✅هشت نفرند که اگر مورد توهین قرار گرفتند،
باید خود را سرزنش کنند
❤️امام صادق علیه السّلام از پدرش و او از
حضرت علی بن ابی طالب علیه السّلام روایت
کرد که پیامبر صلّی الله علیه و آله در توصیه ای
به ایشان فرمود:
✍🏻ای علی! هشت نفرند که اگر مورد توهین قرار گرفتند، باید خود را سرزنش کنند:
1⃣کسی که ناخوانده به مهمانی رود
2⃣کسی که به صاحب خانه فرمان دهد
3⃣کسی که از دشمنانش خیر و خوبی بخواهد
4⃣کسی که از انسان های پست، بخشش بخواهد
5⃣کسی که سلطان[عادل]راتحقیرو خوارمی کند
6⃣وکسےکه درجمعےکه شایسته اونیست می نشیند
7⃣وکسےکه به کسےسخن می گویدکه ازاونمےشنود
8⃣و کسی که در صحبت خصوصی دو نفر که او را راه نداده اند، داخل شود
📚الخصال ج2 ص410
آدرس کانال ما در تلگرام👇👇👇
https://t.me/darolsadeghiyon
آدرس کانال ما در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
#حتما_بخونید_و_از_دستش_ندید
#روح_مادر_صالحه_ای_که_دختر
#بی_بندوبارش_را_هدایت_کرد
صاحب کتاب «سرگذشت ارواح» می نویسد:
یکی از ائمه جماعت تهران شبی در عالم خواب می بیند زنی را که نمی شناسد نزد او آمده می گوید: من زن صالحه ای می باشم و از دنیا رفته ام و این منزل و قصر عالی مال من است ولی می خواهند مرا به خاطر دختر بی بند و باری که دارم برای شکنجه و عذاب ببرند زیرا او بی حجاب و بی توجه به وظائف دینی خود است و این تقصیر من بوده که او را خوب تربیت نکرده و بی توجه به او بوده ام لذا از شما تقاضا دارم که پیام مرا به او برسانید و حال مرا به او بگوئید و برای آنکه او باور کند، من به شما نشانی می دهم که او اطلاع ندارد و آن این است که من فلان مبلغ پول در فلان محل از منزل گذاشته ام و فلانی هم همین مبلغ پول را از من طلب دارد، آن پول را بردارند و به او بدهند و شماره تلفن منزل ما هم این است...
آن عالم گفت: من از خواب بیدار شدم و شماره تلفن و مبلغ پول را که هنوز فراموش نکرده بودم یادداشت نمودم و فوراً به همان منزل با همان شماره، تلفن زدم دیدم صدای گریه و عراداری بلند است. من دختر صاحب خانه را پشت تلفن خواستم و تمام جریان را به او گفتم و به او تذکر دادم که من به هیچ وجه با شما آشنائی نداشتم و بخصوص که از طلبکار و مقدار پول و محل پول که ممکن نبود اطلاعی داشته باشم.
بنابر این شما به خاطر نجات مادرتان و نجات خودتان کوشش کنید که به دستورات اسلام عمل نمائید.
آن دختر اول از من تقاضا کرد که اجازه بدهم، او ببیند آن نشانی درست است یا نه، لذا گوشی تلفن را نگه داشتم. او رفت و دید دقیقاً همان مبلغ پول در همان محل بدون کم و زیاد گذاشته شده است. آن دختر برگشت و در پشت تلفن به من گفت: آقا مطلب شما درست است، می خواهید آدرس بدهید تا این پول را برای شما بیاورم.
گفتیم: من احتیاج به آن پول ندارم، شما آن را به طلبکاری که در خواب مادرتان نامش را ذکر کرده بدهید و به وصیت او عمل کنید، او قبول کرد. من از او خداحافظی کردم، پس از مدتی باز همان خانم متوفا را در خواب دیدم که از من تشکر می کرد و می گفت: بحمد الله دخترم با تذکرات شما صالحه شده و توبه کرده است...
سرگذشت ارواح، به نقل عالم عجیب ارواح، ص130
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
📖 عابد مغرور، اهل دوزخ است
روزی حضرت عیسی (علیه السلام) از صحرایی می گذشت.
در راه به عبادتگاهی رسید که عابدی در آنجا زندگی می کرد.
حضرت با او مشغول سخن گفتن شد.
در این هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود از آنجا گذشت.
وقتی چشمش به حضرت عیسی (علیه السلام) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن بازماند و همان جا ایستاد و گفت خدایا، من از کردار زشت خویش شرمنده ام، اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنشم کند چه کنم؟
خدایا، عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.
مرد عابد نیز تا آن جوان را دید، سر به آسمان بلند کرد و گفت خدایا، مرا در قیامت با این جوان گناهکار محشور مکن.
در این هنگام خدای متعال به پیامبرش وحی فرمود به این عابد بگو ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمی کنیم؛ چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینی، اهل دوزخ.
📚 منبع: کیمیای سعادت، جلد ۱، صفحه ۱۰۵
آدرس کانال ما در تلگرام👇👇👇
https://t.me/darolsadeghiyon
آدرس کانال ما در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
* پروردگارا
در انتظار رحمتت نشسته ایم
بدهی کریمی ، ندهی حکیمی
بخوانی شاکرم ، برانی صابرم
*پروردگارا
احوالم چنانست که می دانی
و اعمالم چنین است که می بینی.
نه پای گریز دارم و نه زبان ستیز،
بحق کبریایی ات بحق راستی
بحق خوبی بحق بزرگی
بحق انصاف بحق حقانیت
بحق مهربانیت
بهترینها رو برای همه مقدر فرما
اهالی دریای رحمت رادردریاهای رحمت بی انتهایت غوطه وربگردان
آمین?🌹🍃💐❤️👇👇👇
آدرس کانال ما در تلگرام👇👇👇
https://t.me/darolsadeghiyon
آدرس کانال ما در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
دیدگاه واعظ جوان محمد مهدی رشید ی درباره وجه ی نماز
هدایت شده از محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
جشن میلاد پیامبر اعظم(ص) و امام جعفر صادق(علیه السلام) روز یکشنبه 4 آذرماه ساعت 14
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
💫💫💫تقویم نجومی 💫💫💫
شنبه ۳ آذر ۱۶ ربیع الاول ۲۴ نوامبر
امروز: برای شروع عمارت خوب و نوزاد حالش خوب است
امشب:مثل شب قبل است
&تعبیر خواب(شب):به تاخیر می افتد
اصلاح سروصورت(روز):سبب حزن و اندوه است
&حکم فصد و حجامت:باعث فرج و نشاط است
ساعت استخاره:تا وقت نهارو از ظهر تا عصر خوب است.
بریدن و دوختن لباس در این روز باعث میشودتا آن را به تن دارد مریض باشد.مگر هدیه دهد.
آدرس کانال ما در تلگرام👇👇👇
https://t.me/darolsadeghiyon
آدرس کانال ما در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
✳️ پاداش خدمت به خاندان پیامبر(ص)
امام رضا از پدرش از پدران بزرگوارش از امام علی علیهم السلام روایت کرد که رسول خدا(ص) فرمود: چهار گروهند که در قیامت من آنها را شفاعت میکنم:🔻
▫️کسی که پس از من خاندان مرا گرامی بدارد
▫️کسی که نیازهای آنها را برآورده سازد
▫️کسی که هنگام گرفتاری برای آنها قدمی بردارد
▫️کسی که آنها را با قلب و زبانش دوست بدارد.
📚عیون اخبارالرضا، ج۱، ص۲۵۳
.آدرس کانال ما در تلگرام👇👇👇
https://t.me/darolsadeghiyon
آدرس کانال ما در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
✨﷽✨
🔶 #برکت_بردن_نام_خـــدا 🔶
پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله :
❶ خداوند می فرماید: « هرگاه بنده بگويد
بسم اللّه الرحمن الرحيم، خداى متعال می گويد:
بنده من با نام من آغاز كرد. بر من است كه
كارهايش را به انجام رسانم و او را در همه حال،
بركت دهم».
❷ دعايى كه با بسم اللّه الرحمن الرحيم شروع
شود، رد نمى شود.
❸ اگـر بنـده اى... در ابتداى وضويش، بسم اللّه
الرحمن الرحيم بگويد همه اعضايش از گناهان
پاك می شود.
❹ هر گاه بنده اى هنگام خوابش، بسم اللّه
الرحمن الرحيم بگويد، خداوند به فرشتگان
مى گويد: به تعداد نفس هايش تا صبح برايش
حسنه بنويسيد.
📚 امالی(صدوق) ص۱۷۷۴
📚بحار الانوار(ط-بیروت) ج۸۹ ، ص۲۵۸
.آدرس کانال ما در تلگرام👇👇👇
https://t.me/darolsadeghiyon
آدرس کانال ما در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
حضرت محمد (ص)فرمودند:
🔸سه چیز از گنجینههای نیکیست:
🔸مخفی داشتن صدقه،
🔸 پنهان داشتن مصیبت و مخفی ساختن شکایت.
خداوند میگوید: 🌹
وقتی بنده خود را گرفتار کردم و او صبر کرد
و با عیادت کنندگان خود از من شکایت نکرد،
گوشتی بهتر از گوشت او، و خونی بهتر از
خون وی به او میدهم. اگر او را شفا دهم،
تمامی گناهانش محو میشود و اگر جانش را بگیرم
او را مشمول رحمت خود ساختهام.
📚نهج الفصاحه
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
آدرس کانال ما در تلگرام👇👇👇
https://t.me/darolsadeghiyon
آدرس کانال ما در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
🌹🍃 حکایت زیبا 🌹🍃
💚👈یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط (ره) می گوید:
شبی وارد جلسه شدم، کمی دیر شده بود و شیخ مشغول مناجات بود. چشمم که به افراد جلسه افتاد، یکی را دیدم که ریشش را تراشیده بود، در دل ناراحت شدم و پیش خود اعتراض کردم که چرا این شخص چنین کرده است.
💜👈جناب شیخ که رو به قبله و پشت به من بود، ناگهان دعا را متوقف کرد و گفت:
🔸به ریشش چه کار داری؟
ببین اعمالش چگونه است،
شاید یک حسنی داشته باشد که تو نداری!
📚 کیمیای محبت
آدرس کانال ما در تلگرام👇👇👇
https://t.me/darolsadeghiyon
آدرس کانال ما در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
imehmsaran
✴️ پنجشنبه 👈 8آذر ماه ۹۷
👈29 نوامبر ۲۰۱۸ 👈 21 ربیع الاول ۱۴۴۰
@taghvimehmsaran
@taghvimehmsaran
@taghvimehmsaran
✅ این پنجشنبه روز مناسبی برای امور زیر است:
🔘 شروع به ساخت و ساز و بنایی
🔘 جراحی و معالجه بیمار
🔘ختنه ی نوزاد
🔘مسافرت خوب است
🔘 خرید طلا و جواهرات و امثال این موارد نیک است
💑 مباشرت امروز هنگام زوال ظهربعد اذان
مباشرت بسیار برای فرزند دار شدن مناسب و مستحب است. و فرزند حاصل از ان عاقل ساستمدار اقا و بزرگوار خواهد و هیچگونه انحراف و نادرستی در وی نباشد و خداوند سلامتی دین و دنیا به او عطا خواهد کرد ان شا الله
💑 امشب: پس از وقت فضیلت نماز عشاء
مباشرت و مجامعت استحباب ویژه ای دارد و فرزند حاصل از ان از ابدال و یاران امام زمان گردد ان شاالله
💇♂💇 اصلاح سر و صورت :
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)
در این روز ماه قمری موجب دولت
یافتن از بزرگان است.
🔴حجامت فصد خون دادن زالو انداختن
#خون_دادن یا #حجامت و فصد در
این روز ، موجب روشنی دل است
میگردد.
😴 تعبیر خواب امشب:
اگر کسی شب 22ماه خواب ببیند
تعبیرش در سوره 22 قران (سوره حج ) در آیه 22 معلوم شود
و ان ایه
کلما ارادوا ان یخرجوا منها.....
و مفهوم و معنای ان این است که خواب ببینده را پیش امدی در راه باشد که خوشایند وی نباشد و موجب ملال خاطرش گردد و هر چه تلاش کند که از ان خلاص شود نتواند از ان ازاد گردد
تقویم همسران صفحه 119
@taghvimehmsaran
💅 ناخن گرفتن:
🔵 پنجشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است.
👕 دوخت و دوز و خرید لباس:
پنجشنبه برای بریدن، دوختن، خریدن و پوشیدن #لباس_نو روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد.
✴️ وقت استخاره :
در روز پنجشنبه از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعد از ساعت ۱۲ ظهر تا عشاء آخر ( وقت خوابیدن)
❇️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین
✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۳۰۸ مرتبه #یارزاق موجب رزق فراوان میگردد .
💠 روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_حسن_عسکری_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸 زندگیتون متعالی 🌸
📚 منابع مطالب ما:
📔تقویم همسران
نوشته ی حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
قم:
پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن:
025 377 47 297
0912 353 2816
📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید.بدون لینک نقل مطلب ممنوع است
🌕🌖🌗🌘
مطلب تخصصی و مفید تقویم نجومی اسلامی را هر شب اینجا دریافت کنید 👇عضو شو👇
لینک کانال اصلی ما در تلگرام👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEN8b0SWs-_YOZlybA
@taghvimehmsaran
@taghvimehmsaran
@taghvimehmsaran
ارتباط با ادمین مجموعه کانالهای تقویم نجومی اسلامی:
@alhagh_5
🍃داستان واقعی از زبان یک خانوم که به عروس خود خیانت کرد.
آرزو داشتم تنها پسرم با دختر خواهرم ازدواج کند، اما او در دوران دانشجویی به دختری از خانواده ای مستضعف که با هم همکلاسی بودند علاقه مند شد و دختر مورد علاقه اش را به عقد خود درآورد. زن ۶۵ ساله با لهجه جنوبی خود در دایره اجتماعی کلانتری امام رضا(ع) مشهد افزود: سلیم از ازدواج با سکینه خیلی خوشحال بود اما هر موقع نامزد او به خانه ما می آمد سردرد می شدم و احساس می کردم این عروس یک لاقبا در شأن خانوادگی ما نیست. من هرچه با خودم کلنجار رفتم تا مهر و محبت این دختر را در دلم جای دهم فایده ای نداشت و خواهرم نیز با نیش و کنایه هایش آتش بیار این معرکه شده بود. متاسفانه پس از گذشت مدتی، نقشه شومی کشیدم و با کمک پسر خواهرم فردی را اجیر کردیم تا ادعا کند قبلا با عروسم آشنایی و رابطه داشته است. ما با این تهمت های ناروا توانستیم سلیم را نسبت به همسرش بدبین کنیم و او نامزدش را طلاق داد. من بلافاصله دختر خواهرم را به عقد پسرم درآوردم اما سلیم و دخترخاله اش خیری از زندگیشان ندیدند چون آن ها صاحب دو فرزند معلول شدند و عروسم که تاب و تحمل مشکلات زندگی و جمع و جور کردن این دو طفل بی گناه را نداشت پس از گذشت ۱۵ سال به پسرم خیانت کرد و دنبال سرنوشت خودش رفت.از آن به بعد من و پسرم خودمان را به پرستاری از این دو بچه معلول سرگرم کردیم. ولی هر روز که می گذشت من به خاطر ظلم و خیانتی که در حق عروس قبلی ام کرده بودم عذاب وجدان بیشتری پیدا می کردم و خیلی دنبال سکینه گشتم تا او را پیدا کنم و حلالیت بطلبم. ولی هیچ آدرس و نشانی از او پیدا نکردم. تا این که برای سفر زیارتی به مشهد آمدیم.
در این جا هنگام عبور از خیابان با یک موتورسیکلت تصادف کردم و وقتی که برای مداوا به بیمارستان انتقال یافتم باورم نمی شد پرستار مرکز درمانی همان کسی باشد که سال ها دنبالش می گشتم. سکینه با مهربانی از من پرستاری و مراقبت کرد و زمانی که دست هایش را محکم گرفتم و با شرمندگی برایش تعریف کردم مرتکب چه گناه بزرگی شده ام، او با لبخندی معصومانه دستم را بوسید و گفت: مادرجان حتما قسمت این طوری بوده است و من از شما هیچ دلخوری و ناراحتی به دل ندارم و همین جا شما را بخشیدم. زن ۶۵ ساله گفت: از این که می بینم سکینه با فردی شایسته ازدواج کرده است و ۲ دختر زیبا و دوست داشتنی دارد خیلی خوشحالم و برایشان دعا می کنم خوشبخت و سعادتمند بشوند. امیدوارم خدا هم از خطاهایم بگذرد.
📚برگرفته از روزنامه خراسان
آدرس کانال ما در تلگرام👇👇👇
https://t.me/darolsadeghiyon
آدرس کانال ما در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
جوان توبه کار...
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
شیخ صدوق می نویسد:
روزی معاذ بن جبل به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و با چشمانی اشکبار عرضه داشت: یا رسول اللَّه! جوانی زیبا بیرون خانه شما ایستاده و زار زار گریه می کند و می خواهد به حضور شما برسد.
حضرت فرمود: او را نزد من بیاور! جوان با همان حالت گریان داخل شد و سلام کرد.
پیامبر علت گریه اش را پرسید. گفت: یا رسول اللَّه! گناهان بزرگی مرتکب شده ام که شاید خداوند هیچ گاه مرا نیامرزد. حضرت با ناراحتی فرمود:
«وَیحَک یا شابُّ ذُنُوبِک اعْظَمُ امْ رَبُّک؛»
وای بر تو ای جوان! آیا گناهان تو بزرگ تر است یا پروردگارت؟
گفت: ای پیامبر! پروردگارم از همه چیز بزرگ تر است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آیا مرا به یکی از گناهانت خبر نمی دهی؟
او گفت: یا رسول اللَّه! من هفت سال بود که نبش قبر می کردم و بعد از بیرون آوردن مرده ها کفن آنان را می ربودم تا اینکه دختر جوانی از انصار مرد. من آن شب بعد از نبش قبر وی کفن او را دزدیدم و عریان رهایش کردم. در آن حال، شیطان مرا وسوسه کرد و من به عمل شنیع زنا مرتکب شدم.
هنگامی که گورستان را ترک می کردم، آوازی از آن مرده شنیدم که تمام وجود مرا تحت تأثیر قرار داد و آن صدا این گونه مرا ندا داد: ای جوان! وای بر تو از روز قیامت، هنگامی که خداوند مرا و تو را احضار خواهد کرد. کفن مرا ربودی و از قبر بیرون آوردی و مرا ناپاک رها کردی!
یا رسول اللَّه! من با این اعمال ننگین گمان نمی کنم که هرگز بوی بهشت را استشمام کنم.
پیامبر صلی الله علیه و آله بر او نهیب زد: از من دور شو ای فاسق! می ترسم من نیز به آتش تو بسوزم، چقدر به جهنم نزدیکی!
حضرت رسول صلی الله علیه و آله این سخن را می گفت و همواره با دست به او اشاره می کرد که از حضورش بیرون رود تا اینکه آن جوان از حضور پیامبر صلی الله علیه و آله بیرون رفت.
جوان گنهکار توشه تهیه کرده و به یکی از کوه های مدینه رفت و دست هایش را به گردن بست. پیوسته داد می زد و می گفت: پروردگارا! تو مرا می شناسی و گناهم را می دانی. خدایا! من پشیمان شدم و به نزد پیامبرت رفتم، اظهار توبه کردم، امّا مرا از خود دور و خوفم را زیاد کرد.
از تو می خواهم به حق نام های بزرگوارت که مرا ناامید نگردانی! چهل شبانه روز می گفت و می گریست تا اینکه خداوند متعال این آیه را نازل کرد:
(وَ الَّذِینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ؛)[1]
(بندگان خوب خدا) آنهایی هستند که هرگاه کار ناشایستی انجام دهند یا به خودشان ستم کنند، خدا را یاد می کنند و برای بخشش گناهانشان استغفار می کنند و جز خدا چه کسی گناهان را می آمرزد؟
پس از نزول آیه، پیامبر صلی الله علیه و آله به همراه اصحاب به دنبال آن جوان پشیمان که همان بهلول نبّاش بود، آمد و پذیرش توبه اش را به وی ابلاغ کرد و وعده بهشت به او داد و سپس به یارانش توصیه کرد: گناهان خود را همانند این جوان جبران کنید![2]
پی نوشت ها
[1] سوره آل عمران، آيه 135.
[2] الامالى، صدوق، ص 42، با تلخيص
منبع : ویژگی های پیامبر اعظم (ص)، الخصائص النبویة، ص: 317؛ پاک نیا، عبدالکریم
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلّم:
كَفى بالمَوتِ واعِظا؛
مرگ براى اندرز گرفتن بس است.
تحف العقول، ص 35 - کافی(ط-الاسلامیه)ج2 ، ص275
آدرس کانال ما در تلگرام👇👇👇
https://t.me/darolsadeghiyon
آدرس کانال ما در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
💠✨ #یڪ_داستان_یڪ_پند
❣✨پسر به سفر دوری رفته بود و ماه ها بود ڪه از او خبری نداشتند .
مادرش دعا می ڪرد ڪه او سالم به خانه بازگردد. مادر او هر روز به تعداد اعضای خانواده اش نان می پخت و همیشه یڪ نان اضافه هم می پخت و پشت پنجره می گذاشت تا رهگذری گرسنه ڪه از آن جا می گذشت نان را بر دارد .
❣✨هر روز مردی گوژ پشت از آن جا می گذشت و نان را بر می داشت و به جای آن ڪه از او تشڪر ڪند می گفت:
هر ڪار پلیدی ڪه بڪنید با شما می ماند و هر ڪار نیڪی ڪه انجام دهید به شما باز می گردد !!!
❣✨این ماجرا هر روز ادامه داشت تا این ڪه زن از گفته های مرد گوژ پشت ناراحت و رنجیده شد و به خود گفت : او نه تنها تشڪر نمی ڪند بلڪه هر روز این جمله ها را به زبان می آورد . نمی دانم منظورش چیست؟
❣✨یڪ روز که زن از گفته های مرد گوژ پشت ڪاملا به تنگ آمده بود تصمیم گرفت از شر او خلاص شود بنابر این نان او را زهر آلود ڪرد و آن را با دست های لرزان پشت پنجره گذاشت، اما ناگهان به خود گفت : این چه ڪاری است که می ڪنم ؟ .....
❣✨بلافاصله نان را برداشت و دور انداخت و نان دیگری برای مرد گوژ پشت پخت .
مرد مثل هر روز آمد و نان را برداشت و حرف های معمول خود را تڪرار ڪرد و به راه خود رفت.
❣✨آن شب در خانه پیر زن به صدا در آمد . وقتی ڪه زن در را باز ڪرد، فرزندش را دید ڪه نحیف و خمیده با لباس هایی پاره پشت در ایستاده بود او گرسنه، تشنه و خسته بود، در حالی ڪه به مادرش نگاه می ڪرد، گفت:
❣✨مادر اگر این معجزه نشده بود نمی توانستم خودم را به شما برسانم. در چند فرسنگی این جا چنان گرسنه و ضعیف شده بودم ڪه داشتم از هوش می رفتم . ناگهان رهگذری گوژ پشت را دیدم ڪه به سراغم آمد. او لقمه ای غذا خواستم و او یڪ نان به من داد و گفت : این تنها چیزی است ڪه من هر روز می خورم امروز آن را به تو می دهم زیرا ڪه تو بیش از من به آن احتیاج داری .
❣✨وقتی ڪه مادر این ماجرا را شنید رنگ از چهره اش پرید. به یاد آورد ڪه ابتدا نان زهر آلودی برای مرد گوژ پشت پخته بود و اگربه ندای وجدانش گوش نڪرده بود و نان دیگری برای او نپخته بود، فرزندشنان زهر آلود را می خورد .
❣✨به این ترتیب بود که آن زن معنای سخنان روزانه مرد گوژ پشت را دریافت:
هر ڪار پلیدی ڪه انجام می دهیم با ما می ماند و نیڪی هایی ڪه انجام می دهیم به خود ما باز می گردد.
آدرس کانال ما در تلگرام👇👇👇
https://t.me/darolsadeghiyon
آدرس کانال ما در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
🔸اثر رضایت پدر در قبر!
✔️آیتالله آقا سیّد جمالالدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند. ایشان میفرمودند: در تخت فولاد اصفهان - که معروف به وادیالسّلام ثانی است، حالات عجیبي دارد و بزرگان و عرفای عظیمالشّأنی در آنجا دفن هستند - جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند: آقا! خواهش میکنیم شما تلقین بخوانید.
🔹ايشان فرمودند: آن جوان ظاهر مذهبي داشت و خیلی از مؤمنین و متدّینین براي تشييع جنازه او آمده بودند. وقتی تلقین میخواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم: «أفَهِمتَ»، گفت: «لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه بچّه شیطان دور بدن او در قبر میچرخند و میرقصند!
💥از اطرافيان پرسیدم: او چطور بود؟ گفتند: مؤمن. گفتم: پدر و مادرش هم هستند. گفتند: بله، ديدم مادر او خودش را میزد و پدرش هم گریه میکرد. پدر را کنار کشيدم و گفتم: قضیه این است.
🔶گفت: من یک نارضایتی از او داشتم. گفتم چه؟ گفت: چون او در چنين زماني (زمان طاغوت) متدیّن بود، به مسجد و پای منبر میرفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی میگفتم، به من میگفت: تو که بیسواد هستی! با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست!
🍂ايشان ميفرمودند: به پدر آن جوان گفتم: از او راضی شو! او گفت: راضي هستم، گفتم: نه! به لسان جاری کنید که از او راضی هستید - معلوم است که گفتن، تأثير عجیبي دارد. پدر و مادرها هم توجّه کنند، به بچّههایشان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا اینگونه میخواهد -
🎯وقتي میخواستند لحد را بچینند، ایشان فرمودند: نچینید! مجدّد خود آقا پاي خود را برهنه کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند.
🍃ايشان ميفرمايند: اين بار وقتی گفتم «أفَهِمتَ»، دیدم لبهایش به خنده باز شد و دیگر از آن بچّه شيطانها هم خبری نبود. بعد لحد را چیدند. من هنوز داخل قبر را میدیدم، دیدم وجود مقدّس اسداللهالغالب، علیبنابیطالب فرمودند: ملکان الهی! دیگر از اینجا به بعد با من است ...
💢لذا او جواني خوب، متدّین و اهل نماز بود كه در آن زمان فسق و فجور، گناهي نکرده بود امّا فقط با یک حرف خود (تو كه بیسواد هستی) به پدرش اعلان كرد كه من فضل دارم، دل پدر را شکاند و تمام شد! شوخی نگیریم. والله! اين مسئله اينقدر حسّاس، ظریف و مهم است.
✅گزیده¬ای از کتاب دو گوهر بهشتی آیت الله قرهی
آدرس کانال ما در تلگرام👇👇👇
https://t.me/darolsadeghiyon
آدرس کانال ما در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
امام صادق (علیه السلام) براى حفص بن غیاث حکایت فرمودند که روزى ابلیس بر حضرت یحیى (علیه السلام) ظاهر شد، در حالى که ریسمان هاى فراوانى به گردنش آویخته بود.
حضرت یحیى (علیه السلام) پرسید این ریسمان ها چیست؟
ابلیس گفت اینها شهوات و خواسته هاى نفسانى بنى آدم است که با آنها گرفتارشان مى کنم.
حضرت یحیى (علیه السلام) پرسید آیا چیزى از ریسمان ها هم براى من هست؟
ابلیس گفت بعضى اوقات پرخورى کرده اى و تو را از نماز و یاد خدا غافل کرده ام.
حضرت یحیى (علیه السلام) فرمود به خدا قسم، از این به بعد هیچ گاه شکمم را از غذا سیر نخواهم کرد.
ابلیس گفت به خدا قسم، من هم از این به بعد هیچ مسلمان موحدى را نصیحت نمى کنم.
امام صادق (علیه السلام) در پایان این ماجرا فرمود حفص، به خدا قسم، بر جعفر و آل جعفر لازم است هیچ گاه شکم شان را از غذا پر نکنند.
📚 منبع: صراط سلوک، حسن حسن زاده آملی، صفحه ۴۱
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
آدرس کانال ما در تلگرام👇👇👇
https://t.me/darolsadeghiyon
آدرس کانال ما در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
✨
به حضرت داوود وحی آمد که ای داوود خانه ای را برای من پاکیزه کن تا بدان خانه آیم.
داوود گفت: بار خدایا کدام جا و چه خانه ای گنجایش تو را دارد؟ که عظمت و جلال تو را شاید؟
ندا آمد: آن دل بنده مومن من است.
گفت: خداوندا چگونه آنرا پاکیزه کنم و پاک گردانم؟
پاسخ شنید: عشق در او زن تا هر چه به ما نسبت ندارد سوخته گردد. آنگاه با جاروب حسرت، جاروب کن تا اگر چیزی مانده باشد پاک بروبد.
ای داوود از آن پس اگر سر گشته ای بینی در راه طلب ما آنجا را نشانش ده که بارگاه قدس ما آنجاست.
#خواجه_عبدالله_انصاری
🌦کار برای خدا :آدرس کانال ما در تلگرام👇👇👇
https://t.me/darolsadeghiyon
آدرس کانال ما در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon
📖 مال حلال
مادری پیر از فرزند راهزنش خواست که برای او کفنی از مال حلال به دست آورد.
پسر رفت و بعد از چند روز آمد و کفنی برای مادر آورد.
مادر از چگونگی حلال بودنش پرسید.
فرزند گفت مطمئن باش که حلال است، البته اولش حلال نمی کرد.
آنقدر پیرمرد را زدم که حلال، حلالش به آسمان رفت.
📚 منبع: امثال و حکم، علی اکبر دهخدا
آدرس کانال ما در تلگرام👇👇👇
https://t.me/darolsadeghiyon
آدرس کانال ما در ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/darolsadeghiyon