eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
792 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
10 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6042136794894436412.mp3
21.63M
مناجات با امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف🌿 🎙: حاج مهدی رسولی جمعه های تکراری... سیل چشمانم باز از فراقت جاریست... خسته ام باز بیا جمعه ها تکراریست... در پی قافیه ها چه پریشان ماندم... قافیه در شعرم با حضورت جاریست... به هوایت آقا بغض کرده شعرم... آسمانش انگار نم نمک بارانیست...  دل من پر غصه حال شعرم خوش نیست... نفسی مانده فقط جای شکرش باقیست... در فراغت آقا چشم در راهم من... گر چه این جمعه همان جمعه ی تکراریست... 🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🍃🍂امام صادق (ع) به همراه بعضی از اصحاب و دوستان خود، برای انجام مناسک حجّ خانه خدا، به سوی مکه معظّمه حرکت کردند. 🍃در مسیر راه، جهت استراحت در محلّی فرود آمدند، آن گاه حضرت به بعضی از افراد حاضر فرمود: چرا شما ما را و بی ارزش می کنید؟ 🍃یکی از افراد از جا برخاست و گفت: یاابن رسول اللّه! به خداوند پناه می بریم از این که خواسته باشیم به شما بی اعتنائی و توهینی کرده و یا دستورات شما را عمل نکرده باشیم. 🍂حضرت صادق (ع) فرمود: چرا، تو خودت یکی از آن اشخاص هستی ✨آن شخص گفت: پناه به خدا، من هیچ جسارت و نکرده ام. 👈حضرت فرمود: وای بر حالت، در بین راه که می آمدی در نزدیکی جُحفه، تو با آن شخصی که می گفت: مرا سوار کنید و با خود ببرید، چه کردی؟ 🔆و سپس حضرت افزود: سوگند به خدا، تو برای خود دانستی، و حتّی سر خود را بالا نکردی؛ و او را و با حالت بی اعتنائی از کنار او رد شدی! و سپس حضرت در ادامه فرمایش خود افزود: هرکس به یک فرد مؤ من و بی حرمتی کند، در حقیقت نسبت به ما بی اعتنائی کرده است؛ و و حقّ خدا را ضایع کرده است. 🔹منبع: کافی، ج 8، ص 88 - وسائل الشّیعة: ج 12، ص 27 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🌾🌾🌾🌾🌾🌾 🔆ابوراجح حلى و امام زمان (عج ) 🌾ابوراحج از شيعيان مخلص شهر حله ، سرپرست يكى از حمام هاى عمومى آن شهر بود، بدين جهت ، بسيارى از مردم او را مى شناختند. 🌾در آن زمان ، فرماندار حله شخصى ناصبى به نام مرجان صغير بود. به او گزارش دادند كه ابوراجح حلى از بعضى اصحاب منافق رسول خدا (ص ) بدگويى مى كند. فرماندار دستور داد او را آوردند. 🌾آن قدر زدند كه تمام بدنش مجروح گشت و دندان هاى پيشين ريخت ! همچنين زبانش را بيرون آوردند و با جوالدوز سوراخ كردند و بينى اش ‍ را نيز بريدند و او را با وضع بسيار دلخراشى به عده اى از اوباش سپردند. آنها ريسمان بر گردن او كرده و در كوچه و خيابان هاى شهر حله مى گرداندند! و مردم هم از هر طرف هجوم آورده او را مى زدند. به طورى كه تمام بدنش مجروح شد، و به قدرى از بدنش خون رفت و كه ديگر نمى توانست حركت كند و روى زمين افتاد، نزديك بود جان تسليم كند. جريان را به فرماندار اطلاع دادند. وى تصميم گرفت او را بكشد، ولى جمعى از حاضران گفتند: 🌾- او پيرمرد فرتوتى است و به اندازه كافى مجازات شده و خواه ناخواه به زودى مى ميرد، شما از كشتن او صرف نظر كنيد و خون او را به گردن نگيريد! 🌾به خاطر اصرار زياد مردم - در حالى كه صورت و زبان ابوراجح به سختى ورم كرده بود - فرماندار او را آزار كرد. خويشان او آمدند و نيمه جان وى را به خانه بردند و كسى شك نداشت كه او خواهد مرد. 🌾اما فرداى همان روز، مردم با كمال تعجب ديدند كه او ايستاده نماز مى خواند و از هر لحاظ سالم است و دندان هايش در جاى خود قرار گرفته ، و زخم هاى بدنش خوب شده و هيچ گونه اثرى از آن همه زخم نيست ! و با تعجب از او پرسيدند: 🌾- چطور شد كه اين گونه نجات يافتى و گويى اصلا تو را كتك نزدند؟! ابوراجح گفت : 🌾- من وقتى كه در بستر مرگ افتادم ، حتى با زبان نتوانستم دعا و تقاضاى كمك از مولايم حضرت ولى عصر(عج ) نمايم ؛ لذا تنها در قلبم متوسل به آن حضرت شدم و از آن حضرت درخواست عنايت كردم . 🌾وقتى كه شب كاملا تاريك شد، ناگاه ! خانه ام نورانى گشت ! در همان لحظه ، چشمم به جمال مولايم امام زمان (عج ) افتاد، او جلو آمد و دست شريفش را بر صورتم كشيد و فرمود: 🌾- برخيز و براى تاءمين معاش خانواده ات بيرون برو و كار كن ! خداوند تو را شفا داد! اكنون مى بينيد كه سلامتى كامل خود را باز يافته ام . 🌾خبر سلامتى و دگرگونى شگفت انگيز حال او - از پيرمردى ضعيف و لاغر به فردى سالم و قوى - همه جا پيچيد و همگان فهميدند. 🌾فرماندار حله به ماءمورينش دستور داد ابوراجح را نزد وى حاضر كنند. ناگاه ! فرماندار مشاهده نمود، قيافه ابوراجح عوض شده و كوچكترين اثرى از آنهمه زخم ها در صورت و بدنش ديده نمى شود! ابوراجح ديروز با ابوراجح امروز قابل مقايسه نيست ! 🌾رعب و وحشتى تكان دهنده بر قلب فرماندار افتاد، او آن چنان تحت تاءثير قرار گرفت كه از آن پس ، رفتارش با مردم حله (كه اكثرا شيعه بودند) عوض شد. او قبل از اين جريان ، وقتى كه در حله به جايگاه معروف به ((مقام امام (عج ))) مى آمد، به طور مسخره آميزى پشت به قبله مى نشست تا به آن مكان شريف توهين كرده باش ؛ ولى بعد از اين جريان ، به آن مكان مقدس مى آمد و با دو زانوى ادب ، در آنجا رو به قبله مى نشست و به مردم حله احترام مى گذاشت . لغزش هاى ايشان را ناديده مى گرفت و به نيكوكاران نيكى مى كرد. ولى اين كارها سودى به حال او نبخشيد، پس از مدت كوتاهى درگذشت . 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 🌾🌾🌾
🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🔆حكايت: كريم‏تر از حاتم طايى 🔅از حاتم طايى پرسيدند: آيا از خود كريم‏تر ديده‏اى؟ 🔅گفت: آرى، روزى در باديه مى‏رفتم، به خيمه‏اى رسيدم. پيرزنى در آن بودو بزى در پس خيمه بسته بودند. وقتى به آن‏جا رسيدم، زال پيش من دويد ومرا خدمت كرد و عنان شتر مرا گرفت تا فرود آمدم. 🔅بعد از چند لحظه‏اى پسر او هم آمد و با بشاشتى هر چه تمام‏تر از حال‏من سؤال كرد. 🔅زن به پسرش گفت: برخيز و به مصالح مهمان قيام نماى و وسايل پذيرايى‏را آماده كن و آن بز را ذبح و طعام درست كن. پسر گفت: اول بروم از صحراهيزم بياورم؟ 🔅زن گفت: تا تو به صحرا بروى و هيزم آورى، دير مى‏شود. مهمان راگرسنه داشتن از مروت دور بود! 🔅پس دو نيزه داشت. هر دو را شكست و آن بز راكباب كرد و نزد من آورد. چون تفحص از حال آنان كردم، جز آن بز چيز ديگرى نداشتند و آن راايثار من كردند. 🔅از زن پرسيدم: مى‏دانى من كيستم؟ زن گفت: نه، نمى‏دانم شما چه كسى هستيد. 🔅گفتم: من حاتمم. بايد به قبيله ما بيايى. در حق شما تكليفى واجب دارم وبايد حق اين ضيافت را بگزارم. 🔅زن گفت: ما جزا بر مهمانى نستانيم و نان به بها نفروشيم. و از من هيچ‏قبول نكردند و من دانستم كه ايشان از من كريم‏ترند. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
⁉️⁉️⁉️⁉️⁉️ ⛔️ شتر_مرغ_کیست؟ 🤔❗️ ♨️ شتر مرغ را گفتن تخم بذار گفت من شترم گفتن خوب بار ببر گفت نه من مرغم داستان ما هم همینه 👇❗️ ◀️ یه عده شتر مرغ تو کشور ما هم هستن مواقعی که به نفعشون باشه تو صحنه ان به قول استاد مطهری: << برخی افراد اگر میترسن آب به بدنشون ضرر برسونه وضو نگیرند و برخی هم روزه بهشون ضرر میزنه خوب روزه نگیرید ولی برخی این ها رو فقط چون به نفعشونه بلدن اما در قرآن آمده ک اگر میترسید بین زنهایتان عدالت رو برقرار نکنید خوب زن دوم نگیرید>> اینجا که میشه خداناباور و منافق ها دیگه نمیشنون 😐❗️ حالا بگذریم ک خود این افراد در جهت سر بلندی انسانیت در باب تعدد دوست دختر و خیانت به همسر از اعراب حاشیه خلیج فارس و مسلمانان مسلمان نما پیشی گرفتن 😏🌹 💠 بحث مداح و مراسمات مذهبی هم که میشه مداح و خدا وپیغمبر و مسجد رو زیر سوال میبرن ولی وقتی تلویزیون یک مطرب مردمی یا بازیگر مردمی با فلان قدر پول برای ده دیقه میاد ایرادی نداره 😕❗️ ◀️ پس اندازه یه خانواده متوسط برای سفر به کربلا و حج میشه اصراف 😕❗️ ولی خرج های کلان عروسی و پارتی و آب شنگولی و زنا و سفر به دبی و آنتالیا میشه به خودم مربوطه زندگی خودمه 😏❗️ 🔵 به قانون حجاب در ایران گیر میدن که حقوق بشر نقض شد و آزادی کجا رفت؟؟ ❌ ولی در فرانسه لب ساحل زن محجبه رو برهنه کنن که با لباس زیر بیاد عقلانی و در جهت نظم و ترتیب جامعه و مردم هست 😏❗️ ⚠️ محرمم که میشه شروع میکنن به زدن سنگ رفتگران و فرزندان مظلوم اونها 🚫 اما بعد شب نمیگن چرا شهر بمب بارون شده و تیکه تیکه حالا از بحث ساحل شمال و جنوب بگذریم ❌😒 ✅ در_پایان باید گفت حضرات شتر مرغ شما همون افرادی هستید که در صدر متلک به ناموس مردم قرار دارید همون افرادی هستید که ریق انسانیت رو سر کشیدید و آنرا علم کردید بیشتر از این خودتون رو سوژه نکنید 😏😁❗️ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️
‌‌قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم قرائت این زیارت نامه جهت رد مظالم تاثیر بسزایی دارد این زیارت را برای طلب کردن کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان و ادای رد مظالمی که به‌ گردنمان است قرائت میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَصِيُّ النّاطِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ (الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفاتِقُ الرّاتِقُ) ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِفْتاحَ الخَيْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مَعْدِنَ الْبَرَكاتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الْبَراهِينَ الْواضِحاتِ الباهرات، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا ناصِرَ دِينِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا نَاشِرَ حُكْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا كاشِفَ الكُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا عَمِيدَ الصّادِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا لِسانَ النّاطِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا خَلفَ الخائِفِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا زَعِيمَ الصّادِقِينَ الصّالِحِينَ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَيِّدَ الْمُسْلِمِينَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یاکَهْفُ المؤمنین، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا هادِيَ الْمُضِلِّينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَكَنَ الطّائِعِينَ، اَشْهَدُ يامَوْلايَ اَنَّكَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَةُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَكَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاَْعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِكَ وَبَدَنِكَ، وَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ أَبِی عَبْدِاللَّهِ جعفر بـْنُ مـُحـَمَّد وَ عَلَى آبَائِكَ وَ أَولَادکِ الْمَعْصُومین الْمُطَهَّرِین. https://karevansadeghiye.ir/59897/ https://eitaa.com/darolsadeghiyon 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 روبیکا::::: https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
✨﷽✨ 🔴از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمود دو نفر مؤمن را برای حساب می آورند، در حالی که هر دو اهل هستند، اما یکی در دنیا فقیر و دیگری غنی بوده است. ✨مؤمن فقیر می گوید خدایا، حساب چه چیز را از من می خواهی؟ نه سلطنتی داشتم که بپرسی آیا ستم نمودی یا عدالت و نه ثروتی داشتم که بپرسی آیا حق آن را ادا کردی یا نه؟ تنها چند لقمه نان برای من کفایت می کرد. خطاب می شود بنده ام راست گفت، او را به بهشت ببرید. 💠ولی شخص ثروتمند، حسابش طولانی می شود، سپس وارد بهشت می گردد. رفیق فقیرش می پرسد تاکنون کجا بودی؟ می گوید حساب، آمدن مرا تأخیر انداخت. خداوند یکی پس از دیگری از من می پرسید و همه را به فضل و کرم خود می بخشد تا این که رحمت او مرا پوشانید و نجات یافتم. 📚منبع 1. کافی 2. منازل الاخرة ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🌹سلام علیکم بماصبرتم ♦️و امّا بعد ..... نوروز در راه است.... چند روزی بیشتر نمونده تا فرزندانی در شادی و شور غرق شوند و فرزندانی در غم و حسرت... فقط چند روز مانده تا بچه هائی به همراه بابا و مامان‌ها راهی سفر آنتالیا و جزایر هاوائی و... و یا شمال و ویلا و.... و فرزندانی در فقدان پدر ، در شیف تعطیلات نوروزی برای نان شب مادر و خواهرانش غرق عرق کار خواهند کرد.... چند روز مانده به سر باز کردن زخم دل یتیمان بی سرپرست.... چند روز مانده به ریخت و پاش‌های عده‌ای مرفّه و دنیا طلب چند روز مانده به روزهای حزن و اندوه پدری که توان شاد کردن دل فرزندانش را ندارد... فقط چند روز مانده به جاری شدن اشک مادر، در حسرت لباس‌های نوی فرزندان یتیمش... نکند در این روزها مدهوش شویم و بهترین مخلوقات آبرودار خدا را فراموش کنیم... شهید نادری تکیه بر این امر داشتند که وقتی صد تومان هزینه البسه فرزندت میکنی دو تومن هم برای یتیمان و بی کسان کنار بگذار... میفرمود تو فقط برای فرزندان عزیزت نیستی ، مرد آن است که یتیم داری کند... 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره): 💫هیچ دعایی را کوچک نشمارید، شاید استجابت در همان دعا باشد.بعد از هر نماز دست خود را بلند کن و حاجت از خدا بخواه. هر کس بعد از نماز یک دعا پیش خدا محل دارد که حاجت بگیرد، آن وقت بلند می شود و می رود. 🌹تا نماز خود را خواندی بلند نشو و برو، تعقیبات بخوان، دعا بخوان. همانطور که بادبادک بدون دنباله بالا نمی رود، نماز هم بدون تعقیب بالا نمی رود. بعد از نماز حتما تعقیبات بخوان.بنشین درِ خانه ی خدا و گدایی من و حاجت بخواه. شاید همین امشب دعایت گرفت. 🌺انسان باید در گدایی از خدا سماجت کند. خود خدا می فرماید:«اُدْعوُنی اَسْتَجِبْ لَکُمْ» شما بخوانید مرا، من دعایتان را مستجاب می کنم. 📚 کتاب طریق وصل 🌸🌸🌸🌸🌸
🌷🌷 🌷🌷 .... 🌷در عملیات «کربلای ۵» از ناحیه دست و چند جای دیگر بدن مجروح شدم. اما از آن‌که بادگیر در تنم بود و مچ آستینم گشاد، مانع نفوذ خون به بیرون می‌شد. دستم برای دومین بار بود که آسیب می‌دید. یک بار برحسب تصادف در یک مأموریت نظامی و این‌بار در عملیات «کربلای ۵». همین طور می‌جنگیدم و پیش می‌رفتم. تا آن‌که.... 🌷....تا آن‌که شدت درد و سنگینی لخته‌های خون، توان لازم را از من گرفت و من به زمین افتادم از رد خونی که از من بر جا مانده بود، دوستم متوجه زخمم شد و خودش را به من رساند و گفت: «خودت را می‌خواهی به کشتن بدهی؟» اما من دلم پیش بچه‌های رزمنده بود و نمی‌توانستم دست از مبارزه بکشم، تا این که نمی‌دانم چه وقت زانوهایم سست شد و به زمین افتادم. 🌷وقتی چشم باز کردم، خود را در بیمارستان اهواز دیدم. چند روز بود که از عملیات فخر آفرین «کربلای ۵» گذشته بود، با خودم گفتم: «ای کاش من هم می‌توانستم یکی از آن شهدای گلگون کفن باشم.» : شهید معزز علی‌اصغر شعبانی 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🍃✨يكى از فرمانداران مقتدر بنى اميه دستور قتل بى گناهى را داد و ماءمورين او را كشتند. فرماندار پس از قتل شخص بى گناه ، از دستور ناحقى كه داده بود، سخت دچار پريشانى فكرى و ناراحتى روحى گرديد و شب و روز از عمل ظالمانه خود در عذاب بود. كار ادارى را ترك گفت و از مردم كناره گرفت ولى شكنجه وجدان اخلاقى او را آرام نمى گذاشت . سرانجام ديوانه شد. كسانش او را به مكه آوردند كه شايد از مشاهده مردم ، وضعش بهتر شود. خوشبختانه در آن سال امام سجاد عليه السلام نيز به مكه مشرف شده بود. جريان امر به عرض آن حضرت رسيد. امام عليه السلام چند جمله كوتاه با وى سخن گفت و با كلمات اميدبخش آن حضرت ، مشكل فرماندار حل شد. 🍃امام زين العابدين عليه السلام در طواف بود متوجه شد كه در گوشه اى از مسجد جمعى گرد آمده اند. پرسيد: چه خبر است و اينان چرا جمع شده اند؟ 🍃عرض كردند: ((محمد بن شهاب زهرى )) دچار اختلال عقلى شده و حرف نمى زند. خانواده اش او را به مكه آورده اند تا شايد با ديدن مردم سخن بگويد. 🍃حضرت پس از انجام طواف به طرف او آمد. محمد بن شهاد حضرت سجاد عليه السلام را شناخت . امام عليه السلام به او فرمود: ((تو را چه مى شود؟)) 🍃عرض كرد: ((در ولايتى فرماندار بودم . دامنم به خون بى گناهى آلوده گرديد و بر اثر نگرانى هاى روحى و ناراحتى هاى درونى به اين وضعى كه مشاهده مى كنيد، دچار شده ام .)) امام عليه السلام از كلام او استفاده كرد كه از عفو الهى نااميد گرديده و بر اثر ياءس و نوميدى به اين روز افتاده است . بلافاصله به او فرمود:  🍃((خوف من بر تو از نااميد بودن از رحمت و عفو الهى بيش از خوفى است كه از ريختن خون بى گناه ، بر تو دارم .)) و با اين جمله كوتاه او را به عفو و آمرزش گناه اميدوار نمود. 🍃سپس فرمود: ((ديه مقتول را به وارث بده !)) عرض كرد: ((براى دادن ديه اقدام نمودم و به وراث او مراجعه كردم ، اما از گرفتن آن ابا نمودند. 🍃امام عليه السلام فرمودند: ديه مقتول را در كيسه هاى كوچك جاى ده و درش را ببند. موقعى كه اهل منزل براى نماز جماعت از خانه خارج مى شوند، آنها را به داخل خانه بيفكن . 📚معاد از نظر روح و جسم ، ج 2، ص 335.