. تقوای راستین. ۳. رفتن به سوی جماعت. ۴. دعوت به سوی آمرزش الهی 🌱اما هدیه صراط چهار چیزاست : ۱. اخلاص عمل. ۲. زیاد به یاد خدا بودن. ۳. خوش اخلاقی. ۴. تحمل کردن آزار دیگران 🌱اما هدیه مالک(خزانه دار جهنم) چهار چیزاست : ۱. گریه از ترس خداوند. ۲. صدقه مخفی. ۳.ترک گناهان. ۴.خوش رفتاری با پدر و مادر 🌱اما هدیه رضوان(خزانه دار بهشت) چهار چیزاست : ۱. صبر در ناملایمات. ۲. شکر بر نعمت. ۳.انفاق مال در راه اطاعت خداوند. ۴.رعایت امانت در مال وقفی 🌱اما هدیه رسول اکرم(ص) چهار چیزاست : ۱. دوست داشتن او. ۲. پیروی از سنت او. ۳. دوست داشتن اهل بیت او. ۴. زبان را از بدی ها حفظ کردن 🌱 اما هدیه جبرئیل چهار چیزاست : ۱. کم حرف زدن. ۲.کم خوردن. ۳. کم خوابیدن. ۴. مداومت بر حمد 🌱اما هدیه خداوند متعال چهار چیزاست : ۱. امر به نیکی. ۲. نهی از بدی. ۳. نصیحت و خیر خواهی برای مردم. ۴.و مهربانی کردن با همه 🍃 این سخنان را با نیت خالص و جهت رضای الله ، پخش کن. 🍃چراکه هر کس بر آن عمل نموده و به نسل های آینده برسد 🍃 إن شاءالله ، اجرش به تو خواهد رسید. 📚 برگرفته از کتاب المواعظ العدديه حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://eitaa.com/darolsadeghiyon https://chat.whatsapp.com/FIMCAEo8UjS1y4ZQUpHIZM
🌹بسیار زیبا و آموزنده 🔻پیرمردی در دامنه ی کوه های دمشق هیزم جمع می کرد ودر بازار می فروخت تا ضروریات خویش را رفع کند یک روز حضرت سلیمان (ع) پیر مرد را درحالت جمع آوری هیزم دید دلش برایش بسیار سوخت تصمیم گرفت زندگی پیرمرد را تغییر دهد یک نگین قیمتی به پیرمرد داد که بفروشد تا زندگی اش بهبود یابد پیرمرد ازحضرت سلیمان (ع) تشکر کرد وبسوی خانه روان شد و نگین قیمتی را به همسرش نشان داد همسرش بسیار خوشحال شد ونگین را در نمکدانی گذاشت یک ساعت بعد بکلی فراموشش شد که نگین را کجا گذاشته بود زن همسایه نمک نیاز داشت به خانه ی آنها رفت و زن نمکدان را به او داد زن همسایه همینکه چشمش به نگین افتاد نگین را پیش خود مخفی کرد. پیر مرد بسیار مایوس شد و از دست همسرش بسیار ناراحت و عصبانی وخانم پیرمرد هم گریه میکرد که چرا نگین را گم کردم چند روز بعد پیرمرد به طرف کوه رفت درآنجا با حضرت سلیمان (ع) روبرو شد جریان گم شدن نگین را به حضرت سلیمان (ع) گفت . حضرت سلیمان (ع) یک نگین دیگری به او داد و گفت احتیاط کن که این را گم نکنی پیرمرد ازحضرت سلیمان (ع) تشکری کرد و خوشحال بسوی خانه روان شد در مسیر را ه نگین را ازجیب خود بیرون کشید و بالای سنگ گذاشت و خودش چند قدم دور نشست تانگین را خوب ببیند ولذت ببرد دراین وقت ناگهان پرنده ای نگین را در نوکش گرفت وپرید پیرمرد هرچه که دوید وهیاهو کرد فایده نداشت پیرمرد چند روز از خانه بیرون نرفت همسرش گفت برای خوراک چیزی نداریم تا کی در خانه مینشینی پیرمرد دوباره به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد که صدای حضرت سلیمان (ع) را شنید دید که حضرت سلیمان (ع) ایستاده است وبه حیرت بسوی او می نگرد پیر مرد باز قصه نگین را تعریف کرد که پرنده آن را ربود. حضرت سلیمان (ع) گفت میدانم که تو به من دروغ نمی گویی این نگین از هر دو نگین قبلی گرانبهاتر است بگیر و مراقب باش که این را گم نکنی و حتما بفروش که در حال زندگیت تغییری آید پیر مرد وعده کرد که به قیمت خوب میفروشد پشتاره خود را گرفت بسوی خانه حرکت کرد خانه پیر مرد کنار دریا بود هنگامی به لب دریا رسید خواست که کمی نفس بگیرد ونگین را از جیب خود کشید که در آب بشوید نگین از دستش خطا رفت به دریا افتاد هرچه که کوشش کرد و شنا کرد. چیزی بدستش نیآمد . با ناراحتی و عجز تمام به خانه برگشت از ترس سلیمان (ع) به کوه نمی رفت همسرش به او اطمینان داد صاحب نگین هر کسی که است ترا بسیار دوست دارد اگر دوباره اورا دیدی تمام قصه برایش بگو من مطمئن هستم به تو چیزی نمیگوید پیرمرد با ترس به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد به طرف خانه روان شد که تخت حضرت سلیمان (ع) را دید پشتاره را به زمین گذاشت دویدو گریخت . حضرت سلیمان (ع) میخواست مانعش شود که فرستاده خدا جبرئیل امین آمد که ای سلیمان خداوند میگوید که تو کی هستی که حال بنده مرا تغییر دهی ومرا فراموش کرده ای ! سلیمان (ع) باسرعت به سجده رفت واز اشتباه خود مغفرت خواست خداوند بواسطه جبرییل به حضرت سلیمان گفت که تو حال بنده مرا نتوانستی تغییر دهی حال ببین که من چطور تغییر میدهم پیرمرد که به سرعت بسوی قریه روان بود با ماهی گیری روبرو شد ماهی گیر به او گفت ای پیر مرد من امروز بسیار ماهی گرفتم بیا چند ماهی به تو بدهم پیرمرد ماهی ها را گرفت وبرایش دعای خیر کرد وبه خانه رفت همسر ش شکم ماهی ها را پاره کرد که در شکم یکی از ماهی ها نگین را یافت وبه شوهرش مژده داد شوهرش با خوشحالی به او گفت توماهی را نمک بزن من به کوه میروم تا هیزم بیاورم هنگامیکه زن پیرمرد نام نمک را شنید نگین اول به یادش آمد که در نمکدانی گذاشته بود سریع به خانه همسایه رفت وقتی که زن همسایه زن پیرمرد را دید ملتمسانه عذر خواهی کرد گفت نگینت را بگیرمن خطا کردم خواهش میکنم به شوهرم چیزی نگویی چون شخص پاک نفس است اگر خبردار شود من را از خانه بیرون خواهد کرد. پیرمرد در جنگل بالای درختی رفت که شاخه خشک را قطع کند چشمش به نگین قیمتی درآشیانه پرنده خورد . نگین را گرفت به خانه آمد زنش ماهی ها را پخت و شکم سیر ماهی ها را خوردند.فردا پیرمرد به بازار رفت هر سه نگین را به قیمت گزاف فروخت .حضرت سلیمان (ع) تمام جریان را به چشم دید و یقین یافت که بنده حالت بنده را نمیتواند تغییر دهد تاکه خداوند نخواهد به خداوند یقین و باور داشته باشید. 🌼مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا (3) ☘و هر کس بر خدا توکل کند پس او برایش کافی است؛ در حقیقت خدا کارش را (به انجام) می رساند.(طلاق آیه3) 🌹حق غنّی است، برو پیش غنی 🌹نزد مخلوق، گدایی بس کن حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://eitaa.com/darolsadeghiyon https://chat.whatsapp.com/FIMCAEo8UjS1y4ZQUpHIZM
سلام و عرض ادب خدمت اعضای محترم کانالهای دارالصادقیون و محافل مادر ارجمند حضرت بی بی ام فروه سلام الله علیها و میهمانان امام صادق علیه السلام 📢📢📢📢 از آنجایی که فضای این کانالها متعلق به ارباب ما امام صادق علیه السلام است به مناسبت فرا رسیدن ایام صادقیه ایام شهادت امام صادق علیه السلام به مدت یک هفته تمام داستانها و مطالب از امام صادق علیه السلام گذاشته میشود اگر دوستان عزیز مطالب تکراری و نواقصی را دیدید از راهنمایی دریغ نفرمایید و به بزرگواریتان این حقیر را عفو فرماید از صبوری شما نهایت سپاسگزاری داریم و از مدیران محترم این کانالها میخواهیم که غیر از امام صادق علیه السلام در این یک هفته مطلبی گذاشته نشود. با تشکر احمد تقی نژاد متولی موقوفه امام صادق علیه السلام
. تلخى گوش و شورى آب چشم ابن ابى ليلى - كه يكى از دوستان امام جعفر صادق عليه السلام است - حكايت نمايد: روزى به همراه نعمان كوفى به محضر مبارك آن حضرت وارد شديم ، حضرت به من فرمود: اين شخص كيست ؟ عرض كردم : مردى از اهالى كوفه به نام نعمان مى باشد، كه صاحب راءى و داراى نفوذ كلام است . حضرت فرمود: آيا همان كسى است كه با راءى و نظريّه خود، چيزها را با يكديگر قياس مى كند؟ عرض كردم : بلى . پس حضرت به او خطاب نمود و فرمود: اى نعمان ! آيا مى توانى سرت را با ساير اعضاء بدن خود قياس نمائى ؟ نعمان پاسخ داد: خير. حضرت فرمود: كار خوبى نمى كنى ، و سپس افزود: آيا مى شناسى كلمه اى را كه اوّلش كفر و آخرش ايمان باشد؟ جواب گفت : خير. امام عليه السلام پرسيد: آيا نسبت به شورى آب چشم و تلخى مايع چسبناك گوش و رطوبت حلقوم و بى مزّه بودن آب دهان شناختى دارى ؟ اظهار داشت : خير. ابن ابى ليلى مى گويد: من به حضور آن حضرت عرضه داشتم : فدايت شوم ، شما خود، پاسخ آن ها را براى ما بيان فرما تا بهره مند گرديم . بنابراين حضرت صادق عليه السلام در جواب فرمود: همانا خداوند متعال چشم انسان را از پيه و چربى آفريده است ؛ و چنانچه آن مايع شور مزّه ، در آن نمى بود پيه ها زود فاسد مى شد. و همچنين خاصيّت ديگر آن ، اين است كه اگر چيزى در چشم برود به وسيله شورى آب آن نابود مى شود و آسيبى به چشم نمى رسد؛ و خداوند در گوش ، تلخى قرار داد  تا آن كه مانع از ورود حشرات و خزندگان به مغز سر انسان باشد. و بى مزّه بودن آب دهان ، موجب فهميدن مزّه اشياء خواهد بود؛ و نيز به وسيله رطوبت حلق به آسانى اخلاط سر و سينه خارج مى گردد. و امّا آن كلمه اى كه اوّلش كفر و آخرش ايمان مى باشد: جمله ((لا إ له إ لاّ اللّه )) است ، كه اوّل آن ((لا اله )) يعنى ؛ هيچ خدائى و خالقى وجود ندارد و آخرش ((الاّ اللّه )) است ، يعنى ؛ مگر خداى يكتا و بى همتا. بحارالا نوار: ج 2، ص 295، ح 14، به نقل از علل الشّرايع حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://eitaa.com/darolsadeghiyon
يك جهان در يك جسم روزى يك نفر نصرانى به محضر مبارك امام جعفرصادق عليه السلام شرفياب شد و پيرامون تشكيلات و خصوصيّات بدن انسان سؤ ال هائى را مطرح كرد؟ امام جعفر صادق عليه السلام در جواب او اظهار داشت : خداوند متعال بدن انسان را از دوازده قطعه تركيب كرده و آفريده است ، تمام بدن انسان داراى 246 قطعه استخوان ، و 360 رگ مى باشد. رگ ها جسم انسان را سيراب و تازه نگه مى دارند، استخوان ها جسم را پايدار و ثابت مى دارند، گوشت ها نگه دارنده استخوان ها هستند، و عصب ها پى نگه دارنده گوشت ها مى باشند. سپس امام عليه السلام افزود: خداوند دست هاى انسان را با 82 قطعه استخوان آفريده است ، كه در هر دست 41 قطعه استخوان وجود دارد و در كف دست 35 قطعه ، در مچ دو قطعه ، در بازو يك قطعه ؛ و شانه نيز داراى سه قطعه استخوان مى باشد. و همچنين هر يك از دو پا داراى 43 قطعه استخوان است ، كه 35 قطعه آن در قدم و دو قطعه در مچ و ساق پا؛ و يك قطعه در ران . و نشيمن گاه نيز داراى دو قطعه استخوان مى باشد. و در كمر انسان 18 قطعه استخوان مهره وجود دارد. و در هر يك از دو طرف پهلو، 9 دنده استخوان است ، كه دو طرف 18 عدد مى باشد. و در گردن هشت قطعه استخوان مختلف هست . و در سر تعداد 36 قطعه استخوان وجود دارد. و در دهان 28 عدد تا 32 قطعه استخوان غير از فكّ پائين و بالا، موجود است . و معمولا انسان ها تا سنين بيست سالگى ، 28 عدد دندان دارند؛ ولى از سنين 20 سالگى به بعد تعداد چهار دندان ديگر كه به نام دندان هاى عقل معروف است ، روئيده مى شود. بحارالا نوار: ج 47، ص 218، به نقل از مناقب ابن شهرآشوب : ج 3، ص 379. 3- اختيار معرفة  حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://eitaa.com/darolsadeghiyon
به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه .
بخشنده و مخلص گمنام ابوجعفر خثعمى - كه يكى از اصحاب امام جعفر صادق عليه السلام است - حكايت كند: روزى حضرت صادق عليه السلام كيسه اى كه مقدار پنجاه دينار پول در آن بود، تحويل من داد و فرمود: اين ها را تحويل فلان سيّد بنى هاشم بده ؛ و به او نگو توسّط چه كسى ارسال شده است . خثعمى گويد: هنگامى كه نزد آن شخص تهى دست رسيدم و كيسه پول را تحويل او دادم ، پرسيد: اين پول از طرف چه كسى براى من فرستاده شده است ؟! و سپس گفت : خداوند جزاى خيرش دهد. صاحب اين كيسه ، هر چند وقت يك بار، مقدار پولى را براى ما مى فرستد و ما زندگى خود را با آن تاءمين و سپرى مى كنيم ؛ وليكن جعفر صادق با آن همه ثروتى كه دارد، توجّهى به ما ندارد و چيزى براى ما نمى فرستد، و هرگز به ياد ما فقراء نيست . أمالى شيخ طوسى : ج 2، ص 290 (معناى داشتن اخلاص و رياكار نبودن همين است ، كه انسان نزد خداوند شناخته شود، نه اين كه براى خدا شريك قرار دهد). همچنين آورده اند: شخصى خدمت امام جعفر صادق عليه السلام شرفياب شد و به حضور حضرتش عرضه داشت : ياابن رسول اللّه ! پسرعمويت به شما ناسزا گفته است و نسبت به شما بدگوئى مى كند. پس از آن كه آن شخص سخن چين حرفش تمام شد، حضرت به كنيز خود فرمود تا اندكى آب ، براى وضو بياورد؛ و چون وضو گرفت و شروع به خواندن نماز نمود، آن مرد گمان كرد كه حتما حضرت صادق عليه السلام براى پسرعمويش نفرين خواهد كرد؛ ولى برخلاف تصوّر او، هنگامى كه امام عليه السلام دو ركعت نماز خواند، دست به دعا برداشت و براى پسرعموى خود چنين دعا نمود: اى پروردگار من ! اين حقّ من است و من او را بخشيدم ؛ و تو جود و كرمت از من بيشتر مى باشد، او را ببخش و به واسطه اين عملش مجازاتش مگردان ، با شنيدن اين دعا تعجّب آن مرد سخن چين برانگيخته شد؛ و با شرمندگى از جاى خود برخاست و رفت . جامع الا حاديث الشّيعة : ج 7، ص 457، ح 36 حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://eitaa.com/darolsadeghiyon https://chat.whatsapp.com/FIMCAEo8UjS1y4ZQUpHIZM
🌷امام صادق(ع) فرمودند: ایمان خود را قبل از ظهور تکمیل کنید، چون درلحظات ظهور، ایمان ها به سختی مورد امتحان و ابتلا قرار میگیرند. 📗اصول کافی ج۶ ص۳۶۰
چرا رفسنجان دارالصادقیون؟؟؟ سال۱۳۸۷ هیئتی از انجمن صادقیه نوقِ رفسنجان به محضر آیات عظام و مراجع تقلید قم شرفیاب شدند در دیدار با حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی درخصوص نحوه برگزاری مراسم صادقیه تبادل نظر گردید . ایشان توصیه کردند که برای اقامه عزای امام صادق علیه‌السلام دسته پیاده روی راه اندازی نمایید . همچنین انجمن صادقیه در مشورتی که با ستاد فاطمیه قم و دانشگاه امام صادق علیه السلام داشت تصمیم گرفت اولین و طولانی ترین مسیر پیاده روی کشوری را در سالروز شهات امام صادق علیه السلام تحت عنوان کاروان صادقیه راه اندازی نماید . این حرکت در روستای حسن آبادِ صادق الائمه علیه السلام شکل گرفت . حرکت کاروان عزاداری از این روستا ، با حمایت امام جمعه و همراهی روستاهای مجاور ، هیئت های مذهبی و همراهی مردم و مسئولین با پای پیاده شروع و تا جوار آستان مقدس امامزاده سید جلال ‌الدین اشرف علیه السلام ادامه داشت که در این مکان مقدس ، اجتماع بزرگ و غیر قابل توصیفی از صادقیون تشکیل شد . حجت السلام دکتر میرلوحی رئیس روابط بین الملل دانشگاه امام صادق علیه‌السلام هنگامی که اجتماع بی نظیر صادقیون و مسیرهای حرکت‌ پیاده روی را مشاهده نمود اذعان داشت : شنیده بودم که رفسنجان قم ثانی است ولی علتش را نمی دانستم ؛ امروز وقتی این ارادت به امام صادق علیه‌السلام را در مردم رفسنجان دیدم به حال و معرفتشان غبطه خوردم . اجتماع صادقیه رفسنجان پس از قم در کشور بی نظیر است . رفسنجان به عنوان دارالصادقیون سرزمین تکریم مقام عالی امام صادق علیه‌السلام معرفی گردد . انجمن صادقیه در روستای حسن آباد صادق الائمه علیه السلام نوقِ رفسنجان ، ساختمان دارالصادقیون را برای نشر معارف امام صادق علیه السلام تاسیس کرد و در فضای مجازی با راه اندازی وبسایت پایگاه اینترانتی کاروان صادقیه به نشر معارف امام صادق علیه السلام پرداخت و تا بتوان ثابت کرد که رفسنجان ، دارالصادقیون و شایستگی سرزمین تکریم مقام عالی امام صادق علیه السلام را دارد. امیدواریم روزی را شاهد باشیم که در فضای حقیقی در ورودی های شهرستان رفسنجان این تابلو نصب گردد ( به شهرستان رفسنجان ، دارالصادقیون ، سرزمین تکریم مقام عالی امام صادق علیه السلام خوش آمدید ) .
🌸 امام صادق(علیه السلام): بهترین زنان شما، آن زنی است که چون به او چیزی داده شود، سپاسگزاری کند و اگر به او چیزی داده نشود، راضی باشد. 📗بحارالانوار ج۱۰۳ ص۲۳۹ https://eitaa.com/darolsadeghiyon https://chat.whatsapp.com/FIMCAEo8UjS1y4ZQUpHIZM
رفاقت یعنی: از اندوه دوست خود اندوهگین شوی و از شادی و سرورش، شادمان گردی.  امام صادق علیه السلام: شِیعَتُنا …یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا و یَفْرَحُونَ لِفَرَحِنا شیعیان ما با خوشی ما خوشحال و با ناراحتی ما ناراحتند. 📘بحارالانوار، ج‏5، ص‏225. حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://eitaa.com/darolsadeghiyon https://chat.whatsapp.com/FIMCAEo8UjS1y4ZQUpHIZM
به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه .
كِشتى در درياى شيرين و سفيد ابو جعفر طبرى به نقل از داود رقّى حكايت كند: روزى وارد شهر مدينه شدم و منزل امام جعفر صادق عليه السلام رفتم به حضرتش سلام كرده و با حالت گريه نشستم ، حضرت فرمود: چرا گريان هستى ؟ عرض كردم : اى پسر رسول خدا! عدّه اى به ما زخم زبان مى زنند و مى گويند: شما شيعه ها هيچ برترى بر ما نداريد و با ديگران يكسان مى باشيد. حضرت فرمود: آن ها از رحمت خدا محروم هستند و دروغ گو مى باشند. سپس امام عليه السلام از جاى خود برخاست و پاى مبارك خود را بر زمين سائيد و اظهار نمود: به قدرت و اذن خداوند تبارك و تعالى ايجاد شو، پس ‍ ناگهان يك كشتى قرمز رنگ نمايان گرديد؛ و در وسط آن درّى سفيد رنگ و بر بالاى كشتى پرچمى سبز وجود داشت كه روى آن نوشته بود: ((لا إ له إ لاّ اللّه ، محمّد رسول اللّه ، علىّ ولىّ اللّه ، يقتل القائم الا عداء، و يبعث المؤ منون ، ينصره اللّه )) يعنى ؛ نيست خدائى جز خداى يكتا، محمّد رسول خدا، علىّ ولى خداست ، قائم آل محمّد عليهم السلام دشمنان را هلاك و نابود مى گرداند و خداوند او را به وسيله ملائكه يارى مى نمايد. در همين بين متوجه شدم كه چهار صندلى درون كشتى وجود دارد، كه از انواع جواهرات ساخته شده بود، پس امام صادق عليه السلام روى يكى از صندلى ها نشست و دو فرزندش حضرت موسى كاظم و اسماعيل را كنار خود نشانيد؛ و به من فرمود: تو هم بنشين . چون همگى روى صندلى ها نشستيم ؛ به كشتى خطاب كرد و فرمود: به امر خداوند متعال حركت كن . پس كشتى در ميان آب دريائى كه از شير سفيدتر و از عسل شيرين تر بود، حركت كرد تا رسيديم به سلسله كوه هائى كه از دُرّ و ياقوت بود؛ و سپس به جزيره اى برخورديم كه وسط آن چندين قبّه و گنبد سفيد وجود داشت و ملائكه الهى در آن جا تجمّع كرده بودند. هنگامى كه نزديك آن ها رسيديم با صداى بلند گفتند: ياابن رسول الّله ! خوش آمدى . بعد از آن ، حضرت فرمود: اين گنبدها و قبّه ها مربوط به آل محمّد، از ذريّه حضرت رسول صلوات الّله عليهم است ، كه هر زمان يكى از آن ها رحلت نمايد، وارد يكى از اين ساختمان ها خواهد شد تا مدّت زمانى را كه خداوند متعال تعيين و در قرآن بيان نموده است : ثمّرددنالكم الكرّة عليهم واءمددناكم با موال وبنين وجعلناكم اءكثرنفيرا سوره اسراء: 6 يعنى ؛ شما اهل بيت رسالت را مرتبه اى ديگر به عالم دنيا باز مى گردانيم ... . و بعد از آن ، دست مبارك خود را درون آب دريا كرد و مقدارى درّ و ياقوت بيرون آورد و به من فرمود: اى داود! چنانچه طالب دنيا هستى اين جواهرات را بگير. عرضه داشتم : ياابن رسول الله ! من به دنيا رغبت و علاقه اى ندارم ، پس ‍ آن ها را به دريا ريخت و سپس مقدارى از شن هاى كف دريا را بيرون آورد كه از مُشك و عَنبر خوشبوتر بود؛ و چون همگى ، آن را استشمام كرديم به دريا ريخت ؛ و بعد از آن فرمود: برخيزيد تا به اميرالمؤ منين علىّ بن ابى طالب ، ابو محمّد حسن بن على ، ابو عبدالله حسين بن علىّ، ابو محمّد علىّ بن الحسين و ابو جعفر محمّد ابن علىّ سلام كنيم . پس به امر حضرت برخاستيم و حركت كرديم تا به گنبدى در ميان گنبدها رسيديم و حضرت پرده اى را كه آويزان بود بلند نمود پس اميرالمؤ منين امام علىّ عليه السلام را مشاهده كرديم كه در آنجا نشسته بود، بر حضرتش سلام كرديم . سپس وارد قبّه اى ديگر شديم و امام حسن مجتبى عليه السلام را ديديم و سلام كرديم ، تا پنج گنبد و قبّه رفتيم و در هر يك امامى حضور داشت تا آخر، كه امام محمّد باقر عليه السلام بود و بر يكايك ايشان سلام كرديم . بعد از آن ، حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه عليهم فرمود: به سمت راست جزيره نگاه كنيد، همين كه نظر كرديم چند قبّه ديگر را ديديم كه بدون پرده بود، پس عرضه داشتم : ياابن رسول الله ! چطور اين قبّه ها بدون پرده است ؟! در پاسخ اظهار نمود: اين ها براى من و ديگر امامان بعد از من خواهد بود؛ و سپس فرمود: به ميان جزيره توجّه نمائيد؛ و چون دقّت كرديم گنبدى رفيع و بلندتر از ديگر قبّه ها را ديديم كه وسط آن تختى قرار داشت . بعد از آن امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: اين قبّه مخصوص قائم آل محمّد عليهم السلام است ؛ و سپس فرمود: آماده باشيد تا بازگرديم ، و كشتى را مخاطب قرار داد و فرمود: به قدرت و امر خداوند متعال حركت كن ، پس ناگهان بعد از لحظاتى در همان محلّ قرار گرفتيم. نوادرالمعجزات طبرى : ص 146، ح 15، مدينة المعاجز: ج 5، ص 302، ح 1633، دلائل الا مامة : ص 294، ح 249.  حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://eitaa.com/darolsadeghiyon https://chat.whatsapp.com/FIMCAEo8UjS1y4ZQUpHIZM
خادم الصادق: ┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 👈 داریم به سمتی میریم که 👉 امروز نشر معارف امام صادق علیه السلام وظیفه تک تک ماست. ببینیم که ما چکار میکنیم بی حیایی شده مُد.. بی آبرویی شده کلاس.. دود شده تفریح..شما رابطه با نامحرم شده روشنفکری. گرگ بودن شده رمز موفقیت.. بی فرهنگی شده فرهنگ.. پشت کردن به ارزشها و اعتقادات شده نشانه رشد و نبوغ.. خوردن حق دیگران شده زرنگی.. ای اشرف مخلوقات خدا ؛ به کجا چنین شتابان یک کمی صبر کن. ما وظیفه داریم که معارف امام صادق علیه السلام را بدون هیچ گونه تحریفی به نسل بعدی تحویل بدهیم. خوب دقت کن انچه تحویل میدهید همان را در قیامت تحویل میگیرید‌.پس مواظب باش و بدان که ما امانت داریم در امانت نباید خیانت کنیم باید مراقب اعمال و رفتارمآب باشیم. حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://eitaa.com/darolsadeghiyon https://chat.whatsapp.com/FIMCAEo8UjS1y4ZQUpHIZM
ميهمان خراسانى و تنور آتش ماءمون رقّى - كه يكى از دوستان امام جعفر صادق عليه السلام است - حكايت نمايد: در منزل آن حضرت بودم ، كه شخصى به نام سهل بن حسن خراسانى وارد شد و سلام كرد و پس از آن كه نشست ، با حالت اعتراض به حضرت اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! شما بيش از حدّ عطوفت و مهربانى داريد، شما اهل بيت امامت و ولايت هستيد، چه چيز مانع شده است كه قيام نمى كنيد و حقّ خود را از غاصبين و ظالمين باز پس نمى گيريد، با اين كه بيش از يك صد هزار شمشير زن آماده جهاد و فداكارى در ركاب شما هستند؟! امام صادق عليه السلام فرمود: آرام باش ، خدا حقّ تو را نگه دارد و سپس به يكى از پيش خدمتان خود فرمود: تنور را آتش كن . همين كه آتش تنور روشن شد و شعله هاى آتش زبانه كشيد، امام عليه السلام به آن شخص خراسانى خطاب نمود: برخيز و برو داخل تنور آتش ‍ بنشين . سهل خراسانى گفت : اى سرور و مولايم ! مرا در آتش ، عذاب مگردان ، و مرا مورد عفو و بخشش خويش قرار بده ، خداوند شما را مورد رحمت واسعه خويش قرار دهد. در همين لحظات شخص ديگرى به نام هارون مكّى - در حالى كه كفش هاى خود را به دست گرفته بود - وارد شد و سلام كرد. حضرت امام صادق سلام اللّه عليه ، پس از جواب سلام ، به او فرمود: اى هارون ! كفش هايت را زمين بگذار و حركت كن برو درون تنور آتش و بنشين . هارون مكّى كفش هاى خود را بر زمين نهاد و بدون چون و چرا و بهانه اى ، داخل تنور رفت و در ميان شعله هاى آتش نشست . آن گاه امام عليه السلام با سهل خراسانى مشغول مذاكره و صحبت شد و پيرامون وضعيّت فرهنگى ، اقتصادى ، اجتماعى و ديگر جوانب شهر و مردم خراسان مطالبى را مطرح نمود مثل آن كه مدّت ها در خراسان بوده و تازه از آن جا آمده است . پس از گذشت ساعتى ، حضرت فرمود: اى سهل ! بلند شو، برو ببين در تنور چه خبر است . همين كه سهل كنار تنور آمد، ديد هارون مكّى چهار زانو روى آتش ها نشسته است ، پس از آن امام عليه السلام به هارون اشاره نمود و فرمود: بلند شو بيا؛ و هارون هم از تنور بيرون آمد. بعد از آن ، حضرت خطاب به سهل خراسانى كرد و اظهار داشت : در خراسان شما چند نفر مخلص مانند اين شخص - هارون كه مطيع ما مى باشد - پيدا مى شود؟ سهل پاسخ داد: هيچ ، نه به خدا سوگند! حتّى يك نفر هم اين چنين وجود ندارد. امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: اى سهل ! ما خود مى دانيم كه در چه زمانى خروج و قيام نمائيم ؛ و آن زمان موقعى خواهد بود، كه حدّاقلّ پنج نفر هم دست ، مطيع و مخلص ما يافت شوند، در ضمن بدان كه ما خود آگاه به تمام آن مسائل بوده و هستيم . بحارالا نوار: ج 47، ص 123، ح 176، به نقل از مناقب ابن شهرآشوب حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://eitaa.com/darolsadeghiyon https://chat.whatsapp.com/FIMCAEo8UjS1y4ZQUpHIZM
حضرت امام صادق (ع) در سن 31 سالگی پس از شهادت پدر بزرگوارشان به امامت رسید و زمان ولایت ایشان مقارن با حکومت بنی امیه و بنی عباس بود. ایشان در دوران امامت خود فرصت مناسبی برای گسترش فعالیت‌های فرهنگی و مذهبی نسبت به سایر امامان داشت و توانست شاگردان بسیاری را در علوم مختلف تربیت کند. خلفای عباسی آزار و اذیت بسیاری را در سالهای آخر عمر بر امام صادق(ع) وارد کردند و حتی حاکم مدینه خانه ایشان را به آتش کشید که البته امام معصوم(ع) از این توطئه جان سالم به در برد. اما ترس و کینه عباسیان از محبوبیت امام صادق(ع) میان مردم روز به روز بیشتر می شد تا اینکه سرانجام منصور دوانیقی خلیفه بغداد در 25 شوال سال 148 هجری قمری با انگور زهرآلود ایشان را به شهادت رساند. از اینکه آیا این قتل توسط شخص منصور دوانیقی انجام شده یا خیر، سندی در دست نیست اما کاملاً واضح است که نقشه شهادت امام صادق(ع) تصمیمی بوده که خلیفه بغداد به عنوان حاکم بنی عباس گرفته و شاید به وسیله یکی از زیردستانش به انجام رسیده است. نکته دیگر این که امام صادق(ع) بیش از دیگر ائمه اطهار(ع) عمر کرده اند و شاید علت این طول عمر رسالت جنبش علمی باشد که خداوند بر دوش این امام بزرگوار گذاشته بود. حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://eitaa.com/darolsadeghiyon https://chat.whatsapp.com/FIMCAEo8UjS1y4ZQUpHIZM
❓❓❓چرا علم به وقت ظهور مولايمان صاحب الأمرعليه السلام از اسرار خداوند است که از بندگان خود مخفي داشته، و براي شان آشکار ننموده❓❓❓ 3⃣ به خاطر امتحان مردم (ونیز یکی از حکمتهای غیبت میباشد) تا اینکه شتابزدگان از دیگران جدا شوند. 🌟امام حسن (ع) فرمود: اين امري که انتظار داريد نخواهد شد تا اين که بعضي از شما از بعض ديگر بيزاري جويند، و بر روي يکديگر آب دهان بيندازند، پس بعضي از شما بر بعض ديگر به کفر گواهي دهد، و يکديگر را لعنت نمايند به آن حضرت عليه السلام عرض شد: در آن زمان خيري نيست، فرمود: تمام خیر در آن زمان است، قائم ما قيام کند و همه آن امور را دفع نمايد.  📚غیبت نعمانی،۱۰۹📚 🌟امام صادق (ع) فرمود: به خدا که شکسته خواهيد شد همچنان که شيشه مي شکند، و همانا شيشه را بخواهند به حالت اوّل باز مي گردانند، به خدا که همچون شکسته شدن سفال خواهيد شکست، و به درستي که سفال شکسته مي شود و به حال اوّل برگردانده نمي شود، و به خدا غربال خواهيد شد، و به خدا از هم تميز يابيد، و به خدا که بررسي خواهيد شد تا آنجا که از شما باقي نماند جز اندکي. و در اينجا آن حضرت [به عنوان کمي افراد باقي مانده] دست خود را برگرداند.  📚غيبت نعماني، 110📚 🌟امام موسي بن جعفر(ع) فرمود: همانا به خدا سوگند آن جريان نخواهد شد تا اين که از هم تميز داده شويد، و بررسي گرديد، تا آنجا که جز کم ترين افراد شما باقي نمانند.  📚غيبت نعماني، 111📚 🌸مکیال المکارم،جلد‌دوم🌸 حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://eitaa.com/darolsadeghiyon https://chat.whatsapp.com/FIMCAEo8UjS1y4ZQUpHIZM
 آمرزش گناه دوست و مخالف مرحوم راوندى در كتاب خرايج و جرائح خود آورده است : امام محمّد باقر به همراه فرزندش امام جعفر صادق عليهما السلام جهت انجام مراسم حجّ وارد مكّه مكّرمه شدند. در مسجدالحرام نزديك كعبه الهى نشسته بودند، كه شخصى وارد شد و اظهار داشت : سؤ الى دارم ؟ امام باقر عليه السلام فرمود: از فرزندم ، جعفر سؤ ال كن . آن مرد خطاب به حضرت صادق عليه السلام كرد و گفت : سؤ الى دارم ؟ حضرت فرمود: آنچه مى خواهى سؤ ال كن . آن مرد گفت : تكليف كسى كه گناهى بزرگ مرتكب شده است ، چيست ؟ حضرت فرمود: آيا در ماه مبارك رمضان از روى عمد و بدون عذر روزه خوارى نموده است ؟ گفت : گناهى بزرگ تر انجام داده است . حضرت فرمود: آيا در ماه مبارك رمضان زنا كرده است ؟ آن مرد اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! گناهى بزرگ تر از آن را مرتكب شده است . حضرت فرمود: آيا شخص بى گناهى را كشته است ؟ گفت : از آن هم بزرگ تر. پس از آن صادق آل محمّد عليهم السلام فرمود: چنانچه آن از شيعيان و دوستداران اميرالمؤ منين امام علىّ عليه السلام باشد، بايد به زيارت كعبه الهى برود و توبه نمايد؛ و سپس قسم ياد كند كه ديگر مرتكب چنان گناهى نشود؛ ولى اگر از مخالفين و معاندين باشد راه پذيرش توبه براى او نيست . آن مرد گفت : خداوند، شما فرزندان فاطمه زهراء عليها السلام را مورد رحمت خويش قرار دهد، من اين چنين جوابى را از رسول خدا صلى الله عليه و آله نيز شنيده ام . بعد از آن ، از محضر مقدّس آن بزرگواران خداحافظى كرد و رفت . امام محمّد باقر عليه السلام به فرزندش فرمود: همانا اين شخص ، حضرت خضر عليه السلام بود، كه خواست تو را به مردم معرّفى نمايد. بحارالا نوار: ج 47، ص 21، ح 20 حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://eitaa.com/darolsadeghiyon https://chat.whatsapp.com/FIMCAEo8UjS1y4ZQUpHIZM
به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه .
 عدالت در علاقه و محبّت زنان روزى ابن ابى العوجاء از هشام بن حكم - كه هر دو از شاگردان امام جعفر صادق عليه السلام هستند، پرسيد: آيا خداوند متعال حكيم و به همه امور و مسائل دانا است ؟ پاسخ داد: آرى ، او حكيم ترين و داناترين حكيمان و عالمان است . پرسيد: آيه قرآن فانكحوا ماطاب لكم من النّساء مثنى و ثلاث و رباع فإ ن خفتم ...(8) كه مى فرمايد: آنچه از زنان مورد علاقه شما قرار گيرد مى توانيد تا چهار زن ازدواج نمائيد و اگر نتوانستيد بين آن ها عدالت نمائيد، به يك نفر اكتفا كنيد، آيا ضرورى و حتمى است ؟ هشام گفت : بلى ، سپس پرسيد: پس اين آيه قرآن ولن تستطيعوا اءن تعدلوا بين النّساء... كه مى فرمايد: هرگز نخواهيد توانست بين زنان به عدالت رفتار نمائيد، آيا با آيه قبل منافات ندارد؟ اگر خداوند، حكيم است ؛ پس چرا دو سخن مخالف و ضدّ يكديگر در يك موضوع ايراد مى نمايد؟ هشام از دادن پاسخ صحيح ساكت ماند؛ و سريع به سمت منزل امام صادق عليه السلام حركت نمود و چون به مدينه رسيد و بر آن حضرت وارد گرديد، امام عليه السلام فرمود: چه عجب ، الا ن كه موقع حجّ نيست ، چطور اين جا آمده اى ؟! هشام گفت : به جهت يك مشكل علمى كه ابن ابى العوجاء از من سؤ ال نمود و نتوانستم جواب آن را بگويم ، به حضور شما آمدم ؛ و سپس داستان را به طور مشروح براى حضرت تعريف كرد. حضرت فرمود: در رابطه با آيه اوّل ، مقصود مصارف و مخارج زن مى باشد يعنى اگر امكانات مالى برايتان فراهم بود و مايل بوديد، مى توانيد تا چهار زن را ازدواج نمائيد؛ وگرنه بيش از يكى حقّ نداريد. و امّا نسبت به دوّمين آيه قرآن ، مقصود علاقه و محبّت است ، كه امكان ندارد مردى نسبت به تمام همسران خود يك نوع ابراز علاقه و محبّت داشته باشد. بنابراين در اين جهت ، رعايت عدالت امكان ندارد، برخلاف آيه اوّل كه امكان عدالت هست و مى توان براى هر كدام يك نوع لباس ، منزل ، خوراك و... تهيّه و در اختيار آن ها قرار داد. بعد از آن هشام از حضرت صادق عليه السلام خداحافظى كرد و چون نزد ابن ابى العوجاء آمد و جواب حضرت را بازگو نمود، ابن ابى العوجاء گفت : به خدا قسم ! اين جواب از خودت نمى باشد. اعيان الشّيعة : ج 1، ص 662 حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان
اهمّيت ديدار خويشاوندان مرحوم شيخ طوسى در كتاب خود حكايت نموده است : روزى منصور دوانيقى امام صادق عليه السلام را به دربار خود احضار كرد، هنگامى كه حضرت وارد شد، كنار منصور - كه برايش محلّى در نظر گرفته شده بود - نشست . پس از آن ، منصور دستور داد تا فرزندش مهدى را بياورند؛ و چون آمدن مهدى مقدارى به تاءخير افتاد، منصور با تهديد گفت : چرا مهدى نيامد؟ اطرافيان در پاسخ گفتند: همين الا ن خواهد آمد. هنگامى كه مهدى وارد مجلس شد، خود را آراسته و خوشبو كرده بود؛ منصور خطاب به امام صادق عليه السلام كرد و اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! حديثى را پيرامون ديدار و رسيدگى به خويشان برايم گفته اى ، دوست دارم آن حديث را تكرار فرمائى تا فرزندم ، مهدى نيز بشنود. حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه عليهم فرمود: اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: چنانچه مردى با يكى از خويشان خود صله رحم نمايد و از عمرش سه سال بيشتر باقى نباشد، خداوند متعال آن را به مدّت سى سال طولانى مى نمايد؛ و اگر قطع صله رحم نمود و سى سال از عمرش باقى بود، خداوند آن را سه سال مى گرداند. منصور گفت : اين حديث خوب بود؛ ولى قصد من آن نبود، حضرت فرمود: بلى ، پدرم از اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام و او از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت نمود: صله رحم سبب عمران و آبادى خانه و زندگى است ؛ و نيز موجب افزايش عمر خواهد بود، گرچه از خوبان نباشد. منصور گفت : اين خوب بود، ولى منظورم حديث ديگرى است . امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: پدرم باقرالعلوم از پدرش زين العابدين و او از پدرش سيّدالشّهداء، از اميرالمؤ منين علىّ عليهم السلام و او از رسول خدا صلى الله عليه و آله حديثى را نقل كرده است ، كه فرمود: صله رحم بازخواست شب اوّل قبر و محاسبات قيامت را آسان مى گرداند؛ و دل مرده را با از بين بردن كينه ها و حسادت ها و ناراحتى ها زنده و شاداب مى نمايد. در اين هنگام منصور گفت : آرى ، منظورم همين حديث بود. امالى شيخ طوسى : ص 316، بحارالا نوار: ج 47، ص 163، ح 3 حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://eitaa.com/darolsadeghiyon https://chat.whatsapp.com/FIMCAEo8UjS1y4ZQUpHIZM
 فضيلت ميهمان بر ميزبان محمّد بن قيس حكايت كند: روزى در محضر مبارك امام جعفر صادق عليه السلام نام گروهى از مسلمانان به ميان آمد و من گفتم : سوگند به خدا، من شب ها شام نمى خورم ، مگر آن كه دو يا سه نفر از اين افراد با من باشند؛ و من آن ها را دعوت مى كنم و مى آيند در منزل ما غذا مى خورند. امام صادق عليه السلام به من خطاب كرد و فرمود: فضيلت آن ها بر تو بيشتر از فضيلتى است ، كه تو بر آن ها دارى . اظهار داشتم : فدايت شوم ، چنين چيزى چطور ممكن است ؟! در حالى كه من و خانواده ام خدمتگذار و ميزبان آن ها هستيم ؛ و من از مال خودم به آن ها غذا مى دهم ؛ و پذيرائى و انفاق مى نمايم !! حضرت صادق عليه السلام فرمود: چون هنگامى كه آن ها بر تو وارد مى شوند، از جانب خداوند همراه با رزق و روزى فراوان ميهمان تو مى گردند و زمانى كه خواستند بيرون بروند، براى تو رحمت و آمرزش به جا خواهند گذاشت . محجّة البيضاء: ج 3، ص 33 حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://eitaa.com/darolsadeghiyon https://chat.whatsapp.com/FIMCAEo8UjS1y4ZQUpHIZM
چاره جوئى قبل از حادثه قتبه اعشى - كه يكى از دوستان امام صادق جعفر عليه السلام - است ، گويد: روزى از روزها يكى از كودكان آن حضرت مريض شده بود، و من به قصد عيادتش حركت كردم ، حضرت را جلوى منزلش اندوهگين و غمناك ديدم . عرضه داشتم : ياابن رسول اللّه ! فدايت شوم ، حال فرزندت چگونه است ؟ حضرت فرمود: با همان حالتى كه بوده است ، هنوز مريضى و ناراحتى او بر همان حالت ادامه دارد. بعد از آن ، حضرت سريع به داخل منزل خود رفت ؛ و چون ساعتى گذشت از منزل بيرون آمد در حالتى كه چهره اش باز و غم و اندوه در آن حضرت احساس نمى شد. فكر كردم كه بحمداللّه حال كودك بهبود يافته است ، لذا سؤ ال كردم : اى مولايم ! بفرمائيد حال كودك چگونه است ؟ فرمود: راهى را كه مى بايست برود، رفت . عرض كردم : قربانت گردم ، در آن هنگامى كه كودك زنده و مريض حال بود، شما را غمگين و محزون مشاهده كردم ؛ ولى اكنون كه او وفات يافت ، شما را در حالتى ديگر مشاهده مى كنم ؟! حضرت فرمود: اى قتبه ! ما خانواده اى هستيم كه قبل از ورود بلا و مصيبت چاره انديشى مى نمائيم ؛ ولى زمانى كه مصيبت اتفاق افتاد و واقع گرديد تسليم قضا و قدر الهى مى باشيم و راضى به رضاى او هستيم ، بنابر اين ديگر ناراحتى و اندوه معنائى ندارد. اعيان الشّيعة : ج 1، ص 664، بحارالا نوار: ج 47، ص 268، ح 39، و ص 18، ح 7 با مختصر تفاوت و به دنباله همين روايت آمده است ، كه حضرت فرمود: ما اهل بيت رسالت ، همچون ديگران دوست داريم كه خود و خانواده و اموالمان سالم باشد؛ امّا هنگامى كه اراده خداوند و قضا و قدر او فرا رسد، تسليم امر حقّ گشته و راضى به مشيّت الهى او هستيم. حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://eitaa.com/darolsadeghiyon https://chat.whatsapp.com/FIMCAEo8UjS1y4ZQUpHIZM