eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
785 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
10 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆 🔴 اخلاق، سرآمد همه علوم 🔸 بو علی بن سینا هنوز به سن ۲۰ سالگی نرسیده بود كه علوم زمان خود را فرا گرفت و در علوم الهی، طبیعی، ریاضی و دینی زمان خود سرآمد عصر شد. 🔸روزی به مجلس درس ابو علی بن مسكویه، دانشمند معروف آن زمان حاضر شد. 🔸با كمال غرور، گردویی را به جلوی ابن مسكویه افكند و گفت: مساحت سطح این را تعیین كن. 🔹ابن مسكویه جزوه‌هایی از یك كتاب كه در علم اخلاق و تربیت نوشته بود (كتاب طهارت الاعراق)، به جلوی ابن سینا گذاشت و گفت: تو نخست اخلاق خود را اصلاح كن تا من مساحت سطح گردو را تعیین كنم، تو به اصلاح اخلاق خود محتاج‌تری از من به تعیین مساحت سطح گردو. 🔸 بوعلی از این گفتار شرمسار شد و این جمله راهنمای اخلاقی او در همه عمرش قرار گرفت. 🎋🎋🎋🎋🎋🎋🎋🎋
✨✨حضرت ابوطالب علیه السلام عبد مَناف بْن عَبْدُالْمُطّلب بن هاشم معروف به ابوطالب پدر امام علی(ع)، عموی پیامبر اسلام(ص) و از بزرگان مکه و طایفه بنی‌هاشم بود. او در دوره کوتاهی منصب سقایة الحاج را بر عهده داشت و پس از وفات پدرش عبدالمطلب، سرپرست برادرزاده‌اش محمد(ص) بود و در ماجرای رسالت پیامبر(ص) از او حمایت کرد. زادروز۳۵ سال پیش از ولادت پیامبر اسلام(ص)درگذشت۲۶ رجب سال دهم بعثت (عام الحزن) آرامگاه قبرستان حجون، مکه محل زندگی مکه تبارقریش شناخته‌شده برای مسلمانان نقش‌های برجسته از بزرگان مکه و طایفه بنی هاشم دین اسلام خویشاوندان محمد بن عبدالله (برادرزاده) علی بن ابی طالب (فرزند) فاطمه بنت اسد (همسر) جعفر طیار (فرزند) ایمان ابوطالب به اسلام، از موارد مورد بحث‌ بین شیعه و برخی از اهل سنت بوده است. استدلال‌های تاریخی و روایی بسیاری مبنی بر مسلمان‌بودن و ایمان او به پیامبر اسلام وجود دارد. اشعار و قصایدی به ابوطالب نسبت داده شده که در دیوان او جمع‌آوری شده است. او در ۲۶ رجب از سال دهم بعثت درگذشت و در قبرستان حجون به خاک سپرده شد. 🏴🏴🏴
✨✨تبارنامه نسب‌شناسان، نام و نسب ابوطالب را عبد مناف بن عبدالمطّلب بن هاشم بن عبد مناف بن قُصی بن کلاب ثبت کرده‌اند. کنیه‌اش ابوطالب بود و با این عنوان شهرت داشت.ابن عنبه گزارشی که ابوطالب را عمران نامیده‌ است، روایت ضعیفی می‌شمارد. ابوطالب ۳۵ سال پیش از ولادت پیامبر اسلام(ص) به دنیا آمد. پدرش عبدالمطلب، جدّ پیامبر(ص) است که به گفته برخی تاریخ‌نگاران، همه قبایل عرب او را به بزرگی و تبلیغ آیین توحیدی ابراهیم(ع) می‌شناختند. مادرش فاطمه دختر عمرو بن عائذ مخزومی است.ابوطالب و عبدالله، پدر پیامبر (ص)، برادران پدری و مادری بودند. همسر و فرزندان ابوطالب از همسر خود فاطمه بنت اسد چهار پسر داشت که به ترتیب سن عبارت‌اند از: طالب، عقیل،‌ جعفر و علی(ع). در منابع ام هانی (فاخِته) و جُمانَه نیز به عنوان دختران وی نام برده شده‌اند.در برخی منابع برای او دختر دیگری به نام رَیطَه (أسماء) نیز ذکر شده است. گفته شده وی فرزند دیگری به نام «طُلَیق» از همسری به اسم «عَلَّه» داشت. 🍂🍂🍂🍂
✨✨سرپرستی پیامبر(ص) ابوطالب، به سفارش پدرش، کفالت محمد(ص)، برادرزاده هشت‌‌ساله‌اش را بر عهده گرفت.ابن شهرآشوب می‌گوید: عبدالمطلب هنگام مرگ، ابوطالب را طلبید و گفت: ای پسرم! تو به خوبی شدت علاقه و محبت مرا نسبت به محمد دانسته‌ای، اکنون چگونه وصیت مرا درباره او عملی خواهی کرد؟ ابوطالب پاسخ گفت: مرا به محمد سفارش نکن که او پسر من و برادرزاده من است. چون عبدالمطلب از دنیا رفت، ابوطالب، محمد را بر خود و همه خاندانش در خوراک و پوشاک مقدم می‌داشت. ابن هشام نیز می‌نویسد: وی توجهی ویژه به محمد داشت و بیش از فرزندانش به او محبت و نیکی می‌ورزید. بهترین غذا را برای وی فراهم می‌ساخت و بسترش را در کنار بستر خود قرار می‌داد و می‌کوشید همواره او را همراه خود داشته باشد.ابوطالب همیشه هنگام غذا خوردن به فرزندان خود می‌گفت: صبر کنید تا پسرم (محمد) بیاید. 🍂🍂🍂🍂
✨✨حمایت از پیامبر(ص) نمونه‌ای از اشعار ابوطالب أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّا وَجَدْنَا مُحَمَّدًا نَبِیا کمُوسَی خُطَّ فِی أَوَّلِ الْکتُبِ وَأَنَّ عَلَیهِ فِی الْعِبَادِ مَحَبَّةً وَلَا خَیرَ مِمَّنْ خَصَّهُ اللَّهُ بِالْحُبِّ آیا نمی‌دانید که ما او (محمد) را مانند موسی پیامبر یافته‌ایم و نام و نشان او در کتاب‌های آسمانی قید گردیده است، و بندگان خدا محبت مخصوصی به وی دارند، و هیچ شخصی برتر نیست از کسی که خدا او را به محبت ویژه خود اختصاص داده است گزارش‌های تاریخی از حمایت‌های بی‌دریغ ابوطالب از رسول اکرم(ص) در برابر فشارها و تهدیدهای قریش نسبت به پیامبر(ص) حکایت دارد. وی با آنکه در زمان بعثت رسول خدا(ص) ۷۵ سال داشت، با وی در انجام رسالتش همراه شد و در دیدارها و گفتگوهایش با سران قریش، رسما حمایت خویش را از او اعلام کرد.به گفته یعقوبی این حمایت تا آنجا بود که ابوطالب و همسرش بسان پدر و مادر محمد(ص) گردیدند. قریش به ابوطالب پیشنهاد داد عماره بن ولید مخزومی را که جوانی زیبا و قوی بود، به عنوان فرزند خوانده بگیرد و در مقابل پیامبر را به آنان تحویل دهد؛ اما ابوطالب پیشنهاد آنان را نپذیرفت و آنان را سرزنش کرد. پیامبر(ص) در روز وفات ابوطالب فرمود: تا زمانی که ابوطالب زنده بود قریش از من واهمه داشت.شیخ مفید روایت می‌کند هنگام درگذشت ابوطالب، جبرئیل بر پیامبر نازل گردید و به ایشان گفت: از مکه خارج شو که یاوری در این شهر نداری. 🍂🍂🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.🌹چه مبارک سحری بود ✨و چه فرخنده شبی 🌹که نبی شد پسر آمنه، ✨ماه عربی 🌹بعثتی کرد که ابلیس طمع کرد ✨ به عفو 🌹رحمتی کرد که خاموش شود ✨هر غضبی بر مسلمین جهان مبارک❣ ╚════.🍃.═╝
✍ آیت الله مجتهدی (ره) : 🌼حدیث داریم قلب هایمان به ده دلیل مرده است ، و باعث شده دعاهایمان مستجاب نشود : اول: خدا را شناختیم، ولیکن حقش را ادا نکردیم. دوم: گمان بردیم که پیامبر خدا (ص) رو دوست داریم، سپس سنتش را ترک نمودیم. سوم: قرأن را قرائت کردیم، ولی بدان عمل نکردیم. چهارم: نعمت خدا را خوردیم، ولی شکرش را بجا نیاوردیم. پنجم: گفتیم شیطان دشمن ماست، ولی با او در امور توافق کردیم. ششم: گفتیم بهشت حق است، ولی برای رسیدن به آن کوشش نکردیم. هفتم: گفتیم جهنم حق است، ولی از آن نگریختیم. هشتم: دانستیم مرگ حق است، اما برای آن آماده نشدیم. نهم: به عیب مردم مشغول گشتیم، و عیب خویش را فراموش کردیم. دهم: مردگانمان را دفن کردیم، ولی عبرت نگرفتیم. حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://chat.whatsapp.com/F4uysRoeHwsDzPMvfKAxFH https://eitaa.com/darolsadeghiyon
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
💠 حكايت مسلمان شدن مرتاض کافر به دست امام کاظم(ع) ✍️كسى به مدينه آمد و به مردم مدينه گفت: من مى‌ توانم خبرهايى از زندگى شما بدهم. كسانى كه با او در ارتباط بودند، از او خبر مى‌ خواستند و او خبر مى ‌داد و درست مى ‌گفت. اين موضوع را به خدمت مبارك موسى بن جعفر عليهما السلام اطلاع دادند كه: شخص بى‌ دين و غير مسلمانى به مدينه آمده و از امور ما خبر مى‌ دهد. حضرت با او ملاقات كردند و در حضور مردم فرمودند: چه كار كرده ‌ا‌ى كه به اين حال رسيده ‌اى كه به پنهان راه پيدا كرده‌ اى؟ به حضرت عرض كرد: خيلى چيزها را مى ‌خواستم، با خواسته‌ هايم مخالفت كردم و در مقابل خواسته‌ هاى خودم، صبر كردم و آن خواسته ‌ها را دنبال نكردم، اگر چه تلخ و سخت بود. حضرت فرمودند: درست است كه چنين دانشى در محدوده رياضت ‌هاى نفسى و مخالفت با خواهش ‌ها نصيب تو شده است. اين مسأله درستى است؛ چون خداى مهربان در اين عالم نيز اجر خوبى احدى را ضايع نمى‌ كند، و لو با خدا نبوده، مخالف خدا باشند و خدا را قبول نداشته باشند. موسى بن جعفر عليهماالسلام به آن شخص پيشگو فرمود: در مقابل رياضت ‌ها و صبرى كه كردى، حق است كه چنين پاداشى را به تو بدهند. آيا علاقه دارى مسلمان شوى؟ گفت: نه، هيچ علاقه‌ اى به مسلمان شدن ندارم، فرمود: با خواهش نفس مخالفت كن و مسلمان شو، تو كه تمرين مخالفت با هواى نفس دارى، باطن تو مى‌ گويد مسلمان نشو، با اين باطن جهاد كن و مسلمان شو. گفت: چشم. به دست موسى بن جعفر عليهماالسلام مسلمان شد. چند روزى كه آداب اسلام را ياد گرفت، كسى آمد به او گفت: يكى از آن خبرها را از زندگى من به من بده. هر چه فكر كرد، ديد هيچ خبرى نزد او نيست. به درب خانه موسى بن جعفر عليهماالسلام آمد و در زد، گفت: يابن رسول الله! آن زمانى كه بى ‌دين بودم، مى ‌توانستم خبر از آينده بدهم، اما اكنون كه ديندار شده‌ ام، خبرى نمى‌ توانم بدهم، پس مزد اين ديندارى ما چه شد؟ حضرت فرمود: دنيا گنجايش مزد مسلمان شدن تو را ندارد، پاداشى كه مى ‌خواهند به تو بدهند، در اين دنيا نمى ‌توان به تو داد. گفت: صبر مى ‌كنم تا در قيامت، پاداش مسلمان شدنم را از پروردگار عالم بگيرم. 📚برگرفته از کتاب صبر از ديدگاه اسلام نوشته استاد حسین انصاریان حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://chat.whatsapp.com/F4uysRoeHwsDzPMvfKAxFH https://eitaa.com/darolsadeghiyon
"اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم" حسن بن راشد نقل کرده که به امام جعفر صادق علیه السلام عرض کردم: «آیا غیر از اعیاد مشهوره، عید دیگری نیز هست؟» فرمود : شریف ترین و کامل تر از همه آن ها روزی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله مبعوث گردید. عرض کردم: «آن روز، کدام روز بود؟» فرمود: «آن روز شنبه بیست و هفتم ماه رجب بود.» عرض کردم: «در آن روز، چه عملی باید به جای آورد؟» فرمود: روزه می گیری و بسیار بر محمد و آل محمد می فرستی. منبع: کافی،ج 4،ص 149 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌾🌸عید بزرگ مبعث مبارک باد🌸 🌾🌸اَللّهُمَ 🌾🌸صَلَّ 🌾🌸عَلی 🌾🌸مُحَمَّدٍ 🌾🌸وَآلِ 🌾🌸 مُحَمَّد 🌾🌸وَعَجِّل 🌾🌸فَرَجَهُم 🌾🌸وَ اَهلِک 🌾🌸عَدُوَّهُم... 🌾🌸 اَللّهُــــمَّ 🌾🌸عَجـِّل لِوَلیِّکَ 🌾🌸الفَـرَج 🌾🌸عید بزرگ مبعث مبارک باد🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم   پیامبر اکرم قبل از بعثت با اینکه در محیط بت پرستی بود ولی به بت ها تعظیم نکرد و پیوسته خدای یگانه را می پرستید. او در طول سال یک ماه را به غار حرا می رفت و با خدای یکتا راز و نیاز می نمود تا این که در 27 رجب المرجب و هنگامی که چهل سال داشت در غار حراء به پیامبری رسید. یک روز که پیامبر در غار حراء مشغول عبادت بود، جبرئیل آمد و گفت؛ ای محمّد بخوان! محمّد در جواب گفت؛ چه بخوانم، جبرئیل او را در آغوش گرفت و فشرد. بار دیگر جبرئیل گفت؛ بخوان! پیامبر صلی الله علیه و آله همان جواب را تکرار کرد و باز نیز جبرئیل او را در آغوش گرفت. در بار سوم گفت؛ «إقرأ باسم ربک الذی خلق» این جمله را گفت و از دیده پیامبر صلی الله علیه و آله پنهان شد. رسول خدا که با دریافت نخستین اشعه وحی سخت خسته شده بود به سراغ خدیجه آمد و فرمود؛ مرا بپوشان و جامه ای بر روی من بینداز تا استراحت کنم. بعد از آنکه کمی استراحت کرد، ماجرا را برای خدیجه همسرش تعریف نمود. همسر با وفای پیامبر با شنیدن این سخنان رو به پیامبر کرد و گفت؛ بشارت باد تو را و دل خوش دار و ثابت قدم باش، سوگند به کسی که جان خدیجه در دست اوست، من ایمان و باور راسخ دارم که تو پیامبر این امت هستی. سپس شتابان نزد پسر عموی خویش «ورقة بن نوفل» که کتب آسمانی را خوانده و از تورات و انجیل مطالبی را می دانست، رفت و به او گفت؛ شوهرم می گوید که جبرئیل بر او نازل گشته و سپس داستان آن حضرت را برای ورقة بازگو کرد. ورقة با شنیدن سخنان خدیجه گفت؛ قدّوس، قدّوس. سوگند به کسی که جان ورقه به دست اوست، ای خدیجه اگر راست گفته باشی، جبرئیل همان ناموس اعظم که خدمت موسی علیه السلام می آمد به حضور محمّد صلی الله علیه و آله رسیده است و او پیامبر این امت است و خدیجه با شنیدن این خبر، شادمان و با دلی سرشار از عشق و علاقه به پیامبر به خانه بازگشت. بدین ترتیب آخرین پیامبر الهی مأمریت یافت تا مردم جهان را به دین توحید و یکتاپرستی که همان اسلام است، دعوت کند. اولین مردی که به او ایمان آورد علی بن ابی طالب علیه السلام بود که در خانه پیامبر صلی الله علیه و آله زندگی می کرد و اولین زنی که اسلام آورد خدیجه همسرش بود. و مدتی این دو نفر با آن حضرت نماز می خواندند در حالیکه هنوز دیگران در کفر می زیستند و پس از چندی عده کمی از مردم ایمان آوردند آری، پس از بعثت، پیامبر مأمور دعوت و تبلیغ مردم شد. مأموریتی که در آغاز کار داشت این بود که دعوت، به طور پنهانی و مخفیانه انجام شود. در سه سال نخست، پیامبر مردم را بصورت پنهانی به دین مبین اسلام دعوت نمود. زیرا که هنوز عربستان آمادگی پذیرش دین جدید را نداشت.   منتهی الامال، شیخ عباس قمی، ص 69؛ قصه های قرآن، رضوی، ص 555 و 556.1 - الغدیر، ج 3، ص 237؛ قصه های قرآن، رضوی، ص 557 تاریخ انبیاء (از آدم خلیفة اللّه (ع) تا خاتم رسول اللّه (ص))395-396 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸 آقاسیدعلی از برکات بعثت است‼️ 🔻 خبر آمد که امروز بنا به امر رهبر عزیز انقلاب همایش تجلیل از شخصیت ایشان لغو شد ؛ این از نجابت ولی است اما این نجابت دلیل نمیشود که امروز بعد از سخنرانی بسیار حکیمانه معظم له در تبیین اسلام سیاسی و بهره گیری بی نظیر ایشان از آیات متفاوت قران، دوباره به رغم مدعیانی که منع عشق میکنندسجده شکر به پاس داشتن وجود نازنین چنین رهبری بجا نیاورم... 🌱 در عید مبعث به عنوان یک مدعی شاگرد مکتب اسلام و انقلاب ، بعد از استماع سخنان امروز معظم له که همزمان با سفر پاپ به عراق در حقیقت یک درسنامه ی "اسلام سیاسی و ولایت فقیه" بود با صدای بلند فریاد بزنم: سیدعلی حسینی خامنه ای خود از برکات بی نظیر بعثت است. 🌱 درود خدا بر حاج قاسم عزیز که امروز دوباره شیرینی شهد کلامش در کام ما تازه شد ؛ چه زیبا فرمود: "خداوندا ! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه‌ای عزیز ــ که جانم فدای جان او باد ــ قرار دادی." 🌱 خدایا وجود نازنینش از گزند حسود و عنود در امان باد... 🎋🌸🎋🌸🎋🌸🎋🌸🎋🌸🎋
🌺🍃سؤال: چرا برخی از نعمت های بهشتی مثل حور العین فقط برای مردان ذکر شده است؟ 🌺🍃جواب: اولاً: «حورالعین» اختصاص به مردان ندارد؛ زیرا «حور» جمع‏ «حوراء» و «احور» به کسى گفته مى‏ شود که سیاهى چشمش کاملًا مشکى، و سفیدى آن کاملًا شفاف باشد، و یا به طور کلى کنایه از جمال و زیبایى کامل است؛ چرا که زیبایى بیش از هر چیز در چشم انسان تجلى مى‏ کند، و به این ترتیب، کلمه‏ «حور» بر مذکر و مونث هر دو اطلاق مى ‏شود، و مفهوم گسترده‏ اى دارد که همه همسران‏ بهشتى‏ را شامل مى‏ شود؛ همسران زن براى مردان با ایمان و همسران مرد براى زنان‏ مومن. 🌺🍃بنابراین، «حورالعین» اختصاص به مردان ندارد، چنانکه سایر نعمت هایی که در قرآن آمده اختصاص به کسی ندارد. چرا که طبق آیات قرآن، برای بهشتیان هرگونه لذتی که بخواهند فراهم است. 🌺🍃قرآن کریم می فرماید: "و در آن (بهشت) آنچه دلها مى‏خواهد و چشمها از آن لذت مى‏برد موجود است و شما هميشه در آن خواهيد ماند." (سوره زخرف، آیه71) 🌺🍃ثانیاً: همسران مومن انسانها که بهشتی شده اند به مراتب از حورالعین زیباتر و جذّاب تر هستند و تمایل به همنشینی با آنها بیشتر از حوریان بهشتی است. ضمن اینکه یکی از بزرگترین سعادتهای زنان و مردان مومن این است که باهم بهشتی شوند؛ در چنین صورتی هیچ لذّتی بالاتر از همنشینی با همسران مومن دنیوی نیست. 🌺🍃ثالثاً: از آنجا که زنان شرم و حیای زیادی دارند به همین علت خداوند آنها را با چیزی که از آن شرم و حیا دارند به بهشت تشویق نمی کند. در حقیقت خداوند هر کسی را به اموری که به آن اهمیت می دهد تشویق کرده تا انگیزه ای برای عبادت و بندگی او باشد؛ مردان چون بیشتر از زنان به زیبایی همسر توجه دارند، آنها را به زنان زیبا وعده داده و برای زنان، لباس حریر و جواهرات وعده داده شده، که مردان خیلی به آن اهمیت نمی دهند. 🌺🍃باید توجه داشت که نعمتهای مادی بهشت برای مؤمنان معمولی بسیار ارزشمند هستند اما برای مؤمنانی که از درجات بالای ایمان برخوردارند بالاترین نعمت بهشتی رضوان الهی و خشنودی خداوند و حضور در محضر خداوند متعال است. 🌺🍃قرآن کریم در این زمینه می فرماید: "خداوند به مردان و زنان باايمان، باغهايى از بهشت وعده داده كه نهرها از زير درختانش جارى است جاودانه در آن خواهند ماند و مسكن‏هاى پاكيزه‏اى در بهشتهاى جاودان (نصيب آنها ساخته) و (خشنودى و) رضاى خدا، (از همه اينها) برتر است و پيروزى بزرگ، همين است!" (سوره توبه، آیه 72) 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🟢 نمونه‌ای از رفتار اخلاقی پیامبر(ص)؛ نه تنها «عفو»، بلکه «صفح» 🌹 ۲۷ رجب، سالروز مبعث مبارک حضرت خاتم‌الانبیاء(ص) تهنیت باد! 🔸انَس بن مالک در خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله خدمت می‌کرد. می‌گوید رسول اکرم(ص) در بسیاری از اوقات روزه می‏‌گرفتند و بعد هم غذای بسیار ساده‌ای، چه هنگام سحر و چه افطار می‌خوردند و معمولًا افطاری ایشان یک مقدار شیر بود که من تهیه می‌کردم. یک شب که ایشان با عده‌ای از صحابه بودند خیلی دیر به منزل آمدند، آن قدر دیر که من خیال کردم ایشان در منزل یکی از اصحاب افطار کرده‌اند. 🔹 من هم شیر را خودم خوردم وبعد هم رفتم و خوابیدم. وقتی که رسول اکرم(ص) آمدند حس کردم که ایشان هنوز افطار نکرده‌اند (ظاهراً انس بن مالک از کسی پرسید که آیا رسول اکرم صلی الله علیه و آله امشب جایی مهمان بودند و او گفت نه). هیچ چیز دیگری هم در دسترس نبود. رفتم و خودم را مخفی کردم. ایشان وقتی دیدند چیزی موجود نیست رفتند و خوابیدند. انس که خود قصه را بازگو کرده است و نه رسول اکرم، می‌گوید: رسول اکرم(ص) تا زنده بودند چیزی در این مورد به روی من نیاوردند. 🔸این را می‌گویند صفح. قرآن می‌فرماید عفو کنید و صفح کنید.‏ صفح با عفو تفاوت دارد. وقتی کسی کار خطایی می‌کند هم استحقاق معاقبه و مجازات دارد و هم استحقاق ملامت. عفو، گذشت از مجازات است ولی صفح یک درجه بالاتر است. صفح این است که انسان نه تنها آن مجازات معمول را انجام نمی‌دهد بلکه اصلًا نامش را هم نمی‌برد، به روی طرف هم نمی‌آورد، اسمش را هم نمی‌برد و لهذا اولیاءالله همیشه مقامی بالاتر از عفو دارند یعنی عفو آنها به‌صورت صفح است. 📗 استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج۷، ص۲۰۴
📕 📙این داستان:"افشای راز پادشاه" پادشاهی با وزیر و سرداران و نزدیکانش به شکار می رفت... همین که آن ها به میان دشت رسیدند پادشاه به یکی از همراهانش به نام جاهد گفت: جاهد حاضری با من مسابقه اسب سواری بدهی؟ جاهد پذیرفت و لحظه ای بعد اسب هایشان را چهار نعل به جلو تاختند تا از همراهانشان دور شدند. در این هنگام پادشاه به جاهد گفت: هدف من اسب سواری نبود، می خواستم رازی را با تو در میان بگذارم، فقط یادت باشد که نباید این راز را با کسی در میان بگذاری!! جاهد گفت: به من اطمینان داشته باش ای پادشاه.! پادشاه گفت: من حس می کنم برادرم می خواهد مرا نابود کند و به جای من بنشیند. از تو می خواهم شبانه روز مواظب او باشی و کوچکترین حرکتش را به من خبر بدهی. جاهد گفت: اطاعت می کنم سرور من. دو سه ماه گذشت و سر انجام یک روز جاهد همه چیز را برای برادر پادشاه گفت و از او خواست مواظب خودش باشد... برادر پادشاه از جاهد تشکر کرد و پس از مدتی پادشاه مرد و برادرش به جای او نشست... جاهد بسیار خوشحال شد و یقین کرد که پادشاه جدید مقام مهمی به او می دهد. اما پادشاه جدید در همان نخستین روز حکومت، جاهد را خواست و دستور کشتن او را داد.! جاهد وحشت زده گفت: ای پادشاه من که گناهی ندارم، من به تو خدمت بزرگی کردم و راز مهمی را برایت گفتم.! پادشاه جدید گفت: تو گناه بزرگی کرده‌ای و آن فاش کردن راز برادرم است، من به کسی که یک راز را فاش کند، نمی‌توانم اطمینان کنم و یقین دارم تو روزی رازهای مرا هم فاش می کنی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🌺 ، 🔸 توکل به خدا چون راه رفتن روی سیم شل است ...تردید و ترس سبب می شود که تعادل و توازن را از دست بدهید و به ورطه تنگدستی و محدودیت بیفتید ... البته اشکالی ندارد چون توکل به خدا نیز مانند سیرک بازی تمرین می خواهد . 🔸تا لحظه ای خواسته آدمی تحقق نیافته است نباید از آن با کسی سخن بگوید.شايد زمان آن فرا رسيده باشد كه كسـي ( يـا خودتان ) را بخاطر چيزي كه اتفاق افتاده و يا گفتـه شـده مـورد بـخشايـش قـرار دهــيد. 🔸اتفاقات و اشتباهات گذشته را پـذيرفته و فراموش كنيد. بدانيد كه نميـتوانيد زمان را بـه عـقب برگردانيد. 🔸شادمانی خود را با از ياد بردن نوميدي ها و شكستهای گذشته دوباره بدست آوريد. 🔸برای دشمن خود برکت بطلبید تا او را خلع سلاح کنید . از این طریق ، مهمات او را از چنگش می ربایید و تیرهای او را به برکات بدل می کنید . 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
✨﷽✨ 🌼تشرف به صلوات الهی ✍چون پیامبر (ص) یاد شود بسیار صلوات بر او فرستید . زیرا هرکس بر پیامبر (ص) یک صلوات فرستد، خدای بر او هزار صلوات فرستد به همراه هزار صف از فرشتگان، وهیچ آفریده ی خدا باقی نمی ماند مگر آنکه بر آن بنده صلوات می فرستد، برای این که خدا و فرشتگانش بر او صلوات فرستاده اند . پس هر که در این کار رغبت نکند، جاهل مغرور است و خدا و رسول و اهل بیتش از او بیزارند . حضرت صادق (ع) فرماید : هر که ده مرتبه بر محمد و آل محمد صلوات فرستد , خدای و فرشتگانش بر او صد مرتبه صلوات فرستند . و هر که بر محمد و آل محمد صد مرتبه صلوات فرستد، خدای و فرشتگانش هزار مرتبه بر او صلوات فرستند مگر نشنیده ای قول خداوند عزوجل را که فرماید : اوست کسی که خود و فرشتگانش بر شما صلوات می فرستند تا شما را از تاریکی ها به سوی روشنایی بیرون آورد، و به مومنان همواره مهربان و رحیم است 📚منابع : ۱- الکافی ج۲ ص ۴۹۲-۴۹۳-۴۹۵ ۲- جمال الاسبوع ص۱۵۶ ۳- مکارم الاخلاق ج ۲ص۸۷ ‌‌
✨﷽✨ ❤️خاطره‌ای جالب از دلیل مسلمان شدن یک کشیش مسیحی، از زبان آیت‌الله بهجت (ره) ✍ آن نصرانی که در زمان ما کشیش بوده، گفت: «کتابخانه سوریه دست من بود. عموم به اذن من، وقتی باز می‌کردم از این کتابخانه استفاده می‌کردند. یک اتاق خصوصی بود که کتاب‌های خصوصی در آن اتاق بود، هیچ‌کس را به آن راه نمی‌دادیم. فقط من خودم که رئیس آن کتابخانه بودم، اجازه داشتم که بروم. دیگران را اجازه نداشتم راه بدهم. [روزی] رفتم و تورات یا انجیلی را دیدم. دیدم روی یک اسمی، یک مومی گذاشته‌اند، یک شَمعه‌ای گذاشته‌اند [که نوشته بود:] «بعد از من، این پیغمبر است». هر طور بود، سعی کردم، این شمعه را بردارم، به‌طوری که زیرش هر چه هست، پاره نشود. خیلی‌خیلی زحمت کشیدم که این شمعه را بردارم. دیدم بله! همین حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ است ـ که آنها در لغت خودشان، حالا لغت عِبری است، سریانی است، چه هست، می‌گویند: مُدمُد ـ این سبب شد از برای اینکه من، اختیار کردم دین اسلام را». بعد هم که آمده بود، یک رساله‌هایی نوشت بر علیه تنصّر و تهوّد؛ نان مغفرت و نمی‌دانم چیزهایی که آنها دارند، همه بر خلاف دین است، از خودشان جعل کرده‌اند، اینها را هم در آنجا ذکر کرده است. بالأخره، بنده خودم هم آن جوان را دیدم ـ جوان بود شاید سی سال داشت ـ مسلمان شده بود. مسلمان شده بود و قبائح آنها و کارهای جعلی آنها را در رساله‌هایی علیه آنها نوشت. 📚 اردیبهشت١٣٨٨، درس فقه، کتاب جهاد ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
داستان کوتاه👌 روستایی فقیری که از تنگدستی و سختی معیشت جانش به لب رسیده بود، نزد کدخدای ده رفت و گفت: کدخدا فشار زندگی آنقدر مرا در تنگنا قرار داده که به فکر خودکشی افتاده ام. از روی زن و بچه‌هایم خجالت می کشم، زیرا حتی قادر به تامین نان خالی برای آنان نیستم. با زن، شش فرزند قد و نیم قد، مادر و خواهرم در یک اتاق کوچک مخروبه زندگی می کنیم، که با هر نم باران آب به داخل آن چکه می کند. این اتاق آنقدر کوچک است که شب وقتی چسبیده به هم در آن می خوابیم، پای یکی دو نفرمان از درگاه بیرون می ماند. دیگر ادامه این وضع برایم قابل تحمل نیست… پیش تو، که مقرب درگاه خدا هستی، آمده ام تا نزد او شفاعت کنی که گشایشی در وضع من و خانواده‌ام حاصل شود. کدخدا پرسید: از مال دنیا چه داری؟ روستایی گفت: همه دار و ندارم یک گاو، یک خر، دو بز، سه گوسفند، چهار مرغ و یک خروس است. کدخدا گفت: من به یک شرط به تو کمک می کنم و آن این است که قول بدهی هرچه گفتم انجام بدهی. روستایی که چاره‌ای نداشت، ناگزیر شرط را پذیرفت و قول داد…. کدخدا گفت: امشب وقتی خواستید بخوابید باید گاو را هم به داخل اتاق ببری. روستایی برآشفت که: من به تو گفتم که اتاق آنقدر کوچک است که حتی من و خانواده‌ام نیز در آن جا نمی گیریم. تو چگونه می خواهی که گاو را هم به اتاق ببرم؟! کدخدا گفت: فراموش نکن که قول داده‌ای هر چه گفتم انجام دهی وگرنه نباید از من انتظار کمک داشته باشی. صبح روز بعد، روستایی پریشان و نزار نزد کدخدا رفت و گفت: دیشب هیچ یک از ما نتوانستیم بخوابیم. سر و صدا و لگداندازی گاو خواب را به چشم همه ما حرام کرد. کدخدا یکبار دیگر قول روستایی را به او یادآوری کرد و گفت: امشب علاوه بر گاو، باید خر را نیز به داخل اتاق ببری. چند روز به این ترتیب گذشت و هر بار که روستایی برای شکایت از وضع خود نزد کدخدا می رفت، او دستور می داد که یکی دیگر از حیوانات را نیز به داخل اتاق ببرد تا این که همه حیوانات هم خانه روستایی و خانواده‌اش شدند! روز آخر روستایی با چشمانی گود افتاده، سراپای زخمی و لباس پاره نزد کدخدا رفت و گفت که واقعا ادامه این وضع برایش امکان پذیر نیست! کدخدا دستی به ریش خود کشید و گفت: دوره سختی‌ها به پایان رسیده و به زودی گشایشی که می خواستی حاصل خواهد شد. پس از آن به روستایی گفت که شب گاو را از اتاق بیرون بگذارد! ماجرا در جهت معکوس تکرار شد و هر روز که روستایی نزد کدخدا می رفت، این یک به او می گفت که یکی دیگر از حیوانات را از اتاق خارج کند تا این که آخرین حیوان، خروس نیز بیرون گذاشته شد.روز بعد وقتی روستایی نزد کدخدا رفت، کدخدا از وضع او سئوال کرد و روستایی گفت: خدا عمرت را دراز کند ، پس از مدتها، دیشب خواب راحتی کردیم. به راستی نمی دانم به چه زبانی از تو تشکر کنم. آه که چه راحت شدیم و این است حکایت حال و روز ما آدمها... حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://chat.whatsapp.com/F4uysRoeHwsDzPMvfKAxFH https://eitaa.com/darolsadeghiyon
🌹🍃 زن ها قلب خانه اند... 🔻زن ها اگر شاد باشند قلب خانه می تپد ... 🔻زن ها اگر موهایشان را شکل دهند ، اگر صورتشان را آرایش کنند ، اگر لباسهای شاد بپوشند زندگی در خانه جریان پیدا می کند... 🔻زن ها اگر کودک درونشان هنوز شیطنت کند ، اگر شوخی کنند ، بخندند ، همه اهل خانه را به زندگی نوید می دهند... 🔻اگر روزی زن خانه چشمهایش رنگ غم بدهد ، حرفهایش بوی گلایه و کسالت بدهد ، اگر ذره ای بی حوصله و نا امید به نظر برسد ، تمام اهل خانه را به غم کشیده است... 🏵آری زن بودن دشوار است ، زنان ارمغان آور شادی ، گذشت و خنده اند ✅ یادمان نرود قلب خانه باید بتپد... https://eitaa.com/Zanashuie_paedar
🔸گویند مردی بود منافق اما زنی داشت مومن و متدین. این زن تمام کارهایش را با "بسم الله" آغاز می‌کرد. شوهرش از توسل جستن او به این نام مبارک بسیار غضبناک می‌شد و سعی می‌کرد که او را از این عادت منصرف کند. 🔹روزی کیسه‌ای پر از طلا به زن داد تا آن را به عنوان امانت نگه دارد، زن آن را گرفت و با گفتن "بسم الله الرّحمن الرّحیم" در پارچه‌ای پیچید و با " بسم‌ الله " آن را در گوشه‌ای از خانه پنهان کرد، شوهرش مخفیانه آن طلا را دزدید و به دریا انداخت تا همسرش را محکوم و خجالت‌زده کند و "بسم الله" را بی‌ارزش جلوه دهد. 🔸وی بعد از این کار به مغازه خود رفت. در بین روز صیادی دو ماهی را برای فروش آورد، آن مرد ماهی‌ها را خرید و به منزل فرستاد تا زنش آن را برای نهار آماده سازد. زن وقتی شکم یکی از آن دو ماهی را پاره کرد دید همان کیسه طلا که پنهان کرده بود، درون شکم یکی از ماهی‌هاست آن را برداشت و با گفتن "بسم الله" در مکان اول خود گذاشت. 🔹شوهر به خانه برگشت و کیسه زر را طلب کرد. زن مومنه فورا با گفتن "بسم الله" از جای برخاست و کیسه زر را آورد شوهرش خیلی تعجب کرد و سجده شکر الهی را به جا آورد و از جمله مومنین و متقین شد. حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://chat.whatsapp.com/F4uysRoeHwsDzPMvfKAxFH https://eitaa.com/darolsadeghiyon
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
🔸امام علی علیه السلام: او(مهدی) به شما نشان خواهد داد که روش عادلانه چگونه است، و کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) که متروک مانده اند را زنده خواهد کرد. ،ص ١٩۶ ای شیعه ما! ما از اخبار و اوضاع شما شيعيان کاملا آگاهيم و چيزی از آن بر ما پوشيده نمی ماند. ‌ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌼🍃 ‌ 📚(بحارالأنوار، ج ۵۳، ج ۱۵۰)
🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🍀🍀🍀🍀 🍀🍀🍀 چند ویژگی پیامبر که کمترشنیده ایم یا کمتر به آن توجه داریم : 1 - اگر کودکان از او برای بازی دعوت می کردند ، می پذیرفت و با آنها مشغول بازی می شد . 2— اگر در مسجد ، گروهی مشغول گفتگو در باره مسائل مهم و گروهی مشغول عبادت بودند پیامبر به گروه اول میپیوست . 3— اگرفرد تهیدستی از پیامبر دعوت می کرد می پذیرفت . 4— با خدمتکار خانه مثل برادر بود ، هرگز به او تندی نکرد و هرگز حتی به او دستور نداد . 5— هزینه عطر پیامبر بیشتر از هزینه غذا ی اوبود . 6— چهره گشاده ، لبخند ، اخلاق خوش و بوی خوش ، از علائم اصلی پیامبر بود . 7— روزانه و شبانه بیش از ده بار دندانها رامسواک می کرد . 8— با همه افراد آنقدر گرم و صمیمی صحبت می کرد که گوئی دوست قدیمی اند . 9— نه فقط در بیرون خانه ، بلکه در داخل خانه هم به آراسته بودن و زیبا بودن اهمیت می داد . 10— از سوار شدن بر مَرکَب گران قیمت پرهیز میکرد. 11— همیشه درسلام کردن پیشقدم بود حتی در سلام کردن به خانم ها و بچه ها. 12—به حرف طرف مقابل خود خیلی خوب وبا دقت و حوصله گوش می کرد . 13 – به افراد غریب و بدون پشتیبان ، توجه خاص داشت و به کمک آنها می شتافت . 14— اگر کسی غایب بود سراغش را می گرفت و اگر بیمار بود به عیادت او می رفت . 15 – قرآن را با آهنگ بسیار خوش و لحن زیبا می خواند . 16— در کارهای خانه مثل جارو زدن ، به همسر کمک می کرد . 17— با هر فرد و گروه و قبیله ای از کافر یا غیر کافر و دوست و دشمن پیمان و قرار داد می بست به آن عهد وفادار بود . 18— دین را برای مردم آسان می خواست . 19— هرگز با همسر درشتی و تندی نکرد . 20— آنقدر مهمان نواز بود که خداوند در آیه ای به مردم فرمود پیامبر رااذیت نکنید . 21— شرم و حیائی بیشتر از یک دختر پانزده ساله داشت . 22— به رسم عرب به چشمان خود سرمه می کشید. 23— در حوادث سخت ، پناهگاه محکم مردم بود . 24— جلوی پای دختر خود فاطمه ، بلند می شد ، می ایستاد و دست او را می بوسید . 25—تا پایان عمر هرگاه نام خدیجه می آمد اشک در چشمانش حلقه می زد . 26— او محبوب خداوند بود و خداوند محبوب او . 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 متن نوشته حاج آقا شهیدی است.