eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
791 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
2هزار ویدیو
10 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✍ آیت الله جوادی آملی : الآن ما ماه مبارك رمضان را در پيش داريم. بعضي‌ها مي‌گويند چگونه ما هفده ساعت غذا نخوريم؟ آن‌ها كه «بدني» فكر مي‌كنند آنها را غصه‌ مي‌گيرد كه من به هر حال آب مي‌خواهم, نان مي‌خواهم هميشه ساعت را نگاه مي‌كنند كه چه وقت اذان مي‌شود، آنها كه الهي فكر مي‌كنند اصلاً منتظرند, روزشمارند كه ماه مبارك رمضان بيابد. در بين حكماي بزرگ مثل مرحوم بوعلي و امثال آن که از بزرگان و مفاخر اسلامي هستند اين‌ها آمدند به شما گفتند اگر كسي با يك غذاي كمي دارد زندگي مي‌كند شما اين را باور كنيد، براي اينكه طب، يك و معارف برتر از طب، دو; اين را تجويز مي‌كند، سه. مرحوم بوعلي مثالي ذكر مي‌كند و مي‌گويد انسان روحي دارد و بدني, نه بدن اصل است نه همتاي هم‌اند، براي اينكه بدن را روح دارد اداره مي‌كند. اين بدن غذا مي‌خواهد؛ ولي در حال نشاط و اندوه, ما مي‌آزماييم كه اين بدن چيزي نمي‌خواهد. اگر كسي ـ ان‌شاءالله ـ براي فرزندش جشني در پيش داشته باشد اين از صبح تا نيمه شب مرتب در حركت است به استقبال و بدرقه مهمان‌ها مي‌پردازد، از صبح كه شروع كرده چيزي نخورده تا نيمه شب و نيمه شب هم كه شد به او شام تعارف مي‌كنند مي‌گويد من ميل ندارم از بس خوشحال است، در نشاط و خوشحالي, روح به بدن توجه ندارد، به آن هدف والاي خودش متوجه است، چون به بدن توجه ندارد، بنابراين غذا نمي‌خواهد سالم هم هست؛ ولي مي‌گويد ميل به غذا ندارم ـ خداي ناكرده ـ در اندوه و غم اگر كسي عزيزي را از دست داد از صبح تا غروب مرتب حمل جنازه و تشييع كردن و دفن كردن و تلقين كردن و بدرقه كردن, نيمه شب كارش تمام مي‌شود؛ اما هيچ اشتها به غذا ندارد, چرا؟ چون روحش جاي ديگر است؛ بدن, اصل نيست. شما مي‌بينيد دو برادر از يك خانواده يكي گرفتار شكم است مرتب ساعت نگاه مي‌كند مرتب مي‌گويد روز طولاني است؛ اما يكي ديگر كه اهل معناست، اصلاً نمازش را هم اوّل وقت مي‌خواند، چون خيلي فضيلت دارد نماز مغرب و عشا را انسان به حالت روزه بخواند، قبل از افطار گرچه وقتي اوّلِ اذان شد شخص صائم نيست، ديگر روزه ندارد، ولي قبل از اينكه چيزي ميل كند اين نماز مغرب و عشا را بخواند نه تنها فضيلت اوّل وقت است, فضيلت صلات صائم را دارد، حواسمان جمع باشد! 📚جلسه درس اخلاق ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
💫✨💫✨💫✨💫 🌿 نماز دو رکعتی شب‌های ماه رمضان و دو توصیه‌ برای قنوت و دعای پس از نماز 💎 در هر شب ماه رمضان دو رکعت نماز خوانده شود و در هر رکعت: ▪️سوره «حمد» یک مرتبه ▪️سوره «توحید» سه مرتبه و بعد از سلام این ذکر را بگوید: ▪️ «سبْحانَ مَنْ هُوَ حَفيظٌ لا يَغْفُلُ، سُبحانَ مَنْ هُوَ رَحيمٌ لا يَعْجَلُ، سُبْحانَ مَنْ هُوَ قآئِمٌ لا يَسْهُو، سُبْحانَ مَنْ هُوَ دائِمٌ لا يَلْهُو» منزّه است آن كه نگهبان است و غفلت نمی‌كند، منزّه است آن كه مهربان است و شتاب نمی‌ورزد، منزّه است آن كه برپا است و از ياد نمی‌برد، منزّه است آن كه هميشگى است و سرگرم نمی‌شود. سپس هفت بار تسبيحات اربعه را بگوید: ▪️ سُبحانَ الله وَالحَمدُلله وَلا اله الا الله وَاللهُ اکبَر سپس بگويد: ▪️ سبْحانَكَ سُبْحانَكَ سُبْحانَكَ، يا عَظيمُ اغْفِرْ لِیَ الذَّنْبَ الْعَظيمَ منزّهى تو منزّهى تو، منزّهى تو، اى بزرگ، گناه بزرگ مرا بيامرز. ▪️ سپس ده مرتبه صلوات بر پيغمبر و آل او عليهم السّلام بفرستد. 🔅کسی که این دو رکعت نماز را شب‌های این ماه بجا آورد حق تعالی هفتاد هزار گناه او را بيامرزد. 🍃🌼🍃🌼🍃🌼 💥 توصیه اوّل: در قنوت این نماز دعای «ااَللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ ....» را قرائت نمائید. 💥 توصیه دوّم: بعد از نماز و ذکرهای آن این دعا را بخوانید: «أعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ أنْ يَنْقَضِیَ عَنِّی شَهْرُ رَمَضانَ أوْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ مِنْ لَيْلَتِی هذِهِ وَ لَكَ قِبَلِی ذَنْبٌ أوْ تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنِی عَلَيْهِ» 🍃🌼🍃🌼🍃🌼 💎 دعای «اَللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضان ...» هر كس این دعا را در شب‌های ماه رمضان بخواند، گناهان چهل سال او آمرزیده شود: ▪️«اللَّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ، الَّذي اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ علي عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ، صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَارْزُقْنی حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ، في عامی هذا وَفي كُلِّ عام، وَاغْفِرْ لی تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ، فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ، يا رَحْمنُ يا عَلاّمُ» 💫✨💫✨💫✨💫✨💫
ا💮💮💮 ا💮💮 ❀~﷽~❀ ا💮 💠🌙 🔷 اعمال هر شب و روز 🔸پس از هر نماز در ماه رمضان دعای ذیل را بخوانید:اَللّهُمَّ ارْزُقْنی حَجَّ بَیْتِكَ الْحَرامِ ... 🔸هم چنین بعد از نمازها این دعا خوانده شود:یا عَلِیُّ یا عَظیمُ، یا غَفُورُ یا رَحیمُ، ... اَللّهُمَّ اَدْخِلْ عَلى اَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ ... 🔷 اعمال شب هاى ماه رمضان 🔸 افطار مستحب است بعد از نماز صورت گیرد، مگر آن كه ضعف بر او غلبه كرده باشد یا جمعى منتظر باشند. 🔸با چیز پاكیزه و حلال و به دور از شبهات افطار نماید. و بهتر آن است كه با خرماى حلال افطار كند تا ثواب نمازش چهارصد برابر گردد. اگر با خرما، آب، رطب، شیر، حلوا، نبات و با آب گرم، و یا هر كدام از این ها افطار كند، نیز خوب است. 🔸 هنگام افطار دعاهاى وارده در این باره را بخواند؛ از جمله آن كه بگوید: اللهم لك صمت و على رزقك افطرت و علیك توكلت 🔸 و روایت شده كه حضرت امیر المومنین على (علیه السلام) هر گاه مى خواست افطار كند مى گفت: بسم الله; اللهم لك صمنا و على رزقك افطرنا, فتقبل منا انك السمیع العلیم. 🔸 هنگام لقمه اول بگوید:بسم الله الرحمن الرحیم; یا واسع المغفرة اغفر لى. 🔸در وقت افطار سوره قدر بخواند. 🔸 در وقت افطار صدقه بدهد و سپس روزه داران را افطار دهد؛ اگر چه به چند دانه خرما یا شربتى آب باشد 🔸خواندن هزار مرتبه سوره قدر 🔸 صد مرتبه سوره حم دخان 🔸خواندن دعاى افتتاح 🔸در روایت آمده كه هر كس در هر شب از ماه رمضان سوره انا فتحنا را در نماز مستحبى بخواند آن سال حفاظت مى گردد. 🔸خواندن هزار ركعت نماز در کل این ماه 🔷 اعمال سحرهاى ماه رمضان 🔸سحرى خوردن, و سحرى را ترك نكند, اگر چه با یك دانه خرماى یا یك لیوان آب باشد. و بهترین سحرها سویق یعنى قاووت و خرما است. و در خبر آمده كه حق تعالى و ملائكه صلوات مى فرستند بر كسانى كه در سحرها استغفار مى كنند، و سحرى مى خورند. 🔸سوره انا انزلناه در وقت سحرها بخواند، كه هر كس این سوره را در وقت افطار كردن و سحر بخواند گویى ثواب كسى را دارد كه در راه خدا در خون خود بغلتد. 🔸خواندن ادعیه سحر از جمله دعاى شریف اللهم انی اسئلک من بهائک بابهاه ... 📚مفاتیح الجنان -------------------------------- ღ꧁ღ╭⊱ꕥ َاَللّهمَّ ؏َجَّل لِوَلیَّک اَلفَرَجꕥ⊱╮ღ꧂ღ
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
💫🌟💫🌟💫🌟💫 👌روایتی که برای کلّ ماه رمضان کافیست👇 🌺آقا امام صادق علیه السلام : ⚠️روزه، تنها دست كشيدن از طعام نيست و شرایطی دارد كه تنها با رعايت آنها، روزه کامل می‏ گردد. ❌هنگامى كه روزه گرفتید: 👅زبان خود را از دروغ نگه داريد 👀و ديدگانتان را از ناروا بپوشانید، ⚔با يكديگر نزاع مكنيد 😠و بر هم حسد مبريد 🗣و غيبت يكديگر را نكنيد 👥و با هم بحث ‏و جدل نکنید ✂️و با یکدیگر به اختلاف نپردازید 😡و نسبت به هم خشمگين نشويد 🤐و دشنام و ناسزا مگویيد ⚖و بر يكديگر ستم نورزيد ⛔️و بی ‏خردى مكنيد. 🕋از ياد خدا و نماز غفلت مكنيد ⚡️و چنان باشيد كه انگار روز قيامت را می‌بینید ❌و براى روزی که خداوند را دیدار می‌کنید، توشه برگيريد. ⚠️و باید در روزه ‏ات ، ولایت خداوند را داشته باشی و به وسیله خاموشیِ برخاسته از تفکر درونی، از هر آنچه که خداوند، نهی نموده است در آشکار و نهان پرهیز کنی. ‼️پس اگر اين اعمال را به طور کامل انجام دهی، حقيقت روزه را به جا آورده‌ای. ‼️اما اگر به اين اعمال كه برايت بيان داشتم بی‌تفاوت باشی، به همان مقدار از فضل و ثواب روزه‏‌ات كاسته خواهد شد. به راستى روزه، تنها دست كشيدن از طعام و آشاميدنى نيست بلكه خداوند آن را مانعى در برابر رفتار و گفتارى كه روزه را باطل می ‏كند قرار داده است. چه اندک هستند روزه‏ داران حقیقی و چه بسيارند کسانی که فقط گرسنگی می‏‌کشند. 📚وسائل ‏الشيعة ، جلد ۱۰ ، صفحه ۱۶۶ 💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟💫🌟
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 📚سه زن و پسرهایشان! سه نفر زن می خواستند از سر چاه آب بیاورند. در فاصله ای نه چندان دور از آن ها پیر مرد دنیا دیده ای نشسته بود و می شنید که هریک از زن ها چه طور از پسرانشان تعریف می کنند. زن اول گفت : پسرم چنان در حرکات اکروباتی ماهر است که هیچ کس به پای او نمی رسد. دومی گفت : پسر من مثل بلبل اواز می خواند. هیچ کس پیدا نمی شود که صدایی به این قشنگی داشته باشد . هنگامی که زن سوم سکوت کرد، آن دو از او پرسیدند : پس تو چرا از پسرت چیزی نمی گویی؟ زن جواب داد : در پسرم چیز خاصی برای تعریف کردن نیست. او فقط یک پسر معمولی است .ذاتا هیچ صفت بارزی ندارد. سه زن سطل هایشان را پر کردند و به خانه رفتند . پیرمرد هم آهسته به دنبالشان راه افتاد. سطل ها سنگین و دست های کار کرده زن ها ضعیف بود . به همین خاطر وسط راه ایستادند تا کمی استراحت کنند؛ چون کمرهایشان به سختی درد گرفته بود. در همین موقع پسرهای هر سه زن از راه رسدند. پسر اول روی دست هایش ایستاد و شروع کرد به پا دوچرخه زدن. زن ها فریاد کشیدند: عجب پسر ماهر و زرنگی است! پسر دوم هم مانند یک بلبل شروع به خواندن کرد و زن ها با شوق و ذوق در حالی که اشک در چشمانشان حلقه زده بود، به صدای او گوش دادند. پسر سوم به سوی مادرش دوید. سطل را بلند کرد و آن را به خانه برد. در همین موقع زن ها از پیرمرد پرسیدند: نظرت در مورد این پسرها چیست؟ پیرمرد با تعجب پرسید:منظورتان کدام پسرهاست ؟من که اینجا فقط یک پسر می بینم. 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• *فهمیدم که هیچ نفهمیده ام* *۴۸ سال است که با افتخار دیپلم دکترای پزشکی گرفته ام.،* حالا پس از ۴۸سال *فهمیده ام که:* دردسر ، سردرد می آورد؛ و درددل از دل درد مهمتر است! *فهمیدم* عصای پیری و کوری با عصای تجویزی دکترها فرق میکند! *فهمیدم* بیماریها یا ارثی است یا حرصی! *فهمیدم* هیچ متخصص قلبی، قلب شکسته را نمیتواند درمان کند و قلب سنگی و سخت را نمیشود پیوند زد و عمل کرد تا درمان شود. *فهمیدم* جراحی زیبایی برای لبخند بر روی صورتها امکانپذیر نیست؛ دلت باید شاد باشد. *فهمیدم* دلت اگر گرفت هیچ دکتری نیست که خوبش کند. *فهمیدم* متخصصان چشم نمیتوانند آدمهای بدبین، ظاهربین، خودخواه و متکبر را درمان کنند. *فهمیدم* تنفس مصنوعی، هوای تازه میخواهد نه چیز دیگری! *فهمیدم* هیچ متخصص داخلی ای نمیتواند به داخل وجود آدمها ورود کند و بفهمد در درون آنها چه میگذرد. *فهمیدم* تب عشق را هیچ تب بری کنترل نمیکند. *فهمیدم که* اگر قند در دلت آب شود دیابت نمیگیری، بلکه به آرامش میرسی. *فهمیدم که* متخصصهای گوش، شنواییِ تو را بهتر میکنند ولی خوب گوش دادن را به تو یاد نمیدهند. *فهمیدم* سرطان یعنی به یکجای زندگی آنقدر توجه کنی که بقیه زندگی از دستت برود. *فهمیدم* بیماران اعصاب و روان آنهایی نیستند که پیش روانپزشک میروند، بلکه آنهایی هستند که آدم را روانی میکنند. *فهمیدم* هیچ ارتوپدی نمیتواند استخوان لای زخم را بردارد یا درمان کند. *فهمیدم* زخم زبان؛ عفونتی دارد به عظمت کوه دماوند و کینه توزی و انتقامجویی با هیچ چرک خشک کن و آنتی بیوتیکی درمان نمیشود! *فهمیدم* خود بزرگ بینی به هورمون رشد ربطی ندارد و آدمها با فکرشان بزرگ میشوند نه با هورمون رشد! *فهمیدم* خون دل خوردن، بیماری خونی نمی آورد و دل پر خون هم باعث فشار خون نخواهدشد. *فهمیدم، فهمیدم، فهمیدم و سرانجام فهمیدم،* *که هیچ چیز نفهمیدم...* بياييد طبيب واقعی هم باشیم، امروزمان درحال گذشتن است، فردایمان را با گذشته مان شیرین کنیم. *ما به مهربانی هم محتاجیم...* مهربانِ مهر ورزِ خوبم برایت خنده های از ته دل تجویز میکنم... ساعتی یک قرص مهربانی ؛ روزی ٢ قاشق شربت عشق ورزی. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🟣 انتقادپذیر باشید تا همسرتان مجبور به تظاهر نشود! ◽️به او فضا دهید تا بتواند به راحتی در رابطه با هر موضوعی که مربوط به شماست اظهار نظر کند، چه می خواهد در رابطه با ظاهرتان باشد چه خصوصیات اخلاقیتان، اگر در برابر نظراتش جبهه گیری کنید او همیشه ناچار است همه چیز را تایید و تحسین کند اما به دروغ! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
💚قال رسول الله صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله: إذا کانَ أوَّلُ لَیلَةٍ مِن رَمَضانَ فُتِّحَت أبوابُ السَّماءِ فَلا یُغلَقُ مِنها بابٌ حَتّى یَکونَ آخِرُ لَیلَةٍ مِن رَمَضانَ، فَلَیسَ مِن عَبدٍ مُؤمِنٍ یُصَلّی فی لَیلَةٍ مِنها إلاّ کَتَبَ الله‏ لَهُ ألفـا و خَمسَ مِئَةِ حَسَنَةٍ بِکُلِّ سَجدَةٍ ◀️⁩ درهای آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده می شود و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد. هیچ بنده مؤمنى در شبى از آن، نماز نخوانَد، مگر آن که خداوند براى هر سجده، هزار و پانصد حسنه بنویسد و برایش خان‌ه‏اى از یاقوت سرخ که شصت هزار در دارد، در بهشت بنا کند که براى هر درى قصرى طلایى و آراسته به یاقوت سرخ است. پس چون اوّلین روز ماه رمضان را روزه بگیرد، همه گناهان گذشته‏‌اش تا مثل آن روز، آمرزیده شود 🔶و هر کس به ماه رمضان برسد، هر روز، هفتاد هزار فرشته از نمازِ بامداد تا آنگاه که خورشید پوشیده در حجاب شود، براى او آمرزش مى‏‌طلبند. و براى او در برابر هر سجده‏‌اى که شب یا روز در ماه رمضان به جا آورده است درختى خواهد بود که سوار، در امتداد سایه آن باید پانصد سال راه برود🍃 📚 بحارالأنوار جلد ۹۳،صفحه ۳۴۴ 🌱🌱🌱🌱🌱🌱
✨﷽✨ ✅عمل صالح بدونِ ایمان ✍️پیرمرد ثروتمندی را سردی پا آزار داد. حکیم گفت: باید پای‌افزاری (کفش)، از پوست شتر سرخ موی به پای خود کنی. پیرمرد را که ثروت زیاد بود دنبال کاروانی می‌گشت که از یَمن بتواند برای او این کفش را تهیه کند. تاجری ماهر حاضر شد که کیسه‌ای طلا از پیرمرد بگیرد و این کفش را با خود به خراسان آورد. در مسیر شام تا خراسان، راهزنان زیادی بودند که حتی این کفش نفیس اگر در پای مسافری می‌دیدند از او می‌گرفتند. تاجر زرنگ وقتی کفش‌ها را خرید یک لنگه کفش در توشه بار مسافری گذاشت که کاروان‌شان دو روز زودتر از او به خراسان می‌رفتند و یک لنگه دیگر کفش در بارِ خود گذاشت. چون در مسیر به راهزنان رسیدند و یک لنگه کفش را راهزنان دیدند هر چه گشتند لنگه دیگر آن را نیافتند پس آن یک لنگه را هم در بارشان رها ساختند و چنین شد که تاجر ماهر توانست کفش نفیس را از یَمن به خراسان به سلامت رساند. تاجر را شاگردی بود که کار نیک می‌کرد اما به خدا ایمان نداشت و همواره می‌گفت: باید کارت نیک باشد که خدا تو را بهشتی کند، ایمان به خدا مهم نیست، کار نیک را به خاطر نیک بودن آن انجام بده نه برای ایمان به خدا. بعد از این داستان تاجر، شاگرد را گفت:‌ ای جوان! دیدی که کفش نفیس را یک لنگه‌اش به کار کسی نیامد و رهایش ساخت؛ بدان عمل صالح بدونِ ایمان، نماز بدونِ زکات و.. مانند یک لنگه کفش هستند و تو را هرگز سودی نبخشند، هر اندازه هم قوی و نفیس باشند.
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁 📚داستان ایوب نبی ع ایوب پیامبر، مردی از اهل روم بود، مادرش از فرزندان لوط بن هاران و پدرش (آموص فرزند رازخ) و نوه اسحاق بود. این پیامبر 3642 سال پس از هبوط حضرت آدم، توسط مادری بنام «یاحیر» به دنیا آمد. محل زندگی او روستایی در نواحی دمشق به نام «ثبنه» بود. ایوب دارای احشام و چهارپایان زیادی بود، نَسَب ایوب به این صورت می باشد، (ایوب بن اموص بن رازخ بن روم بن عیص بن اسحاق بن ابراهیم علیه السلام ). ایوب دارای مال و فرزندان بسیاری بود. خداوند بر او فرشهای زرین بی شماری نازل فرمود و هرگاه باد یکی از آنها را به سویی می بُرد. ایوب آنرا به جای اولش باز می گردانید و همواره شُکر نعمت های خداوند را به جای می آورد. تا جایی که جبرئیل می پرسید، آیا سیر نگشته ای؟ ایوب می گفت؛ آیا کسی از روزی خاص خداوند سیر می شود؟. در تمام مدتی که مردم را به پرستش خداوند یگانه دعوت می کرد، تنها سه تن به او ایمان آوردند. الیفن از اهالی یمن و بلعد و صافن از مردم روم. نام حضرت ایوب به یکی از پیغمبران نمونه الهی در شکیبائی و استقامت و شکرگزاری در چهار سوره از سوره های قرآن کریم ذکر شده است. 1 - آیه 163 سوره نساء 2 - آیه 85 سوره انعام 3 - آیه 83 سوره انبیاء 4 - آیه 42 به بعد سوره ص. آنچه از نظر قرآن روایت می شود خدای تعالی اموال و فرزندان زیادی به او عنایت فرمود و برای آزمایش، آنها را از او گرفت و خود او را به بیماری سخت مبتلا کرد تا مقام صبر و سپاس او را بیازماید. بعد از انقضاء دوران بلا و صبر عجیب ایوب، خداوند تمام اموال و فرزندان او را به او عطا کرد و داستان او را به عنوان نمونه شکیبایی و قهرمان تقوی برای تذکر دیگران نقل فرمود. 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
🌹یکی از علماء نقل می‌کند، در اصفهان وارد باغ دوستی شدیم که پیرمردی باغبان آن بود که سیمای بسیار زیبا و نورانی داشت. صاحب باغ او را بسیار تفقد و احترام می‌نمود. گفت: من هر وقت بیمار می‌شوم دعای این پیرمرد مرا شفا می‌دهد. نزدیک شدم به پیرمرد و گفتم: «وقتی این مرد بیمار می‌شود چه می‌گویی که خدا شفایش می‌دهد؟» پیرمرد گفت: «در دل شب، در نماز شب، دو رکعت نماز می‌خوانم و دست به دعا برمی‌دارم و می‌گویم: خدایا! تو رَزَّاق هستی و این مرد واسطۀ رزق تو برای من و اهل و عیال من است. او را عمری ده و از بلا دورش کن! چون با مرگ او، من و خانواده‌ام به دردسر می‌افتیم؛ پس از فضل و کَرمت این دردسر را بر ما راضی نشو.» 📌انسان اگر واسطۀ رزق کسی شود، قطعاً دعای خیر آن فرد در صحت و عافیت و دفع بلا و طول عمر این واسطِ رزق، تأثیر دارد. حال این واسطِ رزق شدن، می‌تواند یا به وسیلۀ اشتغال و یا دادن صدقۀ مرتب و منظم بر ناتوانی باشد.
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• 💛آیت الله بهجت (ره) : ✨ کار خیر خود را دست کم نگیرید،👌 در هرکار خیری خود را به قدر نخود هم شده شریک کنید، ✨شاید همان کارخیر بی ریا قبول و باعث نجاتتون شد. ✨ ضمن اینکه انجام کار خیر توفیق آور است (توفیق زیارت، رفیق خوب، همسر و فرزند خوب و.. ✨ انجام کارخیر اول ، کار خیر دوم را براتون ارمغان میاره و این خیر دائمی باعث سعادتمندی و نجات انسان میشه.. 💠✨ در حدیث داریم فرزند صالح میخواهی زیاد صدقه بده..صدقه دادن زمینه نسل صالح است... ✨💠 🍃🌷صدقه تا هزار سال و تا ۷ نسل روی انسان اثر می‌گذارد. 📚فضائل الصدقه/ مهدی قاضی زاده •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
💐غذای ساده حضرت علی(ع)❤️ داستان احنف بن قيس احنف بن قيس وقتي به دربار شام رفت و غذاهاي رنگارنگ او را ديد به گريه افتاد. معاويه گفت: چرا گريه مي‏کني؟ پاسخ داد: يک شب هنگام افطار خدمت علي عليه السلام رفتم به من فرمود: برخيز با حسن و حسين‏ عليهما السلام همسفره باش، و خود به نماز ايستاد، وقتي نماز امام علي عليه السلام به پايان رسيد ظرف دربسته اي را جلوي امام علي عليه السلام گذاشتند، بگونه‏ اي در پوش غذا بسته بود که ديگري نتواند آنرا باز کند، امام دَر پوش غذا را برداشت و آرد جو را در آورد و تناول کرد. به حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام عرض کردم: شما اهل سخاوت مي‏باشيد، پس چرا غذاي خود را پنهان مي‏کنيد؟ فرمود: اين کار از روي بخل ورزي نيست، مي خواهم فرزندانم از روي دلسوزي چيزي به آن «مانند روغني يا دوغي» نيافزايند. عرض کردم: مگر حرام است؟ فرمود: نه اما رهبر امّت اسلامي بايد در خوراک و لباس مانند فقيرترين افراد جامعه زندگي کند تا الگوي بينوايان باشد، و فقرا بتوانند مشکلات و تهيدستي را تحمّل کنند. [1] . و در نقل ديگري آمده است: احنف بن قيس مي‏گويد: روزي به دربار معاويه رفتم، وقت نهار آن قدر طعام گرم، سرد، ترش و شيرين پيش من آوردند که تعجّب کردم. آنگاه طعام ديگري آوردند که آنرا نشناختم. پرسيدم: اين چه طعامي است؟ معاويه جواب داد: اين طعام از روده‏ هاي مرغابي تهيّه شده، آنرا با مغز گوسفند آميخته و با روغن پسته سرخ کرده و شکر نِيشکر در آن ريخته‏ اند. احنف بن قيس مي‏گويد: در اينجا بي اختيار گريه‏ ام گرفت و گريستم. معاويه با شگفتي پرسيد: علّت گريه‏ ات چيست؟ گفتم: به ياد علي بن ابيطالب‏ عليه السلام افتادم، روزي در خانه او بودم، وقت طعام رسيد. فرمود: ميهمان من باش. آنگاه سفره‏اي مُهر و مُوم شده آوردند. گفتم: در اين سفره چيست؟ فرمود: آرد جو «سويق شعير» گفتم: آيا مي‏ترسيد از آن بردارند يا نمي‏ خواهيد کسي از آن بخورد؟ فرمود: نه، هيچ کدام از اينها نيست، بلکه مي‏ترسم حسن و حسين‏ عليهما السلام بر آن روغن حيواني يا روغن زيتون بريزند. گفتم: يا اميرالمؤمنين مگر اين کار حرام است؟ حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: لا وَ لکِنْ يَجِبُ عَلي اَئِمَّةِ الْحَقِّ اَنْ يُقَدِّرُوا اَنْفُسَهُمْ بِضَعْفَةِ النَّاسِ لِئَلاَّ يَطْغِي الفَقيرَ فَقْرُهُ (نه، بلکه بر امامان حق لازم است در طعام مانند مردمان عاجز و ضعيف باشند تا فقر باعث طغيان فقرا نگردد). هر وقت فقر به آنها فشار آورد بگويند: بر ما چه باک، سفره اميرالمؤمنين نيز مانند ماست. معاويه گفت: اي احنف مردي را ياد کردي که فضيلت او قابل انکار نيست. [2] . ابورافع مي‏گويد: روز عيدي خدمت امام علي عليه السلام رسيدم، ديدم که سفره اي گره خورده در پيش روي حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است، وقتي آنرا باز کرد ديدم نان جوي است. گفتم: چرا گره مي زني؟ فرمود: براي اينکه بچه ها دوغي يا روغني بر آن نيافزايند. امام علي عليه السلام بيشتر از سبزيجات استفاده مي‏فرمود. و اگر غذاي بهتري مي‏خواست شير شتر ميل مي‏کرد گوشت بسيار کم مي خورد و مي‏فرمود: شکم ها را مدفن حيوانات نکنيد با اين همه، از همه قدرتمندتر و قوي‏تر بود. [3] . ...................................... 📚منابع 1-ینابیع المودة ص ۱۷۲ 2-اصل الشیعه و اصولها ص ۶۵ 3-شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۱ ص۷ 🌙🌸🌺
📚 داستان کوتاه روزی از روزها در جنگلی سرسبز روباهی درصدد شکار یک خارپشت بود؛ روباه از خارهای خارپشت می ترسید و نمی‌توانست به خار پشت نزدیک شود. خارپشت با کلاغ نیز دوستی داشت، کلاغ هم به پوشش سخت خار پشت غبطه می خورد. روزی کلاغ به خار پشت گفت: پوشش تو بسیار خوب است؛ حتی روباه هم نمی تواند تو را صید کند. خار پشت با شنیدن تمجید کلاغ گفت: درسته اما پوشش من نیز نقطه ی ضعفی دارد. هنگامی که بدنم را جمع می کنم، در شکم من یک سوراخ کوچک دیده می شود. اگر این سوراخ آسیب ببیند، تمام بدن من شروع به خارش خواهد کرد و قدرت دفاعی من کم خواهد شد. کلاغ با شنیدن سخنان خار پشت بسیار تعجب کرد و در اندیشه نقطه ضعف خار پشت بود. خار پشت سپس به کلاغ گفت: این راز را فقط به تو گفتم. باید آن را حفظ کنی، زیرا اگر روباه این راز را بداند، مرا شکار خواهد کرد. کلاغ سوگند خورد و گفت: راحت باش، تو دوست من هستی، چطور می توانم به تو خیانت کنم؟ چندی بعد کلاغ به چنگ روباه افتاد، زمانی که روباه می خواست کلاغ را بخورد، کلاغ به یاد خار پشت افتاد و به روباه گفت: برادر عزیزم، شنیده ام که تو می خواهی مزه گوشت خار پشت را بچشی. اگر مرا آزاد کنی، راز خار پشت را به تو می گویم و تو می توانی خار پشت را بگیری. روباه با شنیدن حرفهای کلاغ او را آزاد کرد، سپس کلاغ راز خار پشت را به روباه گفت و روباه توانست با دانستن این راز خارپشت بینوا را شکار کند. هنگامی که روباه خار پشت را در دهان گرفت، خار پشت با ناامیدی گفت: کلاغ، تو گفته بودی که راز من را حفظ می کنی؛ پس چرا به من خیانت کردی؟! این داستان خیانت کلاغ نیست، بلکه خارپشت با افشای راز خود در واقع به خودش خیانت کرد. این تجربه ای است برای همه ی ما انسان ها که بدانیم رازی که برای دیگری افشا شد، روزی برای همه فاش خواهد شد. در واقع انسان ها هستند که باید رازدار بوده و راز خود را نگه دارند تا کسی از آن مطلع نشود و آن را در معرض خطر و آسیب قرار ندهد.
‍ ‍ ♥️🍃🌼🍃❤️ 💠فضیلت قضای حوایج مومنین💠 صفوان جمال گوید: خدمت امام صادق (ع) نشسته بودم كه مردى از اهل مكه بنام میمون درآمد و از نداشتن كرایه شكایت كرد، حضرت بمن فرمود: برخیز و برادرت را یارى كن، من برخاستم و همراه او شدم تا خدا كرایه او ار فراهم ساخت، سپس بمكان خود برگشتم. امام صادق (ع) فرمود: براى حاجت برادرت چه كردى؟ عرضكردم: پدر و مادرم بقربانت، خدا آنرا روا كرد، حضرت ابتدا فرمود: همانا اگر برادر مسلمانت را یارى كنى، نزد من از طواف یك هفته (هفت شوط) بهتر است. 💮میمون ‌بن مهران گفته است: نزد حسن بن علی(ع) نشسته بودم که مردی نزد او آمد و گفت: «ای پسر رسول خدا! کسی از من طلبکار است و می‌‌خواهد مرا به زندان بیاندازد. به خدا سوگند که هیچ پولی ندارم. از تو می‌خواهم که با او سخن گویی». دیدم که حسن‌بن‌علی(ع) کفش‌هایش را پوشید که برود. به او گفتم: «ای پسر رسول خدا! یادت رفته که در اعتکاف هستی؟!» پاسخ داد: «نه فراموش نکرده‌ام، اما از پدرم علی(ع) شنیده‌ام که از جدم رسول خدا(ص) نقل می‌کرد که فرموده است: هرکس در راه حاجت برادر مسلمانش تلاش کند همانند این است که ۹۰۰۰ سال خدا را با زبان روزه و شب‌زنده‌داری عبادت کرده است.» 📗من لایحضره الفقیه ج۲ ص۱۸۹ ‍ ‍ ‍ •┈••✾♥️🍃🌼🍃♥️✾••┈•
•┈┈••••✾•🚩•✾•••┈┈• !! در روایتی آمده است: در زمان رسول خدا حضرت محمد (ص)، مردی خدمت آن حضرت آمد و از تنگ دستی شکایت کرد. حضرت به او فرمودند: شاید نماز نمی خوانی؟ مرد گفت: یا رسول الله؛ همانا نمازهای پنجگانه را به جماعت و در پشت سر شما بجا می آورم. حضرت فرمودند: شاید کسی در منزلت نماز نمی خواند؟ آن مرد عرض کرد: همه نماز می خوانند و تا آن ها را به خواندن نماز واندارم، از خانه خارج نمی گردم. پیامبر (ص) فرمودند: شاید در همسایگی تو کسی می باشد که نماز نمی خواند؟ مرد گفت: یا رسول الله؛ همانا تمامی آن ها نماز می خوانند. پس در آن لحظه جبرئیل نازل شد و عرض کرد: ای رسول خدا؛ در فلان بیابان فرد بی_نمازی از دنیا رفته است و کلاغی استخوان کوچکی از آن فردِ بی نماز و تارک الصلاة را به منقار گرفته و آورده در میان درختی که در خانه ی این مرد است قرار داده است، پس به او بگو آن استخوان را بردارد تا وسعتِ رزق و روزی پیدا نماید. 📙 تفسیر عیاشی، ج1: 25. •┈┈••••✾•🚩•✾•••┈┈•
🌹🇮🇷🌹🇮🇷 بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم ابراهیم در یکی از مغازه های بازار مشغول کار بود. یک روز ابراهیم را در وضعیتی دیدم که خیلی تعجب کردم! دو کارتن بزرگ اجناس روی دوشش بود. جلوی یک مغازه، کارتن ها را روی زمین گذاشت. وقتی کار تحویل تمام شد، جلو رفتم و سلام کردم. بعد گفتم: آقا ابرام برای شما زشته، این کار باربر هاست نه کار شما! نگاهی به من کرد و گفت: کار که عیب نیست، بیکاری عیبه، این کاری هم که من انجام می دم برای خودم خوبه، مطمئن میشم که هیچی نیستم. جلوی غرورم رو می گیره! گفتم: اگه کسی شما رو اینطور ببینه خوب نیست، تو ورزشکاری و... خیلی ها می شناسنت. ابراهیم خندید و گفت: ای بابا، همیشه کاری کن که اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد، نه مردم. * به همراه چند نفر از دوستان نشسته بودیم و در مورد ابراهیم صحبت می کردیم. یکی از دوستان که ابراهیم را نمی شناخت تصویرش را از من گرفت و نگاه کرد. با تعجب گفت: شما مطمئن هستید اسم ایشون ابراهیمه؟! با تعجب گفتم: خُب بله، چطور مگه؟! گفت: من قبلاً تو بازار سلطانی مغازه داشتم. این آقا ابراهیم دو روز در هفته سَر بازار می ایستاد. یه کوله باربری هم می انداخت روی دوشش و بار می برد. یه روز بهش گفتم: اسم شما چیه؟ گفت: من رو ید الله صدا کنید! گذشت تا چند وقت بعد یکی از دوستانم آمده بود بازار، تا ایشون رو دید با تعجب گفت: این آقا رو می شناسی؟ گفتم: نه چطور مگه! گفت: ایشون قهرمان والیبال و کشتیه، آدم خیلی با تقوائیه، برای شکستن نفسش این کار ها رو می کنه. این رو هم برات بگم که آدم خیلی بزرگیه! بعد از آن ماجرا دیگه ایشون رو ندیدم! صحبت های آن آقا خیلی من رو به فکر فرو برد. این ماجرا خیلی برای من عجیب بود. اینطور مبارزه کردن با نفس اصلاً با عقل جور در نمی آمد. * مدتی بعد یکی از دوستان قدیم را دیدم. در مورد کار های ابراهیم صحبت می کردیم. ایشان گفت: قبل از انقلاب. یک روز ظهر آقا ابرام آمد دنبال ما. من و برادرم و دو نفر دیگر را برد چلو کبابی، بهترین غذا و سالاد و نوشابه را سفارش داد. خیلی خوشمزه بود. تا آن موقع چنین غذایی نخورده بودم. بعد از غذا آقا ابراهیم گفت: چطور بود؟ گفتم: خیلی عالی بود. دستت درد نکنه، گفت: امروز صبح تا حالا توی بازار باربری کردم. خوشمزگی این غذا به خاطر زحمتیه که برای پولش کشیدم!! منبع :سلام بر ابراهیم(زندگی نامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی) جلد 1 گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم 🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹
💫✨💫✨💫✨💫 ✨اصالت و شخصیت.... در زمان قدیم ، مردی ازدواج کرد. در روز اول ازدواج ،جمع شدند جهت خوردن ناهار با خانواده شوهر... و مرد سهم بیشتری از غذا با احترام خاص به همسرش داد ، و به مادر خودش سهم ناچیزی از غذا را داد ؛بدون هیچ احترامی... در این لحظه عروس که شخصیت اصیل و با حکمتی داشت، وقتی این صحنه را دید درخواست طلاق کرد. و گفت شخصیت اصیل در ذات هست و نمی خواهم از تو فرزندی داشته باشم که بعدها فرزندانم رفتاری چون تو با مادرت، با من داشته باشند و مورد اهانت قرار بگیرم متاسفانه بعضی از زنان وقتی شوهرانشان آنها را ترجیح می دهند،فکر می کنند، بر مادر شوهر پیروز شدند. عروس با تدبیر همان روز طلاق گرفت. و با همسری که به مادر خودش احترام می گذاشت ازدواج کرد و بعد از سالها صاحب فرزندانی شد و در یک روز با فرزندانش عزم مسافرت کرد، با فرزندانی که بزرگ شده بودند، و مادر را بسیار احترام می گذاشتند، در مسیر به کاروانی برخوردند، پیرمردی پابرهنه پشت سر کاروان راه می رفت، و هیچ کس به او اعتنایی نمی کرد. مادر به فرزندانش گفت آن پیرمرد را بیاورید وقتی او را آوردند. مادر، همسر سابقش را شناخت به او گفت: چرا هیچ کس اعتنایی و کمکت نمی کند؟ آنها کی هستند؟ گفت: فرزندانم هستند گفت : من رامی شناسی؟ پیرمرد گفت: نه زن با حکمت گفت: من همان همسر سابقت هستم و قبلا گفتم که اصالت در ذات هست. همانگونه که می کاری درو خواهی کرد به فرزندان من نگاه کن چقدر به من احترام می گذارند و حالا به خودت و فرزندانت نگاه کن، چون تو به مادرت اهانت کردی، و این جزای کارهای خودت هست، و زن با تدبیر به فرزندانش گفت: کمکش کنید برای خدا ✨ هر مرد و زنی خوب بیاد داشته باشد، فرزندان شما همانگونه با شما رفتار خواهند کرد ، که شما با پدر و مادر خود رفتارمی کنید. 💫✨💫✨💫✨💫
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
*نصراله سیچونی نیکوکارومغازه دار در کاروانسرای کلگه مسجد سلیمان ۴۰ شبانه روز چله گرفت تا خدا را دیدار کند* تمام روزها روزه دارودرحال اعتکاف ،از مردم بریده بود. پگاه به شب و شب به قیام، زاری و گریه به درگاه او ؟! *شب ۳۶ ام ندایی در خود شنید که میگفت: ساعت ۶ بعد از ظهر، بازار شوشتری ها (مسگران)، دکان رضا زاده مسگر برو خدا را خواهی دید* نصراله سیچونی ساعت ۵ در بازار شوشتری ها (مسگران) حاضر شد و در کوچه های بازاراز پی دکان می گشت. میگویدپیرزنی را دیدم دیگ مسی بدست داشت و به مسگران نشان میداد"*قصد فروش آنرا داشت*" به هر مسگری نشان میداد، وزن میکرد و میگفت۴ ریال و ۲۰ شاهی *پیرزن میگفت نمیشه ۶ ریال بخرید؟* مسگران میگفتندخیر مادر، برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد. پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید و همه همین قیمت را می دادند. *بالاخره به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود.* مسگر به کار خود مشغول بود که پیرزن گفت: این دیگ را برای فروش آوردم به ۶ ریال می فروشم ، خرید دارید؟ *مسگر پرسید چرا به ۶ ریال؟؟؟* پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت: پسری مریض دارم، دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن ۶ ریال می شود! مسگر دیگ را گرفت و گفت: این دیگ سالم و بسیار قیمتی است. حیف است بفروشی، *امّا اگر مُصر هستی من آنرا به ۲۵ ریال می خرم!!!* پیر زن گفت مرا مسخره می کنی؟! مسگر گفت ابدا" دیگ را گرفت و ۲۵ ریال در دست پیرزن گذاشت!!! پیرزن که شدیداشگفت زده شده بوددعا کنان دکان مسگر را ترک و دوان دوان راهی خانه خود شد. *نصراله سیچونی گفت* من که ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات فراموشم شده بود، در دکان مسگر خزیدم و گفتم : عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی؟!!! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از ۴ ریال و ۲۰ شاهی ندادند *آنگاه تو به ۲۵ ریال میخری؟!!!* مسگر پیر گفت من دیگ نخریدم!!! *من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد، پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند، پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد، من دیگ نخریدم...* از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که *ندایی با صدای بلند گفت:* *با چله گرفتن و عبادت کردن کسی به دیدارما نخواهد آمد!!!* *دست افتاده ای را بگیر و بلند کن، ما خود به دیدار تو خواهیم امد* گربرسرنفس خودامیری مردی گربردگران خرده نگیری مردی مردی نبود فتاده را پای زدن *گر دست فتاده ای بگیری مردی* 🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇🍇
معجزه ای از امام باقر علیه السلام 💕💕جابر جعفی می‌گوید: من همراه امام باقر علیه السلام عازم حج شدیم؛ ناگهان پرنده ای شبیه کبوتر آمد و بر چوبه محملش نشست و شروع به خواندن کرد! من رفتم که آن را بگیرم که حضرت با فریاد به من فرمود: صبر کن ای جابر! این به ما اهل بیت پناه آورده! پرسیدم: از چه چیزی به شما شکایت نمود؟ فرمود: به من شکایت کرد که از سه سال پیش در این کوه تخم می‌گذارد و ماری می‌آید و جوجه هایش را می‌خورد. از من خواست از خدا بخواهم مار را بکشد. من دعا کردم و خدا آن مار را کشت. سپس راه افتادیم تا نزدیک سحر شد؛ حضرت به من فرمود: ای جابر پیاده شو! من پیاده شدم و زمام شتر را گرفتم. حضرت نیز پیاده شد و به سمتی رفت و از راه فاصله گرفت. سپس به باغی رملی در زمین رسید و شروع کرد شن‌ها را به چپ و راست می‌زد و عرضه می‌داشت: خدایا! ما را آب بده و پاکمان فرما. ناگهان سنگی سفید در بین شن‌ها آشکار شد. حضرت آن را از جا در آورد و چشمه آب سفید و زلالی برایش جوشید و وضو ساخت و ما از آن نوشیدیم. سپس به راه افتادیم و نزدیک روستا و نخلستانی صبح کردیم. امام باقر علیه السلام نخل خشکی را که آنجا بود قصد کرد و به آن نزدیک شد و فرمود: ای نخل! ما را از آنچه خدا در تو آفریده طعام بده! من دیدم نخل خم شد تا جایی که ما دستمان به میوه آن می‌رسید و از آن خوردیم. ناگهان مرد عربی گفت: ساحری مثل امروز ندیده بودم! امام باقر علیه السلام فرمود: ای مرد عرب! بر ما اهل بیت دروغ مبند که هیچ ساحر و کاهنی از ما نیست. لکن به ما علم نام‌هایی از نام‌های خدای تعالی داده شده که با آن نام‌ها از خدا مسألت می‌کنیم و به ما عطا می‌شود و دعا می‌کنیم و اجابت می‌شویم. 📗الخرائج و الجرائح،ص۲۳۱ 📘بحارالانوار، ج۴۶،ص۲۴۸،ح۳۸ 💞🤲اللهم عجل لولیک الفرج
🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ✍️ همسر یک طلبه پیرامون ترور چند طلبه در حرم مطهر حضرت رضا(علیه السلام) ✅ این را می‌دانید و شنیده‌اید که توی هر صنفی آدم خوب و بد هست. اما اینجا توی صنف تنها جایی‌ست که همه اعضا را به کردار آدم بده می‌شناسند و با دست نشانش می‌دهند. 📚 در سال‌های دور روایت های زیادی از کتک‌زدن و شکنجه‌کردن بچه‌ها در دیده‌ایم و شنیده‌ایم اما هیچ کس این صنف را به گری نمی‌شناسند. 👨🏻‍🎓 وقتی کسی می گوید که پدرش بوده، هیچ‌کس به خنده نمی‌گوید: «عه! بابای شما هم ترکه به دست بوده؟» 🧑🏻‍⚕ توی این سال‌ها بارها و بارها از زیر میزی گرفتن برخی ها، بی‌اخلاقی برخی پرستارها، روابط پیچیده و غیر اخلاقی برخی ها، کم‌فروشی کارخانه‌دارها، رشوه‌گیری برخی قاضی‌ها و... شنیده‌ایم. اما هیچ کدام را مطلقا نمی بینیم. ✴️ هنوز هم پزشک‌ها، پرستارها، قاضی‌ها و معلم‌ها و هستند و ما تشخیص می‌دهد که باید برای عده‌ای واژه استثنا را استفاده کرد. ‼️ اما اینجا، توی صنف ما همه به پای هم می‌سوزند. اگر خبر فلان نماینده مجلس و خورد و بردهایش بپیچد، از فرداش نگاه مردم روی قبای زمستانه همسر من سنگینی می‌کند. اگر گران شود، روغن نایاب و جوجه‌های یک روزه را در دارقوزآباد زنده زنده دفن کنند...شوهرم در بقالی باید به ده نفر پاسخ بگوید. چرا؟ چون هم‌لباس اوست. 🔰 فرقی نمی‌کند که ما از آقای رئیس‌جمهور چقدر باشد، اینکه گرانی بنزین اول از همه کمر نحیف ما را می‌شکند، اینکه ما مدت‌هاست رنگ گوشت قرمز را ندیده‌ایم، مهم نیست. مردم به است و چشم فقط لباس را می‌بیند. 💔 خانواده فشار زیادی را تحمل می‌کنند. این را فقط از تجربه زیسته خودم نمی‌گویم. ده سال است که دارم کنار طلبه‌های زیادی زندگی می‌کنم. محرومیت‌ها، سختی‌های زندگی، که گاهی تا اندرونی خانواده خودشان هم حضور دارد، ناامنی اجتماعی که گاهی از کودکی تجربه‌اش می کنند. ❓شما از چهارتا فرزند طلبه بپرسید که کجای زندگی‌اش بخاطر لباس پدرش خورده. اول از همه ! اگر بچه کند، معاون مدرسه گوشش را می‌کشد و می‌گوید: «بچه آخونده دیگه.» ‼️ اگر خوب درس نخواند، اگر توی با هم کلاسی بخواهد حقش را بگیرد. محال است توی جمعی بنشیند و یک بامزه‌ای پیدا نشود که با نیشخند بپرسد: «تو ام می‌خوای عین بابات بشی؟!» یک طور پلشت‌واری به بچه‌ات از همان اول می‌فهمانند که پدرش چه جایگاه دوست نداشتنی‌ای دارد. ⚠️ نتیجه‌ی محرومیت‌ها، نان و پنیر سق زدن‌ها، دوری‌کشیدن‌ها از بستگان و زندگی در هر روستای دور افتاده‌ای برای ما جز برچسب، و نگاه‌های سنگین نیست. ‼️ حواس همه نکته‌سنج‌های عالم که شغلشان توجه به جزئیاتی‌ست که دیگران نمی‌بینند، به همه چیز هست. الا اینکه و و بچه‌هایش هستند. ما هیچ کجای دسته‌بندی اخلاقی انسانی تربیتی آنها جایی نداریم. همین حالا که دارید این مطلب را می‌خوانید همه دارند توی توییتر و اینستا به هم تذکر می‌دهند که حواستان به جمعیت باشد که این وسط هیچ کاره‌اند. ⛔️ مراقب باشید مبادا صرفا بخاطر ضارب اتفاق دیروز، رفتارتان با این عزیزان عوض شود. خیلی هم خوب. من هم همین نظر را دارم. اما دلم می‌خواست یک نفر از همین‌ها که دینشان است، درباره آن سه نفر که با زبان در خون خودشان غلطیدند و خانواده هاشان که با خون دل کردند، حرف بزند. از دختر هشت ساله شهید اصلانی که نمی‌دانم توی دل کوچک تبدارش چه کربلایی ست... 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂