eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
787 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
10 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضوگرفتن بودند.. که شخصی باعجله آمد، وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد... با توجه با این که مرحوم کاشی خیلی بادقت وضو می گرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را بجا می آورد؛ قبل از اينكه وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود...! به هنگام خروج، با مرحوم کاشی رو به رو شد. ایشان پرسیدند: چه کار می کردی؟ .... گفت: هیچ. فرمود: تو هیچ کار نمی کردی!؟ گفت: نه! (می دانست که اگر بگوید نماز می خواندم، کار بیخ پیدا می کند)! آقا فرمود: مگر تو نماز نمی خواندی!؟ گفت: نه! آخوند فرمود: من خودم دیدم داشتی نماز می خواندی...! گفت: نه آقا اشتباه دیدید! سؤال کردند: پس چه کار می کردی؟ گفت: فقط آمده بودم به خدا بگویم من یاغی نیستم، همین! این جمله در مرحوم آخوند (رحمة الله عليه) خیلی تأثیر گذاشت... تا مدت ها هر وقت از احوال آخوند می پرسیدند، ایشان با حال خاصی می فرمود: من یاغی نیستم خدایا ما خودمون هم می دونیم که عبادتی در شان خدایی تو نکردیم... نماز و روزه مان اصلاً جایی دستش بند نیست!... فقط اومدیم بگیم که: خدایا ما یاغی نیستیم.... بنده ایم.... اگه اشتباهی کردیم مال جهلمون بوده..... لطفا همین جمله را از ما قبول کن. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 💠عشق به دنيا باعث گرفتارى بشر است.💠 از حضرت صادق (عليه السلام) روايت شده است:💎 حضرت عيسى ابن مريم (عليه السلام) مرور كرد به يك قريه ‏اى كه مرده بود اهلش و حيواناتشان و طيورشان بكلى مرده بودند، توى قريه ذى روحى وجود نداشت، حضرت عيسى فرمود: اينها نمرده‏اند مگر از غضب خدا و اگر اينطور نبود همديگر را دفن مى‏كردند. حواريون گفتند: يا روح الله صحبت كنيد ما اعمال اينها را بدانيم و از آن عمل اجتناب كنيم، حضرت دعا كردند، يكوقت نداى همه جانبه به گوش حضرت رسيد موقع شب بود. حضرت فرمود: اى اهل قريه يك نفر در ميان مرده‏ها جواب داد: بلى يا روح الله فرمود: واى بر شما عمل شما چه بوده؟ گفت: اطاعت بر گناه بود و آرزوى دراز و مشغول لهو و لعب بوديم. حضرت فرمود: چطور محبت داشتيد به دنيا؟ گفت: مثل بچه نسبت به مادر و پستان او، هر وقت روى آورد خوشحال مى‏شود و هر وقت پستان را از او بگيريد گريان است. حضرت سؤال كرد: چطور مبتلا شديد به عذاب خداوند؟ گفت: شب سالم خوابيديم صبح در آتش ديديم و در ميان كوه سياه آتش شعله‏ور است و مى‏سوزاند ما را. فرمود: در وقت سوختن چه مى‏گفتيد؟ گفت: مى‏گفتيم: ردنا الى الدنيا فيزهد فيها، قيل لنا: كذبتم. ما را رد كنيد به دنيا زاهد بشويم در دنيا، در جواب مى‏گفتند: شما دروغ مى‏گوييد. حضرت فرمود: واى بر تو چرا شما در ميان اينها با من تكلم كرديد؟ گفت: يا روح‏الله ملائكه‏ها لجام از آتش در دهن آنها زده‏اند و من در ميان اينها بودم لكن اهل معصيت نبودم الا اينكه آنها را موعظه نمى‏كردم، خداوند عذاب فرستاد همه ما را مبتلا كرد، نمى‏دانم آخر كار نجات است يا بسوى آتش مى‏برند؟ فرمود: انسان نان خشك بخورد و در مزبله بخوابد بهتر است از اينكه عاقبت اينطور بشود(1). دل منه غافل به دنياى دنى چون در او آخر نباشد ماندنى عاقلا از مرگ تاكى غافلى تا به كى بر عيش دنيا مايلى گوش دل بگشا و بشنو اين كلام از لسان حق كالناس نيام بايد از اين خواب خوش بيدار شو سوى منزل با رفيقان يار شو گر سليمان دگر اسكندرى چون اجل آيد ز مور كمترى زور رستم قوت اسفنديار در دم مردن نمى‏آيد به كار 📚 كافى ج 2 ص 318 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
. ✅ در زمان حضرت عیسی (ع) زنی بود که شیطان نمی توانست به هیچ عنوان فریبش دهد. روزی این زن در حال پختن نان بود که وقت نماز شد. دست از کار کشید و مشغول نماز شد. 👈 در این هنگام شیطان کودک این زن را وسوسه کرد که به سمت آتش برود.رفت و به درون تنور افتاد. بعد شیطان وسوسه کنان به طرف زن رفت که بچه ات بدرون تنور افتاد نمازت را بشکن. ⏪ زیرا میدانست این از آن نمازهایی است که فایده دارد.( نمازهایی که فایده ندارد شیطان آب وضوی آن را هم می آورد) ➖ اما این زن توجهی به وسوسه شیطان نکرد. حال معنوی زن طوری شد که نماز را نشکست. ✔️ شوهر آمد دید که صدای بچه از درون تنور می آید. و زن در حال خواندن نمازاست. بچه سالم است و نمی سوزد. دست به درون تنور برد و بچه را درآورد. ◀️ مرد این ماجرا را نزد حضرت عیسی تعریف کرد. حضرت عیسی به خانه آنها آمد و از زن پرسید تو چه کردی که به این مقام رسیدی؟ زن پاسخ داد: ➖ همیشه کار آخرت را بر دنیا ترجیح می دادم. ➖ از وقتی خود را شناختم بی وضو نبودم . ➖ همیشه نماز خود را در اول وقت می خواندم . ➖ اگر کسی بر من ستم می کرد یا دشنامم می داد او را به خدا وا می گذاشتم و کینه او را به دل نمی گرفتم. ➖ در کارهایم به قضای الهی راضیم . ➖ سائل را از در خانه ام مأيوس نمی كنم . ➖ نماز شب را ترك نمی نمايم . ✅ حضرت عیسی فرمود اگر این زن ، مرد می بود پیامبر می شد چون کارهایی می کند که فقط پیامبران می کنند.و بر چنین کسی شیطان سلطه ندارد. 👇👇👇👇👇 1- در اینجا منظور از نماز نوع عبادتی است که در زمان پیامبران هر زمان صورت داشت .
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
🌹امام صادق علیه السلام: خداوند متعال فرشتگانى بر مزار حسین علیه السلام گمارده است، و هنگامى که کسى قصد زیارت او را مى کند خداوند به آن فرشتگان دستور میدهد با هر گام گناهان آنها را پاک کنند، پس آن فرشتگان گناهان او را مداوم با هر گامی پاک مىکنند، و با گام دیگر حسنات او را چند برابر مى سازند پس به تدریج حسنات وى افزایش پیدا مى کند تا جایى که بهشت بر او واجب میشود تا جاییکه فرشتگان بسیار در اطراف او حلقه میزنند تا او را پاک سازند! سپس آن فرشتگان به فرشته های آسمانهای دیگر خطاب میکنند: زائران قبر حسین حبیب خداوند، و محمد و علی علیهم السلام دو حبیب دیگر خدا را از آلودگیها پاک و پاکیزه کنید. پس وقتی زائر غسل زیارت میکنند رسول خدا صلى الله علیه و آله به او خطاب میکند: اى میهمان خدا! شما را به همنشینى و همراهى من در بهشت بشارت باد! سپس امیر المؤمنین على علیه السلام آنان را ندا مى کند: من ضامنم برای برآورده شدن حاجتهای شما، و دور کردن بلاها و گرفتاریهاى شما در دنیا و آخرت سپس فرشتگان از سمت راست و چپ زايران حسین علیه السلام را در بر میگیرند! و آنان را محافظت مى کنند تا به خانه هاى خویش باز گردند 📚ثواب الاعمال شیخ صدوق ‌‌•┈┈••••✾•🚩•✾•••┈┈•
☘☘☘☘☘☘ 📚جایگاه پدر در بستر مهمان نوازی امام_عسکری علیه السلام فرمودند : روزی پدر و پسری خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام رسیدند . حضرت جلوی پای آن ها بلند شدند ، احترامشان كرد ، آنها را در صدر مجلس نشاندند و خود ، روبه رويشان نشستند . آن گاه دستور غذا داد ، غذا آوردند و از آن خوردند . سپس قنبر ، طشت ، آفتابه اى چوبى و حوله اى براى خشك كردن آورد و خواست كه بر روى دست مرد ، آب بريزد . اميرمؤمنان برخاست و آفتابه را گرفت تا خود ، آب روى دست مرد بريزد . آن مرد ، خود را به خاک انداخت و گفت : اى اميرمؤمنان ! خداوندْ مرا در حالى كه تو بر دستم آب مى ريزى ، بنگرد؟! حضرت فرمودند : بنشين و دستت را بشوى . خداوند عزوجل تو را مى بيند ، در حالى كه برادر تو ـ كه امتيازى بر تو ندارد و بر تو برترى ندارد ـ دارد به تو خدمت مى كند و با اين كار ، ده برابر خدمت اهل دنيا را در بهشت مى جويد و به همين نسبت ، در دارايى هايش در بهشت . مرد ، نشست . على عليه السلام به وى فرمود : تو را به حق بزرگ من _ كه تو آن را مى شناسى و حرمتش را حفظ می کنی _ و به تواضع تو براى خداوند كه خداوند به سبب آن ، جزایت داد ، بگذار من در خدمتى که ( اگر تو آن را انجام می دادی ) به تو شرافت مى دهد ، اقدام كنم . تو را به خدا قسم ، دستت را چنان مطمئن بشوى كه اگر قنبر آب بر دستت مى ريخت ، مى شستى . مرد ، چنين كرد . پس از آن كه حضرت از شستن دست [ مرد ميهمان ]فارغ شد ، آفتابه را به محمد_بن_حنفيه داد و فرمود : پسرم! اگر اين پسر ،بدون همراهى پدرش مى آمد ، من خودم آب بر دستش مى ريختم ؛ ولى خداوند عز و جل روا نمى دارد كه هرگاه و پسر در يك جا گِرد آمدند ، بينشان تساوى برقرار شود . پدر به دست پدر ، آب ريخت و پسر بايد به دست پسر ، آب بريزد . سپس محمّد بن حنفيه ، آب بر دست پسر ريخت . 📚منبع : احتجاج ، ج ۲ ، ص ۵۱۸ ☘☘☘☘☘☘☘
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
☘️☘️☘️☘️☘️ ✍ حاج میرزا خلیل تهرانی که از اطبای مشهور و دانشمندان عالی قدر شیعه است در زمان سید صاحب ریاض در کربلا به مداوای بیماران اشتغال داشت. او می‌گوید: هنگامی که ساکن کربلا بودم مادرم در تهران زندگی می‌کرد، شبی او را در خواب دیدم به من گفت: پسر جان من از دنیا رفته ام، جنازه‌ام را پیش تو می‌آورند. کسی دماغم را شکست. چیزی نگذشت که نامه ی یکی از دوستانم به دستم رسید، در آن نامه نوشته بود: مادرت از دنیا رفت، جنازه اش را با جنازه‌های دیگر فرستادیم. وقتی جنازه‌ها وارد شد مراجعه کردم، گفتند: ما خیال می‌کردیم شما ساکن نجف هستید جنازه ی مادرت را در رباط ذی الکفل گذاشتیم. پیوسته موضوع شکستن دماغ در نظرم بود. بالاخره جنازه ی مادرم را تحویل گرفتم، همین که کفن را باز کردم دیدم دماغش شکسته است، علتش را پرسیدم، گفتند: این جنازه بالای جنازه‌های دیگر بود اسب‌ها میان رباط در هم آویختند و به جنازه‌ها برخورد کردند و این جنازه از بالا به زیر افتاد، دیگر ما اطلاعی نداریم. پیکر مادرم را به ساحت مقدس حضرت ابوالفضل (ع) آوردم، آن جا عرض کردم: یا ابالفضل! مادرم نماز و روزه را خوب نمی توانست انجام دهد، اکنون به شما پناه آورده ام، به فریادش برس، من با شما عهد میبندم پنجاه سال نماز و روزه برایش بخرم، پس از آن مادرم را دفن کردم. مدتی گذشت، شبی در خواب دیدم ازدحام و داد و فریاد زیادی بر پا است، خارج شدم دیدم مادرم را به درختی بسته اند و او را با شلاق می‌زنند، گفتم: چه کرده که او را می‌زنید؟ گفتند: حضرت ابوالفضل به ما دستور داده او را بزنیم تا مبلغی را که تعهد کرده بپردازد. داخل منزل شدم و مبلغی را که می‌خواستند آوردم، مادرم را رها کردند. او را به منزل آورده، به خدمتش مشغول شدم، وقتی از خواب بیدار شدم، حساب کردم مبلغی که در خواب از من گرفته بودند کاملا مطابق بود با پنجاه سال نماز و روزه، آن مبلغ را برداشتم نزد سید صاحب ریاض آوردم و تقاضا کردم از طرف مادرم پنجاه سال نماز و روزه بگیرند. 📙پند تاریخ30/2 ؛ به نقل از: دار السلام 2/ 245. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 حكايت كوتاه و شيرين👌 مردی از اولیای الهی، در بیابانی گم شده بود. پس از ساعتها سردرگمی و تشنگی، بر سر چاه آبی رسید. وقتی که قصد کرد تا از آب چاه بنوشد. متوجه شد که آب چاه خیلی پایین است؛ با خود گفت بدون دلو و طناب نمی توان از آن چاه آب کشید. هرچه گشت نتوانست وسیله ای برای بیرون آوردن آب از چاه بیابد. لذا روی تخته سنگی دراز کشید و بی حال افتاد. پس از لحظاتی، یک گله آهو پدیدار شد و بر سر چاه آمدند. و بلافاصله، از آب همان چاه سیراب شدند و رفتند. با رفتن آنها، آب چاه هم پایین رفت! آن فرد با دیدن این منظره، دلش شکست و رو به آسمان کرد و گفت: خدایا! می خواستی با همان چشمی که به آهوهایت نگاه کردی، به من هم نگاه کنی! همان لحظه ندا آمد: ای بنده من، تو چشمت به دنبال دلو و طناب بود، اما آن زبان بسته ها، امیدی به غیر از من نداشتند، لذا من هم به آنها آب دادم! سعی کنیم تنها امید و تکیه‌گاه مان رو فراموش نکنیم ... ✅خدا ‎ ‎ 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
•┈┈••••✾•🚩•✾•••┈┈• خاطره‌ای از اهتمام علامه طباطبایی به عزاداری امام حسین(ع) بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم آیت لله علوی بروجردی نقل کردند روزی به اتفاق پدرم و مرحوم علامه مدّاح که از تهران آمده بود به دیدار حضرت علامه طباطبایی رفتیم و پس از صرف چای ، علامه طباطبایی از  آقای علّامه که مداحی می کردند ، درخواست کردند که روضه ای بخواند، او هم روضه حضرت علی اکبر(ع) را خواند و اشعار ایرج میرزا را در این زمینه می خواند و علامه هم استماع می کردند و متأثر بودند تا اینکه به این بیت رسید: بعد از پسر دل پدر آماج تیر شد آتش زدند لانه مرغ پریده را علامه طباطبایی در اینجا فرمودند: اَعِد. یعنی دوباره بخوان و او دوباره این بیت را خواند ، دوباره علامه فرمودند: اَعِد و تا چهار بار درخواست کردند که این بیت را دوباره بخواند و پس از اتمام روضه هم علامه در حالی که از شدت تأثر با دست به پای خود می زدند، این بیت را تکرار می کردند و آنگاه با حالی که شاید مخاطبشان ما هم نبودیم فرمودند: ای کاش ایرج میرزا این بیت شعر را به من می داد و من تفسیر المیزان را به او می دادم!   آیت الله علوی بروجردی می گوید: من در آن هنگام جوان و کنجکاو بودم و از این جمله ایشان تعجب کردم و گفتم آقا شما ایرج میرزا را می شناسید؟! او شاعر هزل سرایی است! ایشان فرمودند : بله می شناسم و دیوان ایشان را دارم، مع ذلک من حاضرم تفسیر المیزان را با این یک بیت عوض کنم و سپس ادامه دادند که من حتی توهم این معنا را ندارم که کسی این شعر را برای حضرت علی اکبر(ع) بگوید و فردای قیامت امام حسین(ع) در حق او بی تفاوت باشد. نجفی قدسی افزود: امروزه اهمیت تفسیر المیزان بر همگان روشن و مبرهن است و برترین تفسیر قرآن در عصر حاضر است و حتی حضرت آیت الله جوادی آملی فرمودند که این تفسیر تا قیامت باقی است و آنگاه می بینیم علامه طباطبایی (ره) چه عشقی و ارادتی به ساحت اهل بیت و مخصوصاً حضرت سیدالشهدا (ع) دارند که حاضرند بهترین اثر علمی خود را با یک بیت شعر که بیانگر علاقه وافر حضرت امام حسین (ع) به فرزندشان علی اکبر است، عوض کنند. به امید آنکه امام حسین (ع) به ایشان عنایت بفرمایند و این سیره در بزرگان برای همه ما باید الگو باشد که برای مجالس عزاداری حضرت خامس آل عبا و یاران دشت کربلا اهتمام جدی داشته باشیم خبرگزاری تسنیم ۱۱ مهر ۱۳۹۶ ‏ 🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺 •┈┈••••✾•🚩•✾•••┈┈•
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
🌾🌾🌾🌾🌾🌾 *اندرحکایت* اگر می خواهید "دروغی" نشنوید، اصرار بیش از حد برای شنیدن "حقیقت" نداشته باشید... به خاطر داشته باشید هرگاه به قله رسیدید همزمان در کنار دره ای عمیق ایستاده اید... با یک آدم نادان مجادله نکنید، تماشاگران ممکن است نتوانند تفاوت بین شما را تشخیص دهند. جیم رایان *حکایت بسیار زیبا حتما تا آخرش بخونید!* مردی ساده چوپان شخصی ثروتمند بود و هر روز در مقابل چوپانی اش پنج درهم از او دریافت میکرد. یک روز صاحب گوسفندان به چوپانش گفت: میخواهم گوسفندانم را بفرپوشم چون میخواهم به مسافرت بروم. و نیازی به نگهداری گوسفند و چوپان ندارم و میخواهم مزدت را نیز بپردازم. پول زیادی به چوپان داد اما چوپان آن را نپذیرفت و مزد اندک خویش را که هر روز در مقابل چوپانی اش دریافت میکرد و باور داشت که مزد واقعی کارش است، ترجیح داد. چوپان در مقابل حیرت زدگی صاحب گوسفندان، مزد اندک خویش را که پنج درهم بود دریافت کرد و به سوی خانه اش رفت. چوپان بعد از آن روز که بی کار شده بود، دنبال کار می گشت اما شغلی پیدا نکرد ولی پول اندک چوپانی اش را نگه داشت و خرج نکرد به امید اینکه روزی به کارش آید. در آن روستا که چوپان زندگی می کرد مرد تاجری بود که مردم پولشان را به او می دادند تا به همراه کاروان تجارتی خویش کالای مورد نیاز آنها را برایشان خریداری کند. هنگامی که وعده سفرش فرا رسید، مردم مثل همیشه پیش او رفتند و هر کس مقداری پول به او داد و کالای مورد نیاز خویش را از او طلب کرد. چوپان هم به این فکر افتاد که پنج درهمش را به او بدهد تا برایش چیز سودمندی خرید کند. لذا او نیز به همراه کسانی که نزد تاجر رفته بودند، رفت. هنگامیکه مردم از پیش تاجر رفتند ، چوپان پنج درهم خویش را به او داد. تاجر او را مسخره کرد و خنده کنان به او گفت: با پنج درهم چه چیزی می توان خرید؟ چوپان گفت: آن را با خودت ببر هر چیز پنج درهمی دیدی برایم خرید کن. تاجر از کار او تعجب کرد و گفت: من به نزد تاجران بزرگی میروم و آنان هیچ چیزی را به پنج درهم نمیفروشند، آنان چیزهای گرانقیمت میفروشند. اما چوپان بسیار اصرار کرد و در پی اصرار وی تاجر خواسته اش را پذیرفت. تاجر برای انجام تجارتش به مقصدی که داشت رسید و مطابق خواسته ی هر یک از کسانی که پولی به او داده بودند ما یحتاج آنان را خریداری کرد . هنگام برگشت که مشغول بررسی حساب و کتابش بود، بجز پنج درهم چوپان چیزی باقی نمانده بود و بجز یک گربه ی چاق چیز دیگری که پنج درهم ارزش داشته باشد نیافت که برای آن چوپان خریداری کند. صاحب آن گربه می خواست آن را بفروشد تا از شرش رها شود ، تاجر آن را بحساب چوپان خرید و به سوی شهرش بر می گشت. در مسیر بازگشت از میان روستایی گذشت، خواست مقداری در آن روستا استراحت کند ، هنگامی که داخل روستا شد ، مردم روستا گربه را دیدند و از تاجر خواستند که آن گربه را به آنان بفروشد . تاجر از اصرار مردم روستا برای خریدن گربه از وی حیرت زده شد. از آنان پرسید: دلیل اصرارتان برای خریدن این گربه چیست؟ مردم روستا گفتند: ما از دست موشهایی که همه زراعتهای ما را می خورند مورد فشار قرار گرفته ایم که چیزی برای ما باقی نمی گزارند. و مدتی طولانی است که به دنبال یک گربه هستیم تا برای از بین برن موشها ما را کمک کند. آنان برای خریدن آن گربه از تاجر به مقدار وزن آن طلا اعلام آمادگی کردند . هنگامی که تاجر از تصمیم آنان اطمینان حاصل کرد، با خواسته ی آنان موافقت کرد که گربه را به مقدار وزن آن طلا بفروشد. چنین شد و تاجر به شهر خویش برگشت ، مردم به استقبالش رفتند و تاجر امانت هر کسی را به صاحبش داد تا اینکه نوبت چوپان رسید ، تاجر با او تنها شد و او را به خداوند قسم داد تا راز آن پنج درهم را به او بگوید که آن را از کجا بدست آورده است؟ چوپان از پرسش های تاجر تعجب کرد اما داستان را بطور کامل برایش تعریف نمود. تاجر شروع به بوسیدن چوپان کرد در حالی که گریه می کرد و می گفت: خداوند در عوض بهتر از آن را به تو داد چرا که تو به روزی حلال راضی بودی و به بیشتر از آن رضایت ندادی. در اینجا بود که تاجر داستان را برایش تعریف کرد و آن طلاها را به او داد. این معنی روزی حلال است الهی ما را به آنچه به ما دادی قانع گردان و در آنچه به ما عطا فرموده ای برکت قرار ده دوستان این قصه ها برای آموختن و درس گرفتن است ساده از کنار آن عبور نکنیم ! 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ﷽ 🎇 والدین : 👨‍👩‍👧‍👦 نیکی به والدین از اهل سنت: ⚡️ معمّربن خلّاد گويد: "به امام رضا (ع) گفتم: اگر پدر و مادرم حقّ را نمى‏شناخته‏اند آنان را دعا كنم؟ حضرت فرمود: براى آنان دعا كن و از طرف آنان صدقه بده و اگر زنده‏اند و حقّ را نمى‏شناسند با آنان مدارا كن. چون رسول خدا (ص) فرمود: خداوند مرا به رحمت بر انگيخته است نه به عقوق (مخالفت با پدر و مادر)". ⚡️⚡️ جابر گويد: "شنيدم مردى به امام صادق (ع) مى‏گويد: من پدر و مادرى دارم كه مخالف هستند (شيعه نيستند) حضرت فرمود: به آن دو نيكى كن همانگونه كه به مسلمانانى كه ولايت ما را دارند نيكى مى‏كنى". ⚡️⚡️⚡️ بكر بن صالح گويد: "دامادم براى امام جواد (ع) نوشت: پدرم ناصبى است و رأى بدى دارد و من از او سختى و رنج بسيار ديده‏ام برايم دعا بفرماييد، نظر شما چيست؟ فدايت شوم، و نيز فدايت شوم، چه نظرى دارى؟ آيا نظر دارى كه آشكارا با او دشمنى كنم يا اينكه با او مدارا نمايم؟ حضرت مرقوم فرمود: نوشته‏ات را فهميدم و نيز آنچه را كه درباره پدرت نوشتى و من دعا براى تو را ترك نمى‏كنم ان شاء اللَّه و مدارا كردن براى تو بهتر از دشمنى و درگيرى آشكار است و با سختى راحتى است. تو صبر نما، عاقبت براى متّقين است. خداوند تو را بر ولايت آن كس كه ولايتش را پذيرفته‏اى ثابت بدارد. ما و شما امانت نزد خدايى هستيم كه امانت‏هايش ضايع نمى‏گردد. بكر گويد: خداوند دل پدرش را به او متمايل كرد تا جايى كه ديگر درباره هيچ چيزى با او مخالفت نمى‏كرد". 👨‍👩‍👧‍👦 (منابع فقه شیعه، ج 26، ص 897). .................................... 💥 《وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا》. (الإسراء، ۲۴) و بالهای تواضع خویش را از محبّت و لطف، در برابر آنان فرود آر! و بگو: «پروردگارا! همان‌گونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده!» •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹داستان زیبای حضرت صالح(ع) 🌹 🌸حضرت صالح از پيامبران عظيم الشاني است كه نام مباركش نُه بار در قرآن ذكر شده است.ايشان در 16 سالگي به پيامبري مبعوث وتا 120 سالگي به ارشاد قومش پرداخت ولي جز اندكي به او ايمان نياوردند.ايشان 280 سال عمر كرد وقبرش در وادي السلام نجف ميباشد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🌹رسالت حضرت صالح ☘خداوند بنده خود صالح را به ميان قوم ثمود فرستاد تا آنها را از گمراهي وبت پرستي نجات دهد .حضرت صالح از راههاي گوناگون به ارشاد قومش ميپرداخت وآنها را به پرستش خداي يگانه دعوت مينمود اما قوم ثمود به او ايمان نمي آوردند وبه پرستش بتهاي 70 گانه خود مشغول بودند.يكي از عادات آنها زياده روي در خوردن وآشاميدن وساختن بناهاي مجلل بود.اما صالح آنها را از اينكار منع ميكرد وبه ارشاد آنها ميپرداخت.اما قومش به جاي تمكين از او وي را به هذيان گوئي متهم مي كردند.آنها از صالح خواستند تا معجزه اي بياورد تا دليلي بر حقانيتش باشد.از اينرو خداوند معجزه اي روشن براي آنها آورد. 🐪معجزه حضرت صالح 🌹حضرت صالح عاقبت از ارشاد قومش مايوس شد وبه آنها پيشنهادي كرد.او به مردم گفت كه من از خداي شما چيزي درخواست ميكنم كه اگر اجابت كرد من از ميان شما ميروم وشما نيز از خداي من درخواستي كنيد.قوم ثمود اين پيشنهاد را قبول كردند.بنا شد اول صالح از بتها درخواستي نمايد.روز وساعت تعيين شده فرا رسيد ومردم به كنار بتها رفته وغذاهاي خود را به پاي آنها ريخته وسپس به عنوان تبرك مصرف كردند. 🌹حضرت صالح خودنیز به آن مكان رفته ودرخواست خود را از بت بزرگي درخواست نمود.اما بت هيچ جوابي به اونداد.مردم از صالح خواستند درخواست خود را از بتي ديگر بخواهد واو چنين كرد اما باز هم هيچ صدايي از بت نيامد . ☀️روز اول اينگونه سپري شد وآبروي مردم وبتها نزد صالح رفت.در روز دوم قرار شد مردم از حضرت صالح درخواستي نمايند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🌱درخواست آنها اين بود كه يك ناقه 🐪كه بچه 10 ماهه اي در شكم دارد از دل كوهي بيرون آيد.بنا به درخواست صالح خداوند ناقه اي را از دل كوهي بيرون آورد كه موجب تعجب همگان شد.باز به درخواست مردم ناقه در همان دم بچه اي را به دنيا آورد.آن 70 نفر تصميم گرفتند ماجرا را به اطلاع قوم خود برسانند اما در ميانه راه 64 نفر مرتد شدند كه از افراد باقي مانده نيز بعدا يك نفر ديگر كافر شد وفقط 5 نفر ايمان آوردند. 🐪اين ناقه مدتها در ميان قوم به چرا وزندگي پرداخت ودر نتيجه اشراف تصميم به قتل ناقه گرفتند وتوصيه هاي صالح نيز هيچ اثري بر آنها نگذاشت. 🖤نقشه قتل صالح ⚫️نُه نفر از قوم صالح كه در فساد وتباهي جلوتر از بقيه بودند تصميم به قتل صالح گرفتند.نقشه آنها اين بود كه زمانيكه صالح براي عبادت به غاري در كوه حجر ميرود او را به صورت مخفيانه به قتل برسانند وسپس خانواده او را نيز نابود نمايند واگر كسي نيز سوال كرد اظهار بي اطلاعي كنند.اما در زمانيكه قصد عملي كردن نقشه خود را داشتندبه اراده خداوند تخته سنگي بر سر آنها فرود آمد وآنها را نابود كرد. ⚡️چگونگي كشتن ناقه صالح ☘بنا به روايتي از كعب نقل شده كه زني بنام ملكاء كه در ميان قوم صالح زندگي ميكرد وداعيه فرمانروائي داشت به صالح حسادت ميكرد.براي همين تصميم به قتل ناقه صالح گرفت.در آن زمان دو نفر زن بدكاره زندگي ميكردند كه با دو مرد رابطه داشتند.ملكاء به سراغ آن دو زن رفت واز آنها خواست كه اگر اين دفعه آن دومرد براي .... آمدند به آنها تمكين ندهند مگر به شرط كشتن ناقه وآن دو زن نيز چنين كردند واينگونه بود كه آن دو مرد به همراه 7 نفر ديگر نقشه قتل ناقه را عملي كردند وپس از كشتن ناقه گوشت آن نيز ميان قوم تقسيم شد. 🌱بعد از اين ماجرا هر كسي گناه را به دوش ديگري مي انداخت.صالح به آنها گفت كه اگر بچه ناقه را سالم به نزد من بياوريد شايد عذاب الهي از شما برداشته شود اما آنها هر چه گشتند اثري از او نيافتند. ⚫️سرنوشت قوم ثمود 🖤قوم ثمود با بي شرمي به نزد صالح رفتند وبه او گفتند اگر تو فرستاده خدايي پس عذابي كه به ما وعده داده بودي عملي كن.خداوند به صالح گفت كه تا سه روز ديگر عذاب من نازل خواهد شد. 🌹بنا به پيشگوئي صالح روز اول چهره كافران زرد ودر روز دوم سرخ ودر روز سوم سياه شد وسپس جبرئيل بر آنها نازل شد وبا صيحه اي بلند پرده گوش آنها پاره وقلبشان شكافته وجگرهايشان متلاشي شد.صبح آن شب نيز خداوند صاعقه اي بر آنها فرستاد وتاروپودشان را نيست ونابود نمود.همه نابود شدند به جز صالح وافراد با ايماني كه به او ايمان آورده بودند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 💠 همان‎طور که سالی یک بار مالت را حساب می‎کنی که اگر زیاد شده است خمس بدهی، کاسبی روحی و معنوی‌ات را هم حساب کن و ببین آیا رشد کرده‎ای. ✍عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی: در حرکت باش؛ امّا حرکت نداشته باش. مثل کسی که در کشتی ثابت نشسته است و کشتی امواج دریا را می‎شکافد و پیش می‎رود؛ دلت و باطنت آرام و ثابت و بدنت در حرکت و در کار باشد. غذاهای روحی را هم مثل غذاهای بدن، تا گرسنه‎ای و رغبت و اشتها داری بخور و همین که خواستی سیر شوی، دست بکش و دیگر نخور.تا بدن آرام نشود و خواسته‎ها و عصبانیّت‎ها و بلندپروازی‎ها و که مال بدن است خاموش نشود، گمشده‎ها پیدا نمی‎شوند. هر وقت می‎خواهی چیزی یاد بگیری، باید فتیله‎ی بدن و آنچه مربوط به بدن است را پایین بکشی. عباداتی که می‎کنی و نمازی را که می‎خوانی، همه را حاشا بزن و بگو خدایا من کجا و ذکر شما؟ اصلاً من نیستم که ذکر شما را می‎گویم. همان‎طور که سالی یک بار مالت را حساب می‎کنی که اگر زیاد شده است خمس بدهی، کاسبی روحی و معنوی‌ات را هم حساب کن و ببین آیا رشد کرده‎ای. 📚مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 💠 ۱۰ عامل مهم وسعت رزق و روزی💠 🌟آیت الله مهدوی در جمع طلاب اصفهان: آنچه باید از آن به عنوان اولین عامل توسعۀ رزق نام برد، تلاش و کوشش برای تحصیل معاش است، ولی در آیات قرآن و روایات اهل‌بیت(علیهم‌السلام) عوامل دیگری نیز وجود داردکه رعایت آن موجب گشایش در روزی انسان است. 1️⃣ خداوند متعال در آیه ۳ طلاق می‌فرماید: «وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّاللّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللّهُ لِکُلِّ شَیْء قَدْراً / و او را از جائى که گمان ندارد روزى مى دهد، و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را مى کند. خداوند فرمان خود را به انجام مى رساند، و خدا براى هر چیزى اندازه اى قرار داده است!» 2️⃣ قرآن کریم در ادامۀ آیۀ ۳ طلاق می‌فرماید: «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»(کسی‌که توکل به خداوند داشته باشد، خداوند او را از همه جهت کفایت می‌کند) و یکی از جهاتی که خدا بنده‌اش را کفایت می‌کند، در بحث رزق و روزی است. 3️⃣ و حُسن‌خلق امام‌صادق(علیه‌السلام) فرمودند: «حُسْنُ الْخُلُقِ یَزِیدُ فِی الرِّزْقِ»؛ خوش‌رفتاری رزق انسان را زیاد می‌کند. 4️⃣ دعا کردن در درگاه الهی، نوعی طلب رزق است. خداوند در آیۀ ۳۲سورۀ نساء می‌فرماید: «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ»(به‌وسیلۀ دعا، فضل الهی را درخواست کنید). 5️⃣ پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودند: سرعت تأثیر اطعام دیگران برای جلب روزی، از چاقویی که گوشت را می‌بُرَد بیشتر است و امام صادق(علیه‌السلام) نیز فرمودند: وقتی مهمان بر شما وارد می‌شود با خودش از سوی خدا رزق فراوان و برکت می‌آورد و وقتی هم که از خانه بیرون می‌رود، خارج می‌شود در حالی‌که گناهان شما پاک می‌گردد.(الکافی، ج۲، ص۲۰۲.) 6️⃣ امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند: آسان‌گرفتن نسبت به دیگران، باعث جلب روزی می‌شود.(غرر الحکم و درر الکلم، ص۴۰۵.) 7️⃣ امام علی(علیه‌السلام) در روایتی می‌فرمایند: برنامه‌ریزی درست، مال کم را رشد می‌دهد، یعنی رزق انسان را زیاد می‌کند و بی‌برنامگی و اسراف هم مال را -هر قدر هم زیاد باشد- از بین می‌برد.(غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۴۵.) 8️⃣ بودن پیامبر گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) به شخصی فرمودند: اگر دائم‌الوضو باشی، رزقت توسعه پیدا می‌کند. 9️⃣ رسول گرامی اسلام(صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرمایند: «أَکْثِرُوا مِنَ الصَّدَقَةِ تُرْزَقُوا»؛ زیاد صدقه بدهید تا رزقتان زیاد شود، حتی در بعضی از روایات می‌فرمایند: همان وقتی هم که رزقتان تنگ است، [باز] مقدار کمی را صدقه بدهید، این کار در توسعۀ رزق شما مؤثر است. 🔟 قرآن کریم می‌فرماید: «إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ»؛ بی‌همسران خود را همسر دهید و اگر تنگ‌دستند، خداوند آنان را از فضل خویش بی‌نیاز خواهد کرد، و خدا گشایش‌گر داناست.(نور، ۳۲) 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
روزى پيامبر(ص) از مدينه طيّبه بيرون رفت كه ديد مرد عربى سر چاهى براى شتر خود آب میكشد. فرمود: آيا كسى را اجير می خواهى كه براى شترت آب بكشد؟ عرض كرد: بلى، به هر دلوى سه خرما اجرت می دهم. حضرت راضى شد و يك دلو آب كشيد و سه خرما اجرت گرفت. سپس هشت دلو ديگر كشيد كه ريسمان قطع شد و دلو به چاه افتاد. مرد عرب غضبناك شد و با جسارت به صورت مبارك رسول الله(ص) سيلى زد! آن بزرگوار دست خود را ميان چاه كرد و دلو را بيرون آورد و خود راهى مدينه شد. چون اعرابى اين حلم و حسن خلق را از پيامبر(ص) ديد دانست كه آن خصرت بر حق بوده است. بنابراين با كاردى، دستى را كه به پيامبر(ص) جسارت كرده بود قطع نمود و غش كرد و بر زمين افتاد. در همان حال قافلهاى از آن راه می گذشتند. مرد عرب را بدين حال ديدند. چون آب به صورتش پاشيدند به هوش آمد. گفتند: تو را چه شده؟ گفت: به صورت پيامبر(ص) سيلى زدهام. می ترسم كه دچار عقوبت شوم! پس برخاست و دست قطع شده خود را به دست ديگر گرفت و در پى پيامبر(ص) راهى مدينه شد. در مدينه به سلمان برخورد و ايشان وى را به خانه فاطمه زهرا(س) برد. در آنجا پيامبر خدا نشسته و حسين را روى زانو جاى داده بود. اعرابى جلو رفت و عذر خواهى نمود. پيامبر(ص) فرمود: چرا دستت را قطع كرده اى؟ گفت: من دستى را كه به صورت نازنين شماسيلى زده باشد نمیخواهم. پيامبر(ص) فرمود: اسلام بياور و به يگانگى خدا اقرار كن! عرض كرد: اگر شما برحقّيد دست قطع شده مرا به حال اوّل برگردانيد و شفا دهيد. پيامبر دست قطع شده اش را به موضع خود گذاشت و فرمود: «بسم الله الرحمن الرحيم» و نفسى كشيد و دست مبارك خود را به موضع قطع شده ماليد. دست مرد عرب به حال اوّل بازگشت و او شهادتين به زبان جارى كرد و اسلام آورد. 📜چهل داستان از عظمت قرآن ‎‎‌‌‎‎ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
☎️زنگ عبرت: 🔴رسم تاریخ، تکرار است ▪️آری! «تاریخ تکرار میشود»، یک روز در کوچه بنی هاشم و روزی در غزه وجنین... روزی تابوت امام شیعیان را تیرباران می کنند و امروز حتی از تابوتِ شیر زنی که به دفاع از قدس برخاسته، از ترس جسارت می کنند. ▪️تفاوت آنجاست که دیروز مدعیان، امام کریم را تنها گذاشتند امروز اما نه تنهامسلمین؛ که این خونها؛ جهانی را بیدار کرده، که «بیداری نتیجه عبرت» است. ▪️بیدار باش! این سگان هار متجاوز، تاجران خوش رنگ و لعاب زمین مجازی اند، که دیرگاهی است با لباس تزویر، «اینجا سَر می بُرَند» و «آنجا هوش از سَر می بَرَند.» ▪️رسمِ تاریخ اما تکرار است وتکرار مایه عبرت. امروز باید حاصل این «عبرت»،«بیداری» ونتیجه ی بیداری خروج از فضای به ظاهر بهشت؛ اما در حقیقت منجلابی باشد که از ترس بیداری من و تو، نه تنها نامِ شهیده ات که رسمِ سردارت را هم حذف میکنند، تا «بیداری »در نطفه خفه شود. ▪️امروز اما انتخاب با توست، که «مسخ نیرنگ عروس هزار چهره» باشی ومستانه در زمین دشمن به رقص آیی یا «بیدار به قیام سرداران بی سَر»، درخون خود شناور... آمنه عسکری منفرد 🌍
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ﷽ 🎇 💝ازدواج : 💝 همسرخواهی از خدا: 💝 زرعة بن محمد گويد: “مردى در مدينه كنيز ارزشمندى داشت. آن كنيز به دل مردى افتاد و آن مرد شيفته او شد. آن مرد اين ماجرا را نزد امام صادق (ع) شكوه كرد. حضرت فرمود: كنيز را ببين و هر زمان كه او را ديدى بگو: از فضل خدا مى‏طلبم. آن مرد چنين كرد طولى نكشيد كه مسافرتى براى صاحب كنيز پيش آمد صاحب كنيز نزد اين مرد آمد و گفت: فلانى تو همسايه منى و از همه مردم نزد من مورد اعتمادترى و براى من سفرى پيش آمده و من دوست دارم كه فلان كنيزم را به وديعه نزد تو بگذارم تا پيش تو باشد. آن مرد گفت: من همسرى ندارم و زنى همراه من در منزلم نيست چگونه كنيز تو نزد من باشد؟ صاحب كنيز گفت: من كنيز را به قيمت مى‏رسانم و تو قيمت آن را براى من ضامن مى‏شوى كنيز نزد تو مى‏باشد زمانى كه من بازگشتم تو كنيز را به من مى‏فروشى و من آن را از تو مى‏خرم و اگر از او كامياب شوى برايت حلال است. صاحب كنيز چنين كرد و قيمتش را زياد گرفت و براى سفر رفت كنيز آن قدر كه خدا خواست نزد وى ماند تا نيازش را از كنيز برآورد. پس از آن فرستاده بعضى از خلفاى بنى اميه آمد كه براى آن خليفه كنيزانى بخرد و اين كنيز نامش‏ در ميان كنيزانى بود كه مى‏بايست خريدارى شود. والى مدينه نزد اين شخص فرستاد و به او گفت: كنيز فلانى را مى‏خواهيم. آن مرد گفت: فلانى غايب است (در شهر نيست) فرستاده خليفه آن مرد را بر فروش كنيز مجبور ساخت و بهاى كنيز را به گونه‏اى كه سودى هم براى او داشت به او داد چون كنيز را گرفتند و از مدينه بردند صاحب كنيز آمد و از نخستين چيزى كه پرسيد همين كنيز بود پرسيد كه چگونه است؟ آن مرد هم جريان كنيز را براى او باز گفت و آن اندازه كه صاحب كنيز قيمت گذاشته بود را به علاوه همان سود در اختيار صاحب كنيز گذاشت و گفت: اين قيمت كنيز است آن را بگير ولى صاحب كنيز امتناع كرد و گفت: من جز همان قيمتى را كه برايت گذاشتم نمى‏گيرم و فزونى آن براى خودت باشد آن را بگير و گوارايت باد و به اين شكل خداوند به خاطر نيت خوبش كار او را درست كرد”. 💝 (منابع فقه شيعه، ج‏25، ص: 129). ..................................... 💥 《وَ أَنكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِن يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ》. (النور/ ۳۲) ﺑﺮﺍی ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﻣﺠﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ، ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ ﻭ ﻛﻨﻴﺰﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﺻﻠﺎﺣﻴﺖ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻣﻘﺪﻣﺎﺕ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻛﻨﻴﺪ. ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺖ‌ﺧﺎﻟﻲ ﻭ ﺗﻨﮓ‌ﺩﺳﺖ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺳﺮِ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭی ﺑﻲ‌ﻧﻴﺎﺯﺷﺎﻥ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ؛ ﺯﻳﺮﺍ ﺧﺪﺍ ﺭﻭﺯی‌ﮔﺴﺘﺮِ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🔆💠🔅💠🔅 🔅 نتیجه ارتباط و توسل به این خانواده (علیهم السلام) بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم   داود رقی گفت دو برادرم به عنوان زیارت بیرون شدند، در بین راه یکی از آنها بسیار تشنه شد به طوری که نتوانست بر روی الاغ خود را نگهدارد از مال سواری بر زمین افتاد. برادر دیگر درباره او حیران گردید که چاره بیندیشد. بالاخره به نماز ایستاد و خدا را به محمد و علی و ائمه (علیهم السلام) قسم داد و به وجاهت و آبروی آنها درخواست کرد که برادرش از تشنگی نجات دهد. یکایک ائمه (علیهم السلام) را نام برد تا به حضرت صادق (علیه السلام) رسید، آنجناب را پیوسته می خواند و به او پناه می برد. در این هنگام مردی را مشاهده کرد که پیش آمده از حالش جویا شد. جریان تشنگی برادر خود را برایش شرح داد. آن مرد چوبی بدست او داده گفت این چوب را بین دو لب برادرت بگذار. همین که چوب را گذارد چیزی نگذشت که چشمهایش باز شد از جا حرکت کرده و نشست و اثری از تشنگی در او نبود. با یکدیگر به راه افتادند زیارتی را که قصد داشتند انجام دادند. در مراجعت وقتی به کوفه رسیدند آن برادری که متوسل شده و دعا می کرد به مدینه رفت. خدمت حضرت صادق (علیه السلام) رسید. پس از شرفیاب شدن حضرت فرمود بنشین حال برادرت چطور است، چوب را چه کردی؟ عرض کرد وقتی برادرم به آن حال در آمد من سخت اندوهگین شدم همین که از تشنگی نجات یافت و زندگی از سرگرفت از خوشحالی چوب را فراموش کردم. فرمود: وقتی تو از گرفتاری برادرت غمناک شدی خضر پیش من آمد. آن چوب که قطعه ای از شجره طوبی بود به وسیله او فرستادم. غلامی را صدا زده فرمود آن کیسه چرمی را بیاور. غلام آورد. حضرت آن را گشوده عینا همان چوب را بیرون آورد و به من نشان داد و دو مرتبه در میان کیسه گذارد جلد یازدهم بحارالانوار، ص 144 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم 🔆💠🔅💠🔅🔆💠🔅💠🔅
🌿🌿🌾🌿🌿🌾🌿🌿 زن بی گناه! بسم الله الرحمن الرحیم بشار مکاری می گوید: در کوفه خدمت امام صادق علیه السلام مشرف شدم. حضرت مشغول خوردن خرما بودند. فرمود: - بشار! بنشین با ما خرما بخور! عرض کردم! - فدایت شوم! در راه که می آمدم منظره ای دیدم که سخت دلم را به درد آورد و نمی توانم از ناراحتی چیزی بخورم! فرمود: - در راه چه مشاهده کردی؟ - من از راه می آمدم که دیدم که یکی از ماءمورین، زنی را می زند و او را به سوی زندان می برد. هر قدر استغاثه نمود، کسی به فریادش نرسید! - مگر آن زن چه کرده بود؟ - مردم می گفتند: وقتی آن زن پایش لغزید و به زمین خورد، در آن حال، گفت: لعن الله ظالمیک یا فاطمة. [1] امام علیه السلام به محض شنیدن این قضیه شروع به گریه کرد، طوری که دستمال و محاسن مبارک و سینه شریفش تر شد. فرمود: - بشار! برخیز برویم مسجد سهله برای نجات آن زن دعا کنیم. کسی را نیز فرستاد، تا از دربار سلطان خبری از آن زن بیاورد. بشار گوید: وارد مسجد سهله شدیم و دو رکعت نماز خواندیم. حضرت برای نجات آن زن دعا کرد و به سجده رفت، سر از سجده برداشت، فرمود: - حرکت کن برویم! او را آزاد کردند! از مسجد خارج شدیم، مرد فرستاده شد، از دربار سلطان برگشت و در بین راه به حضرت عرض کرد: او را آزاد کردند. امام پرسید: - چگونه آزاد شد؟ مرد: نمی دانم ولی هنگامی که رفتم به دربار، دیدم زن را از حبس خارج نموده، پیش سلطان آوردند. وی از زن پرسید: چه کردی که تو را ماءمور دستگیر کرد؟ زن ماجرا را تعریف کرد. حاکم دویست درهم به آن زن داد، ولی او قبول نکرد، حاکم گفت: ما را حلال کن، این دراهم را بردار! آن زن دراهم را برنداشت، ولی آزاد شد. حضرت فرمود: - آن دویست درهم را نگرفت؟ عرض کردم: - نه، به خدا قسم! امام صادق علیه السلام فرمود: - بشار! این هفت دینار را به او بدهید زیرا سخت به این پول نیازمند است. سلام مرا نیز به وی برسانید. وقتی که هفت دینار را به زن دادم و سلام امام علیه السلام را به او رساندم، با خوشحالی پرسید: - امام به من سلام رساند؟ گفتم: - بلی! زن از شادی افتاد و غش کرد. به هوش آمد دوباره گفت: - آیا امام به من سلام رساند؟ - بلی! و سه مرتبه این سؤ ال و جواب تکرار شد. آن گاه زن درخواست نمود سلامش را به امام صادق علیه السلام برسانم و بگویم که او کنیز ایشان است و محتاج دعای حضرت. پس از برگشت، ماجرا را به عرض امام صادق علیه السلام رساندم، آن حضرت به سخنان ما گوش داده و در حالی که می گریستند برایش دعا کردند.(2) پی نوشت [1] خدا ستمكاران تو را لعنت كند اى فاطمه ! [2] بحار، ج 100، ص 441. منبع : داستانهاى بحارالانوار، محمود ناصرى اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌿🌿🌾🌿🌿🌾🌿🌿🌾🌿🌿🌾
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
🍃💐✨💐🍃✨🍃💐✨ الإمام عليّ عليه السلام : مَن أصبَحَ وَالآخِرَةُ هَمُّهُ استَغنى بِغَيرِ مالٍ ، وَاستَأنَسَ بِغَيرِ أهلٍ ، وعَزَّ بِغَيرِ عَشيرَةٍ. ✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃 امام على عليه السلام : هر كس روز خود را آغاز كند ، در حالى كه همّ و غم او آخرت باشد ، در عين بى پولى ، بى نياز خواهد بود و در عين بى كسى ، از تنهايى به در مى آيد و با وجود نداشتن قوم و قبيله ، عزيز و قدرتمند خواهد بود. الأمالي للطوسي : ص 580 🍃💐✨🍃💐✨🍃💐✨
‍ •┈┈••••✾🕊🦋﷽🦋🕊✾•••┈┈• 🔴 می‌دانید حضرت یعقوب علیه السلام چگونه به وصال یوسف سلام الله علیه رسید؟ ┄┅══••𑁍❀𑁍••══┅┄ ✍ جبرئيل بر یعقوب نازل شد و فرمود: ای یعقوب! می‌خواهی به تو دعایی بیاموزم که وقتی آن را بخوانی خداوند دو دیده ات را روشن نماید و دو پسرت را به تو برگرداند؟ عرضه داشت: بله. جبرئيل فرمود : بگو آن چه پدرت حضرت علیه السلام گفت و خداوند توبه‌اش را قبول فرمود و آن چه علیه السلام گفت و به سبب آن کشتی او بر کوه جودی قرار گرفت و از غرق شدن نجات یافت و آن چه پدرت خلیل الرحمان گفت در وقتی که او را به آتش افکندند و به آن کلمات خداوند آتش را بر او سرد و سلامت گردانید. یعقوب فرمود: ای جبرئيل! آن کلمات کدام است؟ گفت: بگو: 🔷 «ربِّ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ أَنْ تَأْتِیَنِی بِیُوسُفَ وَ ابْنِ یَامِینَ جَمِیعاً وَ تَرُدَّ عَلَیَّ عَیْنَیَّ.» 🔹پروردگارا از تو درخواست می‌کنم به حق محمد «صلی اللّٰه علیه و آله» و علی «صلوات اللّٰه علیه» و فاطمه «صلوات اللّٰه علیها» و حسن «صلوات اللّٰه علیه» و حسین «صلوات اللّٰه علیه» که یوسف و بنیامین، هر دو را به من برسانی و دو دیده‌ام را به من برگردانی. 📚بحارالانوار، ج۱۲، ص۲۶۰ ، به نقل از أمالی شیخ صدوق حضرت یعقوب هنوز این دعا را تمام نکرده بود که بشیر آمد و پیراهن یوسف را بر روی او انداخت و بینا شد. 📌ما نیز که در این دوران خطیر غیبت و زمانه غربال و امتحانِ سختِ شیعه ، به فراق یوسف زیبای حضرت زهرا «سلام اللّٰه علیها» گرفتار شده‌ایم، بیایید همه با هم خدا را به حق محمد و آل محمد «صلوات اللّٰه علیهم اجمعین» سوگند دهیم و پایان فراق و هجران آن عزیز سفر کرده را از خدای مهربان مسئلت نماييم. يا حميد بحق محمّد يا عالے بحق علي يا فاطر بحق فاطمه يا محسن بحق الـحسن يا قديم الاحسان بحق الحسين و بتسعة المعصومين من وُلْد الحسين عجِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج‌وَالعافِیـةَوَالنَّصْر... یا رَادَّ یُوسُفَ عَلَی یَعْقُوبَ بَعْدَ أَنِ ابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ رُدَّ إلينا مولانا و صاحبنا... 🤲ای برگرداننده یوسف به نزد یعقوب، پس از آنکه دو چشمش از اندوه نابینا شد، و دلش آکنده از غم بود، مولا و صاحبمان را به ما بر گردان. ⭕اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕ •┈┈••••✾🕊🦋﷽🦋🕊✾•••┈┈•