eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
793 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
2هزار ویدیو
10 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ⚡️گردو فروش⚡️ ✍ﮐﺴﯽ ﺳﺮﺍﻍ ﮔﺮﺩﻭ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: می ﺷﻮﺩ همۀ ﮔﺮﺩﻭﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺭﺍﯾﮕﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯽ؟ ﮔﺮﺩﻭﻓﺮﻭﺵ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﻧﺪﺍﺩ. ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﯾﮏ ﮐﯿﻠﻮ ﮔﺮﺩﻭ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯽ؟ و ﺑﺎﺯ ﺑﺎ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺷﺪ. ﭘﺲ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺩﺳﺖ ﮐﻢ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﮔﺮﺩﻭﯼ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻫﯿﺪ. ﺍﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ بالاخره ﮔﺮﺩﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ. ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﮔﺮﺩﻭ ﮐﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﺑﺪﻫﯿﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﯾﮏ ﻋﺪﺩ ﺩﯾﮕﺮ ﮔﺮﺩﻭ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﮔﺮﺩﻭﯼ ﺳﻮﻡ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺑﮕﯿﺮﺩ. ﮔﺮﺩﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﮐﻪ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﮔﻔﺖ: ﺯﺭﻧﮕﯽ، ﺍﯾﻦ ﻃﻮﺭ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﯾﮑﯽ، ﯾﮑﯽ ﻫﻤﻪ ﯼ ﮔﺮﺩﻭﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺗﺼﺎﺣﺐ ﮐﻨﯽ؟ ﻣﺸﺘﺮﯼ ﺳﻤﺞ ﮔﻔﺖ : ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺩﺭﺳﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺪﻫﻢ. ﻋﻤﺮ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻧﯿﺰ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺳﺖ. ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﺮﻭﺵ، ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯽ. ﻭﻟﯽ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺭﺍ ﺑﯽ ﺗﻮﺟﻪ، ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﯽ ﻭ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﯿﺎﯼ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮﺕ ﺍﺯ ﮐﻒ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ ﻧﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﻧﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﯽ، پس تا میتوانی برای آخرتت توشه ای جمع کن و ﺍﺯ ﻟﺤﻈﻪ لحظه زندگیت ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮ که عمر آدمی بسیار کوتاه است. 🍃🍂🍂🍃🍂🍂🍃🍂🍂🍃
✨✨✨✨✨✨✨ سفارش علاّمه امينى مرحوم حجت الاسلام دكتر امينى چنين مى نويسد : پس از گذشت چهار سال از فوت مرحوم پدر بزرگوارم آيت اللّه علاّمه امينى نجفى يعنى سال يكهزار و 1394 ه-ق ، شب جمعه اى قبل از اذان صبح ايشان را در خواب ديدم . او را شاداب و خرسند يافتم . جلو رفته و پس از سلام و دست بوسى عرض كردم : پدر جان ! در آنجا چه علمى باعث سعادت و نجات شما گرديد؟ گفتند: چه مى گويى ؟ مجدّداً عرض كردم : آقاجان ! در آنجا كه اقامت داريد ، كدام عمل موجب نجات شما شد؟ كتاب الغدير... يا ساير تاءليفات ... يا تاءسيس و بنياد كتابخانه اميرالمؤ منين (ع) ؟پاسخ دادند: نمى دانم چه مى گويى . قدرى واضح تر و روشن تر بگو! گفتم : آقاجان ! شما اكنون از ميان ما رفته اید و به جهان ديگر منتقل شده ايد . در آنجا كه هستيد كدامين عمل باعث نجات شما گرديد از ميان صدها خدمت و كارهاى بزرگ علمى و دينى و مذهبى ؟ مرحوم علاّمه امينى فکری کردند. سپس فرمودند : فقط زيارت ابى عبداللّه الحسين (ع) . عرض كردم : شما مى دانيد اكنون رابطه بين ايران و عراق تيره و تار است و راه كربلا بسته . چه كنم ؟ فرمود: در مجالس و محافلى كه جهت عزادارى امام حسين عليه السلام برپا مى شود شركت كن . ثواب زيارت امام حسين (ع) را به تو مى دهند. سپس فرمودند: پسرجان ! در گذشته بارها تو را يادآور شدم و اكنون به تو توصيه مى كنم كه زيارت عاشورا را هيچ وقت و به هيچ عنوان ترك و فراموش نكن . مرتباً زيارت عاشورا را بخوان و بر خودت وظيفه بدان . اين زيارت داراى آثار و بركات و فوائد بسيارى است كه موجب نجات و سعادتمندى در دنيا و آخرت تو مى باشد ... و اميد دعا دارم . ✨✨✨🍁✨✨✨
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ✍مفضل بن عمر می گوید: امام جعفر صادق علیه السلام امام پس از خود را موسی بن جعفر علیه السلام معرفی کرده بود ولی پس از شهادتش، پسر او به‌نام عبدالله افطح که پس از اسماعیل - که در زمان خود امام صادق از دنیا رفت ــ بزرگ‌ترین پسر امام بود، ادعای امامت نمود و گروهی را به دور خود جمع کرد. 🔸موسی بن جعفر علیه السلام دستور داد هیزم فراوانی در میان خانه جمع کردند، سپس اصحاب بزرگ و برادرش عبدالله را احضار فرمود. پس از آنکه همه حاضر شدند به دستور امام، هیزم‌ها را به آتش کشیدند؛ و هیچ‌کس نمی‌دانست نقشه حضرت چیست. 🔸وقتی شعله‌های آتش گسترده شد، امام علیه السلام از جا برخاست، داخل آتش شد و میان شعله‌های آتش نشست و شروع کرد به صحبت کردن. یک ساعت به همین منوال گذشت. آن‌گاه از جا برخاست و از میان شعله‌های آتش بیرون آمد و در میان اصحاب نشست. سپس رو به برادرش عبدالله کرد و فرمود:« اگر چنین گمان می‌کنی که تو امام بعد از پدر هستی، در میان آتش بنشین و با مردم سخن بگو.» عبدالله از زور خجالت و غضب، رنگ‌به‌رنگ شد و از منزل امام بیرون رفت. 📙بحار الانوار، ج 48 ،ص 67. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
ازادشدن اسیرجنگی توسط حضرت معصومه(س) جناب حجه الاسلام و المسلمين آقاي ابن الرّضا از حاج آقاي كشفي كه از خدمتگزاران بلند پاية حرم حضرت معصومه (س) نقل كردند كه در ايام جنگ، شبي از شبها گروهي از اسراي عراقي را به حرم مطهر كريمه اهل البيت (س) آورده بودند، در طرف بالاي سر حضرت ميله هايي نهاده شده بود كه اسرا در داخل ميله ها و ديگر زائران در بيرون ميله ها مشغول زيارت بودند، يك مرتبه ديدند كه زني از ميان تماشاگران جيغ كشيد و بلافاصله يكي از اسرا نيز جيغي كشيد. معلوم شد كه اين اسير از شيعيان عراقي بوده، به خدمت سربازي رفته، توسط ارتش عراق او را به اجبار به جبهه برده اند و آنجا به اسارت نيروهاي ايراني در آمده است. مادرش نيز به جرم شيعه بودن از عراق اخراج شده ، به ايران آمده، در قم اسكان داده شده و به كلي از سرنوشت پسرش بي خبر مانده است. اين مادر بيچاره، هر شب به حرم مطهر حضرت معصومه(س) مشرف مي شده، به خدمت بيبي عرض مي كرده: بيبي جان من پسرم را از تو مي خواهم. آن شب نيز چون شبهاي ديگر به حرم مشرف شده، براي پسرش دعا كرده و به حضرت معصومه (س) متوسل شده است كه يك مرتبه پسرش را در ميان اسيران ديده بود و بي اختيار جيغ كشيد، پسرش نيز متوجه مادر شده، متقابلاً جيغ كشيده، و اينگونه از عنايات حضرت معصومه (س) پس از سالها جدايي، چشم مادر به ديدن ميوه دلش روشن گرديده است. پس از اين رخداد جالب، توسط سازمان بين الملل ترتيبي داده شد كه اين پسر از اسارت آزاد شده به كانون گرم خانواده برگردد. 📚منبع: کراماتي عجيب ازحضرت فاطمه معصومه(س) در قرن معاصر موسسه امام هادی(ع) 🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✨﷽✨ ✍پادشاهی دید که خدمتکاری بسیار شاد است، از او علت شاد بودنش را پرسید. خدمتکار گفت: قربان همسر و فرزندی دارم، غذایی برای خوردن و لباسی برای پوشیدن، بدین سبب من راضی و شادم. پادشاه موضوع را به وزیر گفت. وزیر گفت: قربان چون او عضو گروه ۹۹ نیست بدان جهت شاد است. پادشاه پرسید: گروه ۹۹ دیگر چیست؟ وزیر گفت: قربان یک کیسه برنج را با ۹۹ سکه طلا جلوی خانه وی قرار دهید. و چنین هم شد. خدمتکار وقتی به خانه برگشت با دیدن کیسه و سکه‌ها بسیار شاد شد و شروع به شمردن کرد، ۹۹ سکه؟ و بارها شمرد و تعجب کرد که چرا ۱۰۰ سکه نیست، همه جا را زیر و رو کرد ولی اثری از یک سکه نبود. او ناراحت شد و تصمیم گرفت از فردا بیشتر کار کند تا یک سکه طلای دیگر پس‌انداز کند. او از صبح تا شب سخت کار می‌کرد و دیگر خوشحال نبود. وزیر که با پادشاه او را زیر نظر داشتند، گفت: قربان او اکنون عضو گروه ۹۹ است و اعضای این گروه کسانی هستند که زیاد دارند اما شاد و راضی نیستند. 🔰 خوشبختی در سه جمله است: 🌿 تجربه از دیروز، 🌿استفاده از امروز، 🌿 امید به فردا. 🔰ولی ما با سه جمله دیگر زندگی را تباه می‌کنیم: 🔻حسرت دیروز، 🔻اتلاف امروز، 🔻ترس از فردا. حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://chat.whatsapp.com/EGji4yqRTu94eKojCMUMAq https://eitaa.com/darolsadeghiyon
✨﷽✨ ✍پادشاهی دید که خدمتکاری بسیار شاد است، از او علت شاد بودنش را پرسید. خدمتکار گفت: قربان همسر و فرزندی دارم، غذایی برای خوردن و لباسی برای پوشیدن، بدین سبب من راضی و شادم. پادشاه موضوع را به وزیر گفت. وزیر گفت: قربان چون او عضو گروه ۹۹ نیست بدان جهت شاد است. پادشاه پرسید: گروه ۹۹ دیگر چیست؟ وزیر گفت: قربان یک کیسه برنج را با ۹۹ سکه طلا جلوی خانه وی قرار دهید. و چنین هم شد. خدمتکار وقتی به خانه برگشت با دیدن کیسه و سکه‌ها بسیار شاد شد و شروع به شمردن کرد، ۹۹ سکه؟ و بارها شمرد و تعجب کرد که چرا ۱۰۰ سکه نیست، همه جا را زیر و رو کرد ولی اثری از یک سکه نبود. او ناراحت شد و تصمیم گرفت از فردا بیشتر کار کند تا یک سکه طلای دیگر پس‌انداز کند. او از صبح تا شب سخت کار می‌کرد و دیگر خوشحال نبود. وزیر که با پادشاه او را زیر نظر داشتند، گفت: قربان او اکنون عضو گروه ۹۹ است و اعضای این گروه کسانی هستند که زیاد دارند اما شاد و راضی نیستند. 🔰 خوشبختی در سه جمله است: 🌿 تجربه از دیروز، 🌿استفاده از امروز، 🌿 امید به فردا. 🔰ولی ما با سه جمله دیگر زندگی را تباه می‌کنیم: 🔻حسرت دیروز، 🔻اتلاف امروز، 🔻ترس از فردا. حکایاتی از دارالصادقیون رفسنجان https://chat.whatsapp.com/EGji4yqRTu94eKojCMUMAq https://eitaa.com/darolsadeghiyon
ساعت طلایی حضرت فاطمه علیهاالسلام گویند: شنیدم پیامبر اکرم صلّى‏ اللّه‏ علیه ‏و ‏آله مى‏ فرمودند: اِنَّ فِى‏ الْجُمْعَةِ لَساعَةٌ لا یُراقِبُها رَجُلٌ مُسْلِمٌ یَسْأَلُ‏ اللّه‏َ عَزَّوَجَلَّ فیها خَیْرا اِلاّ اَعْطاه… وَقالَ هِىَ اِذا تَدَلّى نِصْفُ عَیْنِ الشَّمْسِ لِلْغُروبِ… وَکانَتْ فـاطِمَةُ علیهاالسلام تَقُولُ لِغُلامِها: اِصْعَدْ عَلَى الضَّرابِ ـ الظراب ـ فَاِذا رَأَیْتَ عَیْنَ الشَّمْسِ قَدْ تَدَلّى لِلْغُرُوبِ فَاءَعْلِمْنى حَتّى اَدْعُوَ؛ در روز جمعه ساعتى است که هرکس آن را مراقبت کند و در آن لحظه دعا کند دعایش مستجاب شود، و آن زمانى است که نیمى از خورشید غروب کرده باشد. حضرت فاطمه علیهاالسلام براى درک آن ساعت به خدمتکارش مى ‏گفت: بر فراز بلندى برو و هرگاه دیدى نیمه خورشید غروب نمود مرا خبر کن تا دعا کنم. معانى الاخبار:۳۹۹ التماس دعای فرج حضرت صاحب روحی فداه اللهم عجل لولیک الفرج دعای این لحظات را اختصاص دهیم به بهترین خواسته های مان. این لحظه و تمام لحظاتم تقدیم شما باد یا صاحب الزمان یا ولی الله ان بینی و بین الله عز و جل ذنوبا لا یاتی علیها الا رضاکم التماس دعا دارم آقای من! مولای من! صاحب من! ادرکنا یا صاحبنا
✨﷽✨ ✅بزرگی می‌گفت: اگر کسی برای درخواست کمک برای حل مشکلی پیش تو آمد؛ هرگز نگو: فلانی هم که هر وقت کاری داشته باشه فقط ما را می‌شناسه! 👈 بلکه بگو: الحمدلله که خدا به من توفیق برطرف کردن نیازهای مردم را عنایت کرده است. ✍آقای ما امام حسین علیه‌السلام در این باره می‌فرمایند: "برآوردن حاجت و برطرف كردن مشكلات مردم به دست شما از نعمت‌های خداوند است نسبت به شما، بنابراین با منت گذاری و اذیت آنان، جلوی این نعمت ها را نگیرید." 📚بحار الانوار، ج74، ص38 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
‎‌‌ ┄┄┅┅✿❀❀✿┅┅┄ قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فِی خُطْبَتِهِ أَنَا الْهَادِی أَنَا الْمُهْتَدِی وَ أَنَا أَبُو الْیَتَامَی وَ الْمَسَاکِینِ وَ زَوْجُ الْأَرَامِلِ وَ أَنَا مَلْجَأُ کُلِّ ضَعِیفٍ وَ مَأْمَنُ کُلِّ خَائِفٍ وَ أَنَا قَائِدُ الْمُؤْمِنِینَ إِلَی الْجَنَّهًِْ وَ أَنَا حَبْلُ اللَّهِ الْمَتِینُ وَ أَنَا عُرْوَهًُْ اللَّهِ الْوُثْقَی وَ کَلِمَهًُْ التَّقْوَی وَ أَنَا عَیْنُ اللَّهِ وَ لِسَانُهُ الصَّادِقُ (علیه السلام) وَ یَدُهُ وَ أَنَا جَنْبُ اللَّهِ الَّذِی یَقُولُ أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللهِ وَ أَنَا یَدُ اللَّهِ الْمَبْسُوطَهًُْ عَلَی عِبَادِهِ بِالرَّحْمَهًِْ وَ الْمَغْفِرَهًِْ وَ أَنَا بَابُ حِطَّهًٍْ مَنْ عَرَفَنِی وَ عَرَفَ حَقِّی فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ لِأَنِّی وَصِیُّ نَبِیِّهِ فِی أَرْضِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَی خَلْقِهِ لَا یُنْکِرُ هَذَا إِلَّا رَادٌّ عَلَی اللَّهِ وَ عَلَی رَسُولِهِ (صلی الله علیه و آله). امیرالمؤمنین (علیه السلام) در یکی از سخنرانی‌هایش چنین فرمود: ⚜️منم راهنمای مردم، ⚜️من کسی هستم که راه [حقّ] را یافته‌ام، ⚜️منم پدر یتیمان و تهیدستان، ⚜️سرپرست بیوه‌زنان، ⚜️پناهگاه درماندگان و دژ نفوذناپذیر هراس‌داران، ⚜️منم کاروان‌سالار مؤمنانی که به‌سوی بهشت در حرکتند، ⚜️رشته استوار خدایم، ⚜️و محکم‌ترین دستاویز [توسّل] به خدا، ⚜️و کلمه‌ی تقوی ⚜️و چشم بیدار خداوند ⚜️و زبان راست ⚜️و حقّ و دست اویم، ⚜️منم معنای جنب خدا که در این آیه می‌فرماید: أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللهِ. ⚜️من دست گشوده‌ی مهربان خدا بر سر بندگان می‌باشم، ⚜️منم باب «حطّه» [کلمه‌ی استغفار بنی‌اسرائیل بود یعنی گناهان مرا از من بریز و مرا بیامرز]. هرکه مرا شناخت و حقّ مرا دانست، به حقیقت، پروردگار خود را شناخته است، زیرا من در زمین قائم مقام پیغمبر (صلی الله علیه و آله) او، و برهان خدا بر مخلوقش هستم، این ادّعا را کسی ردّ نمی‌نماید مگر آنکه خدا و پیغمبرش (صلی الله علیه و آله) را نپذیرفته باشد. 📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۳، ص۲۶۶ 📚بحارالأنوار، ج۳۹، ص۳۳۹ 📚بحارالأنوار، ج۲۶، ص۲۵۸ 📚التوحید، ص۱۶۴ 📚معانی الأخبار، ص۱۷
🇮🇷🌸 🍀 ✅ 👌 مردم به «رای بی رای» نه گفتند 🍃🌻🍃 🔻انتخابات ۱۴۰۰ به پایان رسید و تمام آمارها حاکی از حضور پرشور مردم پای صندوق‌های رای است. 🔹در حالی که از ماه‌ها پیش برخی جریان‌های سیاسی مانند احمدی‌نژاد، منافقین و مریم رجوی، ضدانقلاب و مسیح علینژاد، سلطنت‌طلبان و رضا پهلوی و براندازان و میرحسین موسوی مدام می‌گفتند که مردم در انتخابات شرکت نخواهند کرد. 🔸از مدت‌ها پیش مراکز افکارسنجی ۹ تا ۲۱ درصد کاهش مشارکت را به همه‌گیری کرونا مرتبط دانسته بودند. 🔹 هم‌چنین تردید برخی از قشر ضعیف جامعه نیز که مورد تاکید رهبر انقلاب قرار گرفت، نگرانی‌هایی را برای کاهش بخشی از مشارکت ایجاد کرده بود. 🔸 به این دو عامل، اهمال مجریان انتخابات در ساعات آغازین رای‌گیری و تاخیر چندساعته در آغاز رای‌گیری، کاهش تعرفه‌ها و نفرستادن صندوق به برخی بیمارستان‌ها را اضافه کنید. 🔺همه این عوامل امید «دارودسته تحریمی‌ها» را برای سوءاستفاده از این موقعیت بیشتر می‌کرد اما نتیجه حضور مردم داستان دیگری را رقم زد و تمامی آرزوهای تحریم‌کنندگان انتخابات را برباد داد. ۱۴۰۰ 🍀 🇮🇷🌸
✍در رحم مادر، خداوند بچه را در آبی بسیار شور قرار داده تا جسمش تمیز بماند و مادر سنگینی بچه را کمتر احساس کند، و خداوند روزی جنین را از طریق بند ناف که به مادر وصل است به او میرساند... پس اگر مادر در غذا خوردن کوتاهی کند ، از غذای جنین چیزی کم نمیشود ، بخاطر وجود غده هایی که با گرفتن مواد لازم از دندانها و استخوان مادر غذای جنین را تأمین میکند و به همین دلیل است که مادران با پیشروی در سن، دندان و پا و زانو درد میگیرند، و در آخر میگویند: زن زودتر از مرد پیر میشود.. اگر آدم ها بدانند که مادرشان بخاطر آنها استخوانش آب میشده در این میمانند که چگونه قدردانی بکنند.. ┄┅┅❅💠❅┅┅┄
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت اعضای کانال. مباحث کانال «چرا حجاب؟!؟چرا چادر؟!؟» به علت اهمیتِ بیشتر موضوعِ به این آدرس انتقال یافت👇 http://eitaa.com/taadodzojatvakamalensaniat
✨﷽✨ 🌼مرگ ناگهانی واهمیّت صلوات ✍مرحوم قطب الدّین راوندی رضوان اللّه تعالی علیه به نقل از ابوهاشم جعفری حکایت نماید: روزی شخصی به محضر مبارک حضرت ابوجعفر، امام محمّد جواد علیه السلام وارد شد و اظهار داشت: یاابن رسول اللّه! پدرم سکته کرده و مرده است و دارای اموال و جواهراتی بسیار می باشد، که من از محلّ آن ها بی اطّلاع هستم. و من دارای عائله ای بسیار سنگین هستم، که از تامین زندگی آن ها عاجز و ناتوان می باشم. و سپس اظهار داشت: به هر حال من یکی از دوستان و علاقه مندان به شما هستم، تقاضامندم به فریاد من برسی و مرا از این مشکل نجات دهی. امام جواد علیه السلام در پاسخ به تقاضای او فرمود: پس از آن که نماز عشای خود را خواندی، بر محمّد و اهل بیتش علیهم السلام، صلوات بفرست. پس از آن، پدرت را در عالم خواب خواهی دید؛ و آن گاه تو را نسبت به محلّ ثروت و اموالش آگاه می نماید. آن شخص به توصیه حضرت عمل کرد و چون پدر خود را در عالَم خواب دید، به او گفت: پسرم! من اموال خود را در فلان مکان و فلان محلّ پنهان کرده ام، آن ها را بردار و نزد فرزند رسول خدا، حضرت ابوجعفر، امام محمّد جواد علیه السلام برسان. هنگامی که آن شخص از خواب بیدار گشت، صبحگاهان به طرف محلّ مورد نظر حرکت کرد. و چون به آن جا رسید، پس از اندکی جستجو اموال را پیدا نمود و آن ها را برداشت و خدمت امام جواد علیه السلام آورد و جریان را برای حضرت بازگو کرد. و سپس گفت: شکر و سپاس خداوند متعال را، که شما آل محمّد علیهم السلام را این چنین گرامی داشت؛ و از شما را از بین خلایق برگزید، تا مردم را از مشکلات و گرفتاری ها نجات بخشید. 📚 الخرایج والجرایح: ج 2، ص 665، 🍃🌻🍃🌻🍃🌻🍃
‎‌‌ ┄┄┅┅✿❀❀✿┅┅┄ بن قيس نقل میكند كه گفت: به ابوذر گفتم: خدا تو را رحمت كند، عجيب‏ترين مطلبى كه از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شنيده‏اى كه در باره على بن ابیطالب صلوات الله علیه فرموده برايم نقل كن. ابوذر گفت: از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شنيدم كه میفرمود: «در اطراف عرش نود هزار(کنایه از بیشماری) ملائكه هستند كه تسبيحى و عبادتى جز اطاعت على بن ابى طالب صلوات الله علیه و برائت از دشمنانش و طلب مغفرت براى شيعيانش ندارند». گفتم: خدا تو را رحمت كند، مطلب ديگرى هم بگو. گفت: از آن حضرت شنيدم كه میفرمود: «خداوند، جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل‏ را به اطاعت على صلوات الله علیه و برائت از دشمنان او و استغفار براى شيعيانش اختصاص داده است (یعنی خداوند این ملائک مقرب رو مخصوص این سه امر کرده و وظیفه ای جز این سه کار ندارند ) گفتم: مطلب ديگرى هم بگو. گفت: از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شنيدم كه میفرمود: «خداوند همچنان بوسيله على صلوات الله علیه در هر امّتى كه پيامبر مرسلى در آنان بوده اتمام حجّت مینمود، و هر کسی که بيشتر به امیرالمومنین على صلوات الله علیه معرفت داشت درجه او نزد خداوند عظيم‏تر بود. 📚كتاب سليم بن قيس الهلالي 2/858 ☘☘☘☘☘☘
📚خدا کریم است درویشی تهی‌‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد . کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند کریم خان گفت : این اشاره‌ های تو برای چه بود ؟ درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده ؟کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛ گفت چه می‌خواهی ؟ درویش گفت : همین قلیان ، مرا بس است !چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت . خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌ خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد !روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت . ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشاره‌ای به کریم خان زند کرد و گفت : نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
✨﷽✨ 🌼چند پیام ناب قرآنی 💟 خدا را فراموش نکرده و از یاد نبرید که خدا نیز شما را فراموش می کند و در این صورت از منحرفان می باشید. 📖حشر آیه۱۹ 💟 در قیامت این که اقوام و فرزندانتان چه کسانی هستند اهمیتی ندارد و به دردتان نمی خورد و فقط اعمالتان برای خدا مهم است. 📖ممتحنه آیه۳ 💟دشمنان می خواهند با شبهه، دین خدا را تیره و تاریک کنند. ولی خدا دینش را نورانی و تابنده می کند. 📖صف آیه۸ 💟آنهایی که بار سنگین کتاب را بر دوش می کشند ولی به آن عمل نمی کنند مانند چارپایی هستند که کتابها را حمل می کنند. جمعه آیه۸ 💟ای مردم هنگام نماز جمعه خرید و فروش را تعطیل کرده و به سمت برگزاری نماز بروید که برایتان برکت دارد. 📖جمعه آیه۹ 💟کارهای خوبتان را نزد خداوند پس انداز کنید چون خدا با چند برابر کردن آن سود خوبی می پردازد. 📖تغابن آیه۱۷ 💟 وقتی همسر خود را طلاق دادید، تا پایان عدّه نه از محل زندگی بیرونش کنید و نه خودِ زن برود. شاید گشایشی شد و آشتی کردید. 📖طلاق آیه۱ 💟 ای مردم؛ خودتان و خانواده تان را از آتشی که سوختش مردم است حفظ کنید. 📖تحریم آیه۶ 💟 اگر مراقب اعمالتان باشید و گناه نکنید، خدا راه خلاصی از مشکلات را باز کرده و از جایی که فکرش را نمی کنید روزی می دهد. 📖طلاق آیه۲-۳ 🌿🎋🌿🎋🌿🎋🌿🎋
✨﷽✨ ‍ ✍️روزی جوانی نزد حضرت موسی (ع) آمد و گفت: ای موسی (ع) خدا را از عبادت من چه سودی می‌رسد که چنین امر و اصرار بر عبادتش دارد؟ 🔆حضرت موسی (ع) گفت: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می‌کردم. روزی بز ضعیفی بالای صخره‌ای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی بر او بیفتد. با هزار مصیبت و سختی به صخره خود را رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز، خدا داند این همه دویدن من دنبال تو و صدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکه‌ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می‌رود. می‌دانی موسی از سکه‌ای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بی‌نیاز است. دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر، خطر گرگی است که تو نمی‌بینی و نمی‌شناسی و او هرلحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست. ☀️ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی‌رسد، بلکه با عبادت می‌خواهد از او دور نشویم تا در دام شیطان گرفتار آییم. 💠وهر كس كه از ياد خداى رحمان روى گرداند، شيطانى بر او مى‌گماريم كه همواره همراهش باشد. 📚سوره زخرف آیه 36 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 غلام امام سجاد(علیه السلام) بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الرحیم غلام امام سجاد(علیه السلام)شخصی می گوید: سالی در مدینه، قحطی شد و باران نیامد. هر چه مردم دعا کردند و نماز طلب باران خواندند، اثری نبخشید. در خلوتی، در دامنه کوهی، غلامی را دیدم که عبادت می کرد و حال عجیبی داشت و در مناجات خویش می گفت:خدایا! ما بندگان! چنین هستیم! خدایا! رحمت خود را از ما قطع نکن.او مشغول عبادت بود که دیدم اوضاع عالم عوض شد. یقین کردم که آن تغییر در اثر دعای این شخص بود. دنبالش رفتم تا ببینم کیست. فهمیدم غلام خانه امام سجاد (علیه السلام) است.پیش خودم گفتم: هر طور هست من او را از امام می خرم، نه برای این که خادم من باشد؛ بلکه من خادم او باشم و از فیض وجود او استفاده کنم.خدمت امام رسیدم و عرض کردم من یکی از غلام های شما را می خواهم.فرمود: کدام یک؟ بالاخره او را پیدا کردم؛ اما غلام ناراحت شد.گفت: ای مرد! چرا مرا از این خانه جدا می کنی. چرا مرا از محبوبم جدا می سازی.گفتم: می خواهم تو را ببرم و تا آخر عمر خدمتگزار تو باشم و از محضر تو استفاده کنم.من در فلان جا شاهد و حاضر بودم که چگونه دعا می کردی. شک ندارم که این باران در اثر اجابت دعای تو بود.غلام تا این جمله را از من شنید، سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! من نمی خواستم از این رازی که بین من و تو است، شخص دیگری آگاه شود. حال که از این راز آگاه شدند، خدایا! مرا از این دنیا ببر! این را گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم داستان های معنوی، ص 228 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌾🌾🌾🌾🌾🌾 هدیه ای به راوی حدیث بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الرحیم روزی سید حمیری پس از این که از پیش یکی از بزرگان کوفه بر می گشت و او اسب و خلعت زیبائی را به سید هدیه کرده بود، رو به مردم کوفه کرد و گفت: ای مردم! هر کس اگر فضیلتی از علی بن ابی طالب علیه السلام برای من بگوید که درباره آن شعری نگفته باشم، این اسب و خلعت را که در تن دارم به او می بخشم. هر کس حدیثی می خواند و سید نیز اشعاری را که در آن رابطه سروده بود، می خواند. تا این که مردی حدیثی را این گونه بازگو کرد: روزی امیرالمؤمنین علی علیه السلام خواست سوار اسب شود، لباسش را پوشید و یکی از کفش ها را نیز به پا کرد و چون خواست دیگری را بپوشد ناگهان عقابی از آسمان فرود آمد و کفش را گرفته و بالا برد و سپس انداخت. ماری سیاه از کفش بیرون آمد و گریخت و به سوراخی خزید. آنگاه علی علیه السلام کفش را پوشید سید که در این رابطه شعری نسروده بود، اندکی اندیشید و سپس چنین سرود: هان ای قوم! چقدر شگفت انگیز است، داستان کفش علی علیه السلام. دشمنی از دشمنان جنگی و نادان که سخت از قصد ثواب به دور بود، رو به کفش علی علیه السلام آورد و در آن خزید، تا پای علی علیه السلام به دندان بگزد... سید پس از خواندن این اشعار، اسب و خلعت و هر چه که داشت به آن مرد بخشید الغدیر، ج 4، ص 94 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🎋🎋🎋🎋🎋🎋🎋 امین در امانت داری بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الرحیم شیخ مرتضی انصاری، مرجع تقلید شیعیان بود. وی روزی که از دنیا رفت با آن ساعتی که به صورت یک طلبه فقیر دزفولی، وارد نجف شد، فرقی نکرد. وقتی مردم خانه او را دیدند، متوجه شدند که او مانند فقیرترین مردم زندگی می کند. روزی شخصی به ایشان گفت: آقا! خیلی هنر می کنید که این همه وجوهات به دست شما می آید و از آنها هیچ گونه استفاده شخصی نمی کنید. شیخ مرتضی گفت: چه هنری کرده ام! مرد سؤال کننده گفت: چه هنری از این بالاتر! شیخ مرتضی گفت: حداکثر، کار من، مثل کار خرک چی های کاشان است که می روند اصفهان و بر می گردند. خرک چی های کاشان پول می گیرند که بروند از اصفهان کالا بخرند و بیاورند. آیا شما دیده اید که اینها به مال مردم خیانت کنند! این مسئله، مسئله مهمی نیست که به نظر شما مهم آمده است داستان های معنوی، ص 265 - 264 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم 🎋🎋🎋🎋🎋🎋🎋🎋
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
⭕️ عیادت از بیمار 🔹 در سبک زندگی مهدوی، به همدلی و محبت بین مومنین، خیلی سفارش شده است و یکی از جلوه های این محبت، عیادت در زمان بیماری ایشان می باشد. 🔸 امام صادق میفرمایند: «از بیمارانتان عیادت کنید و از آنان درخواست دعا کنید که دعای آنان برابر با دعای فرشتگان است» (مشكاة الانوار ص۴۸۸) 🔺 هم چنین در روایتی امام کاظم به نقل از پدرانشان میفرمایند که رسول خدا گفته اند: «خدا در قیامت، یکی از بندگان را چنین سرزنش میکند که بنده من! چرا هنگامی که من بیمار شدم به عیادتم نیامدی؟ آن بنده می گوید: خدایا! تو پروردگار بندگان هستی و هرگز بیمار نمی شوی. خدا می فرماید: هنگامی که برادر مؤمن تو بیمار شد، از وی عیادت نکردی. ☑️ به عزت و جلالم سوگند اگر از وی عیادت می کردی، مرا نزدش می یافتی. سپس من نیازهای تو را برطرف میکردم و این به سبب کرامت بنده من است و من رحمان و رحیم هستم» (وسائل الشیعه ج۲ ص۴۱۷) 🌼❄️🌼❄️🌼❄️
🌷🌷🌷 داستان کوتاه گوهر شاد یکی از زنان باحجاب بوده همیشه نقاب به صورت داشته و خیلی هم مذهبی بود. او می خواست در کنار حرم امام رضا (ع) مسجدى بنا کند . به همه کارگران و معماران اعلام کرد دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى شرطش این است که فقط با وضو کار کنید و در حال کار با یکدیگر مجادله و بد زبانى نکنید و با احترام رفتار کنید. او به کسانى که به وسیله حیوانات مصالح و بار به محل مسجد می‌آورند علاوه بر دستور قبلى گفت سر راه حیوانات آب و علوفه قرار دهید و این زبان بسته ها را نزنید و بگذارید هرجا که تشنه و گرسنه بودند آب و علف بخورند . بر آنها بار سنگین نزنید و آنها را اذیت نکنید . اما من مزد شما را دو برابر مى دهم .. گوهرشاد هر روز به سرکشی کارگران به مسجد میرفت؛ روزى طبق معمول براى سرکشى کارها به محل مسجد رفت بود در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى چهره او را دید . جوان بیچاره دل از کف داد و عشق گوهرشاد صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به مرگ نزدیک کرد. چند روزی بود که به سر کار نمی رفت و گوهر شاد حال او را جویا شد . به او خبر دادند جوان بیمار شده لذا به عیادت او رفت.. چند روز گذشت و روز به روز حال جوان بدتر میشد. مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید تصمیم گرفت جریان را به گوش ملکه گوهرشاد برساند . وگفت اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نیست. او موضوع را به گوهرشاد گفت و منتظر عکس العمل گوهرشاد بود. ملکه بعد از شنیدن این حرف با خوشرویى گفت: این که مهم نیست چرا زودتر به من نگفتید تا از ناراحتى یک بنده خدا جلوگیرى کنیم؟ و به مادرش گفت برو به پسرت بگو من براى ازدواج با تو آماده هستم ولى قبل از آن باید دو کار صورت بگیرد . یکى اینکه مهر من چهل روز اعتکاف توست در این مسجد تازه ساز . اگر قبول دارى به مسجد برو و تا چهل روز فقط نماز و عبادت خدا را به جاى آور. و شرط دیگر این است که بعد از آماده شدن تو . من باید از شوهرم طلاق بگیرم . حال اگر تو شرط را مى پذیرى کار خود را شروع کن. جوان عاشق وقتى پیغام گوهر شاد را شنید از این مژده درمان شد و گفت چهل روز که چیزى نیست اگر چهل سال هم بگویى حاضرم . جوان رفت و مشغول نماز در مسجد شد به امید اینکه پاداش نماز هایش ازدواج و وصال همسری زیبا بنام گوهرشاد باشد . روز چهلم گوهر شاد قاصدى فرستاد تا از حال جوان خبر بگیرد تا اگر آماده است او هم آماده طلاق باشد . قاصد به جوان گفت فردا چهل روز تو تمام مى شود و ملکه منتظر است تا اگر تو آماده هستى او هم شرط خود را انجام دهد . جوان عاشق که ابتدا با عشق گوهرشاد به نماز پرداخته و حالا پس از چهل روز حلاوت نماز کام او را شیرین کرده بود جواب داد : به گوهر شاد خانم بگوید اولا از شما ممنونم و دوم اینکه من دیگر نیازى به ازدواج با شما ندارم. قاصد گفت منظورت چیست؟ مگر تو عاشق گوهرشاد نبودى ؟؟ جوان گفت آنوقت که عشق گوهرشاد من را بیمار و بى تاب کرد هنوز با معشوق حقیقى آشنا نشده بودم ، ولى اکنون دلم به عشق خدا مى تپد و جز او معشوقى نمى خواهم . من با خدا مانوس شدم و فقط با او آرام میگیرم. اما از گوهر شاد هم ممنون هستم که مرا با خداوند آشنا کرد و او باعت شد تا معشوق حقیقى را پیدا کنم . و آن جوان شد اولین پیش نماز مسجد گوهر شاد و کم کم مطالعات و درسش را ادامه داد و شد یک فقیه کامل و او کسی نیست جز آیت اله شیخ محمد صادق همدانی. گوهرشاد خانم(همسر شاهرخ میرزا و عروس امیر تیمور گورکانی) سازنده ی مسجد معروف گوهرشاد مشهد است ... 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷