eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
792 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
10 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
💠رضای خدا یا خلق خدا؟ 💟عارفی ناشناس به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد رفت. مردی که آنجا بود عابد را شناخت، به نانوا گفت این مرد را میشناسی؟ گفت: نه. 🔆مردگفت: این فلان عابد بود که تو او را رد کردی! نانوا گفت: من از مریدان اویم، دوید دنبالش و گفت میخواهم شاگرد شما باشم، عابد قبول نکرد. ♦️نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم، عابد قبول کرد. 🔸وقتی همه شام خوردند، نانوا گفت: آقای من دوزخ یعنی چه؟ 💠عابد پاسخ داد: "دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بندۀ خدا ندادی، ولی برای رضایت دل بندۀ خدا،یک آبادی را نان دادی ...!!! ✔️هر روز با بهترین و روایات مذهبی همراه ما باشید😊 👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon🌾🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 ✳️ خیر و حکمت خداوند : خانواده ای چادر نشین در بیابان زندگی میکردند. روزی روباهی ، خروسشان را خورد و آنها محزون شدند ، پس از چند روز ، سگ آنها مُرد، باز آنها ناراحت شدند. طولی نکشید که گرگی الاغ آنها را هم درید. روزی صبح از خواب بیدار شدند ، دیدند همه ی چادر نشین های اطراف ، اموالشان به غارت رفته و خودشان اسیر شده اند و در آن بیابان ، تنها آنها سالم مانده اند مرد دنیا دیده ای گفت : راز این اتفاق ، این است که چادرنشینانِ دیگر ، بخاطر سر و صدای سگ و خروس و الاغهایشان در سیاهیِ شب شناخته شده اند و به اسارت در آمده اند. پس خیر ما در هلاک شدن سگ و خروس و الاغ بود : چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید ، حال آن که خیر شما در آن است و یا چیزى را دوست داشته باشید ، حال آن که شرّ شما در آن است ، و خدا مى داند ، و شما نمى دانید . ( بقره / 216 ) در تمام مشكلات و حوادث زندگی صبر پيشه كنیم و به خدا اعتماد کنیم .... ✔️هر روز با بهترین و روایات مذهبی همراه ما باشید😊 👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon🌾🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
🍃❤️🍃💞🍃❤️🍃💞🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃💞 ❤️ "احترام به همسر" 🍃 فرزند آیت‌الله فاطمی‌نیا نقل می‌کند: روزی با پدر می‌خواستيم برويم به یک مجلس مهم؛ وقتی آمدند بيرون خانه، ديدم بدون عبا هستند.....! گفتم عبايتان کجاست؟ گفتند مادرتان خوابيده و عبا را رويشان کشیده‌ام؛ گفتم بدون عبا رفتن آبروريزی است.... جواب دادند: اگر آبروی من در گروی اين عباست و اين عبا هم به بهای از خواب پريدن مادرتان است؛ نه آن عبا را می‌خواهم نه آن آبرو را......! در خانه‌ای که آدم‌ها یکدیگر را دوست ندارند؛ بچه‌ها نمی‌توانند بزرگ شوند. شاید قد بکشند؛ اما بال و پر نخواهند گرفت.....! ✔️هر روز با بهترین و روایات مذهبی همراه ما باشید😊 👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon🌾🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
رفیق بد🌹 🔰آیت الله مجتهدی تهرانی(ره) : 🌸✨دو کیلو قند و یک کیلو زعفران را بگذار کنار پیت نفت ، صبح که شد دیگر نمی توان از آنها استفاده کرد 👈رفیق بد هم همین طور است ، برای انسان ضرر دارد ❗️پنبه رو بذار کنار آتش بگو نسوز، مگر میشود! 💛پسر نوح با بدان بنشست 💚خاندان نبوتش گم شد 💛سگ اصحاب کهف روزی چند 💚پی نیکان گرفت و مردم شد ✔️هر روز با بهترین و روایات مذهبی همراه ما باشید😊 👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon🌾🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره): 🌸✨ما به تجربه دیده ایم کسانی که پدر و مادر از آنها راضی بودند دست به هر چی زدند طلا شده ❌و همچنین دیده ایم کسانی که پدر و مادر از آنها ناراضی بودند ,حالا به هر دری می زنند کارشان درست نمی شود ✨🌸بعد هم پیش ما می آیند و می پرسند: چرا ما هر کار میکنیم ، کارمان اصلاح نمی شود؟ خبر ندارند به خاطر این است که پدر و مادر از آنها ناراضی بوده اند... ✔️هر روز با بهترین و روایات مذهبی همراه ما باشید😊 👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon🌾🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
...زیر باران 🔸مرحوم حاج شیخ غلامرضا فقیه یزدی(ره) در طول اقامت خود در یزد رسیدگی به اوضاع محرومان را سرلوحه کار خود قرار داده بودند. آقای سید احمد دعایی در این باره می گوید: «ایشان یک منزل معمولی داشتند که محل مراجعات مردم بود. یک جوی آب هم در آن روان بود. این منزل را علی الظاهر، آقای حاج شیخ سه مرتبه فروختند و وجه آن را به مصرف فقرا و طلاب و امور دینی رساندند و مردم دوباره خریدند و به ایشان باز برگرداندند تا اینکه آخرین بار، مردم آن را به اسم فرزند ایشان نمودند تا حاج شیخ نتوانند آن را بفروشند. . 🔸در گره گشایی از کار مردم خسته نمی شدند. در وجوهی که به ایشان می رسید، خودشان تصرف نمی کردند؛ حتی پاکتهایی را که برای منبر به ایشان می دادند، خیلی وقتها از جلسه خارج می شدند، به دیگران می دادند. فردی که ایشان پاکت وی را به دیگری داده بودند، گفته بود: «آقا اوّل باز کنید و ببینید چقدر است، بعد هدیه بدهید»؛ اما ایشان گفته بودند: «خدا می داند تو به من چقدر دادی دیگر کارت نباشد.» . 🔸او حتی در زمان جنگ جهانی دوم به اقلیتهای دینی ساکن یزد که دچار قحطی شده بودند کمک و مساعدت کردند. به همین سبب، آنان در مرگ وی به شدت متأثر بودند. . 🔸رهبر معظم انقلاب:رسیدگی ایشان به فقرای زردشتی و کلیمی یزد، خیلی نکته‌ مهمّی است. یک روحانیِ باتقوایِ مقدّسی مثل مرحوم حاج شیخ غلامرضا، برود نان و آرد و غذا بگذارد درِ خانه‌ یهودی بخاطر اینکه او فقیر است. امروز در دنیا این چیزها وجود ندارد. . 🔸نقل شده است: که زمانی در یزد، هفت شبانه روز باران آمد و بسیاری از بناهای خشت و گلی فرو ریخت. مردم به آب انبارها و ساختمانهای آجری پناه بردند. شب هفتم بود که نیمه های شب دیدم حاج شیخ، عمّامه شان را برداشته اند و زیر باران، در وسط حیات ایستاده اند و با صدای بلند تضرع می کنند و می گویند: «ای خدا! همه مردم به دنبال کسب و کار و اطاعت و عبادت اند. در این شهر فقط غلامرضا گنه کار است؛ اگر این باران برای عذاب غلامرضا است تو او را عفو کن.» خدا شاهد است که پس از نیم ساعت، ابرها به حرکت درآمدند و باران ایستاد. . 🔸مرحوم آقا سید رضا بهاء الدینی در مورد یکی از علمای یزد به نام مرحوم حاج شیخ غلامرضا یزدی می گفت: ایشان در یزد از حمالی تا آیت اللهی همه کاری انجام می دهد. . 🔸حاج شیخ غلامرضا می فرمود اگر یک ساعت از عمرم باقی مانده باشد، آن ساعت را به خدمت خلق می گذرانم؛ ولو به استخاره گرفتن باشد. آیت الله مجتهدی تهرانی(ره): 🌸✨ما به تجربه دیده ایم کسانی که پدر و مادر از آنها راضی بودند دست به هر چی زدند طلا شده ❌و همچنین دیده ایم کسانی که پدر و مادر از آنها ناراضی بودند ,حالا به هر دری می زنند کارشان درست نمی شود ✨🌸بعد هم پیش ما می آیند و می پرسند: چرا ما هر کار میکنیم ، کارمان اصلاح نمی شود؟ خبر ندارند به خاطر این است که پدر و مادر از آنها ناراضی بوده اند... ✔️هر روز با بهترین و روایات مذهبی همراه ما باشید😊 👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon🌾🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
پادشاهی وزیری داشت كه هر اتفاقی می افتاد، می گفت: خیراست!! روزی دست پادشاه درسنگلاخ ها گیركرد و مجبور شدند انگشتش را قطع كنند، وزیر در صحنه حاضر بود و گفت: خیر است! پادشاه از درد به خود می پیچید، از رفتار وزیر عصبی شد، او را به زندان انداخت. یک سال بعد پادشاه كه برای شكار به كوه رفته بود، در دام قبیله ای گرفتار شد كه بنا بر اعتقادات خود، هر سال یک نفر را كه دینش با آن ها مختلف بود، سر می بریدند و لازمه اعدام آن شخص این بودكه بدنش سالم باشد. وقتی دیدند اسیر، یكی از انگشتانش قطع شده، وی را رها كردند . آنجا بود كه پادشاه به یاد حرف وزیر افتاد كه زمان قطع انگشتش گفته بود: خیر است! پادشاه دستور آزادی وزیر را داد . وقتی وزیر آزاد شد و ماجرای اسارت پادشاه را از زبان اوشنید، گفت:خیر است! پادشاه گفت: دیگر چرا؟؟؟ وزیر گفت: از این جهت خیراست كه اگر مرا به زندان نینداخته بودی و زمان اسارت به همراهت بودم، مرا به جای تو اعدام می كردند... در طریقت هر چه پیش سالك آید خیر اوست در صراط مستقیم ای دل كسی گمراه نشود 💎 ✔️هر روز با بهترین و روایات مذهبی همراه ما باشید😊 👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon🌾🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
🔅🍃🔅🍃🔅🍃🔅🍃🔅🍃🔅 عالمی را گفتند: فلانی قادر است کند، گفت: این که مهم نیست ، مگس هم میپرد. گفتند: فلانی را چه میگویی؟ روی آب راه میرود! گفت: اهمیتی ندارد، تکه ای چوب نیز همین کار را میکند. گفتند: پس از نظر تو چیست؟ گفت: اینکه در میان مردم زندگی کنی ولی هیچگاه به کسی زخم زبان نزنی، دروغ نگویی، کلک نزنی و سوء استفاده نکنی و کسی را از خود نرنجانی. این شاهکار است... ✔️هر روز با بهترین و روایات مذهبی همراه ما باشید😊 👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon🌾🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
مرد غیرتمند 🔅شیخ بهاءالدین عاملی در یکی از کتاب‌ های خود مینویسد: روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمیدهد. قاضی شوهر را احضار کرد. سپس از زن پرسید: آیا شاهدی داری؟ زن گفت: آری، آن دو مرد شاهدند. قاضی از گواهان پرسید: گواهی دهید که این زن پانصد مثقال از شوهرش طلب دارد. 💠گواهان گفتند: سزاست این زن نقاب صورت خود را عقب بزند تا ما وی را درست بشناسیم که او همان زن است. چون زن این سخن را شنید، بر خود لرزید! شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید؟ برای پانصد مثقال طلا، همسر من چهره ‌اش را به شما نشان دهد؟! هرگز! هرگز! من پانصد مثقال را خواهم داد و رضایت نمی‌دهم که چهره‌ی همسرم درحضور دو مرد بیگانه نمایان شود. 🌷چون زن آن جوانمردی و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهرش بخشید. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم : کانَ إِبراهیمُ أَبى غَیورا و َأَنَا أَغیَرُ مِنهُ وَ أَرغَمَ اللّه أَنفَ مَن لا یَغارُ مِنَ المُؤمِنینَ؛ پدرم ابراهیم با غیرت بود و من با غیرت تر از اویم. خدا بینى مؤمنى را که غیرت ندارد، به خاک مى مالد. بحارالأنوار(ط-بیروت) ج100، ص248، ح33 ✔️هر روز با بهترین و روایات مذهبی همراه ما باشید😊 👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon🌾🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
🍇روزی یکی از دوستان بهلول گفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! ☀️پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! 😶پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟…. 💦بهلول گفت: نگاه کن! من مقداری آب به صورت تو می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! 🌎بهلول گفت: حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! 🌑سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گلی ساخت و آن را محکم بر پیشانی مرد زد! مرد فریادی کشید و گفت: سرم شکست! بهلول با تعجب گفت: چرا؟ من که کاری نکردم! این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی، اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی!😂 ✔️هر روز با بهترین و روایات مذهبی همراه ما باشید😊 👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon🌾🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
💢آقای بهجت خورد... مراسم ختم که تمام شد، جمعیتی دور آقای بهجت حلقه زدند؛ دوست داشتند به نزدیک‌تر شوند، التماس دعا بگویند، دستش را ببوسند. وسط شلوغی، جوانی آمد جمعیت را کنار بزند، که ناخواسته با آقا برخورد کرد؛ آقا محکم به زمین خورد، طوری که عمامه از سرش افتاد. جوان ترسید؛ هاج‌وواج نگاهش را به‌سمت مردم چرخاند. از سرخ شد؛ مردم آقا بودند. آقا بلند شد، بدون معطّلی؛ عمامه‌اش را که بر سر گذاشت، گفت: «این عبای ما کمی بلند است، بعضی وقت‌ها زیر گیر می‌کند و ما را به زمین می‌زند.» جمعیت خندید، آقا هم... جوان به عبا نگاه می‌کرد. 📚این بهشت، آن بهشت، ص۴۶ ✔️هر روز با بهترین و روایات مذهبی همراه ما باشید😊 👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon🌾🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿
⚜🔅⚜🔅⚜ میگن شیطان با بنده ای همسفرشد موقع نمازصبح بنده نماز نخواند موقع ظهر وعصرهم نمازنخوند موقع مغرب وعشاء رسید بازم بنده نماز بجای نیاورد موقع خواب شیطان به بنده گفت: من باتو زیریک سقف نمیخوابم چون پنج وقت موقع نماز شد و تو یک نماز نخوندی میترسم غضبی از آسمان براین سقف نازل بشه که من هم باتو شامل بشم بنده گفت تو شیطانی و من بنده خدا . چطور غضب برمن نازل بشه؟ شیطان درجواب گفت من فقط یک سجده اونم به بنده خدانکردم ازبهشت رانده شدم و تا روز قیامت لعن شدم درصورتیکه تو از صبح تاحالا باید چند سجده به خالق میکردی و نکردی وای به حال تو که ازمن بدتری؟؟؟؟ ✔️هر روز با بهترین و روایات مذهبی همراه ما باشید😊 👇👇 https://eitaa.com/darolsadeghiyon🌾🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿